جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: حجاب يك آگنوستيك

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    711
    مورد تشکر
    1,437 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0

    حجاب يك آگنوستيك




    من حجاب راانتخاب كردم

    گفتگو با خانم اميد مريچ جامعه شناس تركمترجم: داود وفايي

    منبع: باشگاه اندیشه 23/12/1383
    افكار عمومي{ تركيه} او را بيشتر به عنوان دختر جميل مريچ انديشمند بزرگ{ ترك} مي شناسد. اميدفقط دختر مرحوم جميل مريچ نبوده است، بلكه در حقيقت مدت 33 سال كه پدر از قدرتبينايي محروم شد كتابهاي او را نگارش مي كرد، براي او كتاب مي خواند، همكار، همفكرو در يك كلمه چشم بيناي او بود.اميد مريچ علاوه بر اين كه فرزند جميل مريچاست، از روشنفكران بنام و زنان دانشمند و متفكر جامعه تركيه بشمار مي رود.پروفسور دكتر اميد مريچ مدت 30 سال در دانشكده ادبيات دانشگاه استانبول به عنواناستاد فعاليت كرده است. او اولين زني بود كه در كرسي جامعه شناسي كه باني آن ضياگوك آلپ مي باشد، به عنوان رييس گروه و استاد مشغول فعاليت شد و مديريت مركزتحقيقات جامعه شناسي را نيز بر عهده گرفت. مشاراليها در سال 1999 داوطلبانهدرخواست بازنشستگي كرد، او در واقع مجبور به انجام چنين كاري شد. زيرا هنگامي كهسراسر منطقه مرمره بر اثر پس لرزه هاي زلزله بزرگ شب نوزدهم اگوست مي لرزيد، تصميمگرفته بود كه حجاب را رعايت كند. او نمي توانست حجاب داشته باشد و در عين حال عضوهيت علمي دانشگاه هم باشد. مجبور به انتخاب يكي از آنها بود، و چنين بود كه حجابرا برگزيد. براي گفتگو در باره داستان با حجاب شدن خانم مريچ نزد او رفتيم. امااو به توضيح رابطه اش با خدا بيشتر تمايل نشان داد.

    اگر موافق باشيد درابتدا كمي از شرح حالتان بگوييد. به عنوان زني كه 53 سال بي حجاب بوده است به مابگوييد چگونه حجاب را انتخاب كرديد؟
    من كسي هستم كه بدون تربيت ديني بزرگ
    شدم و بخش قابل توجهي از زندگيم را به عنوان فردي اگنوستيك گزرانده ام. مدرس جامعهشناسي هستم. سي سال جامعه شناسي تدريس كرده ام. يعني تلاشم اين بوده است كه جامعهرا بشناسم و بشناسانم. اما نهايتا به جايي رسيدم كه احساس كردم اندوخته هايم اگرچهجنبه عقلاني وجودم را ارضا مي كند اما خواسته هاي روحي ام را تامين نمي كند. سيسال از عمرم را صرف جامعه شناسي كردم، ولي نتيجه در بعدي وسيع حيرت و سرگشتگي بود.در باره هستي سوالهاي اساسي داشتم كه نتوانستم برايشان پاسخي بيابم و دچاريكبحران روحي شدم. چيزي نمانده بود دست به خودكشي بزنم. ادامه زندگي به آن صورتبرايم غير ممكن بود
    .

    چه سوالهايي برايتان مطرح بود؟
    اين كه آيا فراتراز جسم و بدن روحي هست يا نه، ماهيت روح چيست، انديشه مرگ، وحشت از مرگ، ترس ازدست دادن نزديكان، سوالهايي فلسفي از اين دست كه مربوط به آفرينش و مفهوم آن مي شد.دريافتم كه من در اين مدت با غفلت از روح، در حال پرورش بدن و جسمم بوده ام. صبحيكي از روزهاي بحراني ام بود كه روحم براي اين عطش راه حلي يافت. تصميم گرفتم نمازبخوانم. سال 1977 بود. در همان نماز اولم بود كه پي به حكمت وجودي ام بردم. خدارا كه هر لحظه با من در ارتباط بود كشف كردم. اين چيزي بود مانند كشف دوبارهآمريكا.

    آيا با كشف خدا از دانش فاصله گرفتيد؟ از دانشي كه موجب حيرت و
    سرگشتگي شما شده بود سلب اعتماد كرديد؟
    ابدا. من علم و دانش را بسيار دوستدارم. اگر حتي به معناي پوزيتيويستي هم علم را مورد پرستش قرار ندهم و به ناتوانياش آگاه باشم، باز هم براي علم احترام قايلم. اما علم همه آن چيزي را در بر ميگيرد كه مربوط به دنياست و داخل دو پرانتز قرار دارد. من پاسخ سوالهايي را كه درپي شان بودم در سجده يافتم. اين كه مي گويم به معني انكار عقل نيست، عبور بهفراسوي عقل است. اساسا دين فراتر از عقل است، ضد آن نيست.

    بسيار خب، ترساز مرگ به كجا رسيد؟
    بر آن كاملا غلبه يافتم. حالا در حسرت مرگ بسر مي برم.
    مرگ حالا براي من يك تجربه جديد و بسيار بزرگ است. شروع يك گشت و گذار جالب است.مرگ براي من بزرگ شدن، گسترش يافتن، نجات روح از قفس تن و رهايي از مرزهاي زمانو مكان خواهد بود.


    شروع به نماز خواندن كرديد اما هنوز بي حجاب بوديد
    !

    بله...راستش من هميشه به نماز خواندن بيشتر از با حجاب بودن اهميت داده
    ام. فكر مي كنم از آرامشي كه در سجده بدست مي آيد نمي توان چشم پوشي كرد. در آندوره به حجاب فكر نمي كردم. مثلا به حج فكر مي كردم اما حجاب و اين كه موي سرم رابپوشانم فكرم را مشغول نمي كرد. در دانشگاه عضو هييت علمي بودم و در جامعه و بينمردم جايگاه مشخصي داشتم. همينطور، زني بودم كه زينت و آرايش را دوست داشت و بهخودش مي رسيد. بدم نمي آمد در نگاه همسرم زني زيبا باشم و او مرا دوست داشته باشد.شايد به دليل جمع بودن همه اين عوامل بود كه به حجاب فكر نمي كردم. اين موضوعادامه داشت تا سال 1999، زماني كه زمين لرزه اي بزرگ رخ داد.
    ...


    چه شد درآن زمين لرزه؟
    زلزله بزرگي كه در روحم ايجاد شد باعث نماز خواندم گرديد، و
    زلزله اي كه در طبيعت اتفاق افتاد موجب شد به سوي حجاب بروم. شب سوم زمين لرزه 17اگوست در آرموتلو بودم. پس لرزه ها ادامه داشت. ما در حياط خانه خوابيده بوديم.شبي كه 19 اگوست را به 20 اگوست پيوند مي داد در من احساسي به وجود آمد كه گوييفردا قيامت بپا خواهد شد. پس از نماز عشا با علاقه دو ركعت نماز ديگر خواندم و بهنيايش پروردگار پرداختم. دعا كردم و از خدا خواستم كه مردم را مورد بخشش خود قراردهد. همان لحظه در درونم احساس شرمساري كردم و با خود انديشيدم كه از خداوند ميخواهم جهانيان را ببخشايد اما فرامين الهي را انجام نمي دهم و حجاب را رعايت نميكنم. در آن لحظه و از آن شب تصميم گرفتم حجاب را رعايت كنم و موهايم را بپوشانم.از آن پس تا كنون هميشه با حجاب بوده ام و هيچكس موهاي مرا نديده است. البته يكمدت روسري اي سر مي كردم كه گردنم ديده مي شد. آن دوره را شايد بتوان يك دوره گذارناميد. بعدها شروع به رعايت كامل حجاب كردم، همينطور كه حالا مي بينيد. حالابيشترين نگراني ام رعايت نكردن حجاب است. گاه و بيگاه در خواب مي بينم كه بي حجابهستم و موهايم را مي بينند. احساس مي كنم نمي دانم چه بايد بكنم. با دستانم، بالباسم سعي بر پوشاندن خود مي كنم و در صدد فرار بر مي آيم، تا اينكه با ترس و لرزاز خواب بر مي خيزم.


    آيا رعايت حجاب و پوشاندن موها به لحاظ روحي و رواني
    بر شما تاثير داشته است؟ مثلا اين فكر كه ديگر در نگاه جنس مخالف جاذبه گذشته رانداريد بر شما تاثير روحي داشته است؟

    من وقتي تصميم گرفتم موهاي خود را
    بپوشانم و حجاب را رعايت كنم حدود پنجاه سال داشتم. يعني آن زمان دوره اي بود كهجاذبه داشتن در مقابل جنس مخالف برايم اهميتش را از دست داده بود. اما حقيقت ايناست كه من اصلا فكر نمي كنم حجاب باعث افت جنسيت زن بشود. به نظر من زنان بااستفاده از حجاب زيباتر مي شوند. وانگهي من به عنوان يك زن با حجاب هميشه مراقبنظافت و پاكيزگي ظاهر هم هستم. براي مثال پيش از اين كه از من عكسبگيريد احساسكردم بايد ظاهرم را مرتب كنم. خب كمي هم آرايش كردم.


    شما مي توانيد اين
    نظر را داشته باشيد كه زن، با حجاب زيباتر مي شود اما انديشه اصلي در حجاب، پنهانكردن جاذبه جنسي زن و ممانعت از تحريك جنس مخالف است. نظرتان در اين باره چيست؟

    من قبول دارم كه حجاب داراي چنين جنبه اي هم هست. اما به گمانم هدف اصلي
    اين نيست. فكر مي كنم حجاب، زن بودن زن را در رده دوم قرار مي دهد. حجاب ميخواهد بگويد زن در درجه اول انسان است. شما ببينيد اگر هدف، فقط پنهان كردن جاذبهجنسي بود ديگر نيازي نبود زنان بالاي 70 و 80 سال حجاب را رعايت كنند. اينطور نيست؟


    حالا از خانم اميد مريچ به عنوان يك جامعه شناس مي پرسم كه معضل حجاب در
    تركيه از نظر اجتماعي بيانگر چه چيزي است؟ اين موضوع را چگونه بايد تحليل كرد؟
    جنبه فردي حجاب بيش از جنبه جامعه شناسانه آن براي من جالب توجه است، وراستش را بخواهيد فكر مي كنم ارزيابي هاي اجتماعي فراواني صورت گرفته و لازم است تكتك افراد هر كدام درصدد معنا دادن به حجابشان برآيند. من اين سوال را هم كه بسيارپرسيده مي شود �? چرا دختران ترك حجاب را بر مي گزينند؟ “ اساسا سوال نامربوطي ميدانم. ما وقتي از منظر تاريخ به موضوع نگاه مي كنيم مي بينيم زنان اين ديار بيش از 1000 سال است كه با حجابند. و بي حجابي در كشور ما حداكثر 100 سال سابقه دارد.مادر من شايد از اولين نسل بي حجابان اين كشور بوده است. منظورم اين است كه به جايآن سوال كه �? چرا دخترانمان باحجاب مي شوند “ بايد پرسيد �? چرا برخي بي حجاب شدهاند

    متوجه ام. شما در واقع اعمال چنين قاعده اي را به چالش مي خوانيد.اما با اين حال وقتي بي حجابي امري عادي به شمار آيد اين سوال ايجاد مي شود كه چرابرخي فراتر از اين امر عادي مي روند و مثلا حجاب را رعايت مي كنند.
    اولااين طور نيست كه همه با گذر از يك مسير و با يك دليل به حجاب رسيده باشند. عده ايباحجابند اما نه به اين دليل كه خواهان رعايت مقررات اسلامي باشند. به طور سنتيباحجابند. برخي از شهرستان ها آمده اند و در شهرهاي بزرگ زندگي مي كنند و طبقعادت،حجابشان را رعايت مي كنند. عده اي تحت فشار والدين باحجاب هستند. عده ايهستند كه با پروژه مدرنيسم ميانه اي ندارند و براي درامان بودن از بمباران مدرنيته، حجاب را سنگر هويتي خود ساخته اند و در آن موضع گرفته اند. اين گروه اخير از جنسديگري هستند. در ميان آنان كساني را هم ممكن است ببينيم كه نماز نمي خوانند و بااين حال حجاب را رعايت مي كنند. البته مي دانيم كه پوشاندن سر از شرايط پنجگانهاسلامي نيست. اما چطور مي شود شما حجاب را رعايت كنيد ولي براي نماز صبح از خواببرنخيزيد؟ و عده اي هم مانند من هستند كه آمريكا را از نو كشف كرده اند ! اين سليقهو فكر هم البته منحصر به تركيه نيست و پديده اي است كه در همه نقاط جهان به چشم ميخورد.

    اگر موافق باشيد در باره اين گروه اخير صحبت كنيم...
    برايكساني كه در اين گروه قرار مي گيرند، حجاب نه يك امر سنتي است، نه سمبل است، نهسنگر است و نه چيزهاي ديگر از اين قبيل... چيزي است مربوط به ارتباط انسان و خدا.اين مفهوم، فوق سياست و دمكراسي است. مساله بسيار عالي تري است. يك مسالهاگزيستانسيال است. دمكراسي براي اين جهان لازم است اما آيا اسلام هم به همين قياساست؟ هويت دمكرات من در اين دنيا باقي خواهد ماند اما هويت اسلامي من چيزي است كهپس از مرگ هم تداوم خواهد داشت. من صاحب اختيار هستي ام هستم و داراي اين حق همهستم كه از وجودم طبق خواست خداوند استفاده كنم.كساني كه از اين گروه بشمار ميآيند شكل هاي مختلف زندگي را تجربه كرده اند، ماجراهاي متفاوت روشنفكري را از سرگزرانده اند و با تحمل هزاران درد و بلا درصدد كشف خداوند برآمده اند. من برايچنين ايماني ارزش بسيار زيادي قايل هستم. فكر مي كنم اين شكل ايمان و اسلام بسيارمستحكم و ارزشمند است. به موازات طرح موضوع جهاني شدن، در سراسر دنيا افرادي رامي بينيم كه چنين مسيري را پشت سر گذاشته و مسلمان شده اند. جهاني شدن به انسانهاكمك مي كند همديگر را بيابند، با هم آشنا شوند، و بر هم تاثير بگذارند.

    به نظر شما ممنوعيت حجاب در برخي از كشورهاي اروپايي مانند فرانسه چه
    دليلي دارد؟ دليل آن ضعف دمكراسي است يا برداشت غلط از مفهوم لاييك؟
    فكر ميكنم به دليل بيش از حد مسيحي بودنشان است. اروپا خيلي مسيحي است. آنها هنوز دارايروح صليبي هستند. به نظر من فرانسه به يك �? انقلاب فرانسه جديد “ نيازمند است.لازم است آنها دوباره با سه ركن اصلي انقلاب فرانسه يعني آزادي، عدالت، و برابريآشنا شوند. من به آمريكا بيشتر اميدوارم. آمريكا هيچگاه جنگ صليبي نداشته است،آريستوكراسي نداشته است. اما از تجربه سياهان بهره مند است. اين است كه به آمريكابيشتر اميدوارم.

    شما به دليل حجابتان مجبور شديد از فعاليت در دانشگاهكناره گيري كنيد. زيرا آنها معتقد بودند داشتن حجاب براي كسي كه در دستگاه دولتيفعاليت مي كند به معني ضديت با نظام لاييك است.
    من وقتي تصميم به رعايت
    حجاب گرفتم فاصله گرفتن از دانشگاه را پذيرفته بودم. اين ضرر در مقابل چيزهايي كهبدست آوردم آنقدر كوچك است كه حتي به آن فكر هم نكردم.اما بهرحال اينها غلط بودنچنين ممنوعيتي را توجيه نمي كند. اولا در باره قلمرو فرد و دولت بايد بگويم حيطهفرد عرصه اي است كه خارج از قلمرو دولت قرار دارد. اين يك مفهوم است نه تعريف مثلايك مكان معين. يعني فقط اين نيست كه دولت نمي تواند در داخل خانه من مداخله كند.دولت بايد از اين حق نيز حفاظت كند كه من به هر شكلي كه مي خواهم زندگي كنم، البتهبا اين شرط كه براي كسي ضرري نداشته باشم. انسان در نگاه اول در لباس خود ساكن است، و بعد در خانه اش. اينها قلمروهاي شخصي من محسوب مي شوند. وجود من در لباسم ودر خانه ام تبلور مي يابد. اما در باره اين كه گفته مي شود نوع پوشش امثال من باقوانين لاييكي در تضاد است بايد بگويم سيستم لاييك در كتاب �? تعليمات شهرونديدوره ابتدايي به عنوان نظامي تعريف مي شود كه در آن دولت به امور ديني و دينداراندخالتي نمي كند. دولت در امور مربوط به هستي من كه فوق قلمرو اوست داراي حق مداخلهنمي باشد. اين يكي ازحقوق من است كه مربوط به نحوه زندگيم مي شود. حقي است كه باهستي ام ارتباط دارد. حقي است كه با فرامين الهي مرتبط است. در اين مورد نهفرزندم مي تواند مداخله اي كند، نه همسايه ام و نه دوستم.دولت لاييك حق ندارد درنحوه دينداري من كه اعتقاد مرا تشكيل مي دهد دخالت كند. اين برخورد با معيارهايلاييكي در تضاد است.


    آيا اگر همين ممنوعيت در سياست هم مانع شما نمي شد
    وارد عرصه سياست مي شديد؟
    آقاي اردغان {نخست وزير تركيه} با همسر و دودخترش به خانه ما آمدند.او به من پيشنهاد كرد وارد كارهاي سياسي شوم. اين البتهچهارمين بار بود كه چنين پيشنهادي مي كرد. به او گفتم �? آقاي اردوغان من حجاب راانتخاب كردم و سرم را پوشاندم و هيچوقت هم حجاب را كنار نخواهم گذاشت. و به همينخاطر هيچوقت وارد سياست نخواهم شد. زيرا حجاب براي من از هر پست و مقامي،وزارتخانه اي يا مشاورت نخست وزيري با ارزش تر است. “ البته حجاب تنها دليلخودداري من از ورود به عرصه سياست نيست.دليل ديگر اين است كه من نام خانوادگي جميلمريچ را بر خود دارم. فكر نمي كنم اين حق را داشته باشم كه نام خانوادگي پدرم راوارد عرصه سياست كنم. گذشته از اينها من هنگام تدريس جامعه شناسي هميشه بهدانشجويانم مي گفتم: �? شما در قبال تماميت يك كاخ بسيار عظيم و بزرگ مسئوليت داريد.مبادا خودتان را در يكي از اتاق هاي اين كاخ محبوس كنيد. “ و بالاخره اينكه مناساسا خودم را فردي مناسب با فعاليتهاي سياسي نمي بينم. من دوست دارم انديشه هايمرا همانطور كه هست، بي آن كه خود را محصور در ديسيپلين هاي حزبي كنم با ديگران درميان گزارم. اين را آزادي بزرگي مي دانم. هميشه دوست داشته ام نداي حق و حقيقتباشم. البته مسير دولت فعلي را خوب مي بينم و آن را مي پسندم.
    ویرایش توسط بچه با حال : ۱۳۸۷/۰۱/۰۴ در ساعت ۲۳:۴۲

  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,032
    مورد تشکر
    2,937 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    0



    من كسي هستم كه بدون تربيت ديني بزرگشدم و بخش قابل توجهي از زندگيم را به عنوان فردي اگنوستيك گزرانده ام. مدرس جامعه شناسي هستم. سي سال جامعه شناسي تدريس كرده ام. يعني تلاشم اين بوده است كه جامعه را بشناسم و بشناسانم. اما نهايتا به جايي رسيدم كه احساس كردم اندوخته هايم اگرچه جنبه عقلاني وجودم را ارضا مي كند اما خواسته هاي روحي ام را تامين نمي كند.
    جناب آریانا
    این دقیقا همان مساله ای است که در ضمن یکی از سوالها از شما پرسیدم
    همه مسائل به سادگی 2+2 نیستند بلکه نیاز به زمان دارد تا نتایج بکار گیری یک فرضیه خود را نشان دهد و معلوم گردد آیا با آن خمیره پاک درونی مطابق بوده یا خیر ؟
    این تنها یک نمونه اش است و طبق تفکر شما باید به خرد و انتخاب این خانم احترام گذاشت


  3. تشکر


  4. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۶
    نوشته
    111
    مورد تشکر
    9 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط fatememeshkat نمایش پست
    جناب آریانا
    این دقیقا همان مساله ای است که در ضمن یکی از سوالها از شما پرسیدم

    این تنها یک نمونه اش است و طبق تفکر شما باید به خرد و انتخاب این خانم احترام گذاشت
    درود بر شما
    ببخشید نمیدانستم اینجا نیز برای من پستی گذاشتید .
    کاملا حق با شماست و اینگونه تفکرات برای خودشان مهم هستند .. اما نه برای تصمیم گیری برای دیگران .
    احترام به عقاید بمعنی قبول آن نیست و حوزۀ هر تفکری مشخص است . اینکه نظیر چنین خانمی میتواند به چه نتایجی برسد موضوع قابل احترامیست ! اما در حوزۀ عمل خودش و نباید پا را از آن فراتر بگذارد .
    دین دقیقا میتواند به همین شکل شخصی دنبال شود اما حکومت نبایستی بر اساس دین باشد .
    هر چند نظر شخصی خود من اینست که وجود دین به هر شکلی خطرناک است اما ترجیح میدهم این قسمت از نظراتم را برای خودم نگه دارم .
    سرافراز باشید
    پاینده ایران

  5. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    513
    مورد تشکر
    1,094 پست
    حضور
    1 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط A R Y A N A نمایش پست
    .
    دین دقیقا میتواند به همین شکل شخصی دنبال شود اما حکومت نبایستی بر اساس دین باشد .
    هر چند نظر شخصی خود من اینست که وجود دین به هر شکلی خطرناک است اما ترجیح میدهم این قسمت از نظراتم را برای خودم نگه دارم .
    سرافراز باشید

    به نام خدا
    با عرض سلام
    جناب اقای اریانا گویا شما مخالف دمکراسی هم هستید اگر اکثریت افراد یک جامعه ای بخواند حکومتشون بر اساس دینشون باشه تشکیل جکومت دینی کاملا با اصول دمکراسی مطابق هستش مگر اینکه شما بخواید به هر طریق شده نظر خودتون رو درست بدانید
    در ضمن من بر خلاف شما همه مصیبتهای موجود در دنیا را به علت دوری از اموزه های ناب الهی می دونم و بی دینی را خطرناکترین و مهلک ترین عامل در سر راه بشریت می دانم
    یا حق

  6. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    5,435
    مورد تشکر
    4,566 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    27



    آریانای جیگر گفته که:
    کاملا حق با شماست و اینگونه تفکرات برای خودشان مهم هستند .. اما نه برای تصمیم گیری برای دیگران .
    خب!
    آفرین عمویی جونم!
    آفرین گل پسرم!
    دوستان هم همه دارن همین رو می گن!
    دوستان می گن نمی خواد جوش دین داری یا دین نداری مردم رو زد...باید به وظیفه خودمون عمل کنیم...قرار نیست دله کسی واسه کسی بسوزه چون اصولا ""لا اکراه فی الدین"" داداش!
    این تیکه ی:
    اما نه برای تصمیم گیری برای دیگران .
    خیلی معرکه است...یادمه یکی دو سه روز می گفت این شیش میلیون زائر و همه مردم ایران که اسلام رو انتخاب کردن و دین دارن دارن اشتباه می کنن...می گفت من می خوام بیدارشو کنم...
    خب بینم عزیز!
    اگه این مردم ایران به اون بابا بگن که:
    نظرت واسه خودت محترمه!
    اون می خواد چی بگه باز؟!هان؟
    ویرایش توسط .:MONTAZER:. : ۱۳۸۷/۰۱/۱۲ در ساعت ۰۱:۰۸ دلیل: اصلاح


    دست به دست من بده
    پا به پای من بیا
    نگو امروز مال ما
    بگو فردا رو میخوام


    به لطف الهی فردا از آن ماست....





  7. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,032
    مورد تشکر
    2,937 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    0



    کاملا حق با شماست و اینگونه تفکرات برای خودشان مهم هستند .. اما نه برای تصمیم گیری برای دیگران .
    جناب آریانا من چند بار دیگر هم عرض کردم که مایلم با تفکرات و عقایدتون آشنا بشم ، طبیعتا وقتی از عقایدتون و صحت اون در زمینه های مختلف صحبت میکنید و در خلال بحث مواردی در نقض اون ارائه میشه و یا صحبت های دیگر شما با فرمایشات قبلیتون متعارض به نظر میاد ، موجبات تحیر بنده رو فراهم میکنه و از شما پرسش میکنم اما متاسفانه پاسخ های شما بیشتر به این تحیر دامن می زنه نمونه اش پاسخ اخیرتون به سوال من در این تاپیکه !اگر اعتقادات یک آگنوستیک کاملا مطابق با خرد است پس چرا باید از اون برگرده ؟ آیا این خانم تنها نمونه است و استثناست ؟ آیا زمانی که آگنوستیک بود خردمند محسوب میشد اما حالا خردمند نیست ؟
    می فرمایید تفکرش برای خودش مهم است نه برای تصمیم گیری برای دیگران ؛ نفرمایید جناب آریانا ، گویا فراموش کرده اید بحث بر سر چه موضوعی است؟ بحث بر سر بهترین تفکر و عقیده برای اداره جامعه است ، یعنی چه که اینگونه تفکرات برای خودشان مهم هستند ؟
    در این تفکر تمامی دستاوردهای ذهن بشری دارای جایگاه و احترام هستند

    اثر وضعی این احترام و جایگاه چیست و کجاست؟ بیش از 5/3 میلیارد دیندار در جهان جایگاه و احترام عقایدشان به اینستکه بگوییم فریب خورده اند؟




اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. "صلى عليك مليك السماء" - ملاباسم کربلایی
    توسط Si14 در انجمن کلیپ صوتی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: ۱۳۹۱/۰۵/۲۱, ۱۱:۴۰
  2. چرا به امام زمان (عج) شريك القرآن مي‎گوئيم
    توسط raze_shab در انجمن مهدویت و امام زمان در قرآن
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: ۱۳۹۰/۰۴/۲۳, ۱۷:۱۶
  3. جمع بندی آيا بشر مى تواند از راه تكنيك جديد به سعادت برسد؟
    توسط shamime_yas در انجمن سایر مباحث اعتقادی در قرآن
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: ۱۳۹۰/۰۳/۱۸, ۲۳:۳۲
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: ۱۳۹۰/۰۳/۱۷, ۱۳:۰۹
  5. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: ۱۳۸۸/۰۹/۱۶, ۲۱:۵۱

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود