-
۱۳۸۸/۰۶/۲۱, ۰۵:۲۲ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
علت تفاوت ها و اختلاف ها
وجود تفاوتها در نظام طبيعت، به خاطر اين است كه خداوند نظام جهان را براساس قانون عليت قرار داده، به اين معنا كه براى هر حادثه و پديده اى در عالم، سبب و علتى قرار داده است. براى مثال: آتش را سبب گرما، نور را سبب روشنايى، و گناه و كردار ناشايست و تفرقه و تنبلى را موجب عقب افتادگى و فساد جامعه، و كردار خوب، تلاش، كوشش و انجام مقرّرات الهى را، سبب نجات، رشد و پيشرفت افراد و جامعه قرار داده است.(1)
***********
1:عدل الهى، استاد مطهرى، ص 89 ـ 119
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۸/۰۶/۲۱, ۰۸:۵۱ #2
خداوند را با یک آموزگار نتوان قیاس کرد. خدا آفریننده موجودات است و هر تفاوتی که هست از او به وجود آمده است، ولی یک آموزگار خالق شاگردان نیست. اگر یکی باهوش است و دیگری کودن، به آموزگار مربوط نیست؛ اگر یکی استعداد دارد و کوشش کرده است و دیگری استعداد ندارد یا کوشا نبوده، ربطی به معلم ندارد. در مورد خدا و هستی باید اعتراف کرد که همه تفاوتها و اختلافها هم به دست خدا است.
خدا در دو مرحله کار کرده است:
در یک مرحله موجودات را متفاوت آفریده و
در مرحله دیگر به حساب تفاوتهایشان با آنها رفتار کرده و به هر یک آنچه را استحقاق داشته داده است.
اشکال، متوجه مرحله اول است که چرا از آغاز، همه را یکسان نیافریده است؟ باید دید راز تفاوتها چیست؟ راز تفاوتها یک کلمه است: تفاوت موجودات، ذاتی آنها می باشد و لازمه نظام علت و معلول است. ابو علی سینا جمله معروفی دارد که مبین همین حقیقت است. وی گفته است: «ما جعل الله المشمشه مشمشه بل اوجده» یعنی خدا زرد آلو را زردآلو نکرده است، بلکه زرد آلو را ایجاد کرده است. منظور وی همه موجودات است. خدا اشیا را آفریده است و آن ها ذاتا اختلاف دارند. خدا زرد آلو را آفریده، سیب را آفریده، انار را آفریده و غیره...؛ و چنین نبوده که قبلا همه آن ها یکنواخت بوده اند و خدا بین آن ها اختلاف برقرار ساخته باشد.
راز تفاوت ها برای این است که توهم نشود که در آفرینش جهان، اصالت جمع در نظر گرفته شده است و برای زیبایی مجموعه، به بعضی از اجزا ستم شده است؛ نه، مجموعه ای پدید آمده که زیبایی آن همین اختلاف ها و تفاوت هاست و در عین حال، تفاوتها هم از نوع تبعیض و ظلم نیست. هم حق فرد رعایت گردیده و هم صلاح جمع. در مورد جامعه های بشری، گاهی بین جزء و کل تزاحم پدید می آید؛ یعنی گاهی لازم می آید که به خاطر رعایت صلاح اجتماع، فردی از حقوق خودش محروم گردد. ولی در مورد نظامات طبیعی جهان چنین نیست. در اینجا به هیچ جزئی به خاطر اینکه مجموعه جهان زیبا گردد ستم نشده است. اختلافها و تفاوتهایی که مجموعه جهان را به صورت یک تابلوی کامل و زیبا درآورده است اختلافهای ذاتی است، پستها و موقعیتهایی که در آفرینش برای موجودات معین شده است، مانند پستهای اجتماعی نیست که قابل تبدیل و تغییر باشد، این پستها نظیر خواص اشکال هندسی، ذاتی موجودات است. وقتی می گوییم خاصیت مثلث این است که مجموع زاویه هایش برابر با دو قائمه است و خاصیت مربع این است که مجموع زوایایش برابر با چهار قائمه است معنایش این نیست که به آن، خاصیت دو قائمه داشتن، و به این، خاصیت چهار قائمه داشتن را اعطا کرده اند. به همین دلیل، این پرسش جا ندارد که چرا به مثلث ستم کرده اند و خاصیت چهار قائمه را نداده اند. نه، مثلث جز همان خاصیت معین را نمی تواند داشته باشد. مثلث را کسی مثلث نکرده است؛ یعنی چنین نیست که مثلث قبلا در وضع دیگری بوده و خواصی دیگر داشته است و کسی آمده او را تبدیل به مثلث کرده است و یا مثلث و مربع و غیره در یک مرحله از مراحل هستی خود و در یک مرتبه از مراتب واقعیت خود فاقد همه خواص بوده اند و بعد یک قدرت قاهره ای آمده است و این خواص را میان آنها تقسیم کرده است و دلش خواسته که به مجموع زوایای مثلث خاصیت تساوی با دو قائمه را بدهد و به مجموع زوایای مربع خاصیت تساوی با چهار قائمه را، تا این پرسش پیش آید که چرا تبعیض شده است؟ و مثلث به زبان حال، اعتراض کند که به من جفا شده و باید به من هم خاصیتی مانند خاصیت مربع داده می شد. تفاوت موجودات جهان نیز همینطور است.
اینکه جمادات، رشد و درک ندارند و گیاهان رشد دارند و درک ندارند و حیوان، هم رشد دارد و هم درک دارد، ذاتی مرتبه وجود جماد و نبات و حیوان است؛ نه آنکه همه اول یکسان بوده اند، و بعد آفریدگار به یکی خاصیت درک و رشد را داده است و به دیگری هیچکدام را نداده است و به سومی یکی را داده و یکی را نداده است. چنین استنباط می شود که هر چیز، خلقت خاصی دارد که مال خود او است؛ یعنی هر چیز فقط گونه ای خاص از وجود را می تواند بپذیرد و بس؛ و خدا همان خلقت خاص را به آن می دهد. نباید پنداشت که اشیاء، طور دیگری بوده اند و خدا آنها را به این صورت که هستند در آورده است و یا لااقل امکان داشته که طور دیگر و خلقتی به گونه ای دیگر، بهتر یا بدتر از اینکه دارند داشته باشند و خداوند این گونه بالخصوص را علی رغم آن امکانات، برگزیده است.حقیقت این است که جهان تنها به همین جور که هست امکان وجود داشته است و هر جزء از اجزاء جهان نیز آفرینش معینی درباره آن امکان داشته است و خدا همان آفرینش را به آن داده است.
قرآن کریم این مطلب را با یک تمثیل لطیف بسیار عالی بیان کرده است. قرآن به آب باران که از بالا می ریزد و تدریجا سیل تشکیل می دهد و آب در بستر نهرها و جویها و رودخانه های مختلف قرار می گیرد مثل می زند و می فرماید: «انزل من السماء ماء فسالت اودیة بقدرها؛ خدا از آسمان آبی فرود آورد و هر رودخانه ای به قدر ظرفیت خودش سیلان یافت» (سوره رعد / 17) یعنی رحمت پروردگار، هیچ موجود مستعدی را محروم نمی سازد، ولی استعداد و ظرفیت موجودات هم یکسان نیست، استعدادها مختلف است، هر ظرفی به قدری که گنجایش دارد از رحمت خدا لبریز می گردد. اساسا اگر اختلاف و تفاوت وجود نداشته باشد، از کثرت و تنوع خبری نخواهد بود و موجودات گوناگون وجود نخواهد داشت. دیگر مجموعه و نظام مفهومی ندارد (نه مجموعه زیبا و نه مجموعه زشت). اگر بنا بود در جهان، تفاوت و اختلاف نباشد، لازم بود از یک ماده ساده و بسیطی همچون کربن، سراسر هستی تشکیل شده باشد. شکوه و زیبایی جهان در تنوع پهناور و اختلافهای رنگارنگ آن است. قرآن کریم، وجود اختلافها را از آیات و نشانه های قدرت حکیم و حاکم لایزال می شمرد، اختلاف الوان، اختلاف زبانها، اختلاف شب و روز، اختلاف انسانها و غیره.
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نياز؟
مي کشم ناز يکي تا به همه ناز کنم..
***
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۸/۰۶/۲۱, ۱۰:۱۵ #3
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
خداوند انسان را مختار آفريده، اين اختيار سبب مى شود تا عدّه اى راه هواپرستى و سركشى و ظلم و كفر را انتخاب كنند، و عدّه اى راه عدالت و اطاعت الهى را، در نتيجه خانواده هايى كافر و فاجر و خانواده هايى مؤمن و صالح بوجود مى آيند.
در محيط خانواده كافر و فاسد زمينه گناه بيشتر است، امّا به هر حال اختيار از انسان گرفته نشده و مى تواند ايمان خود را حفظ كند و به گناه آلوده نشود. از طرفى مى تواند پيروى هواى نفس كرده و خود را آلوده كند و مهم اراده فرد است، چه بسيار افرادى سراغ داريم كه در خانواده غيرمذهبى بوده اند، اما داراى ايمانى قوى هستند. و چه بسيار افرادى كه در خانواده هاى مذهبى بوده اند، ولى متأسفانه منحرف، گنه كار و فاسد شده اند، به هر حال تأثير محيط يا پدر و مادر و... درصد پايينى دارد; مهم اراده و شعور و فهم خود فرد است. انسان اگر در محيطى باشد كه نتواند دين خود را حفظ كند، در صورتى كه قدرت داشته باشد، بايد به جايى كه انجام وظايف الهى ممكن باشد هجرت كند، و اگر هجرت نكند و در محيط فاسد بماند و تحت تأثير محيط قرار گيرد، نمى تواند گناه خود را به محيط نسبت دهد و جهنّمى مى شود.
فقط افرادى معذورند كه از نظر فكرى، بدنى و يا اقتصادى قادر به شناسايى حق از باطل نباشند و يا عقيده صحيح را تشخيص داده، اما بر اثر ناتوانى جسمى يا مالى و يا محدوديتهايى كه محيط بر آنها تحميل كرده، نتوانند وظايف خود را بطور كامل انجام دهند و مهاجرت هم برايشان ممكن نباشد.(1)
***********
1:ترجمه تفسير الميزان،ج 5، ص 78 ـ 86
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۸/۰۶/۲۱, ۱۹:۵۰ #4
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
تكليف كسانى كه در خانواده مذهبى رشد كرده اند، بسيار بيشتر از كسانى است كه در خانواده غيرمذهبى تربيت شده اند; و به همين نسبت سخت گيرى بيشتر است. در حديثى از امام باقر(ع) آمده است كه: «خداوند در روز قيامت در حساب بندگان به اندازه عقل (و فهمى) كه در دنيا به آنها داده، دقّت و سخت گيرى مى كند.»(1) پس شرط اساسى، تسليم بودن در مقابل حقيقت است، اگر كسى داراى صفت تسليم باشد، اما به علت هايى حقيقت اسلام بر او پوشيده مانده و خودش در اين باره بى تقصير باشد، هرگز خداوند او را عذاب نمى كند.(2)
********
1: تفسير نمونه،ج 17، ص 285
2: عدل الهى، ص 284 و 288
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۶/۲۳, ۲۱:۳۵ #5
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,122
- مورد تشکر
- 3,269 پست
- حضور
- 3 ساعت 23 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 4
- گالری
- 0
باسلام
اگه خداوند همه را به یکسان میافریددیگر بدو این اختلاف چگونه زیبایها مشخص میشد وقدرت وعظمت خداوند نمایان میشد.پس سیر حکمت خداونددر اختلاف وازمایش چه میشود
اعوذبالله
********
ماشاالله لا قوة الا بالله
*******
یافارس الحجاز ادرکنی یا ابا الصالح المهدی ادرکنی
-
-
۱۳۸۸/۰۶/۲۳, ۲۲:۱۳ #6
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
تفاوت ها، اختلاف ها (و نظم موجودات) و ظرفيت هاى مخلوقات، ذاتى آنهاست و مانند تفاوت هاى اجتماعى و نظم هاى عرضى نيست كه قابل تبديل و تغيير باشد; به عبارت ديگر، موقعيت هاى موجودات در آفرينش، مانند اَشكال هندسى، ذاتى آنهاست. وقتى مى گوييم: خاصيتِ مثلث اين است كه مجموع زاويه هايش برابر با دو قائمه است و خاصيت مربع اين است كه مجموع زوايايش برابر با چهار قائمه است، معنايش اين نيست كه به آن خاصيت دو قائمه داشتن و به اين، خاصيت چهار قائمه داشتن را عطا كرده اند; لذا اين پرسش جا ندارد كه چرا به مثلث ستم كرده اند و خاصيت چهار قائمه را نداده اند; چرا كه مثلث، جز همان خاصيّت معين را نمى تواند داشته باشد.
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۶/۲۳, ۲۲:۱۶ #7
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
اين كه چرا من در مرتبه ديگرى نمى توانم باشم؟ مثل اين است كه گفته شود چرا مثلث نمى تواند مربع باشد. مثلث را كسى مثلث نكرده است; يعنى چنين نيست كه مثلث قبلا در وضع ديگرى بوده و خواص ديگرى داشته و كسى آمده آن را تبديل به مثلث كرده باشد و يا مثلث و مربع و... در يك مرحله از مراحل هستى خود و در يك مرتبه از مراتب واقعيت خود، فاقد همه خواص بوده اند و بعد يك قدرت قاهره اى آمده است و اين خواص را ميان آن ها تقسيم كرده است و دلش خواسته كه به مجموع زواياى مثلث، خاصيت تساوى با دو قائمه بدهد و به مجموع زواياى مربع، خاصيت تساوى با چهار قائمه را; تا اين پرسش پيش آيد كه چرا تبعيض شده؟ و مثلث به زبان حال، اعتراض كند كه به من جفا شده و بايد به من هم خاصيتى مانند خاصيت مربع داده مى شد! بلكه هستى مثلث و مربع مساوى با همين سه ضلعى، چهار ضلعى بودن است.
تفاوت موجودات جهان نيز همين طور است; اين كه جمادات، رشد و اراده ندارند و گياهان رشد دارند و اراده ندارند و حيوان، هم رشد دارد و هم اراده دارد، ذاتى مرتبه وجود جماد و نبات و حيوان است; نه آن كه همه اول يكسان بوده اند و بعد آفريدگار به يكى خاصيت اراده و رشد را داده و به ديگرى هيچ كدام را نداده است و به سومى يكى را داده و يكى را نداده است.
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۸/۰۶/۲۳, ۲۲:۲۰ #8
بوعلى سينا جمله معروفى دارد كه بیانگر همين حقيقت است. وى گفته است: «ما جعل الله المشمشة مشمشة بل أوجدها; خدا زردآلو را زردآلو نكرده است، بلكه زردآلو را ايجاد كرده است.»
زردآلو براى مثال ذكر شده و منظور همه موجودات است.
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۶/۲۳, ۲۳:۳۴ #9
به علاقه مندان دعوت میکنم حتما کتاب عدل الهی از شهید مطهری را بخونن خیلی مفیده متوجه مطلب میشن!
مردان و زنان باايمان، ولىّ (و يار و ياور) يكديگرند امر به معروف، و نهى از منكر مىكنند نماز را برپا مىدارند و زكات را مىپردازند و خدا و رسولش را اطاعت مىكنند بزودى خدا آنان را مورد رحمت خويش قرار مىدهد خداوند توانا و حكيم است
ترجمه سوره توبه آيه 71
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۶/۲۳, ۲۳:۵۲ #10
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,487
- مورد تشکر
- 3,851 پست
- حضور
- 4 روز 13 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 1164
- آپلود
- 119
- گالری
-
2
سلام
خسته نباشین
یه کتاب گذاشتم به نام تجسم اعمال بخونین جواب راحت داخلش نوشته شده.و برای اینکه بخونین جوابش را نمیدم
آفت دين سه چيز است، داناى بد كار و پيشواى ستم كار و مجتهد نادانحرکت کشتی نجات آدمیان احتیاجی به دریا ندارد.این کشتی روی قطره اشکی مقدس که برای حسین بن علی ریخته می شود می گذرد.علامه جعفری
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری