آیا این همه ستاره فقط برای راندن شیاطین آفریده شده؟

[zekr]

سلام و عرض ادب
چگونه می شود در تفسیر ایاتی همچون 5 سوره ملک و همچنین 18 سوره حجر باور کرد که این همه ستاره و شهاب برای راندن و تعقیب شیاطینی که قصد استراق سمع را دارند استفاده میشود ؟

[آرش]

دوست عزيز به جاي اين كه به اين امور فكر كني سعي كن به اين فكر كني كه از ميان اين عظمت نامتناهي كيهان و از اين ميلياردها ميليارد كهكشان در گستره گيتي خداوند به بنده بي مقداري مانند ابولهب توجه مي كند و يك سوره تمام را به او اختصاص مي دهد.
براي اعراب آن زمان بيش از اين قابل تصور نبود كه شهابسنگها فايده ديگري هم داشته باشند. براي آنها كه در پس هر سنگي و درختي جني كمين كرده بود طبيعي بود فكر كنند اين پديده هاي آسماني براي تاراندن شياطين است. به عوض آن كه براي اعراب آن زمان در حد فهم خودشان توضيح دهند (حداقل براي برترينشان) كه راز و رمز اين پديده ها در چيست به آنها مي گفتند اين از لطف خداست كه نمي گذارد آسمان بر زمين بيفتد!(حج 65) و يا خورشيد در چشمه اي گل آلود در آن سر زمين فرو مي رود و غروب مي كند(كهف 86).
البته يك راه براي رهايي از اين اشكالات وجود دارد و آن جواب هايي است كه اعضاي اين كانون در رد من و امثال من و در جهت رفع شبهات به شما تحويل خواهند داد. در اين صورت شما مي مانيد و تصميم گيري عاقلانه. توجيهات هميشگي روحانيت را بپذيريد يا عقل و خرد خود را.
موفق باشيد

[khoshnazar]

سلام و عرض ادب
چگونه می شود در تفسیر ایاتی همچون 5 سوره ملک و همچنین 18 سوره حجر باور کرد که این همه ستاره و شهاب برای راندن و تعقیب شیاطینی که قصد استراق سمع را دارند استفاده میشود ؟

به نام خدا

کاربر عزیز اشتباه برداشت فرموده اید.

این آیات نمی گوید این همه ستاره و شهاب فقط برای راندن و تعقیب شیاطین است، بلکه یکی از کارهای آن ها این است.

از جمله کاربرد های دیگر آن ها که در قرآن آمده "زینت آسمان" (و زینا السماء الدنیا... 16/ حجر)، هدایت مردم (و بالنجم هم یهتدون 16/ نحل) و غیره است.

البته اگر بیشتر دقت کنیم متوجه خواهیم شد که این آیات در باره ستاره ها و خورشید و ماه و شهاب ها می تواند مثلی باشد برای جامعه ی انسانی و هدایتگران آن مانند پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام و سایر اولیای خدا.

[meshkaat]

جناب بچه با حال حداقل شما اينگونه جواب نده. بگذار مديران اين سايت كه خودشان را با لات و لوت هاي پامنار عوضي گرفته اند اينگونه حرف بزنند.

جناب آرش بزرگوار
از شما خواهش می کنم به جای اهانت و توهین به دیگر اعضاء ، چنانچه نظر وحرفی در مورد بحثها دارید مطرح کنید . تنها نتیجه توهین،اثبات کردن ضعف شما در یک گفتگوی دوستانه وصمیمی می باشد.

[fatememeshkat]

من از جناب آرش سوالی دارم
آنطور که من متوجه شدم شما علم پیامبر (ص) را در حد دانش مردم عصر نزول می دانید ؛ برخی از مطالبی که در قران کریم آمده است به هیچ وجه با دانش عصر نزول هماهنگی ندارد تا آن را متاثر از آن بدانیم .
پیامبری که نمی خواندند و نمی نوشتند و تنها دو سفر به بلاد نزدیک به عربستان داشته اند پیامبری که بر روی زمین شبه جزیره راه می رفتند و اطراف و اکناف را مشاهده می کردند وعلمشان بیشتر از مردمان هم عصرشان نبود
پیامبری که علمشان بیشتر از زمینی که بر روی آن راه می رفتند – و در دیدگاه شما آن را فرشی به شکل مستطیل یا دایره یا مربع می دانستند – و آسمانی که در نگاه شبانه روزیشان بدان خورشید و ماه را میدیدند که هر روز طلوع و غروب می کنند ، اتساع فضا و سیر خورشید و ماه و ... را در مدارات مربوطه ، از کجا می دانستند؟
کل فی فلک یسبحون انبیاء / 33
کل یجری الی اجل مسمی رعد / 2
وانا لموسعون ذاریات / 47
مورد دیگری که - اگر به علم پیامبر به چشم فردی ساده که علمش در حد دانش مردم عصرش بوده نگاه کنم – برحیرتم می افزاید آیه شریفه : ( و فی الارض قطع متجاورات رعد /4 ) است که حکایت از صفحات داخلی زمین میکند ، حتما در جریان هستید که امروزه دانشمندان از صفحات و قطعاتی در زیر پوسته زمین صحبت می کنند و حرکاتی مانند زمین لرزه ها را نیز به حرکات این صفحات مربوط می دانند .
آخر پیامبر(ص) چگونه به عمق زمین می اندیشید که باید از قطعات جدا از هم تشکیل شده باشد ؟ مردم عصر نزول چه ؟ آیا آنان در این حد علم داشتند ؟
مورد دیگری که از مهمترین موارد درخصوص دانش پیامبر(ص) و همسطح بودن آن با دانش عصر نزول شگفتی انسان را بیشتر بر می انگیزد آیه شریفه ) و تری الجبال تحسبها جامدة و هی تمر مر السحاب نمل /88 ) است.
آخر چگونه پیامبر (ص) که اگر هم کوهی در کنار خود می دید همواره آن را ثابت میدید باید بگوید کوهها را ساکن می پنداری در حالیکه مانند ابرها در حرکتند ؟ ( البته امیدوارم بدانید حرکت کوهها اثبات شده است )
برای جوان امروزی تنها و تنها اندیشیدن به همین یک آیه آخر کفایت می کند که بداند علم پیامبر (ص) در سطح مردم عصر خویش نبوده و بداند در مورد آیات قران با احتیاط سخن بگوید و اگر میخواهد قضاوتی از علم پیامبر(ص) داشته باشد تمام آیات و قرائن را در نظر بگیرد ؛ هر چند که ما معتقدیم قران برای بیان جریانات علمی نازل نشده است اما هرگز در تعارض با علم هم قرار ندارد .

[سخن آشنا]

سلام و عرض ادب
چگونه می شود در تفسیر ایاتی همچون 5 سوره ملک و همچنین 18 سوره حجر باور کرد که این همه ستاره و شهاب برای راندن و تعقیب شیاطینی که قصد استراق سمع را دارند استفاده میشود ؟

به نام خدا
با عرض سلام
در مورد سوال شما باید خدمتتون عرض کنم َ آیاتی که به انها اشاره نموده اید به گوشه اى از نظام آفرينش به عنوان دليلى بر توحيد و شناخت خدا اشاره دارد
دوست عزیز شهاب به معني شعله اي از آتش افروخته و ياشعله هاي آتشين كه در آسمان شب به صورت خط ممتد برخي اوقات ديده مي شود و ثاقب به معني نافذ و سوراخ كننده است . اما مقصود از اين آيات شریف معني ظاهري آن نيست . مرحوم علامه طباطبايي در تفسير الميزان ،ج 14، ص 138 مي فرمايد : آنچه به عنوان احتمال مي توان گفت ، اين است كه اين گونه بيانات در كلام الهي از قبيل مثال هايي است كه براي روشن شدن حقايق غيرحسي در لباس حسي ذكر مي شود و امثال اين تعبيرات در قرآن فراوان است . بنابراين منظور از آسمان كه جايگاه فرشتگان است ، عالم ملكوتي و ماورا طبيعي است و منظور از نزديك شدن شياطين براي استراق سمع و رانده شدن آنها به وسيله شهاب ، آن است كه آنها مي خواهند به جهان فرشتگان نزديك شوند تا از اسرارخلقت و حوادث آينده آگاهي يابند، ولي فرشتگان شياطين را با انوارملكوتي كه تاب تحمل آن را ندارند مي رانند .
یا حق

[khoshnazar]

به نام خدا

کاربر عزیز اشتباه برداشت فرموده اید.

این آیات نمی گوید این همه ستاره و شهاب فقط برای راندن و تعقیب شیاطین است، بلکه یکی از کارهای آن ها این است.

از جمله کاربرد های دیگر آن ها که در قرآن آمده "زینت آسمان" (و زینا السماء الدنیا... 16/ حجر)، هدایت مردم (و بالنجم هم یهتدون 16/ نحل) و غیره است.

البته اگر بیشتر دقت کنیم متوجه خواهیم شد که این آیات در باره ستاره ها و خورشید و ماه و شهاب ها می تواند مثلی باشد برای جامعه ی انسانی و هدایتگران آن مانند پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام و سایر اولیای خدا.

اگر آیاتی که در باره ی ستارگان در قرآن آمده به طور دقیق بررسی شود استفاده های بسیاری از آن ها به دست می آید که به برخی از آن ها به طور گذرا اشاره می کنم.
از جمله ی این که در سوره واقعه آیه 75 می فرماید: "فلا اقسم بمواقع النجوم" کلمه ی مواقع جمع موقع می تواند اسم زمان و اسم مکان باشد و نشان می دهد که هریک از ستارگان دارای موقعیت خاصی است چه از جهت مکانی و چه زمانی و این یکی از بنیان های اساسی ستاره شناسی است.

علم هیئت و ستاره شناسی در بین مسلمین بسیار پیشرفت کرد و فناوری های دیگر را موجب شد و عامل آن بعضی از آیات مانند آیه 97 انعام و آیه قبل آن و نیز جهت یابی قبله و راه ها بود. "هو الذی جعل لکم النجوم لتهتدوا بها فی ظلمات البر و البحر ..."
بعضی از آیات نیز حاکی از حقایقی است که ممکن است منظور آن ها به راحتی قابل درک نباشد، مانند: "و اذا النجوم طمست" (مرسلات/8)، "و اذا النجوم انکدرت" (تکویر/3)، "و اذا الکواکب انتثرت" (انفطار/2).
البته همانطور که در مطلب قبلی گفته شد همه ی این موارد مثل هایی برای هدایت جامعه ی انسانی و معرفی هدایتگران است که حود مبحثی جداگانه می طلبد.

یا حق

[fatememeshkat]

من از جناب آرش سوالی دارم
آنطور که من متوجه شدم شما علم پیامبر (ص) را در حد دانش مردم عصر نزول می دانید ؛ برخی از مطالبی که در قران کریم آمده است به هیچ وجه با دانش عصر نزول هماهنگی ندارد تا آن را متاثر از آن بدانیم .
پیامبری که نمی خواندند و نمی نوشتند و تنها دو سفر به بلاد نزدیک به عربستان داشته اند پیامبری که بر روی زمین شبه جزیره راه می رفتند و اطراف و اکناف را مشاهده می کردند وعلمشان بیشتر از مردمان هم عصرشان نبود
پیامبری که علمشان بیشتر از زمینی که بر روی آن راه می رفتند – و در دیدگاه شما آن را فرشی به شکل مستطیل یا دایره یا مربع می دانستند – و آسمانی که در نگاه شبانه روزیشان بدان خورشید و ماه را میدیدند که هر روز طلوع و غروب می کنند ، اتساع فضا و سیر خورشید و ماه و ... را در مدارات مربوطه ، از کجا می دانستند؟
کل فی فلک یسبحون انبیاء / 33
کل یجری الی اجل مسمی رعد / 2
وانا لموسعون ذاریات / 47
مورد دیگری که - اگر به علم پیامبر به چشم فردی ساده که علمش در حد دانش مردم عصرش بوده نگاه کنم – برحیرتم می افزاید آیه شریفه : ( و فی الارض قطع متجاورات رعد /4 ) است که حکایت از صفحات داخلی زمین میکند ، حتما در جریان هستید که امروزه دانشمندان از صفحات و قطعاتی در زیر پوسته زمین صحبت می کنند و حرکاتی مانند زمین لرزه ها را نیز به حرکات این صفحات مربوط می دانند .
آخر پیامبر(ص) چگونه به عمق زمین می اندیشید که باید از قطعات جدا از هم تشکیل شده باشد ؟ مردم عصر نزول چه ؟ آیا آنان در این حد علم داشتند ؟
مورد دیگری که از مهمترین موارد درخصوص دانش پیامبر(ص) و همسطح بودن آن با دانش عصر نزول شگفتی انسان را بیشتر بر می انگیزد آیه شریفه ) و تری الجبال تحسبها جامدة و هی تمر مر السحاب نمل /88 ) است.
آخر چگونه پیامبر (ص) که اگر هم کوهی در کنار خود می دید همواره آن را ثابت میدید باید بگوید کوهها را ساکن می پنداری در حالیکه مانند ابرها در حرکتند ؟ ( البته امیدوارم بدانید حرکت کوهها اثبات شده است )
برای جوان امروزی تنها و تنها اندیشیدن به همین یک آیه آخر کفایت می کند که بداند علم پیامبر (ص) در سطح مردم عصر خویش نبوده و بداند در مورد آیات قران با احتیاط سخن بگوید و اگر میخواهد قضاوتی از علم پیامبر(ص) داشته باشد تمام آیات و قرائن را در نظر بگیرد ؛ هر چند که ما معتقدیم قران برای بیان جریانات علمی نازل نشده است اما هرگز در تعارض با علم هم قرار ندارد .

هموطن گرامی جناب آرش
بنده سه چهار روزی در کانون نبودم و از ارسال ها تقریبا بیخبرم ، فقط می دانم در یکی از پستهایتان وعده پاسخ به سوال مرا داده بودید ، امروز هر چه گشتم پست پاسخ را پیدا نکردم اگر مرحمت بفرمایید و لینکش را برایم بگذارید ممنون می شوم .

[fatememeshkat]

راستی جناب آرش اگر مایل باشید بنده حاضرم بحثی رو که با جناب آریانا آغاز کردیم و نیمه کاره رها شد و یا بهتر بگویم در معرفی اعتقادات شما و آشنایی هرچه بیشتر با اصول فکریتان پی بگیریم .

[yeganeh]

دوست عزيز به جاي اين كه به اين امور فكر كني سعي كن به اين فكر كني كه از ميان اين عظمت نامتناهي كيهان و از اين ميلياردها ميليارد كهكشان در گستره گيتي خداوند به بنده بي مقداري مانند ابولهب توجه مي كند و يك سوره تمام را به او اختصاص مي دهد.
براي اعراب آن زمان بيش از اين قابل تصور نبود كه شهابسنگها فايده ديگري هم داشته باشند. براي آنها كه در پس هر سنگي و درختي جني كمين كرده بود طبيعي بود فكر كنند اين پديده هاي آسماني براي تاراندن شياطين است. به عوض آن كه براي اعراب آن زمان در حد فهم خودشان توضيح دهند (حداقل براي برترينشان) كه راز و رمز اين پديده ها در چيست به آنها مي گفتند اين از لطف خداست كه نمي گذارد آسمان بر زمين بيفتد!(حج 65) و يا خورشيد در چشمه اي گل آلود در آن سر زمين فرو مي رود و غروب مي كند(كهف 86).
البته يك راه براي رهايي از اين اشكالات وجود دارد و آن جواب هايي است كه اعضاي اين كانون در رد من و امثال من و در جهت رفع شبهات به شما تحويل خواهند داد. در اين صورت شما مي مانيد و تصميم گيري عاقلانه. توجيهات هميشگي روحانيت را بپذيريد يا عقل و خرد خود را.
موفق باشيد

ارش عزیز سلام
یه مطلبی هست که برای من خیلی جای سواله و اون اینه که چه فرقی میکنه که ادم یه حرفی رو از کی میشنوه روحانی یا غیر روحانی
مهم اینه که اون حرف رو ادم بشنوه راجع بهش بی طرفانه فکر کنه
توی هر بحثی حتی حل مساله های ریاضی یه سری داده های اولیه وجود داره و یه سری اصول علمی که با استناد به اونها به نتایج جدید میشه رسید اما توی تمام این بحثها ما هیچ چیزی رو پیدا نمیکنیم که محض رضای خدا شما به عنوان یه اصل قبولش داشته باشی و اون یه
مرکز و محوری باشه تا هر دو طرف به استناد اون به تفاهم برسن
حتی اگه تفکرات شما هم درست باشه شما باید بتونی با دلایل عقلی و اصول محکم اونرو برای ما ثابت کنی اگه بتونی ثابت کنی ومن قانع بشم و جلوی منطق محکمت کم بیارم والله قسم به جان عزیزترین فرد زندگیم من با تو هم عقیده میشم میدونید چیه ببخشید که بی ادبی میکنم اما شما فقط غر میزنید
یعنی نظرتون رو مثل یه ادم غرغرو بیان میکنید که فقط دوست داره غر بزنه و اصلا هم نمیخواد حرف کسی رو بشنوه که مبادا قانع بشه و بدون دلیل قانع کننده ای هی حرفشو تکرار میکنه
اخه توی حرف این همه ادم شما یه نکته ی درست پیدا نکردی که به نظرت بیاد؟
شما که با یه مشت ادم بی سواد درس نخونده که طرف نیستی
روحانیم که از مادرش روحانی به دنیا نیومده اونم مثل شما این سوالارو داشته تازه خیلی بیشتر رفته درس خونده تحقیق کرده تا به جواب رسیده حالا اینکه شما قبول نداری ظاهرا به این دلیل به نظر میاد که هیچیو جز حرفای خودت قبول نداری شایدم به اندازه کافی تحقیق نداری
بزار یه چیزی بهت بگم فقط نگو الکیه و سیاه بازیه
منم تا چن سال پیش مثل تو بودم تازه از تو هم بیشتر مرغم یه پا داشت انقدر که از فرط سوال بیجواب مریض شده بودم و همش گریه میکردم و به زمین و زمان لعنت میفرستادم اما خدایی که حالا همه زندگیمم براش میدم
کمکم کرد و دونه دونه ی جوابامو گرفتم
خوب من که روحانی نبودم بودم؟ تازه منم هرموقع هرکانال تلویزیون که یه اخوند حرف میزد با غرولند زیاد کانال وعوض میکردم و خیلی وقتا هم گوش میدادم تا به حرفاشون بخندم
من تو عمرم همش 2 تا روحانی از نزدیک دیدم اونم تازگی ها.
من که اصلا مذهبی نبودم بودم؟
منم مثل تو بودم اما گشتم تحقیق کردم و بهم ثابت شد

برادر عزیزم فکرت رو از تعصبات کلیشه ایه مربوط به ادیان و روحانیتو این جور مسائل خالی کن فقط دنبال حقیقت باش
حرفو بشنو از هر کسی خوباشو بردار بداشو بزار زمین