جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: اگر قرآن 100% کامل است آیا پیروی از حدیث می تواند نوعی شرك محسوب شود؟
-
۱۳۸۶/۱۰/۲۵, ۱۳:۱۸ #1
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۶
- نوشته
- 15
- مورد تشکر
- 10 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
اگر قرآن 100% کامل است آیا پیروی از حدیث می تواند نوعی شرك محسوب شود؟
سلام
اگر قرآن 100% کامل است آیا پیروی از حدیث می تواند نوعی شرك محسوب شود؟
فبای حدیث بعده یومنون ( 50_مرسلات)
...و نزلنا علیك الكتب تبینا لكل شی ...(89_نحل)
و نیز (31_توبه) - (38_انعام) -(114 _انعام) ,...
قرآن خود را مفصل و آسان و روشن كننده همه چیز معرفی میكند. ولی بعضی حدیث را روشن كننده آن میدانند.
نظر شما چیست؟؟؟
ویرایش توسط همکار مدیر سایت : ۱۳۸۹/۰۴/۲۴ در ساعت ۱۷:۵۶ دلیل: تصحيح عنوان
-
۱۳۸۶/۱۰/۲۵, ۱۳:۲۷ #2
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۶
- نوشته
- 15
- مورد تشکر
- 10 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
ایمان به پیام الهی
رسول کسی است که حامل پیامی باشد لذا ایمان و اطاعت و تبعیت از رسول الله به معنی عمل به پیام خدا (قرآن) می باشد . و نه پیروی از صحیح بخاری یا نهج الفصاحه حتی اگربه صحت احادیث آن اطمینان داشته باشیم .
لطفا آیات زیر را مشاهده بفرمایید:
و اذا قرأت القرآن جعلنا بينک و بين الذين لا يؤمنون بالَآخره حجابا مستورا (۴۵) و جعلنا على قلوبهم أکنه أن يفقهوه و فی آذانهم وقرا و اذا ذکرت ربک فی القرآن وحده ولوا على أدبارهم نفورا (۱۷:۴۶)
- و چون قرآن بخوانى، ما ميان تو و آنانکه به آخرت ايمان ندارند حصارى نامرئى قرار مى دهيم. ۴۶ - ما بر افکار آنان پوشش مى گذاريم، تا آن را نفهمند و در گوشهايشان ناشنوايى. و چون درباره پروردگارت سخن بگويى و فقط از قرآن استفاده کنى، آنان با بيزارى فرار مى کنند.(۱۷:۴۶)
افغير الله أبتغ حکما و هو الذ أنزل اليکم الکتاب مفصلا و الذين آتيناهم الکتاب يعلمون أنه منزل من ربک بالحق فلا تکونن من الممترين (۱۱۴) و تمت کلمه ربک صدقا و عدلا لا مبدل لکلماته و هو السميع العليم (۱۱۵) و ان تطع أکثر من ف الَأرض يضلوک عن سبيل الله ان يتبعون الا الظن و ان هم الا يخرصون (۶:۱۱۶)
114- "آيا غير از احکام خدا، احکام ديگرى را مرجع قرار دهم، در حاليکه او اين کتاب را با تمام جزئيات براى شما نازل کرده است....... ۱۱۵- کلام پروردگار تو، در راستى و عدالت، کامل است. هيچ چيز نبايد کلمات او را لغو کند. اوست شنوا، داناى مطلق........ ۱۱۶- اگر از اکثريت مردم روى زمين اطاعت کنى، تو را از راه خدا منحرف مى کنند. آنها فقط از گمان خود پيروى مى کنند و فقط حدس مى زنند."(۶:۱۱۶)
قرآن تاکيد مى کند که اطاعت مواقعى قطعى است که منشاء خداست، در حالى که نظر شخصى رسول مى تواند زيان آور به خودش و يا آنان که پيرو عقايد شخصى او هستند باشد:
ما أصابک من حسنه فمن الله و ما أصابک من سيئه فمن نفسک و أرسلناک للناس رسولا و کفى بالله شهيدا (۷۹) من يطع الرسول فقد أطاع الله و من تولى فما أرسلناک عليهم حفيظا (۴:۸۰)
79- هر اتفاق خوبى که براى تو (محمد) رخ دهد از جانب خداست و هر اتفاق بدى که براى تو رخ دهد از جانب خود توست. ما تو را به رسالت نزد مردم فرستاده ايم و خدا به عنوان شاهد کافى است. ۸۰ - هر کس از رسول اطاعت کند، از خدا اطاعت مى کند. و اما آنان که روى گردانند، ما تو را به عنوان محافظ آنها نفرستاديم. (۴:۸۰)
گذشته از اين، قرآن تعليم مى دهد که محمد به عنوان يک انسان مرتکب اشتباه هاى جدى شد. از اين قرار، در آيه ذيل مى بينيم که خدا خواستار برپا کردن قانونى بود، که به موجب آن مرد مى تواند با زن مطلقه پسر خوانده اش ازدواج کند. محمد مورد اين مثال قرار گرفت. هر چند، اين قانون مخالف سنت عربستان بود و پيغمبر عملاٍ بجاى خدا از مردم ترسيد.
و اذ تقول للذ أنعم الله عليه و أنعمت عليه أمسک عليک زوجک و اتق الله و تخف ف نفسک ما الله مبديه و تخشى الناس و الله أحق أن تخشاه فلما قضى زيد منها وطرا زوجناکها لک لا يکون على المؤمنين حرج فی أزواج أدعيائهم اذا قضوا منهن وطرا و کان أمر الله مفعولا (۳۳:۳۷)
37- بياد آور که تو به آن کسى که خدا او را مورد لطف قرار داد و تو او را مورد لطف قرار دادى گفتى، "زنت را نگهدار وخدا را محترم بدار، " و تو چيزى را در درون خود مخفى کردى که خدا مى خواست اعلام کند. پس، تو از مردم ترسيدى، در حاليکه بايد فقط از خدا مى ترسيدى هنگامى که همه چيز کاملاٍ بين زيد و زنش تمام شد، ما تو را وادار به ازدواج با او کرديم، تا اين نشان دهد که يک مرد بتواند با زن مطلقه پسر خوانده اش ازدواج کند. امر خدا بايد اجرا شود. (۳۳:۳۷)
ونیز سوره عبس !
با تشکر
-
تشکر
-
۱۳۸۶/۱۱/۰۶, ۲۳:۱۸ #3
*
به نام خدا
2موضوع مطرح است یکی اینکه آیا اصولا نیازی به احادیث وجود دارد یا خیر .دوم اینکه آیا به عمل به احادیث ضرورتی دارد یا خیر.
من از شما یک سوال می پرسم فلسفه ی وجود پیامبران چیست؟خب در این شکی نیست که کتاب خدا صدرصد کامل است اما آیا این کافی است بلا تشبیه کتا بهای درسی ما هم کاملند پس چرا جزوه ی استاد را می نویسیم؟ بنابراین احادیث حکم تبیین کننده را برای ذهن ناقص بشر دارند .درثانی اصلا بحث آیاتی که اشاره به ناتوانی پیامبر(ص) در صورت برداشته شدن حمایت الهی است کاملا جداست!از جمله شان نزول عمومی این آیات می توان به گفتار عده ای از کفار اشاره کرد که می گفتند از کجا معلوم محمد(ص) این مطالب را از جانب خدا بیاورد و....
فلئن اخرتنی الدهوروعاقنی عن نصرک المقدور ولم اکن لمن حاربک محاربا ولمن نصب لک العداوه مناصبافلاندبنک صباحا ومساء...حتی اموت بلوعه المصاب
-
تشکر
-
۱۳۸۶/۱۱/۰۷, ۲۳:۴۵ #4
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۶
- نوشته
- 15
- مورد تشکر
- 10 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
.
به نام خدا و سلام شما 7 مساله را مطرح فرمودید:
1- آیا اصولا نیازی به احادیث وجود دارد یا خیر؟ به عنوان یک منبع دینی خیر
2- آیا به عمل به احادیث ضرورتی دارد یا خیر؟ در صورت اختلاف با قرآن خیر
3-فلسفه ی وجود پیامبران چیست؟ رساندن پیام الهی . ما علی الرسول الا البلغ(99-مایده)
4- کتاب خدا صدرصد کامل است اما آیا این کافی است ؟ بله . فبای حدیث بعده یومنون ( 50_مرسلات)
5-بلا تشبیه کتا بهای درسی ما هم کاملند پس چرا جزوه ی استاد را می نویسیم؟ قیاس مع الفارق است.کتابهای درسی کامل نیستند!
6-احادیث حکم تبیین کننده را برای ذهن ناقص بشر دارند . خیر . قرآن خود تبیین کننده هر چیز است...و نزلنا علیك الكتب تبینا لكل شی ...(89_نحل)
7- بحث آیاتی که اشاره به ناتوانی پیامبر(ص) در صورت برداشته شدن حمایت الهی است کاملا جداست. خیر. آیات مذکور ارتباتی با این مساله ندارند!
-
تشکر
-
۱۳۸۶/۱۱/۰۸, ۰۹:۳۰ #5
قرآن و حدیث
به نام خدا
با تشکر از عزیزان
در باره ی اینکه قرآن کفایت از حدیث میکند یا نه باید توجه داشت که
اولاً مخاطب قرآن در وحله ی اول شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله) است و آن حضرت غیر از قرآن نیاز به چیز دگر ندارد.
و در مراحل بعد سایر مردم هستند که برای بیان آیات الهی نیاز به سخن و تبیین پیامبر دارند.
ثانیاً خود قرآن در سوره ی نحل آیه 64 می فرماید و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه و... (ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای آنکه موارد اختلاف را برای آنان بیان کنی...)
پس خود قرآن سخن و حدیث پیامبر را بیان کننده ی خود می داند و آن را برای رفع اختلاف لازم و ضروری می شمارد.
پس از پیامبر (ص) سخن و حدیث اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) حجت است و در این باره نیز قرآن در همان سوره نحل آیه 43 می فرماید : فاسألوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون
به هرحال در حجیت حدیث شکی نیست . اما اینکه چه حدیثی حجت است خود بحث مفصلی است که مباحث حدیث شناسی و بدایة الحدیث و درایت الحدیث و رجال و غیره برای تشخیص آن به وجود آمده است.
اما اینکه می گویید به احادیث به عنوان یک منبع دینی احتیاج نیست ، شما فقط بفرمایید کیفیت نماز های یومیه یا کیفیت حج و مناسک آن را بدون استفاده از حدیث از کجای قرآن استفاده می کنیم.
در پاسخ سؤال دوم خود اقرار کرده اید که عمل به حدیثی که مخالف قرآن نباشد جایز است.
پاسخ سومتان هم تأیید حدیث است
اما پاسخ چهارم یعنی استشهاد به آیه 50 مرسلات به جا نیست زیرا این آیه در رد سخن پیامبر و اهل بیت او (که و ماینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی، سخنانشان همه خدایی و مطابق کلام خدا است) نیست بلکه در رد بافته ها و اراجیف مشرکین و کفار است.
و بالاخره اینکه تبیاناً لکل شیء بودن قرآن برای کسی مانند پیامبر است که صد در صد آن را می فهمد و خطاب آیه هم به خود پیامبر است (و نزلنا علیك)
یا حق
نظر شما در باره این پیشنهاد چیه؟
(جلسات مناظره)
موضوع مهم : کربلایی کاظم ساروقی، حجتی غیر قابل انکار
چگونه؟؟؟ راه های جلوگیری از مرگ تدریجی جامعه
کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ :Sokhan: !!! تا از سُخَنت جهان شود پُر !!!
الحذر الحذر! فَوَ الله لَقَد سَتَر، حتّی کأنَّه قد غَفَر
-
تشکر
-
۱۳۸۶/۱۱/۰۸, ۱۰:۵۳ #6
*
به نام خدا
1-همانطور که مدیر محترم فرمودند روی چه اساسی می گویید به احادیث به عنوان یک منبع دینی نیاز نیست؟
2-اصولا دربحث صحت یک حدیث یکی از معیارها تطابق با قرآن است وبحث روی احادیث معتبر است.
3-لازم می دانم حدیثی از امام صادق (ع) را نقل کنم:تمام اموری که حتی دو نفر در آن اختلاف دارند اصل وضابطه ای در قرآن دارد ولی عقل ودانش بشر به آن نمی رسد.
4- در بحث آیات هم من باب مثال یک موضوع مطرح شد والا فکر می کنم برداشت شما به طور کل از این آیات اشتباه است .ان شاءالله در اولین فرصت _البته اگر دوستان دیگر بحثی در این باب مطرح نکنند- این مورد را توضیح خواهم داد.
فلئن اخرتنی الدهوروعاقنی عن نصرک المقدور ولم اکن لمن حاربک محاربا ولمن نصب لک العداوه مناصبافلاندبنک صباحا ومساء...حتی اموت بلوعه المصاب
-
۱۳۸۶/۱۱/۱۴, ۰۱:۰۱ #7
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۶
- نوشته
- 15
- مورد تشکر
- 10 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
.
سلام
تاخیر بنده به دلیل ندیدن صفحه 2 بوده است .پوزش بنده را بپذیرید.
1- و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه و... khoshnazar محترم این آیه شریفه نشان میدهد که رسول الله باید تبیین رابوسیله کتاب انجام دهد.او بشری بوده مثل ما با این تفاوت که به او وحی می شده است درضمن همین آیه دلالت دارد بر اینکه قرآن نیازی نمیدیده در مواردی چون تعداد رکعات نمازکه اختلافی در آن نیست صحبت کند.
2- وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُون و پيش از تو [هم] جز مردانى كه بديشان وحى مىكرديم گسيل نداشتيم. پس اگر نمىدانيد، از پژوهندگان كتابهاى آسمانى جويا شويد.
قرآن ما را دعوت به علم میکند . واگر در مواردی علم نداشتیم آنگاه می توانیم از کسانی که اهل کتب آسمانی اند پرسش کنیم و نه تبعیت .
3-در مورد نماز توجه شما را به مقاله زیر جلب میکنم:
-
۱۳۸۶/۱۱/۱۴, ۰۱:۰۹ #8
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۶
- نوشته
- 15
- مورد تشکر
- 10 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
.
بسم الله الرحمن الرحیم
سوالي كه هميشه پيروان حديث (شيعه و سني) مطرح ميكنند اين است كه اگر قرآن كامل است پس چرا طريقه نماز خواندن در آن نيست؟براي جواب دادن به اين سوال لازم است كه ابتدا تاريخچه نماز را بررسي كنيم.جالب اين است كه پيروان حديث طريقه نماز خواندن در كتابهاي احاديثشان نيامده است و اين سوال را ابتدا بايد خودشان جواب دهند.
اما تاريخچه نماز:
چهار شعار ديني(نماز- زكات -روزه - حج ) از ابراهيم به محمد رسيده است و محمد در اين مورد پيرو ابراهيم است.
اين چهار شعار قبل از ابراهيم نبوده است. مثلا نوح پيامبر خدا فقط به عبادت خدا دعوت ميكرد. يك آيه هم پيدا نمي شود كه نوح به پيروانش گفته باشد كه نماز بخوانيد.
اين چهار منسك را ابراهيم رسول خدا بوجود آورد و اين چهار منسك جزو آداب دين است و آداب دين آموختني است و ما در مورد اين چهار منسك تابع ملت ابراهيم هستيم.
[16:123] ثم اوحينا اليك ان اتبع ملة ابرهيم حنيفا وما كان من المشركين
سپس ما به تو (محمد) وحي کرديم که از دين ابراهيم پيروي کن، يکتاپرستي؛ او هرگز مشرک نبود.
نماز در تمام اديان آسماني بعد از ابراهيم بوده است و همه آنها نماز ميخواندند.اما بعد از مدتي آنها نماز را ضايع و ترك كردند.
[19:59] فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت فسوف يلقون غيا
پس از آنها، او نسل هايي را جايگزين آنان كرد كه نمازها (ارتباط با خدا) را ضايع كردند و از شهوات خود پيروي نمودند. آنها از نتايج آن رنج خواهند برد.
مسيحيان نمازها را گم و ضايع كردند. و از نتايج آن رنج ميبرند زيرا كه مناسك مذهبي هديه اي است از طرف خداوند به جامعه بشريت. هر جامعه اي آن را حفظ كند بيشتر به خداي مهربان نزديكتر است. هميشه عده اي بوده اند كه نماز را حفظ كرده اند مثلا افرادي مثل نصرانيان (شاخه اي از مسيحيان) آن را حفظ كردند.بطوريكه نصرانيان فعلي در سوريه و حلب در حال حاضر دقيقا مثل ما نماز ميخوانند(17 ركعت در روز).
و همچنين يهوديهاي مسكو هنوز هم نمازشان را دقيقا مثل ما و با همان حركات به جا مياورند.
حفظ نماز مسئوليتي است بر دوش خودمان. اگر ما اينقدر بيمسئوليت باشيم كه نمازها را گم كنيم نماز نخواندن شايسته ماست. همانطور كه مسيحي ها نمازها را گم كردند و عده اي از مسلمانان فعلي هم نمازها را ضايع كرده اند و در نمازشان ياد محمد و حسين مي افتند همين شايسته آنهاست.و مسلمانان به خاطر بيحرمتي به نماز و قائل شدن شريك براي خدا از نتايج اين بيحرمتي در حال حاضر رنج ميبرند.
طريقه نماز خواندن در هيچ كدام از اديان الهي در داخل كتابشان نيامده است. بلكه برعهده آن نسل گذاشته شده است.پدر ومادر بايد طريقه نماز خواندن را به بچه هايشان بياموزند.
[20:132] وامر اهلك بالصلوة واصطبر عليها لا نسءلك رزقا نحن نرزقك والعقبة للتقوى
بايد به خانواده خود سفارش كني تا نمازها (ارتباط با خدا) را به جا آورند و صبورانه در انجام آن ثابت قدم باشند. ما از تو روزي نمي خواهيم؛ ما هستيم كه روزي تو را فراهم مي كنيم. پيروزي نهايي متعلق به پرهيزكاران است.
به طور مثال هنوز در جامعه مسيحيت بعضي آداب ديني مثل تشكر از خدا قبل از غذا خوردن به جا مانده است.
نماز يعني دعاي ارتباطي :
[22:77] يايها الذين ءامنوا اركعوا واسجدوا واعبدوا ربكم وافعلوا الخير لعلكم تفلحون
اي كساني كه ايمان داريد، به ركوع رويد، سجده كنيد، پروردگارتان را بپرستيد و اعمال پرهيزكارانه انجام دهيد، باشد كه موفق شويد.
نماز سيستم مشخصي است كه طي(قيام و سجود و ركوع ) 5 بار در شبانه روز انجام ميشود
قرآن تعليم مى دهد که ابراهيم بدون شک بنيان گذار اسلام به روش امروزى است.
به اين ترتيب، ابراهيم براى زندگى روزمره ما مسلمانان چه چيز بر جاى گذاشته است ؟
قرآن تعليم مى دهد که تمام شعائر دين اسلام (دعاى ارتباطى نماز، انفاق واجب زکات، روزه و حج) از طريق ابراهيم نسل به نسل به ما رسيده است.
بنابراين، اسلام در شکل نهايى طبق عرف کنونى، بر دو پايه استوار است:
(۱) قرآن: آنچه که از طريق محمد به ما رسيده و
(۲) مناسک مذهبى: آنچه که از طريق ابراهيم به ما رسيده است.
تمام مناسک مذهبى اسلام قبل از محمد وجود داشته است.
تنها ماموريت محمد تحويل دادن قرآن بود .
ابراهيم اولين گيرنده اسم اسلام بود و اولين کسى بود که کلمه "اسلام" را استفاده کرد. (۲:۱۳۱)
درحالى که تنها ماموريت محمد تحويل دادن قرآن بود، تمام مناسک مذهبى از طريق ابراهيم آمد.
-
۱۳۸۶/۱۱/۱۴, ۰۱:۱۳ #9
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۶
- نوشته
- 15
- مورد تشکر
- 10 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
ادامه...
[2:135] وقالوا كونوا هودا او نصرى تهتدوا قل بل ملة ابرهم حنيفا وما كان من المشركين
آنها گفتند: "بايد يهودي يا مسيحي باشيد، تا هدايت يابيد." بگو: "ما از دين ابراهيم پيروي مي کنيم- از يکتا پرستي- او هرگز مشرک نبود."
[3:67] ما كان ابرهيم يهوديا ولا نصرانيا ولكن كان حنيفا مسلما وما كان من المشركين
ابراهيم نه يهودي بود و نه مسيحي؛ او يكتاپرستي تسليم شده بود. او هرگز مشرک نبود.
[3:68] ان اولى الناس بابرهيم للذين اتبعوه وهذا النبي والذين ءامنوا والله ولي المؤمنين
كساني بيش از همه لياقت ابراهيم را دارند كه پيرو او و اين پيامبر و كساني كه ايمان دارند، هستند. خدا مولا و سرور مؤمنان است.
دعاى ارتباطى(نمازى) را که مخالفان محمد هم مى خواندند
تمام جوامع عرب قبل و بعد از زمان محمد رسول خدا پيرو دين ابراهيم بودند. از اين قرار، ابو لهب، ابو جهل و مشرکين قريش نمازهاى پنج گانه را مانند ما انجام مى دادند، با استثناء فاتحه ابراهيمى بجاى فاتحه قرآنى.
حتي نصرانيهاي زمان محمد هم دقيقا نمازهاي پنجگانه را مثل ما ميخواندند. مسلماناني كه به طايف رفته بودند و آنجا نماز ميخواندند مشركان به آنها ميگفتند كه آنها نصراني شده اند.
[8:33] وما كان الله ليعذبهم وانت فيهم وما كان الله معذبهم وهم يستغفرون
اگرچه، خدا آنها را تنبيه نمي كند تا زماني كه تو در ميان آنها هستي؛ خدا آنها را تنبيه نمي كند تا زماني كه طلب بخشش مي كنند.
[8:34] وما لهم الا يعذبهم الله وهم يصدون عن المسجد الحرام وما كانوا اولياءه ان اولياؤه الا المتقون ولكن اكثرهم لا يعلمون
آيا آنها سزاوار عذاب خدا نشده اند، که ديگران را از مسجدالحرام باز مي دارند، با آنكه متولي آن نيستند؟ متوليان حقيقي آن پرهيزكاران هستند، اما اکثرشان نمي دانند.
[8:35] وما كان صلاتهم عند البيت الا مكاء وتصدية فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
نماز آنها در زيارتگاه (كعبه) چيزي جز مسخره بازي و وسيله اي براي راندن مردم (با ازدحام) نبود. بنابراين، به خاطر كفرتان طعم عذاب را بچشيد.
در حقيقت محمد و يارانش در اولين روز بعثت و حتي قبل از آن نماز ميخواندند.
حتي يك حديث (براي نمونه يك حديث ) يافت نميشود كه كسي از مسلمانان در زمان محمد رسول خدا از او پرسيده باشد كه
نماز خواندن چطوري است؟
طريقه وضو و تيمم و غسل و ... كاملا در قرآن آمده است.
جزئيات روزه و زكات و حج به طور كامل در قرآن آمده است و همينها كافي است. و اما در مورد نماز:
اوقات نمازهاي پنجگانه و تمام كلماتي كه در نماز بايد گفته شود در قرآن آمده است.
تعداد ركعتهاي نماز در قرآن نيامده است و ما در اين مورد تابع ملت ابراهيم هستيم . تعداد ركعتها چيزي است حفاظت شده
و نسل به نسل به ما رسيده است . و احتياجي به هيچ حديثي نيست. طريقه سجده و ركوع كردن هم چيزي نيست كه از طريق نوشته به دست ما رسيده باشد.
ممكن است كسي بگويد كه پس به اين ترتيب قرآن كامل نيست و ما محتاج حديثيم.
خواست خداست كه تعداد ركعتهاي نماز گم نميشود و هميشه نسلي هستند كه آن را حفظ خواهند كرد.
در زمان محمد ياران محمد آن را حفظ كردند و به نسلهاي بعدي منتقل كردند . اين دعاي ابراهيم است كه هميشه كساني خواهند بود كه نماز را حفظ را خواهند كرد و به ديگران ياد خواهند داد.تنها چيزي كه نسل به نسل به ما ميرسد و ياد دادني است همين چهار منسك ابراهيمي است. طريقه نماز خواندن هم ساده تر از آني است كه فقهاي مسلمان به آن شاخ و بال داده اند.
ابراهيم رسول خدا از خدا ميخواهد كه آداب دينمان را به ما بياموز.
در زمان محمد رسول خدا نماز و روزه طبق قرآن پيراسته شد و نسل به نسل به دست ما رسيده است.
[2:128] ربنا واجعلنا مسلمين لك ومن ذريتنا امة مسلمة لك وارنا مناسكنا وتب علينا انك انت التواب الرحيم
"پروردگار ما، ما را از تسليم شدگان خود قرار بده و بگذار از نسل ما امتي پديد آيد كه به تو تسليم باشد. آداب دينمان را به ما بياموز و توبه ما را بپذير. تويي آمرزنده، مهربانترين.
اما ممكن است بعضي ها بگويند كه تعداد ركعتهاي نماز در قرآن نيامده است و به همين جهت خود را محتاج حديث معرفي ميكنند. و به اين طريق خود را فريب ميدهند و خود را وارد وادي شيطان ميكنند. اما خواست خدا بالاتر از خواست شيطان است و آنها نميدانند كه اتفاقا حتي يك حديث در مورد تعداد ركعتهاي نماز موجود نيست.
جالب اين است كه چيز قابل توجهي در مورد نماز در كتابهاي حديثشان نيامده است. تمام انبارهاي حديثشان را زير و رو كنيد طريقه انجام نماز را نمي يابيد.بگو اگر هست ذكر كنيد؟ اين مساله خيلي مهم است كه آنها جهت ترك قرآن چيزي را ميخواهند كه خودشان هم ندارند. آنها هنوز نميدانند كه قرآن كامل است و تنها منبع هدايت بايد قرآن باشد.و قرآن براي همه قابل فهم است. اين چيزي كه آنها از قرآن ميخواهند در احاديثشان هم نيامده است.
اما واقعا اگر قرآن كامل است پس چرا طريقه نماز خواندن در آن نيست؟
فلسفه كار اين است كه خدا خودش در اين مورد مارا تابع بنيانگذار اسلام (ابراهيم) كرده است. اين خواست خداست كه در اين مورد ما تابع ملت ابراهيم هستيم. جالب اين است كه ما بايد صحيح بودن و غلط بودن مناسك ابراهيم را از طريق قرآن بسنجيم. مثلا آنهايي كه در نمازشان محمد و علي را ذكر ميكنند. طبق آيات قرآن نماز آنان باطل است و مشركند.و ضايع كردن نماز يعني همين. خواست خداي بزرگ هميشه بالاي خواست شيطان است. زيرا كه طريق نماز خواندن در كتابهاي حديثشان اصلا وجود ندارد! آنها به اين بهانه ميخواهند كه همچنان به احاديث شرك آميزشان متوسل شوند. مثلا طريقه وضو گرفتنشان كاملا با قرآن منافات دارد.حتي طريقه زكات دادنشان هم با قرآن اصلا نميخواند. اما چيزي كه نماز باطل را از نماز صحيح جدا ميكند. اين است كه نماز فقط بايد براي خدا باشد.
لا تدعوا مع الله احدا (با خدا كسي ديگر را نخوانيد)
اقم الصلوة لذكري (نماز را براي يادآوري من به پا دار) .
-
۱۳۸۶/۱۱/۱۵, ۱۰:۳۹ #10
بسم الله الرحمن الرحیمجناب taha-2 با تشکر از پاسختان البته به نظر میرسد قدری کم لطفی فرمودید، چرا که هر فقیهی چه شیعه و چه سنی در تفقه و اجتهاد، خود را نیازمند مراجعه به منابع روایی می داند و منابع روایی مدون یکی از منابع فقه مسلمانان است. مثلاً روایات همین باب صلاة گاهی به چند جلد می رسد. در اینجا فقط به حدیث "صلّوا کما رَأیتمونی اُصَلّی" به عنوان نمونه اشاره می کنم که هم در منابع شیعه هست و هم در منابع سنی، بگذریم .
بنده برای اینکه سریعتر به نتیجه برسیم و بحث به درازا نکشد از شما سؤال میکنم که آیا برای مردم زمان رسول الله (ص) مشکلات و مسایلی به وجود میامد یا نه؟اگر به وجود می آمد به حضرت مراجعه می کردند یا نه؟اگر مراجعه می کردند، آیا حضرت فقط با آیات قرآن با آن ها سخن می گفت و از کلمات خود استفاده نمیکرد؟اگر کسی از معنا و مقصود آیه ای سؤال می کرد حضرت چگونه پاسخ می داد؟ آیا توضیح و تفسیری ارائه نمی داد و فقط قرآن می خواند؟در هر صورت، آیا آن توضیحات و بیانات حضرت برای نسل های بعد مفید نخواهد بود؟آیا برای مردم در زمان آن حضرت نزاع و اختلاف پیش نمی آمد؟ اگر میامد آیا به پیامبر مراجعه نمی کردند؟ اگر مراجعه می کردند آیا پیامبر فقط با خواندن آیات جواب می داد؟ اصلاً فرض کنیم حضرت فقط با خواندن آیات جواب می داد، آیا نقل همان موارد و آیاتی که آن حضرت در پاسخشان استفاده کرده اند برای نسل های بعد ضروری و مفید نخواهد بود؟در قرآن فروان به پیامبر (ص) دستور داده شده که ای پیامبر بگو...، فرمان بده، انذر (بترسان)، مژده بده و ...آیا حضرت در عمل به این خطابات فقط آیات قرآن را می خواند یا از خود نیز بیاناتی داشت؟آیا در خطبه های نماز، در منبر ها و سخنرانی ها، در موعظه و نصیحت مردم، در تشویق سپاه برای مهیا شدن برای جنگ، در تعلیمات نظامی، آداب اجتماعی، در مداوای امراض و غیره و همه این موارد حضرت فقط قرآن می خواند و از خود سخنی نداشت؟؟؟!آیا در قضاوت ها و تعیین نوع جزا و مقادیر آن و صدور احکام و حدود و دیات و غیره آن حضرت فقط قرآن می خواند؟!!!ممکن است در پاسخ بفرمایید که حضرت فقط قرآن نمی خواند و بیانات خودش هم در کار بود. منتها می گوییم قرآن برای کفایت می کند و نیازی به سخن حضرت نداریم.پاسخ می دهم که اگر قرآن برای ما کفایت می کند برای مردم زمان نزول به طریق اولی باید کفایت می کرد و نیازی به سخنان حضرت نبود. چرا با این حال حضرت فقط با آیات قرآن سخن نمی گفت؟گذشته از همه این ها کنار گذاردن سخن رسول الله کنار گذاردن خود قرآن است چون هیچ عاقلی قرآن را بی نیاز از مفسر نمیداند و مفسر قرآن در بالاترین مرتبه خود رسول اعظم است و قرآن خود مردم را به سوی پیامبر دعوت می کند:قل اطیعوا الله و الرسول... (آل عمران 32)یا ایها الذین آمنوا اطیعو الله و اطیعوا الرسول و اولی الأمر منکم فإن تنازعتم فی شیء فَرُدوه الی الله و الرسول... (نساء 59)و اذا قیل لهم تعالوا الی ما انزل الله و الی الرسول رأیت المنافقین یصدون عنک صدوداً...(و هنگامی که به ایشان گفته می شود بیایید به سوی آنچه خدا نازل کرده (قرآن) و به سوی رسول منافقان را می بینی که از تو باز می دارند و مانع می شوند مانع شدنی!آیا توجه به سخنان و احادیث پیامبر (ص) علیه و آله، مصداق بارز رفتن به سوی آن حضرت نیست؟ آیا منع از حدیث منع از خود پیامبر نیست؟اگر نیست پس معنا و مصداق آیه چیست؟؟؟؟؟یا حق
نظر شما در باره این پیشنهاد چیه؟
(جلسات مناظره)
موضوع مهم : کربلایی کاظم ساروقی، حجتی غیر قابل انکار
چگونه؟؟؟ راه های جلوگیری از مرگ تدریجی جامعه
کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ :Sokhan: !!! تا از سُخَنت جهان شود پُر !!!
الحذر الحذر! فَوَ الله لَقَد سَتَر، حتّی کأنَّه قد غَفَر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری