صفحه 1 از 2 12 آخرین
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: ******بالاخره وزارت زنان حق یا باطل؟*******

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت آبان ۱۳۸۷
    نوشته
    47
    مورد تشکر
    220 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    ******بالاخره وزارت زنان حق یا باطل؟*******




    با سلام خدمت دوستان و آرزوی قبولی نماز و روزه

    چندی قبل مسأله زن و حجاب را در این انجمن ایجاد کردم
    متأسفانه دوستان شرکت فعالی در آن بحث نداشتند
    ولی به بهانه وزارت زنان مطالبی را از خانم صدرا ساری به همراه جوابش درج میکنم
    انشاء الله دوستان به غنای مطلب کمک کنند
    خصوصا اگر نظرات حضرت امام علیه الرحمه نیز مطرح شود.

    خانم صدراساری چنین مینویسد:

    سه بانوی ایرانی برای تصدی سه وزارتخانه آموزش و پرورش، بهداشت و رفاه از سوی رئیس‌جمهور دهم به مجلس شورای اسلامی معرفی می شوند. این اقدام رئیس‌جمهور بازتاب ها و تحلیل های متفاوتی را در پی داشته است. شاید این اختلاف آرا نتیجه بدیع وتازه بودن این مسئله در نظام مقدس جمهوری اسلامی باشد اما در این میان، نظر فقها و مراجع تقلید بیش از همه حائز اهمیت است. فتاواي برخي مراجع تقليد مبنی براين است كه آقاي دکتراحمدينژاد بهتر بود به جاي زنان از مردان متخصص و با تجربه در كابينه خود استفاده مي كرد و اگر ما مرداني با تجربه نداشتيم، آنگاه ايشان مي توانست زنان را در كابينه خود جاي دهد‏.

    اما ریشه این نظر بزرگان کجاست؟ کنکاش در منشأ این واکنش‌ها علاوه بر پاسخ به برخی شبهات، نخبگان را به تبیین دقیق تری از جایگاه زنان درساختار یک نظام سیاسی اسلامی وا خواهد داشت و مانع از بهره برداری های جناحی از این موضوع می شود.

    علامه طباطبایی مفسر بزرگ قرآن در تفسیر المیزان با بیان اینکه عامه مردان بر عامه زنان قیمومیت دارند، چنین می نویسد: "قیم بودن مردان بر زنان عمومیت دارد، ومنحصر به شوهر نسبت به همسر نیست و چنان نیست که مردان تنها بر همسر خود قیمومیت داشته باشند، بلکه حکمی که جعل شده، برای نوع مردان بر نوع زنان است، البته در جهات عمومی که ارتباط با زندگی هر دو طایفه دارد، و بنابراین پس آن جهات عمومی که عامه مردان در آن جهات بر عامه زنان قیمومت دارند، عبارت است از مثل حکومت و قضا (مثلاً) که حیات جامعه بستگی به آنها دارد، و قوام این دو مسئولیت و یا بگو دو مقام بر نیروی تعقل است."(1)

    علامه طباطبایی برای تشریح هر چه بیشتر موضوع می نویسد: "این معنا بر احدی پوشیده نیست، که قرآن همواره عقل سلیم را تقویت می کند و جانب عقل را بر هوای نفس و پیروی از شهوات و دلدادگی در برابر عواطف و احساسات تند و تیز ترجیح می دهد."(2)

    ایشان با اشاره به این مطلب که قرآن در عین حال مساله عواطف پاک و درست و آثار خوبی که آن عواطف در تربیت افراد دارد می پذیرد، می افزاید: "چیزی که هست، قرآن عواطف را از راه هماهنگ شدن با عقل تعدیل نموده، عنوان پیروی به آنها داده است، به طوری که عقل نیز سرکوب کردن آن مقدار عواطف را جائز نمی داند. یکی از مراحل تقویت عقل در اسلام این است که احکامی را که تشریع کرده بر اساس تقویت عقل تشریع کرده، به شهادت این که هر عمل وحال و اختلافی که مضر به استقامت عقل است و باعث تیرگی آن در قضاوت و در اداره شوون مجتمعش (مدیریت جامعه) می شود، تحریم کرده است."(3)

    علامه طباطبایی با تاکید بر اینکه زنان به داشتن عقل کمتر و عواطف بیشتر ممتاز از مردانند و مردان به عقل نیرومندتر و ضعف عواطف ممتاز از زنانند، قدرت تعقل مردان را بیشتر و قوی تر از زنان معرفی می کند. ایشان در ادامه تصریح می کند: "خوب معلوم است که هیچ دانشمندی از چنین شریعتی و با مطالعه همین مقدار از احکام آن جز این توقع ندارد که در مسائل کلی و جهات عمومی واجتماعی زمام امور را به دست کسانی بسپارد که داشتن عقل بیشتر امتیاز آنان است، چون تدبیر در امور اجتماعی از قبیل حکومت و قضا وجنگ نیازمند به عقل نیرومند است و کسانی را که امتیازشان داشتن عواطف تند و تیزتر و امیال نفسانی بیشتر است، از تصدی آن امور محروم می سازد."(4)

    بزرگ‌ترین مفسر قرآن در تفسیر شریف المیزان می نویسد: "اسلام همین کار را کرده و در آیه ای که گذشت فرموده: «الرجال قوامون علی النساء»(5). سنت رسول خدا (ص) نیز در طول زندگیش بر این جریان داشت، یعنی زمام امور هیچ قومی را به دست زن نسپرد و به هیچ زنی منصب قضا نداد و زنان را برای جنگیدن دعوت نکرد -البته برای جنگیدن نه صرف شرکت در جهاد، برای خدمت، جراحی و امثال آن- و اما غیر این امور عامه واجتماعی از قبیل تعلیم وتعلم وکسب، پرستاری بیماران و مداوای آنان وامثال این گونه امور که دخالت عواطف منافاتی با مفید بودن عمل ندارد، زنان را از آن منع نفرمودند و سیرت نبویه بسیاری از این کارها را امضا کرد."(6)

    در نهایت علامه در جمع بندی مطالب خود چنین می نگارد: "جای تردید باقی نمی ماند که ممنوعیت زنان از شرکت در امر جها د و امر قضاوت و حکومت بر مردم سنت واجبی بوده است."(7) ایشان در ادامه عدم تمکین فرمان الهی را نوعی ماتریالیسیم و غرب زدگی می خواند و می نویسد: "هیچ بعید نیست که اسلام اموری را تعظیم کند و ما مسلمانانی که در محیط مادیت و غرب زدگی به بار آمده ایم، آن را حقیر بشماریم، یا اسلام اموری را حقیر بشمارد که در چشم و درک ما بسیار عظیم باشد و بر سر آنها سر و دست بشکنیم، و ظرف در صدر اسلام، ظرف تقوا و ایثار آخرت بر دنیا بود، نه ظرفی که ما فعلا داریم."(8)

    از جمله کسانی که به این مسئله پرداخته، علامه حسینی طهرانی است؛ ایشان در کتاب "ولایت فقیه در حکومت اسلام" ضمن اشاره به آیه 34 سوره نسا می نویسد: "ما می پرسیم: خداوند تبارک وتعالی که زن را قیم و سرپرست و صاحب اختیار در خانه و کاشانه کوچک خود به امور جزئیه و پست قرار نداده، چگونه او را قیم قرار می دهد بر همه خانه ها و بیوت امت (و هی الدوله الاسلامیه)؟ آیا قیمومیت حکومت که مطابق است با سرپرستی عامه، اعظم از قیمومیت بیت نیست؟! آیا معقول است که خداوند بگوید: زن نمی تواند قیم خانه خود باشد، ولی در عین حال می تواند قیم تمام مردان و زنان ملت باشد؟! آیا ممکن است مسلمانی به زبان بیاورد یا حتی تخیل کند این را که: خداوند زن را قیم برای میلیون‌ها نفوس (چه مذکر و چه مؤنث) قرار داده است، اما قیم بر شوهر خود قرار نداده است؟!"(10)

    ایشان می افزاید: "ما می بینیم در زمان پیغمبر(ص) و در زمان خلفا، حتی یک مورد پیدا نشد که زن‌ها را امر به خروج، و یا متصدی حکومت و ریاست کرده باشند. حتی در یک مورد که هم عایشه علیه امیرالمومنین(علیه السلام) خروج کرد، مورد مذمت ونکوهش قرار گرفت؛ البته نه فقط به جهت جنگ با علی(علیه السلام بلکه از اینکه تو زن هستی و وظیفه ات خروج از بیت نبوده است؛ چرا از خانه بیرون آمدی؟!"(11)

    علامه طهرانی در آخر نتیجه می گیرد: "تمام مصادری که در آنها شائبه ولایت هست، مثل: نخست وزیری، وزارت، ریاست ادارات، استانداری‌ها، فرمانداری‌ها، بخشداری‌ها و هر پستی که جنبه ولایی دارد، زن نمی تواند متصدی آن بشود."(12)

    آیتاللهمکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه با شرح و توضیح سوره احزاب به جانب دیگری از این موضوع می پردازد. آیه 33 سوره احزاب خطاب به زنان پیامبر می فرماید: «و قرن فی بیوتکنّ ولا تبرّجن تبرّج الجاهلیه الاولی»(13) یعنی: در خانه های خود بمانید وهمچون جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید. آیتالله مکارم شیرازی می نویسد: " تبرج به معنی آشکار شدن در برابر مردم است، و از ماده« برج» گرفته شده که در برابر دیدگان همه ظاهر است. بدون شک این یک حکم عام است." ایشان می افزایند: "به هر حال این تعبیر نشان می دهد که جاهلیت دیگری همچون جاهلیت عرب در پیش است که امروز در عصر خود آثار این پیشگویی قرآن در دنیای متمدن مادی را می بینیم."(14)

    علامه طهرانی نیز در این زمینه می نویسد: "آیا ممکن است بین این دو مطلب جمع کنیم و بگوییم خداوند می گوید: زنها باید در بیوت مستقر باشند؛ واز طرفی اشکال ندارد که زن‌ها در مجالس مردان حاضر شوند و خود را نشان بدهند، صدا بلند بکنند... این امور برای کسانی که تصدی امور عامه را می کند، ضرورت دارد؛ به‌خصوص اینکه امر از اموری باشد که احتیاج به بحث و گفتگو داشته با شد."(15)

    با این وصف و عمومیت حکم، سایر زنان مسلمان نیز باید حضور در منزل را به عنوان یک اصل بپذیرند و از حضور بی مورد در عرصه اجتماع خودداری ورزند، خصوصاً زمانی که از آرایش و زیورآلات خود برای تبرج استفاده می نمایند.امیرالمومنین نیز دربخشی از نامه 31 نهج البلاغه این موضوع را یاد آور می شود: "در پرده حجاب نگاهشان دار، تا نامحرمان را ننگرند، زیرا که سخت گیری در پوشش عامل سلامت واستواری آنان است..."(16)

    با توجه به آنچه در فوق بدان اشاره شد، می توان نتیجه گرفت:

    •از منظر قرآن، سرشت زن و مرد، سرشتی واحد و یکسان است. اسلام نگاه شرنگر دیگرمکاتب بشری را نسبت به جنس زن ندارد و در آیات متعدد با کمال صراحت می فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر مردان آفریدیم. از سوی دیگر قرآن کریم تصریح دارد که پاداش اخروی و قرب الهی به جنسیت مربوط نیست بلکه رابطه مستقیمی با ایمان و عمل صالح دارد فلذا قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدیس، از یک زن بزرگ و قدیسه یاد می کند. در نتیجه اسلام در نگاهی متعالی به زن، وی را به چشم موجودی متعالی می نگرد که توانایی طی تمام مراتب معنوی، انسانی و علمی را به صورت بالقوه در خود دارد.

    •اسلام با نگرشی واقع نگرانه نسبت به جنس زن و مرد، با در نظر گرفتن تفاوت‌های ناشی از قانون خلقت، مسئولیت ها و حقوق و وظایفی متمایز از یکدیگر برای آنان قائل است. این تفاوت‌ها راه تناسب بین زنان و مردان را تسهیل کرده و آنان را برای یک زندگی مشترک مهیا می نماید. دو گونگی احساسات مردان وزنان نسبت به هم مؤید همین مطلب است.

    •تفاوت‌های جسمی و روانی بین دو جنس زن و مرد، زمینه تقسیم وظایف فردی واجتماعی را فراهم می آورد. زنان با عواطف واحساساتی عمیق تر و شدیدتر، مسئولیت نگهداری از فرزندان و ازهمه مهم‌تر تربیت انسان و انسان سازی را بر عهده دارند. و ظیفه ای که شاید هیچ مردی به شایستگی زنان نتواند از عهده آن برآید. در حقیقت مسئولیت ساخت جامعه به دست زنان توانمند آن صورت می گیرد، چراکه
    آنان از طریق تربیت افرادی سالم، صالح و بی عقده عملاً جامعه و اجتماع را سامان می دهند. مقام معظم رهبری در این باره در دیدار جمعی از بانوان استان هرمزگان فرمودند: "اساسی ترین کار زن، کاری است که با خلقت زنانه او، با احساسات و عواطف به ودیعت نهاده الهی در وجود او، همخوان وهماهنگ باشد. رسیدن و پرداختن به عواطف جوشان و پاسخ گفتن به آن محبتی که خدای متعال در وجود زن نهاده است، مهم است."(17)

    •اما علت اینکه زنان از حضور در برخی مناصب از جمله مدیریت کلان جامعه(حکومت)، فرماندهی جنگ و قضاوت منع شده اند نیز به دلیل همین عواطف و احساسات ژرف و شدید است که بر قوه تعقل آنان غلبه دارد. دراین رابطه دربخشی ازنامه 31 کتاب نهج البلاغه از قول امیر بیان علی (علیهالسلام) خطاب به امام حسن مجتبی (علیه السلام) چنین آمده است: "در امور سیاسی کشور از مشورت با زنان بپرهیز، که رأی آنان زود سست می شود و تصمیم آنان ناپایدار است..."(18) از سوی دیگر، توان جسمی زنان از مردان کمتر بوده که موجب می گردد تا مردان انجام برخی امور را به صورت انحصاری بر عهده گیرند. امیرالمؤمنین در بخشی دیگر از نامه 31 می فرمایند: "کاری که برتر از توانایی زن است به او وامگذار که زن گل بهاری است، نه پهلوانی سختکوش."(19) همچنین درنامه 14 در وصف زنان می فرمایند: "...آنان در نیروی بدنی و روانی واندیشه کم توانند..."(20) با این اوصاف، محرومیت زنان از برخی مشاغل، نه ظلم اجتماع و نه اجحاف اسلام در حق آنان است بلکه به دلیل موقعیت روحی و جسمی جنس زن است، کما اینکه مردان نیز به جهت دارا بودن روحیاتی خشن تر، توانایی انجام اموری را ندارند.

    شهیدمطهری نیز در کتاب پیرامون جمهوری اسلامی ایران در رابطه با نقش زنان در جمهوری اسلامی با ذکر یک نمونه تاریخی به این مساله می پردازد و آن را چنین بیان می کند: "پیغمبر زن‌ها را در جنگ‌ها شرکت می داد ولی آنها کاری که متناسب با زن‌ها بود، انجام می دادند. احیاناً در مواقع شدت، زن‌ها شمشیر بر می داشتند چنانچه در جهاد اسلامی اگر موقع دفاع شود، زن و مرد و کوچک و بزرگ، همه باید شرکت بکنند و شرکت می کنند. ولی رسول خدا حد الامکان زن‌ها را به کارهای متناسب با خودشان مثل پانسمان کردن می گماشت."(21)

    مقام معظم رهبری نیز با نگرشی عمیق تر به این موضوع پرداخته و در دیدار جمعی از نمایندگان زن مجلس ششم فرمودند: "بحث اینکه زنی وزیر بشود یا نشود، یا در مجلس عضو هیئت رئیسه باشد یا نباشد؛ این مساله‌ای نیست که ما آن را در قضیه زن‌ها تأثیرگذار بدانیم؛ به هیچ وجه این طور نیست. شما ملاحظه بفرمایید، مثلاً در بنگلادش که این خانم سر کار است و قبل از او یک خانم دیگر مسئولیت داشته، مگر در بر طرف کردن مشکلات زنان در کشور بنگلادش چقدر اثر داشته اند؟... یا در هند که خانم ایندیرا گاندی نخست وزیر بود، چقدر ازاین مشکلات کاسته شده بود؟ بنده ایشان را از نزدیک دیده بودم؛ زن خیلی فرزانه، عاقل و مقتدری بود و سال‌ها در مبارزات شرکت داشت؛ اما آیا در رفع مشکلات زنان هند اثر گذاشته بود؟ البته من در زمینه تحقیقی نکرده ام؛ جا دارد شما تحقیق کنید. آن طور که من دورادور نگاه می کنم، می بینم اینها هیچ اثری نداشته اند. بنابراین مسئله اصلی زن، اینها نیست. این که یک زن، معاون وزیر یا استاندار و یا سفیر بشود، مگر چقدر اثر دارد؟ مگر دنیا در خصوص رشد و تمییز یک کشور در برطرف کردن مشکل زن و مرد، به این چیزها نگاه می کند؟ مگر قضاوت دنیا درباره بنگلادش این است که این‌ها مسائل زن‌ها را حل کردند؟ مگر کشوری مثل امریکا، در طول این 200 سال چند نفر رئیس‌جمهور زن داشته است؟ خود آن‌ها مدعی همه دنیایند."

    ایشان در ادامه می فرمایند: "من می گویم به مساله اصلی نگاه کنید. مساله اصلی، فرهنگ عمومی جامعه است. ما دچار یک مشکل فرهنگی هستیم. چرا همه اش خیال می کنیم که اگر معاون وزیر، یا معاون استاندار یا فرماندار فلان شهرستان دور دست شدیم، ارزش پیدا می کنیم؟ من می خواهم شما این نگرش را در جامعه تصحیح کنید."(22)

    •برای ذکر نمونه ای تاریخی از سیره ائمه معصومین می توان به زندگی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) اشاره کرد. ایشان در سراسر عمر کوتاه اما پر فراز ونشیب خود، گرچه در شوونی از مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خود وارد شدند و صحنه سیاسی روز و خصوصاً حمایت امام زمانشان را ترک نکردند اما هیچ‌گاه عهده دار مناصب سیاسی نه در زمان پیامبراکرم(ص) ونه در زمان امیرالمومنین(علیه السلام) نشدند؛ لازم به تأکید است که ایشان نسبت به تمام زنان عالم در تمام زمینه های علمی، معرفتی و معنوی شایسته ترین بوده و هستند.

    •درنهایت، در پاسخ به کسانی که حضور زنان در مناصب کلان سیاسی را با استناد به احادیث به دلیل حضور 50 زن در سپاه 313 نفری امام زمان (عج) استنباط می کنند، باید گفت:

    1.در استناد به احادیث باید روایات را به قرآن و سنت اهلبیت عرضه کرد؛ اگر با آنها همخوانی داشت، بدان استناد کرد، در غیراین صورت (فاضربوها علی الجدار) محلی از اعراب ندارد.

    2. در زمان امام عصر(عج) سطح درک و علم و بینش دینی مردم به شکل قابل توجهی رشد می کند، در نتیجه نمی توان شرایط محیطی آن عصر طلایی را با جریان کنونی مقایسه کرد.

    3. زنان حاضر در سپاه حضرت حجت(عج) جزء بهترین زنان در دوره خود بوده اند و شایستگی آنان همه جانبه است، در صورتی که انتصاب زنان حاضر درعرصه سیاست، چنین شاخصی را به شکل مشخصی در خود ندارد.

    4.زنانی که در زمان ظهور امام عصر(عج) ایشان را یاری می نمایند، در درجه اول به امور مربوط به بانوان پرداخته و در درجه بعد در فعالیت های اجتماعی همچون پرستاری و مداوای مجروحین شرکت دارند. لذا حضور زنان در عرصه سیاسی به طرزی که شائبه قیمومیت بر مردان در آن وجوداشته باشد، به دلیل مخالفت با نص صریح قرآن اساساً غلط و در حکومت مهدوی جایی ندارد.

    •شایان ذکراست که مخالفت علما و مراجع با انتخاب وزیران زن-که از مصادیق مسلم قیمومیت و ولایت زنان بر مردان است-، نه به جهت تحجر بلکه بر اساس مستندات قرآنی، سیره اهل بیت و احادیث معتبر است (که در مطالب فوق به برخی از آنها اشاره کردیم). برخي از مراجع معتقدند كه حضور زنان در كابينه با ساختار تدويني آنها سازگاري ندارد و اين‌گونه كار‌ها در توانايي آنها نمي‌گنجد. لذا شایسته است رئیس‌جمهور اصولگرا نیز با تمکین به نظر فقها، در چارچوب اصول معهود خود با رهبری ومردم حرکت نماید.

    والسلام

    پی‌نوشت‌ها:

    1-طباطبایی، محمد حسین، ترجمه:محمد باقر موسوی همدانی، "تفسیر المیزان"، دفتر انتشارات اسلامی، قم 1386، ج4، ص534
    2- همان منبع، ص547
    3- همان منبع
    4- همان منبع، ص548
    5- قرآن کریم، سوره نسا، آیه 34
    6- طباطبایی، محمد حسین، ترجمه:محمد باقر موسوی همدانی، "تفسیر المیزان"، دفتر انتشارات اسلامی، قم 1386، ج4، ص 548
    7- همان منبع، صص548و549
    8- همان منبع، صص556و557
    10- حسینی طهرانی، سید محمد حسین، "ولایت فقیه در حکومت اسلام"، نشر علامه طباطبایی، ج3، ص175
    11- همان منبع، ص177
    12- همان منبع، ص182
    13- قرآن کریم، سوره احزاب، آیه33
    14- مکارم شیرازی، ناصر، "تفسیر نمونه"، ناشر:دارالکتب الاسلامیه، قم 1371، صص278و288
    15- حسینی طهرانی، سید محمد حسین، "ولایت فقیه در حکومت اسلام"، نشر علامه طباطبایی، ج3، ص176
    16- نهج البلاغه، نامه 31، ترجمه محمد مرحوم دشتی
    17- دفتر نشر آثار مقام معظم رهبری، مجموعه دیدگاه های مقام معظم رهبری پیرامون زن، " زن ریحانه آفرینش"، ناشر:دارالهدی، قم 1381، ص120
    18- نهج البلاغه، نامه31، ترجمه مرحوم محمد دشتی
    19- همان منبع
    20- نهج البلاغه، نامه14، ترجمه مرحوم محمد دشتی
    21- مطهری، مرتضی، "پیرامون جمهوری اسلامی"، انتشارات صدرا، ص63
    22- دفتر نشر آثار مقام معظم رهبری، مجموعه دیدگاه های مقام معظم رهبری پیرامون زن، "زن ریحانه آفرینش"، ناشر: دارالهدی، قم 1381، صص165و 170

    سایر منابع:

    *مطهری، مرتضی، " مسئله حجاب"، انتشارات صدرا، تهران 1373
    * مطهری، مرتضی، "نظام حقوق زن در اسلام"، انتشارات صدرا، تهران1370
    ویرایش توسط متشرع : ۱۳۸۸/۰۶/۱۷ در ساعت ۱۴:۲۴

  2. تشکر


  3. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    90
    مورد تشکر
    308 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    اگر حق نبود مخالفت می شد
    ویرایش توسط ابو محمد : ۱۳۸۸/۰۶/۱۷ در ساعت ۱۵:۳۴

  4. #3
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت آبان ۱۳۸۷
    نوشته
    47
    مورد تشکر
    220 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    نقدی بر یادداشت وزارت زنان و مخالفت علماء با آن قسمت اول






    محمد مهدی تهرانی در جواب چنین مینویسد:

    ...این یادداشت اگرچه دایر بر دلایل مخالفت با وزارت بود، اما اصل حضور زنان در اجتماع و عهده داری منصب اجرایی و... را زیر سؤال می برد و مترصد این معنا بود که:«زنان مسلمان نیز باید حضور در منزل را به عنوان یک اصل بپذیرند و از حضور بی مورد در عرصه اجتماع خودداری ورزند.»

    جدای از مدعای فوق الذکر، نگارنده اولا در این مطلب، نظر برخی بزرگان و علما را به نفع خود مصادره به مطلوب می کند، حال آنکه بعضا این افراد نه تنها در نتیجه که حتی در مقدمه بحث هم در نقطه مقابل نظر نگارنده قرار دارند! و این محل تامل و تعجب جدی است. در واقع یادداشت مورد اشاره نه صرفا از حیث مدعای نوشتار که از حیث شکلی نیز با اولیات یک پژوهش علمی فاصله دارد. نگارنده بدون مطالعه دقیق و کامل مواضع و تالیفات برخی بزرگان و با حذف صدر و ذیل برخی عبارات در مغالطه ای آشکار می کوشد نظر خود را از نقل قول هایی پراکنده افاده نماید.

    در عین حال از عبارات و نقل قول هایی برای اثبات مدعای نوشتار استفاده می شود که اصولا نسبت درستی با مدعای نگارنده ندارد! و این مسئله نیز بحث را از ملزومات منطقی اولیه تهی می کند.
    قبل از اینکه به تفصیل وارد بحث شویم اجمالا نظر سه تن از کسانی را که در این نوشتار به نظرشان استناد شده است، بررسی می کنیم تا ببینیم بالواقع تا چه حد این بزرگان نظرشان موافق مدعای نوشتار فوق الذکر است. بعد از این بررسی اجمالی با تفصیل بیشتری سخن خواهیم گفت و حتی رد فراگیر بودن مقدمه ای که با استناد به مواضع علامه طباطبایی بیان شده است را نیز به بحث خواهیم گذاشت.

    بررسی موضع آیت الله جوادی آملی

    آیت الله جوادی آملی در کتاب"زن، آیینه جمال و جلال" به تفصیل در خصوص برخی شبهات مطرح شده در خصوص امکان پذیرش مسئولیت های اجرایی توسط زنان سخن می گوید. وی تأکید می کند: «در پاسخ به شبهه ممنوعیت تصدی امور اجرایی برای زنان دو راه حل وجود دارد: یک راه برای معتقدان به دین است و راهی برای دیگران. در مرحله اول باید برای خود ما حل شود که سؤالاتی مانند اینکه چرا زن نمی تواند متصدی بسیاری از امور اجرایی شود، طرح کردنی نیست. توضیح این مطلب مستلزم دو نکته است: 1- بسیاری از کارهای اجرایی شرعا برای زن جایز و رواست. 2- امور اجرایی مقام نیست؛ زیرا اگر امور اجرایی ارزش بودند و واجب بود که انسان این کار اجرایی را به عنوان یک کمال و نه برای حفظ نظام بپذیرد، علمای بزرگوار ما از آن چشم نمی پوشیدند؛ بلکه برای کسب آن تلاش می کردند.»(1)

    چنانکه مشاهده می شود ایشان اصولا مشکلی در عهده داری کارهای اجرایی توسط زنان نمی بینند در حالی که نگارنده نظر ایشان را نیز در سیر استدلالی نوشتار و عطف به نظر علامه طباطبایی ذکر می کند و مدعی می شود که البته حوزه مسئولیت های سیاسی را آیت الله جوادی آملی مسکوت گذاشته است!

    آیت الله جوادی آملی ادامه می دهد: «در مقام پاسخ به دیگران و کسانی که به این مسائل عمیق راه نیافته اند، باید از طریق عادی سیر کرد و با زبان خود آنان توضیح داد که تصدی امور اجرایی برای زن، نه تنها در کارهای کلان نمایندگی و وکالت محذوری ندارد، بلکه تصدی امور خاص نیز به شکل وصایت -نوعی از ولایت بر"موصی به" است- رواست. زیرا وصایت مشروط به ذکورت نیست... اگر سیستم اداره جامعه بر موازین ستر و عفاف و طهارت روح استوار باشد، هیچ گونه منع شرعی برای حضور زن در وکالت، وصایت، ولایت بر محجوران و ولایت بر رقبات وقف و نظایر آن نیست و هرگز حق زن در مواردی محدود مانند حق الحضانه خلاصه نمی شود.»(2)

    در واقع وی نیز ضمن تأکید بر ملاحظاتی در خصوص حضور زنان در اجتماع، اصل این حضور را از حقوق زنان و بلامانع می داند. ایشان صراحتاً وصایت زن را می پذیرند و این دقیقا نقطه مقابل مدعای نوشتار فوق الذکر است. ایشان می افزاید: «سخنان رهبران الهی نه مخصوص مرد است و نه پذیرش آن ویژه اوست و نه در صدر اسلام چنین بود که مردها در امور سیاسی و اجتماعی پیشگام باشند؛ چنانکه در انقلاب اسلامی نیز حضور در صحنه سیاسی و اجتماعی وظیفه مشترک زن و مرد است و حضرت امام خمینی(ره) و دیگر مسئولان نظام بر این حضور مشترک تاکید داشته و دارند.»(3)

    به راستی این صراحت کجا به معنای مسکوت گذاشتن است و این موضع چه نسبتی با مدعای نگارنده دارد؟! متاسفانه ظاهرا نگارنده علاقه ای به مطالعه کامل کتاب آیت الله جوادی آملی نداشته و صرفا دنبال افاده مقصود خود بوده است. به راستی چگونه می توان از نظریات شخصیتی که حتی مرجعیت زنان را هم ممکن می داند، مخالفت با پذیرش کوچکترین مسئولیت های اجتماعی را برداشت کرد؟!

    آیت الله جوادی آملی اصولا بحث تساوی یا تفاوت زن و مرد را سالبه به انتفاء موضوع می دانند نه به انتفاء محمول. ایشان می گوید: «اصلا زن و مردی در کار نیست؛ نه اینکه زن و مردی هست ولی با هم مساوی اند(قضیه موجبه) یا فرقی با هم ندارند(قضیه سالبه).»(4) ایشان می افزاید:«قرآن کریم هنگام طرح مسئله زن و مرد می گوید: این دو را از چهره ذکورت و انوثت نشناسید؛ بلکه از چهره انسانیت بشناسید و حقیقت انسان را روح او تشکیل می دهد؛ نه بدن او.»(5) در خصوص مواضع آیت‌الله جوادی آملی و تضاد جدی و عمیقی که با مدعای نگارنده مطلب دارد، در ادامه توضیحات بیشتری ارائه خواهیم کرد.

    بررسی مواضع شهید مطهری

    عبارتی که نگارنده به نقل از شهید مطهری ذکر می کند، این است: «پیغمبر زن‌ها را در جنگ‌ها شرکت می داد ولی آنها کاری که متناسب با زن‌ها بود، انجام می دادند. احیاناً در مواقع شدت، زن‌ها شمشیر بر می داشتند چنانچه در جهاد اسلامی اگر موقع دفاع شود، زن و مرد و کوچک و بزرگ، همه باید شرکت بکنند و شرکت می کنند. ولی رسول خدا حد الامکان زن‌ها را به کارهای متناسب با خودشان مثل پانسمان کردن می گماشت.»(6)

    سؤالی که وجود دارد این است که از کجای این بیان شهید مطهری می توان عدم امکان تصدی امور اجرایی توسط زنان را نتیجه گرفت؟! ترجیح سپردن کارهایی که با روحیات زنان مطابقت بیشتری داشته باشد به آنها از بدیهیات است و البته مانعی بر عهده داری سایر امور نظیر قضاوت نیست. طبیعتا نمی توان انتظار داشت پیامبر در جنگ شمشیر به دست زنان بدهند!

    برخلاف استنباط نگارنده، اتفاقا شهید مطهری نقطه نظراتی مقابل مدعای وی دارند، که خوب است به آن توجه شود. ایشان در شرایطی در مورد این مسائل سخن می گفتند که برخی حتی حاضر نمی شدند ادله ایشان در موضوع عدم وجوب حجاب برای وجه و کفین را بشنوند. در این شرایط که بحث بر سر ساده ترین مسائل مثل حضور یافتن زن در نمازجمعه، راهپیمایی و... بود یا بعضا در خصوص اصل حضور زن در خیابان و اجتماع شبهه وجود داشت، ایشان مسائلی را مطرح کردند که اگرچه ملاحظاتی را مثل سایر علما و بزرگان مورد توجه قرار می داد، اما امکان حضور زن در مناصب اجرایی از آن افاده می شود.

    شهید مطهری قائل به این مسئله است که بحث زن و بحث حجاب عمدتا مورد قضاوت های نادرست و متاثر از افراط و تفریط ها قرار می گیرد. ایشان طریق میانه را تبیین می کنند و حضور اجتماعی زن را از فلسفه های حجاب تلقی می کند. شهید مطهری می گوید: «حجاب در اسلام زندانی شدن زن نيست.» و تصریح می کند:«من می توانم با كمال افتخار سهم خودم را در اينجا ذكر بكنم و خدا را شكر می‏كنم كتاب (مسئله حجاب) را كه من در آن وقت نوشتم و اين منطق معتدل‏ اسلام را ذكر كردم و خوشبختانه تا به حال بيش از 20 بار و هر بار در بيش از 10 هزار نسخه چاپ شده و مرتب هم هنوز می‏خواهند ، نقش بسيار عظيم و فوق العاده ای داشته است من نقش زن را در آنجا روشن كرده ام.»(7)

    ایشان در کتاب فوق الذکر یعنی کتاب"مسئله حجاب" که به نوشتن آن افتخار می کند، می نویسد:«آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای اوست، حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیت های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد.»

    شهید مطهری در ادامه می آورد: «اسلام نه می گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه می گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد -بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است- و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم می کند.»

    به این جملات این شهید بزرگوار باید توجه دو چندان داشت: «اسلام هرگز نمی خواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید. پوشانیدن بدن به استثنای وجه و کفین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است، آلوده کردن محیط کار به لذت جویی های شهوانی است.»(8)

    ایشان در ادامه این نوشتار به نوعی به فواید استفاده زنان از حجاب در محیط کار و تحصیل اشاره می کند. در واقع ایشان این دست فعالیت ها را برای زنان نفی نمی کند، بلکه برای آن شرایط و چارچوبی را مشخص می کند.

    شهید مطهری در همین کتاب که ای کاش نگارنده تورقی در آن می داشت، شبهه ای مطرح می کنند مبنی بر اینکه حجاب نیمی از نیروی انسانی جامعه را از نقش آفرینی محروم می کند. ایشان ابتدا در باب تشریح این شبهه ضمن اشاره به مدعای مخالفان مبنی بر محدودیت آوردن حجاب، این عبارات را در ادامه این مدعا ذکر می کنند: «بازداشتن زن از کوشش هایی که آفرینش به او امکان داده است، نه تنها ستم به زن است، خیانت به اجتماع نیز می باشد. هر چیزی که سبب شود قوای طبیعی و خدادادی انسان معطل و بی اثر بماند، به زیان اجتماع است. عامل انسانی بزرگترین سرمایه اجتماع است. زن نیز انسان است و اجتماع باید از کار و فعالیت این عامل و نیروی تولید او بهره مند گردد. فلج کردن این عامل و تضییع نیروی نیمی از افراد اجتماع، هم برخلاف حق طبیعی فردی زن است و هم برخلاف حق اجتماع، و سبب می شود که زن به صورت سربار و کلِّ بر مرد زندگی کند.»

    شهید بزرگوار در پاسخ به این شبهه نه تنها ضرورت استفاده از نیروی کار زن را نفی نمی کند، بلکه تلویحا آن را تایید نیز می کند و البته توضیح می دهد که حجاب نه تنها مانعی در این راه نیست بلکه از ملزومات این نقش آفرینی است. ایشان می گوید: «حجاب اسلامی... موجب هدر رفتن نیروی زن و ضایع ساختن استعدادهای فطری او نیست. ایراد مذکور بر آن شکلی از حجاب که در میان هندوها یا ایرانیان قدیم یا یهودیان متداول بوده است، وارد است. ولی اسلام نمی گوید که باید زن را در خانه محبوس کرد و جلوی بروز استعدادهای او را گرفت. مبنای حجاب در اسلام چنانکه گفتیم این است که التذاذات جنسی باید به محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع، خالص برای کار و فعالیت باشد... چنین حجابی نه تنها نیروی کار زن را فلج نمی کند، موجب تقویت نیروی کار اجتماع نیز می باشد.»(9)

    شهید مطهری حتی در جای دیگری در همین کتاب با صراحت بیشتر نسبت به حضور زن در اجتماع و مناصب اجرایی سخن می گوید. ایشان در پاسخ به سؤالی در مورد امکان رانندگی زن، امکان کار فروشندگی برای زن، امکان کار اداری برای زن و نیز امکان تدریس برای او، این موارد را در صورت پذیرش اصل حجاب با شرحی که داده شده است، بلامانع می داند.(10)

    با این همه سؤال نخست این است که نگارنده از کجای مواضع شهید مطهری مخالفت ایشان با فعالیت اجتماعی، اقتصادی زن را استنباط کرده که آن را نیز به عنوان شاهد خود ذکر کرده است؟! آیا از جمله ذکر شده در مطلب فوق الذکر این معنا افاده می شود؟! متاسفانه نظر شهید مطهری مصادره به معنایی شده است که ایشان در جهت عکس آن استدلال کرده و بحث نموده اند. در ادامه به تناقض های روشن تری با مواضع شهید مطهری هم اشاره خواهیم کرد.

    بررسی موضع مقام معظم رهبری

    ذکر نام مقام معظم رهبری در زمره کسانی که مخالف عهده داری مناصب اجرایی توسط زنان هستند، تأسف بارترین قسمت یادداشتِ مورد نقد است. رهبر انقلاب در جایی صراحتاً از امکان وزارت زن سخن می گویند و اتفاقا آن را در صورت حفظ حریم خانواده، شرف و افتخاری مضاعف می دانند. به راستی بین این موضع و موضع نگارنده چه نسبتی وجود دارد که بیانات ایشان به عنوان شاهد ذکر شده است؟!

    در یک موضوع همه اتفاق نظر دارند و آن این است که رسالت اصلی زنان، حفظ کانون گرم خانواده و پرورش انسان کامل است و هیچ فعالیتی نباید مانع این مهم شود. چه آنکه فروپاشی بنیان خانوده در غرب نیز حاصل کم توجهی به همین معناست. مقام معظم رهبری بر این باورند که اگر این معنا لحاظ شود، حضور زنان حتی در منصب وزارت هم مورد قبول است. ایشان می فرمایند:«ما معتقدیم زن در نگاه نخستین، بزرگ ترین و اولین مسئولیت اداره کانون گرم خانواده را که ما آن را پایه تشکل اجتماعی خودمان می دانیم، بر عهده دارد که این به عهده مرد نیست و از مرد اصلا برنمی آید. ما معتقدیم ترکیب آفرینش زن، او را برای برداشتن مسئولیت و مأموریت آماده می کند.»

    ایشان در ادامه البته وزارت زن را موجب افزایش شأن او نمی دانند و منزلت او را ناشی از رسالت اصلی اش قلمداد می کنند. رهبر انقلاب می فرمایند: «ما معتقدیم برای زن این افتخار نیست که وزیر باشد، بلکه افتخار این است که بتواند کانون محیط خانوادگی خودش را گرم اداره کند که البته اگر در آن حال توانست وزیر و نخست وزیر هم باشد، هیچ اشکالی ندارد و این هم شرفی و افتخاری بالاتر و مضاعف خواهد بود.»(11)

    ایشان بارها و بارها در مورد جایگاه زن و ضرورت حضور زنان در عرصه های مختلف سخن گفته اند، اما متاسفانه ظاهرا نگارنده علاقه ای به مطالعه این سخنان نداشته است. مشکل آنجا آغاز می شود که در عبارت شریف لا اله الا الله،"لا اله" را بگیریم و"الا الله" را وابگذاریم و این دقیقا همان کاری است که نگارنده در خصوص موضع رهبر انقلاب انجام داده است. یعنی بخش سلبی آن که مربوط به نقد الگوهای غربی است را آورده و بخش ایجابی آن را که مترصد امکان و ضرورت حضور زنان در حوزه مختلف است، واگذاشته. سخنان نقل شده از ایشان در یادداشت مورد بحث در واقع مبین قسمت اول عبارتی است که از ایشان آوردیم بدین معنا که مقام ارزش گذاری، اصل خانواده و ایفای نقش زن در تربیت انسان کامل است نه عهده داری مناصب. اگر بتوان میان این دو جمع کرد نه تنها اشکالی وجود ندارد، بلکه خوب و در صورت ضرورت لازم و حتی واجب است. سایر مواضع رهبری مؤید همین معناست.

    رهبر انقلاب بارها در اجتماعات مختلف بحث ضرورت حضور زنان در مناصب مختلف را مطرح کرده اند. در واقع سخنان ایشان در این باب متواتر است. ایشان حتی تصریح دارند که باید به این سمت حرکت کنیم که زنان نقش آفرینی های جدی تری داشته باشند؛ یعنی دقیقا نقطه مقابل مدعای نگارنده مطلب مورد بحث!

    رهبر انقلاب در اجتماع زنان خوزستان در سال 75 فرمودند:«آنچه كه من عرايضم را با آن شروع مى‌كنم، اين است كه در دوران بازسازى كشور اسلامى -كه در اين دوران، هم ملت و هم مسؤولان، درصدد آن هستند كه ايران بزرگ را هم از لحاظ مادى و هم از لحاظ نظم اجتماعى و هم از جهات معنوى، بازسازى حقيقى كنند- بيشترين تكيه بر نيروى انسانى است. يعنى يك كشور اگر مى‌خواهد به معناى واقعى بازسازى كند، بايد بيشترين تكيه و بيشترين نگاه و توجهش، به انسان و نيروى انسانى باشد. وقتى كه صحبت از نيروى انسانى است، بايد توجه كنيم كه نصف جمعيت كشور و نيمى از نيروى انسانى، بانوان كشورند.»

    ایشان بعد از ذکر ضرورت توجه به پتانسیل نیروی انسانی و بهره گیری از همه توانمندی ها افزودند: «اگر بينش غلطى در مورد زن وجود داشته باشد، بازسازى به معناى حقيقى و در سطح وسيع آن، شدنى نيست. هم خودِ بانوان كشور بايد نسبت به موضوع زن از نظر اسلام، داراى آگاهى كافى و لازم باشند، تا بتوانند با اتكا به نظر والاى دين مقدس اسلام، از حقوق خود به طور كامل دفع كنند، و هم همه‌ى افراد جامعه و مردان در كشور اسلامى بايد بدانند كه نظر اسلام در مورد زن، حضور زن در عرصه‌هاى زندگى، فعاليت زنان، تحصيل زنان، كار و تلاش اجتماعى و سياسى و اقتصادى و علمى زنان، نقش زن در خانواده و نقش زن در بيرون از خانواده چيست.»(12)

    ایشان نظر اسلام در مورد زندگى انسان و شأن زنان، را به 3 بخش یعنی بخش تكامل و رشد معنوى خودِ زن، بخش فعاليت‌هاى اجتماعى و بخش خانواده تقسیم می کنند و در باب بخش دوم می فرمایند:«عرصه‌ى دوم، عرصه‌ى فعاليت‌هاى اجتماعى است؛ اعم از فعاليت اقتصادى، فعاليت سياسى، فعاليت اجتماعى به معناى خاص، فعاليت علمى، درس خواندن، درس گفتن، تلاش كردن در راه خدا، مجاهدت كردن و همه‌ى ميدان‌هاى زندگى در صحن جامعه. در اين‌جا هم ميان مرد و زن در اجازه‌ى فعاليت‌هاى متنوع در همه‌ى ميدان‌ها، هيچ تفاوتى از نظر اسلام نيست. اگر كسى بگويد مرد مى‌تواند درس بخواند، زن نمى‌تواند؛ مرد مى‌تواند درس بگويد، زن نمى‌تواند؛ مرد مى‌تواند فعاليت اقتصادى انجام دهد، زن نمى‌تواند؛ مرد مى‌تواند فعاليت سياسى كند، زن نمى‌تواند، منطق اسلام را بيان نكرده و بر خلاف سخن اسلام حرف زده است. از نظر اسلام، در همه‌ى اين فعاليت‌هاى مربوط به جامعه‌ى بشرى و فعاليت‌هاى زندگى، زن و مرد داراى اجازه‌ى مشترك و همسان هستند.»

    ایشان در جمع بندی سخنان‌شان می فرمایند: «پس، در عرصه‌ى دوم -كه عرصه‌ى فعاليت‌هاى اجتماعى و سياسى و علمى و فعاليت‌هاى گوناگون است- زنِ مسلمان مثل مردِ مسلمان حق دارد آنچه را كه اقتضاى زمان است، آن خلأيى را كه احساس مى‌كند، آن وظيفه‌اى را كه بر دوش خود حس مى‌كند، انجام دهد. چنانچه دخترى مثلاً مايل است پزشك شود، يا فعاليت اقتصادى كند، يا در رشته‌هاى علمى كار كند، يا در دانشگاه تدريس كند، يا در كارهاى سياسى وارد شود، يا روزنامه‌نگار شود، براى او ميدان‌ها باز است. به شرط رعايت عفت و عفاف و عدم اختلاط و امتزاج زن و مرد، در جامعه‌ى اسلامى ميدان براى زن و مرد باز است. شاهد بر اين معنا، همه‌ى آثار اسلامى است كه در اين زمينه‌ها وجود دارد و همه‌ى تكاليف اسلامى است كه زن و مرد را به طور يكسان، از مسئوليت اجتماعى برخوردار مى‌كند. اين‌كه مى‌فرمايد: «من اصبح لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم»، مخصوص مردان نيست؛ زنان هم بايد به امور مسلمانان و جامعه‌ى اسلامى و امور جهان اسلام و همه‌ى مسائلى كه در دنيا مى‌گذرد، احساس مسئوليت كنند و اهتمام نمايند؛ چون وظيفه‌ى اسلامى است.»

    علاوه بر این، حتی اگر ایشان قبلاً در این زمینه هم سخن نگفته بودند، عدم مخالفت ایشان با معرفی وزرای زن قابل استنتاج بود؛ چه آنکه رئیس‌جمهور قبل از معرفی وزرا به مردم و مجلس، فهرست را به ایشان ارائه کرده است و طبیعتاً اگر مخالفتی بود، امکان معرفی وزرای زن فراهم نمی شد.

    پی نوشت‌ها:

    1-زن، در آیینه جمال و جلال - ص294
    2-زن، در آیینه جمال و جلال - ص297
    3-زن، در آیینه جمال و جلال - ص241 و 242
    4-زن، در آیینه جمال و جلال – ص70
    5-زن، در آیینه جمال و جلال – ص70
    6-مطهری، مرتضی،"پیرامون جمهوری اسلامی"، انتشارات صدرا، ص63
    7-مطهری، مرتضی،"پیرامون جمهوری اسلامی"، انتشارات صدرا، ص59
    8-مطهری، مرتضی،"مسئله حجاب"، انتشارات صدرا، ص84
    9-مطهری، مرتضی،"مسئله حجاب"، انتشارات صدرا، ص97
    10-مطهری، مرتضی،"مسئله حجاب"، انتشارات صدرا، ص170
    11-نکته های ناب، گزیده بیانات رهبر فرزانه انقلاب در جمع دانشجویان و دانشگاهیان، ص81
    12-20/12/1375


  5. #4
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت آبان ۱۳۸۷
    نوشته
    47
    مورد تشکر
    220 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    نقدی بر یادداشت وزارت زنان و مخالفت علماء با آن قسمت دوم





    محمد مهدی تهرانی در جواب چنین مینویسد:
    (قسمت دوم)

    در قسمت قبل ضمن ارائه مقدمه ای مختصر، به تشریح مواضع 3 نفر از افرادی پرداختیم که اقوال‌شان به نوعی مورد استناد یادداشت "واقعیت مخالفت علما با وزارت زنان از کجا نشأت می گیرد؟"، قرار گرفته بود یا اینکه مواضع‌شان به عنوان شاهدی بر صحت مدعا قید شده بود. در این قسمت زاویه دیگری از بحث را خواهیم گشود که همزمان شامل اشکالات محتوایی و شکلی مطلب مورد بحث خواهد شد.

    در مطلب مورد اشاره نگارنده با طرح این مسئله که برخی علما با حضور زنان در کابینه مخالف هستند، در صدد پاسخ به این سؤال است که: «ریشه این نظر بزرگان کجاست؟» وی در پاسخ به این سؤال یک بیان تفسیری از علامه طباطبایی را مورد اشاره قرار می دهد و به نوعی منشأ نظر بزرگان را نیز، همین بیان تفسیری تلقی می کند، او در نهایت در نتیجه ای که می گیرد هم مخاطبان را به همین مقدمه ارجاع می دهد.

    تفسیر آیه الرجال قوامون علی النساء

    این مقدمه عبارت است از تفسیر علامه طباطبایی ذیل آیه شریفه "الرجال قوامون علی النساء". نگارنده به این قسمت تفسیر اشاره می کند که: «قیم بودن مردان بر زنان عمومیت دارد، و منحصر به شوهر نسبت به همسر نیست و چنان نیست که مردان تنها بر همسر خود قیمومیت داشته باشند، بلکه حکمی که جعل شده، برای نوع مردان بر نوع زنان است، البته در جهات عمومی که ارتباط با زندگی هر دو طایفه دارد، و بنابراین پس آن جهات عمومی که عامه مردان در آن جهات بر عامه زنان قیمومت دارند، عبارت است از مثل حکومت و قضا (مثلاً) که حیات جامعه بستگی به آنها دارد، و قوام این دو مسئولیت و یا بگو دو مقام بر نیروی تعقل است.»(13)

    نگارنده مدعی است مخالفت علما و مراجع با وزرای زن ناشی از همین قضاوت در خصوص آیه "الرجال قوامون علی النساء" است و عدم امکان ولایت زنان بر مردان نیز از همین آیه مستفاد می شود. طرح این مدعا در حالی است که نظر برخی بزرگانی که در نوشتار مزبور از آنها سخن به میان آمده است، دقیقا در نقطه مقابل این نوع برداشت از آیه 34 سوره نساء قرار دارد.

    نگارنده بعد از ذکر نقطه نظر علامه طباطبایی به مواضع آیت‌الله جوادی آملی اشاره می کند و می نویسد: «ایشان علی رغم آنکه در کتاب مذکور(زن در آیینه جلال و جمال) به تبیین شوون اجرایی زن و بر شمردن تمام اموری که زن شایستگی تصدی آنها را دارد می پردازد اما اشاره ای به این مطلب که آیا زنان حق ولایت بر مردان را دارند یاخیر؟»

    مدعای نگارنده در حالی است که اتفاقا آیت‌الله جوادی در این کتاب نه تنها این بحث را مطرح می کند، بلکه قضاوتی متفاوت از علامه طباطبایی ارائه می دهد! ایشان می نویسد: «شبهه دیگر، قیمومیت و معنای آیه "الرجال قوامون علی النساء" است. باید دانست آنجا که زن و مرد به عنوان دو صنف مطرح می شود، هرگز مرد قوام و قیم زن و نیز زن تحت قیمومت مرد نیست؛ بلکه قیمومت در مورد رابطه زن و شوهر است.»(14) در واقع آیت‌الله جوادی آملی برخلاف مدعای نگارنده که از سکوت ایشان سخن می گوید، در خصوص این آیه نظری مخالف نظر صاحب المیزان دارد و این آیه را قابل تعمیم به سطح جامعه و مناسبات مرد و زن نمی داند.

    جالب اینجاست که ایشان حتی در خصوص خانواده و روابط زن و شوهر هم این معنا را تخلف ناپذیر نمی داند. ایشان می نویسد: «معنای قیم بودن شوهر نسبت به زن، یک امر حقوقی تخلف ناپذیر یا اختلاف ناپذیر نیست؛ زیرا در صورتی که زن استقلال اقتصادی و صلاحیت اداره، تدبیر، نگهبانی و نگهداری حیثیت خویش را داشته باشد، می تواند در متن عقد نکاح محدوده آن قیمومیت را با توافق شوهر تعیین نماید تا به هیچ وجه به استقلال و کیان وجودی او آسیبی نرسد.»

    ایشان در جمع بندی سخنان خود نیز می نویسد:«نتیجه آنکه 1- آیه "الرجال قوامون علی النساء" مربوط به زن و شوهر است؛ نه زن مقابل مرد. 2- این قیمومت، معیار فضیلت نیست؛ بلکه وظیفه است. 3- قیم بودن زن و مرد در محور اصول خانواده است؛ گاهی زن قیم مرد و زمانی مرد قیم زن است و در اصول خانوادگی بسیاری از مسائل عوض می شود. اطاعت فرزندان از ساحت مقدس پدر و مادر واجب است و اگر فرزند کاری خلاف رضایت پدر یا مادر انجام دهد، عاق آنان می شود و عقوق والدین حرام است؛ بنابراین مادر نیز بر پسر قیم است؛ گر چه پسر او مجتهد یا متخصص باشد و اصولا در مسائل مربوط به داخل خانواده، زن و شوهر و مادر و فرزند و پدر و فرزند حقوق متقابلی دارند که با حقوق و ضوابط مربوط به صنف زن و مرد متفاوت است. 4- قیمومیت مرد با شرایط ضمن عقد، تحدیدپذیر و قابل واگذاری است. 5- قیمومیت در زبان قرآن به معنای فرمانروایی و سالارگری نیست؛ بلکه یعنی سرپرستی و مدیریت و مسئولیت پذیری و چنین قیمومیتی نه تنها مقام نیست که باربرداری و خدمت‌گزاری است.»(15)

    نگارنده از مواضع آیت‌الله مکارم شیرازی هم سخن به میان می آورد. حال آنکه ایشان نیز آیه فوق الذکر را مربوط به محیط خانواده می دانند نه اجتماع! عنوانی که ایشان در تفسیر این آیه در تفسیر ذکر می کنند، این است: «سرپرستى در نظام خانواده‏.»

    در نوشتار مورد نقد هیچ دلیل دیگری دال بر اینکه مخالفت علما ناشی از این آیه و تفسیری مشابه تفسیر علامه طباطبایی از آن است، ارائه نمی شود. در واقع نگارنده بدون هیچ دلیلی موضع علامه طباطبایی و علامه حاج سید محمد حسین تهرانی را به حساب همه علما می گذارد!

    با وجودی که می توان به همین میزان در این باب بسنده کرد، اما باز هم بحث را با استناد به اقوال سایر علما پیش می بریم تا مشخص شود موضوع مورد اشاره یک موضوع کاملا اختلافی است و هیچ گونه اجماعی بر سر آن وجود ندارد. من باب مثال در بحث قضاوت زن که علامه طباطبایی و حاج سید محمد حسین تهرانی با استناد به آیه "الرجال قوامون علی النساء" در مخالفت با آن سخن رانده اند، اقوال گوناگونی وجود دارد. برخی فقیهان بزرگ تصریحی بر شرطیت ذکورت نکرده اند تا زن فاقد شرط قضا باشد. و در خصوص مانعیت انوثت نیز حرفی نزده اند تا زن واجد مانع داوری باشد. شیخ مفید، شیخ طوسی، ابن ادریس، حمزة بن علی بن زهره، ابن سعید و... از جمله این علما هستند.

    برخی البته تصریح بر شرط بودن ذکوریت دارند. قاضی ابن البراج در المهذب و محقق در شرایع الاسلام و در المختصر النافع و علامه در قواعد الاحکام و در ارشاد الاذهان و شهید اول در اللمعه الدمشغیه و نظام الدین ابی الحسن سلمان بن الحسن بن سلیمان صهرشتی در کتاب اصباح الشیعه بمصباح الشریعه از این جمله اند. صاحب جواهر، شیخ انصاری و آقا ضیاء الدین عراقی نیز نظری مشابه دارند.

    در مقابل نیز طیفی از علمای برجسته ادله و مستندات لازم برای افاده این معنا یعنی منع قضاوت برای زن را کافی ندانسته اند و محدودیتی برای زنان در این حوزه قائل نیستند. لذا آنچه در خصوص شمولیت برداشت مورد ادعای نگارنده از آیه مورد بحث مطرح می شود، به هیچ وجه صحیح نیست.

    مغالطه در مواجهه با بیان آیت‌الله مکارم شیرازی

    نگارنده در ادامه مطلب خود به تفسیر آیه ای از آیت‌الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه اشاره می کند و این تفسیر را نیز به عنوان مستندات مدعای اصلی خود ذکر می کند، در حالی که اصولا این آیه و تفسیر آن هیچ ربطی به مدعای نگارنده ندارد! نگارنده می نویسد: «آیت‌الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه با شرح و توضیح سوره احزاب به جانب دیگری از این موضوع می پردازد. آیه 33 سوره احزاب خطاب به زنان پیامبر می فرماید: «و قرن فی بیوتکن ولا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی»(16) یعنی: در خانه های خود بمانید و همچون جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید. آیت‌الله مکارم شیرازی می نویسد: "تبرج به معنی آشکار شدن در برابر مردم است، و از ماده« برج» گرفته شده که در برابر دیدگان همه ظاهر است. بدون شک این یک حکم عام است." ایشان می افزایند: "به هر حال این تعبیر نشان می دهد که جاهلیت دیگری همچون جاهلیت عرب در پیش است که امروز در عصر خود آثار این پیشگویی قرآن در دنیای متمدن مادی را می بینیم.»(17)

    اگر یک حضور ساده در خیابان هم معنای تبرج باشد، چندان که نگارنده مطلب انگاشته اند، صدیقه طاهره هم که وارد مسجد شد و خطبه خواند، خلاف نص صریح قرآن عمل کرده است. ظاهر شدنی که مقصود آیه و مفسر است، هیچ ارتباطی با آنچه نگارنده از آن اسنتباط کرده است، ندارد. جالب اینکه او هیچ دلیلی هم برای این استنباط خود ارائه نمی کند.

    آیه مورد اشاره آیه ای است که زنان پیامبر را مورد خطاب قرار می دهد. ادامه تفسیر آیه را از همان تفسیر نمونه مورد توجه قرار می دهیم. ظاهرا نگارنده علاقه ای به ذکر ادامه تفسیر نداشته است! در ادامه چنین می خوانیم: «اما اينكه منظور از جاهليت اولى چيست؟ ظاهرا همان جاهليتى است كه مقارن عصر پيامبر(ص) بوده، و به طورى كه در تواريخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستى نداشتند، و دنباله روسرى‏هاى خود را به پشت سر مى‏انداختند به طورى كه گلو و قسمتى از سينه و گردنبند و گوشواره‏هاى آنها نمايان بود، و به اين ترتيب قرآن همسران پيامبر (ص) را از اين گونه اعمال باز مى‏دارد.»

    با این توصیف به نظر باید نگارنده پاسخ دهد که اولا چرا ادامه تفسیر را ذکر نکرده است و ثانیا این آیه و تفسیر آن چه نسبتی با مدعای نوشتار دارد؟! این آیه چنان که آیت‌الله مکارم شیرازی هم در تفسیر تصریح می کنند، زنان را از تبرج جاهلیت نهی می کند نه از هرگونه حضور در اجتماع.

    استناد به نهج البلاغه و عدم توجه به نظر شهید مطهری

    چنانکه پیشتر گفته شد، دیدگاه های شهید مطهری از جمله شواهدی بوده است که نگارنده در یادداشت خود ذکر کرده است. حال آنکه سایر دیدگاه های این شهید بزرگوار که به نفع سیر مطلب نبوده، به هیچ وجه مورد توجه قرار نگرفته است. در ادامه مطلب نگارنده فرازهایی از نهج البلاغه را ذکر می کند. این قسمت و نظر شهید مطهری در خصوص آن را مرور می کنیم.

    نگارنده می نویسد: «اما علت اینکه زنان از حضور در برخی مناصب از جمله مدیریت کلان جامعه (حکومت)، فرماندهی جنگ و قضاوت منع شده اند نیز به دلیل همین عواطف و احساسات ژرف و شدید است که بر قوه تعقل آنان غلبه دارد. دراین رابطه دربخشی ازنامه 31 کتاب نهج البلاغه از قول امیر بیان علی (علیه السلام) خطاب به امام حسن مجتبی (علیه السلام) چنین آمده است: "در امور سیاسی کشور از مشورت با زنان بپرهیز، که رأی آنان زود سست می شود و تصمیم آنان ناپایدار است..." از سوی دیگر، توان جسمی زنان از مردان کمتر بوده که موجب می گردد تا مردان انجام برخی امور را به صورت انحصاری بر عهده گیرند. امیرالمؤمنین در بخشی دیگر از نامه 31 می فرمایند: "کاری که برتر از توانایی زن است به او وامگذار که زن گل بهاری است، نه پهلوانی سختکوش."(18)»

    شهید مطهری در کتاب "پاسخ های استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب" در خصوص نامه 31 نهج البلاغه و در پاسخ به یکی از منتقدین مواردی را به قلم می آورند. ناقد کتاب شهید مطهری با اشاره به نامه 31 که البته خود این شهید بزرگوار نیز در کتاب "مسئله حجاب" اشاراتی به آن داشته اند، آن را مخالف مدعای استاد و مطابق با موضوع "محبوسیت زن" قلمداد کرده بود. شهید مطهری در پاسخ چنین مرقوم می فرمایند: «اگر ما بودیم و این جمله تردیدی نیست که محبوسیت است؛ نه تنها نام محبوسیت دارد، واقعا هم محبوسیت است و با آنچه در آیه کریمه آمده: "واللاتی یاتین الفاحشة من نسائکم... فامسکوهن فی البیوت حتی یتوفیهن الموت" فرق چندانی ندارد ولی یک فقیه مجموع ادله را به فرض صحت سند باید جمع کند. اینکه علما {این نامه را صرفا} حمل به توصیه اخلاقی کرده اند، از این جهت بوده که قبول ظاهرش غیرممکن بوده. پس به فرض صحت سند، ظاهر این جمله ها معرَضٌ عنه اصحاب است. گذشته از همه اینها من حین تالیف کتاب از جهتی دیگر مایل نبودم که این جمله ها را نقد کنم، ولی دیدم اگر نقل نکنم برخی خیال می کنند که من از ذکر دلیل مخالف امتناع کرده ام. اما آن جهتی که مایل نبودم بدان جهت نقل کنم، بحثی است که اخیراً در محافل مستشرقین درگرفته و اخیراً در کشور ما هم مطرح شده و قبل از آن در کشورهای سنی نشین، و آن مسئله سندیت نهج البلاغه است؛ و از قضا دلیل یا یکی از ادله مخالفین، جمله های مربوط به زن در وصیت آن حضرت به امام حسن است که مدعی شده اند این جمله ها از عبدالله بن مقفع است.»

    به نظر موضع شهید مطهری در خصوص این نامه کاملا مشخص است. ایشان ضمن توضیح در خصوص تردیدهایی که در مورد صحت این نامه مطرح است، در ادامه می نویسند: «به هر حال به فرض اعتبار و صحت سند، همان طور که گفتم، ظاهر این جمله ها معرَضٌ عنه اصحاب است، و ما در فقه ظواهر زیادی داریم که معرَضٌ عنه است، یعنی اصل روایت طرح نشده است، دلالت ظاهرش طرح شده است.»(19) شهید مطهری توضیحات مختصر دیگری نیز ارائه می دهند که در اینجا از ذکر آن صرف نظر می کنیم. نتیجه آنکه متاسفانه مستندات نگارنده اغلب برگرفته از متشابهات است و نه محکمات و این دلالت بر ضعف منطقی نوشتار دارد.

    استناد به مسئولیت اجتماعی و اجرایی نداشتن حضرت زهرا(س)

    نگارنده در ادامه می نویسد: «برای ذکر نمونه ای تاریخی از سیره ائمه معصومین می توان به زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) اشاره کرد. ایشان در سراسر عمر کوتاه اما پر فراز ونشیب خود، گرچه در شؤنی از مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خود وارد شدند و صحنه سیاسی روز و خصوصاً حمایت امام زمانشان را ترک نکردند اما هیچ‌گاه عهده دار مناصب سیاسی نه در زمان پیامبراکرم(ص) ونه در زمان امیرالمومنین(علیه السلام) نشدند؛ لازم به تأکید است که ایشان نسبت به تمام زنان عالم در تمام زمینه های علمی، معرفتی و معنوی شایسته ترین بوده و هستند.»

    این دلیل، البته دلیلی است که برخی دیگر از منتقدان حضور زنان در کابینه نیز مورد توجه قرار دادند. به عنوان مثال آیت‌الله علم الهدی در نماز جمعه مشهد مقدس با بيان اينكه در عالم وجود، زني مقتدرتر، عالم‌تر، با استعدادتر و مديرتر از حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله عليها وجود ندارد، تصریح کردند: «اما در شرايطي كه پيامبر اسلام صلي‌الله عليه و آله و حضرت علي عليه‌السلام در مدينه حضور نداشتند و بايد شهر مدينه را در غيبت پيامبر كسي اداره مي‌كرد، هرگز مديريت را به ايشان نسپردند.»

    خانم فاطمه رجبی هم در نامه ای که خطاب به دکتر احمدی نژاد نوشته بودند، این گونه آوردند: «تأکید می‌کنم در سنت معصوم علیه‌السلام، زنانی چون زهرای مرضیه، زینب کبری، فاطمه معصومه،‌ حکیمه و حمیده و... بسیار بوده‌اند، اما هیچ زن والی، سفیر یا کارگزاری در حکومت های پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و امیرمؤمنان علیه‌السلام یافت نمی‌شود.»

    قبل از اینکه پاسخ آیت‌الله جوادی آملی در این زمینه مورد توجه قرار گیرد، باید گفت اولا چنانکه گفته شد مسئولیت برای زن شأنیت و ارزش به همراه ندارد که نبود آن نقصی تلقی شود و این گونه تعبیر شود که اگر قرار بود زنان عهده دار مسئولیت اجرایی شوند، محق ترین افراد مثلا حضرت زهرا(س) بوده اند و... علاوه بر اینکه عدم عهده داری مسئولیت اجرایی توسط شخصیت هایی نظیر حضرت زهرا(س) یا حضرت زینب(س) لزوما نمی تواند به نفی امکان حضور زنان در این جایگاه ها بیانجامد.

    ثانیا به هیچ وجه این گونه نبوده است که در زمان رسول خدا یا ائمه اطهار زنان عهده دار هیچ مسئولیتی نبوده باشند. البته باید پذیرفت مقتضیات آن روز با اکنون تفاوت دارد و جنس کارها و دشواری آن نسبتی با شرایط کنونی ندارد. با این حال برخی زنان در امور مختلف اقتصادی ، مالی و... فعالیت هایی را عهده دار بوده اند.

    یک پژوهشگر عراقی در این زمینه می نویسد: «در مكه و زمان رسول الله‏(ص) امور حسبه (مالي) را «سمراء بنت‏ نهيك الاسديه» بر عهده داشت. وي با شلاق كساني را كه در داد و ستد غش و فريبكاري مي‏كردند، مجازات مي‏كرد.»

    شيماء الصراف در ادامه می نویسد: «دين اسلام به هنگام پيدايش، برخي امور را كه در جاهليت بدان عمل مي‏شد، پذيرفت و بعضي را اصلاح كرده، برخي ديگر را از بين برد و قوانين جديدي را براي سامان‏دهي زندگي مسلمانان در اجتماع نوظهور امت اسلام، وضع كرد. اسلام در مورد كار كردن زن، وضع زمان جاهليت را پذيرفت؛ يعني بي‏آنكه قانون صريحي بنهد، به زن اجازه داد همچنان كار كند، زيرا دين، همان گونه كه حق كار كردن مرد را مسلم و بديهي مي‏دانست، در مورد زن چنين عقيده‏اي داشت. در زمان جاهليت، بسته به [فرهنگ] محيط، به زن اجازه كار و فعاليت حرفه‏اي داده مي‏شد. وي به فعاليت‌هاي بزرگ و مهم اقتصادي در جامعه مي‏پرداخت و در كنار مرد خانواده يا براي ارتزاق [خود و خانواده‏اش اگر بيوه يا مطلقه بود] به عنوان يك كارگزار، فعاليت كشاورزي و دامپروري داشت. زنان براي كمك به خانواده يا ارتزاق، به صنايع دستي مشغول بودند و به زن، صنعت‏كار گفته مي‏شد. وي آنچه را مي‏بافت يا مي‏ريسيد، نيز كره و روغن يا پوست دباغي شده را مي‏فروخت. زن فعاليت تجاري هم داشت، چه در داخل و محدود، كه در بازارهاي محلي يا عمومي مثل بازار عكاظ، خريد و فروش مي‏كرد، و يا در محل كسب خود كه در طول سال كار مي‏كرد و محصولات دست سازش را مي‏فروخت يا كارهاي زنان را كه براي وي كار مي‏كردند و آنچه را ساخته شده از بازار مي‏خريد، خريد و فروش مي‏كرد.»

    این پژوهشگر همچنین می افزاید: «از شمار اين زنان "ام منذر بنت‏قيس" است كه ظاهرا در زمان رسول الله‏(ص) خرما مي‏فروخت و "اسماء بنت‏مخرمه بن‏جندل" كه عطرفروش بود و از يمن عطر وارد مي‏كرد و در مدينه مي‏فروخت. برخي از زنان تجارت خارجي مي‏كردند و ثروتمند بودند، مثل "هند بنت‏عتبه" و "خديجه بنت‏خويلد"، اولين همسر پيامبر گرامي(ص).»(20) این پژوهشگر تصریح می کند در زمان عمر -خليفه دوم- نیز شفاء دختر ابي‏سليمان امور مالي و دارايي بازار مدينه را عهده دار شده بود.

    در تاریخ از برخی زنان در زمان رسول خدا یا بعد از ایشان سخن به میان آمده که به نوعی وارد حوزه سیاسی شده اند و به محاجه یا مبارزه برخواسته اند. از جمله این زنان می توان به سمیه آل یاسر، سوده همدانی، دختر حرث بن عبدالمطلب بن هاشم، ام الخیر سخنور صفین، امیمه دختر قیس بن ابی صلت غفاری، خنساء شاعر و... اشاره کرد. در قرآن نیز نام برخی زنان با عنوان الگو قید شده است.

    در خصوص حضرت زینب هم اگر چه ایشان مسئولیت اجرایی به شکلی که اکنون مرسوم است، نداشته اند، اما باید گفت رهبری نهضت کربلا بعد از سیدالشهدا(ع) در حالی که زین العابدین(ع) در بستر بیماری هستند، بر عهده ایشان قرار می گیرد. در حالی که زین العابدین همراه کاروان است، زینب می خروشد و خطبه می خواند. مشیت الهی بر این قرار گرفت که یک زن عهده دار تکمیل رسالت عاشورا باشد. در این باب البته می توان به تفصیل و با استناد به گفتگوهای نقل شده در مقاتل سخن گفت؛ اما به جهت به طول انجامیدن مطلب به همین میزان بسنده می کنیم.

    در نهایت باید پذیرفت جنس مشاغل و مسئولیت ها تغییر کرده است. مسئولیت های اجرایی آن زمان طبیعتا در حد و توان زنان نبوده است و قابل قیاس با شرایط امروز هم نیست.

    پاسخ آیت‌الله جوادی آملی به شبهه فوق الذکر

    واقعیت آن است که کاستی مستندات تاریخی تنها مربوط به حضور زنان در عرصه های اجتماعی نیست؛ بلکه زنانی که به کمالات دینی و عرفانی رسیده اند را نیز در بر می گیرد. آیت‌الله جوادی آملی در پاسخ به اینکه چرا تنها 4 نفر از زنان به مقام خلیفة الهی رسیده اند، می نویسد: «بسیاری از زنان، فضائل‌شان در تاریخ ثبت نشده است. وانگهی، ذکر این 4 نفر گویای انحصار نیست. نیز اگر جامعه رشد بیشتری یابد، امکانات ترقی و سعاردت را در اختیار هر دو صنف قرار می دهد و اگر جامعه ای عقب افتاده است، نباید این تحجر فکری جامعه را به پای مذهب نوشت؛ زیرا مذهب راه را برای هر دو صنف باز نموده و هیچ کمالی را مشروط به ذکورت یا ممنوع به انوثت نکرده است.»(21)

    در واقع یک بحث که آیت‌الله جوادی آملی هم مورد توجه قرار می دهند عدم توجه تاریخی درخور به نقش آفرینی زنان است که این مسئله متناسب با فضای غالب فرهنگی رقم خورده است.

    آیت‌الله جوادی آملی بحث دیگری را نیز در این حوزه مطرح می کند. ایشان می افزاید: «احکام و اوصاف صنف زن از 2 دیدگاه مطالعه پذیر و بر 2 قسم است: 1. احکام و اوصافی که به اصل زن بودن او برمی گردد که هیچ گونه تغییری طی قرون و اعصار در آنها رخ نمی دهد؛ مانند لزوم حجاب و عفاف و صدها حکم عبادی و غیر عبادی دیگر که مخصوص زن است و هرگز دگرگون نمی شود و زنان در آن جهت مشترکشان هیچ فرقی با هم ندارند. 2. احکام و اوصافی که به کیفیت تربیت و نحوه محیط پرورش زن مربوط می شود که اگر در پرتو تعلیم و تربیت وزین پرورش یابد و چون مردان بیندیشند و تدبر داشته باشند، تمایزی از این جهت با مردها ندارند و اگر گاهی تفاوت یافت شود، همانند تمایزی است که در خود مردها نیز مشهود است.»

    بدین معنا که اگر شرایط و فضا برای نقش آفرینی و آموزش زنان مهیا باشد، آن وقت است که می توان درخشش گسترده تر زنان را به انتظار نشست. ایشان در این باب نقطه نظراتی دارند که به جهت رعایت اختصار از آن صرف نظر می کنیم و مخاطبان را به کتاب ایشان ارجاع می دهیم.

    سخن آخر

    با تمام این تفاسیر آنچه می توان گفت این است که قضاوت در خصوص امکان یا عدم امکان حضور زنان در مناصب اجرایی و مدیریتی از موارد مورد اختلاف بین علماست و شأنیت حکومتی دارد. در این دست مسائل طبیعتا امکان عمل به نظر همه علما میسر نیست و باید از نظر ولی فقیه در اجرا تبعیت کرد.
    لذاست که با توجه به نظر مساعد رهبر انقلاب نمی توان به رییس جمهور در این باب خرده گرفت. چه آنکه در اجرا باید نظر حکومتی ولی فقیه لحاظ شود و ملاک تصمیم گیری قرار بگیرد. البته باب بحث علمی در این زمینه مفتوح است؛ اما ملاک در اجرا نمی تواند اقوال و نظرات گوناگون و بعضا متناقض علمی باشد؛ بلکه موضع ولی فقیه باید ملاک کار قرار بگیرد.

    پی‌نوشت‌ها:

    13- طباطبایی، محمد حسین، ترجمه:محمد باقر موسوی همدانی، "تفسیر المیزان"، دفتر انتشارات اسلامی، قم 1386، ج4، ص534
    14- آیت‌الله جوادی آملی – زن در آیینه جلال و جمال – ص 325 و 326
    15- آیت‌الله جوادی آملی – زن در آیینه جلال و جمال – ص 329
    16- قرآن کریم، سوره احزاب، آیه33
    17- مکارم شیرازی، ناصر، "تفسیر نمونه"، ناشر:دارالکتب الاسلامیه، قم 1371، صص 278 و 288
    18- نهج البلاغه، نامه31، ترجمه مرحوم محمد دشتی
    19- شهید مطهری – پاسخ های استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب – ص 77
    20- نشریه پیام زن به نقل از مجله لبناني «منبر الحوار» شماره 15
    21- آیت‌الله جوادی آملی – زن در آیینه جلال و جمال – ص 162
    ویرایش توسط متشرع : ۱۳۸۸/۰۶/۱۷ در ساعت ۱۴:۳۶


  6. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۸
    نوشته
    1,268
    مورد تشکر
    5,202 پست
    حضور
    4 روز 6 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    3
    آپلود
    0
    گالری
    0



    با سلام به دوستان عزیزم
    من هروقت این گونه مطالب را میبینم خیلی غصه میخورم .
    نه برای خانمها بلکه برای جامعه بشری - برای توهینهایی که به فاطمه زهرا (س ) زمانی که
    در مقابل غاصبان از علی (ع ) دفاع میکرد- حضرت زینت (س ) وقتی انطور با ابهت صحنه تاریخ
    را از چنگال قلدر ترین و شیطان صفت ترین (مردان) مدعی عقل کل و قیوم جامعه بیرون کشید و در دستان قدرتمند خود به بازی گرفت - شیر زنانی که در طول تاریخ بااستفاده ازخرد خود
    فرزندانی غیور و فهیم را پروراندند و انها را اگاهانه برای خدای خود فدا کردند - به مادرانتان و در
    نتیجه به خود تان - به اقا امام زمان که گروهی از یاوران ایشان را بانوان تشکیل میدهند"غصه
    میخورم .

    چرا هرکجا که به نفعمان است ذر حقیقت موضوع ( اعم از حدیث و روا یت و نقل قول ) شک می کنیم وهر جا انها را موافق نفس خود میبینیم انها را به ماهواره ها مخابره مینماییم
    بدنیست یکی دو نکته از همان تفسیر هارا یاد اور شویم (که احتمالا ترجیح داده اید
    مکتوم بماند)
    ایت الله جوادی املی در پاسخ به مطلبی مشابه :
    دو شیئ متفاوت ومتمایز ....... هرگز دو نوع از یک جنس نخواهند بود چون در اینصورت تفاوت جوهری پیدا میکنند . انسانها چه زن چه مرد مبدا فاعلی ومبدا غایی شان یکی است دینی
    که برای تربیت انها امده نسبت به هر دو صنف واحد است وجزاء هم که نتیجه عمل است اصل
    مساوی است برای هر دو

    نظرعلامه طبا طبایی در این مورد :
    ان عقلی که در مرد بیش از زن است یک فضیلت زائده است نه معیار قضل ......
    بر فرض هم که ثابت شود در این گونه مسائل اجرایی عقل مرد بیش از زن است که اثبات این مطلب نیز کار آسانی نیست ...... همه مذهبهای باطلی که در برابر انبیاء صف بستندبه وسیله مردها بوده .... و در بین انها کم بودندکسی که زن باشد و ادعای پیغمبری کند .......
    اگر کسی بخواهد ادعا کند که عقل مرد در ان جنبهء (یعبد به الرحمان و یکتسب به الجنان )
    قویتر از زن است هر گز مقدورش نیست چرا که نه تجربه ان را نشان میدهد و نه بر هان ان را تائیدمیکند <<کتاب ایات الاحکام-- غابدین مومنی--رشته الهیات >>
    البته اینها را نگفتم تا از حقو زنان دفاع کنم ماشاء الله خانمها ذر این یک زمینه حداقل بسیار قوی هستند
    فقط خواستم بگویم درغیبت اقا امام زمان اسلام خیلی مظلوم است مراقب باشیم با استفاده از کلمات نسنجیده برای اسلام ذافعه نسازیم اگر ادعا داریم منتظر ولی عصر (عج ) هستیم پس وظیفه داریم در تبلیغ دین محطاتانه و دقیق عمل کنیم

  7. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۸
    نوشته
    3
    مورد تشکر
    1 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    10
    آپلود
    0
    گالری
    0

    قیومیت مردان بر زنان




    این که فرمودید بهترین زنان دوران در معیت امام زمان قرار میگیرند که زخم پانسمان کنند خیلی بانمک بود. البته این کار از یک تکنسین پرستاری بر میآید چه زن باشد چه مرد.

    این حرف هم که کل مردان بر کل زنان در هر عصری و با هر شرایطی قیومیت دارند هم حرف زور آشکار است و حتی آیات قران کریم را نیز ناقض میباشد. کمی که عاقلانه فکر کنید میبینید که هر مردی نمیتواند بر هر زنی قوامیت داشته باشد. آیا کسانی که می اندیشند با آنها که نمی اندیشند برابرند؟ آیا در این جا نیاز به شرط جنسی داریم؟

    انسانیت و ایمان مقدم بر جنسیت است. این که حضرات قرائات مردسالارانه خود را از دین اسلام و قران به دیگران تحمیل کنند در اصل حقیقت تغییری رخ نمیدهد.




  8. تشکرها 2


  9. #7

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۶
    نوشته
    1,188
    مورد تشکر
    1,232 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    یه چیز جالب هم برای من پیش اومده چطور مردی که هنوز نتوانسته از عهده قیمومیت خانواده خودش بر بیاد و هر اینه در برابر هر عملی باید به خدا جواب پس بده میتونه بر تمام زنان عالم قیمومیت داشته باشه
    در جایی خواندم که تعدد همسران برای مرد با داشتن عدالت نسبی هم تحقق پیدا میکنه حتی اگر بخواهیم وزارت زنان رو بدون دلایل اشکار عقلی مباح و مجاز بدونیم میتونیم مثل بعضی ها اینطور از خودمون استدلال دربیاریم که زنانی که نسبتا تبحر نسبی هم نسبت به پستهای مربوطه دارند میتوانند این پستها را به عهده بگیرند
    و حتما لازم نیست که از تمام مردان جهان عاقل تر توانا تر و ... باشند
    اگرچه که اساتید با دلایل دندانشکن ایراداتی که به این قضیه گرفته شده بود رو رد کردند که دیگر جای بحثی نمیگذارد
    اما من هم توجیحی مشابه و به سبک و سیاق همین دلیل تراشیهای شنبه یکشنبه ای که بعضی ظاهرا عالمان در تضییع حقوق زنان از ابراز انها فروگذاری نکرده اند به میون اوردم که اگر برای ایشان قانع کننده بود برای زنها هم توجیحات ایشان قانع کننده است

    ویرایش توسط yeganeh : ۱۳۸۸/۰۶/۲۶ در ساعت ۱۲:۵۲


  10. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۸
    نوشته
    964
    مورد تشکر
    1,608 پست
    حضور
    1 ساعت 31 دقیقه
    دریافت
    3
    آپلود
    0
    گالری
    0



    از پاسخهای بسیارجالب اساتیدبزرگوار متشکرم بنده به سهم خودم خیلی استفاده کردم.
    فقط نکته ای فکرمیکنم ازقلم افتاده که:

    قضیه ی ولایت یا ولایت زن بر مرد اصلا در مبحث وزارت جایی ندارد
    و باتوجه به سخنان حضرت آیت ا... خامنه ای بایدگفت:
    وزارت ولایت نیست و فقط زمامداری است و زمامداری زن بر مرد هم هیچ اشکالی ندارد.

  11. تشکر


  12. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۶
    نوشته
    174
    مورد تشکر
    448 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    15
    آپلود
    0
    گالری
    0

    چرا؟




    سلام دوستان
    با شنیدن مخالفت بعضی از علما با وزارت زنان واقعا"تعجب کردم!....راستش در جواب دختر نوجوانم که میپرسید چرا؟چیزی نداشتم بگویم !!!اچه قدر خوشحال شدم که ایت الله خامنه ای به این قضیه جواب مناسب دادند....راستی یعنی عقل خانمهایی که در سراسر جهان عهده دار امور اجرایی هستند از عقل آقایون همکارشون کمتره؟!.....در خصوص قوام بودن مرد در خانه هم فکر کنم بخاطر آرامش خانواده است و ربطی به قوام بودن عموم مردان بر زنان و .... ندارد!

    .

  13. #10

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,032
    مورد تشکر
    2,937 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    0

    ديدگاه امام خميني در باره فعاليت زنان در جامعه اسلامي




    کلمات معمار کبیر انقلاب اسلامی:
    زنان همانطور كه قبلا گفتم‚ مي­توانند در ارتش باشند. آنچه اسلام با آن مخالف است و آن را حرام مي­داند فساد است‚ چه از طرف زن باشد و چه از طرف مرد فرقي نمي­كند. اين افرادي را كه شما بعنوان حقوقدان مي­دانيد‚ هميشه زنان ما را گمراه كرده­اند.*** صحيفه نور ج 4 صفحه 103
    - از نظر اسلامي‚ زنان تا چه حد مجازند در ساختمان بناي حكومت اسلامي شركت نمايند؟
    جواب:زنان از نظر اسلام‚ نقش حساسي در بناي جامعه اسلامي دارند و اسلام زن را تا حدي ارتقا مي­دهد كه او بتواند مقام انساني خود را در جامعه باز يابد و از حد شئي بودن بيرون بيايد و متناسب با چنين رشدي مي­تواند در ساختمان حكومت اسلامي مسئوليت­هائي به عهده بگيرد.صحيفه نور ج3 ص101
    در نظام اسلامي‚ زن به عنوان يك انسان مي تواند مشاركت فعال با مردان در بناي جامعه اسلامي داشته باشد ولي نه به صورت يك شي‚ نه او حق دارد خود را به چنين حدي تنزل دهد و نه مردان حق دارند كه به او چنين بينديشند. *** صحيفه نور ج3 ص92
    اين آشفتگي­ها بايد به دست ما و شما‚ به دست ملت و دولت‚ تنها هيچ كدام نمي­توانند اين كارها را درست بكنند. اگر خانم­ها خيال كردند كه كنار بروند و مردها اين كارها را انجام بدهند و يا مردها خيال كنند كه كنار بروند و خانم­ها اين كار را انجام بدهند... اين خيال‚ خيال صحيحي نيست براي اينكه كارها اينقدر آشفته است‚ گرفتاري­ها اينقدر زياد است... *** صحيفه نور ج 9 ص110
    زنان در جامعه اسلامي آزادند و از رفتن آنان به دانشگاه و ادارات و جلسين به هيچ وجه جلوگيري نمي شود‚ از چيزي كه جلوگيري مي شود‚ فساد اخلاقي است كه زن و مرد نسبت به آن مساوي هستند و براي هر دو حرام است. *** صحيفه نور ج4 ص39
    اين تبليغات كه ((اگر اسلام پيدا شد مثلا ديگر زن ها بايد بروند توي خانه ها بنشينند و قفلي هم درش بزنند كه بيرون نيايند)) اين چه حرف غلطي است كه به اسلام نسبت مي­دهند...اسلام با هيچ چيز از اين مظاهر تمدن مخالفت ندارد و با هيچ قشري از شماها مخالفت ندارد. اسلام زنها را دستشان گرفته آورده اسلام زن ها را قدرت داده است. صحيفه نور ج4 ص59
    اسلام زنها را در مقابل مردها قرار داده‚ نسبت با آنها تساوي دارند. البته يك احكام خاص به مرد است كه مناسب با مرد است‚ يك احكام خاص به زن است‚ مناسب با زن است. اين‚ نه اين است كه اسلام نسبت به زن و مرد فرقي گذاشته است‚ زن و مرد‚ همه آزادند در اين كه دانشگاه بروند‚ آزادند در اينكه راي بدهند‚ راي بگيرند. اين كه مخالفند‚ اين است كه اينطوري كه اينها زن را مي خواهند بار بياورند كه يك ملعبه اي در دست مردها باشد و به قول شاه (زن خوب است فريبا باشد) ما ميخواهيم اين كلام را بگيريم‚ اين غلط را بگيريم. ما ميخواهيم زن آدم باشد مثل ساير آدمها‚ انسان باشد مثل ساير انسانها‚ آزاد باشد مثل ساير آزادها. صحيفه نور ج4 ص59
    خيال مي كنند اسلام آمده است كه فقط زن را خانه­نشين كند. چرا با درس خواندن زن مخالف باشيم چرا با كار كردن او مخالف باشيم چرا زن نتواند كارهاي دولتي انجام دهد چرا با مسافرت كردن زن مخالفت كنيم زن چون مرد در تمام اينها آزاد است‚ زن هرگز با مرد فرقي ندارد. آري در اسلام زن بايد حجاب داشته باشد ولي لازم نيست كه چادر باشد بلكه زن مي­تواند هر لباسي را كه حجابش را بوجود آورد اختيار كند. *** صحيفه نور ج 4 ص103 1
    ________________
    منبع

    إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُم مَّالَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِعَظِيمٌ
    وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ


    آنگاه كه آن [بهتان] را از زبان يكديگر مى‏گرفتيد و با زبانهاى خود چيزىرا كه بدان علم نداشتيد مى‏گفتيد و مى‏پنداشتيد كه كارى سهل و ساده است بااينكه آن [امر] نزد خدا بس بزرگ بود
    و [گر نه] چرا وقتى آن را شنيديد نگفتيد براى ما سزاوار نيست كه در اين [موضوع] سخن گوييم [خداوندا] تو منزهى اين بهتانى بزرگ است
    سوره نور آيات 16 و 17


    حضرت زهرا (س) :
    کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.
    :salavat(10):
    رسول اکرم(ص):
    الحیاءحسن و لکن فی النساءأحسن؛
    حیا خوب است ولی برای زنان خوب تر است.


صفحه 1 از 2 12 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود