☺•☻•☺•☻ خـــــــــــاطــــــرات قــــــــــل مـــــــراد ☺•☻•☺•☻

[قل مراد]

در این مکان برای شما خاطرات خود را واگویه وَکِنم.

[قل مراد]

یه بار که توی مسابقات رالی سراسری شرکت وَکِردم توی راه مسافر وَزَدم.

[!Deli]

قل مراد خسته نمیشی اینقدر چشماتو بازو بسته میکنی

[Hamishak]

قل مراد از صفا سیتی هم بگو

[سرباز]

سلام قل مراد من دوست جدید بیدم بازم از خودت خاطره در وکن خوشحال وشیم وشنویم

[قل مراد]

قل مراد خسته نمیشی اینقدر چشماتو بازو بسته میکنی

نه.
اگه پلک نَوَزنم که دماغم صدمه وَبیند.
تازه من وقتی وَخوابم خسته وَشَم.

هوووووووووووووو. ای دندون نداشته بید.

قل مراد از صفا سیتی هم بگو:moshtagh:

ها...؟
صفا سیتی چی بیده؟
صفا سیتی رو ول وَکن.خاطره در وَکنم وَرات حال در وَکنی.

سلام قل مراد من دوست جدید بیدم بازم از خودت خاطره در وکن خوشحال وشیم وشنویم

وَباشد جیگر.

[قل مراد]

یه روز ريش پروفسوری وَذاشتم وَرفتم پيش رفيقام و وَگفتم : هر سوالی وَدارين امروز وَپرسين، فردا وَخوام ريش هامو وَزَنم.

[moderntalking]

غرض مزاحمت وبیبد که به حمد الله حاصل وشد

ههههههههههه

من وجدان خبیص کیوون بیدم

[مهدی110]

[moderntalking]

نفرين برره اي: خدا کنه دلم وخواد انشاءالله به حق پنج تن الهي امين!