-
۱۳۸۷/۰۱/۰۲, ۱۵:۱۶ #1
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 711
- مورد تشکر
- 1,437 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
در محضر اساتيد علم و اخلاق
به نام خدا
حضرت استاد مصباح يزدي هر هفته چهار شنبه شب ها در قم درس اخلاق هاي شنيدني و بسيار ملكوتي دارند.
خوشبختانه اين درس اخلاق از سايت اينترنتي ايشان قابل دسترسي است . هر چند به مدير سايتشان پيشنهاد دادم متن آن را نيز در سايتشان قرار دهند اما فعلا فقط فايل هاي صوتي درس اخلاق ها قابل دريافت است .
علاوه بر سخنراني هاي مزبور فايل هاي صوتي ساير سخنراني هاي ايشان را هم به ترتيب تاريخ همراه با مقدمه مربوط در اختيارتان مي گذارم :
« فهرست دروس حضرت آية الله مصباح يزدى»
درسهاى اخلاق 1385- 1386 قم، دفتر مقام معظم رهبرى
درسهاى اخلاق 1384- 1385 قم، دفتر مقام معظم رهبرى
درسهاى اخلاق: شرح حديث قدسي 1384 قم، دفتر مقام معظم رهبرى
درسهاى اخلاق: شرح خطبه قاصعة 1383 قم، دفتر مقام معظم رهبرى
درسهاى اخلاق 1382- 1383 قم، دفتر مقام معظم رهبرى
درسهاى اخلاق 1381- 1382 قم، دفتر مقام معظم رهبرى
درسهاى اخلاق 1379- 1380 قم، دفتر مقام معظم رهبرى
درسهاى معارف قرآن كريم 1361 دانشگاه الزهراء
دانلود كنيد و لذت ببريد .
ویرایش توسط بچه با حال : ۱۳۸۷/۰۱/۰۲ در ساعت ۱۵:۲۵
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۷/۰۱/۰۳, ۱۲:۵۰ #2
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۶
- نوشته
- 2,483
- مورد تشکر
- 6,391 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 22
- آپلود
- 0
- گالری
-
51
ای بارک الله مستر باحال!
بقول استاد ما که شوخی میکرد: احسنت به شیری که تو را خورده!!
تاپیک ارزشمندی خواهد شد!!!
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۳/۱۷, ۲۳:۰۵ #3
كلمات قصار حضرت آيت الله العظمي بهجت
كلمات قصار حضرت آيت الله العظمي بهجت«دامت بركاته»
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۳/۱۷, ۲۳:۰۹ #4
آيا پاره ى تن رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ اولى به مراعات ن
گويا خليفه ى اول در حكم به حقّ و مُرّ، خيلى جدى بود (!) كه فدك را از حضرت فاطمه ى زهرا ـ عليهاالسّلام ـ پس گرفت و او را ايذا نمود، با اين كه فاطمه ـ عليهاالسّلام ـ از اهل بيت بود و در شأن او و بقيّه خمسه ى طيّبه ـ عليهم السّلام ـ آيه ى تطهير(1) نازل شده است، و پيغمبر اكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ درباره ى ايشان فرموده است:آيا پاره ى تن رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ اولى به مراعات نبود؟!
«سَيِّدَةُ نِساءِ الْعالَمِينَ.»(2) سرور زنان عالَم. و نيز فرموده است:«مَنْ آذاها، فَقَدْ آذانِى.»(1) يا هر كس او را بيازارد، مرا آزرده است.
پس چه طور شد حدّ و حكم خدا را درباره ى خالد بن وليد جارى ننمود، با آن همه مخالفت و اصرار عمر به او در لزوم جريان حدّ، و گفت:
«خالِدٌ سَيْفُ رَسُولِ اللّه ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ .»(2) خالد شمشير رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ است.
آيا سيف رسول اللّه بالاتر و اولى به مراعات بود، يا «بَضْعَة مِنْهُ؟!»(3)؛ (پاره ى تن او)؟!
1. سوره ى احزاب، آيه ى 33.
2. ر.ك: بحار الانوار، ج 14، ص 192، روايت 2؛ ج 37، ص 85، روايت 52؛ ج 43، ص 24، روايت 20.
1. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 16، ص 273؛ بحارالانوار، ج 27، ص 62؛ ج 29، ص 32 و...
2. ر.ك: التعجب كراجكى، ص 40؛ الصوام المهرقة، ص 139؛ بحارالانوار، ج 30، ص 486 و...
3. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 16، ص 273؛ بحارالانوار، ج 27، ص 62؛ ج 29، ص 32 و...
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۳/۱۷, ۲۳:۱۱ #5
چرا روضه نمى خوانى؟!
سؤال: گاهى انسان به خود اجازه منبر رفتن نمى دهد، چون مى داند به تمام آن چه مى گويد، عمل نمى كند. آيا اين كار درست است؟چرا روضه نمى خوانى؟!
جواب: يك نفر را به راه آوردن، يك سنّى را شيعه كردن، يك كافر را مسلمان نمودن، از اهمّ واجبات است، چه ربطى به فاسق بودن انسان دارد؟! از اين گذشته، آن چه را كه ديگران نمى توانند بگويند، بگويد. مانند فضايل اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ، تا گفتارش بر خلاف كردارش نباشد.
زمانى آقا شيخ هادى خراسانى ـ رحمه اللّه ـ ايام فاطميه، پيغمبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ را در خواب مى بيند، حضرت به ايشان مى فرمايد:
چرا روضه نمى خوانى؟ مگر مجالس عزا را نمى بينى؟! هم چنين ايشان در ايوان طلاى حضرت امير ـ عليه السّلام ـ نگاه مى كند و مى بيند حضرت فاطمه ـ عليهاالسلام ـ دست به پهلو گذاشته و به مجلس روضه وارد مى شود. مى رود و مى بيند شيخ محمّدعلى خراسانى ـ رحمه اللّه ـ ظاهرا در منزل آقا سيّد ابوالحسن اصفهانى و يا مرحوم ميرزاى نائينى ـ رحمهم االلّه ـ بالاى منبر است.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۳/۱۷, ۲۳:۱۲ #6
اعتراف عامّه به وفات حضرت زهرا ـ عليهاالسّلام ـ با عدم رضايت از شيخين
خود عامّه اعتراف مى كنند كه حضرت فاطمه ـ عليهاالسّلام ـ در حال وفات، از شيخين ناراضى بود، در صحيح بخارى آمده است: «فَوَجَدَتْ فاطِمَةُ عَلى أَبى بَكْرٍ فِى ذلِكَ، فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ يُكَلِّمْهُ حَتّى تُوُفِّيَتْ.»(1)اعتراف عامّه به وفات حضرت زهرا ـ عليهاالسّلام ـ با عدم رضايت از شيخين
فاطمه به دليل اين [غصب فدك] بر ابوبكر غضب نمود و با او قهر كرد و سخن نگفت تا اين كه وفات نمود.
هم چنين در صحيح بخارى در روايتى از رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ آمده است:
«إِنَّ فاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّى؛ فَمَنْ أَغْضَبَها، أَغْضَبَنِى.»(2) فاطمه پاره ى تن من است. بنابر اين هر كس او را غضبناك كند، مرا به خشم آورده است.
ما بايد در اين فكر باشيم كه جزوه اى درباره ى اعتقادات حقّه بنويسيم، بدان معتقد باشيم و بر اساس آن عمل كنيم، به گونه اى كه اگر همه ى مردم دست بردارند، ما دست بر نداريم و ثابت قدم باشيم.
1. صحيح بخارى، ج 5، ص 82. نيز ر.ك: ج 8، ص 3.
2. صحيح بخارى، ج 4، ص 210 و 219.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۳/۱۷, ۲۳:۱۳ #7
مدت حيات ظاهرى حضرت زهرا بعد از رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم
ابوالفرج اصفهانى ـ كه زيدى مذهب است ـ در كتاب مقاتل الطالبيين راجع به زمان وفات حضرت فاطمه ـ عليهاالسّلام ـ اقوال متعدّدى را نقل مى كند، و آخرين آن ها را شش ماه بعد از رحلت رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ ، و اولين آن ها را چهلم حضرت رسول ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ كه تقريبا هشتم ربيع الثانى است ذكر مى كند.(1) مرحوم شربيانى(2) هم چهلم را وفات حضرت فاطمه ـ عليهاالسّلام ـ مى دانستند.مدت حيات ظاهرى حضرت زهرا بعد از رسول خدا ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ
گويا چنان كه مكان دفن و قبر آن حضرت مجهول است، زمان فوتش هم بايد مجهول و ناشناخته باشد؛ البته شايد علت مجهول بودن زمان وفاتش اين باشد كه معمولاً ضبط و كتابتِ وقايع تاريخى را اشخاص با سواد و اهل دقت در نويسندگى، بر عهده نمى گرفتند، لذا در ولادت حضرت رسول ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ هم بين شيعه و سنى اختلاف است.
در هر حال، در مدّت حيات حضرت صديقه ى طاهره ـ عليهاالسلام ـ بعد از رسول اكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ اختلاف است، آيا 45 روز بوده و يا 75 روز و يا 95 روز. مرحوم نورى نوشته است: 75 و 95 به خط كوفى خيلى به هم شباهت دارند، لذا روايت 75 روز(1) با روايت 3 جمادى الثانى(2) قابل جمع و تطبيق مى باشد و منظور از آن، همان 95 روز است.
افزون بر اين، 3 جمادى الثانى دور از اشتباه است. شايد در اين مدت (فاصله ى 75 ـ 95) حضرت زهرا ـ عليهاالسلام ـ بسترى بوده اند و يا راوى اشتباه نقل كرده و به جاى عدد 95 عدد 75 را ضبط نموده است، ولى 3 جمادى الثانى هيچ اشتباهى در آن تصور نمى شود.
در هر حال، مرحوم ميرزا حسين نائينى هم روايت 95 روز را ترجيح مى دادند و روز سوم جمادى الثانى را روضه داشتند؛ ولى مرحوم آقا سيّد ابوالحسن اصفهانى فاطميه ى اول، يعنى 75 روز را وفات مى گرفتند و روضه خوانى داشتند.
بعضى از بيوت مراجع و علماى نجف، از جمله بيت سيّد بحرالعلوم ـ عليه السّلام ـ در ايّام فاطميّه مثل دهه ى محرم عزادارى و روضه خوانى داشتند.
--------------------------------------------------------------------------------
1. در اين باره ر.ك: الذكرى، ص 73؛ الحبل المتين، ص 76؛ كشف الغطاء، ج 1، ص 12؛ بصائر الدرجات، ص 173؛ اصول كافى، ج 1، ص 241 و 458؛ كافى، ج 3، ص 228 و... از منابع خاصّه؛ و فتح البارى، ج 7، ص 378؛ الطبقات الكبرى، ج 8، ص 28؛ تاريخ مدينة دمشق، ج 3، ص 159، از منابع عامّه.
2. از آيات عظام نجف اشرف.
3. ر.ك: بحارالانوار، ج 43، ص 9؛ دلائل الامامة، ص 9 و 45. نيز ر.ك: مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 356.
4. ر.ك: بحارالانوار، ج 43، ص 9 و 170؛ دلائل الامامة، ص 9 و 45. نيز ر.ك: مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 356.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۳/۱۷, ۲۳:۱۳ #8
گرفتن فدك موضوعيّت نداشت
سؤال: چرا حضرت فاطمه ـ عليهاالسّلام ـ راجع به فدك، گاهى به «نحله» و گاهى به «ميراث» تعبير مى فرمايند؟(1)گرفتن فدك موضوعيّت نداشت
جواب: مقصود حضرت از آن، اين است كه چه نحله باشد و چه ارث، فدك حقّ من است؛ و منظور كسانى كه آن را از دست آن حضرت گرفتند، بستن دَرِ خانه ى على ـ عليه السّلام ـ بود، وگرنه فدك موضوعيت نداشت، زيرا مى دانستند كه اگر فدك در دست على ـ عليه السّلام ـ باشد، درِ خانه اش باز خواهد بود و آن ها در اين صورت نمى توانند خلافت كنند.
1. تعبير به «نحله» در خطبه ى آن حضرت آمده است، با اين عبارت: «هذا ابْنُ أَبى قُحافَةَ يَبْتَزُّنى نِحْلَةَ أَبى.»؛ (اين پسر ابى قحافه [ابوبكر] هديه ى پدرم را از من مى گيرد.) ر.ك: احتجاج طبرسى، ج 1، ص 107؛ و تعبير به ارث نيز در موارد متعدّد از خطبه ى آن حضرت ـ سلام اللّه عليها ـ آمده است، از جمله: «أَيُّهَا الْمُسْلِمُون! أَ أُغْلَبُ عَلى إِرثى؟!»؛ (مسلمانان! آيا ارثيه ى مرا به زور از من مى گيرند.) ر.ك: احتجاج، ج 1، ص 102.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۳/۱۷, ۲۳:۱۵ #9
اگر شيخين از ظلم خود به حضرت فاطمه ـ عليهاالسّلام ـ توبه كرده اند...
چند نفر از علماى عامّه كه معتقد بودند شيخين از ظلم خود به حضرت فاطمه ـ عليهاالسّلام ـ توبه كرده بودند، از بغداد به كربلا آمده بودند تا با علماى شيعه بحث و مناظره كنند.اگر شيخين از ظلم خود به حضرت فاطمه ـ عليهاالسّلام ـ توبه كرده اند...
يك نفر شبانه نزد آخوند دربندى ـ رحمه اللّه ـ رفت و جريان را به اطلاع ايشان رسانيد. ايشان همان شب در مجلسى كه علما در آن اجتماع كرده بودند، به بالاى منبر تشريف برد و فرمود: «أَللّهُمَّ الْعَنِ الاْءَوَّل!»
علماى عامّه بسيار ناراحت شدند. ايشان بعد از مدتى فرمود:
«أَسْتَغْفِرُ اللّه .»
طولى نكشيد فرمود: «أَللّهُمَّ الْعَنِ الثّانِى!»
دوباره استغفار كرد. باز فرمود: «أَللّهُمَّ الْعَنْ فُلانَة!» بار سوم استغفار كرد و از منبر پايين آمد و از مجلس خارج شد.
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۳/۱۷, ۲۳:۲۲ #10
پرسش و پاسخ از محضر حضرت آيت الله العظمي بهجت«دامت بركاته»
پرسش و پاسخ از محضر حضرت آيت الله العظمي بهجت«دامت بركاته»
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری