Hybrid View
-
۱۳۸۷/۰۲/۲۰, ۱۲:۴۱ #1
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۵
- نوشته
- 58
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- 6 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
آيا دين صابئي و زرتشتي الهي است؟
پرسش :
آيا دين صابئي و زردشتي به عنوان اديان الهي پذيرفته شده است يا خير؟ علت اختلاف نظر چيست؟
پاسخ :
اسم صابئان سه بار در قرآن كريم ذكر شده:
1. در آيه 62 از سوره بقره چنين آمده است: «انّ الذين آمنوا و الذين هادوا و النصاري و الصائبين من امن بالله و اليوم الاخر وعمل صالحاً فيهم اجرهم عندربهم و لاخوف عليهم و لا هم يحزنون»: كساني كه ايمان آوردهاند، كساني كه به آيين يهود گرويدند و ترسايان و صابيان هر كس كه به خدا و روز رستاخيز ايمان داشته باشد و كار نيكي انجام دهد، پاداش آنها نزد پروردگارشان است و بر آنها ترس و اندوهي نيست.
در اين آية صائبين بعد از يهود و نصاري ذكر شده و تأکيد شده، هر كدام از پيروان اديان الهي كه در عصر و زمان خود بر طبق فرمان دين خود عمل كردهاند، رستگارند.
2. در آية 69 سورة مائده: «انّ الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئون و النصاري من آمن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحاً فلا خوف عليهم و لايحزنون»؛ آنها كه ايمان آوردهاند و يهود و صابئان و ترسايان، هر گاه به خداوند يگانه و روز جزا ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند، نه ترسي بر آنها هست و نه غمگين خواهند شد.
در هر دو آيه صابئان از اهل كتاب و دين و در رديف يهود و نصاري معرفي شدهاند، لحن هر دو آيه بيانگر اين است كه آيين صابيان همانند آيين يهود و نصاري يك آيين توحيدي و آسماني است و مشمول صفت مؤمن و استحقاق پاداش معنوي و رهائي از بيم و اندوه قرار گرفتهاند.
3. در آيه 17 از سوره حج نام صابئين در ضمن اسامي اديان ديگر با افزودن نام مجوس چنين ذكر شده است: «انَّ الّذين امنوا و الذين هادوا و الصائبين و النصاري و المجوس و الذين اشركوا ان الله يفصل بينهم يوم القيامه انَّ الله علي كل شيء شهيد»؛ كساني كه ايمان آوردهاند و كساني كه يهود شدهاند و صابئان و ترسايان و مجوس و كساني كه براي خدا شريك قرار دادهاند، خداوند روز قيامت ميان آنان داوري ميكند.
در اين آيات ميبينيم كه از صابئيها در رديف «اهل كتاب» نام برده شده و از آنها نيز همچون يهود و نصاري دعوت به عمل آمده تا معتقدات و اعمال ناخالص خود را با پذيرش اسلام و تعاليم آسماني آن، مهذب و استوار سازند. بنابراين يهود و نصاري و صابئان سه ديني بودهاند كه مشمول خطاب و عنوان اهل كتاب ميشدهاند.
نتيجه: اين كه پس ميتوان گفت از نظر قرآن صابئين مانند يهود و نصاري اهل كتاب و دين بوده و دينشان يك دين الهي و آسماني است و آنها هم همانند پيروان ساير اديان آسماني، پيامبر و شريعتي داشتهاند و پس از پيامبرشان به تدريج دچار انحرافاتي مانند تقديس و پرستش ستارگان شدهاند و نظير همان انحرافاتي كه در دين يهود و نصاري هم وجود دارد. به اين معني دين صائبين در اصل مانند دين يهود و نصاري دين توحيد بوده و اعتقاد به مبدأ و معاد از اركان دين آنها نيز ميباشد.
صابئان از ديدگاه مفسران
از آيات فوق اجمالاً استفاده شد كه صابئان پيرو بعضي از اديان آسماني بودهاند، اما در اين كه آنان پيروان چه ديني بودهاند، بين مفسران اتفاق نظر وجود ندارد و اقوال گوناگوني نقل شده است و در تفسير كلمه صابئين در قرآن دچار اختلاط و تضاد و تناقضگويي شدهاند و به مرور زمان بر وسعت و غلظت اين تناقضات افزوده شده است. كه به ذكر بخشي از آن چه مفسران راجع به تفسير كلمه صائبين گفتهاند ميپردازيم.
1. فخر رازي بعد از يك مقدمه چنين مينويسد:[1] ... مفسران را در تعريف روش ديني صابئان گفتههايي است. نخستين قول، از مجاهد و حسن است كه گفتهاند ايشان طايفه اي از مجوس و يهودند كه گوشت ذبيحه ايشان خورده نميشود و زنان ايشان به زني گرفته نميشوند. دوم قتاده گفته است ايشان قومي هستند كه فرشتگان را ميپرستند و به سوي خورشيد نماز ميگزارند، در هر روز پنج نماز... سوم آن قولها كه نزديكترين آنها باشد اين است كه قومي ستاره پرست ميباشند و ايشان را دو گفتار است، يكي آن كه آفريننده جهان، خداي تعالي است كه دستور بزرگداشت اين ستارگان را داده... وگفتار ديگر آن است كه خداي سبحان آسمانها و ستارگان را آفريده، پس اين ستارگان، هر چه را در اين جهان روي دهد از بدي و خوبي و خوشي و ناخوشي تدبر ميكنند و آنها را ميآفريند، پس بزرگداشتن آنها بر بشر واجب است... [2]
2. علامه طباطبايي درجلد اول ترجمه تفسير الميزان[3] پس از نقل سخن بيروني درباره تاريخ صابئيان و ذكر برخي از عقايد آنان يادآور شده است، آن چه را كه بيروني به برخي نسبت داده كه مذهب صابئي آييني آميخته از مجوس و يهودي و رگههايي از آئين حراني است با ظاهر آيه سازگارتر است، زيرا ظاهر آيه اين است كه آن هم مذاهبي در عداد مذاهب ساير اهل كتاب است.
در تفسير نور الثقلين به نقل از تفسير علي بن ابراهيم چنين آمده است: الصابئون قوم لا مجوس...[4]
صائبون گروهي هستند كه نه مجوسي و نه يهودي و نه نصراني و نه مسلمانند و آنها ستارهپرست هستند.
4. قرطبي پس از نقل اقوال ميگويد: اما آنچه از مذهب آنها به دست آمد،چنان كه بعضي از علماي ما ذكر كرده است، آنها موحد هستند، منتهي به تأثير ستارگان هم معتقدند و لذا هنگامي كه القادر با الله از حكم آنها پرسيد، ابوسعيد اصطخري به كفر آنها فتوا داد.
5. بيضاوي ميگويد: صابئان قومي ميان نصاري و مجوس هستند، و بعضيها گفتهاند: اصل دين آنها دين حضرت نوح است و گفته شده كه آنها ملايكه و ستارگان را ميپرستيدند.[5]
صابيان از ديدگاه فقيهان
در ميان فقها سخن در اين است كه آيا صائبان اهل كتاب هستند و احكام ذميان درباره آنها جاري است يا نه، آيا به عنوان يك اقليت مذهبي ميتوانند در پناه حكومت اسلامي زندگي كنند و مانند يهود و نصاري و مجوس جزيه بپردازند يا نه؟ مسأله در ميان فقهاي شيعه و سني مورد اختلاف است.
اغلب فقهاي شيعه به خصوص قدماي آنها صائبان را از جمله اهل كتاب ندانسته و تنها يهود و نصاري و مجوس را اهل كتاب ميدانند و در مقابل اينها بعضي از فقها، هم باهل كتاب بودن صائبان قايلاند و احكام ذمة را درباره آنها هم جاري ميدانند، ولي اين گروه در اقليت هستند.
شيخ مفيد مينويسد:[6] فقهاي اهل سنت در كفر صابيان و همنوعان آنها به غير از سه گروه يهود و نصاري و مجوس اختلاف دارند، مالك بن انس و اوزاعي گفتهاند هر دين بعد از دين اسلام غير از يهود و نصاري، مجوسي هستند و پيروان آنها در حكم مجوس مي باشند. از عمر بن عبدالعزيز روايت شده كه گفت: صائبان مجوسي هستند، شافعي و جمع اهل عراق گفتهاند صابيي در حكم مجوساند و بعضي از اهل عراق گفتهاند صابئان در حكم نصاري هستند... شيخ مفيد پس از اشاره به اختلاف فقهاي اهل سنت در يك بررسي علاوه بر بيان حكم صابيان مانند يك متكلم عقايد و باورهاي آنان را نيز از نظر كلامي مورد دقت قرار داده و عقايدي را به آنها نسبت داده كه آن عقايد ظاهراً اختصاص به آنها دارد و در اديان ديگر چنين عقايدي يافت نميشود. بنابراين به نظر شيخ مفيد آيين صابيان هيچ شباهتي با مذاهب ديگر حتي مجوس هم ندارد.
2. شيخ طوسي در النهايه[7] و المبسوط[8] تصريح دارد به اين كه جز يهود و نصاري و مجوس از ساير اديان مانند بت پرستان از صابيان و غير آنها جزيه گرفته نميشود.
صاحب جواهر[9] پس از دقت وكنجكاوي زياد از قول مشهور نميتواند تجاوز كند، سرانجام حكم ميكند كه جز يهودي و نصاري و مجوس، اهل كتاب وجود ندارد.
در مقابل اين گروه از فقهاي شيعه كساني هستند كه صابيان را اهل كتاب ميدانند و به اخذ جزيه از آنها فتوا ميدهند و از قدما ميتوان ابن جنيد را نام برد و از معاصرين هم مرحوم آيت الله خويي است كه فرموده: ظاهر اين است كه صابيان از اهل كتاب هستند.[10] و همين اختلاف نظر در بين فقهاي اهل سنت نيز وجود دارد كه از ذكر آن به علت طولاني شدن اين نوشته خودداري ميكنم.
جمع بندي نظريات و پاسخ به قسمت دوم از سؤال «كه علت اختلاف نظر چيست؟»
با توجه به متون فقهي و مطالعه آراي فقهاي فريقين معلوم ميشود كه اكثريت فقهاي اهل سنت معتقدند كه صابئان اهل كتاب هستند و از آنها جزيه پذيرفته است و عده كمي از آنان با اين نظر مخالفت كردهاند كه از جمله آنها ابوسعيد استخري است.
برعكس اكثريت فقهاي شيعه، صابيان را اهل كتاب و اهل ذمه نميدانند و در ميان آنها اقليتي هم هستند كه به اهل كتاب بودن صابيان نظر دادهاند.
با مراجعه به لغت روشن ميشود كه لغت شناسان در وجه تسميه و ريشه كلمه صابي، دچار تشتت آراء هستند و وجوه متناقضي را ذكر كردهاند، متأسفانه مفسران و متكلمان و در باب ملل و نحل نيز درباره صابيان چندان كاوش نكرده و هر كس به تناسب مفهوم لغوي آن تعريف ادامه داده و لذا كلمات علما و انديشمندان در اين باره سخت مضطرب و پريشان است و به خاطر همين اضطراب و سردرگمي در معرفي صابيان كلام فقها نيز دست كمي از مفسران و متكلمان ندارد و همين ناشناختگي وضعيت آنان و مجهول بودن حقيقت آيين و باورهايشان باعث ترديد در حكم فقهي ايشان شده است.
زردشتيان به نبوت زردشت اعتقاد دارند و كتاب اوستا را از او ميدانند. بنابر روايات و اخبار خودشان زردشت در قرن ششم پيش از ميلاد مسيح در شرق و يا در غرب ايران تولد يافته و در 30 سالگي از جانب اهورا مزدا به پيغمبري برگزيده شده و آيين خود را در آن عصر انتشار داده است[11].
توجه به كلام استاد مطهري ميتواند پاسخ اين سئوال را كه آيين زردشتي از اديان الهي است يا نه؟ راهنمايي كند.[12]
برحسب آن چه تاريخ نشان ميدهد نژاد آريا پس از استقرار در سرزمين ايران به پرستش مظاهر طبيعت... از قبيل آتش، خورشيد، باران و خاك پرداختند... آن چه در ايران قديم وجود داشته اعتقاد به دو آفريدگار بوده است، نه دو گانه پرستي يعني ايرانيان قايل به شرك در خالقيت بودهاند، نه شرك در عبادت.
بعدها زردشت ظهور كرد. از نظر تاريخ به روشني معلوم نيست كه آيا آيين زردشت در اصل، آييني توحيدي بوده است يا آيين ثنويي؟ «اوستا»ي موجود اين ابهام را رفع نميكند، زيرا قسمتهاي مختلف اين كتاب، تفاوت فاحشي با يكديگر دارد. بخش «ونديداد» اوستا صراحت در ثنويت دارد. ولي از بخش «گاتاها» چندان دوگانگي فهميده نميشود، بلكه برحسب ادعاي برخي از محققين از اين بخش يكتايي استنباط ميگردد. به علت همين تفاوت و اختلاف بزرگ است كه اهل تحقيق معتقدند اوستائي كه در دست است، اثر يك نفر نيست، بلكه هر بخش از آن از يك شخص است. تحقيقات تاريخي در اين جا نارسا است، ولي ما برحسب اعتقادات اسلامي كه درباره مجوس داريم ميتوانيم دين زردشت را در اصل يك شريعت توحيدي بدانيم، زيرا بر حسب عقيده اكثر علماي اسلام زردشتيان از اهل كتاب محسوب ميگردند، محققين از مورخين نيز همين عقيده را تأييد ميكنند و ميگويند: نفوذ ثنويت در آيين زردشت، از ناحيه سوابق عقيده دو خدايي در نزد آريا قبل از زردشت بوده است. البته تنها از طريق تعبد يعني از راه آثار اسلامي ميتوانيم شريعت زردشت را يك شريعت توحيدي بدانيم. اما از نظر تاريخي يعني از نظر آثاري كه به زردشت منسوب است، هرچند بخواهيم فقط (گاتها) را ملاك قرار دهيم، نميتوانيم آيين زردشتي را آيين توحيدي بدانيم، زيرا حداكثر آن چه محققان درباب توحيد زردشت به استناد «گاتها» گفتهاند اين است كه زردشت طرفدار توحيد ذاتي بوده است... زردشت براي درخت هستي بيش از يك ريشه قايل نبوده است.... ولي براي اين كه يك آيين، توحيدي باشد علاوه بر توحيد ذاتي و توحيد در عبادت توحيد در خالقيت هم لازم است و آيين زردشت به حسب مدارك تاريخي از نظر خالقيت كاملاً ثنوي بوده است... .
در حقيقت بايد گفت دين زردشت نتوانسته است ريشه شرك و ثنويت را حتي در حدود تعليمات گاتها از دل ايرانيان بركند، خودش نيز مغلوب اين عقيده خرافي گشته و تحريف شده است.
مرحوم داود الهامي محقق ونويسنده درباره زردشت ميگويد[13] اختلاف عجيبي به چشم ميخورد. اغلب مورخان اسلامي مانند طبري (ج 1، ص 282) و بلعمي، ابن اثير و مير خواند، زردشت را پيامبر نخوانده و او را شاگرد شاگرد ارمياي نبي و يا عزير نبي دانستهاند.
دكتر معين ميگويد: «موبدان كوشش داشتند موسس دين خود را با پيغمبران مورد قبول مسلمانان و نصاري و يهود تطبيق كنند، تا هم اهل كتاب شمرده شوند و هم كمتر مورد طعن قرار بگيرند».[14]
ايشان زردشت را اختلافيترين چهره تاريخ هم از نظر زمان و هم از نظر آيين و هم از نظر محل تولد، معرفي ميكند.[15] با اين وصف جواب قسمت دوم از سؤال نيز روشن ميشود، علت اين كه اين همه تناقض و تضاد در تاريخ (و آيين) زردشت ميبينيم اين است كه وي تاريخ درستي ندارد و ردپاي اين شخصيت ايراني در تاريخ گم شده است و در هيچ يك از روايات اسلامي و قرآن مجيد و هم چنين در كتب مقدس چون انجيل و تورات ذكري از شخص و كتاب «اوستا» به ميان نيامده است، بلكه هر جا كه خواستند از ديانت كهن ايران نامي به ميان آورند تنها به لفظ مجوس اكتفا كردهاند.
با اين كه در قرآن كريم علاوه بر پيامبران اولي العزم، نام عدهاي از پيغمبران ديگر نيز آمده است و حتي به نام برخي از آنان سوره مستقل نازل شده است، اگر او واقعا پيغمبر وحتي به ادعاي زردشتيان پيامبر اولي العزم بوده و صاحب شريعت بوده، پس چرا در قرآن و انجيل و تورات نامي از او به ميان نيامده است؟ معلوم است اين موضوع بيشتر باعث نگراني زردشتيان شده، و لذا خواستهاند پيامبر خود را با نام يكي از پيغمبران مسلم تطبيق بدهند.[16]
خلاصه و نتيجه اين كه، بنابر نظرية استاد شهيد تنها از طريق تعبد يعني از راه آثار اسلامي ميتوانيم شريعت زردشت را يك شريعت و آيين توحيدي بدانيم، اما از نظر آثاري كه به زردشت منسوب است و به حسب مدارك تاريخي نميتوانيم آيين زردشتي را از آيين هاي توحيدي بدانيم و از نظر خالقيت كاملاً ثنوي بوده.[1] . فخر رازي، التفسير الكبير، بيروت، دار الاحياء، الجزء الثالث، چاپ سوم، ص 105، ذيل آيه 62 سوره بقره.
[2] . الهامي، داود، تحقيقي درباره صابيان، ناشر انتشارات مكتب اسلام، 1379، ص 14.
[3] . طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه الميزان، ترجمه مكارم شيرازي، نشر بنياد علمي، چاپ دوم، ج 1، ص 261.
[4] . شيخ عبدعلي بن جمعه، تفسير نور الثقلين، قم، مطبعه الحكمه، ج 1، ص 71.
[5] . حاشيه محي الدين شيخ زاده، علي تفسير القاضي البيضاوي، المكتبة الاسلاميه، محمد ازدمير ديار بكر تركيا، بيتا، ج 1، ص 314.
[6] . شيخ مفيد، المقنعه، تحقيق و نشر موسسه نشر اسلامي، چاپ دوم، 1410ق، ج 1، ص 271.
[7] . ابي جعفر محمد بن حسن بن علي طوسي، النهايه، بيروت، الناشر دار الكتب العربي، چاپ اول،1390ق، ص 293.،
[8] . محمد بن الحسن بن علي الطوسي، المبسوط، المكتبه الرضويه، ج 2، ص 36.
[9] . نجفي، محمد حسن، جواهر الكلام، دار الكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1368ش، چاپخانه حيدري، ج 21، ص 230 و 231.
[10] . مجله تخصصي كلام، ش 26.
[11] . مجله تخصصي كلام، سال 8، مسلسل 31.
[12] . مطهري، مرتضي، مجموعة آثار، عدل الهي، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1368، ص 89.
[13] . مجله تخصصي كلام، سال 8، مسلسل 31.
[14] . همان.
[15] . همان، شماره 315، ص 41.
[16] . همان.منبع : انديشه قم.
-
۱۳۸۷/۰۲/۲۰, ۱۲:۴۳ #2
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۵
- نوشته
- 58
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- 6 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
آيين صابئين كه در قرآن آمده ، چيست؟
پرسش :
صابئين چگونه آئيني است و آيا در عصر حاضر داراي پيرو ميباشد؟
پاسخ :
در قرآن سه بار از صابئين نام برده شده است.[1]راغب اصفهاني ميگويد:«صبي از نظر لغت به معناي ميل است و چون صابئين از دين حنيف و آسماني خويش به انحراف و شرك ميل كردند، صابئين ناميده شدند.[2] برخي هم گفتهاند: كه اصل صابئين «صابعين» و به معناي «مُغتسلين» و غسل تعميد كنندگان بوده است. و از آنجا كه فرقة صابئين، داراي سنّت غسل تعميد بودهاند. اين نام بر آنها نهاده شده است.[3]
دربارة اين گروه و عقايد آنها ديدگاههاي مختلفي از طرف محققان و دانشمندان، ابراز شده است و تاكنون دهها نظريه در معرفي آنها ارايه گرديده. آنچه در تاريخ از آنها نقل شده، اينست كه اين گروه قبل از ظهور آيين زردتشت زندگي ميكردهاند و به تدريج، بين النهرين مركز جمعيتي آنها شده است. و به مرور زمان اديان ديگر را نيز پذيرفتهاند.
پس از ظهور اسلام، در دروه عباسيان مأمون خليفة عباسي تصميم به لشكركشي عليه صابئين گرفت، امّا به دليل اعتبار علمي آنها، نتوانست كاري انجام دهد.«ثابت بن قره» كه از سران و دانشمندان آنها بود، در زمان دولت عباسي اقدام به تأسيس يك شعبه از صابئين در بغداد كرد.[4]
محققين ديدگاه واحدي دربارة اين آيين ندارند و هر كدام نظري خاص ابراز نمودهاند كه به تعدادي از آنها اشاره ميگردد:
1. ابوريحان بيروني آنان را پيروان «يوذاسف» ميداندكه مدعي نبوّت بوده است. وي ميگويد: «يوذاسف» يك سال پس از سلطنت «طهمورث» در هندوستان ظهور كرد و نويسندگي فارسي را اختراع نمود و مردم را به دين «صابئين» دعوت كرد كه عدة كثيري از وي پيروي كردند.[5]
2. برخي معتقدند كه يونانيان صابئي، بتها و هيكلهايي داشتند. كعبه كه مركزيت بتپرستي شده بود. متعلق به آنها بوده است. آنان پيامبران زيادي همچون «هرمس» داشتند و در سه وعده نماز ميخواندند، هشت ركعت در وقت طلوع، پنج ركعت در ظهر، و همچنين نماز شب، وضو و غسل جنابت و احكام و حدود و ازدواج و غسل مس ميّت، و احكام ديگري كه مانند فقه مسلمين است، داشتند.[6]
3. عدهاي هم معتقدند كه آنها پيروان برادر ابراهيم، يعني «هاران بن تارخ» اند.[7]
4. بعضي هم گفتهاند كه: صابئين پيروان يحيي بن زكرياي معروفاند.[8]
5. علي بن ابراهيم قمي ميگويد: آنان نه يهودياند و نه نصراني بلكه ستاره پرستند.[9]
ديدگاههاي ديگري نيز وجود دارند و لكن از مجموع نظراتي كه دربارة صابئين داده شده، دو ديدگاه قابل طرح است:
اول اينكه: صابئين آئيني است ممزوج از اديان و انديشههاي مختلف.
دوم اينكه: صابئين در تاريخ دو گروه كاملاً مستقل و جداي از هم بودهاند:
الف: صابئين موحد كه نماز و روزه و حج و احترام به كعبه و پرهيز از محرمات و نجاسات داشتهاند.
ب: صابئين مشرك و بتپرست كه ساكن بين النهرين بوده و ستاره پرستي و هيكل پرستي داشتهاند.
با پذيرش اين دو ديدگاه، ميتوان همة آراي گذشته را تا حدّي صحيح و قابل قبول دانست. زيرا هر فضيلت كه به صابئين نسبت داده شده مربوط به گروه موحدين و خداپرستان ميباشد و هر انحراف و شركي كه به آنان نسبت داده شده مربوط به گروه مشرك ساكن در بين النهرين بوده است.[10]
عقايد و باورهاي صابئين:
در كتاب تاريخ اديان و مذاهب جهان راجع به عقايد و تعاليم صابئين چنين آمده است: «آنان به خداي يكتاي ازلي و ابدي و بينهايت و منزّه از ماده و طبيعت معتقد هستند و عقيده دارند خدا علّت وجود اشياء و پيدايش موجودات است. مابئين به تعداد روزهاي سال يعني سيصد و شصت روحاني يا قواي جاوداني اعتقاد دارند و آنان را وكيل و دستيار خداوند در خلقت جهان ميدانند، كه هر كدام در عالم نور، داراي كشوري جداگانه هستند.
به عقيده صابئين عالم نوراني (=عليا) و جهان ظلماني (=سفلي) هميشه در نبردند و آدمي از دو عنصر تشكيل شده است. روزه نزد آنان ممنوع است و نماز، عبادت روزانة ايشان ميباشد. صابئين در روز سه مرتبه نماز ميخوانند: قبل از طلوع آفتاب، بعد از زوال خورشيد و قبل از غروب خورشيد. آنها روحاني بزرگ خود را «ديشاما» گويند، صابئين تورات را كتاب نادرست و گمراه كننده ميدانند. آنان اجرام آسماني را نميپرستند، اما عقيده دارند كه ستارگان داراي گوهر هستند كه از عالم نور است.
در نزد صابئين قتل نفس، سوگند دروغ، اكل و شرب قبل از غسل جنابت، راهزني و دزدي، كار در اعياد مقدس، زنا، ختنه، عدم اداي دين، خوردن گوشت حيواني كه دُم داشته باشد، ازدواج با زنان بيگانه، پوشيدن جامة كبود، شهادت به دروغ، رباخواري، خيانت در امانت، لواط و قمار از محرمات است.»[11]
كتب صابئين:
آنها معتقدند نخست كتابهاي مقدس آسماني به آدم و پس از وي به نوح و بعد از او به سام و سپس به رام، و بعد به ابراهيم خليل، سپس به موسي و بعد از آن بر يحيي بن زكريا، نازل شده است.
1. كتابهاي مقدسي كه از نظر آنان اهميّت دارد «سدره» يا «صحف» ناميده ميشود.كه از چگونگي خلقت و پيدايش موجودات بحث ميكند.
2. كتاب «ادرفشادهي» يا «سدرادهي» كه دربارة زندگي حضرت يحيي و دستورات و تعاليم او سخن ميگويد، آنها معتقدند كه اين كتاب به وسيلة جبرئيل بر يحيي وحي و الهام شده است.
3. كتاب «قلستا» دربارة مراسم ازدواج و زناشوئي است
كتابهاي ديگري نيز دارند كه بحث از آنها مجالي ديگر طلبد.
از آنجا كه اين گروه هويّت واحد و ثابتي ندارند و همچنين به دليل درون گرايي اين قوم و ازدواج نكردن با پيروان ديگر اديان و نداشتن تبليغ ديني، در هزار سال اخير، اثر و خبر مهمي از آنان وجود نداشته است جز اينكه عدهاي اندك از آنان (حدود پنج هزار نفر) در جنوب ايران، (خوزستان، كنار رود كارون، اهواز، خرمشهر، آبادان و شادگان» و نيز در جنوب عراق زندگي ميكنند.[12]
نتيجه اينكه: صابئين دو گروه بودهاند. گروهي موحد و خداپرست و گروهي مشرك و بتپرست كه گروه اول داراي عقايد و باورهاي مشابه اديان توحيدي نيز ميباشدكه در متن مقاله به برخي از آنها اشاره شد. آئين صابئي در هزار سال اخير بسيار كمرنگ شده به گونهاي كه هيچ گونه ظهور و بروزي از آنها ديده نميشود. مگر اينكه گروه اندكي از ايشان در جنوب ايران زندگي ميكنند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. طهارت و نجاست اهل كتاب، حسن زماني،
2. تحقيقي درباره صابئان، الهامي، داود.
3. جامع الشتات ميرزاي قمي.[1] . بقره/62، مائده/69، حج/17.
[2] . اصفهاني، راغب، المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر الكتاب، اول ، 1404 ق، ص 74.
[3] . دهخدا، لغتنامة دهخدا، حرف صاد.
[4] . همان.
[5] . طباطبائي، محمد حسين، ترجمة تفسير الميزان، تهران، رجا، دوم، 1364 هـ . ق، ج1، ص258.
[6] . همان، ج1، ص 260.
[7] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه 1394 هـ . ق، ج1. ص 290.
[8] . الميزان، ج1، ص 257.
[9] . همان.
[10] . تفسير نمونه، ج1، ص291.
[11] . مبلغي آباداني، تاريخ اديان و مذاهب جهان، بي تا بي جا، ج2، ص831،.
[12] . تفسير نمونه، ج1، ص291.
منبع : سايت انديشه قم .
-
۱۳۸۷/۰۲/۲۰, ۱۲:۴۵ #3
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۵
- نوشته
- 58
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- 6 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
نقدهاي كلي بر دين صابئي
پرسش :
چه نقدهاي كلي بر دين صابئي وارد است؟
پاسخ :
مقدمه
يكي از ادياني كه پيروانش در اسلام از اهل كتاب شمرده شده اند، دين صابئي ميباشد. قرآن كريم در سه جا، صابئين را در كنار مجوس و يهود و نصاري قرار داده است.[1] صابئين در گذشته، داراي فرقههاي زيادي بوده اند كه به مرور ايام از بين رفتهاند. چهار فرقة مهم آن عبارت بوده از: 1. اصحاب روحانيات، 2. اصحاب هياكل، 3. اصحاب اشخاص 4. حلوليه.[2] از اين ميان تنها صابئين مَندايي (اصحاب روحانيات) تا به امروز باقي ماندهاند.[3] آنها حضرت يحيي ـ عليه السلام ـ را پيامبر اختصاصي خود دانسته و ستارگان را مقدس ميدانند. صابئين كتابهاي زيادي را مقدس مي شمرند، ولي مقدسترين آنها را «كنزاربّا» دانسته. اين كتاب، دربارة موضوعات مختلفي از جمله، پيدايش موجودات و سرگذشت انسان و صفات خداوند، به بحث ميپردازد.
صابئين ابتدا در فلسطين زندگي ميكردند؛ ولي ظاهراً به دليل آزارهاي يهود، نسبت به آنها، مجبور شدهاند به جنوب ايران و عراق مهاجرت كنند.[4]
صابيان و آيين اختصاصي
صابئين قائلند كه دينشان، مخصوص خود آنها بوده و حضرت يحيي فقط براي نجات آنها مبعوث شده است.[5] به همين دليل بر پنهان نمودن آيين خود اصرار ميورزند، و دين خود را تبليغ نميكنند.
نقد و بررسي
اينكه صابئين منشأ دين خود را به آدم(ع) رسانده و يحيي بن زكريا را پيامبر خاص خود ميدانند، ناشي از نگرش ناسيوناليستي در دين است، هيچ قومي از نظر هدايت، نسبت به قوم ديگر، در نزد خداوند برتري ندارد. يعني همه شايستگي هدايت و رهبري از سوي فرستادگان الهي را دارند و اين اقتضاي حكمت الهي براي هدايت بشر است. ممكن است شرايط ظهور پيامبري در جايي مساعدتر باشد. ولي اين امر موجب اختصاصي دانستن دين به فرقه خاصي نميباشد. پيروي از نظريه انحصار ديني، باعث شده كه نظرات ضد و نقيضي درباره عقايد صابئين ابراز شده و جمعيت آنها به سرعت كاهش يابد. به طوري كه هم اكنون، تنها ده هزار نفر از آنها در جنوب ايران و عراق زندگي ميكنند.[6]
صابئين و تقديس جُدَي[7]
صابئين معتقدند كه سيارات هفتگانه عطارد، زهره، زحل، مريخ، سنبله، عقرب و ميزان، تدبير عالم را بر عهده داشته[8] و روشنايي افكار ساكنين و جلب خير و دفع شرشان به دست آنهاست. در اين ميان، ستارة جدي چون ثابت بوده و دائماً به سوي ملكالانوار متوجه است، از موقعيت ويژهاي نزد صابئين برخوردار است. به طوري كه تمام سنتها و اعمال ديني خود را، در برابر اين ستاره انجام ميدهند. آنها مردگان خود را، روبروي اين ستاره دفن ميكنند به طوري كه اگر از جا برخيزند، متوجه آن شوند.[9]
نقد و بررسي
هرچند صابئين خود را معتقد به خداي واحد ازلي ميدانند،[10] ولي چنين اعتقادي بايد به گونهاي باشد كه هرگونه شائبه شرك را از بين ببرد و اينكه صابئين ستارگان هفتگانه را مدبّر اين عالم دانسته و برايشان جلب نفع و دفع ضرر قائلند، يا شخصيت خاصي را براي ستارة جدّي در نظر ميگيرند؛ همه حاكي از اين است كه هر چند، توحيد ذاتي را پذيرفتهاند ولي از حيث توحيد افعالي و احياناً توحيد عبادي، مشكل دارند. چرا كه قداست اين ستارگان در نزد صابئين به حدي است كه گفته شده، آنها هر ماه چهار خروس را به نام ستارگان قرباني و خون آن خروس ها را در خاك پنهان و پر و استخوانشان را ميسوزانند.[11]
صابئين و تنوع كتابهاي مقدس
صابئين كتابهاي مقدس زيادي دارند كه مهمترين آنها عبارتند از:
1 . كتاب كنزاربّا، دربارة آغاز پيدايش و دگرگونيهايي كه براي بشر رخ داده و صفات خالق و... ميباشد.
2 . كتاب دراشه اِديهيا، يعني تعاليم يحيي، پيرامون زندگي يحيي و تعاليم او.
3 . كتاب قلستا، يعني كتاب عقد ازدواج، دربارة احكام و مراسم ازدواج و ...
4 . كتاب سدره ادنشماثا، يعني كتاب تعميد، دربارة آداب تلقين ميت و امور مربوط به مرگ و معاد.
5 . كتاب ديونان (ديوان)، شامل دستورات مذهبي و آداب و سنن.
6 . كتاب اسفرملواشي، كتابي كه علماي صابئه توسط آن پيشگويي كرده و مسائل مربوط به فلك و ستارگان را درمييابند و...
7 . كتاب اِنياني، دعاهايي كه در نماز روزانه خوانده ميشود و احكام اموات.
8 . كتاب قماها ذهيقل زيوا، كتاب ادعيه و اوراد مذهبي.
9 . تفسير پغره، دربارة علم تشريح جسم انسان و تركيب آن.
10 . كتابهاي ديگر.[12]
صابئين قدمت اين كتابها را به آدم(ع) ميرسانند. كه پس از وي به نوح و سام و رام و ابراهيم و يحيي رسيده است. هر چند خود معتقدند كه بيشتر اين كتابها در طول زمان به واسطه حوادث مختلف از بين رفته و دوباره نوشته شده است.
نقد و بررسي
مهمترين منبع شناخت هر دين، كتاب آن دين است. در اين ميان، ويژگي مهم كتاب هر دين، آسماني بودن آن است. به اين معنا كه تغيير و تحريفي در آن راه نيافته باشد، تا پيروانش اطمينان پيدا كنند كه از دستورات دين خدا تبعيت ميكنند. حال با توجه به اينكه صابئين قدمت دين خود را به آدم ميرسانند، و خود معترف هستند كه بيشتر اين كتابها در طول زمان و بر اثر حوادث مختلف از بين رفته و دوباره نوشته شده، چگونه ميتوان آنها را مطابق اصل دانست. شايد وجود همين تغيير و تحولات گسترده باشد كه صابئين را وادار نموده كه از آگاهي ديگران نسبت به كتب خود ممانعت بعمل آورند، و مطلع نمودن ديگران بر كتابهاي آسماني خود را حرام بدانند. وجود همين مانع سبب شده كه ديگران به سختي بتوانند نسبت به كتابهاي آنها دسترسي پيدا كنند.[13]
صابئين و تقديس علماء
صابئين براي علماي خود، شأن و مقام ويژهاي قائلند. به طوري كه در تمام امور آنها از ولادت تا مرگ سيطره دارند. آنها علماي خود را واسطهاي ميدانند كه با ساكنين آسماني در ارتباط ميباشند. علماي صابئه داراي پنج مقام مشخص ميباشند كه عبارتند از: 1 . حلالي 2 . ترميدة 3 . كنزبرا 4 . ريش امه، 5 . ربّاني.[14]
نقد و بررسي
هر دين آسماني، داراي روحانيتي است كه نسبت به امور آن دين از آگاهي برخوردار ميباشد. بيان احكام دين و اجراي قوانين و حدود الهي از جمله وظايف روحانيت است. اين موقعيت ويژه ايجاب مينمايد كه مردم براي آنها احترام خاصي قائل باشند. ولي نبايد پنداشت كه روحانيت واسطه ميان انسان و خدا هستند. و شرط پذيرش اعمال اين باشد كه از طريق چنين رابطههايي به درگاه خداوند تقرب جست.
صابئين و تقديس آب جاري
آب جاري در نزد صابئين از قداست خاصي برخوردار است. و آن به خاطر غسلهاي مفصل و تعميدهاي طولاني است كه بايددر زمستان و تابستان انجام دهند.[15] به همين دليل صابئين معمولاً در كنار رودها زندگي ميكنند..
نقد و بررسي
نظافت و پاكي جهت طهارت و عبادت در هر دين آسماني مورد توجه است. ولي از آنجا كه دين براي سعادت و آسايش انسان آمده است؛ تأكيد بيش از اندازه بر شستوشو و غسل و تعميدهاي طولاني، سلامت روحي و جسمي انسان را به خطر انداخته و ديگر اينكه موجب محدوديت زندگي در منطقه خاصي ميشود. غير طبيعي بودن اين دستور دين صابئي موجب شده كه اخيراً علماي آنها غسل كردن در حمام را از طريق شير آب، برايشان جائز بدانند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . الميزان، علامه محمدحسين طباطبائي، ج 1، ذيل آيه شصت و دوم بقره.
2 . ملل و نحل، شهرستاني، ج 2، بخش صابئه.
3 . تاريخ اديان و مذاهب جهان، عبدالله مبلغي آباداني.
4. تحقيقي درباره صابئان، داود الهامي.[1] . ر.ك: قرآن، بقره/62 ؛ مائده/69؛ حج/16.
[2] . ر.ك: الحسني، سيد عبدالرزاق، الصابئون في حاضرهم و ماضيهم، بغداد، منشورات المكتب العربي لتوزيع المطبوعات، 403 هـ، ص 36 ـ31.
[3] . ر.ك: الموسوعة الميسرة في الاديان و المذاهب المعاصره، رياض، الندوة العالمية للشباب الاسلامي، 1409 هـ، ص 317.
[4] . ر.ك: الصابئه، غضبان رومي عكله الناشي، بغداد، مطبعة الامة، 1983 هـ، ص 16.
[5] . الحسني، سيدعبدالرزاق، الصابئون في حاضرهم و ماضيهم، ص 69.
[6] . الموسوعة الميسرة في الاديان و المذاهب المعاصره، ، ص 326
[7] . ستارهاي است در دب اصغر نزديك ستارة قطبي كه چون به چشم بيحركت و ثابت مينمايد براي يافتن قبله از آن استفاده ميشود. ر.ك: دكتر قريب، محمد، واژهنامه نوين، انتشارات بنياد، چهارم، 67، ص 328،.
[8] . الثعالبي، عبدالعزيز، محاضرات في تاريخ المذاهب و الاديان، دارالغرب الاسلامي، بيروت، 1985، ص 24.
[9] . ر.ك: الحسني، سيد عبدالرزاق، الصابئون في حاضرهم و ماضيهم، ص 67. و نيز الموسوعة المسيرة في الاديان و المذاهب المعاصر، ص 323.
[10] . ر.ك: الموسوعة الميسرة في الاديان و المذاهب المعاصره، ص 319.
[11] . ر.ك: العلوي، ابوالمعالي محمد الحسيني، بيانالاديان، ص 36، انتشارات روزبه، اول، 76.
[12] . ر.ك: الصابئون في حاضرهم و ماضيهم، ص 92 ـ 83 و نيز الصابئه، غضبان رومي عكله الناشي، ص 119 ـ 114 و نيز الموسوعة المسيرة في الاديان و المذاهب المعاصره، ص 318 ـ 317.
[13] . الصابئون في حاضرهم و ماضيهم.
[14] . جهت توضيح اين مقامات پنجگانه و وظايف هر يك ر.ك: الحسني، سيدعبدالرزاق، الصابئون في حاضرهم و ماضيهم، سيد عبدالرزاق الحسني، ص 103 ـ 95.
[15] . ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب اسلاميه، بيست و پنجم، 1369، ج 1، ص 289.منبع : انديشه قم.
-
۱۳۸۷/۰۲/۲۰, ۱۲:۴۶ #4
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۵
- نوشته
- 58
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- 6 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
پرسش :
لطفاً در مورد عقايد صابئين به صورت كامل توضيح دهد؟
پاسخ :
قبل از پرداختن به اعتقادات صابئين، بهتر است نگاه اجمالي به زمان و مكان ومؤسس اين آئين داشته باشيم. گرچه در اين رابطه، اقوال متفاوت است امّا براي شناخت اجمالي به يكي از آنها اشاره كنيم:
اين قوم كه خود را صابي مي ناميدند در جلگة دشت ميشان كه در مرز انشان يا ايلام يا سومر قديم بود سكونت داشتند. اينان ريشهخود را از مصر مي دانند كه مقارن هجرت يهود از مصر به كنعان، آنها هم به كنعان آمده اند. عده اي مؤسس آن را «يوذاسف» معرفي كرده اند و بعضي بر اين باورند كه مؤسس اين آئين، نوة حضرت ادريس است كه صابي نام داشت و به همين جهت به اين نام معروف شده اند.[1] اقوال ديگري نيز وجود دارد كه بايد در جاي خود بحث شود.
امّا در باب عقايد، آئين صابئي بر اثر قلت پيروان و تقيد سخت آنها به نهان داشتن آئين خود، در نظر ديگران به صورت رمز و معما در آمده است كه، چنان اكثر نويسندگان اسلامي سلف و غيراسلامي، در باب شرح عقايد و آئين صابئيان، سخت دچار اشتباه شده و نظريات گوناگوني را ابراز داشته اند.[2] آنچه از آن اقوال و نظريات، به دست آمده به ترتيب ذيل ذكر مي گردد:
1. آنها معتقدند نخستين كتاب هاي مقدس آسماني آنها به حضرت آدم و سپس به نوح و پس از وي به سام و سپس به رام و بعد به ابراهيم خليل و به موسي و بعد از او به يحيي بن زكريا نازل شده است.[3]
2. آنان به خداي يكتاي ازلي و ابدي و بي نهايت، منزه از ماده و طبيعت، معتقدند، خدايي كه علت وجود اشياء و پيدايش موجودات است و به تعداد روزهاي سال يعني سيصد و شصت روحاني يا قواي جاوداني اعتقاد دارند و آنان را وكيل و دستيار خداوند در خلقت جهان، مي دانند كه هر كدام در عالم، داراي كشوري جداگانه هستند. عالم نوراني (عليا) و جهان ظلماني (سفلي) در نبردند، آدمي از اين دو عنصر تشكيل شده است كه روح او از عالم نوراني و جسم او از عالم ظلماني است.[4]
3. اعتقاد بر اين دارند كه دهر قديم است و هر كس بميرد، روحش به كالبد شخص ديگر منتقل مي شود و نيز معتقدند كه فلك به همراه موجوداتي كه در جوف آن است در حال افتادن در فضاي لايتناهي است و چون در حال سقوط و افتادن است حركت دوراني به خود مي گيرد چون هر چيزي كه گرد باشد، وقتي از بالا سقوط كند، حركت دوراني به خود مي گيرد. بعضي نيز پنداشته اند كه آنها به حدوث عالم قائل هستند.[5]
4. صابئين، كتاب تورات را كتابي نادرست و گمراه كننده مي دانند، آنان اجرام آسماني را نمي پرستند امّا عقيده دارند كه ستارگان داراي گوهري هستند كه عالم نور است و گروهي معتقدند كه اينها ستارگان را قبلة خود قرار داده اند. و برخي از اينها عالم را قديم مي پندارند و احكام و شرايع همة فرستادگان الهي را باطل دانسته اند.[6]
5. گروهي به اين نتيجه رسيده اند كه صابئيان به معاد اعتقاد دارند، اين دنيا را فاني و بي ارزش مي دانند و به جهان ابدي و ازلي باور دارند و در آخرت دو مكان وجود دارد: دنياي نور و خوبيها كه همان بهشت است و دنياي تاريكي و بديهاي كه دوزخ گفته مي شود.[7]
6. عده اي از صابئيان، حضرت آدم را اولين پيامبر و حضرت يحيي را آخرين پيامبر مي دانند و معتقد به (اواثر مزنيا) هستند. يعني هر فرد، پس از مرگ، براي سنجش اعمال خود به جايي به نام (اواثر مزنيا) مي رود كه در آنجا دربارة او داوري شده و اعمالش سنجيده مي شود كه بعد از آن به بهشت يا به جهنم مي روند.[8]
7. عده اي از صابئين كه به حراني هم معروفند به قدماي خمسه معتقدند كه دو تاي آنها زنده اند چون باري تعالي و نفس، و يكي از آنها اثرپذير است و منفعل است و آن هيولاست و دو تاي ديگر، نه زنده اند و نه فاعلند و نه منفعل و آنها عبارتند از: دهر و قضا (زمان و مكان).[9]
اين هفت مورد از اعتقادات صابئان است كه اكثر محققين در لابلاي، كتابهايي كه در مورد اديان و مذاهب و يا تاريخ، نوشته اند به اينها اشاره كرده اند و شايد معتقدات ديگري هم، داشته باشند كه براي ما نامعلوم باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شناخت صبي ها، نورالدين، چهاردهي.
2. نگاهي به تاريخ خوزستان، زمان رشيديان، نيره.
3. صابئين، حيدرعلي، رستمي.
4. يادگار جاويد، تقوي قزويني، محمدمهدي.[1] . رضايي، عبدالعظيم، اصل و نسب دينهاي ايران باستان، تهران، ناشر موج، 1372 ش، ص 430.
[2] . نوري، يحيي، جاهليت و اسلام، ناشر، بنياد علمي و اسلامي سيدالشهدا، چاپ نهم، 1360 ش، ص 416-417.
[3] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ناشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ 18، 1365 ش، ج 1، ص 290.
[4] . مبلغي آباداني، عبدالله، تاريخ اديان و مذاهب جهان از 35 هزار سال قبل از اسلام، قم، ناشر حر، 1376 ش، ص 309-307.
[5] . طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ترجمه محمدباقر همداني، ج 1، ص 298.
[6] . مبلغي آباداني. عبدالله، تاريخ اديان و مذاهب جهان از 35 هزار سال قبل اسلام، قم، نشر حر، ص 832-831.
[7] . همان، ص 833.
[8] . رضائي، عبدالعظيم، اصل و نسب ايران باستان، ص 459.
[9] . الهامي، داود، تحقيقي دربارة صابئان، قم، مكتب اسلام، 1379، ص 135.
-
۱۳۸۷/۰۲/۲۰, ۱۲:۴۷ #5
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۵
- نوشته
- 58
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- 6 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
پرسش :
آيا صابئين داراي فرقه هاي متعددي هستند و چه كساني از بزرگان آنها معروفند؟
پاسخ :
قبل از آنكه در مورد فرقه هاي متعدد اين آئين كهن، مطالبي بيان شود، خالي از فايده نخواهد بود كه در قرآن كريم موارد اين واژه را جستجو نمائيم.
در سه آيه از قرآن كريم از صابئين نام برده شده كه در دو جاي آن در كنار نصارا و يهود و در يك جاي آن در كنار نصارا، يهود، مجوس و كسانيكه شرك ورزيدند، ذكر شده است.[1] كه همين آيات به انضمام برخي اخبار، زمينة بحث و گفتگوي بسيار فقها، در مورد اهل كتاب بودن صابئون و يا عدم اهل كتاب بودن آنها شده است كه فعلاً مجال بحث ندارد، آنچه اجمالاً گفتني است اين است كه در اصل اعتقادات صابئين ابهام هاي بسياري وجود دارد كه بايد به كتابهاي مفصل مراجعه شود.
اما به هر صورت، دين صابئين هم، مانند ساير اديان در طول زمان و سير مكاني اين دين به فرقه هاي متعددي تقسيم شده است كه در يك تقسيم به:
الف: صابئين قديم كه در مورد آنها در تواريخ، مطالب متعدد و بعضاً متضاد ذكر شده است.
ب: صابئين فعلي كه به دو گروه مندائي كه گروه صابئين ايران كه اكثراً در خوزستان زندگي مي كنند و تعدادشان حدوداً بيست و پنج هزار نفر تخمين زده مي شود و به نام صابي معروفند از اين گروهند.
اين فرقه در قسمت هايي از عراق و قسمتي از خوزستان ايران، زندگي مي كنند و براي خود آداب و رسوم و زبان خاصي دارند. نخستين گزارشي كه در كتب اسلامي از اين قوم آمده است، گزارش ابن نديم است در الفهرست ص 491 كه از آنها با نام مغتسله و صابئين بطائح ياد مي كند و آنچه نسبت مي دهد در اعتقادات مندايي هاي كنوني موجود است. مثل مراسم شستشوي مداوم و اينكه آنها در بطائح زندگي مي كنند و بطائح به معناي مسيل پهناور است كه به جنوب عراق، ميان واسط و بصره و نيز دشت ميشان و نواحي خرمشهر كنوني، گفته مي شود كه دقيقاً محل سكونت مندايي ها است.
ابوريحان بيروني صابئين مندايي را اصيل دانسته و مي گويد:
صابئين حقيقي آنهايي هستند كه در بابل از جمله اسباطي كه كوروش و ارطخشاست به بيت المقدس كوچ دادند بازماندند و بيشترشان در واسط و سواد عراق در ناحيه جعفر و جامده و دو نهر صله، ساكن اند و خود را با نوش بن شيث نسبت مي دهند و با جرانيه مخالفند.[2]
امروزه در خوزستان در كنار رود كارون و كرخه و در شهرهاي اهواز، خرمشهر، آبادان، دشت ميشان و نقاط ديگر و نيز در عراق، كنار رود دجله و فرات و در شهرهاي بصره، عماره، موصل، رمادي و جاهاي ديگر هزاران نفر زندگي مي كنند كه خود را مندايي، صابئين يا صبي مي نامند و داراي معتقدات و كتب مقدس متعددي هستند.[3]
مندائيان عقيده خاصي به حضرت يحيي دارند و او را منجي خود مي شمارند، اما از حضرت آدم و ابراهيم ـ عليهما السلام ـ هم در كتابهاي مندايي، بسيار سخن گفته شده، ضمن آنكه نام حضرت نوح، شيث و ادريس هم در كتابها و ادعيه آنها ديده مي شود و در منابع مندايي اين كلمه به معني عرفان است و مندايي يعني فرد عرفاني و آنچه غير از اين گفته شده نمي پذيرند.
گروه ديگر حرانيان هستند. حران شهري است در شمال عراق، ميان راه موصل به شام و در قسمت شرقي رود فرات واقع شده است، اين شهر در سال 18 هجري فتح شد به گفتة ابن قتيبه دينوري اين شهر از جهت نسبت داشتن به هاران بن آزر برادر حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ به اين نام ناميده شده است، ساكنان اين شهر داراي عقائد خاصي بوده اند كه در زمان مأمون خود را صابئين ناميدند در اينكه آيا اينها واقعاً صابئي هستند يا به دروغ خود را صابئي ناميده اند تا از مجازات و اسلام آوردن در امان باشند، بحث هاي گسترده اي ميان مورخين وجود دارد.
شهرستاني در ملل و نحل، عقايد حراني ها را چنين بيان مي كند:
خداوند فلك و همه اجرام و كواكب را آفريده و آنها را تدبير كنندگان اين عالم قرار داده و آنها پدران ما هستند و عناصر مادران و مركب از اينها مواليد هستند و پدران همان كواكب زنده و ناطق هستند.
آنان به حلول و تناسخ و به هياكل سبعه، عقيده دارند و به اسم هياكل سبعه كه مربوط به كواكب مي شوند هيكل هايي زميني ساخته اند، آنها روزي سه بار نماز مي خوانند و از جنابت و مس ميت غسل ميكنند و خوردن گوشت خوك و سگ و پرندگان چنگال دار و كبوتر و شراب و ختنه كردن را حرام مي دانند.[4]
يكي از عقايد صابئين حراني اعتقاد به قدماي خمسه است به گفته رازي، حراني ها پنج نوع قديم را اثبات كرده اند كه دو تاي آن زنده اند و عبارتند از باري تعالي و نفس و يكي از آنها اثر پذير و منفعل است و آن هيولي است و دو تاي ديگر نه زنده اند و نه فاعلند و نه منفعل و عبارتند از: دهر و قضا (مكان ـ زمان).[5]
شخصيت ها و بزرگان معروف صابئي:
1. ثابت بن قره: در هندسه و فلكيات استاد بود. در دستگاه معتضد منجم بود. معتضد وي را بر وزراي خود مقدم مي داشت. تأليفات او در طب، رياضيات و منطق بود و در مسائل مربوط به مذهب صابئين و آداب و سنن آنها مطالبي به زبان سرياني نوشته بود، وي ماه رمضان همراه مسلمين روزه مي گرفت، اما از مذهب خود دست برنداشت.
2. سنان بن ثابت بن قره: طبيب ماهري بود و طبيب مخصوص القاهر بالله عباسي بود. به علت تهديد القاهر، مسلمان شد و در بغداد از پزشكان امتحان مي گرفت و به آنهايي كه لياقت نداشتند اجازه طبابت نمي داد.
3. ثابت بن سنان بن قره: در زمان مطيع لله رئيس بيمارستان بغداد بود. علاوه بر طب در تاريخ نيز مهارت داشت.
4. هلال بن محسن صابئي: وي مورخ بود و تاريخ ثابت بن سنان را تكميل كرد. به گفته ابن جوزي وي مسلمان شد.
5. هلال ابن ابراهيم بن زهرون: از پزشكان معروف بود و مرضهاي سخت را درمان ميكرد، وي در زمان المستكفي عباسي زندگي مي كرد.
6. ثابت بن ابراهيم بن زهرون: او هم طبيب ماهري بود در ايام الطائع عباسي و در خدمت ابو محمد مهلبي وزير بود.
7. محمد بن جابر التلاني: منجم و رياضي دان معروف كه از صابئين حراني بود و ستارگان را رصد مي كرد. زيج او به نام زيج صابئي از زيج بطلميوسي صحيح تر است.
8. ابواسحاق ابراهيم بن هلال الصابي: كاتب خليفه و عزالدوله ديلمي بود در نظم و نثر مهارت داشت در دين خود محكم بود، هر چه عزالدوله ديلمي تلاش مي كرد كه وي مسلمان شود قبول نكرد. ميان او و سيد رضي دوستي برقرار بود به حدي كه بعد از مرگ وي سيد رضي براي وي مرثيه سرود وقتي به او اعتراض كردند، گفت: من فضل او را مرثيه گفته ام.[6]
9. عمران صابي: از متكلمين و علماء صابئين در عهد مأمون بود كه در مجلس مناظره امام رضا ـ عليه السلام ـ كه با علماي اديان مختلف در حضور مأمون و به دستور وي تشكيل شده بود، وارد شد و با امام مكالماتي كرد و در نهايت مسلمان شد، امام رضا با اشاره به شهرت وي فضل او را ستود.
غير از اينها افراد ديگري هم ميان مسلمين، متهم به صابئي بودن هستند كه بعدها، مسلمان شدند از جمله ابوجعفر خازن ابوالصيف ابن الوحشيه و جابر بن حيان.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. قوم از ياد رفته، سليم برنجي.
2. صابئين ايران زمين، مسعود فروزنده.
3. تاريخ اديان جهان، عبدالله مبلغي آباداني.[1] . جعفري، يعقوب، پژوهشي دربارة صابئين، انتشارات هجرت، چاپ اول، 74، ص 69.
[2] . بيروني، ابوريحان، آثار الباقيه، ترجمه دكتر داناسرشت، تهران، امير كبير، چاپ سوم، 63، ص 296.
[3] . جعفري، يعقوب، صابئين، پيشين، ص 70.
[4] . شهرستاني، ابوالفتح محمد بن عبدالكريم، ملل و نحل، قاهره مصطفي البابي الحلبي، 1387، ج 2،ص 54 الي 57.
[5] . رازي، امام فخر، محصل الافكار المتقدمين و المتاخرين، بيروت، دارالكتب العربي، 1404، ص 121.
[6] . جعفري، يعقوب، پژوهشي دربارة صابئين، موسسه هجرت، زمستان 74، ص 61 الي 66.
-
۱۳۸۷/۰۲/۲۰, ۱۲:۴۷ #6
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۵
- نوشته
- 58
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- 6 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
پرسش :
چرا صابئين (مندائي ها) زندگي در كنار رودخانه ها را مي پسندند آيا غسل هاي آنها در اين امر دخيل است؟
پاسخ :
با توجه به اهميت و نقش آب در اجراي مراسم مذهبي صابئين مندايي زندگي در سواحل رودخانه ها در واقع برگزيدن عملي ترين و كوتاهترين راه ممكن براي ادامه حيات ديني اين اقليّت مذهبي است.
اين قوم از دير باز در جنوب ايران و عراق همواره مسكن خود را در سواحل پر آب ترين رودخانه ها حفظ نموده است استاد محيط طباطبائي مي نويسد: «وجود صائبيان در منطقه دشت شيان كه از دامنه جبال حمرين تا كنار رودهاي كارون، كرخه و دجله گسترش داشته به روزگار حكومت ساسانيان مسلم است»[1] براي پي بردن به اهميّت نقش آب در شريعت مندايي برخي از عمده ترين مناسك شرعي آنرا كه ارتباط مستقيمي با آب جاري رودخانه ها دارد مورد توجه قرار مي دهيم.
تعميد:
يكي از مراسم مهم ديني مندايي تعميد است كه در زبان مندايي «مصوتا» گفته مي شود و براي صابئي شدن لازم است كه هر فرد كه از پدر و مادر صابئي زاده شده،[2] اين مراسم را انجام دهد و نام مخصوص صابئي بخود بگيرد و براي انجام واجبات ديني لازم است كه در هر سال حداقل يكبار انجام شود مراسم تعميد عبارت است از شستشو در آب كه طي مراسم ويژه اي كه ذيلاً شرح داده مي شود انجام مي گيرد. شخص تعميد شونده لباس خاص آنرا كه از پارچه سفيد نخي است مي پوشد در كنار رودخانه، مندايي ديگري لباسهاي او را بررسي مي كند و رو به شمال كه قبله مندائيان است با نام خدا شروع به قرائت بوثه هاي[3] مربوط مي كند و شاخه هايي كه در دست دارد حلقه نموده و با اطمينان از درست پوشيدن لباس مخصوص از نام ديني او مي پرسد و دعاهايي براي آمرزش روح او از طرف خدا مي خواند سپس عالم روحاني همراه او شده وارد رودخانه مي شوند كه شخص تعميد شونده بايد دعاهايي بخواند و رو به شمال در آب بنشيند تا آب به سينه اش برسد و دعاي مخصوص آن را مي خواند اين كار سه بار تكرار شده و عالم روحاني نيز روي او آب مي پاشد و پس از خواندن ادعيه، روحاني با دست راست خود آب برداشته به او مي خوراند و دعاي ديگري مي خواند. تعميد از بعد از چهل و پنج روزگي نوزادان قابل اجراست ضمن اينكه زن زايمان كرده هم بعد از سي امين روز زايمان خود مجاز به تعميد است. تعميد براي عروس و داماد قبل و بعد از عروسي لازم و واجب است و كسانيكه مرتكب خلافهاي ديني و شرعي شده اند نيز لازم است كه تعميد را به جاي آورند.[4]
خانه عبادت مندائيان كه در نصوص ديني مندائيان مندا يا مشكنه ناميده مي شود از ني و گِل ساخته مي شود و لازم است كه همواره در آب جاري روان باشد و مراسم تعميد در آن انجام گيرد.[5]
مندائيان علاوه بر غسل تعميد بايد براي جنابت، حيض، مس ميت و مارگزيدگي هم غسل هايي را انجام دهند.
جداي از غسل هاي واجب فوق الذكر رشادمه هم از اعمالي است كه لازم است با آب انجام شود اينكار از حيث شكلي شباهتي بسيار با وضوي اسلامي دارد و امري لازم براي انجام نماز مندايي است كه براي انجام آن ابتدا دعايي مي خوانند و دستان خود را از سر انگشتان تا آرنج مي شويند سپس صورت را و بعد از آن پيشاني و زانوان و ساق خود را مسح نموده و در آخر پاي خود را مي شويند. پس به علت اينكه برخي از مناسك عمده و مهم صابئين بايد در داخل آب جاري انجام گيرد در كنار رودخانه ها زندگي مي كنند تا به آب جاري دسترسي داشته باشند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
پژوهشي درباره صابئين، يعقوب جعفري.[1] . يادنامه شهيد مطهري، مقاله صائبان اهل كتابند، انتشارات انقلاب اسلامي، 1360، ج 2، ص 51.
[2] . فردي كه والدين صائبي مندايي ندارد نمي تواند صائبي شود زيرا اين يك دين خاص براي يك نژاد خاص به شمار مي رود.
[3] . بوثه به معني آيه مي باشد، جملاتي از كتاب مقدس.
[4] . برنجي، سليم، قوم از ياد رفته، تهران، دنياي كتاب، تهران، چاپ اول، 1367، با تلخيص، ص186 تا 192.
[5] . ليدي دراور، الصائبه المندائيون، ترجمة عربي نعيم بدوي غضبان رومي، بغداد، مكتبة اندلس، 1969، ص119.
-
۱۳۸۷/۰۲/۲۰, ۱۲:۴۸ #7
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۵
- نوشته
- 58
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- 6 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
صابئين در اطراف كارون
پرسش :
آيا درست است كه صابئين در داخل آب رودخانه عقد ازدواج را جاري مي كنند؟
پاسخ :
صائبان كه هم اكنون قريب پنج هزار نفر از آنان در خوزستان ( كنار رود كارون، در اهواز، خرمشهر، آبادان و شادگان ) به سر مي برند. آئين خود را به حضرت يحيي بن زكريا كه مسيحيان او را يحيي تعميد دهنده يا « يوحناي معتّمد » مي خوانند منسوب نموده اند.[1]
در آيين صابي مانند اديان ديگر، عباداتي مقرر است. از جمله احكام بسيار مهمي كه در اكثر احكام و دستورات اين آيين به صورت جزء يا شروط يا مقدمه قرار دارد، مراسم «غسل تعميد» است. تعميد عبارت است از شستشوي در آب كه طي مراسم ويژه اي و با اذكار مخصوصي انجام مي گيرد. آنها خود را در اين مراسم تشبيه به يحيي تعميد كننده مي كنند. به وسيلهي تعميد، بسياري از امور فيصله مي يابد و هيچ كسي صائبي نمي شود مگر اين كه تعميد شود و با تعميد گناهان از بين مي رود! طعام حلال مي شود، كودك پاك مي گردد، شخص را مساعد مراحل عاليهي نفساني مي سازد، به وسيلهي تعميد، مجرمان كيفر مي شوند. خلاصه آن كه تعميد از بزرگترين احكام و پر عرض و طويل ترين دستورات آيين صابي است.[2]
چون تعميد بايد در آب جاري يا چشمه انجام گيرد از اين رو صائبان ناگزيرند همواره در كنار رودخانه ها زندگي كنند. مراسم تعميد بيشتر در روزهاي يكشنبه و يا اعياد مخصوص انجام مي گيرد.[3]
غسل تعميد در چند مورد الزامي است. يكي از آنها تعميد زناشوئي است. به اين نحو كه عروس و داماد قبل از عروسي بايد تعميد شوند.[4]
بنابراين آنها عقد را در آب جاري نمي كنند، بلكه قبل از عقد عروسي ، بايد عروس و داماد در آب رودخانه غسل تعميد انجام بدهند و بعد ازدواج كنند و اين غسل قبل از عروسي در آئين صابي الزامي است. مراسم تعميد به قدري از اهميت برخوردار است كه بايد بدون توجه به گرمي و سردي هوا، در زمستان و بهار يا ايام ديگر آن هم در آب روان، با تشريفات خاصي انجام گيرد.[5]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
اـ تفسير الميزان ذيل آية 62 بقره.
2ـ تحقيقي دربارة صائبان داوود الهامي.
3ـ مجلة تخصصي كلام اسلامي از شمارة 25 تا 30.
4ـ تفسير نمونه، جلد 1.
[1] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، اسماعيليان، چاپ چهل و هفتم، 1383، ج1، ص344.
[2] . الهامي، داوود، تحقيقي دربارة صائبان، مكتب اسلام ، 1379، ج1، ص104.
[3] . همان.
[4] . مجلة تخصصي كلام اسلامي شمارة 28، ص82.
[5] . همان.
منبع: انديشه قم.
-
۱۳۸۷/۰۲/۲۰, ۱۲:۵۰ #8
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۵
- نوشته
- 58
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- 6 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
پرسش :
چرا صابئين را مندائي مي خوانند؟
پاسخ :
صابئين نام فرقه اي ديني است که نام هاي ديگر آن صابة البطائح، ماندايي، مغتسله ناصوري است. اين قوم امروز به نام صُبه ناميده مي شود. دين صابئي به شکل فعلي و در قرون بعد از قرن دوم ميلادي نوعي از گنوستيک (عرفان مسيحي) بود.[1]
در مورد کلمه صابئين اقوال مختلفي ذکر شده لکن آن چه به واقع نزديک تر است، اين است که اين کلمه لغت آرامي مي باشد و از ريشه لفظي صَبا که به معني خود شستن و در آب فرو بردن و تعميد کردن با آب مي باشد، اخذ شده است.[2]
علت استفاده از لغت آرامي به خاطر اين است که اولاً زبان خود صابي ها آرامي مي باشد همان طور که کتب شان به زبان آرامي نوشته شده است و ثانياً صابي ها خود را به يحيي تعميد دهنده نسبت مي دهند و او را پيامبر خود مي دانند و در دين حضرت يحيي شستشو جزء ارکان اصلي اين دين مي باشد. لذا به خاطر تطابق معنايي بين شستشو و صابي (خود شستن) به اين نام مشهور شده اند.
صابئين پس از فوت حضرت يحيي که مقارن با ظهور حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ بود، به سبب آزار و اذيت و فشار يهود که آنان را کافر و خارج از دين مي دانستند و از طرفي هم چون صابي ها حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ را قبول نداشتند و مسيحي نشده بودند و مسيحيت هم روز به روز رو به گسترش بود، به ناچار مجبور به مهاجرت از فلسطين به شهر حران که در آن زمان يک شهر آزاد مذهبي بود؛ شدند و پس از مدتي به جنوب عراق و حدود خوزستان رفتند و در اين منطقه براي هميشه ساکن شدند.
نکته قابل توجه اين که در شهر حران به خاطر وجود آزادي مذهبي، فرقه هاي زيادي از اديان مختلف در آن ساکن بودند که ستاره پرستان يکي از آنان به شمار مي آمدند. اين آزادي مذهبي باعث اشتباه در تشخيص صابئين مي شد چرا که برخي صابي ها را ستاره پرست معرفي مي کردند و برخي صابئين را با حُنفا (پيروان حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ ) يکي مي پنداشتند و عده اي حراني ها را صابي مي خواندند؟ همين امر مي طلبيد تا ميان صابئين و غير صابئيني که به اين اسم معروف گشته اند تفکيک قائل شد تا موجب اختلاف در اهل کتاب بودن و يا نبودن آنها نشود. لذا مي توان آنها را به دو گروه حراني و مندائي تقسيم کرد.
1. مندايي يا ماندايي:
ماندايي فرقه ي منسوب به ماندا يا مندا است که در لغت آرامي غربي به معني علم و عرفان مي باشد.[3] و مندايي يعني منسوب به عرفان و بعضي ها گفته اند که «مندا» صورت واژه «مُدا» يا «مذبح» است که در آرامي به معناي فرشته يا منجي آمده و در يونان به آن «گنوسيس» گفته مي شود.[4]
صابئين مندايي يا ماندايي که مغتسله و صابي هاي بطايح و بين النهرين نيز مشهورند صابئين واقعي مي باشند که هم اکنون در شهرهاي جنوبي کشور ايران و عراق زندگي مي کنند.
2. حراني:
بت پرستان سرياني هستند که در شهر حران اقامت داشتند و هنگامي که مأمون خليفه عباسي در آخرين جنگ خود با روميان شرقي از ولايت حران مي گذشت از آيين آنها سئوال کرد و از جواب آنها استنباط نمود که بايد بت پرست باشند، به آنها تا مراجعتش مهلت داد و گفت تا برگشتن من بايد به آيين اسلام و يا يکي از آيين هاي اهل کتاب درآيند و گرنه در حکم کافر حربي خواهند بود، لذا اين گروه نام صابي را به دروغ بر خود گذاردند.
با توجه به اين توضيح تاريخي، در مورد صابئين حراني نتيجه مي گيريم که اين قوم، صابئين واقعي نيستند چرا که صابئين واقعي قبل از مهاجرت به اين شهر صابي و پيرو دين حضرت يحيي ـ عليه السلام ـ بودند. ولي حراني ها بعد از چندين قرن خود را به دروغ براي نجات يافتن از مرگ، صابي خواندند و از طرفي هم صابئين واقعي آرامي بودند در حالي که حراني ها سرياني مي باشند و همچنين حراني ها پس از مدتي که خليفه عباسي به آنجا بازنگشت دوباره به دين خود برگشتند و بت پرست شدند؟
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تحقيقي درباره صابئان، داود الهامي.
2ـ يحيي تعميد دهنده و صابئين مندايي، پرويز عجيل زاده.[1] . معين، فرهنگ معين، تهران، نشر اميرکبير، چاپ دهم، 1375ش، ج5، ص963.
[2] . الهامي، داود، تحقيقي درباره صابئان، قم، نشر مکتب الاسلام، چاپ اول، 1379ش، ص26.
[3] . فرهنگ معين، همان، ج6، ص1887.
[4] . تحقيقي درباره صابئان، همان، ص87.
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری