-
۱۳۸۶/۰۷/۲۸, ۰۵:۳۲ #1
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۶
- نوشته
- 909
- مورد تشکر
- 1,317 پست
- حضور
- 1 روز 53 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
عزت نفس و اعتماد به نفس
چه طور می شه اعتماد به نفس و عزت نفس رو به نحو شایسته ایی بالا برد .
آیا در قرآن نمونه یا موردی سراغ دارید که بشه از اون کمک گرفت ؟
-
-
۱۳۸۶/۰۷/۲۸, ۰۹:۱۶ #2نظر شما در باره این پیشنهاد چیه؟
(جلسات مناظره)
موضوع مهم : کربلایی کاظم ساروقی، حجتی غیر قابل انکار
چگونه؟؟؟ راه های جلوگیری از مرگ تدریجی جامعه
کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ :Sokhan: !!! تا از سُخَنت جهان شود پُر !!!
الحذر الحذر! فَوَ الله لَقَد سَتَر، حتّی کأنَّه قد غَفَر
-
-
۱۳۸۶/۰۷/۲۸, ۰۹:۵۱ #3
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,251
- مورد تشکر
- 2,255 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
10
عزت نفس
عزت نفس ، عبارت است از احساس ارزشمند بودن . اين حس از مجموعه ي افكار، احساسات ، عواطف و تجربيات ما در طول زندگي ناشي مي شود. مي انديشيم كه فردي با هوش يا كودن هستيم ، احساس مي كنيم كه شخصي منفور يا دوست داشتني هستيم ، مورد قبول و اطمينان هستيم يا خير؟ خودرا دوست داريم يا نداريم؟
مجموعه اين برداشت ها و ارزيابي ها و تجاربي كه از خويش داريم باعث مي شود كه نسبت به خود احساس خوشايند ارزشمند بودن ، يا بر عكس احساس ناخوشايند بي كفايتي داشته باشيم . همه ي افراد ، صرف نظر از سن، جنسيت، زمينه ي فرهنگي و جهت و نوع كاري كه در زندگي دارند ، نيازمند عزت نفس هستند. عزت نفس ، برابر است با خودباوري واقعي . يعني : خود را آن گونه كه هستيم باور كنيم و براي خشنودي خودمان و ديگران تلاش نماييم . عزت نفس واقعاً بر همه سطوح زندگي اثر مي گذارد. در حقيقت ، بررسي هاي گوناگون حاكي از آن است كه چنانچه نياز به عزت نفس ارضاء نشود ، نيازهاي گسترده تري نظير نياز به آفريدن ، پيشرفت ، و يا درك و شناسايي استعدادهاي بالقوه محدود مي ماند. به خاطر بياوريد هنگامي كه كاري را به بهترين نحو به پايان رسانده ايد چه احساس خوشي به شما دست داده است. افرادي كه احساس خوبي نسبت به خود دارند ، معمولاً احساس خوبي نيز نسبت به زندگي خواهند داشت . آنها مي توانند با اطمينان به خود و اطرافيان ، با مشكلات و مسئوليت هاي زندگي مواجه شوند و از عهده آنها برآيند.
- ويژگي هاي شخصي كه عزت نفس بالا دارد :
1- مستقل عمل مي كند: در مورد مسائلي چون استفاده از : وقت، پول، حرفه، لباس و مانند اين ها ، خود دست به تصميم گيري و انتخاب مي زند.
2- مسؤوليت پذير است : سريع و با اطمينان عمل مي كند. گاهي مسئوليت ِ كارهاي روزانه ي خانه را بر عهده مي گيرد و حتي دنبال موقعيت هاي كاري جديد مي رود و بدون آنكه از او خواسته شود ، به كمك ديگران مي شتابد .
3- به پيشرفت هايش افتخار مي كند : هنگامي كه از پيشرفت هايش ، تعريفي به ميان مي آيد ، با مسرّت تصديق مي كند و از اين بابت احساس رضايتمندي مي نمايد.
4- به چالش هاي جديد مشتاقانه رو مي آورد : مشاغل نا آشنا، آموزش ها و فعاليت هاي جديد ، توجهش را جلب مي كند و با اطمينان و اتكاء به نيروهاي دروني ، خود را درگير آنها مي كند.
5- دامنه وسيعي از هيجانات و احساسات را نشان مي دهد : مي تواند قهقهه بزند، بخندد ، فرياد بكشد و گريه كند . به گونه اي ناخود آگاه ، محبتش را بروز مي دهد وبه طور كلي هيجانات طبيعي خود را ابراز مي كند بي آنكه از بروز آنها خجالت بكشد .
6- ناكامي را به خوبي تحمل مي كند : هنگام روبه رو شدن با ناكامي ها ، مي تواند واكنش هاي گوناگوني نظير: شكيبايي، خنديدن به خود، بلند حرف زدن و ... از خود نشان دهد و قادر است از آنچه كه موجب ناكامي اش شده ، سخن بگويد .
7- مي تواند خود را محاكمه كند : با شجاعت تمام گاهي خود را به محكمه مي كشاند و به نقايص و اشتباهات خود اقرار مي نمايد ، بي آنكه احساس ضعف نمايد ؛ چرا كه مي داند اقرار به خطا اولين گام در رفع خطاست و انكار خطا نتيجه اي ندارد جز تكرار دوباره ي آن .
8- احساس مي كند مي تواند ديگران را تحت تاثير قرار دهد و از نفوذي كه بر افراد خانواده و دوستان دارد ، مطمئن است و مي داند كه به خاطر شايستگي هاي باطني مي تواند ديگران را تحت تاثير قرار دهد.
برگرفته ار سايت تبيان
-
۱۳۸۶/۰۷/۲۸, ۰۹:۵۸ #4
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,251
- مورد تشکر
- 2,255 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
10
راههاي بالا بردن اعتماد به نفس
دوست عزيزم براي بالا بردن اعتماد به نفس راههاي زيادي سفارش شده تعدادي از آنها را كه بلد بودم براتون مي نويسم.
1. استعدادهاى خود را هر چه بيشتر بشناسيد.
شناخت استعدادها و قابليتهاى خويش، مىتواند در كسب اعتماد به نفس، مفيد واقع شود و انسان را از دام نوميدى رها سازد. بدين منظور، استعدادها و توانمندىهاى مختلف علمى، ورزشى، هنرى، كلامى و... خويش را يادداشت كنيد و هر روز آنها را براى خود بخوانيد.
2. بر توانايىها و موفقيتهاى گذشتهتان تكيه كنيد.
بايد بر توانايىهاى خويش تكيه كنيد و ضمن مرور موفقيتهاى گذشته، آنها را در كانون تمركز و توجّه خود قرار دهيد.
3. گذشته ناموفق و شكستها را فراموش كنيد.
اگر تصورى نامطلوب از گذشته داريد، به دست فراموشى سپاريد. تصور نامطلوب، اجازه نمىدهد تا به تغييرات خويش پى ببريد و حقيقت كنونىتان را دريابيد.
4. خود را مثبت ارزيابى كنيد.
درباره خويش، مهربان باشيد و شخصيتتان را با ديد مثبت ارزيابى كنيد. در شايستگى خويش، ترديد نكنيد و خود را با صفات خوب تفسير كرده، در انجام كارها توانا بدانيد.
5. ريسك كنيد.
روى تجربيات جديد، با ديد يادگيرى بيشتر، فعاليت كنيد و از شكست نهراسيد. اگر اين گونه عمل كنيد، امكانات جديدى براى شما فراهم مىآيد و حس خويشتن پذيرىتان تقويت مىشود.
6. از خواهشهاتان بكاهيد.
عزّت و سربلندى انسان، در گرو عدم درخواستهاى مكرّر از ديگران است. تا مىتوانيد به خود متكى باشيد و به آن چه هستيد و داريد، اكتفا كنيد تا اعتماد به نفس بيشترى به دست آوريد.
7. خود را با ديگران مقايسه نكنيد.
هرگز خود يا موفقيتهاتان را با ديگران مقايسه نكنيد و همواره به رقابت با خويش بپردازيد؛ زيرا هر كس از شرايط و امكانات خاص خود برخوردار است.
8. ارتباط با خدا را حفظ و تقويت كنيد.
مهمترين روش كسب اعتماد به نفس، ارتباط با خداوند ونيايش با اوست. وقتى بتوانيد حضور در محضر خالق هستى و كمال مطلق را احساس و به او تكيه و اعتماد كنيد، بزرگىاش را دريابيد، به او بپيونديد و بر او توكل كنيد، به بزرگى شخصيت خويش، آگاه خواهيد شد. بنابراين، با توكل و تكيه كردن بر قدرت خداوند و سپردن نتيجه هر كارى به خدا، اعتماد به نفس خود را صد چندان كنيد.
9. از هدفهاى كوچك و متوسط شروع كنيد.
يكى از علل شكستهاى مكرر افراد كه منجر به احساس خودكم بينى و از دست دادن اعتماد به نفس مىشود، در نظر گرفتن هدفهاى بزرگ و دست نيافتنى است. براى اين كه به خودباورى و اعتماد به نفس برسيم، لازم است ابتدا از يك هدف كوچكتر شروع كنيم تا با دست يافتن به آن و چشيدن طعم موفقيت، اعتماد به نفس در ما تقويت شود.
موفق باشيد -التماس دعا
-
-
۱۳۸۷/۰۱/۲۰, ۲۳:۱۷ #5
مشکل در اعتماد به نفس
من هم در مورد اعتماد بنفس سوال دارم ومشکلی دارم
من همیشه از گاهی از بیان نظرات و گفتن ایده افکار وعقاید همیشه طفره میرم مخصوصا زمانی که در دانشگاه باشم چون نمیدونم چیزایی که میدونم درست یانه یا ازاینکه مورد خنده وتمسخر واقع شم هراس دارم حتی یک بار که می خواستم به استادم تماس بگیرم خیلی احساس خجالت می کردم یعنی می خواستم درمورد مسئله ای راهنمایی بگیرم اما اخر نتونستم اینکار رو کنم یک بار هم به یکی دیگه از استادام تماس گرفتم آخر پته پته کردم که ناگهان الفاظ رو اشتباه گفتم و.یا در هنگام ارتباط برقرار کردن با انسانها همیشه نمی دونم چی بگم چه جوری بیان کنم وحرف همیشه کم می یارم . حالا این مسئله رو کتبی راحت میگم اما می خوام که تلفنی یا حضوری فرضا مشاوره کنم نمی تونم من ظاهری آرام دارم و گوشه گیر اما درونی نا آرام با ذهنی شلوغ دارم گاهی این افکاروعقاید در ذهنم بیداد میکنه اما توان اینکه در قالب کلامات بیارم ندارم یعنی نمی دونم چه جوری بیان کنم از این درونگرایی خیلی عذاب میگشم این زمانی به اوج می رسه که سوالاتی دارم مثلا از استاد یا اشخاص دیگه که عالم هستند اما نمی دونم از بیانشون خجالت می کشم ویک دلهره وهراس همراهم هست حتی تصمیماتم با ترس همراه هستش وبعضی افراد رو می بینم که راحت ابراز وجود میکنند واحساسات ونظرات خودشون رو مطرح میکنند در اجتماع اما من همچنان خاموشم و تنها در حالی که نظری هم دارم من ناخداگاه انگار میخوام عواطف ونظراتم رو وخودم رواز دیگران پنهان کنم اما از باطن نمی خوام ویادم هست که بیرون که بودم خیلی هم گرسنه بودم خجالت می کشیدم به تنهایی برم غذایی بخورم . ویه چیزه دیگه در موقع که کسی احتیاج به همدردی داره نمی دونم چه جوری با اون همدردی کنم؟ از دور میبینم وعذاب میکشم هم از ناراحتیش هم از اینکه من چه جوری وچی کار کنم ونمی دونم باید چی بگم ؟کاری وقتی نتونم براش انجام بدم بیشتر ناراحت می شم .ودر این زمان کمرو میشم مخصوصا به خواهرم. زمانی که ناراحت هستم ودر حال اشک ریختن فرضا باشم از همه پنهان می کنم حتی خواهرم خلاصه خیلی حرف ها داشتم اما تا این لحظه نتونستم به کسی بگم واین همه حرف تو وجودم جمع شده دلیل این همه خجالت وکمرویی وپنهان کردن احساسات ونظرات وعقاید نمی دونم چیه
ویرایش توسط po-sara : ۱۳۸۷/۰۱/۲۱ در ساعت ۱۵:۴۷
-
۱۳۸۷/۰۱/۲۱, ۰۷:۲۱ #6
من همیشه از گاهی از بیان نظرات و گفتن ایده افکار وعقاید همیشه طفره میرم مخصوصا زمانی که در دانشگاه باشم چون نمیدونم چیزایی که میدونم درست یانه
با سلام
بله ممكنه انسان در مورد چيزي بخواهد صحبت كنه كه اطلاعات كافي در اون مورد نداشته باشه يا مثلا نظري رو بخواد ابراز كنه كه ندونه درسته يا نه ، يكي از راه حل هاي اين مساله تبيين درست موقعيت خودتون در مورد اون مطلبه به اين معني كه شما مي تونيد شرح بديد مثلا در كلاس وقتي نظري نسبت به يك مطلب داريد و مي خواهيد راجع به اون صحبت كنيد بگيد :" البته من اطلاعات دقيقي نسبت به تمامي ابعاد اين قضيه ندارم اما فكر ميكنم بايد به اين شكل باشه " يا مثلا اگر مي خواهيد نقدتون رو نسبت به يك مطلبي بيان كنيد و بعد هم نظر خودتون رو هم مطرح كنيد ، مي تونيد با جملات سوالي طرح مساله كنيد مثلا بگيد : " فكر نمي كنيد اين راه حل درستي نيست به دليل اينكه ... اما اگر فلان كار صورت بگيره به فلان دليل جواب بهتري ميده ؟"
اين نحوه صحبت كردن باعث ميشه كه عموما كسي در مقابل شما جبهه گيري نكنه و به صحبت هاتون دقت كنن و با همون روشي كه شما نقد كرديد ، اگر نظرتون رو قبول نداشته باشن ، اونها هم نقد كنن در ضمن نقد كار بدي نيست شما متوجه اشتباهاتتون ميشيد و چون از قبل گفتيد كه اطلاعاتتون كافي نيست ديگران معمولا در پاسخ به شما به تمسخر متوسل نميشن - البته اگر هم بشن مشكل اونهاست نه شما ، اونها كه نميتونن با يك سوال يا يك نظر ، برخورد منطقي و اصولي داشته باشن يعني اونقدر كم مايه هستن كه نه قدرت تفهيم به ديگران رو دارن و نه اطلاعات درست چون اگه داشتن مسخره نمي كردن حرف حساب ميزدن - بنابراين شما در اين زمينه يعني در تفهيم نظرتون به ديگران و اقدام براي مشاركت در فهم يك مساله يا حل يك مشكل ، از اونها خيلي جلوتر هستين پس جاي خجالت وجود نداره ؛ و يك نكته اينكه خيلي از مواقع - بويژه سركلاس ها - اصلا مساله تمسخر در ميون نيست بچه ها براي تلطيف محيط خشك بعضي از كلاسها قدري با هم شوخي ميكنن ،پس نبايد زود رنج هم باشيد و بايد بين مسائل مختلف و عكس العملها تفاوت قائل بشين .
حتی یک بار که می خواستم به استادم تماس بگیرم خیلی احساس خجالت می کردم یعنی می خواستم درمورد مسئله ای راهنمایی بگیرم اما اخر نتونستم اینکار رو کنم یک بار هم به یکی دیگه از استادام تماس گرفتم آخر پته پته کردم که ناگهان الفاظ رو اشتباه گفتم
خب براي حل اين مساله هم اول يه تدا بيري بكار ببريد مثلا اول مرور كنيد كه براي چه مساله و مطلبي ميخواهيد با استادتون تماس بگيريد حتي تو ذهنتون ترتيب مطالب رو هم مرور كنيد ، اهم موارد رو در گوشه يك برگه يادداشت كنيد تا هنگام صحبت چيزي از قلم نيافته و ضمنا در اثر هول شدن اصل مطلب فراموشتون نشه – البته اينها براي اوائل كاره و بتدريج بايد از حافظتون بجاي قلم و كاغذ كمك بگيريد - چند نفس عميق هم قبل از مثلا تلفن كردن بكشيد ، شما سوالي داريد كه مي خواهيد جوابشو بگيريد و يا به راهنمايي نياز دارين و اين كار بدي نيست و بعكس خيلي هم خوبه كه در تعامل با اساتيد تون و يا افراد با تجربه باشيد تا كارها و تصميماتتون با ضريب خطاي كمتري انجام بشه و از اونها راهنمايي بخواهيد با تقويت افكار اينچنيني اعتماد بنفستون رو تقويت كنيد .
موارد ديگه رو هم در پست بعدي تقديم ميكنم
ویرایش توسط fatememeshkat : ۱۳۸۷/۰۱/۲۱ در ساعت ۰۷:۲۶
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۱/۲۱, ۱۱:۲۸ #7
کاربر گرامی این که شما ناراحت هستی و از دیگران مخفی می کنی که خوبه ، نشون می ده آدم توداری هستی ، درسته آدم بعضی وقتها وقتی مشکلی داره با یکی دیگه درمیون بزاره سبک می شه
ولی شما از این زاویه هم می تونی نگاه کنی و به خودتون ببالین که من آدم توداری هستم ، همین که از این زاویه نگاه کنی و به خودتون ببالی ، توی ضمیر ناخودآگاهت برات اعتماد به نفس ثبت می شه ، یه جا اگه اشتباه نکنم از یکی از معصومین نقل شده که، مومن شادیش توی صورتشه و غمش تو دلشه
مهدیا کعبه شد از تاب تو بی تاب بتاب
-
-
۱۳۸۷/۰۱/۲۲, ۰۶:۰۶ #8
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۶
- نوشته
- 909
- مورد تشکر
- 1,317 پست
- حضور
- 1 روز 53 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
سلام .
با اجازه اساتيد نظر خودمو مي گم
من فكر مي كنم كه اين مشكل خيلي از افراد باشه . خود من دوستي داشتم كه دقيقا همين مشكلات رو داشت و ايشون در محيط خانواده و محيط مجازي مثل اينترنت هيچ مشكلي نداشت . به خصوص در محيط مجازي دقيقا همون شخصيتي رو داشت كه كه هميشه مورد پسندش بود .
همون طور كه گفتم خيلي از افراد اين مشكلو دارن اما بعضي ها با اون مقابله مي كنن و بعضي ها نه تسليمش مي شن . مثلا مي گن ايشالا دفه بعد جواب اين سوالاو مي دن و وقتي مي بينن كه فرد ديگري همون جواب اون ها رو داد بسيار ناراحت مي شن . تفاوت فرد دوم اينه كه اون خودش وارد موضوعي كرده كه ازش مي ترسيده . يعني گاهي آدم نبايد زياد از حد راجب كاري كه مي خواد بكنه فكر كنه ويا راجب عكس العمل بقيه .
حتما شما هم با افرادي روبه رو شدين كه حرفي كه زدن به نظر شما ابتدايي و يا حتي مسخره بوده . پس مي بينيد كه اين قضيه براي همه هست .
پس خودتون رو داخل موضوعي قرار بديد كه از اون مي ترسيد .
يادتون باشه فرد مومن گوشه گير و منزوي نيست .(تنها در يك مورد هست اون هم هنگام ارتباط با خداي خودشه)
مشكل ديگه من فكر مي كنم خانواده ها باشن . خيلي از خانواده ها حق ابراز نظر و عقيده رو از فرزندانشون مي گيرن و يا حتي ساده انگارانه مي دونن . حتي در مورد ساده ترين مسائل شخصي فرد (مثلا خريد لباس يا ...) . اينه كه كم كم فرد منزوي مي شه و اعتماد به نفسشو از دست مي ده .
شما مي تونيد كمي درباره سابقه ي اين مسئله در درون خودتون فكر كنيد . اين كه از چه موقع و به خاطر چه موضوعي اين حساسيت به وجود اومده .
اگر دوستي داريد از او كمك بگيرين (براي مسائل اجتماعي مثلا به جاي شما صحبت نكنه تا خودتون مجبور بشين ) . حتما با خانوادتون هم صحبت كنيد .(مثلا با خواهرتون يا هركس كه اعتماد داريد.)
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۱/۲۳, ۱۰:۴۲ #9
به نام خدا ، با سلام
یا در هنگام ارتباط برقرار کردن با انسانها همیشه نمی دونم چی بگم چه جوری بیان کنم وحرف همیشه کم می یارم .
یادمان باشد روایت داریم " اذا تم العقل نقص الکلام " " هنگامی که عقل کامل شود ، کلام کوتاه میگردد "بنابر این لزومی نداره ما با هرکسی و یا در هرجایی که قرار میگیریم خودمون رو ملزم بدونیم که حتما با دیگران حرف بزنیم در حالی که حرفی هم برای گفتن نداریم ، پس این عیب نیست بلکه یک نقطه قوت در وجود شماست .
و اما ارتباط با دیگران :
مقوله ارتباط و ایجاد ارتباط بحث بسیار پیچیده و طولانی ایه ، چون روحیات افراد متفاوته و همینطور فرهنگهاشون و این مساله ، ایجاد ارتباط رو قدری پیچیده میکنه .
در ایجاد ارتباط پارامترهای زیادی دخیلند که برای آغاز ارتباط با دیگران نیازمندیم اونها رو بشناسیم .
بعضی ازاین پارامترها عبارتند از : روحیات ، فرهنگها ، اعتقادات ، علل و اهداف ایجاد ارتباط و... آنهم در یک پروسه دوجانبه ، یکی طرف ایجاد کننده ارتباط ( مثلا شما ) و دیگری ، طرف پذیرنده ارتباط (طرف مقابل ) بعضی از عواملی که بر شمردیم خودش زیر شاخه های ریزتری داره و به بخشهای فرعی تری تقسیم میشن .
نظر به اینکه بیان تمام نکات در بحث ایجاد ارتباط بسیار وقت گیر و تخصصی هست ، فقط به بیان اهم موارد اکتفا میکنیم ؛ توجه داشته باشید که غرض از بیان گذرای تقسیمات فوق این بود که متذکر بشیم در ایجاد یک ارتباط عوامل بسیاری دخیلند و اگر برقراری یک ارتباط با شکست مواجه شد شما نباید خودتون رو سرزنش کنید و در ایجاد ارتباط با دیگران خودتون رو شکست خورده محسوب کنید چون ممکنه مشکل از جای دیگری باشه که به هیچ وجه ارتباطی به شما نداشته باشه .
روحیات افراد رو در ایجاد ارتباط نباید دست کم گرفت مثلا بعضی ها خجالتی و کم رو هستند و دیر به احساسات دیگران جواب میدن بنابر این شما با یکی دو بار اقدام به ایجاد ارتباط ، نتیجه نمی گیرین و تصور میکنید که مشکل ایجاد ارتباط از شماست در صورتی که اینطور نیست ، شاید بعکس هم باشه و ایشون خیلی هم مایل باشه با شما ارتباط داشته باشه ولی نتونه این حس رو منتقل کنه ( شما با دقت در رفتار اشخاص ، بتدریج و بمرور می تونید این مساله رو تشخیص بدید )
این مساله رو هم باید بپذیریم که بعضی از افرادمایل نیستند با افراد جدید مثل فامیل جدید ، همکار جدید ، همسایه جدید ، همکلاسی جدید و... ارتباط برقرار کنند و خوب این حق اونهاست و ما باید به خواستشون احترام بذاریم و خودمون رو بهشون تحمیل نکنیم اونها با همه افراد جدید این برخورد رو می کنن و شما در عدم ایجاد این ارتباط مقصر نیستید .
بعضی ها هم خجالتی نیستند ، جزء دسته دوم هم نیستند ، اما به لحاظ روحی و رفتاری آدمهای جدی ای هستند و ابراز احساسات نمی کنند ، اما به وقتش که شاید مدتی طول بکشه ، می بینید که از مراوده و دوستی با شما بسیار خوشحالند اما بروز نمی دن پس اینجا هم شما مقصر نیستید و تمام این مسائل در ارتباط اشخاص با هم بسیار طبیعی است .
و اما طرف دیگر این ارتباط شما هستید و آنچه دیگران از برخوردهای شما تلقی میکنند مثلا اگر شما جزء دسته اول باشید و خجالتی طبیعیه که دیگران متوجه اشتیاق شما برای ارتباط با خودشون نمیشن و این مشکلیه که دقیقا به شما مربوط میشه .
امیدوارم منظور من رو از این پست طولانی دریافته باشید ؛ غرض این بود که در شکست ارتباطی تون ، اول عیب شناسی دقیق کنید ، شاید این مشکل به دیگران برمیگرده نه به شما ولی شما خودتون رو مقصر میدونید و این اعتماد به نفستون رو تضعیف میکنه ولی اگر مشکل از خودتون بود برای رفع اون اقدام کنید .
شناخت مشکل ، پذیرش اون ، واقع بین بودن ، دقت در رفتار آدمهای موفق در ایجاد ارتباط - و بویژه دقت در اینکه اونها چگونه یک ارتباط رو در اولین گام آغاز میکنند ( مثلا اولین گام اونها برای ارتباط با خود شما چی بوده ؟) – جسارت دادن به خود در اقدام به آغاز ارتباط با دیگران ، سرخورده نشدن از شکست در ارتباط و ریشه یابی اونها ( همونطور که عرض شد شاید شما مقصر نباشید ) و از همه مهمتر ، نگاه بزرگوارانه و گذشت از خطاهای قابل اغماض دیگران راههای خوبی برای ایجاد یک ارتباط موفق هستند .
ما در قران کریم آیات زیادی در خصوص ارتباط سالم انسانها وبویژه مومنین داریم که اونها رو طی دستوراتی از خلقیاتی که موجب شکست در ارتباطها و ایجاد دشمنی و یا کدورت میشه برحذر میداره ؛ سوره مبارکه حجرات مملو از دستورات اخلاقی برای اصلاح امور جامعه اسلامی است ، بدیهی است بکارگیری هر یک از این توصیه ها در ایجاد ارتباط صحیح اجتماعی یاریمان خواهد کرد :
ای اهل ایمان نباید قومی قوم دیگر را مسخره و استهزا کنند ...و هرگز از یکدیگر عیبجویی نکنید و به نامها و لقبهای زشت یکدیگر را مخوانید حجرات / 11
ای اهل ایمان از بسیار پندارها و گمان بد در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظن و پندارها معصیت است و نیز هرگز از حال درونی هم تجسس نکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید حجرات / 12
ادامه دارد...
ویرایش توسط fatememeshkat : ۱۳۸۷/۰۱/۲۳ در ساعت ۱۰:۵۰
-
-
۱۳۸۷/۰۱/۲۵, ۱۹:۴۶ #10
تمرین کنید و از همین زاویه ای که موفق هستید شروع کنید ، مثلا سوالاتتون رو در بخش های مختلف همین کانون مطرح کنید ، اگر از پاسخ سوالی قانع نمی شین حتما محترمانه و بصورت دقیق بگین چه قسمتی قانعتون نکرده و چرا ؟ دلیلتون چیه ؟ اگر باز هم قانع نشدید درخواست جواب کنید . و این کار رو ادامه بدین تا مطمئن بشین که در مطرح کردن اصل سوال مشکلی ندارین .
سوالاتی دارم مثلا از استاد یا اشخاص دیگه که عالم هستند اما نمی دونم از بیانشون خجالت می کشم ویک دلهره وهراس همراهم هست
سوالات ما در یک تقسیم بندی کلی دو دسته هستن : یک دسته ، سوالاتی هستند که در حوزه های خاصی مطرح میشن و طبیعتا همه در طرح اونها احساس خجالت میکنن ( بنابراین خجالت در این بخش طبیعیه و به شخص شما اختصاص نداره ) دسته دیگه سوالاتی هستند که معمولیند و در طرح اونها قاعدتا خجالتی وجود نداره ، پیشنهاد من اینه که پس از اینکه در زمینه طرح سوال قدری احساس موفقیت کردین از خانواده و محیط های صمیمی و کوچک شروع کنین و با اعتماد بنفس سوال خودتون رو مطرح کنین و دربارش بحث کنین ، کم کم حوزه محیط طرح سوالتون رو گسترش بدین مثلا اقوام ، دوستان ، کلاس و...
سعی کنید زود رنج نباشید و خنده دیگران رو حمل بر تمسخر نکنین ، اگر در روند پرسش اشتباه کردین خیلی راحت اشتباهتون رو تصحیح کنین و خیلی راحت خنده دیگران رو با یه لبخند همراهی کنین حتی اگر خنده تمسخر باشه چون توصیه قرانه که با اغماض و بزرگواری و سخن درست از کنار سخنان جاهلانه و بیهوده بگذرید .
ضمنا داشتن اشتباهاتی هتگام صحبت کردن ، خیلی طبیعیه ، قدری به اطرافیان خودتون توجه کنین و ببینین اگر مثلا سر کلاس یه دانشجوی موفقی سوال بپرسه و وسطش حتی متوجه بشه که چه سوال بی ربطی کرده خیلی راحت عذر خواهی میکنه و مثلا میگه "ببخشید ، فهمیدم ، اشتباه کردم " یا حتی مجریان متبحر صدا و سیما رو ببینین ، با اینکه شغلشون درست صحبت کردنه با این حال بازهم اشتباهاتی در برنامه های پخش مستقیم دارن ، پس خودتون رو بابت اشتباهات در گفتار ملامت نکنین و با اعتماد بنفس تمرین کنین .
نظم ذهنی برای پست بعدی انشاءالله
موفق باشید
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُم مَّالَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِعَظِيمٌ
وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ
آنگاه كه آن [بهتان] را از زبان يكديگر مىگرفتيد و با زبانهاى خود چيزىرا كه بدان علم نداشتيد مىگفتيد و مىپنداشتيد كه كارى سهل و ساده است بااينكه آن [امر] نزد خدا بس بزرگ بود
و [گر نه] چرا وقتى آن را شنيديد نگفتيد براى ما سزاوار نيست كه در اين [موضوع] سخن گوييم [خداوندا] تو منزهى اين بهتانى بزرگ است
سوره نور آيات 16 و 17
حضرت زهرا (س) :
کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.:salavat(10):رسول اکرم(ص):الحیاءحسن و لکن فی النساءأحسن؛حیا خوب است ولی برای زنان خوب تر است.
-
تشکرها 3
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری