جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: این گونه شهید شدند !!! (عکس های از جنایات منافقین)
-
۱۳۸۶/۱۱/۱۴, ۰۶:۰۸ #1
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 711
- مورد تشکر
- 1,437 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
این گونه شهید شدند !!! (عکس های از جنایات منافقین)
برخی می گویند چرا مجازات منافق اعدام است .
تصاویر زیر را ببینید تا بفهمید . منافق از کوردل ترین موجوداتی است که در این عالم وجود دارد. ببینید منافقان ، عزیزان و بی گناهان را چگونه و با شکنجه هایی به شهادت رساندند.
http://www.irandidban.com/archive/pic/enginop-photo.htm
-
-
۱۳۸۶/۱۱/۱۴, ۰۶:۱۰ #2
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 711
- مورد تشکر
- 1,437 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
كساني كه تحمل ديدن عكس ها را ندارند لطفا نبينند
براي نمايش عكس كامل عكس ها روي تصوير مورد نظر كليك كنيد
منافقان به جنايات وحشيانه خود اصطلاحا مي گفتند:
عمليات مهندسي
گوشه اي از جنايات وحشيانه سازمان مجاهدين خلق
آنها پس از شكنجه افراد عادي (به اصطلاح خودشان مزدورين رژيم) جسد آنها را در خرابه اي رها ميكردند
زير نويس تصاوير گوشه از اعترافات افراد دستگير شده در جريان اين شكنجه ها در روند بازگويي جريان كار مي باشد
...ما با بي رحمي هر چه تمامتر با پاسداران رفتار ميكرديم...در موقع شكنجه ذره اي احساس دلسوزي عليرغم ناله ها و فريادهايي كه آنها ميكشيدند، نداشتيم...
... با اينكه همان روز اول براي من مشخص شده بود كه كفاش اطلاعاتي ندارد، با اين حال من با كابل ميزدم و مسعود دهانش را گرفته بود ... مسعود گفت "اطلاعات كه نتوانستيم بگيريم ولي انتقام كه گرفتيم..."
...من با كابل ميزدم ... و آنها هنگاميكه خيلي از فشار ضربات دردشان ميآمد "الله اكبر" ميگفتند...
...جسد كفاش شكنجه شده...
...مسعود به من اشاره كرد آب داغ را يواش يواش بريز تا بيشتر زجر بكشد، من نيز آب داغ را يواش يواش روي پاهاي محسن ريختم طوري كه تمام تاولهاي پايش تركيد...
...جواد گفت الان حاليت ميكنم و سپس ميله اي سربي برداشت و به دهان و فك و چانه و دندانهاي او زد كه وقتي طالب دهانش را باز كرد، دندانهاي شكسته اش به همراه خون آبه روي شلوارش ريخت...
...مسعود ناگهان اتو را به كمر محسن جليلي چسباند كه محسن از شدت درد با حالت عجيبي دهانش را باز كرد و سپس از هوش رفت...
...يك بار كه به هوش آمد و پنجه هايش را روي شلوارش ميكشيد، مسعود قرباني به من گفت آب داغ را بده و پس از اينكه آب داغ را از من گرفت آنرا روي دستهاي محسن ريخت كه دستهاي محسن پف كرد و چروك شد و حالت پختگي گرفت...
...جواد سيخ را دو بار سرخ كرد و به ران طالب زد و بار سوم سيخ را سرخ كرد و روي دكمه هاي جلو شلوار طالب گذاشت كه شلوار طالب سوخت و سپس سيخ داغ به بدن طالب اصابت كرد كه يكدفعه طالب شوكه شد و بدين ترتيب جواد آلت طالب را سوزاند...جواد محمدي چاقو را كنار چشم طالب گذاشت و فشار داد كه خون از چشمش بيرون ريخت و وقتي بعداً طالب به هوش آمد با آن چشم جايي را نميديد...
...ما نه تنها با پاسداران اين كار را كرديم، بلكه به كفاش نيز رحم نكرديم و در حاليكه چند روز قبلش مشخص شده بود او از همه چيز بي خبر است، با او نيز چنين كارهايي كرديم ...
...آنها را روي صندلي بستيم و چشمشان را بستيم و با همان ميله هاي سربي آنها را بيهوش كرديم و سپس آمپول سيانور به بدنشان تزريق كرديم كه...
...پس از بهوش آمدن مجدداً آب داغ روي سر آنها ريختيم و سر و صورت آنها تاول زد و سپس موهاي آنها را به همراه پوست سرشان كه سوخته بود كنديم...
...اجساد را كه به صورت دو بسته كه يكي از بسته ها يك جسد و ديگري دو جسد بود از صندوق عقب به پائين آورديم...و روي زمين كشانديم در حين انتقال بود كه متوجه نفس كشيدن آنها شديم و اينكه در حال جان كندن بودند و بدنشان گرم بود...
...پوست سمت راست سر طالب به همراه موهايش كنده شده بود...جواد محمدي در حاليكه انبردست در دستش بود مشغول كشيدن دندانهاي طالب بود...
...بعد از تزريق سيانور صداي خرخر از گلوي آنها خارج ميشد و ما در حاليكه هنوز زنده بودند و در حال جان كندن بودند بدن آنها را طوري طناب پيچ كرديم كه داخل صندوق عقب ماشين جا شود...
...مصطفي سر او را محكم گرفته بود و جواد با عصبانيت چاقو را بالاي گوش طالب گذاشت و آنرا بريد و بلافاصله چاقو را روي بيني طالب گذاشت و بيني او را بريد...
...جواد شيشه را به طالب استعمال كرد و سپس همان شيشه را شكست و با تيزيهاي آن به بدن طالب ميكشيد كه خون از سر تا پاي بدن او راه افتاده بود...
...كار مهندسي (شكنجه كردن) خيلي پيچيده تر از عملياتي (ترور كردن) است و احتمال بريدن هست. شكنجه ميكنيم چون مجبوريم...ولي وقتي حاكم بشويم نميكنيم...
...مسعود قرباني گفت بچه هاي بالا از كليه افراد بخش ويژه خصوصاً شماها كه در اين جريان (منظور شكنجه) نقش اصلي داريد قدرداني كرده اند...
...ميله هاي سربي كه توسط مسئولين بالا (ي مجاهدين) داده شده بود و گفته بودند با اينها اگر به پشت گردن كسي زده شود بيهوش ميشود...صندلي را خوابانديم. من با كابل ميزدم و آنها كه از درد ناله ميكردند و فرياد ميزدند...مصطفي دهان آنها را با پارچه ميبست...
...آنقدر آنها را زدم كه تاولهاي پاهاي آنها تركيد و خونريزي كرد...
ویرایش توسط بچه با حال : ۱۳۸۶/۱۱/۱۴ در ساعت ۱۵:۰۵
-
تشکرها 12
-
۱۳۸۶/۱۱/۱۴, ۱۳:۱۸ #3
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 5,435
- مورد تشکر
- 4,566 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
27
تصاويره تكان دهنده اي بود...خدا همشون رو لعنت كنه انشاءالله...هر چي سرشون بياد حقشونه!
دست به دست من بده
پا به پای من بیا
نگو امروز مال ما
بگو فردا رو میخوام
به لطف الهی فردا از آن ماست....
-
-
۱۳۸۶/۱۱/۱۴, ۱۴:۰۷ #4
ضعف کردم ، فشارم افتاد ، تحمل دیدن ندارم
باید همه منافقا رو شقه شقه کرد ، اینا نباید یکبار بمیرن ، باید زجر کش بشن و دقیقه ای یه بار بمیرن
ویرایش توسط sara.m : ۱۳۸۶/۱۱/۱۴ در ساعت ۱۴:۱۲
مهدیا کعبه شد از تاب تو بی تاب بتاب
-
-
۱۳۸۶/۱۱/۱۴, ۱۴:۱۹ #5
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,251
- مورد تشکر
- 2,255 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
10
اين صحنه ها تكرار تاريخ است .اگر امروز در اين تصاوير مي بينيم كه يك مسلماني چه بلايي سر مسلمان ديگري ميآورد نمونه اش دركربلا رخ داده است كه گروهي مسلمان به سر اولاد پيغمبر چه ها آوردند وچگونه سر مبارك آنا را از تن جدا كردند.
در طول تاريخ نمونه اين حرام زاده ها فراوان است .
اللهم اشغل الظالمين بالظالمين
زخون هر شهيدي لاله اي رست** مبادا روي لاله پا گذاريم
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۶/۱۱/۱۶, ۲۳:۰۲ #6
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 5,435
- مورد تشکر
- 4,566 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
27
واقعا من نمی تونم تصور کنم که تو کربلا چه خبر بوده!
خیلی تصورش سخته...شیعه نمی تونه بشنوه...نمی تونه تحمل کنه...
امان از دله زینب
دست به دست من بده
پا به پای من بیا
نگو امروز مال ما
بگو فردا رو میخوام
به لطف الهی فردا از آن ماست....
-
تشکرها 8
-
۱۳۸۷/۰۶/۱۵, ۱۵:۴۰ #7
بسم رب الشهداء و الصدیقین
بار اول دو سال پیش به خاطره ای از این شهیدان بزرگ برخورد کردم .
با دیدن نام محسن میر جلیلی فهمیدم جریان از چه قراره!! هرچند که نتونستم تا آخر بخونم آخه... :Geryan:
حتی عکس ها رو هم نگاه نکردم ...:Geryan:
توی یه دفتر نحوه شکنجشونو برای خودم نوشته بودم اما بی نقطه تا هر وقت میرم سراغش نتونم به راحتی بخونم حالا بعد این همه مدت اینجا ...:Geryan:
دوباره رفتم سراغ دفترم و ...:Geryan:
شهید محمد رضا موحد دانش
ای خواهران حجاب و عصمت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید ،
و همیشه فاطمه وار و زینب گونه زندگی و مبارزه کنید .
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۷/۰۶/۱۵, ۱۵:۵۱ #8
نحوه شکنجه و شهادت شهیدان طاهری- طهماسبی و میرجلیلی از زبان منافقان:
ابتدا با کابلهای چند لایه آنها را زدیم. مجددا بر روی همان تاولها زدیم که باعث خون ریزی شد. روی پاهای متورم آنها آب جوش ریخته شدکه پوست آنها ترک خورد. سپس دندان هایشان را با انبردست کشیدیم. بعد از این گوش آنها را با چاقو بریدیم. در حین شکنجه آنها بارها بیهوش شده و مجددا به هوش می آمدند. به دستور تقی اتوی داغ روی کمر یکی از آنها گذاشتیم. بعد از ریختن آب داغ روی سر و صورت آنها موهایشان را به همراه پوست سرشان که سوخته بود کندیم:Geryan:. سپس با میله سربی به صورت و سر آنها ضربه زدیم که در اثر آن فک یکی از آنها شکست. با کابل روی جاهایی که تاول ترکیده بود ضربه زده شد. در آخر چشم یکی از آنها توسط طاهر در آورده شد
. تصمیم کشتن آنها را گرفتیم. بعد از بسته بندی آنها در بیابان های اطراف تهران در حالیکه نفس میکشیدند آنها را زنده به گور کردیم:Geryan:.
شهید محمد رضا موحد دانش
ای خواهران حجاب و عصمت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید ،
و همیشه فاطمه وار و زینب گونه زندگی و مبارزه کنید .
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۱۵, ۱۵:۵۹ #9
پیکر این شهیدان بعد از اعترافات شکنجه گران از محل مورد نظر بیرون آورده شد و با یک تشییع با شکوه به خاک سپرده شد.
***این هم آدرس این سه شهید بزرگوار در گلزار شهدای تهران:
شهید شاهرخ طهماسبی 26ساله).........قطعه 26- ردیف 33- شماره 29
شهید محسن میرجلیلی (23 ساله).........قطعه 26- ردیف 33- شماره 28
شهید طالب طاهری (18ساله)..............قطعه 26- ردیف 33- شماره 27
برای شادی روح همه شهیدان عزیز صلوات
شهید محمد رضا موحد دانش
ای خواهران حجاب و عصمت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خودتان قرار دهید ،
و همیشه فاطمه وار و زینب گونه زندگی و مبارزه کنید .
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۱۵, ۱۷:۴۴ #10
خیلی وحشتناک بود! من نتونستم همشو ببینم... تکاندهنده بود.
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری