-
۱۳۸۷/۰۲/۱۴, ۱۴:۱۳ #1
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۵
- نوشته
- 134
- مورد تشکر
- 122 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
نوآوري و شكوفايي
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز سال 1387، امسال را سال «نوآوری و شکوفایی» نامیدند و تصریح کردند: امسال باید فضای نوآوری، کشور را فرابگیرد و همه مسئولان خود را موظف بدانند با بهره گیری از امکانات مادی و معنوی، کارهای نو و ابتکاری و راههای میان بر را در سایه مدیریت صحیح، تدبیر درست و حکمت در فعالیت کشور وارد کنند تا کام مردم از ثمره این تلاش ها شیرین شود.
ما نيز به تبعيت ايشان در اين تاپيك به بررسي درباره اين موضوع مهم پرداخته و به چيستي نوآوري و شكوفايي و عناصر اصلي آن و همچنين چگونگی تحقق شکوفایی در جامعه و ارائه جامع ترین راه کار البته از ديدگاه قرآن اشاره اي خواهيم كرد.
از همه شما دوستان دعوت مي كنم كه براي پربار شدن بحث نظرات خود را نوشته و ارسال كنيد
ویرایش توسط seyyed : ۱۳۸۷/۰۲/۱۴ در ساعت ۱۴:۲۱
الهم صل علی محمد و آل محمد
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۲/۱۴, ۱۴:۳۲ #2
انسان و توانایی مدیریت بر هستی
شخصیت انسانی از پیچیده های بسیاری برخوردار است. این پیچیدگی در جامعه انسانی نیز خود را نشان می دهد. ظرفیت هایی شخصیتی در جامعه به شکل ظرفیت های اجتماعی خود را نشان می دهد. از این روست که نمی توان از ظرفیت ها و توانمندی های اجتماعی سخن گفت و از ظرفیت های انسانی چشم پوشید.
این نگرش بر این باور است که میان فرد و اجتماع و شخصیت فردی و جامعه و تاریخ انسانی ارتباط فراتر از آن است که بتوان از هر یک به تنهایی سخن گفت. در نگرش و تحلیل قرآنی انسان موجودی فراتر از هر موجودی است که در تصور و حتی تخیل انسانی بجنگد؛ زیرا وی را خلیفه و جانشین خدا بر هستی دانسته است. این بدان معناست که غیر از خداوند تبارک و تعالی هیچ موجودی را نمی توان یافت که در حد و اندازه های انسانی پدید آمده و آفریده شده باشد.
در آیات قرآنی بر این نکته تاکید شده است که وی موجودی است که همه اسمای الهی را در خود به شکل نرم افزاری و غیر فعال دارا می باشد؛ تلاش های انسانی در یک فرآیند آن را به شکوفایی و باوری می رساند. اسمای الهی در تفسیر و تحلیل قرآنی به معنای ظرفیت هایی است که در انسان به شکل قوه در ذات وی نهاده و سرشته شده است. از این روست که انسان از همه چیزها ، قدرت ها و ظرفیت هایی برخوردار است که در خداوند به فعلیت در آمده است. اگر الوهیت مطلق و ربوبیت مطلق خداوندی را کناری بگذاریم هم از الوهیت و ربوبیت طولی مقید برخوردار می باشد و هم از دیگر قدرت های الهی چون قدرت، خالقیت ، زنده کردن و میراندن و تعلیم و تزکیه و تکلیم و تهذیب و امور دیگری که جزو قدرت های خداوندی شمرده می شود. از این روست که خداوند مدیریت و تدبیر هستی و موجودات آن را حتی موجودات برتر فرازمینی و فرامادی چون فرشتگان و جنیان را به عهده او گذاشته است و انسان کامل به خلافت از سوی خداوند همه آن ها را ربوبیت کرده و به کمال شایسته ایشان می رساند
البته این زمانی است که شخص خود در تلاشی که در اصطلاح قرآنی به آن کدح می نامد در یک فرآیند زمانی بکوشد تا سرمایه های سرشته در ذات خویش را به فعلیت رساند. در روان شناسی بر این نکته تاکید می شود که انسان در چند مرحله خود را به کمال می رساند. این کمال رسانی در دو جنبه مادی و معنوی و نیز در دو حوزه شخصیت فردی و اجتماعی است. وقتی انسانی در یک فرآیند با تلاش و کوشش خود توانست تا اسمای الهی را در خود به فعلیت رساند به مقام خلافت انسانی دست می یابد و شخص برتر را شکل می بخشد که توانایی مدیریت بر هستی را دارا می باشد.
منبع: سماموس
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۲/۱۴, ۱۴:۳۸ #3
نوآوري در حوزه اجتماعی
در حوزه اجتماعی نیز این گونه است شخص در یک فرآیندی شخصیت و هویت اجتماعی خود را شکل می بخشد و توانایی همگرایی و بهره گیری از مواهب اجتماعی را برخوردار می شود. مجموعه ای که از انسان های کامل هرچند در بخش عمده ای از توانایی ها و ظرفیت ها به وجود می آید و در اصطلاح قرآنی از آن ها به جامعه ایمانی یاد می شود، جامعه برتر و نمونه ای است که به شکوفایی رسیده است. شکوفایی در جامعه برتر به معنا و مفهوم بهره گیری از همه ظرفیت های فعلیت یافته در جامعه است و اگر بخواهیم برای آن همانندی بیابیم می توان به خودشکوفایی در روان شناسی شخصیت انسانی اشاره کرد. خود شکوفایی به معنای آن است که شخص از همه ظرفیت ها و توانمندی های خویش بهره گیرد. در این حالت است که نوعی اعتماد به نفس و عزت نفس درآدمی پدید می آید که وی را از دیگری به نیاز می کند. این عدم وابستگی به دیگری به معنای منفی آن نیست بلکه به معنا و مفهوم آن است که شخص می خواهد از همه ظرفیت های خویش بهره گیرد و اگر از دیگری نیز بهره می گیرد و به واسطه آنان برخی از نیازهای فردی خویش را پاسخ می دهد در حقیقت بخشی از همان توانایی بهره گیری ازدیگری است که هر کسی از آن برخوردار نمی باشد مگر آن که بتواند شخصیت خویش را به گونه ای بسازد که وی را موفق به کنترل و مدیریت دیگری کند. این گونه است که شخص با اعتماد به نفس کامل و به دور از هرگونه وابستگی ذلت گونه می تواند از بهترین شیوه تحمل دیگری و ارتباط و بهره گیری از توانمندی های آنان خود را به سوی کمال بکشاند.
چنین حالتی را نیز می توان در جامعه ایمانی و نمونه برتر یافت. جامعه برتر با عزت و اعتماد به نفس نه تنها از ظرفیت ها و توانمندی های خودی و شهروندان خود بهره می گیرد بلکه با مدیریت و تدبیر بر خاسته از ایمان از توانایی و ظرفیت های موجود در دشمن نیز به نفع خود سود می برد. چنین مساله ای را پیامبر(ص) به اشکال مختلف بیان داشته است که یکی از آن ها مساله به کارگیری از ظرفیت های شیطان برای اهداف خدایی خود و جامعه ایمانی بوده است. آن حضرت (ص) در روایتی می فرماید: اسلم شیطانی بیدی ؛ شیطان من به دست من اسلام آورد و تسلیم گردید. به این معنا که من حتی توانستم دشمن خویش را برای اهداف خود رام کنم و از آن بهره گیرم. اگر مساله اسلام آوری را در این جا نپذیریم بی شک تسلیم و مدیریت شیطان و قوای دشمن درآن به خوبی نمو دار است. این شیطان که در روایت بیان شده است می تواند ابلیس باشد و می تواند قوای شیطانی باشد که فجور را الهام می کند و آدمی را به سوی هواهای نفسانی سوق می دهد. بنابراین آن حضرت در هر حال توانست دشمن خویش را برای اهداف ایمانی و کمالی خویش به کار گیرد. جامعه ایمانی می بایست این گونه باشد و بتواند خود را برای رسیدن به اهداف خویش از هر گونه امکانات و ظرفیت های جامعه و حتی دشمنان خویش بهره گیرد.
پس از شکوفایی و بهره گیری از ظرفیت های آن چه مهم و اساسی است پاسخ گویی به نیازهای نوشونده است. همان گونه که شرایط زمکانی و تغییر مقتضیات عصری چیزهایی جدیدی را می خواهد و می طلبد پاسخ های نوین و تازه ای نیز نیاز است تا به این خواسته ها و شرایط پاسخ های درخور دهد. این پاسخ می بایست بر پایه اصول و ارزش هایی باشد که جامعه را ساخته و به مقام شکوفایی رسانده است. جامعه بر پایه بینش و نگرش ها و نیز ارزش ها و اصول خاصی توانسته است به این شکوفایی برسد . از این مرحله نیز می بایست بر اساس همان ارزش ها و اصول پاسخ های درست و راهکارها و سازوکارهای راستی را یافت که بتواند به شرایط زمکانی پاسخ دهد.
تاکید بر پاسخ مبتنی بر اصول و ارزش ها از آن روست که همین بینش ها و نگرش ها و ارزش ها بوده است که توانسته جامعه را تا این مرحله پیش برد و هر گونه تغییر در اصول و ارزش ها می تواند نه تنها بازدارنده بلکه واپس گرایانه باشد و حتی همگرایی جامعه را با خطر بحران هویت مواجه سازد. این نوآوری ها می تواند در روش ها و یا برخی از اصول غیر ثابت و متغیر انجام شود. به این معنا که می تواند در روش ها و شکل ها باشد و هم می تواند در برخی از ماهیت ها و محتوایی که ارتباطی با اصول ثابت ندارد و بنیاد آن را دگرگون نمی کند اتفاق بیافتد.
قرآن این گونه مسایل را در داستان تاریخ بشر که از آدم تا خاتم (ص) گزارش کرده آورده است. قرآن بیان می کند که خداوند در هر عصری مجموعه ای را فروفرستا ده است که از به عنوان منهاج و روش های نوشونده یاد کرده است تا برای هر عصر تاریخی بتواند مفید و سازنده باشد و فرد و جامعه را به سوی کمال شایسته پیش برد. از این رو سخن از شریعه و منهاجا به میان می آید؛ به این معنا که جامعه بتواند خود را با بخشی از محتوای جدید همراه با روش های تازه به کمال برساند. به هر حال آن چه جامعه برتر ایمانی در این زمان نیاز دارد آن است که نیازهای نوشونده خویش را با بهره گیری از اصول و ارزش ها پاسخ های درخور دهد و از همه ظرفیت های موجود بهره گیرد.
منبع: سماموس
ویرایش توسط saba : ۱۳۸۷/۰۲/۱۴ در ساعت ۱۴:۴۰
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۲/۱۶, ۰۰:۰۱ #4
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۵
- نوشته
- 134
- مورد تشکر
- 122 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
در رابطه با عناصر اصلي در نوآوري و شكوفايي مقاله اي را دوست گراميم خلیل منصوری نگارش كرده در اين قسمت آن مقاله ارزشمند را ارئه مي كنم:
فرهنگ و تمدن، مأموريت راهبردي بشر
بازسازي تمدن از وظايف دايمي جوامع بشري است. قرآن از بشر مي خواهد تا در آباداني زمين و بهره گيري از همه مواهب زميني تلاش كنند. آباداني به عنوان وظيفه شرعي و تكليف الهي براي انسان ها معرفي شده و به عنوان يكي از راهبردهاي اساسي در دستور كار آنها قرارگرفته است
انسان به عنوان خليفه الهي در زمين مأموريت يافته تا زمين را مديريت كرده و با عناصر وجودي خويش، آن را به سوي هدف اصلي آفرينشش هدايت كند. عناصر وجودي كه در ذات انسان سرشته شده به گونه اي است كه مي تواند همه اهداف مورد نظر خداوند را برآورده سازد و برخلاف تحليل و پيش بيني ديگراني چون فرشتگان، از اين توان برخوردار مي باشد كه به عنوان ربوبيت طولي عمل كرده و هر موجود و عنصر زميني را به درست ترين شكل بهره برداري كنند و به كمال شايسته و بايسته خود برساند
اين مأموريت راهبردي بشر به شكل فرهنگ و تمدن بروز و ظهور مي يابد. آن چه را كه ما در اصطلاح زباني خود از آن به فرهنگ و تمدن ياد مي كنيم در حقيقت همان مأموريت بشري است. تمدن شكل تجسمي همان فرهنگ متعالي است كه بشر در زمان دست يابي به شكوفايي و رشد به دست مي آورد و به صورت عناصر عيني و تجسمي آشكار مي سازد. از اين جوامع با فرهنگ، داراي تمدن هاي پيشرفته و متعالي هستند كه نمود عيني آباداني زمين مي باشد.
زمين با عناصر تمدني، آباد مي شود و هر يك از عناصر و موجودات آن به دست آدمي پرورانده مي شوند و به كمال شايسته خويش دست مي يابند. بر اين اساس بازسازي تمدني و فرهنگ، مأموريت دايمي و هميشگي بشر دانسته شده است. بازسازي فرهنگي و تمدني به معناي آن است كه بشر در شكل جوامع و ملت هاي همسو و همدل و همگرا مي بايست همواره مواردي را كه مطلوب نيست و يا مطلوبيت خود را در شرايط خاص از دست داده بازنگري و بازسازي كند و آن را متناسب با شرايط، سامان دهي نمايد.
بازسازي فرهنگي و تمدني همانند فرهنگ سازي و تمدن سازي، امري دشوار است، اما به جهاتي اين دشواري كم تر مي باشد؛ زيرا در طول تاريخ تمدني بشر، مجموعه هاي مهم و پشتوانه هاي بسياري فراهم آمده كه مي تواند براي هر ملتي مفيد و سازنده باشد و با بهره گيري از آن، متناسب با شرايط نوشونده و نيازهاي تازه و جديد عمل كرده و پاسخ هاي درخور و شايسته به مأموريت راهبردي خود در قبال هستي و زمين و زمان دهد.
ویرایش توسط seyyed : ۱۳۸۷/۰۲/۱۶ در ساعت ۰۰:۰۲
الهم صل علی محمد و آل محمد
-
۱۳۸۷/۰۲/۱۶, ۰۰:۰۴ #5
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۵
- نوشته
- 134
- مورد تشکر
- 122 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
جايگاه ارزش ها و اصول در بازسازي تمدني
نوآوري به معناي ايجاد چيزهاي نوين براي پاسخ گويي به نيازهاي جديد و يا قديمي در شكل نو و ابتكاري است. نوآوري زماني مي تواند مفهوم و معناي درستي يابد كه ارتباط صحيح و كاملي ميان نوآوري ها و اهداف و راهبردهاي هر جامعه و يا شخص وجود داشته باشد. به اين معنا كه هر نوآوري نمي تواند مفيد و سازنده باشد بلكه حتي اگر در راستاي اهداف اصلي و راهبردي نباشد مي تواند بسيار زيانبار و خطرناك باشد. از اين رو گفته اند مطلق نوآوري، امري مفيد و سازنده نيست.
اين در حالي است كه مطلق شكوفايي، امري پسنديده ومفيد ارزيابي مي شود؛ زيرا شكوفايي به معناي آزادسازي و بهره گيري از همه سرمايه ها و نيروها و توان هاي فردي و يا جمعي است. اگر به گياهان توجه شود به خوبي اين معنا درك مي شود كه آنها از توان و نيرويي كه ذخيره ساخته اند به خوبي بهره مي گيرند و به شكل غنچه هاي زيبا آن را شكوفا ساخته و در نهايت گل ها و ميوه هاي زيبا و مفيدي را به هستي و جهان ارايه مي دهند. بنابراين مي توان گفت كه ارتباط تنگاتنگي ميان سرمايه هاي فرهنگي و تمدني و شكوفايي وجود دارد. اين بدان معنا خواهد بود كه شخص و يا جامعه اگر بخواهد معناي شكوفايي را در خود و جامعه بروز و ظهور دهد مي بايست از عناصر و سرمايه هاي وجودي خود بهره گيرد. اين گونه است كه هرگونه گسست فرهنگي و تمدني مي تواند بسيار آسيب زا باشد و جلوي شكوفايي را بگيرد. عناصر فرهنگي و تمدني هر ملتي سرمايه هاي آن ملت است كه با استفاده از آن مي تواند در مسير تعالي و تكامل گام بردارد. هرگاه ملت و جامعه اي به خوبي و درستي از سرمايه هاي اندوخته در طول تاريخ خويش بهره گيرد به سادگي مي تواند بسياري از پرسش ها و نيازهاي خود را پاسخي در خور دهد.
از اين جاست كه نقش سازنده ارزش ها و اصول در بازسازي فرهنگي و تمدني آشكار مي شود. به اين معنا كه هر جامعه و ملتي براي دست يابي به اهدافي كلان گرد آمده و بر اساس اصول ارزشي خاصي شكل يافته اند، اين اصول ارزشي هستند كه ملت را در كنار هم قرارداده و انگيزه اصلي همدلي و همگرايي و همسويي مردم شده است. بنابراين عناصر فرهنگي در حقيقت به معناي عناصر رواني و روحي هر جامعه است و بي آن جامعه و ملت همانند جسدي مي شود كه روح از آن بيرون رفته است. عناصر فرهنگي و اصول هاي ارزشي هر جامعه اي در حقيقت روح و جان كالبد ملت و تمدن هاي ملي و يا فراملي است. عناصر فرهنگي و اصول ارزشي است كه به سازه هاي بشري معنا و مفهوم مي دهد. هر ابزار و سازه تمدني چون تلويزيون و يا راديو و رايانه، زماني معنا و مفهوم مي يابد كه عناصر فرهنگي و بهره گيري از آن شناسايي شده و به درستي به كار گرفته شود؛ وگرنه چيزي بي ارزش و بي معنا خواهد بود.
الهم صل علی محمد و آل محمد
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۲/۱۶, ۰۰:۰۵ #6
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۵
- نوشته
- 134
- مورد تشکر
- 122 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
اصول ارزشي، جانمايه تمدنها
جوامع در پناه عناصر فرهنگي معنا و مفهوم مي يابند و اصول ارزشي و فرهنگي در حقيقت جان تمدن هستند.
از اين رو در بازسازي تمدني مي بايست اين مسئله مورد توجه قرارگيرد كه اين بازسازي به دور از اصول ارزشي انجام نشود تا گسست فرهنگي پديدار نگردد.
بازسازي فرهنگي نيز مي بايست اين گونه باشد و عناصر فرهنگي كه مورد بررسي و تحليل و تغيير قرارمي گيرد مي بايست با توجه به اصول اساسي و اصلي فرهنگي انجام شود و از هرگونه تضادي با آن در امان ماند وگرنه هرگونه بازسازي فرهنگي در بيرون از چارچوب هاي اصول اساسي مي تواند به گسست فرهنگي همانند گسست نسلي بيانجامد كه پيامد آن چيزي جز فروپاشي تمدني نخواهد بود.
همان گونه كه در شكوفايي نياز است تا شخص و جامعه از همه سرمايه هاي وجودي و دارايي هاي خود بهره گيرد و آن را به منصه ظهور برساند و از آثار و پيامدهاي سازنده آن بهره مند شود همينطور مي بايست در نوآوري ها عناصر اصلي و اصول ارزشي را حفظ كند تا جلوي هرگونه گسست تمدني و فرهنگي گرفته شود و ارتباط ميان گذشته با آينده گردد.
الهم صل علی محمد و آل محمد
-
۱۳۸۷/۰۲/۱۶, ۰۰:۰۶ #7
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۵
- نوشته
- 134
- مورد تشکر
- 122 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
نوآوري در محور ارزش ها
مي توان گفت تنها آن نوآوري براي تمدن ها و ملت ها مفيد و سازنده است كه براساس اصول ارزشي و فرهنگي باشد؛ زيرا جوامع براساس اصول اساسي شكل گرفته كه خاستگاه آن عقل مستقل، عقلانيت جمعي و اصول ارزشي وحياني است كه از آن به دين تعبير مي كنند. در حقيقت جوامع بشري براساس نيازهاي جمعي شكل گرفته و براي دست يابي به اهدافي عقلاني و عقلايي چون عدالت، آرامش، امنيت، آسايش، آزادي و قانون گرايي و مانند آن ايجاد شده است.
بشر داراي تفاوت هايي در روش هاي دست يابي و تنظيم اهداف ابتدايي، مياني و غايي است كه اين امر تفاوت هاي فرهنگي را سبب مي شود. اين تفاوت هاي فرهنگي البته متاثر از عوامل مختلفي چون شرايط محيطي و جغرافيايي و نيازهاي زماني و مكاني است، بنابراين، برخي از ويژگي هايي از اين دست خود را بر فرهنگ و ارزش هاي فرهنگي تحميل مي كند كه ناديدن آن ها يا ناديده گرفتن آن ها مي تواند بسيار خطرناك و زيانبار باشد.
آن چه ملتي را از ديگر ملت ها و جوامع متمايز مي كند همين تفاوت هاي فرهنگي است. به عنوان نمونه در مناطقي كه چهار فصل وجود ندارد و آب و هواي آن دو فصلي است نمي توان از اين مسئله سخن گفت و متأثر از آن بود. در حالي كه در مناطقي كه آب و هواي آن چهار فصلي است فرهنگ هايي براساس اين اختلاف آب و هوائي پديد مي آيد و نيازهاي خاصي را مي طلبد كه تمدن به آن ها به شكل تجسمي پاسخ مي دهد.
از اين رو برخي از ارزش هاي فرهنگي خاص و نيازهاي تمدني خاص پديد مي آيد و اين در حالي است كه در جوامع ديگر و يا مناطق فرهنگي و تمدني ديگر نمي تواند معنا و مفهوم درستي يابد و امري لغو و بيهوده است.
اين دسته از ارزش ها هر چند كه نمي تواند به عنوان ارزش هاي فرهنگي و تمدني بشري قلمداد گردد ولي تمدن و فرهنگ ها را تحت تأثير خود قرار مي دهد و نمي توان به سادگي از كنار آن ها گذشت. اين گونه است كه مي بايست به اين دسته از ارزش هاي تمدني و فرهنگي نيز توجه كافي مبذول داشت و در بازسازي تمدني و فرهنگي از آن غافل نشد.
هر نوآوري و بازسازي فرهنگي و تمدني مي بايست در چارچوب و محوريت اصول ارزشي جامعه و ملت باشد تا بتواند افزون بر مفيد بودن، تأثير كاملي را به جا گذارد و موجبات شكوفايي و پيشرفت تمدني جامعه را فراهم سازد.
الهم صل علی محمد و آل محمد
-
۱۳۸۷/۰۲/۱۶, ۰۰:۰۷ #8
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۵
- نوشته
- 134
- مورد تشکر
- 122 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
بدعت يا نوآوري زيانبار و ضدارزشي
در آيات قرآني از مسئله نوآوري به دو شكل سخن به ميان آمده است. قرآن با آن كه مردم را به رشد و تعالي از طريق بهره گيري ازهمه دانش ها و علوم اكتسابي و علوم تجربي و حسي دعوت مي كند و حتي خود در حوزه قوانين همواره از قوانين تازه و متناسب با شرايط زماني و مكاني جوامع سخن مي گويد و قوانين را به دو دسته ثابت و متغير بخش كرده و حتي منطقه فراغي را براي برخي از قوانين و يا در حوزه شكلي و روشي ارايه مي دهد، با اين همه از هرگونه بدعت و نوآوري در بيرون ازچارچوب هاي اصول و ارزش هاي راهبردي باز مي دارد.
اين بدان معناست كه هر نوآوري تمدني نيز مي بايست در حوزه ارزش هاي راهبردي جامعه و ملت باشد تا بتواند از هرگونه گسست ميان عناصر تمدني با عناصر فرهنگي جلوگيري نمايد.
به اين معنا كه نوآوري ها در حوزه فناوري ها و عناصر تمدني مي بايست در چارچوب عناصر فرهنگي پذيرفته شده عقلي و عقلايي و شرعي باشد تا بتواند رشد و تعالي انساني را به دنبال داشته باشد؛ زيرا هرگونه گسست ميان عناصر فرهنگي و نوآوري تمدني مي تواند تمدن را بي روح گرداند و آن را به كالبدي بي جان تبديل كند كه نتواند نيازهاي واقعي بشر و يا جامعه و ملتي را برآورده سازد. فرهنگ مي بايست در همه سازه هاي تمدني و نوآوري هاي فيزيكي، خود را نشان دهد تا ارتباط كامل ميان عناصر فرهنگي و فن آوري ها و نوآوري هاي تمدني كمال بشري را رقم زند.
قرآن در آيات بسياري بدعت و نوآوري هايي را كه بيرون از چارچوب و محور اصول ارزشي و فرهنگي باشد به عنوان نوآوري هاي زيانبار قلمداد كرده و از امت اسلام خواسته است تا از آن پرهيز كنند.
قرآن حتي يكي ازماموريت ها و وظايف پيامبران و به تبع آن دولت اسلامي را مبارزه با هرگونه بدعت هايي برمي شمارد كه با عناصر عقلاني و عقلايي و وحياني در تضاد است و برخاسته از اوهام و خيالات و خرافات مي باشد و يا موجب مي شود تا آدمي نتواند ازمواهب طبيعت بهره گيرد و يا از ماموريت آبادسازي و تمدن سازي زمين باز ماند. (اعراف آيه 32 و نيز انعام، آيات 143- 145 و 148 و 150)
قرآن از بشر مي خواهد كه نوآوري هايش در چارچوب اصول ارزشي و فرهنگي درست باشد و در هر زمينه چه روشي و يا شكلي و حتي در برخي ازمحتوا اگر نوآوري دارد مي بايست از اصول كلي ارزشي بيرون نباشد تا بتواند براي شخص و جامعه و زمين مفيد و سازنده باشد.
الهم صل علی محمد و آل محمد
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۲/۱۶, ۰۰:۰۸ #9
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۵
- نوشته
- 134
- مورد تشکر
- 122 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
ماموريت تمدن سازي بشر
چنان كه گفته شد ماموريت بشر در زمين آباداني است و خداوند به صراحت مي فرمايد: هو الذي انشاكم من الارض و استعمركم فيها (هود آيه 61) او خداوندي است كه شما را از زمين ايجاد كرد و براي آباداني در زمين به كارگرفت. اين حقيقت به معناي آن است كه ماموريت بشر در زمين و هدف از آفرينش انسان در آن ماموريت، تمدن سازي است. به عبارت ديگر يكي از ماموريت هاي بشري آن است كه زادگاه خويش را كه زمين است آباد گرداند و آباداني زمين به اشكال مختلف انجام مي شود كه يكي از آن ها تمدن سازي و بهره گيري از عناصر زميني براي سازه هاي خلاقانه و ابتكاري بشر است.
از آن جايي كه ماموريت بشر از سوي خداوند تمدن سازي بيان شده مي بايست همه عناصر و مولفه هاي مورد نياز براي اين ماموريت در وي نهادينه شده باشد و آدمي طوري سرشته شود كه بتواند اين ماموريت را با ابزارها و توانايي هاي ذاتي خويش به سرانجام خوش برساند. از اين رو در آدمي همه عناصر مورد نياز و در زمين همه ابزارها و مواد خام براي اين كار فراهم آمده است. آن چه در آدمي به صورت فردي و جمعي سرشته شده، به عنوان اسما و نام هاي الهي، خوانده شده است. اين گونه است كه آدمي، خلاق و مبتكر و معلم و مبدع و مانند آن مي باشد.
اين توانمندي ها در يك فرآيند زماني و هم چنين رشدي به بلوغ و كمال مي رسد و شخص مي تواند از آن ها براي دست يابي به نيازهاي فردي و جمعي بهره گيرد. از اين مسئله در روان شناسي به شكوفايي ياد مي شود و خودشكوفايي اصطلاحي است كه به معناي بهره گيري شخص از همه سرمايه هاي ذاتي مي باشد.
در حوزه اجتماعي و تمدني نيز مي بايست هر جامعه اي از همه عوامل دروني و بيروني و سرمايه هاي ذاتي و جمعي و عناصر موجود در محيط زيست خويش بهره گيرد تا بتواند به تمدني با روح فرهنگ سازنده دست يابد. اين ها بخشي از مسئله است كه در اين نوشتار بدان اشاره شده است. مباحث زيادي در اين حوزه مطرح است كه در فرصتهاي ديگر قابل طرح مي باشد
الهم صل علی محمد و آل محمد
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۳/۰۸, ۲۳:۳۳ #10
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۵
- نوشته
- 134
- مورد تشکر
- 122 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
نوآوري و بدعت
نوآوري واژه اي پارسي به معناي آوردن و ايجاد امر نو و جديد است كه براي پاسخ گويي به نيازهاي جديد انجام مي شود. از اين رو نوآوري مي تواند در حوزه روشي و محتوايي باشد. به اين معنا كه روش هاي جديدي براي پاسخ گويي به همان نيازهاي ديروزي و امروزي در پيش گرفته مي شود و با بهره گيري از روش هاي نوين پاسخ هاي جديدي به دست مي آيد و به شكل ديگري به نيازهاي جديد و يا قديم پاسخ داده مي شود.
از اين رو مي تواند نوآوري در حوزه روش و شكل ارايه امر و چيزي باشد. گاه ديگر مي تواند در حوزه محتوا و مفاهيم باشد. به اين معنا كه تغيير در روش ها انجام نمي شود و شخص مثلا نمي آيد با بهره گيري از روش تجربي به جايي روش عقلاني مساله را حل و فصل كند بلكه مي آيد و در محتوا تغيير ايجاد مي كند. اصولا هر گونه تغيير و نوآوري از سوي مردم به ويژه سالمندان و كساني كه پا به سن گذاشته اند به سختي و دشواري مورد قبول واقع مي شود و هضم مي گردد. از اين رو سالمندان و كساني كه شخصيت آنان شكل و شاكله يافته به سختي با نوآوري ها حتي شكلي و روشي آن كنار مي آيند. اين در حالي است كه جوانان و نوجوانان به دليل نوگرايي و نوخواهي همواره نه تنها در حوزه ها ي روشي و شكلي به دنبال نوآوري هستند بلكه با هر امر تازه اي روي خوش نشان مي دهند و حتي مي كوشند تا در امور محتوايي نيز تغييراتي را ايجاد كنند. نوآوري براي جوانان و نوجوانان امري پسنديده و دلخواه است و به حكم لكل جديد لذه ؛ براي هر تازه و نويي لذتي است بدان گرايش داشته و مي كوشند در همه بخش هاي شخصي و جمعي و گروهي زندگي خود نوآوري داشته باشند.
قرآن نيز اموري بسياري را به حكم نوآوري پسنديده مي شمارد و خداوند خود را بديع السموات و الارض مي شمارد كه بي هر گونه طرح و نظام پيشيني طرحي نو در انداخته است.
حافظ شيرازي نيز نو آوري و بدعت به اين معنا را پسنديده دانسته مي فرمايد:
بيا تا گل بر افشانيم و مي در ساغر اندازيم
فلك را سخت بشكافيم و طرحي نو در اندازيم
در حقيقت طرح نو به معناي نوآوري در كليت است كه شامل روش و شكل و محتواست. به نظر او دنيا همواره نيازمند بازسازي و نو آوري است و بي تغيير و نوآوري نمي توان به همه نيازهاي نوشونده آدمي پاسخ گفت.
با اين كه از نظر قرآن بدعت در بسياري از امور پسنديده است اما بدعت و نوآوري در حوزه ارزش ها و اصول امري ناپسند شمرده شده است. خداوند از اين رو كساني كه مي كوشند با گسست فرهنگي و تمدني ميان ارزش هاي حاكم بر جامعه و نسل نو فاصله اندازند به عنوان دشمنان مورد حمله و تهاجم قرار مي دهد.
از اين روست كه در حوزه ديني بدعت و نوآوري بد و ناپسند شمرده شده است. البته نبايد از ياد برد كه اين بدعت زماني مورد نكوهش و سرزنش قرار مي گيرد كه اصول ارزشي را در روش و شكل و محتوا ناديده بگيرد و آن را دگرگونه سازد؛ زيرا اين گونه نوآوري و دگرگوني به معناي گسست تمدني و فرهنگي همانند گسست نسلي است كه بسيار براي جامعه خطر ساز و موجبات بحران هويت جامعه و تمدن و فرهنگ ها را فراهم مي آورد.
الهم صل علی محمد و آل محمد
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
موضوعات مشابه
-
۩~*~۩تصاويرراهپيمايي مردم مسلمان ايران دراعتراض به سوزاندن قرآن۩~*~۩
توسط ║★║فاطمی║★║ در انجمن تصاویر دیدنیپاسخ: 116آخرين نوشته: ۱۳۸۹/۰۶/۲۷, ۱۷:۳۱ -
جن و فرشته چه تفاوتهايي دارند ؟
توسط ║★║فاطمی║★║ در انجمن سایر مباحث اعتقادی در قرآنپاسخ: 2آخرين نوشته: ۱۳۸۹/۰۶/۲۱, ۱۶:۰۶ -
زيبايي و اصل و نصب بدون اخلاق ارزش ندارد!
توسط غريب در انجمن عرفان نابپاسخ: 0آخرين نوشته: ۱۳۸۹/۰۶/۲۰, ۱۹:۱۵ -
گفتگوبين صدف وعروس دريايي
توسط نجم الثاقب در انجمن حجاب و پوشش اسلاميپاسخ: 10آخرين نوشته: ۱۳۸۹/۰۶/۰۶, ۰۷:۳۲ -
بررسي روايي مساله فتنه و امتحان الهي
توسط theological در انجمن سایر مباحث اعتقادی در قرآنپاسخ: 0آخرين نوشته: ۱۳۸۸/۱۱/۱۸, ۱۵:۴۲
اشتراک گذاری