صفحه 1 از 77 1231121314151 ... آخرین
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: مشاوره جوان و نوجوان در زمينه هاي گوناگون

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۶
    نوشته
    3
    تشکر:
    1
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    غمگین مشاوره جوان و نوجوان در زمينه هاي گوناگون




    با سلام و تشکر از شما
    سوالی که از شما داشتم این بود که می خواستم ببینم باید با این تنهایی که این روزا مثل خوره افتاده به جونم چه کار باید بکنم.
    تو این دنیای به این بزرگی نمیدونم ایا کسی نیست که به صدای من گوش بده، تو این دنیا کسی نیست که من درد دلامو به اون بگم.
    خدایا دیگه دارم از این همه تنهایی.....
    کاش کسی باشه به داد دل مسکین من برسه.
    با تشکر
    ویرایش توسط مشکات : ۱۳۸۶/۱۲/۱۸ در ساعت ۲۰:۱۹

  2. تشکر


  3. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۶
    نوشته
    1,188
    مورد تشکر
    1,232 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    سلام دوست عزیز
    خدا نکنه که ناراحت و غمگین باشی
    واقعیت اینه که همه ی ما هرچقدر هم یار و رفیق دورمون باشه باز هم تنهاییم
    تنها چیزی که واقعا و همیشگی تنهایی ما رو پر میکنه و از دیگران بی نیازمون میکنه فقط خود خدائه
    سعی کن همیشه قبل از هرچیزی به اون فکر کنی باهاش حرف بزنی و درد دلاتو به اون بگی بعد از یه مدتی میبینی که دیگه هیچ انسانی تنهاییتو پر نمیتونه بکنه دلت فقط خدارو میخواد و با حس اون اصلا دیگه احساس تنهایی نمیکنی چون میاد تو قلب شکسته ات میشینه و ارومت میکنه
    در هر حال من هستم اماده ام که ساعتها حرف بزنی و درد دل کنی تا دیگه احساس تنهایی نکنی



  4. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۶
    نوشته
    4
    مورد تشکر
    3 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    گرون نخر ارزون گيرت مياد




    سلام دوست عزيزم
    گرون نخر ارزون گيرت مياد.
    البته اگر منظورت از تنهايي مجرديه
    اما يه پيشنهاد بهت دارم ، من هم وقتي جوون بودم زياد احساس تنهايي مي كردم
    اما رفتن به مسجد و دل سپردن به خدا من رو از تنهايي نجات داد.
    به نظر من بهتره به جاي اين كه تو خونه بموني و غصه بخوري برو مسجد
    امتحانش مجانيه
    يا علي


  5. تشکرها 2


  6. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۶
    نوشته
    12
    مورد تشکر
    11 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نمی دونم این چیزایی که دارم می گم جاش اینجا هست یا نه . دخترعمم حدود 19 سال سن داره که در درسهای پیش دانشگاهیش افتاده و نتونسته پاس کنه . از اونایی هست که دوست داره با دوستاش مشورت کنه به خاطر اینکه میگه هر وقت با مامانم اینا مشورت کردم اونا فقط منو راهنمایی می کنند و بس . بالاخره کارش به حایی رسیده که می خواسته خود کشی کنه مامانش اجازه نمی ده با دوستاش بیرون بره و هر دفعه می زنه تو چشمش که به خاطر دوستات بود که به این روز افتادی . توی دانشگاه فراگیر هم یه طرحی اومده بود که اونایی که پیش دانشگاهی ندارند می تونن امتحان بدن بعد از این همه درس خوندن و مکافات حالا که دفترجه اومد گفته نمی تونند شرکت کنند تا درساشونو نگذرونن می گه اگه تو درسام قبول نشم تنها راه خود کشی هست که دیگه خونواده هی توچشمم نزنند و نصیحتم نکنند . میگه از نصیحت متنفرم فکر می کنم مامانم مامان بزرگمه از بس میگه بادوستات بیرون نرو اگه شدید 3 تا دیگه دخترها لق بازی در می یارن پسرها هم می افتند دنبالشون و ... بالاخره اینو دیوونه کردند رفته . به نظر شما راه حل این مشکل چیه که بتونم باهاش صحبت کنم البته نه از راه نصیحت تا بفهمه که مادر وپدرش صلاحشونو می خوان .و ... میگه از دست مامان خسته شدم از بس میگه جامعه گرگه خسته شدم از بس که مامان میگه با دوستات گشتی اینطور شدی آخه اونا کسایی هستند که دیگه نصیحتم نمی کنند حرفامو گوش میدند بدون هیچ جر و بحثی بیشتر درکم می کنند . و ... منو راهنمایی کنید .

  7. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    5,435
    مورد تشکر
    4,566 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    27



    تنهایی وادی عجیبیه و کاملا دو طرفه!
    یکی از تنهایی خسته می شه و دیگری دنبال تنهایه!
    خیلی جالبه واقعا!
    کاربر گرامی جناب مشکات!
    علت این حس عجیب شما نداشتن همزبون و نداشتن کسی است که شما را بفهمد و درک کند.
    برای بیرون اومدن ار تنهایی باید به زندگی تون جذابیت بدید و هیجان ایجاد کنید.
    مواظب باشید و دقت کنید که تنهایی جولانگاه شیطان است.
    در پناه مولا علی
    یا علی


  8. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    711
    مورد تشکر
    1,437 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0



    الان به شماره تلفن يكي از استاد مشاوراني كه مي تونه تو اين زمينه كمك كنه دسترسي ندارم . حاج آقاي پيرمرادي در اين زمينه مي تونه مشاور خوبي براي شما باشه. شنبه مي تونم شماره رو گير بيارم . اگر فراموش كردم در پيام خصوصي به من يادآوري كنيد شنبه شماره را بپرسم و تقديم كنم .


  9. تشکر


  10. #7

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    3
    مورد تشکر
    2 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    مشاوره جوان و نوجوان در زمينه هاي گوناگون




    سلام احمد هستم19 ساله از استرالیا.
    چند وقتی میشه بدجور به دختری عراقی20 ساله همکلاسیم دل بسته ام و هروز او را میبینم. او دختری بسیار مومن و متعقد به دین است.و از منهم بدش نمیاید.
    منم قصد دوستی ندارم بلکه می خواهم با ایشان ازدواج کنم.او هم خوب مدونه که من عاشقش هستم ولی من کلن احیا میکنم و حتی سعی به نگا کردن به او هم نمیکنم. به نظر من 2 راه بیشتر نسیت یا برم ازش رسمن خواستگاری کنم که این راه عملی نیست به خاطر سن کمی که دارم که مطمن هستم هم خوانواده من و هم خوانواده او قبول نمیکنن. راه دوم به او نامه بفرستم و ابراز علاقه ام را بهش بگم و صبر کنم تا 1 یا 2 سال و بعد خواستگاری. از وقتی که عاشق شدم دست از سیگار و حشیش کشیدم و هروز سر وقت نماز میخوانم. کلن عشق او منو بطرف خوبی نزدیک کرده. حالا بنظر شما من باید چه کار کنم . لطفن راه اول به هم نگین چون صد در صد غیر عملیست. متشکر


  11. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۷
    نوشته
    51
    مورد تشکر
    130 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    راهنما




    نقل قول نوشته اصلی توسط ahmadbarca نمایش پست
    سلام احمد هستم19 ساله از استرالیا.
    چند وقتی میشه بدجور به دختری عراقی20 ساله همکلاسیم دل بسته ام و هروز او را میبینم. او دختری بسیار مومن و متعقد به دین است.و از منهم بدش نمیاید.
    منم قصد دوستی ندارم بلکه می خواهم با ایشان ازدواج کنم.او هم خوب مدونه که من عاشقش هستم ولی من کلن احیا میکنم و حتی سعی به نگا کردن به او هم نمیکنم. به نظر من 2 راه بیشتر نسیت یا برم ازش رسمن خواستگاری کنم که این راه عملی نیست به خاطر سن کمی که دارم که مطمن هستم هم خوانواده من و هم خوانواده او قبول نمیکنن. راه دوم به او نامه بفرستم و ابراز علاقه ام را بهش بگم و صبر کنم تا 1 یا 2 سال و بعد خواستگاری. از وقتی که عاشق شدم دست از سیگار و حشیش کشیدم و هروز سر وقت نماز میخوانم. کلن عشق او منو بطرف خوبی نزدیک کرده. حالا بنظر شما من باید چه کار کنم . لطفن راه اول به هم نگین چون صد در صد غیر عملیست. متشکر
    بسم الله الرحمن الرحيم
    با سلام وآرزوي توفيقات الهي

    1:اگر با حفظ عفاف و تقوا بناست به خواسته خود برسيد تنها راهش از منظر اسلام ازدواج است .
    2:حالكه اين عشق مجازي تو را به سوي عشق حقيقي رهنمون شده است ،آيا بهتر نيست عاشق جميل مطلق وعشق آفرين و خالق زيبايي ها شوي؟
    3: اين نوع حالتها اموري موقت وتحت تاثير احساسات قوي دوران نوجواني و جواني است.و با عوض شدن شرائط
    اين آتش رو به خاموشي مي رود.
    4:بهر حال حيف است انسان ارزشهاي انساني و كرامت الهي خود را با اين امور مخدوش كند .اميرالمومنين (ع) مي فرمايد: ليس لانفسكم ثمن الا الجنه فلا تبيعوا هاالا بها.يعني : براي شما بهايي جز بهشت (كه برآيند همه زيبايي هاست) نيست.پس خود را به كمتر از آن نفروشيد.
    موفق باشيد
    حسن السئوال نصف العلم


  12. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    7
    مورد تشکر
    6 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط ahmadbarca نمایش پست
    سلام احمد هستم19 ساله از استرالیا.
    چند وقتی میشه بدجور به دختری عراقی20 ساله همکلاسیم دل بسته ام و هروز او را میبینم. او دختری بسیار مومن و متعقد به دین است.و از منهم بدش نمیاید.
    منم قصد دوستی ندارم بلکه می خواهم با ایشان ازدواج کنم.او هم خوب مدونه که من عاشقش هستم ولی من کلن احیا میکنم و حتی سعی به نگا کردن به او هم نمیکنم. به نظر من 2 راه بیشتر نسیت یا برم ازش رسمن خواستگاری کنم که این راه عملی نیست به خاطر سن کمی که دارم که مطمن هستم هم خوانواده من و هم خوانواده او قبول نمیکنن. راه دوم به او نامه بفرستم و ابراز علاقه ام را بهش بگم و صبر کنم تا 1 یا 2 سال و بعد خواستگاری. از وقتی که عاشق شدم دست از سیگار و حشیش کشیدم و هروز سر وقت نماز میخوانم. کلن عشق او منو بطرف خوبی نزدیک کرده. حالا بنظر شما من باید چه کار کنم . لطفن راه اول به هم نگین چون صد در صد غیر عملیست. متشکر
    آخه
    خب برو بهش بگو
    این سوال کردن داره
    در ضمن حشیش بده به خاطر خودت بذارش کنار
    راستی حس قشنگی داری قدرش را بدون
    بای بای


  13. #10

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    17
    مورد تشکر
    24 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    1:اگر با حفظ عفاف و تقوا بناست به خواسته خود برسيد تنها راهش از منظر اسلام ازدواج است .
    2:حالكه اين عشق مجازي تو را به سوي عشق حقيقي رهنمون شده است ،آيا بهتر نيست عاشق جميل مطلق وعشق آفرين و خالق زيبايي ها شوي؟
    3: اين نوع حالتها اموري موقت وتحت تاثير احساسات قوي دوران نوجواني و جواني است.و با عوض شدن شرائط
    اين آتش رو به خاموشي مي رود.
    4:بهر حال حيف است انسان ارزشهاي انساني و كرامت الهي خود را با اين امور مخدوش كند .اميرالمومنين (ع) مي فرمايد: ليس لانفسكم ثمن الا الجنه فلا تبيعوا هاالا بها.يعني : براي شما بهايي جز بهشت (كه برآيند همه زيبايي هاست) نيست.پس خود را به كمتر از آن نفروشيد.
    موفق باشيد
    به نظر بنده ایشون به هر حال چند سال دیگه قصد ازدواج دارند. چه بهتر که با کسی ازدواج کنند که دوستش دارند و موجب دوری ایشان از بدیها شده است از کجا معلوم که چند سال دیگه بتوانند چنین موردی را برای ازدواج پیدا کنند. و اگر پیدا نکنند از همسر بیچاره شون همیشه توقع دارند که مثل این خانم رفتار کند ....
    توصیه بنده به ایشون همون راه دومی است که اشاره کردند. اما بهتر است که به وسیله یک واسطه انجام شود. در این صورت اگر جواب خانم منفی بود که تکلیف روشن است. و اگر پاسخ مثبت مود اون خانم هم تکلیف خود را در مورد خواستگاران خود می داند.
    «فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم»


صفحه 1 از 77 1231121314151 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود