جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: شيطان پرستي ، انديشه ها ، پرسش ها و پاسخ ها
-
۱۳۸۷/۰۲/۲۰, ۱۷:۲۴ #1
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۵
- نوشته
- 58
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- 6 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
شيطان پرستي ، انديشه ها ، پرسش ها و پاسخ ها
پرسش :
آيا عبادت شيطان در كليساي شيطان، همانند عبادت خداوند در كليساي مسيحي است؟
پاسخ :
شيطان پرستي يك حركت مكتبي، شبه مكتبي و يا فلسفي است كه هواداران آن شيطان را يك طرح و الگوي اصلي و قبل از عالم هستي ميپندارند. آنها شيطان را موجودي زنده و با چند وجه از طبيعت انسان مشترك ميدانند. شيطان پرستي به جاي اطاعت از قوانين خدايي يا قوانين طبيعي و اخلاقي، عموماً بر پيشرفت فيزيكي خود با راهنماييهاي موجودي مافوق تمركز دارد. به همين دليل بسياري از شيطان پرستان معاصر از باورها و گرايشهاي اديان گذشته اجتناب ميكنند و بيشتر گرايشات خود پرستانه دارند. به طور غير رسمي و گستردهاي شيطان پرستي فلسفي را منتسب به آنتوان شزاندر لاوي ميدانند. او كسي بود كه كليساي شيطان را تأسيس كرد. (سال 1966 م) در نظر شيطان پرستان فلسفي، محور و مركزيت عالم هستي، خود انسان است و بزرگترين آرزو و شرط رستگاري اين نوع از شيطان پرستان برتري و ترفيع ايشان نسبت به ديگران است. شيطان پرستان فلسفي عموماً خدايي براي پرستش قائل نيستند و به زندگي غير مادي بعد از مرگ نيز عقيده ندارند. به هر حال زندگي اين گروه از شيطان پرستان عاري از روحية مذهبي و معنويت نيز نيست. در نظر شيطان پرستان فلسفي، هر شخصي خداي خودش است. آنها با تكيه بر عقايد انساني وابسته به دنيا، مطالب مربوط به فلسفه عقلاني را خوار ميشمارند و به آنها به ديد ترس از مسائل ماوراء الطبيعي مينگرند و تنها به يك زندگي عقيم و بر مبناي جهان واقعي اعتقاد دارند.[1]
شيطان پرستي ديني: گرايشات شيطان پرستي ديني اغلب مشابه گرايشات شيطان پرستي فلسفي است. شيطاني كه در اين گروه تعريف شده است، ميتواند تنها در ذهن يك شيطان پرست تعريف شود يا از يك دين (قبل از مسيح) اقتباس شوند. بسته به اينكه كدام نوع شيطان پرستي مد نظر باشد، خدا يا خدايان ميتوانند از انواع مختلفي از معبودها باشند. بعضي از آنها از اديان بسيار قديمي نشئت گرفتهاند. انواع معمول شيطان پرستي خدايانشان را از اديان قديمي مصر باستان و بسياري از الهههاي باستاني بين النهرين و بعضاً از الهههاي رومي و يوناني اقتباس كردهاند. بقيه شيطان پرستان ادعاي پرستش خداي اصلي را دارند، ولي بيشتر شيطان پرستان ميگويند خداي معبود آنها در واقع قدمت بسياري دارد.[2]
با توجه به بررسي انواع شيطان پرستي كه عمدة آنها شيطان پرستي فلسفي و ديني ميباشد، اين مسئله روشن ميشود كه عبادت شيطان پرستان همانند عبادت خداوند در كليساي مسيحي نميباشد، بلكه غالب آنها گرايشات خود پرستانه دارند و بر پيشرفت فيزيكي خود با راهنماييهاي موجودي تمركز دارد و بسته به اينكه كدام نوع شيطان پرستي مد نظر باشد، خدا يا خدايان ميتوانند از انواع مختلفي از معبودها باشند.
بنابراين مفهوم عبادت در نزد شيطان پرست ما با مفهوم آن در نزد معتقدين به اديان قائل به خدا متفاوت است و تنها ميتوان آثاري از تقليد از اديان قديم و مسيحيت را در نحلههاي مختلف شيطان پرستي مشاهده کرد، که بيشباهت به مراسم عبادي و پرستش نيستند.[1] . سايت اينترنتي و يكي پديا، دانشنامة آزاد.
[2] . همان.
-
-
۱۳۸۷/۰۲/۲۰, ۱۷:۲۵ #2
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۵
- نوشته
- 58
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- 6 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
پرسش :
آيا نحلههاي جديد مثل شيطان پرستان احكام فقهي هم براي خود جعل كردهاند؟
پاسخ :
اصولاً به يك سلسله آداب و رسوم و قوانيني كه در راستاي اهداف خاصي باشد دين گفته ميشود و بالطبع تمامي گروههايي كه نام دين بر خود دارند براي پيشبرد اهداف خود از يك سلسله دستورالعملهايي كه توسط بانيان آن دين وضع شده، پيروي ميكنند. ديني همچون شيطان پرستي نيز كه در طول ساليان متمادي پيرواني از اقوام و گروههاي مختلف داشته اعمال و مراسم در راستاي اهداف شيطان دارد و داراي فرقهها و گروههاي متنوعي است كه بسته به شرايط مكاني و نژادي از آداب و رسوم و قوانين متنوعي نيز برخوردار ميباشند كه در ذيل به اختصار به نمونههايي از آنها اشاره خواهيم كرد.
شيطان پرستان را ميتوان به عناوين مختلف بسته به اعتقاداتشان تقسيم بندي كرد:[1]
الف) شيطان پرستي شرقي (ديني)
ب) شيطان پرستي غربي: اينها نيز به چندين فرقه تقسيم ميشوند.
1. شيطان پرستان ديني: اين نوع از شيطان پرستان خدايانشان را از اديان قديمي مصر باستان و بسياري از الهههاي باستاني بين النهريني و بعضا از الهههاي رومي و يوناني (به عنوان مثال مارس ـ خداي جنگ) اقتباس كردهاند. كه در مشرق زمين فعال ميباشند.
2. شيطان پرستان فلسفي يا لاويي: اين نوع از شيطان پرستي بر مبناي فلسفه آنتوآن شزاندر لاوي كه در كتاب «انجيل شيطان» و ديگر آثارش آمده است، تأسيس شده است.
3. شر پرستان: اين فرقه از شيطان پرستان، به دوران تفتيش عقايد مذهبي از طرف كليسا مربوط ميشوند.
قوانين شيطان پرستي فرقههاي شيطاني با يكديگر متفاوت است ولي تمام آنها حول دو محور سكس و خشونت عمده ابزار شيطاني، دور ميزند و بسته به سطح فكري و طبقه طرفداران فرقهها با يكديگر متفاوت است به عنوان مثال طرفداران شيطان پرستي فلسفي (لاوي) كه عمدتاً طبقات تحصيل كرده بريده از دين (عمدتاً مسيحيت) هستند معتقدند كه:[2]
هرگز نظراتت را قبل از آنكه از تو بپرسند بازگو نكن.
هرگز مشكلاتت را قبل از آنكه مطمئن شوي ديگران ميخواهند آن را بشنوند بازگو نكن.
وقتي مهمان كسي هستي، به او احترام بگذار و در غير اين صورت هرگز آنجا نرو.
اگر مهمانت مزاحم تو است. با او بدون شفقت و با بيرحمي رفتار كن.
هرگز قبل از آنكه علامتي از طرف مقابلت نديدهاي به او پيشنهاد نزديكي جنسي نده.
هرگز چيزي را كه متعلق به تو نيست بر ندار. مگر آنكه داشتن آن براي كس ديگري سخت است و از تو ميخواهد آن را بگيري.
اگر از جادو به طور موفقيت آميزي براي كسب خواستههايت استفاده كردهاي قدرت آن را اعتراف كن. اگر پس از بدست آوردن خواستههايت قدرت جادو را نفي كني. تمام آنچه بدست آوردي را از دست خواهي داد.
هرگز از چيزي كه نميخواهي در معرض آن باشي شكايت نكن.
كودكان را آزار نده.
حيوانات ـ غير انسان ـ را آزار نده مگر آنكه مورد حمله قرار گرفتهاي يا براي شكارشان.
وقتي در سرزميني آزاد قدم بر ميداري. كسي را آزار نده. اگر كسي تو را مورد آزار قرار داد. از او بخواه كه ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش كن.
شيطان پرستي جديد يا فلسفي به خدايي اعتقاد ندارد و شيطان را تنها نوعي نماد كهن (archetype) ميداند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول ميداند و اعتقاد دارد كه انسان به تنهايي ميتواند راه درست و غلط را تشخيص دهد به همين دليل هم اين اعتقاد بيشتر به عنوان يك اعتقاد فلسفي شناخته ميشود.
شيطان در اين اعتقاد نماد نيروي تاريكي طبيعت، طبيعت شهواني، مرگ، بهترين نشانه قدرت و ضد مذهب بودن است.
اين اعتقاد داراي شاخههاي متعددي است، اما ميتوان گفت جز يكي دو نوع آن همگي داراي اصول زير ميباشند:
Atheism : خدايي در شيطان پرستي وجود ندارد.
Not dualistic : روح و جسم غير قابل ديدن هستند و هيچ جنگي بين عالم خير و شر وجود ندارد.
Auto deists: خودپرستي، خدايي جز خود انسان وجود ندارد و هر انساني خود يك خداست.
Materialistic : اعتقاد به اصالت ماده.
ـ وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست كه راه خدايي است.
ـ ضد مذهب بودن خصوصاً مذاهبي كه اعتقاد به زندگي پس از مرگ دارند.
ـ عدم پرستش شيطان زيرا شيطان جسم نيست و وجود خارجي ندارد.
ـ اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلاي آن زيرا تمام خوشي دنيايي است و اين خوشيها خصوصاً لذات جنسي پتانسيل لازم را براي كارهاي روزانه آماده ميكنند و به هر شكلي انجام آنها لازم و ضروري است.
شيطان پرستي به جاي اطاعت از قوانين خدايي يا قوانين طبيعي و اخلاقي، عموماً بر پيشرفت فيزيكي خود با راهنماييهاي موجودي مافوق يا قوانيني فرستاده شده تمركز دارد. به همين دليل بسياري از شيطان پرستان معاصر از باورها و گرايشهاي اديان گذشته اجتناب ميكنند و بيشتر گرايشات خودپرستانه دارند. به گونهاي كه خود را در مركز هستي و قوانين طبيعي مي بينند و بيشتر شبيه به مكاتبي چون ماده گرايي و يا خود محوري و جادو محوري هستند. به هر حال بعضي شيطان پرستان به طور داوطلبانه بعضي از قوانين اخلاقي را انتخاب ميكنند. اين يك جريان وارونه سازي را نشان ميدهد.[3]
از جمله اين فرقهها يزيديان هستند كه در زمرة شيطان پرستان ديني قرار دارند و معتقدند كه «جهان و هر چه در او هست» از چهار عنصر اصلي يعني آب، باد، خاك و آتش تركيب يافته است. خداوند به ادعاي خود، كه در تمام كتابهاي مقدس عنوان شده. انسان را از آب و خاك آفريد در حاليكه به باور خود خداوندي خدا فرشتگان درگاه ابديت همه از جنس آتشند. و آتش به باور آنها بر گل (ممزوج آب و خاك) ارجحيت دارد. از اين رو وقتي خداوند از همه فرشتگان بارگاهش {از جمله ملك مقرب، طاووس (شيطان)} ميخواهد كه در مقابل ساخته دست او، آدم، تعظيم كنند. ملك طاووس از اين دستور نابجاي ايزدي سر ميپيچد و از همان زمان سر به شورش ميگذارد. شورشي كه تا روز حشر ادامه خواهد داشت و يزيديان آنرا شورشي بر حق ميشناسند.
يزيديان نسبت به خود قوانين و احكام مجزا از شيطان پرستي غربي دارند به عنوان مثال اين نوع شيطان پرستان براي خود حج شيطان پرستي دارند؛ در روستاي لالش در مركز كردستان عراق از توابع شهر دهوك پرستشگاهي است كه از سه قسمت تشكيل ميشود: شبستان، محوطه حياط و صحن دوزخ جائيكه مراسم حج در آن برگزار ميشود. دوزخ چند دخمه غار مانند، تار و تيره با خمرههاي مشكي كنار هم چيده شده براي مرموزتر و ترسناكتر كردن فضا. درهاي دخمه آنقدر كوتاهاند كه بايد خميده از آنها رد شد.
بخش مهم و تعيين كننده اين مراسم، جدا از گره زدن به پارچههائي كه به ستونهائي ميبندند (مثل دخيل بستن) يا طواف كردن دور مقبرهاي كه لابد گور يكي از قديسان يزيدي است، پرتاب دستمال به سنگ برجستهاي است كه از ديواره غار بيرون زده است. اصليترين مرحله حاجي شدن اين است كه شخص با چشمان بسته از فاصله شش هفت متري دستمال سياهي را كه به بزرگي چارقد زنان كرد است به طرف اين سنگ پرتاب كند. اگر در سه بار موفق شود دستمال را به برجستگي سنگ گير بدهد حجاش قبول شده است (و ملقت به حاجي فلانكس طاووسي ميشود) و گرنه بايد روز ديگر برگردد و دوباره تلاش كند.[4]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. http://www.zeitoon.net/1/d.html
2. http://www.xanga.com/dariush
3. كتاب انجيل شيطان پرستان.
4. پندارهاي از شيطان، اثر گوستاو دور.
5. بهشت گمشده، نوشته جان ميلتون.[1] . گوستاو دور، پندارهاي از شيطان؛ و جان ميلتون، كتاب بهشت گمشده.
[2] . http://www.zeitoon.net/3/f.html .
[3] . http://www.zeitoon.net/1/dhtml .
[4] . http://reza.malakut.org/archives/2003 _ 12.html
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۲/۲۰, ۱۷:۲۸ #3
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۵
- نوشته
- 58
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- 6 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
پرسش :
چه نقدهاي كلي بر شيطان پرستان ها وارد است؟
پاسخ :
در سايت «شيطان پرستهاي تهران» به نقل از «كتاب شيطان» ص 52، آمده است كه: «شيطان پرستي، روشنايي سپيد يك مذهب نمي باشد، بلكه مذهبي بشري، دنيوي، و شهواني است كه همة اين قاعده توسط شيطان مي باشد و همه اين ها در تاريكي مطلق يافت مي شود.»[1]
تاريكي مطلق را يكي از رهبران گروه شيطان پرست، اين گونه توضيح مي دهد: «مراسم تاريكي تقريباً يك ساعت به طول مي انجامد كه انجام هر كاري براي رضايت شيطان در آن مُجاز است و مثلاً سكس يكي ازكارهايي است كه بايد در جمع و به بدترين و سخت ترين شكل ممكن صورت گيرد. برخي عقيده دارند كارهاي ما وقيحانه وحشيانه و البته وحشتناك است، مانند اينكه براي مجازات بعضي از افراد گروه، قسمتي از اعضاء بدن آنها را جدا و يا مجروح مي كنيم و اين كارها مورد پسند شيطان است و ما مجبور به پيروي از آن قوانين هستيم».
و مي افزايد: «در اين مراسم هفته اي يك بار در يك شب خاص دور هم جمع مي شويم و مراسم مذهبي نزديكي به شيطان را انجام مي دهيم و بعد از آن تا صبح به تفريح و رقص مي پردازيم.»[2]
در صفحه اي ديگر مي نويسد: «حرف هاي شيطان حرفهاي خداست، اما بي تعارف و بدون حاشيه، شيطان زبان صريح خداست. فرامين شيطان را بشنويد و به كار گيريد.» خدا شيطان را به خاطر جسارتش دوست دارد. شما نيز به شيطان به خاطر جسارتش عشق بورزيد.[3]
در «كتاب مقدس شيطان» مؤلف آن از زبان شيطان نُه بيانيه ذكر كرده كه بيانية پنجم به اين شرح است:
«شيطان بازگو مي كند، كينه جويي و انتقام بهتر از گستاخي است.»[4]
و در همان سايت آمده است كه: شيطان وجود ندارد، بلكه وجود شيطان يك سمبل و نشانه است، تا اندازه اي فرازميني، اصولاً وجود ندارد، مگر اينكه در افكار شخصي احساس شود. شيطان پرستي بر شيطان استوار است همانند يك اصل فرجامين، ترجيحاً پرستش يك جسم بي روح، شيطان به مردم الهام مي بخشد و باعث تحريك آنان مي شود، شيطان يك نماد مستقل و مخالف با خدا است. شيطان پرستي داراي فرقه هاي مختلف مي باشد و در عرصه تغيير افكار تلاش مي كند و شيطان جانشين خوبيهاست.»[5]
اين مطالب بيانگر ايدئولوژي و به عبارتي ديدگاه آنان به جهان و انسان مي باشد. شيطان پرستها در ايدئولوژي خود براي انسان الزاماً تعريفي دارند كه بيان شد.
به چند نقد اساسي كه بر اين گروه، وارد است. اشاره مي شود.
الف. در ديدگاه آنان، انسان، داراي فطرت، حقيقت جويي، كمال طلبي، عدالت خواهي، و... نيست بلكه انسان را در يك مقطع و لحظه خاصي كه از آينده و گذشته بريده است، تعريف مي كنند، كه جز شهوت چيزي برايش معني ندارد. نگاه شيطان پرستان به انسان فقط مادي، جنسي، و شهوي است، يعني از حيوان پَست تر و كمتر و آلوده تر. حتي مبارزه با ظلم و ستم و قتل و جنايت در انديشه آنان هيچ جايگاهي ندارد و حتي ذكري از آن نيست، بلكه در صدد جلوگيري از چنين مبارزاتي هستند. به دليل اين كه در برنامه هايشان تنبيه و مجازات بدني در حد وحشتناكي وجود دارد و تمام ارزشهاي انساني و اخلاقي از قبيل رعايت احترام به حقوق ديگران، ايجاد زمينه رشد و ترقي افراد جامعه، بحث خانواده و تربيت فرزند، نقش سازنده مادر و پدر در محيط خانواده و اجتماع، روابط اجتماعي و... و گوئي براي اينان معنا و مفهومي ندارد.
در اين جا به تناقضات آنها به اجمال اشاره مي كنيم:
1. شيطان پرستي روشنايي سپيد يك مذهب نيست، بلكه مذهبي بشري، دنيوي و شهواني است. كه در تاريكي مطلق يافت مي شود.
سؤال: اگر اين مذهب نبود بشر با چه خلائي روبرو بود. بدين گونه كه وجود اين مذهب آيا بر بدبختي بشر مي افزايد يا از آن مي كاهد. در تاريكي مطلق هر كسي مجاز به هر كاري است، جنسي، سكسي، و تجاوزگري... مگر خوي درندگي حيواني غير از اين است. اين گروه ها بر صفات منفي بشر (كه دوست دارد يله و رها باشد و بر حريم ديگران پاي گذارد،) مي افزايد و زمينه را براي ارتكاب آن فراهم مي كند و تشويق هم مي نمايد. لذا بايد گفت، اين مذهب به شقاوت بشر بيشتر مي انديشد تا به سعادت او.
2. وجود مذهب و ايدئولوژي براي تعديل افكار و رفتار بشر ابداع مي شود. يعني بشر به دليل كمال خواهي گاهي به اشتباه افتاده به زياده خواهي روي مي آورد. مكتب و مذهب هست كه با يك سري دستورالعمل هايي، افزون خواهي بشر را تعديل مي كند. ولي متأسفانه مذهب مدعي (شيطان پرستي) و قيحانه مي گويد: براي رضايت شيطان انجام كارهاي سكسي به بدترين و سخت ترين شكل ممكن هم مُجاز است و هم صورت مي گيرد.
3. انتقام جويي و كينه از جسارت بهتر است. حال آنكه قبلاً گفتند جسارت ارزش دارد و بايد جسارت شيطان را دوست داشت چرا اينجا انتقام جويي و كينه توزي معيار عمل مي شود؟!
4. از همه مهمتر اينكه شيطان وجود ندارد. بلكه وجود هستي است. شيطان سمبل است. اولاً اگر وجود ندارد، چگونه سمبل شد؟! سمبل و نشان چيزي است كه وجود داشته باشد و قابل دسترسي باشد و قابليت الگوپذيري داشته باشد. و اگر شيطان وجود ندارد چگونه الگو مي شود؟! چگونه به او نزديك شويم. مگر با مفاهيم صرف مي شود زندگي كرد؟! از گزينه شيطان وجود ندارد استنباط مي شود كه از مفاهيم است نه از مصداقها، پس اگر از مفاهيم است يا بايد از چيزي انتزاع شده باشد يا اعتباري صرف باشد كه هر دو براي پرستش ناكارآمد و ناكافي است.
5. شيطان را يك جسم بي روح مي داند. يعني پرستش جسمي بي روح. آيا جسم بي روح قابل پرستش است آن هم توسط فردي كه خودش روح دارد؟! آيا اين ترجيح بلامرجح نمي باشد؟!
6. شيطان سمبل مخالف با خدا است. آيا پرستش او آدمي را به خدا نزديك مي كند يا به شيطان؟! اگر به شيطان نزديك مي كند، پس از خدا دور مي كند چون مخالف خدا است و اگر به خدا نزديك مي كند از خودش دور مي كند كه باز خلاف فرض و باطل است، و اگر بگوييم به هر دو نزديك مي كند اجتماع نقيضين و محال است.
خلاصه، ابداع و ترويج اين گونه فرقه ها چيزي نيست، جز شهوت پرستي و در حيوانيت خود فرو رفتن. شيطان پرستها در حالي چنين ادعاهاي باطلي دارند كه بسياري از فرقه هاي مسيحيت، همانند بسياري از اديان ديگر اعتقاد دارند كه موجود و يا هيولائي به نام ابليس يا شيطان وجود دارد كه منشاء تمام مصائب انسان است. طبق گفته انجيل خداوند قدرت مطلق جهان است. و چيزهاي خوب زندگي از خدا و چيزهاي بد از شيطان مي باشد. اين نظريه در ميان بابلي ها هم مطرح بود. بدين گونه كه به دو خدا قائل بودند، خداي خوبي و روشنائي و خداي بدي و تاريكي. و اين دو خدا تا نابودي يكديگر با هم در جنگ بودند.[6] بنابراين وجود شيطان، و دعوت او به شر و بدي، امري اجماعي و مسلم بين همه اديان آسماني است. در انجيل، آيه 24؛ 6، واژه «Satan» يا شيطان، كه كلمه اي عبري است به اين معنا آمده و واژه «devil» هم به معناي ابليس است.[7] در دين اسلام به صراحت آمده كه دشمن آشكار شما شيطان است.[8]
نتيجه اينكه شيطان هم وجود دارد. هم بالذات منشاء خير نيست و دشمني خود را با انسانهاي موحد، بيان داشته است، بنابراين پرستش اين موجود با اين خصوصيات و دشمني آشكار او با انسانها، خاموش كردن چراغ فطرت و افتادن در دام مكر و حيله هاي اوست.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. www.Satanizm.Persianblog.com
2. www.Dhygb.Perganblog.com
3. www.Persianblog.Com /user/alibitaraf
4. www.Anwm.com/f-VAB-F.htm
5. www.soknan.com/cstories.Asp?Id=30736[1]. www.shayton 300.blogs pot
[2] .www.dhygb persionblog.com
[3] .www. persionblog.com/user/ olitarat. لينك ساعت 12، شيطان معصوم
[4] . آنتون دانزو رلاوي، كتاب مقدس شيطان، سال 1969، سايت شيطان پرستان تهران.
[5] . WWW.Persianblog.com/user/alibifarat.
[6] . www. farsi Bitle Basic and Evitbtm.
[7] . www.farsibook htm. Htm
[8] . اسراء، 53-3.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۲/۲۰, ۱۷:۳۸ #4
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۸۵
- نوشته
- 58
- مورد تشکر
- 40 پست
- حضور
- 6 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
پرسش :
كليساي شيطان يعني چه؟ و نام چه فرقه اي است؟
پاسخ :
پيدايش كليساي شيطان گروهي از مردم در روستايي واقع در منطقة Friuli (فريولي) در ايتالياي قرن 16 و 17 ميلادي كه خود را Benenduntil يا (روندگان خوب) مي ناميدند، پيدا شده و مدعي بودند كه هر چند وقت يكبار، شبها از بدن خود خارج شده و در مكاني در جنگل با جادوگران بر سر محصولات كشاورزي مي جنگند، و اگر در اين جنگ پيروز شوند، محصول آن سال خوب و اگر مغلوب مي شدند، آن سال قحطي مي شد. اينها طبق باورهاي خود، شيطان را مي پرستيدند و در مراسمي كه به Sabbat و يا Sabbath معروف بود، همان شنبه يا يكشنبه يهوديان و مسيحيان به مراسم خاصي مي پرداختند ابتدا به رقص و پايكوبي پرداخته و بعد به صليب و مقدسات ديگر مسيحيان بي احترامي كرده و انواع و اقسام كارهاي پليد را انجام مي دادند.[1]
گروه ديگري از طرفداران اين فرقه كه امروزه در اروپا زياد هستند. معتقدند كه آنها نيز خداپرست هستند ولي از طريق شيطان خدا را مي پرستند. آنها اعتقاد دارند كه شيطان در مقابل آدم سجده نكرد، و گفت من فقط در مقابل معبود خود سجده مي كنم و به همين علت از درگاه خدا، رانده شد. آنها شيطان را به خاطر اين كارش پرستش و ستايش كرده و معتقدند از اين طريق به خدا نزديك مي شوند.[2]
به جهت اينكه رهبران اين فرقه مسيحي بوده و اين فرقه را در مقابله با كليسا و علماي مسيحي، ايجاد كرده بودند، فرقه خود را «كليساي شيطان» ناميدند.
پاره اي از اعتقادات و نيايش فرقة شيطان:
مراسم نيايش اين گروه و اعتقادات آنها در مناطق مختلف با همديگر تفاوت جزئي داشته و با هم فرق مي كنند. ولي مشتركات نيايش و اعتقادات آنها كه بين همة مناطق مشترك است بدين شرح مي باشد:
1. رهبران اين گروه ادعا دارند كه شيطان را فراخوانده و با او به گفتگو مي پردازند و شيطان همة خواسته هاي آنان را برآورده مي كند.
2. اعضاي اين گروه به گورستان رفته و اجساد مردگان را از قبرها بيرون آورده و صليب شكسته و ستارة شش پر[3] را در بدن اجساد فرو كرده و سپس براي تقرب به شيطان دور آنها مي گردند.
3. يكي از آئين هاي كليساي شيطان، قرباني كردن براي شيطان است. قرباني آنها عبارت است از ذبح گربة ماده يا سگ... اينها بعد از كشتن حيوان، خون آن را به صورت ها و دست هاي خود مي مالند و در يك دايره مي چرخند تا شيطان از آنها راضي شود. اگر حيوان براي ذبح پيدا نكنند، دست خود را بريده و خون آن را به دست و صورت خود مي مالند.
4. بعد از اتمام قرباني جهت اهانت به قرآن، نسخه اي از قرآن را پاره پاره مي كنند و... .
5. نواختن موسيقي مشهور به ارگ و استعمال مواد مخدر و حشيش از ديگر برنامه هاي اين گروه مي باشد.
6. علامت اين گروه يا فرقه، عبارت است از دايره اي كه درون آن ستاره هاي وارونه، صليب شكسته و ستارة داوود قرار دارد.
7. در اعتقاد اين فرقه دختران جوان نقش مهمي دارند. چون يكي از اصول اعتقادي اين گروه بر اساس لذت جنسي، استوار است. و در نظر آنها دختران جوان مظهر لذت جنسي هستند و تنها فايدة وجودي آنها، تجاوز و آميزش قهر آميز با آنهاست. آنها عقيده دارند كه لحظة تجاوز جنسي به دختران جوان، بهترين لحظه مجسم شدن شيطان در درون پيكر انسان است. و مسائل ديگر كه قلم از ذكر آنها شرم دارد.[4] ولي آنچه مي توان به طور خلاصه نسبت به فرقة شيطان و كليساي شيطان ذكر كرد، اين است كه اساس اعتقاد آنها، ارتكاب پليدي ها و بدترين و زشت ترين جرائم و اعمال است كه در باور آنها، انجام اين اعمال موجب تقربشان به شيطان مي شود.
البته ذكر اين نكته لازم است كه اين فرقه، با فرقة يزيديه تفاوت داشته و با آن يكي نيست.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. سايت www.howzeh.net مقالة مجلات فصلنامه مكتب اسلام، شمارة4.
2. سايت حوزه مجلة اخبار اديان سال اول شمارة 3، مرداد 82، ص 38 تا 40.[1] .http://www.persianblogger.com
[2] . www.charch...of...satan.persianblog.com
[3] . ستارة شش پر، سمبول صهيونيست ها و نشانة تشكيل دولت موعود يهودي است.
[4] . اقتباس از سايت www.hawzah.net مكتب اسلام، ش 4، عنوان مقاله، كليساي شيطان.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۱, ۰۹:۰۶ #5
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
اصول شيطان پرستی
بنام خدا
شيطان پرستي جديد به خدايي اعتقاد ندارد و شيطان را تنها نوعي کهن نماد ( archetype ) مي داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول ميداند و اعتقاد دارد که انسان به تنهايي مي تواند راه درست و غلط را تشخيص دهد به همين دليل هم اين اعتقاد بيشتر به عنوان يک اعتقاد فلسفي شناخته مي شود .
شيطان در اين اعتقاد نماد نيروي تاريکي طبيعت ، طبيعت شهواني ، مرگ ، بهترين نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.
اين اعتقاد داراي شاخه هاي متعددي است اما مي توان گفت جز يکي دو نوع آن همگي داراي اصول زير مي باشند:
Atheism - : خدايي در شيطان پرستي وجود ندارد.
Not dualistic - : روح و جسم غيرقابل ديدن هستند و هيچ جنگي بين عالم خير و شر وجود ندارد.
Autodeists - : خود پرستي ، خدايي جز خود انسان وجود ندارد و هر انساني خود يک خداست.
Materialistic - : اعتقاد به اصالت ماده
- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدايي است .
- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبي که اعتقاد به زندگي پس از مرگ دارند.
- عدم پرستش شيطان زيرا شيطان جسم نيست و وجود خارجي ندارد.
- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلاي آن زيرا تمام خوشي دنيايي است و اين خوشي ها خصوصا لذات جنسي پتانسيل لازم را برای کارهاي روزانه آماده مي کنند و به هر شکلي انجام آنها لازم و ضروري است .
-
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۱, ۰۹:۰۸ #6
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
انواع شيطان پرستي
بنام خدا
1- شيطان پرستي فلسفي Philosophical Satanism :
اين شيطان پرستي توسط Anton Szandor LaVey همان بوجود آورنده انجيل شيطاني satanic bible و کليساي شيطان ( البته کليساي شيطان قرن ها قبل از وي در قرون وسطا نيز وجود داشته است.) ايجاد شده است ومراسم آنها شبيه مراسم جادوگري کراولي مي باشد.
لاوي اين نوع شيطان پرستي را تحت تاثير افکار آليستر کراولي ، نيچه ، رند، مارکوس دي سيد ، ويندهام لويس ، چارلز داروين ، مارک تواين و ديگران ايجاد کرده است.
در شيطان پرستي لاوي شيطان نيروي مثبت است و در مقابل آن اعمال خدايي کليسا مورد تمسخر قرار مي گيرد و اعمال دنيوي در مقامي بالا فرض ميشوند.
-
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۱, ۰۹:۱۰ #7
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
انواع شيطان پرستي
بنام خدا
2:شيطان پرستي ديني Religious Satanism
اين نوع شيطان پرستي شبيه شيطان پرستي آنتون لاوي است اما با اين تفاوت که در اين نوع، شيطان نوعي جنبه خدايي و متافيزيکي دارد و اين جنبه برداشته شده از اديان ابراهيمي ، افسانه ها ، آيين هاي متفاوت ، و يا صرفا ساخته شده ذهن پيروان آن مي باشد.
ممکن است پيروان اين دين به يک خدا يا خدايان متعددي اعتقاد داشته باشند که اين خدايان گه گاه برگرفته شده از خدايان مصر و يونان و بين النهرين مي باشند.
گاه خداي آنها همان فرشته رانده شده درگاه خدا مي باشد که آنها اعتقاد دارند که طغيان او در برابر خدا کاملا درست بوده است و حتي برخي از آنها اعتقاد دارند فرشتگان ديگر با بدگويي او نزد خدا موجب رانده شدن او شدند کلا اين گروه به آزادي فکر و عمل و بالا بردن خود به هر وسيله اي مانند جادو اعتقاد دارند.
اين گروه بر اساس آيه اي از تورات که در آن اشاره شده خدا به انسان اجازه استفاده از ميوه درخت دانايي را نداد تا چشمانش باز گردد و خوب و بد را ببيند و خود تبديل به خدا شود وي را عامل آگاهي انسانها مي دانند و انسان را از پرستش خدايي که مانع آگاهي و پيشرفت انسانهاست بر حذر مي دارند و انسان را برای شناخت مسير درست کامل مي بينند و همچنين خداي مورد پرستش بشر را خدايي ظالم مي دانند که چند بار در طول تاريخ ظلمهاي بزرگي به انسانها کرده است.
-
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۱, ۰۹:۱۲ #8
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
-
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۱, ۱۶:۲۸ #9
شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک میدانند. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی میکنند. دست چپیها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستیها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگتر بدست میآورند. لاوییانها در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل نیستند. آنها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمیکنند. این جنبه اعتقادی آنها به طور مکرر به اشتباه نادیده گرفته میشود و عموماً آنها را افرادی میشناسند که شیطان را به عنوان خدا پرستش میکنند.شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنماییهای موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایشهای ادیان گذشته اجتناب میکنند و بیشتر گرایشات خودپرستانه دارند. به گونهای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی میبینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون مادهگرایی و یا خودمحوری و جادومحوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب میکنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان میدهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی میشوند.تاریخچهمفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفتهاست. در اصل در سنت مسیحیان جودو، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شدهاست که در برگیرنده قانونی است که میتواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. (یادآور یکی از تفسیرهای یهودی که میگوید تنها زمانی که پتانسیل توانایی تخلف از خواست خدا را داشته باشید و با او مخالفت نکنید موجودی بسیار خوب خواهید بود) در خلال قرنها این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شدهاست.این دیدگاه که هرچیزی نقطه مقابل خود را دارد و خداوند (تماماً خوب) باید یک نیروی خدای بد (شیطانی) نیز در مقابلش باشد (بسیار از الهههای قدیمی نیز این نیروهای بد را در خود داشتهاند، به طور مثال تمدن مصر باستان نیز چنین باوری را داشتهاست). با گسترش دین مسیحیت و بعد از آن اسلام، که هردو پیروان بسیاری بدست آوردند و یک رستگاری اعلا را برای خود قائل هستند و به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند، و در میان آموزههای آنها شیطان وجود دارد و در همه جهانبینیهای الهی، شیطان سعی دارد خداوند رادرزندگی بشر تحلیل برد و خراب کند. با رشد رو به جلوی جامعه از دوران اصلاحات به دوران روشنفکری (قرون ۱۷ و ۱۸)، مردl در جوامع غربی به پرسش سوالاتی راجع به شیطان کردند و این شیطان نیز در پاسخ به تدریج بزرگ و بزرگتر شد، لذا شیطان پرستی به صورت یک رسم که با رسوم دینی گذشته مخالفت دارد ظهور پیدا کرده.به علاوه شیطان پرستی برمبنای آموزههای مخالف دینهای ابراهیمی به مخالفت با خدای ابراهیمی پرداختهاست. قدیمیترین شاهد ثبت شده راجع به این واژه (شیطان پرستی) در کتاب «تکذیب یک کتاب» توسط توماس هاردینگ (۱۵۶۵) به چشم میخورد که در آن از کلیسای انگلیس دفاع میکند: «در خلال زمانی که مارتین لوتر برای اولین بار فرقه ملحد و شیطان پرست خود را به آلمان آورد،...». در حالی که مارتین لوتر خود هرگونه ارتباطی را بین آموزههایش و شیطان نفی کرد. شیطان در یهودیت، مسیحیت، اسلام و آیاواشی کلمه شیطان در ابتدا از دین یهود آمده و در مسیحیت و اسلام تکمیل یافتهاست. این نگاه یهودی-مسیحی-اسلامی از شیطان میتواند به موارد زیر تقسیم شود:یهود: شیطان در یهودیت، در لغت به معنای «دشمن» یا «تهمت زننده» است. و همینطور نام فرشتهای است که مومنین را مورد محک قرار میدهد. شیطان در یهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشدهاست بلکه یک خادم خدا است که وظیفه دارد ایمان بشیریت را مورد آزمایش قرار دهد. اسلامی: کلمه شیطان در عربی «الشیطان» به معنای خطاکار، متجاوز و دشمن است. این یک عنوان است که معمولاً به موجودی به نام ابلیس صفت داده میشود.شيطان يكي از فرشتگان خاص خدا بوده كه جايگاه ويژه اي نزد خدا داشت . پس از آفرينش حضرت آدم خدا به تمامي فرشتگان دستور داده كه در مقابل آدم سجده كنند كه شيطان از اين امر سر باززده و خود را برتر از آدم دانسته چون آدم از خاك آفريده شده و فرشتگان از آتش وبه همين خاطر مورد غضب خدا قرار گرفته و از آن روز شيطان دشمني انسان راآغاز كرده و سعي در به انحراف كشيدن انسانها داشته. مسیحیت: در بسیاری از شاخههای مسیحیت، شیطان (در اصل لوسیفر) قبل از آنکه از درگاه خدا ترد شود، یک موجود روحانی یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار بودهاست. گفته میشود شیطان از درگاه خداوند به دلیل غرور بیش از حد و خودپرستی ترد شدهاست. همینطور گفته شدهاست است شیطان کسی بودهاست که به انسان گفتهاست میتواند خدا شود، و موجب معصیت اصلی انسان در درگاه خدا شدهاست و در نتیجه از بهشت عدن اخراج شدهاست. از شیطان در کتاب یونانی «دیابلوس» به عنوان روح پلید (Devil) نیز نام برده شدهاست که به معنای «تهمت زننده» یا «کسی که به ناحق دیگران را متهم میکند». واژه Devil از فعلی به معنای «پرت کردن» یا «انتقال دادن» نشئت گرفته شدهاست. در حالی که لاوی ادعا کردهاست که این واژه از زبان سانسکریت "devi" مشتق شده و به معنای الههاست (گرچه این ادعا نادرست به نظر میآید) آیاواشی: «آکیلاتریراتو آمانای» منبع اسطورهشناسی آیاواشی و کتاب دینی آیاواشی، راجع به «کرونی» که یک موجود شیطانی است سخن گفتهاست. این موجود به ۶ قسمت قطعه قطعه شدهاست و هر قسمت در جهان با نامهای «راواناً ,»دوریودهاناً و ... متولد شدهاند. عرفاي اسلامي بر اين عقيده اند كه ابليس از فرشتگان درگاه نبوده بلكه يكي از طايفه جنيان بوده كه در اثر عبوديت بسيار زياد به درگاه مقرب الهي راه يافته و با رموز احديت آشناست و اين قدرت و مهلت بخاطر 60000 سال عبادت خالصانه به او داده شده است و دليل قابل بحث آنرا اين مدعاميدانند كه بر اساس اصول كائنات هيچ فرشته اي خطاكار نيست چون فرشته فقط اطاعت بي چون و چرا از فرامين خداوند را در وجود خود دارد و فقط آفريده شده تا اطاعت نمايد و در وجود فرشتگان جبري است كه هيچ اختيار براي هيچ عملي بجز دستور خدا قرارداده نشده است و شيطان قادر به عصيان و نافرماني بود پس فرشته نبود بلكه از جنيان است كه در روايات شيعيان هم همين موضوع تاكيد شده است .
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۱, ۱۶:۲۸ #10
انواع و رویکردهای شیطان پرستی
بايد به اين نكته توجه داشت كه اگر شيطان را بعنوان يك موجود واحد و مخلوق درنظر بگيريم خود به خود بر وجود خدا صحه گذاشتيم و در شيطان پرستي هم باور گروهي بر وجود يك موجود با قدرت بسيار قوي و پليد استوار است كه بايد آنرا بعنوان يك موجود قابل ستايش پرستيد . و بسياري از اين گروه بدنبال قدرتهاي ماورايي و كسب آن نيروها هستندو از انجام هيچ كار زشتي رويگردان نيستند . و گروهي نيز شيطان پرستي را بصورت يك فلسفه و وجود شيطان را يك سنبل ضد اجتماعي در مقابل دين ميدانند كه انسانها را در مقابل نفوذ دين و قيدو بندهاي بايدها ونبايد ها رهانموده و سدي در مقابل آخرت گرايي و دنياي پس از مرگ ايمن ميكند .البته در كنار فرقه هاي اصلي هميشه فرقه هاي فرعي ديگري نيز انشعاب ميكنند كه اين مسلك را باديد خود و روش خود پيروي و باور دارند كه ميتوان به گروههاي متال ( گاتيك)و ***وال اشاره كرد .
شیطان پرستی فلسفی
به طور غیر رسمی و گستردهای این شاخه از شیطان پرستی را منتسب به آنتوان سزاندر لاوی میدانند. او کسی بود که کلیسای شیطان را تأسیس کرد (اولین سازمانی که از لغت شیطان پرستی فلسفی استفاده نمود)، در نظر شیطان پرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است، و بزرگترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان برتری و ترفیع ایشان نسبت به دیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نمیدانند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیدهای ندارند (اگرچه بایدی هم برای نبود آن ندارند) به هرحال زندگی این گروه از شیطان پرستان عاری از روحیه مذهبی و معنویت نیز نیست.
در نظر شیطان پرستان فلسفی، هر شخص خدای خودش است. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را خار میشمارند و به آنها به دید ترس از مسائل ماوراء الطبیعی مینگرند. و تنها به وسیله آن، یک زندگی عقیم و تنها بر مبنای «جهان واقعی» را تشکیل میدهند. به طور شفافی، آموزههای شیطان پرستان فلسفی قدمتی بیشتر از کلیسای لاوی دارد. اگر چه این تصوری از شیطان است، ولی با موقعیت واقعی او تقابل دارد. چرا که این تعالیم از آموزههای یهودی-مسیحی نشئت گرفتهاست و شیطان را بدلیل خصوصیاتش پلید نگاشتهاست.
شیطانپرستی لاویی
این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفهٔ آنتوآن لاوی که در کتاب «انجیل شیطان» و دیگر آثارش آمدهاست تشکیل شدهاست. لاوی موسس کلیسای شیطان (۱۹۶۶) بود و تحت تأثیر نوشتههای فردریک نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارک د سید، ویندهام لویس، چارلز داروین، امبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بودهاست. «شیطان» در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی نداشت.
یک شیطان پرست لاویی، خود را خدای خود میداند، آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی جلوبرنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی آن است که کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف میدانند نباید به طرز فکر گروهی خواص وفادار باشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در ازای آن گرایشات انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی میدانند. و در بشر دوستی ]گمراه[ خود، بدون تامل عمل کنند.
شیطان پرستی دینی
گرایشات شیطان پرستی دینی اغلب مشابه گرایشات شیطان پرستی فلسفی است، گرچه معمولاً پیش نیازی برای خود قائل میشوند و آن پیشنیاز اینست که شیطان پرست اول باید یک قانون ماوراء الطبیعی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شدهاست که همه شیطانی هستند یا بهوسیله شیطان شناخته میشوند. شیطانی که در گروه اخیر تعریف شدهاست میتواند تنها در ذهن یک شیطان پرست تعریف شود یا از یک دین (معمولاً قبل از مسیح) اقتباس شوند.بسته به اینکه کدام نوع شیطان پرستی مد نظر باشد، خدا (یا خدایان) میتوانند از انواع مختلفی از معبودها باشند، بعضی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشئت گرفته شدهاند، انواع معمول شیطان پرستی از خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهههای باستانی بین النهرینی و بعضا از الهههای رومی و یونانی (به عنوان مثال مارس-خدای جنگ) اقتباس کردهاند. بقیه شیطان پرستان ادعای پرستش خدای اصلی را دارند ولی بیشتر شیطان پرستان میگویند خدای معبود آنها در واقع قدمت بسیار قدیمی دارد، شاید از دوران ماقبل تاریخ و شاید اولین خدایانی باشد که توسط انسان مورد پرستش قرار گرفتهاست (گرچه چنین ادعایی غیر قابل بررسی است)
مابقی گروهها تعبیری سخت گیرانه تر از اینها را میپرستند: آنهایی که سیمای فرشتهٔ سقوط کرده از انجیل مسیحی را میپرستند، در حالی که بسیاری که آن را به عنوان شر، طبق تعریف کلیسای مسیحی، میپندارند. این گروه در مقابل آن را به عنوان محق و کسی که در مقابل خدا شورش کردهاست قبول دارند. تمام این ادیان با هم وبا شیطان پرستان فلسفی مشترک هستند چرا که خود شخص را در اولویت اول قرار دادهاند. این نظریه نیز معمولاً توسط کسانی که خدا را به دید شیطانی مینگرند (کسانی که دیده شدهاست اشخاص را به آزادی اندیشه تشویق میکنند و تلاش میکنند خود را بهوسیله فلسفههایی چون میجیک و فلسفههای مشابه «تمایل به قدرت» نیچه بالا بکشند) حمایت شدهاست. یک پند رایج شیطانی به این معلول اینست که: «هر خدای ارزشمندی بهتر است به جای یک برده پست و بخاک افتاده، یک شریک در قدرت خود داشته باشد.»
یک مثال از این مطلب، شیطان ابراهیمی است، مانند ابلیسی که در کتاب تورات آمدهاست و بشریت را به چیدن میوه درخت شناخت خوب از بد تشویق میکند:«تو مطمئنا نمیمیری: چرا که خدا در همان روزی که این کار را کنی از آن خبر خواهد داشت، سپس چشمانت باز خواهد شد و شماها مانند خدا خواهید شد و خوب را از شر تشخیص خواهید داد». با این استفاده از این مفهوم، شیطان پرستان خود را بهتر از هر خدای دیگری، دارای قدرت تشخیص خوب از بد میپندارند. از آنجا که این گروه از شیطان پرستان خود را بسیار قدیمی و قدیمی تر از بقیه میدانند، نام «شیطان پرستان سنتی» را بر خود گذاشتهاند و به شیطان پرستان فلسفی، «شیطان پرستان معاصر» میگویند.
شرپرستان
این فرقه از شیطان پرستان، به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط میشوند. این نوع شیطان پرستان معمولاً متهم هستند که به اعمالی از قبیل «خوردن نوزادان»، «کشتن گوسفندان»، «قربانی کردن دختران باکره» و «نفرت از مسیحیان» هستند. این طرز فکر در کتاب «مالیوس مالیفیکاروم» دسته بندی شدهاست.]کتابی که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا (۱۴۹۰) تالیف شد و در واقع هرگز به طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت، کتاب حاوی مطالب خرافی از جن گیری و جادوگری و مطالبی از این دست است. ترجمه لغوی نام کتاب پتک جادوگران است.
فلسفه شیطانی
شیطان در ۹ جمله شیطانی منسب به لاوی خلاصه میشود:
- شیطان میگوید دست و دلبازی کردن بجای خساست.
- شیطان میگوید زندگی حیاتی بجای نقشه خیالی و موهومی روحانی
- شیطان میگوید دانش معصوم بجای فریب دادن ریاکارانه خود.
- شیطان میگوید محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند بجای عشق ورزیدن به نمک نشناسان
- شیطان میگوید انتقام و خونخواهی کردن بجای برگرداندن صورت ]اشاره به تعالیم مسیحیت که میگوید هرگاه برادی به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربهای به طرف دیگر بزند[
- شیطان میگوید مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران بجای نگران بودن خون آشامهای غیر مادی
- شیطان میگوید انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهار پا راه میروند، بدلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفتهای روشنفکرانه، او را پستترین حیوانات ساختهاست.
- شیطان تمام آن چیزهایی که گناه شناخته میشوند را ارائه میدهد، چون که تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر میشوند.
- شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است.
و در مقایسه با این جملات، لاوی ۹ گناه شیطانی را نیز نام بردهاست: حماقت، ادعا و تظار، نفس گرایی (انتظار بازپس گرفتن از دیگران، آنچه به آنها دادهاید)، خود را فریب دادن، پیروی از رسوم و عقاید دیگران، روشن بینی نا کافی، فراموش کردن ارتدکسی گذشته (به طور مثال، قبول کردن چیزی قدیمی در بسته بندی جدید، به عنوان نو)، غرور و افتخار بی حاصل (مانند غروری که هدف شخصی را از درون میپوساند) و کمبود محسنات ! یادداشت: Solipsism میتواند به یک طرز فکر معرفتشناسی منسب به دیسکارت نیز گفته شود، که در آن به افراد پیشنهاد میشود که تنها کسی هستند که میتوانند وجود چیزی را تجربه کنند و هرچه دیگران میگویند تنها خیال و وهمی از تصورات خودشان است.
او (لاوی) سپس ۱۱ قانون شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامهای اخلاقی نیست، ولی راهنماییهای کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کردهاست:
- هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
- هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
- وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
- اگر مهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
- هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیدهای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
- هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
- اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هاید استفاده کردهای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواستههایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
- هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
- کودکان را آزار نده.
- حیوانات -غیر انسان- را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفتهای یا برای شکارشان.
- وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.
نقد شیطان پرستی
گرچه بیشتر نقدها از ناحیه ادیان بزرگ صورت میپذیرد، ولی بیشترین انتقادات به شیطان پرستی از طرف مسحیان شکل میگیرد. در این راستا مباحث سودمندی مطرح هستند.
این ادعا که شیطان پرستی به طور صرف یک دین و فلسفهاست در کنار معنای ضد آن تعریف میشود که چه چیزی به عنوان ریاکاری، حماقت و خطاهای مسیر اصلی فلسفهها و ادیان ضعیف عمل میکند. همچنین این مباحث ادراک معنی و طبیعت شیطان یا عبادت او را از ادبیاتی که معمولاً ضد شیطان است شکل گرفتهاست.
- بسیاری از شیطان پرستان، شیطان را به عنوان یک نیروی سرکش معرفی میکنند. به هرحال آنها ادعا میکنند چنین هویتی بر مبنای قبول کردن اینکه شیطان موجودی یا قدرتی افضل است شکل میگیرد.حال گفته میشود با توجه به اینکه شیطان به عنوان موجودی شناخته میشود که با خداوند مخالفت میکند، در صورت قبول کردن او به عنوان راهنما، باید با خودش نیز مخالفت کرد. (تناقض)
- عالمان مسیحی بر این باورند که نمیتوان هرگز از شیطان طبعیت نکرد (هیچ کس معصوم نیست) چرا که آنها باور دارند شر انسانی یک تلاش بیفایده برای انجام دادن کارهای خوب است (به طور مثال، برای رستگاری یا کسب امنیت برای خود، حتی با این شرط که به دیگیران ضرر رساند). حتی کسانی که از فلسفه خوش پرستی طبعیت میکنند، تلاش میکنند چیزهایی که به عنوان خوبی فقط برای خودشان شناخته شدهاند را بدست آورند. این فلسفه دانان ادعا میکنند نتیجه این فلسفه اگر با قوانین خداوندگار تطابق نداشته باشند، تنها رنج، سردرگمی، انزوا و نا امیدی به همراه خواهد داشت.
- شیطان پرستی یک «سراب فلسفی» و «علم بیان سنگین» است. چرا که گفته میشود لاوی در استفاده از لغاط تبحر خواستی داشتهاست. شیطان پرستی یک طلسم کم ژرفای عقلانی از خدای ساخته شده توسط بشر است.
- «انسان موجودی اجتماعی است و به انسانهای دیگر احتیاج دارد». بعضیها عقیده دارند شیطان پرستان درک اشتباهی از استقلال داشتهاند و آن را به تنهایی تعبیر کردهاند. استقلال میتواند شما را قوی تر کند ولی این غیر ممکن است شما به تنهایی خدا باشید. آنها بر این باورند که اگر کسی خود را خدا معرفی کند و ضمن استفاده از لایق دانستن خود، میتوان به عدم پذیرش حقیقت منجر شود.
- یکی از نقدهای کاربردی تر شیطان پرستی اینست که ضمن این که شیطان پرستی معمولاً خود را به عنوان راه نجاتی برای تودههای تسلیم شده مردم در مقابل دینهای اصلی معرفی میکند، بر شایستگیهای آنها در بی نیازی از دیگران و انزوا گرایی تاکید میکنند و انزوا گرایی میتواند به سوء استفادههای مختلفی ناشی شود – که معمولاً نیز چنین است. چرا که طبیعت انزواگرایانه شیطان معمولاً در بازخورد جوامع ناکارمد است. و برای جبران این خلا از قوانین ادیان سنتی استفاده کردهاست.
فرقههای غیر شیطان پرستانه بسیاری از گروهها به اشتباه به عنوان گروههای شیطان پرستی در نظر گرفته میشود.به طور کلی دو تعریف برای گروههای شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد:
- هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیر طبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند، که معمولاً از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد میکنند. و آن را منتسب به طبیعت «حقیقی» انسان مینامند.
- گروههایی که از دین مسحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شدهاست قبول ندارند.
تعریف دوم، معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار میگیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروهها را شیطان پرست مینامنند. این بنیاد گرایان بیشتر دینهای کافر جدید (مثلاً ویکا یا استرو) را با استفاده از این تعریف شیطان پرست مینامند.
طبق این تعریف به ندرت از دینهایی مانند اسلام و یهود و فرقههای مسیحیت به عنوان شیطان پرست تعبیر میشود. چنین گروههایی که دینهای گذشته را شیطان پرست بنامند بسیار کم است، مانند فرقه مورمونها یا چند فرقه کوچک دیگر. البته شنیده شدهاست که بعضا کاتولیکها، پروستانها را نیز شیطان پرست نامیدهاند و یا بالعکس ولی چنین خطابی خیلی به ندرت اتفاق میافتد.
حرکت دیگری که به اشتباه به عنوان شیطان پرست شناخته شدهاست، گروههای هوی متال موسیقی است. گرچه گروههایی وجود دارند که به دلایلی چند از شبیه سازیهای شیطانی استفاده میکنند ولی عمده گروههای متال/راک ارتباطی با یکی از انواع شیطان پرستی ندارند. گروهي از فلاسفه ديني همانطور كه توحيد را بر 5 نوع ميدانند شيطان پرستي را هم بر چندين نوع ميدانند كه بصورت كلي هر كس براصول پرستش چيزي به غير از خدااعتقاد و عمل نمايد شيطان پرست است حال چه بصورت عقيدتي چه عملي . البته بايد گفت تاريخچه شيطان از آموزه هاي ديني باستاني نشات گرفته و دينهاي مختلف نيز به اين موضوع اذعان دارند كه شيطان يك موجود با قدرتهاي بسيار مافوق بشري است و براي اشاعه خود و تبليغ دين خود نياز به پيرواني دارد . حتي دينهاي باستاني الهي مثل يهود اقوامي را نيز به آن منتصب كرده اند و خانواده گسترده اي را شامل ميشود . در اسلام نيز به روايت هاي مختلف يكسري از جنيان را پيرو او ميدانند و حتي نام فرزندان اورا نيز بوسيله پيامبران روايت كرده اند كه از جمله پسر او لاقيس و فرزند لاقيس هيم و پسرش هام است كه اين فرزند آخرين (هام) يكي از پيروان مذاهب مذهبي زمان خود بوده كه در جنگي بدست پيروان شيطان كشته ميشود.
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری