جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: فرهنگ انتظار در همه اديان و عصرها
-
۱۳۸۶/۰۹/۱۰, ۲۳:۳۰ #1
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۴۰۲
- نوشته
- 13
- مورد تشکر
- 5 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
فرهنگ انتظار در همه اديان و عصرها
to ha zamani va har makani adama be toroghe mokhtalef entezar ro tajroobe mikonan mitoonid begin toye mazhabhaye mokhtalef entezar be che sorati hast?ya toye asrhaye gozashte entezar be che tarighi boode
ویرایش توسط meshkaat : ۱۳۸۷/۰۴/۱۳ در ساعت ۱۸:۳۴
-
۱۳۸۶/۰۹/۱۱, ۰۰:۲۲ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 5,435
- مورد تشکر
- 4,566 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
27
سلام!
خدمت شما عرض شود تا اون جایی که بنده می دونم تقریبا همه مکاتب منتظر یک منجی هستن،توی همه ادیان یک منجی تعریف شده و همه برای خودشونیک منجی دارند.
دست به دست من بده
پا به پای من بیا
نگو امروز مال ما
بگو فردا رو میخوام
به لطف الهی فردا از آن ماست....
-
۱۳۸۶/۰۹/۱۱, ۰۷:۴۶ #3
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,251
- مورد تشکر
- 2,255 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
10
همه ادیان معتقدند در عصر آخر الزمان بشر فطرتاً در رابطه با اخلاق و امور معنوی در سیر نزولی به سر می برد و خود به تنهایی نمی تواند به این انحطاط پایان بخشد مگر اینکه یک شخصیت آسمانی بلند پایه که از مبدأ وحی سرچشمه می گیرد ظهور کند و جهان را از تاریکی٬ جهل٬ ظلم و هرج و مرج حاکم رهایی بخشد.
مرویست: از روزگاران کهن داستان ظهور مصلح در آخر الزمان مبنای اصولی داشته و انبیای الهی آن را متذکر شده اند٬ از جمله: زردشتیان او را «سوشیانس»٬ هندوها «برهمن کلا»٬ یهودیان «یوشع»٬ مسیحیان «مسیح و پسر انسان» و بالاخره مسلمانان نجات دهندۀ خویش را «قائم» قیام کننده و «مهدی» هدایت شده می نامند.
در واقع پیروان مذاهب مختلف همگی قائل بر این امر هستند که جهان در انتظار استقرار حکومت عدل الهی به سر می برد و پس از بروز نشانه های ظهور می توان در انتظار سیطرۀ آن حکومت الهی در سایه اش به امن و امان دست خواهند یافت.
همچنین در اخبار اهل بیت عصمت و طهارت –علیهم السلام- آمده است:
«همه ادیان و مذاهب از روی زمین برداشته می شود و جز دین خالص باقی نباشد.»
امید است همه ادیان و مداهب گرد هم آیند و خداوند منان را زیر چتر دین و آیین واحدی بپرستند و از فرامین حضرات انبیا و اولیا –علیهم السلام- پیروی کنند تا رستگاری ایشان محقق شود. ان شاءالله
زخون هر شهيدي لاله اي رست** مبادا روي لاله پا گذاريم
-
۱۳۸۶/۰۹/۱۱, ۰۸:۰۲ #4
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,251
- مورد تشکر
- 2,255 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
10
انتظار ظهور يك مصلح بزرگ آسمانى، و اميد به آينده و استقرار صلح و عدل جاويدان، امرى فطرى و طبيعى است كه با ذات و وجود آدمى سر و كار داشته و با آفرينش هر انسانى همراه است و زمان و مكان نمى شناسد و به هيچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد.
از اين رو، همه افراد طبق فطرت ذاتى خود مايلند روزى فرا رسد كه جهان بشريّت در پرتو ظهور رهبرى الهى و آسمانى و با تأييد و عنايت پروردگار، از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات يافته، شور و بلوا در جهان پايان پذيرد و انسانها از وضع فلاكت بار موجود نجات يابند و از نابسامانى و نا امنى و تيره روزى خلاص شوند و سرانجام به كمال مطلوب و زندگى شرافتمندانه اى نايل آيند.
به همين دليل، در تمام اديان و مذاهب مختلف جهان، از مصلحى _ كه در آخر الزمان ظهور خواهد نمود و به جنايتها و خيانتهاى ضد انساني خاتمه خواهد داد و شالوده حكومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى واقعى بنيان خواهد نهاد _ سخن به ميان آمده و تمام پيامبران و سفيران الهى در اين زمينه به مردم با ايمان جهان، نويدهايى داده اند.
در اين زمينه، يكى از نويسندگان معروف چنين مى نويسد:
«موضوع ظهور و علايم ظهور، موضوعى است كه در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهميّت خاصّى است. صَرفِ نظر از عقيده و ايمان كه پايه اين آرزو را تشكيل مى دهد، هر فرد علاقه مند به سرنوشت بشريّت، و طالب تكامل معنوى وقتى كه از همه نا اميد مى شود، و مى بيند كه با وجود اين همه ترقّيات فكرى و علمى شگفت انگيز، باز متأسّفانه، بشريّت غافل و بى خبر، روز به روز خود را به سوى فساد و تباهى مى كشاند و از خداوند بزرگ بيشتر دورى مى جويد، و از اوامر او بيشتر سرپيچى مى كند; بنا به فطرت ذاتى خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ مى شود، و از او براى رفع ظلم و فساد يارى مى جويد.
از اين رو در همه قرون و اعصار، آرزوى يك مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خداپرستان وجود داشته است. و اين آرزو نه تنها در ميان پيروان مذاهب بزرگ، مانند: زرتشتى و يهودى و مسيحى و مسلمان، سابقه دارد، بلكه آثار آن را در كتاب هاى قديم چينيان و در عقايد هنديان، و در بين اهالى اسكانديناوى و حتّى در ميان مصريان قديم و بوميان و حتّى مكزيك و نظاير آنها نيز مى توان يافت»
آرى! عقيده به ظهور يك مصلح بزرگ آسمانى در پايان جهان، يكى از مسايل بسيار مهمّ و حسّاسى است كه نه تنها در آيين مبين اسلام، بلكه در همه اديان آسمانى، و نه تنها در ميان پيروان اديان و مذاهب بلكه در نزد بسيارى از مكاتب مختلف جهان سابقه ديرين دارد، و تمامى پيروان اديان بزرگ عالم از مسيحيان، كليميان و زرتشتيان گرفته تا پيروان مكتب هاى الحادى، همه و همه بدان عقيده دارند.
ناگفته نماند كه پيروان اديان و مذاهب گوناگون، و ديگر ملل و اقوام گذشته و مكاتب مختلف جهان درباره نام آن بزرگوار باهم اختلاف نظر دارند، مسلمانان او را «مهدى موعود منتظر(عليه السلام)»، و پيروان ساير اديان ومكتبها و ملّتها و توده هاى محروم، وى را «مصلح جهانى» يا «مصلح غيبى»، يا «رهاننده بزرگ» يا «نجات بخش آسمانى» و يا «منجى اعظم» مى نامند; ولى در باره اوصاف كلّى، برنامه هاى اصلاحى، تشكيل حكومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى، و ظهور او در آخرالزمان اتّفاق نظر دارند.
جالب توجّه اين كه حتّى در اين اواخر نيز، اين عقيده در بين گروهى از دانشمندان و فلاسفه بزرگ جهان به عنوان: «لزوم تشكيل حكومت واحدجهانى» درسطح وسيعى مطرح گرديده است:
«در عصر اخير دوشادوش پيشرفت همه جانبه اى كه در تمام مسايل علمى نصيب بشريّت شده، اين ايده و عقيده نيز از مرز اديان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان يكى از مهمترين مسايل حياتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است»
آرى ! امروز بسيارى از انديشمندان و فلاسفه مشهور جهان نيز عقيده دارند كه با پيشرفت سريع صنعت و تكنولوژى، زندگى ماشينى، رقابت هاى نا سالم نظامى، بازيهاى خطرناك سياسى، و احساس يأس و نا اميدى در بين جوامع بشرى براى رهايى از اوضاع نا بسامان كنونى، تشكيل حكومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى لازم و ضرورى است.
بنابراين، برغم افكار بيمارگونه كوته نظران كج انديش كه مى پندارند مسأله مهدويّت و انتظار ظهور يك رهبر بزرگ آسمانى در پايان جهان، از مختصّات مسلمانان و يا از عقايد خاص شيعيان است و مى كوشند تا با تلاش مذبوحانه خود آن را در يك مكتب خاصّ محصور كنند، اين مسأله اختصاص به مسلمانان و شيعيان ندارد; بلكه يك اعتقاد عمومى مشترك است كه همه اُمّتها و ملّتها و پيروان اديان ـ و حتّى مكاتب مختلف، فلاسفه، دانشمندان و انديشمندان واقع بين جهان نيز ـ در اين عقيده و مرام باهم شريك اند.
زخون هر شهيدي لاله اي رست** مبادا روي لاله پا گذاريم
-
۱۳۸۶/۰۹/۱۱, ۱۴:۰۷ #5
به نام خدا
با عرض سلام
خانم صبا همانگونه كه دوستان گفتند در اديان مختلف فرهنگ انتظار وجود داشته و دارد مثلادر آيين زرتشت به ظهور مصلح ومنجي اخر الزمان تاكيد شده است بشارتهاي مختلفي در اين ايين از امدن مردي الهي و درستكار خبر مي دهند كه با ظهورش صلح و راستي را بر عالم حاكم مي كند . در ايين زرتشت سه موعود وجود دارد كه انها را (سوشيانت) مي نامند و به ترتيب عبارتند از (هوشيدر)پروراننده قانون (هوشيدر ماه )پروراننده نماز ونياييش (استوت ارت)اخرين منجي كه با امدنش جهان نو ميشود. سوشيانسيا سوشيانت به معناي خاص كسي است كه در پايان جهان ظهور خواهد كرد و ان كه سوشيانت پيروز گر نام خواهد داشت استوت ارت نيز ناميده خواهد شد.(اوستا دفتر سوم فروردين پشت بند 11)در اوستا كلمه ي سوشيانت حداقل هشت بار و استوت ارت حداقل دو بار ذكر شده است .در انجا براي اين مصلح موعود صفات گوناگوني ذكر شده است از جمله
1)در ان هنگام كه مردان ديگر بار برخيزند و بي مرگي به زندگان روي اورند (سوشيانت)پديدارشود و جهان را بخواست خويش نو كند(اوستا زامبياد پشت بند 11 (ج1ص 487)
2)بدان هنگام كه( استوت ارت)پيك مزدا اهوره-پسر (ويسپ تورويري)از اب كيا نسيه برايد گرزي پيروزي بخش براورد كه فريدون دلير هنگام كشتن (دهاك)داشت (اوستا زامياد پشت بند 93(ج1ص502)
خانم صبا از موارد ياد شده استفاده مي شود كه در اوستا ءعلاوه بر بشارت ظهور مصلح در اخر الزمان به صفاتي همچون پيروزگر بودن موعود ، قيام با شمشير و داراي ياراني با خصال نيك اشاره شده است
يا حق
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۱۰/۰۳, ۰۵:۰۳ #6
فرهنگ انتظار و منجی آخرالزمان
با سلام به دوستان عزیز. بحثی که پیش رو دارید نه یک مناظره بلکه یک تحقیق و بررسی در مورد واژه های انتظار، موعود، منجی و ... است. واژه هایی که در بین همه اقوام وجود دارد و هر یک انتظاراتی از منتظر خود دارند.
ابتدا به این نکته می پردازم که انتظار چیست و فلسفه منجی در بین اقوام و ملتها چیست و اصولا چرا چنین بینشی در بین مردم به وجود می آید...
می دانیم که منجی تنها مختص اسلام نیست و در همه اقوام علی الخصوص اهل کتاب بسیار شایع است. قرآن در بیان آمدن منجی آخر الزمان در کتاب های آسمانی می فرماید:
"وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيمَ يا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَينَ يدَي مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ" (صف 6)
این آیه به شخصی اشاره دارد که بعد از عیسی از طرف خداوند بر مردم نازل می شود و منجی آنها می باشد. در هیچ جای قرآن اشاره به یک شخص منجی در آینده ندارد به جز این آیه که آن هم اختصاص به گذشته دارد و نه آینده. عیسی علیه السلام به مردم خود می گوید که مصدق لما بین یدی من التوراة است که نمی دانم آیا منظورش کل توراة است یا قسمتی از آن چون "من التوراة" یعنی بخشی از تورات و این هم به خاطر تحریف این کتاب در دست یهودیان بسیار طبیعی است. به هر حال معلوم است که نه فقط عیسی بلکه تمام پیامبران قبل از او هم بشارت منجی داده اند و اگر شما باور نمی کنید حتی حاظرم فیلم یوسف پیامبر! را به شما معرفی کنم که از رسانه ملی ایران پخش شد و او هم یک منجی را به مردم بشارت داد!!!
پس معلوم می شود که فرهنگ انتظار ریشه ای تاریخی دارد و درست نیست که بگوییم پس از اسلام مردم به انتظار منجی نشستند. سوال این است که آیا آنها نمی دانستند که منجی ظهور کرده و برنامه سعادت را هم با خود آورده یا از پنهان کردن این منجی اهداف دیگری داشته اند؟ مسلما پیروان همه ادیان قبل از اسلام با آمدن "احمد" به او نگرویدند و منتظر شخص دیگری شدند که به زعم آنها باید خصوصیات متفاوتی از آن شخص مدعی داشته باشد. این خصوصیات را هر ملتی جوری برای خود تصور کرده است و در رؤیا های خود یک انسان یا ما فوق انسان را با همه صفات خوب و نجات دهنده ملتش و ... تصور می کنند.
وارد شدن به بحث شباهت های این منجیان بسیار شیرین است و چیزهای زیادی را برای ما روشن می کند. مثلا اینکه بیشتر خصوصیات شخصی که یهود در نتظار اوست به طرز مرموزی با دیگر منجیان مشترک است! این خصوصیات بسیار زیادند و اشاره کوتاهی هم به آنها زمان زیادی می خواهد. به همین علت من به این بحث وارد نمی شوم تا اگر دوستان خواستند به طور مفصل این خصوصیات مشترک را بشناسند،کتاب "*** موعود *** موهوم" را به آنها معرفی کنم. کتاب بسیار ناقصی که کمی از خصوصیات مشترک بین یهود و یکی از مذاهب منتسب به اسلام را بررسی کرده است. اگر دوستان حرفهای من را باور نکردند که خصوصیات منجی یهود در همه اقوام و ملتها نفوذ کرده آنوقت نام این کتاب را به آنها می گویم. اما فعلا قصد من پرداختن به چیز های کلی تر است.
طبق گواهی قرآن همه پیامبران به محض ابراز پیام خود با واکنش ظالمان و حاکمان اطراف خود که دارای زر و زور بوده اند مواجه شده اند. پیامبرانی که بی شک جان خود را به خاطر ابراز چنین ادعایی به خطر انداخته اند و باز طبق گواهی قرآن چه زیاد پیامبرانی که به دست قوم خود مسخره شده اند، رجم و از دیار خود بیرون شده اند یا به دست همین ملت سورپرایز شده کشته شده اند... آیات قرآن در تأیید این حرفها بسیار زیادند:
" أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ" بقره 214
آیا گمان می کنید که وارد بهشت می شوید بي آنکه حوادثي همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟ همانان که گرفتاري ها و ناراحتي ها به آنها رسيد، و آن چنان ناراحت شدند که پيامبر و افرادي که ايمان آورده بودند گفتند: «پس نصرت خدا کي خواهد آمد؟»
این آیه با همه عظمت خود که مو را بر بدن انسان راست می کند، گوشه ای از ناراحتی های پیامبران و مومنان پیشین را به ما نشان می دهد. بدیهی است که انتظار منجی تنها چیزی است که دل های انان را به آینده امیدوار می کرد. پیامبران و مومنان هر گونه آزار و اذیتی را از جانب حاکمان و صاحبان قدرت به امید نصرت خداوند و رسیدن منجی تحمل می کردند. این منجی گاهی خود را در قالب یک انسان مانند "داوود" علیه السلام نشان می داد و به ناراحتی های قوم خود پایان میداد و گاهی نصرت خداوند توسط ملائکه بر مردم نازل می شد. گاهی نیز انتظار آنها طولانی شده و نمی توانستند منجی خود را ملاقات کنند...
انتظار، هر چند تلخ است ولی بسیار شیرین هم هست. همه ما منتظر بهبود اوضاع خود هستیم و از این انتظار لذت می بریم. گاهی شبها خواب می بینیم که انتظارمان به سر آمده و ما به چیزی که می خواستیم رسیده ایم! گاهی در رؤیاهای خود انتظارمان را تمام می کنیم و خود را کنار کسی یا چیزی که منتظرش بودیم می بینیم. اما چیزی که در این بین وجود دارد این است که هر گاه واقعا به آنچه که منتظرش بوده ایم رسیدیم، آن شور و شوق اولیه مان از بین می رود و دیگر بی تابی در خود احساس نمی کنیم یا بهتر بگویم انتظار یک شخص یا چیز با ارزش تر در وجودمان شعله ور می شود. به عنوان مثال، ازدواج چیزی است که فکر شب و روز جوانان را به خود مشغول کرده ولی به محض رسیدن وصال، آن شور و شعف اولیه از بین می رود و "رسیدن" باعث "از بین رفتن" انتظار می شود و اینجاست که می گویم انتظار همیشه شیرینی خود را دارد...
همین احساس برای منجی نیز در بین اقوام قبل وجود داشت و به محض سر آمدن آن و شنیدن آوازه پیامبر منجی آخر الزمان، آن شور و شوق انتظار از بین رفت و اهل کتاب دوباره به انتظار باز گشتند:
"فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَينَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ" صف 6
هنگامی که (احمد) با دلایل محکم و روشن به سراغشان آمد، گفتند این سحری آشکار است!!!
دیدید که چگونه دست رد به سینه منجی خود زدند و او را قبول نکرده و ساحر نامیدند!
" يرِيدُونَ لِيطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ"صف 8
می خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنند! ولی خداوند نور خود را تمام می کند هر چند کافران راضی نباشند!
حال نیت آنها از نپذیرفتن آخرین منجی چیست؟ آیا می توان گفت اشتیاق سیر نشدنی بشر به انتظار است که به محض دست یافتن به منتظر خود، سراغ کس دیگری می روند؟ یا آنکه کسی که آنها در ذهن خود تصور می کردند با کسی که ادعای منجی می کند متفاوت است؟ آنچه که برای ما روشن است این است که آنها حاظر نشدند آخرین منجی را به عنوان رهبر خود بپذیرند. درست کاری که قبلا با دیگر پیامبران و رهبران خود مانند طالوت و بقیه کردند.
ادامه دارد...
منبع: وبلاگ شخصی http://www.shifaa.blogfa.com
-
۱۳۸۹/۱۰/۰۳, ۲۱:۳۹ #7
با سلام
قبل از پرداختن به قسمت دوم لازم دیدم این چند نکته را متذکر شود.
فضای مجازی یک فضای آزاد و به دور از تعصبات مذهبی بوده و کسی حق ندارد نظر خود را بر کس دیگری تحمیل کند
همه انسان ها از قدرت عقل برخوردارند و اصطلاحا "چوپان" لازم ندارند چرا که هم به قرآن دسترسی دارند و هم به عقل.
امروز من برای نوشتن اولین پست این سلسله بحث ها آمدم و مطالب خود را به عنوان " فرهنگ انتظار و منجی آخر الزمان" برای اولین بار در این سایت انتشار دادم. اما حالا با کمال تعجب میبینم که در این مکان دزدی! شده. هیچ که پست من آخرین پست است حتی عنوان موضوع را هم عوض کرده اند. اگر این شیوه معمول این جماعت است من حاضر نیستم دیگر در این سایت چیزی بنویسم مگر اینکه همه چیز آزاد باشد و کسی تحت فشار کسی نباشد.
-
۱۳۸۹/۱۰/۰۳, ۲۱:۴۵ #8
فرهنگ انتظار و منجی آخرالزمان 2
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به دوستان عزیز
بحث بر سر منجی تا اینجا رسید که همه اقوام در انتظار شخصی به سر می برند که از طرف خدا برای نجات قوم خود نازل می شود. این شخص در هر قومی خصوصیاتی دارد که بسیار شبیه شخص مورد نظر یهود است و این تا اندازه ای به ما می رساند که فرهنگ انتظار تا حد زیادی طبق شواهد و قراین از بین قوم یهود به دیگر ملل سرایت کرده است. منجی یهودیان از آل داوود است (سفرزكريا /اصحاح 9 فقره 9و10 سفر اشعيا اصحاح 61 فقره 1و2).داوود کسی بود که قرآن او را به عنوان منجی بنی اسرائیل به ما معرفی می کند. او در جنگ جالوت موفق می شود او را به قتل برساند و این طرز فکر یهود باعث شد که به عیسی علیه السلام چون از نسل داوود نبود ایمان نیاورند. برخی خصوصیات منجی یهودیان این ها هستند:
همه ملل جهان را زير سلطه و در خدمت يهود در آورده و همه كشورها مطيع آنها خواهند بود (همجية التعاليم الصهيونية بولس حنا مسعد ص 57)
واينكه يهوديان همچنان در جنگهايى سخت با بقيه ملت ها خواهند بود تا مسيح حقيقى آنها قيام كند (الكنز المرصود فی قواعد التلمود ص 65 د. روهلنج)
و بر اين پندار هستند كه اين مسيح مزعوم بعد از قيام خودش آنها را در بيت المقدس جمع كرده و برايشان دولتى تشكيل داده ودنيا را از غير از آنها خالى نموده و تا مدتى طولانى مرگ بسراغشان نمی آید(افحام اليهود ص 125)
يهوديان تا امروز بر اين باور هستند كه كه وقتي كه مسيح موعودشان قيام مي كند همه يهوديان متفرق در دنيا را گرد آورده و از آنها ارتش بزرگى تشكيل داده و مكان اجتماع آنها كوههاى صهیون در اورشليم خواهد بود!(سفر أشعيا اصحاح 66 فقره 20 و60/1-4). و اين تجمع حتى شامل مردگان شده و از قبرها بيرون آمده تا به ارتش مزعوم يهود به رهبرى مسيح مزعوم بپيوندند، و در سفر حزقيال اين پندار با تفصيل بيشترى آمده است (سفر حزقيال اصحاح 37 فقره 9-12).
به همه اين مزاعم اكتفا ننموده بلكه جثه گناهكاران از غير بنى اسرائيل را در آورده تا تماشاگر عذاب و شكنجه آنها گردند(سفر زكريا اصحاح 10 فقره 9-6 وسفر حزقيال اصحاح 66 فقره 24).
اين منجی بعد از گرد آورى يهود شروع به گرد آورى بقيه مللى مي نمايد كه بنا به زعم آنها ستمى بر يهود روا داشته اند تا همه آنها را محاكمه و قصاص نمايد (سفر يوئيل اصحاح 13 فقره 8).
و اما نتيجه اين محاكمه را سفر زكريا (اصحاح 13 فقره 8)توضيح داده است كه مسيح مزعوم يهود در آن روز دو سوم جهان را مي كشد و تلمود نيز با تأييد اين امر اضافه ميكند كه يهوديان هفت سال تمام اسلحه هايى را كه غنيمت گرفته اند ميسوزانند، و در آن وقت است كه يهوديان برجهان مسلط شده و بقيه ملت ها بردگان آنها گشته و گوسفندان آنها را می چرانند (الكنز المرصود د. روهلنج ص 65).
در عهد اين مسيح مزعوم بنا بزعم آنها از كوهها جويهاى شير و عسل و از زمين خمير تازه و لباس پشمى بيرون می آيد (سفر يوئيل اصحاح 3 فقره 18 و سفر اشعيا اصحاح 7 فقره 17-22 والكنز المرصود ص 64 د. روهلنج و اسرائيل و التلمود ص 67 ابراهيم خليل احمد).
روش و سياست حكومت او چنين است كه درميان مردم بر اساس دليل و بينه حكم نمی كند بلكه برخلاف همه بشر وحتى انبياء بر اساس الهام و معرفت الهى! محاكمه می كند (سفر أشعيا اصحاح 11 فقره 2و3)
این نمونه ای بود از پیش زمینه های قوم یهود برای منجی شان. این بینش، باعث شده تا سیاست های رجال یهودی در سراسر جهان بر پایه چنین تعلیماتی شکل گیرد. همچنین برای آماده کردن بقیه یهودیان با استفاده از ابزار تبلیغات در صده اخیر کارهای بسیار زیادی انجام داده اند که فیلم های هالیوودی و حتی غیر هالیوودی از جمله آنهاست. بدون تردید هر فیلمی که در مورد مصائب و مشکلات عده ای باشد که در ادامه شخصی به عنوان منجی این قوم را نجات می دهد از این دسته فیلم هایند. فیلمهایی مانند ماتریکس که نمونه ای هالیوودی و یا افسانه جومونگ! که نمونه ای ظاهرا غیر هالیوودی است و صد در صد یهود سازند و همه آنها در راستای تحقق اهداف سران یهود جهت سامان دادن به بینش منجی یهودیان در سراسر دنیاست. جالب این است که این گونه فیلم ها همیشه با هزینه های هنگفت تولید شده و با تبلیغات در سراسر دنیا فروش باور نکردنی به دست می آورد.
گفتیم که طرز فکری که منجی را به یهودیان معرفی کرده باعث گشته تا سیاست های آنان در راستای چنین تعلیماتی باشد. اگر یک یهودی در جایی از دنیا مورد ظلم قرار گیرد بر همه دیگر یهودیان واجب است تا انتقام او را بگیرند. سیاستی که باعث شده که استفاده از سلاح های نا متعارف علیه غیر یهودیان که عمدتا مسلمانان هستند در نظر جهانیان، حق جلوه کند. این همان تبلیغاتی است که اشاره کردم. به عنوان مثال در جنگ اسرائیل با فلسطینیان، تلویزیون های خبری جهان به خصوص سی ان ان که از حامیان یهود است، طوری جنگ را نشان می دهند که انگار اسرائیل حق مسلم خود را دارد که با مسلمانان بجنگد و آنها را بکشد! مثلا دوربین ها دکمه های زیبای سبز و قرمز هواپیما های اسرائیلی را نشان میدهد که خلبان با لبخند آنها را فشار می دهد؛ بدون توجه به اثرات این فشار دادن که ریزش بمب های خوشه ای بر سر خانه های فلسطینیان است...
اما در تمام دنیا الان قوم یهود یک قوم مظلوم است که به علت کشتار هولوکاست و مظلومیت های دیگر، حق دارد از خودش انتقام بگیرد و این همان سیاست های مورد انتظار یهود جهت معرفی کردن یک شخص منجی با همه خصوصیات ذکر شده در بالا به جهانیان است تا هر کسی خواست آنها را یاری کند و هر کسی نخواست زیر پا له شود.
منبع : http://www.shifaa.blogfa.com
-
۱۳۸۹/۱۰/۰۳, ۲۱:۴۷ #9
... ادامه
در این رابطه بد نیست برخی از پیش بینی های صهیونیزم و صهونیزم مسیحی که تفاسیری از کتاب های تورات و انجیل است اشاره شود (با تصرف و تخلیص از کتاب صهیونیزم مسیحی- نصیر صاحب خلق).
یکی از گروه های حامی یهود و صهیونیزم، گروه های صهیونیزم مسیحی است که اشخاصی بسیار قدرت مند و صاحب نفوذ در امریکا و کشور های قدرت مند هستند. عقاید این گروه به طور خلاصه این است که حمایت آنها از صهونیزم در نهایت به نفع خودشان خواهد بود. چرا که جنگ آخر الزمان بین یهودیان و مخالفانشان در کتاب مقدسشان ذکر شده که در کوههای مگیدو در سرزمین فلسطین است صورت می گیرد. در این زمان دولت اسرائیل باید شکل گرفته باشد. اما قبل از شروع جنگ این گروه به سمت بالا عروج می کنند و جنگ آخر الزمان را نخواهند دید. آنها عقیده دارند که سعادت دنیا شامل یهودیان و سعادت آخرت شامل آنها می شود. این عمده دلیل حمایت آنها از صهیونیزم است.
اما پیش بینی آنها چنین است که شخصی در آخر الزمان بر دنیا حکومت می کند در در اصل مسلمان (فرزند شیطان) است و در سوریه متولد می شود. پس از فلاکت زیادی که بر سر مردم جهان می آید مسیح یهودیان ظهور کرده و با این شخص مبارزه می کند و او را شکست داده و پس از آن 1000 سال خوشی در دنیا حاکم خواهد شد. جنگ نهایی بین مسیح و مخالفان به جنگ آرماگدون مشهور است که این روز ها بسیار در مورد آن می شنویم!
مراحل (هفت گانه) كه در كتاب مقدس پيشگويى شده و اینان به آن اعتقاد دارند عبارتند از:
1. بازگشت يهوديان به فلسطين؛
2. ايجاد دولت يهود؛
3. موعظه شدن انجيل به بنى اسرائيل و ديگر مردم دنيا و در تمامى دنيا؛
4. به بهشت رفتن كليه كسانى كه به كليسا ايمان آورده اند؛
5. دوران فلاكت. اين مرحله هفت سال طول خواهد كشيد. در اين مرحله يهوديان و ديگر (به اصطلاح) مؤمنان ظلم خواهند ديد. اما سرانجام صالحان با پيروان دجال به نبرد خواهند پرداخت؛
6. وقوع جنگ آرماگدون، جنگى كه در صحراى مگيدو در اسرائيل به وقوع خواهد پيوست؛
7. شكست لشكريان دجال و استقرار پادشاهى مسيح. پايتخت اين پادشاهى اورشليم (قدس) خواهد بود. اين پادشاهى به وسيله يهوديان اداره خواهد شد و يهوديان به مسيح خواهند پيوست و يا مسيحى خواهند شد.
در ادامه این بحث به منجی آخر الزمان در اسلام و مقایسه آن با منجی یهودیان و مسیحیان خواهم پرداخت.
منبع: http://www.shifaa.blogfa.com/
ادامه دارد...
-
۱۳۸۹/۱۰/۱۰, ۰۲:۱۳ #10
فرهنگ انتظار و منجی آخر الزمان 3
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
اگر دوستان تا به حال با ما همراه بوده باشند می دانند که در دو پست قبل به مسئله "منجی" در میان اقوام و فرهنگ های مختلف پرداختیم. در پست قبل ویژگی های "منجی" در آیین مسیحیت و یهودیت بررسی شد و در این پست در مورد "منجی" در مذاهب اسلامی می پردازیم.
در مذهب تسنن همه علما به شخصی به نام مهدی اعتقاد ندارند و عده ای با استناد به احادیثی که می آورند سعی در اثبات شخصی به نام مهدی دارند که در "مشرق" ظهور خواهد کرد. بر خلاف عقیده شیعه، سنی عقیده دارد که این شخص هنوز به دنیا نیامده و یک شخص عادی است که پس از تولد و رشد، رهبری مسلمانان را در جنگ با دجال به عهده می گیرد. او از نواده های امام حسن می باشد و نامش محمد و نام پدرش عبد الله است (دقیقا هم نام با پیامبر). این شخص سنی می باشد و پس از شکست دجال نیز به حکم قرآن در زمین حکمرانی می کند. اما یک مسئله دیگر نیز وجود دارد به نام ظهور عیسی علیه السلام که به کمک مهدی می آید و دجال را می کشد (این توصیف دقیقا شبیه داستان طالوت و داوود است!). منجی اهل سنت به طور مرموزی شبیه منجی مسیحیان (صهونیست های مسیحی) می باشد. چرا که در اطراف همان کوه های مگیدو با یهودیان می جنگد و در نهایت با کمک عیسی، موفق به کشتن دجال می شود. اما می توان آن دو را (منجی مسیحیان و سنیان) در دو صف مختلف نیز قرار داد که با هم در جنگ آرماگدون رو به رو می شوند و یکی از آنها نهایتا پیروز شده و پس از آن به چیزی که مأموریت پیدا کرده اند در زمین حکومت می کنند
گفتیم همه علمای اهل سنت مهدی را به عنوان شخصی منجی قبول ندارند و این مسئله در مورد نزول عیسی اختلاف بیشتری پیدا می کند و مخالفین زیادی مبنی بر این که احادیث وارد شده در مسئله عیسی آحاد هستند، وجود دارند. ولی جدا از همه این مسائل، نه مهدی و نه عیسی هیچ کدام مشکل خاصی ندارند چرا که هر دو آنها بر دین محمد هستند و به حکم قرآن رفتار می کنند.
کسانی که وجود مهدی را نفی می کنند هم اشخاص کمی نیستند که از آنها می توان به مفتى سابق و رئيس محاكم شرعى قطر شيخ عبدالله بن زيد آل محمود اشاره کرد که یک کتاب با عنوان " لا مهدی ینتظر بعد النبی خیر البشر" یعنی پس از پیامبر نباید به انتظار مهدی نشست. همچنین کسان دیگری نیز از اهل سنت وجود دارند که احادیث مهدی را به کلی دروغ و جعل شناخته اند که می توان به این افراد اشاره کرد: ابو اعلی مودودی، ابن خلدون، ابن قیم، شاطبی از علمای مالکی، دارقطنی، ذهبی، محمد رشید رضا و بسیاری دیگر.
اگر یاد داشته باشید در پست قبل در مورد مسیح منتظر صهیونیست های مسیحی گفتیم که دجال باعث شر و فتنه در دنیا می شود و بر یهود بسیار ظلم می کند تا اینکه مسیح ظهور می کند و با او به جنگ می پردازد و او را نابود می کند و پس از آن همه دنیا از خیر و برکت پر می شود که این توصیفات بسیار شبیه مهدی اهل سنت می باشد.
اما اجازه بدهید کمی هم در مورد مهدی شیعیان حرف بزنم.
در باره مهدی یا همان امام زمان آقای منتظری می گوید: "اصل وجود امام زمان مورد ترديد نبوده تا بخواهيم از راه نواب چهارگانه آن را اثبات نمائيم، علاوه براين كه بوسيله براهينى كه دلالت مي كند برلزوم امامت عامهدر همه اعصار وزمانها به اثبات مي رسد بوسيله اخبار متواتره كه از پيامبر اكرم وائمه معصومين عليهم السلام نقل شده و از طريق فريقين روايت شده است وبه اثبات مي رسد، وبيش از سه هزار حديث از طرق شيعه وسنى در باره آن حضرت در دسترس است به گونه اى كه اجمالا در حد تواتر است و موجب قطع و يقين مى باشد، شما مي توانيد در اين زمينه به صحيح مسلم وسند احمد بن حنبل وجامع الوصول وكنزالعمان وسنن ابن ماجه از كتب اهل سنت وغيبت نعمانى، غيبى شيخ طوسى، كمال الدين صدوق وبحار مجلسى از كتب شيعه مراجعه فرماييد..."
طبق ادعای آقای منتظری مسئله تمام است و همه تلاش ما بی نتیجه است! اما همچنانکه گفتم از میان اهل سنت کم نیستند کسانی که احادیث مهدی را دروغ می دانند. این مسئله زمانی جالب می شود که در کتاب های بخاری و مسلم تنها یک حدیث هم در مورد مهدی یافت نمی شود و ادعای آقای منتظری دروغی بیش نیست...اما تواتر یک مسئله دلیل بر اثبات نیست. می دانیم که حدود نیمی از مردم جهان به سه گانه بودن خدا شهادت می دهند! ولی آیا هر تواتری حقیقت دارد؟
البته در میان شیعه هم کسانی هستند که مهدی را رد می کنند و او را خیالی و موهوم و جعلی و ساخت مذهب امامیه می دانند. از این میان می توان به ابو الفضل برقعی اشاره کرد که یک کتاب به نام " بررسی علمی در احادیث مهدی" دارد که دلایل و احادیث مهدی را بررسی کره و جعلی بودن آنها را اثبات می کند...
امام زمان ویژگی های عجیبی مانند حمل و تولد یک شبه! دارد و از 1200 سال پیش در چاه سرداب خود را مخفی کرده تا زمان ظهورش برسد (غیبة طوسی- ص 115 و 116)
دوستان عزیز آیا ویژگی های منجی یهودیان را در پست قبل به یاد دارید؟ اگه نه پس قبل از ادامه لطفا یک نگاه سریع به پست قبل بیاندازید تا با هم ویژگی های امام زمان را بررسی کنیم.
امام زمان، خدا را با زبان عبری می خواند و تعداد یاران او 313 نفر هستند (شاید خواندن خدا به زبان عبری اولین نشانه یهودی بودن امام زمان باشد- نعمانی- الغیبة 169)
امام زمان اجساد دو خلیفه اول را زنده کرده و از آنان انتقام میگیرد! و پس از شکنجه آنها را می سوزاند و حتی مسجد پیامبر را نیز خراب می کند (بحار مجلسى 52/386 ودلائل الامامة:محمد بن جرير بن رستم طبرى ص 242 والرجعة :الاحسائي ص186-187) این امام خیر و برکت به این هم اکتفا ننموده و همسر پیامبر را نیز زنده کرده و او را شلاق می زند! (الايقاظ من الهجعة : حرعاملى ص 244 وبحار مجلسى 52/314)
اگر امام زمان قیام کند جنگ و خونریزی زیادی به راه می اندازد و بین او و عرب! جز شمشیر نخواهد بود (لابد اشخاصی که این حدیث را جعل کرده اند پیش بینی نمی کردند که روزی کسانی از بین اعراب هم به مذهب شیعه در آیند. بگذریم از اینکه جاعل این حدیث کینه عجیبی به اعراب داشته - بحار مجلسي 52/355 )
امام زمان دو سوم مردم را می کشد و از کسی توبه هم نمی پذیرد و حتی به بچه ها و زنان و مجروحان هم رحم نمی کند! (دقیقا برابر کشته های منجی یهودیان! - الرجعة احسائى ص 51 - الغيبة نعمانى ص 153 وبحار مجلسى 52/353)
امام زمان سپس به تخریب همه مساجد روی زمین مشغول می شود و اول از همه از خانه کعبه و مسجد النبی شروع می کند، به این بهانه که آنها را به اساس اولیه شان بازگرداند! و هیچ مسجدی که در روی زمین شرفی داشته باشد رها نمی کند. (الرجعه احسائى ص 184و162 - الارشاد مفيد ص 365) و بي خود نيست كه می بینیم، حکومت امام زمانى كنونى مساجد اهل سنت را مثل مسجد شيخ فيض در مشهد و مسجد كنارك و مسجد مکی در بلوچستان و مسجد اهل سنت در اهواز و مسجد اهل سنت آبادان و بسیاری مساجد دیگر را به بهانه پرورش وهابیت ويران نموده است و در فیلم ها می توان قرآن ها را در زیر ماشین های سپاه مشاهده کرد که پاره شده و هر ورق آن به گوشه ای افتاده است و در کنار آن اجازه ساخت حتی یک نمازخانه اهل سنت را در پایتخت ام القراء نمی دهد. البته عنوان این خبر تنها ابراز همدردی با اقلیت اهل سنت ایران است که در زیر سایه حکومت امام زمان نمی توانند نفس بکشند و این را از ظهور افراد انقلابی مانند ریگی و امثال او می توان به راحتی فهمید.
نوشته ها وتصريحاتى كه در كتب اماميه در مورد امام زمان وجود دارد دليل بر انسلاخ اين امام از اسلام مي باشد چون با دين تازه اى خواهد آمد وكتاب ديگرى غير از قرآن خواهد آورد كه شايد اين خود آرزوى ديرينه بافندگان اين جعليات مي باشد تا شايد بتوانند مردم را فريفته و اسلام را بنام اسلام و آل بيت ويران كنند، نعمانى از ابو جعفر روایت ميكند كه: "قائم قيام مي كند به دستورى نو و كتابى جديد و حكمى جديد كه بر اعراب بسى سختگير است و با آنها جز شمشير نمي شناسد و توبه نمي پذيرد..." (الغيبة از نعمانى ص 154 و220و167)
براى اينكه بدانيم كه انديشه امام زمان کاملا یهودی است و يهوديان براى محو قدرت اسلام آنرا ساخته و پرداخته اند تا چه حد حتى در جزئيات منشأ يهودى دارد اين است كه امام زمان كه خدا را با زبان یهود (عبرى) مي خواند، الان مدعي اند كه حتى شهرها را هم با تابوت يهود فتح مي كند! ومي دانيم كه تابوت در ميان يهوديان جايگاه مقدسى دارد و بر اين باورند كه اگر در جنگ هايشان تابوت را حمل كنند شكست نخواهند خورد و احسائى در روايتى طولانى كيفيت اين فتوحات را با تابوت شرح مي دهد (الرجعة احسائى ص 156 )
كتب روحانيت اماميه نقل مي كند كه وقت خروج قائم در كوفه دو چشمه از آب و شير برايش جارى مي گردد وسنگ موسى را كه دوازده چشمه از آن با معجزهء الهى به نص قرآن جارى شده همراه داشته وهر وقت كه آب وغذا بخواهد آن سنگ را نصب مي كند و مجلسى، پرده دار اين خرافات، با آب وتاب اين خبر را نقل مي كند (بحار مجلسى ص 156)
وقتى امام زمان قيام مي كند به قرآن حكم ننموده بلكه به حكم آل داوود امر مي كند و كلينى از ابوعبدالله روایت مي كند كه: دنيا تمام نمي شود تا اينكه مردى از من با حكم آل داوود حكومت كند و از دليل و بينه نمي پرسد.." وصفار اضافه مي كند كه با حكومت داوود و سليمان حكم مي كند و از دليل و بينه نمي پرسد (كافى كلينى ص 156 و بصائر الدرجات از صفار ص 278)
ادامه دارد
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری