-
۱۳۸۷/۰۱/۱۵, ۱۹:۳۸ #1
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۷
- نوشته
- 5
- مورد تشکر
- 5 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
هدف از خلقت انسان
لطفا برای من بگویید هدف از خلقت انسان چیست؟
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۱/۱۵, ۲۱:۴۲ #2
لطفا برای من بگویید هدف از خلقت انسان چیست؟
خلق جمادات و نباتات و حيوانات و.. . در راستاى پيدايش نظام احسنى است كه در مجموع زمينه رشد انسان را فراهم مى آورد .
اين پرسش ، سابقه ديرينه اى دارد و مانند برخى از مسائل فلسفى ، براى همگان مطرح است . غالب انسان ها مايلند بفهمند كه هدف خلقت خودشان و يا مجموعه انسان ها چيست ؟
اين پرسش براى افرادى به صورت يك عقده «لاينحل » در مى آيد كه دايره هستى را به جهان ماده منحصر مى نمايند و مرگ را پايان زندگى بشر مى دانند و عالمى به نام «رستاخيز» و سرايى به عنوان «آخرت » را نمى پذيرند ; امّا كسانى كه زندگى مادّى را براى انسان ، منزلى از منازل زندگى بشر مى دانند و به دنبال اين جهان به سراى ديگرى معتقدند و اين جهان را روزنه و پلى براى نيل به ابديت مى دانند ، پاسخ به اين پرسش ، آسان است و بر فرض اگر هدف از آفرينش انسان را در اين جهان نتوانند بدانند ، هدف از خلقت را در جهان ديگر و در زندگى ابدى ، جست وجو مى كنند و مى گويند : «هدف خلقت انسان ، در اين جهان ، آماده كردن او براى يك زندگى ابدى و جاودانى است كه خود ، هدف و مطلوب نهايى است .»
بعد از ذكر اين مقدمه ، به طور اجمال به بررسى هدفِ آفرينش مى پردازيم :
براى خلقت و آفرينش ، دو هدف مى توان تصور كرد :
نخست : هدف متوسط ; دوم : هدف غايى و عالى
با مراجعه به آيات قرآن و روايات اهل بيت(عليهم السلام) ، روشن مى شود كه هدف متوسطِ خلقت ، عبادت و بندگى خداست . اين مطلب ، در همه پديده هاى عالم ، سارى و جارى است . خداوند ، درباره همه اشياى مادّى عالم مى فرمايد : «.. .وَ إِن مِّن شَىْء إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لَـكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ.. .» (اسراء ، 44) همه موجودات ، تسبيح خدا مى گويند ; امّا شما تسبيح آنان را نمى فهميد .» و درباره انسان و جنّ نيز مى فرمايد : «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» . (ذاريات ، 56)
آفرينش انسان و جنّ براى بندگى است . بنابراين ، از ديدگاه وحى ، همه هستى تسبيح گوى ذات اوست !
امّا هدف عالى و غايى ، وصول به مبدأ نور هستى است ; يعنى منتهى اليه سير مخلوقات ، اوست : «و أنّ إلى ربّك المنتهى» . (النجم ، 42) انتهاى سير انسان به سوى پروردگار است : «إنّ إلى ربّك الرجعى» . (علق ، 8) بازگشت همگان به سوى خداست : «إنّا للّه و إنّا إليه رجعون » . (بقره ، 156) همه اين آيات ، غايت سير را روشن مى كند . البته رسيدن به خدا ، همان به كمال مطلق رسيدن مخلوقات است . هنگامى پديده هاى هستى كمال آخِر خود را مى يابند كه به قرب الهى برسند . پس روشن شد هدف غايى خلقت ، به كمال رسيدن همه موجودات و رسيدن انسان به مقام قرب الهى است .
در اين جا دو مطلب ديگر را نيز بايد مورد توجه قرار داد :
نخست اين كه خداى متعال ، فياض به تمام معناست و باران رحمت او هميشه بر بندگان مى بارد و مانعى هم براى آن نمى توان تصور كرد ; به ديگر سخن ، مقتضى موجود و مانع مفقود است ; پس بايد خلق كند ; چون لازمه ذات او خلاقيت و فياض بودن است .
دوم اين كه آيا خدا در آفرينش ، ذى نفع است يا نه ؟ در پاسخ بايد گفت : منفعت و سود ، به خلق بر مى گردد ; نه به خالق ; يعنى خدا ذى نفع نيست ; يا به عبارت ديگر ، ناقص نيست كه با اين كار به كمال برسد ; بلكه سود به مخلوق بر مى گردد .
من نكردم خلق تا سودى كنم *** بلكه تا بر بندگان جودى كنم
به ديگر سخن : آفرينش ، احسان و فيض از جانب خدا نسبت به مخلوقات است و چنين آفرينشى حُسن ذاتى دارد و قيام به انجام دادن فعلى كه ذاتاً پسنديده است ، جز اين كه خودِ فعل زيبا باشد ، به چيز ديگرى نياز ندارد ; بنابراين اگر كسى بپرسد : چرا خالق منّان ، دست به چنين كار پسنديده با لذات زده است ؟ در پاسخ بايد گفت : خداوند كه فيّاض على الاطلاق است ، (با توجه به اين كه مى توانست موجودى را خلق كرده ، به كمال برساند) اگر چنين نمى كرد ، جاى پرسش و ايراد بر او بود .
ممكن است اين پرسش نيز در ذهن انسان مطرح شود كه مگر خداوند نيازمند پرستش بندگان است ؟
در پاسخ مى گوييم : همان طور كه مى دانيد ، هدف از فعل ، در خداوند متعال و انسان ها متفاوت است . هدف در افعال انسان عبارت است از فايده اى كه هنگام فعل ، انسان در نظر مى گيرد و براى رسيدن به آن تلاش مى كند ; يعنى هدف انسان از فعاليت هايش دفع كمبودها و نيازمندى هاى خودش مى باشد ; امّا درباره خداوند نمى توان گفت : هدف از فعل او تأمين نيازمندى ها و رفع نواقص است ; زيرا خداى متعال به چيزى نياز ندارد تا براى تأمين آن كارى انجام دهد . او كمال مطلق است و هر كس هر چه دارد و هر بهره اى كه از هستى داشته باشد ، از او گرفته است و در ذات خود فاقد چيزى نيست تا با انجام دادن كارى كامل شود ; بلكه هدف از افعال خداوند ، تناسب با ذات الهى داشتن يا رفع نياز بندگان است .
عبادت هم جزو اهداف آفرينش است و از اهداف متوسط براى رسيدن به كمال نهايى و غايى مى باشد و فايده عبادت ، تنها عايد بنده مى شود و او را پرورش داده ، از نقص به كمال مى برد و در عبادتِ بنده هيچ فايده اى براى خداوند متصور نيست .
بنابراين ، همان طور كه اشاره شد ، هدف غايى از آفرينش انسان ، تكامل و وصول به رحمت الهى است و افرادى مى توانند از اين رحمت و فيض الهى استفاده كنند كه به نهايت درجه تكامل رسيده باشند ; از اين رو ، اثر تكامل ، آرامش در سايه سار رحمت الهى است :
«وَ لاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ * إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَ لِذَ لِكَ خَلَقَهُمْ ; (هود ، 118 و 119) آنان همواره در اختلافند ; مگر آن چه پروردگارت رحم كند و براى همين ]رحمت[ آنان را آفريد .»
كه اين باعث ورود به بهشت و زندگى جاودان داشتن در آن جا مى شود .
چنان كه مولاى متقيان مى فرمايد : «بى گمان ، خداى سبحان دنيا را مقدمه اى براى زندگى پس از آن قرار داده است و آن را براى مردم ، بوته آزمونى شمرده است تا هر آن كه را نيكوكارتر است ، باز شناسد . اين است كه ما براى دنيا آفريده نشده ايم و مأموريت مان تلاش در جهت آن نيست ; بلكه براى آزمايش در دنيا نهاده شده ايم » . در پايان ، مناسب است به «هدف نهايى » در كارهاى انسان نيز اشاره اى كنيم :
از ويژگى هاى هدف نهايى اين است كه هر چه باشد ، چون و چرا نمى پذيرد ; توضيح اين كه :
اگر از دانش آموزى بپرسيم : براى چه درس مى خوانى ؟ مى گويد : براى اين كه به دانشگاه راه يابم . باز اگر پرسش كنيم : دانشگاه را براى چه مى خواهى ؟ مى گويد : براى اين كه دكتر يا مهندس شوم . مى گوييم : مدرك براى چه مى خواهى ؟ مى گويد : براى اين كه فعاليت مثبتى انجام دهم و درآمد خوبى داشته باشم . باز اگر بپرسيم : درآمد خوب را براى چه مى خواهى ؟ مى گويد : براى اين كه زندگى آبرومند و مرفهى داشته باشم . سرانجام مى پرسيم : زندگى مرفه و آبرومند براى چه مى خواهى ؟ در اين جا مى بينيم ، لحن سخن او عوض مى شود و مى گويد : خوب براى اين كه زندگى مرفه و آبرومندى داشته باشم ; يعنى همان پاسخ سابق را تكرار مى كند و اين پاسخ نهايى او به شمار مى رود . دليل آن هم اين است كه او همواره بر پاسخ پايانى خويش تأكيد خواهد كرد .
در اين جا هم وقتى گفته مى شود : هدف از آفرينش چيست ؟ مى گوييم : براى تكامل انسان و دريافت رحمت خدا . اگر پرسيده شود : تكامل و قرب پروردگار براى چه منظورى است ؟ مى گوييم : براى قرب به پروردگار! يعنى اين هدف نهايى است و همه چيز را براى تكامل و قرب مى خواهيم ; امّا قرب و دريافتِ رحمت ، ذاتاً ارزشمند است و ماوراى آن خوبى ديگرى نيست .
ویرایش توسط بچه با حال : ۱۳۸۷/۰۱/۱۵ در ساعت ۲۱:۴۳
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۷/۰۱/۱۷, ۰۵:۲۵ #3
به فرموده حضرت حق تعالی در قرآن کریم :
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ( ذاریات / 56 )
ترجمه آیت الله مکارم شیرازی : من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)!
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۲/۳۰, ۰۶:۲۱ #4
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام خدا
با سلام خدمت شما
در آفرينش دو هدف مى توان تصور کرد : نخست هدف متوسط ، دوم هدف غايى و عالى . با مراجعه به آيات قرآن و روايات اهل بيت(ع) روشن مى شود که هدف متوسطِ خلقت ، براى عبادت و بندگى خداست . اين مطلب در همه پديده هاى عالم سارى و جارى است . خداوند درباره همه اشياء مادّى عالم مى فرمايد : «.. .و إن من شى ء إلاّ يسبّحُ بحمده و لـکن لاتفقهون تسبيحهم ... ;(اسراء ، 44) همه موجودات تسبيح خدا مى گويند ; اما شما تسبيح آنها را نمى فهميد .» و درباره انسان و جنّ نيز مى فرمايد : «و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ ليعبدون ;(ذاريات ، 56) آفرينش انسان و جنّ براى بندگى است » ; بنابراين از ديدگاه وحى ، همه هستى تسبيح گوى ذات او و مشغول عبادت هستند ، و عبادت هم هدف متوسط آفرينش است ;• امّا هدف عالى و غايى ، وصول به مبدأ نور هستى است ; يعنى او منتهى اليه سير مخلوقات است : «و أنّ إلى ربّک المنتهى ;(النجم ، 42) انتهاى سير انسان به سوى پروردگار است .» «إنّ إلى ربّک الرجعى ;(علق ، 8) برگشت به سوى خداست .» «إنّا للّه و إنّا إليه ر جعون ;(بقره ، 156) که همه اين آيات غايت سير را روشن مى کنند ; البته رسيدن به خدا همان به کمال مطلق رسيدن مخلوقات است . موقعى پديده هاى هستى ، کمال آخر خود را مى يابند که به قرب الهى برسند ; پس روشن شد که هدف غايى خلقت ، به کمال رسيدن همه موجودات و رسيدن انسان به مقام قرب الهى است .
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۲/۳۰, ۱۵:۴۷ #5
هدف از خلقت انسان عبادت خدا است منتهی درجات عبادت در مورد انسانهای مختلف تفاوت دارد
مثلا درجه عبادت من با درجه عبادت اولیاء خدا تفاوت داره همانطور که درجه عبادت اولیاء خدا با رسول الله (ص) فرق داره
مهدیا کعبه شد از تاب تو بی تاب بتاب
-
۱۳۸۷/۰۲/۳۰, ۱۶:۴۸ #6
چه خدایی که انسان را می آفریند تا او را پرستش کند و ..باشد!
ویرایش توسط tabatabay : ۱۳۸۷/۰۳/۰۵ در ساعت ۱۷:۳۰ دلیل: حذف توهين
-
۱۳۸۷/۰۲/۳۰, ۱۷:۰۸ #7
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام آنكه عقل را فكرت آموخت
جناب سنبلعلي گرامي
دو نكته را هيچ گاه فراموش نكنيد كه:
1: اينكه خداى تعالى فياض به تمام معنا است، و باران رحمت او بر سر بندگان ، هميشه مى بارد و مانعى هم براى آن نمى توان تصور كرد.به عبارت ديگر، مقتضى موجود و مانع مفقود است، پس بايد خلق كند،چون لازمه ذات خداوند خلاقيت و فياض بودن است .
2:آيا خدا در آفرينش ذى نفع است يا نه؟
در پاسخ بايد گفت:سود به خلق برمى گردد نه به خالق .يعنى خدا ذى نفع نيست يا به عبارتى،ناقص نيست كه با اين كار به كمال برسد،بلكه سود به مخلوق برمى گردد .من نكردم خلق تا سودى كنم بلكه تا بر بندگان جودى كنمبه ديگر سخن : آفرينش نوعى احسان و فيض از جانب خدا نسبت به مخلوقات است ، و چنين آفرينشى حُسن ذاتى دارد و قيام به انجام فعلى كه ذاتاً پسنديده است ، جز اينكه خود فعل زيبا باشد ، به چيز ديگرى نياز ندارد.بنابراين، اگر كسى سؤال كند : چرا خالق منّان دست به چنين كار پسنديده بالذات زده است ؟ در پاسخ بايد گفت : خداوند كه فياض على الاطلاق است ، با توجه به اينكه مى توانست موجودى را خلق كرده و به كمال برساند ، اگر چنين نمى كرد ، جاى پرسش داشت كه : چرا خداوند متعال با اينكه مى توانست موجودى را خلق كرده ، به كمال برساند ، اين كار پسنديده را انجام نداده است ؟(1)
1 . تفسير الميزان ، ج 8 ، ص 60 ـ 64
ویرایش توسط همکار مدیر سایت : ۱۳۸۹/۱۱/۱۹ در ساعت ۱۶:۲۵
-
-
۱۳۸۷/۰۲/۳۰, ۱۸:۰۵ #8
: اينكه خداى تعالى فياض به تمام معنا است، و باران رحمت او بر سر بندگان ، هميشه مى بارد و مانعى هم براى آن نمى توان تصور كرد.به عبارت ديگر، مقتضى موجود و مانع مفقود است، پس بايد خلق كند،چون لازمه ذات خداوند خلاقيت و فياض بودن است .
2- خدا ازلی (قدیم) است
از جمع این دو فرض برداشت می شود که جهان آفرینش هم مانند خداوند ازلی است، زیرا نمی توان خدا را بدون آفرینش که لازمه ذات اوست تصور کرد.
تناقض:
آفرینش نمی تواند ازلی باشد. چیزی که آفریده شده حادث است.
همچنین نمی توان گفت آفرینشی نبوده، چرا که این هم با فرض نخست در تناقض است.
همچنین نمی توان گفت که آفرینش بعدا به صفات خداوند افزوده شده است (به چه کار بوده است پیش از خداوندی!) چون خدا کمال مطلق و تغییر ناپذیر است
:آيا خدا در آفرينش ذى نفع است يا نه؟
در پاسخ بايد گفت:سود به خلق برمى گردد نه به خالق .يعنى خدا ذى نفع نيست يا به عبارتى،ناقص نيست كه با اين كار به كمال برسد،بلكه سود به مخلوق برمى گردد .
2- هر کاری که هدفی بر آن باشد، بر پایه رفع یک نیاز است.
خدا انسان را آفرید تا کمال یابد ... تا پرستش کند ... تا به او سود برساند.
چرا خداوند متعال با اينكه مى توانست موجودى را خلق كرده ، به كمال برساند ، اين كار پسنديده را انجام نداده است ؟
پسندیدگی این آفرینش چیست؟
آیا خدا این کار ها را کرده تا مورد پسند کس دیگری باشد؟
آیا آفریده که خودش به خودش آفرین بگوید؟!
-
۱۳۸۷/۰۲/۳۰, ۱۸:۰۹ #9
من نكردم خلق تا سودى كنم بلكه تا بر بندگان جودى كنم
"تا"یعنی هدفی از خلق بوده و هدفمندی با بی نیازی تناقض دارد.
-
۱۳۸۷/۰۲/۳۰, ۱۹:۰۹ #10
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
[QUOTE]
بنا م خدا
جناب سنبلعلي
انتظار داشتم كمي بهتر به موضوع نگاه كنيد.شما با چه نگاهي به مطالب بنده ، استنباط مي كنيد كه:
جهان آفرینش هم مانند خداوند ازلی است.
؟؟؟
توضيح:
خداوند متعال ، خالق اين جهان است : «اللَّهُ خَــلِقُ كُلِّ شَىْء وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَىْء وَكِيلٌ ; (زمر /62) خداوند ، آفريدگار همه چيز است و حافظ و ناظر بر همه اشياست .»جهانِ مخلوق ، آغاز و فرجامى دارد ; زيرا جهان هستى از بُعد مكان ، زمان ، خاصيت ، اثر و ابعاد ديگر محدود است و اين چيزى نيست كه بر كسى پوشيده باشد ; در نتيجه چيزى كه محدود است ، نمى تواند بى نهايت باشد ; چون با فرض بى نهايت ، ديگر آغاز و فرجام آن بى معنا خواهد بود ; در حالى كه مخلوقيت جهان هستى ، قطعى و يقينى است و مخلوقيت با آغاز و فرجام داشتن ، لازم و ملزوم يك ديگرند .
همچنین نمی توان گفت آفرینشی نبوده، چرا که این هم با فرض نخست در تناقض است.
همچنین نمی توان گفت که آفرینش بعدا به صفات خداوند افزوده شده است (به چه کار بوده است پیش از خداوندی!) چون خدا کمال مطلق و تغییر ناپذیر است.
غير از خداوند ،تمام موجودات عالم هستي،جزء مخلوفات هستند .
ازلى بودن ، ابدى بودن و....جزء صفات ذاتي خداوند محسوب مي شوند كه غير خداوند كسي به اين صفات متصف نيست.
در پرستیدن سودمندی ای برای انسان نیست. مگر آن که به ایشان در ازای این پرستش پاداشی داده شود. اما آن که دیگران را به طمع پاداش به پرستش وا می دارد نمی تواند بی نیاز باشد.
2- هر کاری که هدفی بر آن باشد، بر پایه رفع یک نیاز است.
خدا انسان را آفرید تا کمال یابد ... تا پرستش کند ... تا به او سود برساند.
اگر خداوند موجودی را نمی آفرید چه کسی از او می پرسید؟!
پسندیدگی این آفرینش چیست؟
آیا خدا این کار ها را کرده تا مورد پسند کس دیگری باشد؟
آیا آفریده که خودش به خودش آفرین بگوید؟!
يكى از دلايل چنين تعبيرى، درباره آفرينش انسان، وجود آن همه شگفتى ها، استعداد و شايستگى در او است.همين سختى و دشوارى حركت انسان است كه او را در رديف برترين موجودات عالم هستى قرار داده است. آيات فراوانى هم از قرآن كريم، به اين مطلب اشاره مى فرمايد كه همه نعمت ها را در اختيار شما انسان ها قرار داده ايم تا امتنان بر شما را به حدّ اعلاى خود برسانيم: «وَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِى السَّمَـوَ تِ وَ مَا فِى الاَْرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ»(جاثيه، 13).
علاوه بر شگفتى هاى ظاهرى و جسمانى انسان، مهم ترين شاخصه وجودى او كه وى را بر رأس هرم موجودات نشانده است، شعاع رفتارى اوست. از تصرفات فوق العاده گسترده در عالم هستى گرفته، تا گستره بى كران آينده سازى و تكامل بخشى به خود و ره يابى به سعادت يا شقاوت دائمى; چرا كه انسان برخلاف موجودات رده هاى پايين تر از خود، بر حركت اختيارى آگاهانه، توانمند است. او در بستر چنين حركتى، مى تواند به عالى ترين قلّه كمال، راه يابد يا به پست ترين درّه سقوط رانده شود. دست مايه حركت او در اين راه، اراده و ساير توانمندى هايش مى باشد. هنر انسان در حركت تكاملى جان فرسا، آن است كه با هواهاى نفسانى و تمايلات لذت طلبى مادى خود، درگير شود و همه آن ها را كه در ظاهر به نفع اوست، براى دست يابى به منفعتش بيش تر و كمالى برتر كنار مى گذارد. با اين حال كه چنين حركتى، مشقّت آفرين است، او در اين ره پويى، همواره با عنصر انتخاب روبه روست; همه سرنوشت و زندگى او آميخته با اين انتخاب ها وگزينش هاى دشوار است; برخلاف ساير موجودات كه در زندگى خود در گير و دار چنين حركتى واقع نمى شوند، بلكه كار آن ها بسى راحت تر و آسان تر از انسان است.
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری