جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: جواز استرقاق غيرنظاميان خارج از جنگ و سندیت روایتی درباره آن
-
۱۳۸۹/۱۱/۰۵, ۱۸:۱۰ #1
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۸
- نوشته
- 76
- مورد تشکر
- 104 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 127
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
جواز استرقاق غيرنظاميان خارج از جنگ و سندیت روایتی درباره آن
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
جواز استرقاق غيرنظاميان خارج از جنگ
معتبره رفاعه برده فروش از امامكاظم (ع( قلت له ان القوم يغيرون علي الصقالبه و الروم (النوبه) فيسرقوناولادهم من الجواري و الغلمان فيعمدون الي الغلمان فيخصونهم ثم يبعثون الي بغدادالي التجار، فماتري في شرائهم و نحن نعلم انهم مسروقون انما اغار عليهم من غير حربكانت بينهم؟ فقال: لابأس بشرائهم، انما اخرجوهم من دار الشرك اليدارالاسلام؛ «گروهي به اسلاوها و رومي ها (زنگباري ها) شبيخون زده،فرزندانشان را از دختر و پسر مي ربايند، پسران را اخته مي كنند، سپس آنها را (بهعنوان برده) به سوي تاجران بغداد مي فرستند. درباره خريداري اينها چه نظر مي دهيد،در حالي كه ما مي دانيم كه اين غلام ها و كنيزها از قومشان دزديده شده اند و بدوناينكه جنگي در گرفته باشد، غارت شده اند؟
فرمود: در خريداري آنها اشكالي نيست (و با خريداري، آنها به عنوان برده مملوك شما مي شوند) اين است و جز اين نيست كهآنان را از دارالشرك به دارالاسلام درآورده اند».
)كافي 5 / 210 حديث 9، تهذيب 6 / 162 حديث 297، وسايل 15 / 131 حديث 20145 و 18 / 244 حديث 23596(
وضعیت این روایت از حیث سندیت چگونه است؟آیا به نظر نمیاد که روایت فوق ناقص نقل شده یا مضمون آن محل شک است؟با توجه به آنکه احادیث رسیده از ائمه (ع) که تحت فشار بودند(امامانی که در زندان بودند)،دارای سلسله راویان زیادی نیست(عموما) آیا نباید روایات منسوب به ایشان مورد بررسی بیشتری قرار گیرد؟بررسی اینکه چگونه برخی از روایات در هنگامی که در زندان بسر میبردند،بدست ما رسیده ،به نظر شما مهم نیست؟و نباید اندکی در برخی از این روایات تامل کرد؟
استرقاق به این صورت آیا صحیح است؟
مثلا کودکی از دارالشرک که به پدر و مادرش وابسته است و در پیش آنان زندگی میکند،اگر از آنان جدا شود ظلم نیست؟اگر به جهت این جدایی دچار مشکلات لاینحل و همیشگی بشود و ضربات عاطفی و ... سنگیین به وی وارد شود، عادلانه است؟
یا مثلا اخته کردن کودکان و افراد برده شده به این شکل خلاف حقوق انسانی نیست؟
تا آنجا که در مورد قوانین برده داری یاد گرفته ام به نظر میرسد مالک اجازه آسیب زدن به برده را نداشته باشد و درصورت وارد کردن آسیب جسمی جدی برده آزاد میشود.پس چرا در این روایت خلاف آن جایز شمرده شده؟آن هم نه در مورد برده اسیر شده در جنگ و .. بلکه در مورد افراد دارالشرک اعم از کودک و ... که ممکن است در جنگ هیچ گناهی مرتکب نشده و در آن شرکت نکرده باشند.
البته جوابی که از امام کاظم (ع) نقل شده،تاکید بر جایز بودن خرید آنها دارد نه چیز دیگر و این از لحن روایت کاملا مشخص است.اما این سوال مطرح میشود که آیا نمیبایست این جواز لغو شود تا افرادی که به این شیوه برده میگرفتند، از این روش دست بردارند (به جهت نبودن خریدار )
در اینجا نگاهی به شرایط امام کاظم (ع) میتواند روشن کننده مسئله باشد.میدانیم که ایشان و شیعیانشان نه تنها موقعیت شرکت در جنگ و مواردی از این قبیل را نداشتند،بلکه آمد و رفتهای خودشان نیز تحت کنترل شدید حکومت ظالم وقتشان بود و حتی مدت زمان بسیار زیادی از عمر شریفشان را در زندان هارون الرشید ملعون بسر کردند.جالب آنجاست که مخالفت ایشان با حکومت جابرانه هارون الرشید باعث زندان رفتنشان شد و به بردگی گرفتنهای ناحق نیز جزو همان ظلمهایی بود که امام کاظم (ع) به آن اعتراض داشتند.پس با حرام اعلام کردن خرید این نوع بردگان مشکلی حل نمیشد و خریدار به اندازه کافی داشت،یادمان نرود که یاران ایشان تعداد اندکی بودند.پس چه بهتر که این بردگان به خانه های افرادی با تقوا و مهربان و شیعه راه یابند تا هم رفتار مناسب تری با آنان بشود ،هم با تعالیم ائمه (ع) آشنا شوند و هم موجبات آزادی زودتر آنان فراهم شود.
پس بار دیگر مشخص شد که حکم این روایت تنها شامل جواز خرید این بردگان است نه استرقاق و آسیب رساندن و .. .و این هم مشخص شد که این کار توسط یاران و شیعیان ایشان صورت نمیگرفت بلکه ظلمی بود که ماموران حکومت و دیگر عمال آنها صورت میدادند و در این شرایط برانداختن و ممنوع کردن این رسم ظالمانه امکان پذیر نبود و امام کاظم (ع) به آن اندازه یار نداشتند که حتی از زندان رفتن ایشان جلوگیری به عمل آید.
یک مورد دیگر که باید همیشه به یاد داشته باشیم اینست که قاتلان ائمه (ع) شقی ترین مردمان روزگار هستند، پس عجیب نیست که بدترین ظلمها را به مردم بکنند و این کار آنان به هیچ وجه ربطی به اسلام ندارد و احکامی که تحت آن شرایط برای این مواقع وضع میشد غالبا برای بدتر نشدن وضع بود چون کار بیشتری نمیشد درباره آن صورت داد.چیز دیگری که نباید هیچ هنگام فراموش کنیم،اینست که در تمام مدت زمان زندگی یازده امام (ع) جز چهارسال حکومت امام علی (ع) نه تنها دست ائمه (ع) نبود بلکه بدست شقی ترین افراد روزگار بود پس وقوع این ظلمها به هیچ وجه ربطی به اسلام و تعالیم ائمه (ع) ندارد.
کارشناس بحث : پاسخگوي مباحث اعتقادي
ویرایش توسط همکار مدیر سایت : ۱۳۸۹/۱۱/۰۸ در ساعت ۱۴:۵۶
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۹/۱۱/۰۹, ۱۶:۲۰ #2
به نام خدا
سلام علیکم
با تشکر از طرح سؤالتان و پاسخی که فرموده اید.
این روایت از نظر سند صحیح است و ایرادی ندارد.
باید توجه داشت که علاوه بر تأمل در محتوا و سند روایات تأمل در موقعیت صدور آن ها نیز بسیار لازم است. زیرا احادیث با توجه به شرایط زمان و مکان و مخاطب صادر می شده است. در ادامه به گوشه ای از این شرایط اشاره خواهم کرد.
قطعاً ظلم است.
خیر، عادلانه نیست.
بله، خلاف است.
همانطور که خود در پاسخ به این ایراد فرموده اید، سرقت و آسیب زدن این کودکان توسط رومی ها انجام می شده نه مسلمانان و سپس برای فروش به بغداد فرستاده می شدند و امام تنها خرید آن ها را جائز اعلام فرموده اند و دلیل آن را نیز بیان فرمودند.
باز همانطور که فرموده اید نهی امام از خرید آن ها دردی را دوا نمی کرده، علاوه بر اینکه ورود آن ها به دار اسلام و نجاتشان از دار کفر مصلحت مهمتری است.
مرحبا بناصرنا
و اما در باره موقعیت صدور چنین ورایاتی باید دانست که اولاً مبنای اسلام گسترش دار اسلام و ورود همه انسان ها به آن است.
ثانیاً در خصوص روایات مربوط به استرقاق باید توجه داشت که در آن زمان شهر ها مثل قاره ها یا کرات آسمانی دور از یکدیگر بود که سفر از شهری به شهر دیگر برای هرکسی ممکن نبود؛ به خصوص برای زن ها و کودکان.
بنابراین وقتی کودکی یا زنی یا هرفرد ناتوانی از شهری به شهر دیگر منتقل می شد هیچ چاره ای نداشت جز اینکه تحت سرپرستی متمکنین آن شهر در آید.
خوب حال با این توصیفات تصور کنید که امثال این افراد که از هر راهی به بندگی و رقیت کسی در می آمدند چه راهی برای زندگی داشتند؟
بد نیست در اینجا به روایت قبل از این روایت در کتاب شریف کافی از امام رضا علیه السلام نیز اشاره کنیم تا مطلب روشنتر شود.
در آن روایت از امام سؤال می شود که: "با قومی مصالحه می شود و سپس احیاناً به خاطر بی عدالتی این مصالحه نقض می شود (بین آنان جنگ می شود). آیا می توان از اسرای آنان خریداری کرد؟
اگر این اسرا از دشمنانی باشند که دشمنی آن ها مشخص است، خریداری کن. اما اگر کوچ کردند و مورد ظلم واقع شدند پس از اسرایشان خریداری نکن.
سؤال می شود: اسرای دیلم که دزدیده شده و توسط مسلمانان بدون امام غارت شده اند چه آیا می توان خرید؟
فرمودند اگر خودشان اقرار به رقیت و بندگی دارند خریدنشان اشکالی ندارد.
در باره اهل ذمه سؤال شد که اگر مردی از آن ها به خاطر گرسنگی فرزندش را به بندگی در می آورد و می گوید این مال تو، غذایش بده بنده تو باشد آیا جایز است؟
حضرت فرمود: هرگز انسان آزاد را نخر نه برای تو جایز است و نه از اهل ذمه این کار درست است" (کافی ج 5 ص 210 ح 8).
یا حق
مرگ را چیزی جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز سرشکستگی و رنج نمی دانم. (سیدالشهدا امام حسین علیه السلام)
آخرین پاسخ های این بنده
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۹/۱۱/۱۰, ۰۱:۰۵ #3
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۹
- نوشته
- 1,109
- مورد تشکر
- 2,111 پست
- حضور
- 2 روز 17 ساعت 18 دقیقه
- دریافت
- 197
- آپلود
- 13
- گالری
- 0
سلام علیکم جمیعا
سپاس از فیلیس گرامی و سپاس از استاد گرامی پاسخگوی محترم مباحث اعتقادی
بنده سوالی را در این رابه دارم امیدوارم پاسخگوی محترم پاسخ بنده را هم بدهند.
در هر بازاری بین عرضه و تقاضا رابطه مستقیم است .
یعنی هرچه تقاضا بیشتر باشد و یا بازار برای ارائه کالا مستعدتر باشد عرضه هم شدت میگیرد.
اگر در این حدیث دقت کنیم ار شیعیان برده های ربوده شده را بخرند چه با رضایت برده چه بدون رضایت بازار تقاضا را داغ کرده اند درحالیکه حتی اگر یک نفر از تقاضا کنندگان کم شود 1 تقاضا از بازار عرضه کسر میشود و این مبارزه منفی است و نوع این مبارزه به مرور زمان شاید موثر افتد.
از میان 100 نفر اگر یک نفر چنین کاری را نکند به اندازه قدر و توان خودش با این ظلم مبارزه کرده و اگر بخرد با این عنوان که مسلمان یا شیعه گردد یک اخته دزدیده شده به مقصد مسلمانان کی مسلمان و مومن گردد؟
این را برای بنده توصیف بفرمائید سپاسگذارم.
یاحق
ویرایش توسط bina88 : ۱۳۸۹/۱۱/۱۰ در ساعت ۰۱:۰۸
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْاَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلی اولاد الحسین عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۱۱/۱۰, ۱۸:۴۰ #4
به نام خدا
علیکم السلام
در همان مطالب که عرض شد پاسخ این مسأله وجود دارد. باتوجه به شرایط و فرهنگ آن زمان که اشاره شد، پاسخ، همان پاسخ امام علیه السلام است که یک نفر از نزد گمراهان به نزد هدایت یافتگان نایل می شود. ولو مسلمان نشود ولی جزء امت مسلمان محسوب می شود زیرا تحت ولایت اسلامی قرار گرفته است (اگرچه حاکم آن زمان شخصی غاصب باشد).
این موضوع از دیدگاه اسلام موضوع مهم و قابل توجهی است.
ویرایش توسط پاسخگوی مباحث اعتقادی : ۱۳۸۹/۱۱/۱۰ در ساعت ۱۸:۴۳
مرگ را چیزی جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز سرشکستگی و رنج نمی دانم. (سیدالشهدا امام حسین علیه السلام)
آخرین پاسخ های این بنده
-
-
۱۳۸۹/۱۱/۱۰, ۲۳:۲۳ #5
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۸
- نوشته
- 76
- مورد تشکر
- 104 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 127
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سلام بر دوستان
با تشکر از جناب پاسخگو بابت پاسخشان
در هر بازاری بین عرضه و تقاضا رابطه مستقیم است .
یعنی هرچه تقاضا بیشتر باشد و یا بازار برای ارائه کالا مستعدتر باشد عرضه هم شدت میگیرد.
البته موارد بالا تنها یک سری حدس و گمان است اما آن چیزی که مشخص است اینست که نخریدن این بردگان توسط شیعیان هیچ دردی را دوا نمیکرد و تاثیری بر روی آنان نمیگذاشت.بنابراین مصلحت بزرگتر را در نظر گرفتند.با خرید بردگان و تربیت آنها در مکتب اهل بیت هم کمک بزرگی به حفظ مکتب اهل بیت شد هم موجبات رفاه بیشتر و آزادی زودهنگام آنان فراهم شد.
اگر در این حدیث دقت کنیم ار شیعیان برده های ربوده شده را بخرند چه با رضایت برده چه بدون رضایت بازار تقاضا را داغ کرده اند درحالیکه حتی اگر یک نفر از تقاضا کنندگان کم شود 1 تقاضا از بازار عرضه کسر میشود
به هرحال راهی که در رفع ظلم و ستم به بردگان موثرتر بود،انتخاب شد.
مبارزه طولانی مدت،مشمول این روایت و شرایط آن زمان نمیباشد اهداف مهمتری بود که باید برای آنان تلاش میشد تا موجبات رسیدن پیام ائمه (ع) به نسلهای بعدی و از بین بردن ظلم به شکل پایدارتر را فراهم میکرد.در واقع ضرر کمتر را در مقابل ضرر بزرگتر ترجیح دادند.(بین بد و بدتر،بد را انتخاب کردند)
وظیفه شیعیان در آن محدود به احقاق حقوق بردگان نبود،آنها در شرایطی بغرنج بسر میبردند در عین حال باید در جهت انتقال حقایق و آموزه های مکتب اهل بیت تلاش میکردند.
چند نکته دیگر را در این روایت متوجه شدم که بیان میکنم:
1) از انجا که خرید و فروش بردگان آزاد بود،سوال از خرید این بردگان توسط شیعیان از ائمه (ع) نشان از این دارد که خودشان از زشتی بردگی گرفتن به این صورت آگاه بودند و درباره خرید آنان در تردید بسر میبردند و در این مورد خاص از ائمه (ع) پرسش کردند.جواب امام کاظم (ع) نیز که تنها تاکید بر جواز خرید آنان دارد،قابل تامل است.ایشان برای این جواز دلیل هم عنوان میکنند که خود اثبات این مدعاست که این نوع بردگی گرفتن،جایز نبوده و مسلمانان به خصوص شیعیان از این مسئله آگاهی داشتند.وگرنه خرید و فروش بردگان از صدر اسلام بوده و هیچ دلیلی برای پرسش از این موضوع در حال عادی موجود نبود.
در اینجا بررسی دلایلی که امام (ع) برای جواز خرید آنان بیان میکنند نیز حائیز اهمیت است:
ایشان میفرمایند:
اين است و جز اين نيست كه آنان را از دارالشرك به دارالاسلام درآورده اند».
ثانیاً در خصوص روایات مربوط به استرقاق باید توجه داشت که در آن زمان شهر ها مثل قاره ها یا کرات آسمانی دور از یکدیگر بود که سفر از شهری به شهر دیگر برای هرکسی ممکن نبود؛ به خصوص برای زن ها و کودکان.
بنابراین وقتی کودکی یا زنی یا هرفرد ناتوانی از شهری به شهر دیگر منتقل می شد هیچ چاره ای نداشت جز اینکه تحت سرپرستی متمکنین آن شهر در آید.
خوب حال با این توصیفات تصور کنید که امثال این افراد که از هر راهی به بندگی و رقیت کسی در می آمدند چه راهی برای زندگی داشتند؟
-
-
۱۳۸۹/۱۲/۰۹, ۲۱:۵۰ #6
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۸
- نوشته
- 76
- مورد تشکر
- 104 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 127
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سلام دوباره بر جناب پاسخگو و دوستان
آیا استرقاق برای برده کردن دیگران(کلا) جایز است؟؟غیر از روایت فوق و شرایط خاصش که مشخص شد ربطی به جایز بودن استرقاق ندارد بلکه بعکس مویدی بر رد آنست آیا روایت دیگری مبنی بر جایز بودن این روش (و نه خرید اینگونه بردگان) وجود دارد؟
آیا استرقاق از شهرهای دارالشرک که در تسلط مسلمانان نیست صرفا به جهت کافر بودن جایز است؟؟؟ شهرهای غیرمسلمانان که در تسلط مسلمانان است(به اصطلاح در اقلیت هستند) که آزادانه زندگی میکنند و هرگونه تعدی به آنها حرام و ممنوع و حفظ جان و مال و ناموسشان بر حکومت اسلامی واجب است.(مشرکان باقی مانده در مکه پس از فتح مکه بدست مسلمانان ازادانه زندگی میکردند نمونش دشمن درجه یک پیامبر (ص) ابوسفیان به همراه همسرش هندجگرخوار(قاتل و خورنده! جگر! حمزه عموی پیامبر (ص) ) که بزرگترین دشمنی در خصوص اسلام و پیامبر (ص) از طرف ایشان صورت میگرفت).البته تاکید بر آزاد زیستن اهل کتاب در کتب دینی به دلیل آزاد بودن آنان در انجام مناسک دینی اشان است و همچنین اقلیتهای دیگر غیر اهل کتاب در دینشان آزاد هستند ولی اجازه برپایی مراسم دینی اشان را ندارند(به صورت آشکار).اگر در این قسمت مطلبی به اشتباه نوشتم از جناب پاسخگو درخواست میکنم اشکال آن را بیان نمایند.
یک سوال: اگر اقلیت مشرک و یا اهل کتاب ساکن در بلاد اسلامی مالیات یا جزیه ندهند، تعدی بر آنها جایز است یا فقط مانند شهروندان مسلمان مجازاتی متناسب برایشان در نظر گرفته میشود؟و اگر با دشمن همکاری کنند حکمش چیست؟
میرسیم به شهرها و کافرانی که که در تسلط مسلمانان نیستند.آیا استرقاق(برده گیری با روش استرقاق) از این شهرها جایز است؟؟ آن هم استرقاق کودکان بی گناهشان (به علت آنکه استرقاق این عده راحت تر است اگر چنین روشی جایز بود عمدتا کودکان مورد تعدی واقع میشدند)
بیگمان جواب خیر است و این را هم من هم اسلام ستیزان خوب میدانند.اصولا حمله به دیگر کشورها صرفا به جهت غیرمسلمان بودن حرام است در هیچ جای قرآن و احادیث چنین چیزی اجازه داده نشده چه برسد به اینکه استرقاق کودکان و ..اشان جایز باشد بلکه بعکس در نهی حمله به مردم(از هردینی) و تصرف شهرها نهی شده چنانچه خداوند در سوره نمل سخنانی ملکه سبا را برای تایید و همچنین ستایش ویژگی هایی که بعدها باعث هدایتش شد چنین بیان میفرماید:
قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَ الْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانْظُرِي ما ذا تَأْمُرِينَ(34)
در پاسخ او چنين «گفتند: ما داراى نيروى كافى و قدرت جنگى فراوان هستيم، ولى تصميم نهايى با توست، ببين چه دستور میدهى
قالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوها(35)
گفت: پادشاهان هنگامى كه وارد منطقه آبادى شوند آن را به فساد و ويرانى مىكشانند
وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً(36)
و بزرگانشان را خوار میکنند
وَ كَذلِكَ يَفْعَلُونَ(37)
آرى اين چنين(ظلم و تباهی) مىكنند
برخی گمان میکنند میتوان افراد مشرک (غیر از اهل کتاب) صرفا به جهت دینشان برده کرد یا به کشورشان حمله نمود بدون انکه آیات قرآنی و سیره پیامبر (ع) و ائمه (ع) رو در نظر بگیرن صرفا با تمسک به اعمال خلیفه دوم چنین نتیجه گیری ای میکنند.درحالی که رفتار عمر ملاک نیست اگرچه بسیاری از مواردی که در این خصوص به وی نسبت داده میشود؛ دروغ است و از لحاظ تاریخی و سندی پر از تناقض و اشکال.اهل سنت نیز تا آنجا که من دیده ام غالبا به سبب اثبات عدالت صحابه برخی اعمال نسبت داده شده به عمر را توجیه میکنند و هدفی به نام الگو برداری مد نظرشان نبوده است(حساب وهابیت جداست)
در خصوص دروغهای تاریخی راجع به آتش سوزی و قتل و غارت اعراب در ایران به لینک زیر مراجعه کنید:
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=4580
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=20122
http://www.askquran.ir/showthread.php?p=253198
سوال اصلی و واقعی اینجاست آیا استرقاق از ممالکی(چه مشرک چه اهل کتاب) که در حال جنگ با مسلمانان هستند و یا در صلح یا تحت سلطه مسلمانان هستند ولی عهدشکنی و خیانت و با دشمن همکاری کرده اند، جایز است؟ یعنی دزدیدن فرزندان و کودکان بی گناهشان برای برده شدن؟ درباره مردانشان شاید بگویید مانند این میماند که به اردوگاه های دشمن حمله ببرند و سربازان را اسیر کنند ولی اینگونه نیست چون استرقاق با مکر و حیله همراه است و روش ناجوانمردانه ایست. در استرقاق به دشمن درحال جنگ و در میدان جنگ یا اردوگاه های جنگی اشان هجوم نمیبرند بلکه فردی را میدزدند و به بردگی میفروشند(با روشهای گونانگون مثلا فردی بی دفاع یا بیگناه که ممکن است در جنگ نیز شرکت نداشته باشد و ...) که البته از خود شهر دزدیده میشوند نه از اردوگاه جنگی یا خیمه های آن.
اصولا آیا جایز است کودکان بیگناه که به خانواده خود وابسته هستند ولی در جرمشان شریک نیستند دزدیده و برده شوند؟؟
آن هم در جنگی که مسلمانان هنوز بر انها پیروز نشده اند و برده کردن این کودکان به معنی دوری از والدینشان است.
جناب پاسخگو با نقل حدیثی از پیامبر (ص) پاسخ فرمودید:
حضرت فرمود: هرگز انسان آزاد را نخر نه برای تو جایز است و نه از اهل ذمه این کار درست است" (کافی ج 5 ص 210 ح 8).
منظور از انسان ازاد در این حدیث به چه معنی است؟وقتی فردی دزدیده شده و در بازارهای برده فروشی به فروش گذاشته میشود دیگر آزاد نیست.پس نوع و نحوه برده شدن مد نظر بوده نه آزادی به معنای عام آن.اگر استرقاق از ممالک به خصوصی جایز باشد افراد برده شده به این نحوه مد نظر حدیث نیست. سوال دیگر اینست که در این حدیث ابتدا خرید انسان آزاد به شکل مطلق منع شده و سپس تاکید و تایید بر روی عمل شخص شنونده و اهل ذمه قرار داده شده.دلیل این مسئله چیست؟ آیا استرقاق توسط اهل ذمه ناشایست خوانده شده یا استرقاق از انان؟ و اگر منظور استرقاق از انان بوده این یعنی تخصیصی در خصوص کلیت خرید انسان آزاد و یعنی خرید انسان مشرک چندان ناشایست نیست( لااقل در حد خرید اهل ذمه زشت نیست) البته این معنی از حدیث بسیار دور به نظر میرسد لحن حدیث چنین چیزی را نمیرساند.
ویرایش توسط filis : ۱۳۸۹/۱۲/۰۹ در ساعت ۲۱:۵۲
آرام باش و تفکر کن. توکل کن وآستین ها را بالا بزن. آنگاه دستهای خدا را خواهی دید که زودتر از تودست به کار شده اند... "امام علی (علیه السلام)"
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۹/۱۲/۱۰, ۱۱:۳۰ #7
به نام خدا
سلام علیکم
غیر مسلمانانی که تحت حاکمیت اسلام زندگی می کردند ملزم به دادن سرباز و شرطه (پلیس) و شرکت در جنگ نبودند برای همین با جزیه دادن دین خود را به حکومت اسلامی می پرداختند.
اگر از جزیه داده هم سرپیچی می کردند با آنان مطابق قانون برخورد می شد. و اگر آن ها با شمشیر در مقابل حکومت قد علم می کردند با آنان جنگ می شد. و در این صورت اسرای آن ها ممکن بود به رقیت در آیند.
اگر با دشمن همکاری می کردند حکمشان حکم دشمن بود.
از نظر دیدگاه توحیدی اسلام حاکمیت و مالکیت جهان فقط و فقط مخصوص خداوند متعال است و اوست که بنده ی برگزیده خود را مأمور به حکومت و مدیریت جامعه می کند.
بنابراین سایر حکومت هایی که تحت اشراف ولی خدا نباشد باید ساقط شوند تا مردم از تحت حاکمیت غیر خدا بیرون آیند و آزادانه و از روی تفکر و واقع نگری حق را بشناسند و به آن بگروند و متعهد به خداوند متعال شوند.
اقدامات حضرت سلیمان نسبت به ملکه ی سبا نیز بر همین اساس استوار است.
پس جنگ اسلام با حکومت ها و طواغیت است نه با مردم. جنگ برای آزاد کردن مردم است نه اسیر کردن. برای همین باید با مدارا و اخلاق اسلامی همراه باشد. همچنانکه در جنگ های پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام می بینیم که مثلاً دشمن آب را به روی آنان می بست اما آنان آب را آزاد می گذاشتند.
با این دیدگاه و با توجه به آیات قرآن و روایات و موقعیت و شرایط و امکانات مسلمانان، شیوه ی جنگ و برخورد با دشمنان و اسرای آن ها به خوبی روشن می شود که مجال پرداختن به آن را فعلاً ندارم.
استرقاق یعنی به رقیت و بندگی درآوردن و این به معنای روش خاصی که بیان کردید یعنی دزدیدن و حیله کردن نیست.
به طور کلی در جنگ ها اسیر گرفتن چیزی عادی و معمول بوده و هست. حال با اسیر به صور گوناگون برخورد می شود، بعضی او را می کشند که از نظر اسلام جایز نیست مگر اینکه خطری در کمین مسلمانان باشد (آیه 67 انفال و 4 محمد).
بعضی در مقابل فدیه آزاد می کردند که مسلمانان نیز در شرایطی چنین می کردند.
بعضی هم او را به رقیت و بندگی در می آوردند که این نیز با شرایطی واقع می شد.
اما سرقت کودک و امثال آن هرگز جایز شمرده نشده نه از مسلمان نه از غیر مسلمان.
انسان آزاد انسانی است که تحت مالکیت و دین انسان دیگر نباشد.
کسی که به فروش می رسید در صورتی که خود اقرار به رقیت داشت بنده و رق بود و الا آزادی بود که اسیر شده بود و خرید او جایز نبود.
استرقاق انسان آزاد وقتی که توسط مسلمان جایز نباشد توسط ذمی به طریق اولی جایز نیست. پس عبارت بعدی استرقاق از اهل ذمه را منع می کند نه توسط آنان را.
به هرحال رقیت سبب عقلایی لازم داشت و بدون سبب که موجب رقیت انسان آزاد می شد ممنوع است.
در کتاب عظیم وسایل الشیعة در باره جواز استرقاق تنها یک مورد در باره استرقاق یافت شد که مربوط به فردی ذمی است که مسلمانی را کشته باشد:
17 ـ باب جواز استرقاق الولي المسلم الذمي القاتل وأخذ ماله
[ 35506 ] 1 ـ محمد بن يعقوب ، عن عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زياد ، وعن علي بن إبراهيم ، عن أبيه جميعا ، عن ابن محبوب ، عن ابن رئاب ، عن ضريس الكناسي ، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) في نصراني قتل مسلما فلما اخذ أسلم ، قال : اقتله به ، قيل : وإن لم يسلم ؟ قال : يدفع إلى أولياء المقتول [ فإن شاؤوا قتلوا ، وإن شاؤوا عفوا ، وإن شاؤوا استرقوا ، وإن كان معه مال دفع إلى أولياء المقتول ] هو وماله .
ورواه الشيخ بإسناده عن الحسن بن محبوب، وكذا الصدوق ، إلا أنه قال : يدفع إلى أولياء المقتول فان شاؤوا قتلوا ، وإن شاؤوا عفوا ، وإن شاؤوا استرقوا ، فان كان معه عين مال له دفع إلى أولياء المقتول هو وماله
(الكافي 7 : 310 | 7 ، وأورده في الحديث 1 من الباب 49 من أبواب القصاص في النفس)
از امام باقر علیه السلام در باره یک نصرانی که مسلمانی را کشته باشد سؤال شد که اگر بعد از دستگیر شدن مسلمان شد چه حکمی دارد؟ فرمود باید به عنوان قصاص کشته شود.
عرض شد اگر مسلمان نشد چه؟ فرمود او واموالش تحویل اولیای دم داده می شود تا اگر خواستند قصاص کنند و اگر خواستند ببخشند و اگر هم خواستند به رقیت خود در آورند.
پس در مورد مسلمان یا قصاص یا عفو، و در مورد ذمی یا قصاص یا عفو و یا استرقاق به اختیار اولیای دم بود.
از روایات قبل مشخص شد که استرقاق انسان های آزاد و بی آزار به هیچ وجه جایز نیست.
اما خریدن کسانی که اقرار به رقیت دارند جایز است.
پس استرقاق تنها در جنگ با غیر مسلمانان آن هم جنگی که تحت اشراف امام باشد جایز است.
و این هم به معنای آزار رساندن و ظلم به آنان نیست زیرا در آیات و روایات فراوان به مدارا با دیگران سفارش شده است.
و سیره پیامبر و ائمه صلوات الله علیهم نیز در برخورد با دشمنان و اسیران و غلامان و کنیزان و غیره مثل آفتاب الگوی ماست.
پس سه طریق برای استرقاق عنوان شد:
1- خرید کسی که اقرار به عبودیت خود دارد.
2- اسیر شدن در جنگ در شریط خاص.
3- کشتن مسلمان توسط ذمی.
ویرایش توسط پاسخگوی مباحث اعتقادی : ۱۳۸۹/۱۲/۱۰ در ساعت ۱۱:۳۱
مرگ را چیزی جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز سرشکستگی و رنج نمی دانم. (سیدالشهدا امام حسین علیه السلام)
آخرین پاسخ های این بنده
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۹/۱۲/۲۴, ۱۷:۰۱ #8
جمع بندی و خاتمه بحث
به نام خدا
در این موضوع عرض شد.
اولاً این موضوع ارتباطی با این عصر و فرهنگ کنونی جهان ندارد و بسیار بعید است که جامعه ای با فرهنگ و شرایط زمان عبد و عبید پیدا شود.
ثانیاً در این مطلب دو مسأله است: یکی اصل رقّیّت و دیگری روش استرقاق.
در ورش استرقاق در آخر پاسخ قبلی ملاحظه فرمودید که سه روش بیشتر ممکن نیست.
در اصل آن هم که عرض شد مربوط به شرایط خاص آن زمان بوده است.
نکته دیگری که غالباً به آن توجه نمی شود اینکه اسلام همیشه بهترین روش ها را برای اصلاح فرد و جامعه مطرح می کند. مثلاً در مورد همین موضوع استرقاق. فردی را تصور کنید که توسط مسلمانان اسیر شده، آیا حبس او بهتر است یا به کارگرفتن نیروی او؟ مسلم است که به کار گرفتن نیرو هم برای خود او و هم برای ولی او بهتر از حبس است.
از این نکات فراوان است که شبهه پردازان سعی در پنهان کردن آن دارند.
به هرحال اسلام با روش های ناجوانمردانه و ظالمانه به هیچ وجه موافق نیست. صرف خرید چیزی نمی تواند تأیید روش حصول آن چیز باشد. مثلاً شخصی به بازار می رود و یک مال دزدی را می خرد. اینجا گرچه او کار خلافی کرده است اما خریدش به معنای تأیید دزدی نیست. مثال بهتر اینکه شخصی برای بیماری خاصی داروی قاچاق را می خرد. آیا خرید او تأیید قاچاق است؟ خیر او ناچار است.
در موضوع حدیث ابتدای بحث هم تأییدی در کار نیست بلکه خرید آن ها به مصلحت خریدار و خریده شده است.
ویرایش توسط پاسخگوی مباحث اعتقادی : ۱۳۸۹/۱۲/۲۴ در ساعت ۱۷:۰۳
مرگ را چیزی جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز سرشکستگی و رنج نمی دانم. (سیدالشهدا امام حسین علیه السلام)
آخرین پاسخ های این بنده
-
تشکرها 3
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری