جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: هشتمين آيه بحث برانگيز قرآن در مورد تبعيض
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۱, ۲۳:۵۰ #1
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۸
- نوشته
- 86
- مورد تشکر
- 46 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
هشتمين آيه بحث برانگيز قرآن در مورد تبعيض
آیه 34 سوره ی نساء :
اَلرِّجَالُ قَوَّ مُونَ عَلَى النِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَآ اءَنْفَقُواْ مِنْ اءَمْوَ لِهِمْ فالصَّلِحَتُ قَنِتَتٌ حَفِظَتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَالَّتِى تَخَافُونَ نُشُوزَهُن َّفَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ اءَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاًإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيّاً كَبِيرا
ً
ترجمه :
مردان داراى ولايت بر زنانند از آن جهت كه خدا بعضى از ايشان (مردان ) را بر بعضى (زنان ) برترى داده و از آن جهت كه از اموال خود نفقه مى دهند، پس زنانِ شايسته ، فرمان بردارند و نگهدار آنچه خدا (براى آنان ) حفظ كرده ، (حقوق واسرار شوهر،) در غياب اويند. و(امّا) زنانى كه از سرپيچى آنان بيم داريد، پس (نخست ) آنان را موعظه كنيد و(اگر مؤ ثّر نشد) در خوابگاه از آنان دورى كنيد و(اگر پند وقهر اثر نكرد،) آنان را بزنيد (وتنبيه بدنى كنيد)، پس اگر اطاعت شما را كردند، بهانه اى بر آنان (براى ستم وآزار) مجوييد. همانا خداوند بزرگوار و بزرگ مرتبه است .
نکته هایی که در باره ی این آیه در کتاب تفسیر نور نوشته شده است:
O ((قَوّام )) به كسى گفته مى شود كه تدبير و اصلاح ديگرى را بر عهده دارد.
O ((نشوز)) از ((نشز)) به معناى زمين بلند وبه سركشى وبلندپروازى نيز گفته مى شود.
O شرط سرپرستى و مديريّت ، لياقت تاءمين و اداره زندگى است و به اين جهت ، مردان نه تنها در امور خانواده ، بلكه در امور اجتماعى ، قضاوت و جنگ نيز بر زنان مقدّمند، (بما فضّل اللّه ... و بما انفقوا) و به اين خاطر نفرمود: ((قوّامون على ازواجهم ))، زيرا كه مسئله ى زوجيّت مخصوص زناشويى است و خدا اين برترى را مخصوص خانه قرار نداده است .
O براى جمله (حافظات للغيب بما حفظ اللّه ) معانى گوناگونى است :
الف : زنان ، آنچه را خدا خواهان حفظ آن است ، حفظ نمايند.
ب : زنان ، حقوق شوهران را حفظ كنند، همان گونه كه خدا حقوق زنان را در سايه تكاليفى كه بر مرد نهاده ، حفظ كرده است .
O وقتى راههاى مسالمت آميز سود نبخشيد، يا بايد دست از انجام وظيفه كشيد، يا بايد در صورت تاءثير نداشتن موعظه و قهر، خشونت به خرج داد. به گفته ى روانشناسان ، بعضى افراد، حالت مازوشيسم (آزاد طلبى ) پيدا مى كنند كه تنبيه مختصر بدنى ، برايشان همچون مرهم است . در تنبيهات بدنى هم ، اسلام سفارش كرده كه نبايد به مرحله ى كبودى جسم يا زخمى شدن بدن برسد. به علاوه ، مرد متخلّف هم گاهى توسط قاضى تنبيه بدنى مى شود.
O رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: كتك شما نبايد به نحوى باشد كه اثر آن در جسم زن نمودى داشته باشد، يا كتك نشانه خودنمايى و اظهار قدرت مرد باشد كه زهره چشمى بگيرد. ((ضرباً غير مبرّج ))(271)
پیام هایی که در مورد این آیه در کتاب تفسیر نور آمده است :
در يك اجتماع دو نفرى هم ، يكى بايد مسئول و سرپرست باشد. مدير خانه مرد است . (الرّجال قوّامون على النساء)
در اداره امور زندگى ، بايد تعقّل و تدبير، بر احساسات و عواطف حاكم باشد. (الرّجال قوّامون على النساء)
نظام حقوقى اسلام با نظام تكوين و آفرينش هماهنگ است . حقّ مديريّت مرد، به خاطر ساختار جسمى و روحى اوست . (الرّجال قوّامون على النساء)
قانونگذار بايد در وضع قانون ، به تفاوت هاى طبيعىِ زن و مرد در آفرينش ، توجه داشته باشد. (الرّجال قوّامون ... بما فضّل اللّه )
نشانه شايستگى زن اطاعت و تواضع او نسبت به شوهر است . (قانتات )
نشانه همسر شايسته ، حفظ خود در غياب شوهر است . (حافظات للغيب)
سه مرحله موعظه ، ترك هم خوابى وتنبيه ، براى مطيع كردن زن است . پس اگر از راه ديگرى زن مطيع مى شود، مرد حقّ برخورد ندارد. جمله ى (فان اطعنكم ) نشانه آن است كه هدف اطاعت است ، گرچه از طريق ديگرى باشد.
برخورد خشن و تنبيه ، تنها براى انجام وظيفه است ، نه انتقام و كينه و بهانه . (فان اطعنكم فلاتبغوا عليهن(
برترى مردان ، نبايد سبب غرور شود، چون خدا از همه برتر است . (ان اللّه كان علياً كبيراً)
و حالا نظر شما را به تفسیر آقای مکارم شیرازی جلب می کنم :
اشکال :
ممکن است ایراد کنند که چگونه اسلام به مردان اجازه داده که در مورد زنان متوسل به تنبیه بدنی شوند؟!
پاسخ :
جواب این ایراد با توجه به معنی آیه و روایاتی که در بیان آن وارد شده و توضیخ آن در کتاب فقهی آمده است و همچنین با توضیحاتی که روانشناسان امروز می دهند چندان پیچیده نیست زیرا :
اولا آیه مسئله تنبیه بدنی را در مورد افراد وظیفه نشناسی مجاز شمرده که هیچ وسیله دیگری در مورد آنان واقع نشود و اتفاقا این موضوع تازه ای نیست که منحصر به اسلام باشد در تمام قوانین دنیا هنگامی که طرق مسالمت آمیز برای وادار کردن افراد به انجام وظیفه موثر واقع نشود متوسل به خشونت می شوند نه تنها از طریق ضرب بلکه گاهی در موارد خاصی مجازات هایی شدید تر از آن نیز قائل می شوند که تا سر حد اعدام پیش می رود.
ثانیا تنبیه بدنی در اینجا –همانطور که در کتب فقهی نیز آمده است- باید ملایم و خفیف باشد به طوری که نه موجب شکستگی و نه مجروح شدن گردد و نه باعث کبودی بدن.
ثالثا روانکاوان امروز معتقدند که جمعی از زنان دارای حالتی به نام مازوشیسم (آزار طلبی) هستند و گاه که این حالت در آن ها تشدید می شود تنها راه آرامش آنان تنبیه مختصر بدنی است بنابراین ممکن اسن ناظر به چنین افرادی باشد.
در صفحه 317کتاب آیات الاحکام خواهید خواند:
ابن بابویه از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام روایت می کند در آیه الرجال قوامون علی النساء. فرمود شخصی یهودی خدمت پیغمبر آمد و مسائلی چند پرسید آنجمله این بود که چیست فضیلت و برتری مردان بر زنان؟ پیغمبر فرمودند برتری مردان بر زنان مانند برتری آسمان بر زمین است و یا اهمیت آب بر خاک که بواسطه وجود آب زمین زنده می شود و اگر مرد نبود خداوند زن را نمی آفرید و این آیه را تلاوت فرمود الرجال قوامون علی النساء یهودی گفت این فضیلت برای چیست؟ فرمود خداوند آدم را از گل آفرید و از زیادی گل آدم حوا را خلق نمود اول کسیکه اطاعت زن را نمود آدم بود لذا او را از بهشت خارج نمودند و خدا فضیلت مردان را بیان فرموده است آیا نمی بینی زنان چگونه حیض می شوند و نمی توانند خدا را عبادت کنند ولی مردان این طور نیستند یهودی گفت ای محمد صلی الله علیه و آله راست میگویی.
حرف نویسنده :
این آیه جنجالی ترین آیه قرآن است که با برتری دادن مرد بر زن شروع شده و با اجازه دادن به مرد برای زدن زن خاتمه می یابد.
حرفی که در مورد این آیه می خوام بزنم رو در توضیح آیه های قبل گفته بودم که بر فرض که زدن روش خوبی برای تنبیه باشد ولی چرا فقط برای زنان؟ آیه همه ی مردان پاک هستند و هیچ گناهی انجام نمی دهند؟
قسمت اول این آیه هم که انقدر واضح است که نیاز به توضیح بیشتر نیست چون به وضوح اشاره شده که مردان برتر از زنان هستند!
و اما درباره ی تفسیر آقای مکارم شیرازی :
ایشان در قسمتی از تفسیر خود به بیماری مازوشیسم اشاره کرده اند ولی متاسفانه توضیحات ایشان ناقص است.
بیماری مازوشیسم نوعی بیماری روحی است که مبتلایان آن دوست دارند مورد تحقیر اطرافیان قرار بگیرند و حتی کتک بخورند و با رفتار هایی مانند این ها ارضا می شوند ولی نکته دیگری که در مورد این بیماری می شود اشاره کرد این است که درصد مبتلایان زن به این بیماری بیشتر از مردان است ولی آقای شیرازی طوری صحبت کرده اند که انگار تمامی بیماران زنان هستند پس اگر منظور قرآن از زدن زدن افراد مبتلا به این بیماری باید به مرد ها هم اشاره می شد که اینطور نیبست.
این روایتی که در آخر از امام حسن مجتبی آوردم هم بیانگر همه ی صحيت هاب قبلي من است و نیازی به توضیح نداره.
Love Is Blind
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۲, ۰۱:۰۴ #2
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,002
- مورد تشکر
- 1,397 پست
- حضور
- 12 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 1
- گالری
- 0
با درود
مدتها پیش در این کانون در باره حقوق زن بحث شده بود
شما از ایت الله مکارم نقل کرده اید خوب بود که ترجمه و تفسیر ایات ایشان را مستقیم در اینجا میگذاشتید
- مردان ، سرپرست و خدمتگزار زنانند، بخاطر برتريهايى كه (از نظر نظام اجتماع ) خداوند براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است و به خاطر انفاقهايى كه از امـوالشـان (در مـورد زنـان ) مـى كـنـند، و زنان صالح آنها هستند كه متواضعند، و در غياب (همسر خود) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى كه خدا براى آنان قرار داده ، مى كنند. و (امـا) آن دسـته از زنان را كه از طغيان و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد! و (اگر مـؤ ثـر واقـع نـشـد،) در بـسـتر از آنها دورى نماييد! و (اگر آنهم مؤ ثر نشد و هيچ راهى بـراى وادار كـردن آنـهـا بـه انـجـام وظـايـفـشـان جـز شـدت عـمـل ، براى وادار كردن آنها به انجام وظايفشان نبود،) آنها را تنبيه كنيد! و اگر از شما پيروى كردند به آنها تعدى نكنيد و (بدانيد) خداوند بلند مرتبه و بزرگ است (و قدرت او بالاترين قدرتهاست .)
خـانـواده يـك واحـد كـوچـك اجـتماعى است و همانند يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد، زيرا رهبرى و سرپرستى دسته جمعى كه زن و مرد مشتركا آن را به عـهـده بـگـيـرنـد مـفـهـومـى نـدارد و در نتيجه مرد يا زن ، يكى بايد ((رئيس )) خانواده و ديـگـرى ((مـعـاون )) و تـحـت نـظـارت او بـاشد، قرآن در اينجا تصريح مى كند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود. ((مردان سرپرست و نگهبان
زنان هستند)) (الرجال قوامون على النساء).
البته مقصود از اين تعبير استبداد و اجحاف و تعدى نيست بلكه منظور رهبرى واحد منظم با توجه به مسؤ وليتها و مشورتهاى لازم است .
ايـن مـسـاءله در دنـيـاى امـروز بيش از هر زمان روشن است كه اگر هياءتى (حتى يك هيئت دو نـفرى ) ماءمور انجام كارى شود حتما بايد يكى از آن دو ((رئيس )) و ديگرى ((معاون يا عضو)) باشد وگرنه هرج و مرج در كار آنها پيدا مى شود - سرپرستى مرد در خانواده نيز از همين قبيل است .
و ايـن مـوقـعـيـت بـه خاطر وجود خصوصياتى در مرد است مانند ترجيح قدرت تفكر او بر نيروى عاطفه و احساسات (به عكس زن كه از نيروى سرشار عواطف بيشترى بهره مند است ) و ديـگرى داشتن بنيه و نيروى جسمى بيشتر كه با اولى بتواند بينديشد و نقشه طرح كند و با دومى بتواند از حريم خانواده خود دفاع نمايد.
بـه عـلاوه تـعـهـد او در بـرابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزينه هاى زندگى ، و پـرداخـت مـهـر و تـاءمـيـن زنـدگى آبرومندانه همسر و فرزند (و.... )، اين حق را به او مى دهد كه وظيفه سرپرستى به عهده او باشد.
نکته ای که در جملات فوق باید توجه شما قرار بگیرد ان دو جمله ی اخر است .
نیز از ایت الله مکارم نقل کرده اید که :
اما درباره ی تفسیر آقای مکارم شیرازی :
ایشان در قسمتی از تفسیر خود به بیماری مازوشیسم اشاره کرده اند ولی متاسفانه توضیحات ایشان ناقص است.
بیماری مازوشیسم نوعی بیماری روحی است که مبتلایان آن دوست دارند مورد تحقیر اطرافیان قرار بگیرند و حتی کتک بخورند و با رفتار هایی مانند این ها ارضا می شوند ولی نکته دیگری که در مورد این بیماری می شود اشاره کرد این است که درصد مبتلایان زن به این بیماری بیشتر از مردان است ولی آقای شیرازی طوری صحبت کرده اند که انگار تمامی بیماران زنان هستند پس اگر منظور قرآن از زدن زدن افراد مبتلا به این بیماری باید به مرد ها هم اشاره می شد که اینطور نیبست.
و اگـر گـفـتـه شود كه نظير اين طغيان و سركشى و تجاوز در مردان نيز ممكن است پديد آيد، آيا مردان نيز مشمول چنين مجازاتهايى خواهند شد؟
در پـاسـخ مى گوييم آرى مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظايف مجازات مـى گـردنـد حـتـى مـجازات بدنى ، منتها چون اين كار غالبا از عهده زنان خارج است حاكم شرع موظف است كه مردان متخلف را از طرق مختلف و حتى از طريق تعزير (مجازات بدنى ) به وظايف خود آشنا سازد.
داسـتـان مـردى كـه بـه هـمـسر خود اجحاف كرده بود و به هيچ قيمت حاضر به تسليم در بـرابـر حـق نـبـود و عـلى (عـليـه السـلام ) او را بـا شـدت عمل و حتى با تهديد به شمشير وادار به تسليم كرد معروف است .
از این گذشته ، تنبیه بدنی نیز بصورت بسیار خفیف ذکر شده است چون اگر در اثر تنبیه جایی از بدن قرمز شود مستلزم مجازات مرد و پرداخت دیه است از اینرو در روایات داریم که :
«ـ والضرب بالسواک و شهبه ضرباً رفیقاً؛ زدن باید با وسایلى مانند چوب مسواک و امثال آن باشد آن هم با مدارا و ملایمت.» بحار الانوار، ج 104، ص 58
از اینرو در روایت دیگری از پیامبر داریم که روزی ام سلمه پیامبر را ازار داد پیامبر فرمود اگر از خدا و قیامت نمی ترسیدم با این چوب مسواک بدنت را می ازردم .
این روایتی که در آخر از امام حسن مجتبی آوردم هم بیانگر همه ی صحيت هاب قبلي من است و نیازی به توضیح نداره.
متن روایت نیز با قران نمی سازد مثلا انجا که امده : «فرمود خداوند آدم را از گل آفرید و از زیادی گل آدم حوا را خلق نمود اول کسیکه اطاعت زن را نمود آدم بود لذا او را از بهشت خارج نمودند » در قران هرگز نداریم که ادم از حوا اطاعت نمود و از ان میوه خورد بلکه این گفته تورات است و قران در این موضوع به تاکید بیان میدارد که " شیطان اندو را فریب داد" ( نه انکه شیطان زن را فریب دهد و زن ادم را)
حقیر نیز درباره زن در اسلام و حقوق زن در اسلام مقالاتی در این لینک ( http://www.gabrielmmj.blogfa.com/cat-13.aspx ) گذارده ام که مقاله مربوط به این بحث مقاله زن در اسلام 4 میباشد که توصیه میشود !
ویرایش توسط mmj : ۱۳۸۸/۰۶/۱۲ در ساعت ۰۱:۱۰
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۲, ۰۱:۱۵ #3
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 514
- مورد تشکر
- 1,051 پست
- حضور
- 6 ساعت 56 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
تفاوتهای فردی زن ومرد چه از لحاظ عاطفی چه جسمانی امری مسلم وغیر قابل انکار است یکی از جاذبه های زنان علاوه بر زیباییهای جسمانی عشق وعاطفه ی بالاست در اسلام هم احکام مربوط به زنان وهم احکام مربوط به مردان وجود دارد وهرگز نشان از تبعیض ندارد وعین حکمت است
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۲, ۰۶:۱۱ #4
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۸
- نوشته
- 960
- مورد تشکر
- 652 پست
- حضور
- 5 روز 1 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سلام
از اینکه این ایه قران را برای تحقیق انتخاب کردید تبریک می گم امید است که شما به نتیجه خوب حکمت خداوند در صدور احکام برسید
من فعلا در مورد متن ایه در این پست چیزی نمی نویسم و فقط می نویسم که هدف از این ایه راه حلهای خداوند برای اختلافات خانوادگی قبل از طلاق است در اصل این ایه از مرد می خواهد قبل از جدایی این مسیر ها را برود فرض در این ایه این است که مرد صالح است و زن وظایف خود را انجام نمی دهد
این ایه شامل حال مردان خبیث و زنان صالح نیست
همچنین این ایه شامل حال مردان خبیث و زنان خبیث نیست و این ایه شامل حال مردان صالح و زنان صالح نمی شود بلکه نسخه تجویزی در فرض مردصالح و زن خبیث است
ویرایش توسط مزمل : ۱۳۸۸/۰۶/۱۲ در ساعت ۰۶:۱۶
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ
ما به او شعر نیاموخته ایم او سزاوار شعر گویی نیست بلکه او (پیامبر) ذکر و قران است
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۴, ۰۰:۰۹ #5
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۸
- نوشته
- 86
- مورد تشکر
- 46 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۴, ۰۰:۲۶ #6
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۸
- نوشته
- 86
- مورد تشکر
- 46 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
جناب mmj
در ابتدا از اينكه اين همه براي بحث وقت گذاشتيد ممنونم
ولي در صحبت هايتون چند بخش ان برايم ابهام اميز است كه به بيان انها مي پردازم
شما روايتي كه بنده آورده بودم رو نفي كرديد ولي خودتون خيلي جاها با حديث رجوع آورده ايد.
مثلا من هم ميگم تو قران كه ننوشته حدود زدن چقدر باشه پس مرد هر چقدر كه خواست مي تونه زنش رو بزنه.
يا اينكه اگه يه زن 3 بار بدون اجازه شوهرش خونه رو ترك كنه مردش مي تونه بزنتش (با حد و حدود كاري ندارم) ولي ايا اگه مرد هم 3 بار از زنش سركشي كمه به دست قانون ميفته؟؟؟!!!
بحث دومي هم كه دارم داستان رئيس هستش
من اصلا قبول ندارم كه بين زن و شوهر بايد يكي رئيس باشه ( اين فقط فكر من نيست بلكه روشنفكران دنيا مانند فيلسوفان و فمينيست ها هم با من هم عقيده هستند)
زن وش هر مي تونند با به توافق رسيدن مشكلات رو حل كنند حالا اگر فرض بگيرم كه يكي بايد رئيس باشه بازم قبول ندارم مرد رئيس باشه مگه يه زن به جز قدرت بدني چي كم داره؟
بار ها گفتم و باز هم ميگم بر طبق تحقيقات روانشناسان در جه ي هوشي زنان و مردان در كل مساوي است
Love Is Blind
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۴, ۰۹:۳۳ #7
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۸
- نوشته
- 960
- مورد تشکر
- 652 پست
- حضور
- 5 روز 1 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
.تعریف درست قوامون در فهم ایه بسیار کمک می کند انچه شما باید بدانید این است که مسلمانان در طی قرن گذشته در ایات قران کار کرده اند و تفسیر نوشته اند مانند تفسیر المیزان نوشته علامه طبا طبایی این کتاب تفسیر اکنون مرجع مردم مسلمان است اما نباید فراموش کرد که در ایه 7 سوره ال عمران که راهنمای تفسیر قران است گفته که تفسیر قران را فقط خدا میداند و راسخون در علم مانند علامه باید پس از تفسیر هر ایه بنویسند ما به همه قران ایمان اوردیم و همه از طرف خداست
این توضیح را برای این نوشتم که جوابهای پیش فرضی که در اینجا می بینید وحی منزل نیست لذا میتواند غلط باشد و نقد این جوابهای پیش فرض و حذف یا ویرایش ان به معنی ضربه به اسلام وقران نیست
در مورد قوامون در این ایه باید دقت کرد مقایسه بین چه کسانی است مثلا یه وقت مقایسه بین قند و نمک است تفاوت این دو در مزه است
نمی شود گفت قند همان نمک است
یه وقت مقایسه بین دو پزشک است اگر این دو پزشک هردو متخصص چشم باشند می گیم ...
و از این مثالها زیاد است
کسی که فوق تخصص چشم پزشکی داره افضل بر بر یک پزشک عمومی در مورد چشم است
علت برتری که خداوند در خلقت زن و مرد قرار داده چیست
تفاوت بارز زن و مرد در شخصیت جنسی یا غریزه جنسی است که این شخصیت جنسی تحت تاثیر بی قید و شرط اندامهای جنسی طرفین است
که بهتر است به کتب زیست شناسی در مورد اناتومی اندامهای جنسی مرد و زن مراجعه بفرمایید
اما برتری ای که خداوند بین شخصین جنسی این دو قرار داده است اغازگر بودن مرد یا فعال بودن مرد در ارتباطات جنسی است که از خواستگاری شروع می شود و تا ارتباط جنسی ادامه میابد
مسلم است که سرد مزاجی جنسی در مرد ارتباط جنسی را به ضفر میرساند اما سرد مزاجی زن ارتباط را تغییری نمیدهداین نظر من در مورد قوامون و البته تفاوت جسمی هم هست اما ممکن است خانمی باشد که قوی تر از یک مرد باشد اما نمی توان زنی را یافت که فعال و اغاز گر باشد که این محال است زیرا اندام جنسی زن و مرد این گونه افریده شده است که مرد بر زن برتری داشته باشد و این تفاوت موجب این برتری شده است حال اگر تبعیض باشد یا نباشد نمی دانم
اما نظرات دیگر که مرد عقلا یا علما و حتی جسما بر زن برتری دارد اشتباه است زیرا در مواردی زنانی پیدا می شوند که از مردها در این موارد برترند
.
ویرایش توسط مزمل : ۱۳۸۸/۰۶/۱۴ در ساعت ۰۹:۳۸
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ
ما به او شعر نیاموخته ایم او سزاوار شعر گویی نیست بلکه او (پیامبر) ذکر و قران است
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۴, ۲۳:۰۶ #8
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۸
- نوشته
- 86
- مورد تشکر
- 46 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سلام
تفسير شما برام خيلي جالب بود و اگر درست باشد من اين ايه را نشانه ي تبعيض ديگر نمي دانم ولي مشكل اينجاست كه نمي تونم قبول كنم كه تفسير شما درست است چون در هيچ كتاب تفسيري مشابه اون رو نخوندم.
حتي آقاي طباطبايي هم كه خيلي ادعا داره كه قران تبعيض قائل نشده هم به موضوع با اين ديد نگاه نكردند.
Love Is Blind
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۵, ۰۰:۴۲ #9
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,002
- مورد تشکر
- 1,397 پست
- حضور
- 12 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 1
- گالری
- 0
جناب mmj
در ابتدا از اينكه اين همه براي بحث وقت گذاشتيد ممنونم
ولي در صحبت هايتون چند بخش ان برايم ابهام اميز است كه به بيان انها مي پردازم
شما روايتي كه بنده آورده بودم رو نفي كرديد ولي خودتون خيلي جاها با حديث رجوع آورده ايد.
مثلا من هم ميگم تو قران كه ننوشته حدود زدن چقدر باشه پس مرد هر چقدر كه خواست مي تونه زنش رو بزنه.
يا اينكه اگه يه زن 3 بار بدون اجازه شوهرش خونه رو ترك كنه مردش مي تونه بزنتش (با حد و حدود كاري ندارم) ولي ايا اگه مرد هم 3 بار از زنش سركشي كمه به دست قانون ميفته؟؟؟!!!
بحث دومي هم كه دارم داستان رئيس هستش
من اصلا قبول ندارم كه بين زن و شوهر بايد يكي رئيس باشه ( اين فقط فكر من نيست بلكه روشنفكران دنيا مانند فيلسوفان و فمينيست ها هم با من هم عقيده هستند)
زن وش هر مي تونند با به توافق رسيدن مشكلات رو حل كنند حالا اگر فرض بگيرم كه يكي بايد رئيس باشه بازم قبول ندارم مرد رئيس باشه مگه يه زن به جز قدرت بدني چي كم داره؟
بار ها گفتم و باز هم ميگم بر طبق تحقيقات روانشناسان در جه ي هوشي زنان و مردان در كل مساوي است
دومورد از موارد ابهامات شما بود :
1- مسلما حدیثی که با قران و روایات متواتر دیگر ناسازگار باشد قطعا مخدوش است و نیز باید در وحله نخست قران را با قران تفسیر کرد مگر قران مجازات دیه را مطرح نکرده است؟!
2- از منظر اسلام ؛ مرد خانواده موظف است که زن هزینه های مثل دیه عاقله (بیمه خانوادگی او و فرزندان) و پرداخت نفقه (مخارج خود و خانواده تحت تکفل) و جهاد و مهریه و.. به عهده ندارد و تمام این امور به عهده مرد است که موظف به انجام ان است از اینرو بدیهی است که مدیریت این امور بر عهده مرد است مگر اینکه مورد توافق زوج و زوجه قرار گیرد و نیز زن وظیفه ندارد حتی در خانه به کارهای خانگی بپردازد و میتواند در مقابل انجام چنین اموری از زوج دستمزد کند به عبارتی مسئوليت مرد در رابطه با تأمين هزينة زندگي، پرداخت مهريه و نفقه و ديگري سلب مسئوليت مالي خانواده از زن و اينكه زن به خاطر تأمين مخارج زندگي ملزم و موظف به كار كردن نميباشد و اگر احيانا شاغل باشد وً درآمدي داشته باشد باز هم مسئوليتي در قبال هیچ کدام از مخارج خانواده و حتّي مخارج خودش ندارد و این از وظایف شوهر است .
چنانکه در قوانین مدنی امده است :
زن به مجرد عقد نكاح مالك مهر شده و با قدم گذاشتن به خانه شوهر مستحق نفقه است و اين استحقاق بگونهاي است كه خصائص انحصاري دارد؛ مثلاً تقدم بر نفقه اقارب ممتاز و بودن طلب زوجه از اين بابت، امكان درخواست نفقه ايام گذشته از ويژگيهاي خاص نفقه زن است.
در مقابل گرچه زوجه ( زن ) حق تملك را دارا ميباشد .لکن هيچگونه تعهّدي از لحاظ قانوني و حقوقي در ارتباط با تأمين نيازهاي اقتصادي خانواده بر عهدة او نميباشد. بدين لحاظ است كه در صورت استنكاف شوهر از پرداخت نفقه، او ميتواند با طرح دادخواست در دادگاههاي خانواده عليه زوج اقامه دعوا كند. بنابراين زوج فكر نكند كه به زوجه احسان ميكند. بلكه اين كار از لوازم تأسيس و صيانت خانواده است.
پس هرچند ممكن است زن متمكن و داراي اموال و درآمد باشد و مبالغي از بابت كار در بيرون از خانه به دست آورده باشد و از اين طرف شوهرش فقير و تهيدست باشد، با اين حال زن موظف به تأمين نفقه خود و فرزندان ـ چه رسد به شوهر ـ نميباشد، امّا شوهر تهيدست موظف به پرداخت مهر و نفقه زن متمكن ميباشد.
قانون مدنی مواد، 1058، 1111، 1112، 1129، 1206، 1207، 1118و 1111.
-
۱۳۸۸/۰۶/۱۵, ۱۱:۵۶ #10
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۸
- نوشته
- 960
- مورد تشکر
- 652 پست
- حضور
- 5 روز 1 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
مرغ وخروس
من این مثال را زدم و گفتم که خدا بعضی از مخلوقات خود را بر دیگران برتری داده مانند برتری حیوانات نر بر حیوانات ماده که بارزترین ان مثال خروس و مرغ است که خروس بدون هیچ قانون عاطفی یا اخلاقی یا فکری هر وقت تمایل داشت به مرغ حمله می کند این برتری خروس بر مرغ است
انسان اینطور نیست انسان فقط در قسمت حیوانی ان با حیوانات مشترک است
اما ازدواج بین زن ومرد که دو انسان هستند و خدا برای هدایت انها قران و کتب پیشین را فرستاده با حیوانات فرق دارد انسان باید قانون داشته باشد تا در نسلی که پیش میاد شناسنامه برای فرزندش بگیرد
فرق انسان درحیوان در اندیشیدن است
زن مرغ نیست زن انسان است لذا برای زندگیش خدا قانون نوشته حیوانات قانونی ندارند بلکه روابط جنسی در حیوانات ازاد است ارتباط انان نامحدود است گوساله نر فرقی بین مادر و گاو دیگر نمی گذارد گاو نر هم تعهدی نداره تا در برابر گاو ماده بخصوصی از او دفاع کند
حیوان تنها دلیلش غریزه است و توانائیش لذا رفتارش تابع این قانون است وبس
در حیوانات یک حیوان ماده اختصاص به یک نر ندارد اما انسان محرم و نامحرم دارد کسی که در روابط بین انسانی این قوانین را نداشته باشد حیوانی انسان نما است زیرا حیوان هیچ قانون و ضوابطی ندارد
مهریه برای زن یک ارزش است بر خلاف حیوانات که برای ارضای غریزه هیچ بهایی نمی پردازند اما انسان باید هم بها بپردازد و هم خیلی از قوانین را اجرا کند
پس قران قوانینی اورده برای انسان تا وجه تمایز او با حیوان باشه
مهریه یعنی زن حیوان نیست تا جنس برتر به او حمله کند اول باید بهای زن را بپردازد بعد ازدواج کند.
و بعد هم مرد و زن باید تعهداتی را اجرا کنند
اگر مردی مومن با این مشکل روبرو شد که زنش رعایت محرم راز بودن را نمی کند
و احترام او را در میان مردم زیر پا می گذارد باید چه کند؟
ادامه قانونهای انسان (انسان محصول تکامل نیست انسان روح خدا در جسمش جریان دارد):
انسانی که شرم و حیا در روابطش با دیگران مهم است (یکی دیگر از تمایزات انسان با حیوان)اما انچه بعضی از افراد مانند غربی ها دنبال می کنند بی قانونی است همان رفتار حیوانات .
اسلام زن و مرد را از هم جدا کرد چون که معتقد است انسان مانند گله گوسفند یا گله مرغ و خروس نیست که نر و ماده با هم چرا کنند
خدا قانون مهریه را اورد تا به مرد بگوید زن مرغ نیست که به او حمله کنید خدا قانون داشتن فقط یک شوهر برای یک زن رانوشته است تا به زن بگوید تو حیوان نیستی که ضوابط و قوانینی برایت نباشد تمام قوانین خدا برای این است که زن را انسان معرفی کند نه حیوان
شما هم بهتر است نامتان تقلید باشد نه تحقیق چون محقق کسی است که ملاک رد یا تایید و درست از نادرست عقلش باشد نه مفسران اگر 10تا مفسر با هم حرف مرا تایید کردند دلیل بر این نیست که من درست میگم و اگر همه مفسران با هم مرا تکذیب کردند بازم دلیل نیست که من اشتباه کردم
پیشنهاد می کنم اگر می خواهی نامت در گروه محققان ثبت شود جمله زیرا تغیر دهی
مشكل اينجاست كه نمي تونم قبول كنم كه تفسير شما درست است
چون در هيچ كتاب تفسيري مشابه اون رو نخوندم.من فکر میکنم شما نه محقق هستی نه مقلدچون رفتار شما هیچ شباهتی به مقلد یا محقق نداره رفتار شما بیشتر شباهت به کسی دارد که میگه
من و دیگر هیچ
خدایا همه ما را به راه راست هدایت کن
بلی
ویرایش توسط مزمل : ۱۳۸۸/۰۶/۱۵ در ساعت ۲۰:۴۲
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ
ما به او شعر نیاموخته ایم او سزاوار شعر گویی نیست بلکه او (پیامبر) ذکر و قران است
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری