جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: ┤├ نظريات پيدايش اوليه جهان هستي┤├┤├┤├┤├
-
۱۳۸۷/۰۲/۲۲, ۱۴:۳۰ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 915
- مورد تشکر
- 1,699 پست
- حضور
- 50 دقیقه
- دریافت
- 219
- آپلود
- 14
- گالری
- 0
┤├ نظريات پيدايش اوليه جهان هستي┤├┤├┤├┤├
نظريات پيدايش اوليه جهان هستي
انفجار نخستين جهان، نزديکترين زماني است که از شروع جهان ما ميتوانيم با استفاده از تئوريهاي فيزيکي کنوني خودمان بر روي آن تحقيق و مطالعه کنيم. اين تئوري از زماني شروع ميشود که ما به علت دماي فوقالعاده زياد آن زمان نميتوانستيم وجود داشته باشيم.
تئوري بيگ بنگ پذيرفته شدهترين نظريهي دربارهي شروع و تکامل جهان ميباشد. در اين تئوري گفته ميشود که در حدود 14 بيليون سال پيش، جهان از يک مادهي بسيار چگال که تنها حدود چند مليمتر بوده است تشکيل شده بود.
در حدود 100 سال پيش در سالهاي آغازين قرن بيستم، دانشمندان بسياري در پي يافتن جوابي براي راز پيدايش جهان بودند. و يا اينکه جهان هيچگاه متولد نشده است و هميشه جهان وجود داشته است. اولين پاسخها به اين سوالها در سالهايي حدود 1919 ميلادي داده شد. زماني که آلبرت انيشتين نظريهي نسبيت عام خود را شرح داد. صدها سال بود که دانشمندان ميپنداشتند که جهان ثابت و بدون تغيير است. اما انيشتين اين معادلات را با معرفي ثابت کيهان شناختي اصلاح کرد. ثابت کيهان شناختي چيزي که است که جهان را منظم کرد و آن را به حالت بالانس در آورد و باعث شد که جهان پايدار بماند. يکي از کساني که به تئوري نسبيت عام انيشتين توجه کرد و آن را در مطالعات کيهانشناسي خود به کار برد کيهانشناس بلژيکي Georges Lemaître بود. او بر روي اين معادله کار کرد و براي زمان نقطهي آغازي قائل شد و آن را بيگ بنگ نام نهاد. او فرض کرد که جهان از چيزي به وجود آمده است که او آن را اتم اوليهي ناميد. اين اتم اوليهي منفجر ميشود و به قطعات ديگر تبديل ميشود. و آن ذرات ديگر باز هم به ذرات ديگر تفکيک ميشوند تا اينکه اتمهاي تشکيل دهندهي اين جهان به وجود ميآيند. تئوري Lemaître بلافاصله همهگير نشد. اين تئوري هنوز ابهامات بسياري داشت. تا زماني که ادوين هابل کهشانهايي که به سرعت در حال دور شدن از زمين بودند را رصد و مشاهده کرد، و با اين مشاهدات خود تأييدي بر نظريهي Lemaîtreبود. به هر حال فرضيهي Lemaître دربارهي آغاز جهان با آن چيزي که امروز دربارهي آغاز جهان ميدانيم متفاوت است.
Lemaître معتقد بود که نقطهي آغازين جهان داراي ساختار مرکب بوده که بعداً به اجزاي سازندهي جهان تفکيک شود، اما امروزه دانشمندان معتقدند که جهان بسيار ساده بوده در ابتدا و بعداً رشد پيدا کرده و پيچيده شده و توسعه يافته است.
ايدهي بيگ بنگ ابتدا به وسيلهي دانشمندي روسي که در آمريکا متولد شده بود به نام George Gamow داده شده بود. در سال 1940 ميلادي اين دانشمند به همراه شاگرد خود Ralph Alpher فرض کردند که جهان از يک انفجار بزرگ و به طور فوقالعاده گرمي به نام بيگ بنگ آغاز شده است. سپس جهان از اين مادهي سوپ مانند که بعد از انفجار به جاي مانده بود و مخلوطي از پروتون، نوترون، الکترون و اشعههاي مختلف بود رشد پيدا کرد و رفته رفته سرد شد. عنصري که در ابتدا به وجود آمد هليوم بود و طبق گفتهي اين دانشمند در نيم ساعت پس از انفجار بزرگ تمام عناصر موجود در عالم به دنبال هليوم خلق شدند.
تئوري بيگ بنگ خوشايند بعضي از دانشمندان نبود. آنها ميگفتند که جهان را خالقي آفريده است. و خلقت او بيعيب و نقص بوده. بعضي ديگر از دانشمندان عقيده داشتند که جهان هميشه بوده و براي آن نميتوان آغازي متصور بود. اين نظرات باعث شده بود که بعضي از دانشمندان دنبال کشف تاريخ جهان بگردند و تئوري ارائه دهند که در آن بيگ بنگ را نفي کنند.
دانشمنداني استراليايي به نام Thomas Gold و Hermann Bondiو دانشمندي انگليسي به نام Fred Hoyle در رقابت با اين نظريه در سال 1948 نظريهاي ارائه دادند که در آن گفته ميشد که جهان هميشه بوده است، و هميشه به اين حالت که اکنون هست وجود داشته. و نظريهي خود را تئوري حالت پايا ناميدند.
مشاهدات دانشمندان، نشان ميداد که جهان در حال توسعه يافتن و منبسط شدن است. آنها ديدند که کهکشانها در حال دور شدن از يکديگر ميباشند و چگالي جهان در حال کم شدن است و برعکس حجم آن در حال افزايش ميباشد. با گذشت زمان و دو برابر شدن فاصلهي بين کهکشانها و جمع شدن مواد لازم، کهکشان جديدي به وجود ميآمد. براي به وجود آمدن کهکشاني جديد اگر در هر مايل مکعب دو اتم به يکديگر وصل شوند در هر سال، يک هزارم اونس (مقياس وزني برابر 31/1035 گرم) ماده تشکيل ميشود. که براي به وجود آمدن يک کهکشان بايد زمان بسيار بسيار طولاني طي شود.
دانشمندان بر سر اين موضوع بحث ميکردند که دليل اين اتفاقات (انبساط جهان) چيست؟
نظريهي بيگ بنگ در مورد مواد تشکيل دهندهي ستارهها خيلي خوب توضيح ميداد. اين نظريه پيش بيني ميکرد که انرژي مورد نياز ستارگان از انفجار هيدروژن در هليوم به دست ميآيد. و انرژي توليد شده از حاصل اين انفجار به صورت نور به بيرون منتشر ميشود. درنتيجه ستارهها بهوسيلهي سوختي از هيدروژن انرژي مورد نياز خود را تأمين ميکنند. و اين فعل و انفعالات در ستارهها باعث به وجود آمدن اکسيژن، کربن و ديگر عناصر مورد نياز براي زندگي ميشود. نظر و ايدهي دانشمندان امروزي نيز همين هست که بسياري از عناصر ميتوانند در ستارهها به وجود بيايند.
کشمکش ميان عقل و دل کيهان شناسان تا دههي 1960 ادامه داشت، اما در اين دهه نيز مشاهدات دانشمندان نظريهي بيگ بنگ را تأييد ميکرد. و سرانجام پروفسور استفان هاوکينگ نظريهي بيگ بنگ را گسترش بخشيد. او شرح داد که جهان از يک جسم بسيار بسيار چگال آغاز شده و شروع به گسترش و انبساط کرده است، البته پروفسور هاوکينگ براي گفتههاي خود از تئوري نسبيت عمومي استفاده کرد. اين نکته فراموش نشود که پروفسور هاوکينگ نه پايهگذار اين تئوري است نه پايان دهندهي آن، بلکه ايشان فقط تغييراتي در اين تئوري به وجود آوردند. با تمام اين صحبتها بنيان گذار تئوري بيگ بنگ را بايد Georges Lemaître دانست.
حال بعد از پرداختن به تاريخچهاي مختصر از اين تئوري خوب است که دربارهي خود نظريهي بيگ بنگ هم صحبي به ميان بياوريم.
اگر شما فيلم پيدايش جهان از ابتدا تا کنون را به صورت برعکس ببينيد، خواهد ديد که جهان در حال کوچک شدن و به هم نزديک شدن است، تا جايي که اجرام آسماني با يکديگر برخورد ميکنند و يک کرهي کوچک با چگالي زياد را ميسازند. در ثانيهي صفرم، قبل از انفجار بزرگ، کيهان خيلي داغ و غليظ است. قوانين فيزيک هنوز قابل کاربرد نيستند. در لحظهي انفجار حداقل 10 بعد براي شکل دادن به کيهان به وجود ميآيند. از اين ابعاد تنها 4 بعد به وجود خود ادامه ميدهند که ما آنها را ميشناسيم. 3 تا از ابعاد فضا و يک بعد زمان.
در ثانيههاي ابتدايي تشکيل جهان، زماني که فوتونها با يکديگر برخورد کردند و انرژي آنها به جرم تبديل شد، پروتون، نوترون و الکترون تشکيل شدند. و چهار نيرو هويت مستقل يافتند، که آن نيروها نيروي گرانشي، الکتريکي و هستهاي قوي و هستهاي ضعيف ميباشند. که به اين نيروها، نيروهاي بنيادي ميگويند. در اين زمان جهان همچنان مشغول سرد شدن بود. از 10 به توان 23 درجه به 10 بيليون درجه.
تقريباً 3 دقيقه بعد از بيگ بنگ، زماني که دماي جهان به حدود 1 بيليون درجه رسيده بود، پروتون و نوترون با يکديگر ترکيب شدند و هستهي هليوم و ليتيوم را که سبکترين عناصر هستند را به وجود آوردند.
مرحلهي عمدهي بعدي که رخ داده است، تقريباً 300000 سال بعد از بيگ بنگ بوده است.، زماني که دماي جهان چيزي در حدود 3000 درجه بوده است، که هنوز اين دما هم دماي مطلوب براي حيات نبوده است. در اين دما الکترون قادر به ماندن در مدار هستهي اتم ميشود و اتمهاي خنثي به وجود بياورد. (اتمها قبل از ترکيب با الکترون به دليل وجود بار مثبت درون هستهي اتم داراي بار مثبت بودند و بعد از ترکيب شدن با الکترون با بار منفي اين بار مثبت خنثي شده و اتمي خنثي تشکيل شده است.) اتمهاي هيدروژن و هليوم، سر انجام سوخت ستارگان را به وجود ميآورند. تا حالا کيهان کدر و مات بوده است و قابل رويت نبوده است و اين به دليل فزوني الکترونهاي رها شده است. هنگامي که بيشتر الکترونها در مدار هسته قرار ميگيرند کيهان شفافتر شده و ديدن آن سوي کيهان ممکن ميشود.
1 بيليون سال بعد از بيگ بنگ، ستارهها و کهکشانها متولد ميشوند، و از آن زمان تا به امروز جهان شروع به بزرگ شدن و منبسط شدن و همچنين سرد شدن کرده است، و شرايط براي زندگي ما در اين جهان مهيا شده است.
سه دليل عالي براي اعتقاد ما به نظريهي بيگ بنگ وجود دارد. اولين و واضحترين آنها اين است که جهان در حال منبسط شدن و توسعه يافتن است. دوم اينکه اين تئوري پيشگويي ميکند که 25 درصد از جرم اين جهان بايد از هليوم باشد، (هليوم در همان دقايق اول بيگ بنگ به وجود آمد.) و اين فرض با مشاهدات ما از جهان تا کنون همخواني داشته است. آخرين فرض اين نظريهي و متقاعد کنندهترين آنها وجود تعشعات زمينهاي و محيطي است. اين تشعشعاتي که اکنون باقي مانده است دمايي معادل با 3 درجهي کلوين دارند. يعني چيزي برابر با 3 درجه بيشتر از صفر مطلق. تشعشاتي که از زمينهي کيهان به ما ميرسند، يکي از ابزارهاي مطالعهي ما براي کشف تاريخچهي جهان ميباشند. که هم اکنون منجمان با استفاده از ابزار راديويي سرگرم مطالعه و بررسي اين تشعشعات ميباشند.
-
۱۳۸۷/۰۲/۲۲, ۱۴:۵۹ #2
درود بر شما دوست گرامي
مطالب خوب و خواندني را درج مي كنيد. خسته نباشيد.
من شخصا" با برخي جنبه هاي نظريه بيگ بنگ مشكل دارم. توجيح انبساط جهان بر پايه قرمزگرايي طيف نوري كهكشانها بوده و بر پايه اثر دوپلر كه وقتي منبع نوري در حال دور شدن است طيف نوري به سمت قرمز ميل مي كند. در واقع انرژي از دست مي دهد.
ما سرعت فرار كهكشانها را بر همين اصل استنباط مي كنيم. خوب شايد عامل ديگري باعث اتلاف انرژي است و ما به دور شدن ربط مي دهيم. مثلا" عبور ذرات و فوتونها از كنار هم و اتلاف انرژي در خود خلا بنابراين هر چه مسافت بيشتر است قرمزگرايي بيشتر خواهد بود در حاليكه همه چيز سر جاي خودش است.
ما با نگاه به دوردست ها گذشته را مي بينيم. اگر بيگ بنگ درست باشد بايد چگالي كيهان در دور دست بيشتر از مناطق نزديك تر باشد در حاليكه اين مغاير مشاهدات است. پراكندگي جرم در كيهان يكنواخت است. ما بايد پرسپكتيوي از جرم را مشاهده كنيم. نظريه بيگ بنگ شبيه زمين مركزي چون جاي مشخصي را براي خدا قائل شده بيشتر مورد توجه است و تناقضاتش بيشتر توجيح مي شود.
اخيرا" انبساط كيهان شتابنده عنوان شده است. آيا شما اين شتاب را حس مي كنيد؟
-
۱۳۸۷/۰۴/۳۰, ۰۸:۴۴ #3
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,245
- مورد تشکر
- 1,620 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
باسمه تعالي
سؤال:
1- ماده اوليه اي كه منجر به انفجار بزرگ (Big Bang ) شده ، از كجا آمده است؟
2- قبل از انفجار بزرگ، جهان (Universe) چه وضعي داشته است؟
علم و عمل اي دوست به مايي و مني نيست
هر كس به بَرَش خرقه، اويس قرني نيست
هر شيشه ي گلرنگ عقيق يمني نيست
خوبي به خوش اندامي و سيمين زَقَني نيست
حُسن آيت روح است، به نازك بدني نيست
-
۱۳۸۷/۰۴/۳۰, ۱۰:۵۷ #4
بر اساس نظریه توحید :
1- ماده اولیه جهان ؛ ماده نیست ؛ چیزی است به نام "گوهر یگانه هستی " این گوهر ازلی و ابدی است. و از جایی نیامده است.
2- چون ماده (جرم + انرژی هم ارز) ؛ بعد از 10 به توان منهای 43 ثانیه بعد از مهبانگ مفهوم علمی دارد ؛ و زمان بعد چهارم ماده و قرین ماده است ؛ کلمه "قبل" از مهبانگ مفهوم علمی ندارد.
3- اگر شما یک مفهوم انتزاعی از زمان ترسیم کنید ؛ (منهای بینهایت تا یعلاوه بینهایت ) و تصور کنید مهبانک در زمان صفر رخ داده ؛ ماده را می توانید حادث بنامید. از نظر علمی ماده ازلی و ابدی است.
ویرایش توسط alijohar : ۱۳۸۷/۰۴/۳۰ در ساعت ۱۱:۰۳
در "لا احب الافلین " پاکی ز صورت ها یقین
در پیش چشم های غیب بین ؛ هر دم زتو تمثال ها
-
۱۳۸۷/۰۴/۳۰, ۱۱:۴۲ #5
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,245
- مورد تشکر
- 1,620 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
باسمه تعالي
واژه ازلي و ابدي آيا به زمان اشاره دارد يا خير؟
علم و عمل اي دوست به مايي و مني نيست
هر كس به بَرَش خرقه، اويس قرني نيست
هر شيشه ي گلرنگ عقيق يمني نيست
خوبي به خوش اندامي و سيمين زَقَني نيست
حُسن آيت روح است، به نازك بدني نيست
-
۱۳۸۷/۰۴/۳۰, ۱۲:۳۹ #6
ازلی و ابدی دارای بار زمانی هستند . و فهوم دقیق این واژ ها بر میگردد به مفهومی که از زمان داریم. ما دو نوع زمان داریم :
1- زمان علمی ؛ که نتیجه جنبش ماده است.
2- زمان انتزاعی و فلسفی. که قبل توضیح دادم
در "لا احب الافلین " پاکی ز صورت ها یقین
در پیش چشم های غیب بین ؛ هر دم زتو تمثال ها
-
۱۳۸۷/۰۴/۳۰, ۱۳:۳۷ #7
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 494
- مورد تشکر
- 732 پست
- حضور
- 31 دقیقه
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سوالاتي راجع به نظريه قرمز گرايي red shift
اگر از انتهاي قطاري كه با سرعت 80 كيلومتر در حال حركت است گلوله اي به سمت خلاف جهت حركت قطار، با سرعت 80 كيلومتر شليك كنيم گلوله از نظر ناظر خارج از قطار در همان نقطه اي كه شليك شده بر روي زمين مي افتد. چون سرع مثبت ومنفي گلوله با هم برابر مي شوند
با توجه به مقدمه ي بالا اگر جرمي آسماني با سرعت نور در حال دور شدن از زمين باشد انرژي متساعد از آن به سمت زمين بايد به حالت سكون برسد و در ميان فضا به حالت معلق برسد. آيا همچين چيزي امكان پذير است ؟ اصلا همچين مقايسه اي صحيح مي باشد؟
بر اساس اطلاعات اندكي كه دارم مسافت تاثير در قرمز گرايي ندارد و شدت قرمز گرايي بستگي به سرعت دور شدن جرم دارد.
-
۱۳۸۷/۰۴/۳۰, ۱۳:۵۴ #8
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,245
- مورد تشکر
- 1,620 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
-
۱۳۸۷/۰۴/۳۰, ۱۴:۳۲ #9
-
۱۳۸۷/۰۴/۳۰, ۱۴:۳۷ #10
1- چه باز باشد یا بسته ، و یا نیروی گرانش بالاخره موفق شود ، جلو انبساط را گرفته و فروپاشی شروع شود و یا انبساط برای همیشه ادامه پیدا کند و جهان در 100 به توانم 100 سال دیگر به تشعشع محض تبدیل شود، نتایج فلسفی آن است که مهم است.
2- یکی از این نتایج نفی خلق دفعی و آنی است.
در "لا احب الافلین " پاکی ز صورت ها یقین
در پیش چشم های غیب بین ؛ هر دم زتو تمثال ها
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری