جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: معتبر ترين قرائت

  1. #1
    baquran
    شروع کننده موضوع

    معتبر ترين قرائت




    يك سوالي از دوستان اهل فن داشتم . مي خواستم بدانم ازقرائت هاي معروف چهارده گانه كدام يك معتبر تر است ؟ چرا ؟

  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1
    تشکر:
    1
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    نقل قول : معتبر ترين قرائت




    نقل قول نوشته اصلی توسط quran نمایش پست
    يك سوالي از دوستان اهل فن داشتم . مي خواستم بدانم ازقرائت هاي معروف چهارده گانه كدام يك معتبر تر است ؟ چرا ؟
    با سلام
    در جواب سؤال شما باید بگویم قرائت حفص از عاصم کوفی معتبر ترین قرائت می باشد که دلایل زیر برخی از مرجحات این قرائت است
    ویژگی قرائت‏حفص از عاصم کوفی

    یگانه قرائتی که دارای سندی صحیح و با پشتوانه جمهور مسلمین استحکام‏یافته،قرائت‏حفص است.این قرائت در طی قرون پی در پی تا امروز هم‏واره میان‏مسلمانان متداول بوده و هست و تداول آن به چند سبب بر می‏گردد:
    1- قرائت‏حفص همان‏قرائت عامه مسلمانان است،زیرا حفص و استاد او عاصم شدیدا به آن چه که باقرائت عامه و روایت صحیح و متواتر میان مسلمانان موافق بود،پای بند بودند.این‏قرائت را عاصم از شیخ خود ابو عبد الرحمان سُلَّمی و او از امام‏«امیر المؤمنین‏ علیه السلام »اخذکرده است و علی علیه السلام به هیچ قرائتی جز آن چه با نص اصلی وحی که در میان مسلمانان‏ از پیامبر صلی الله علیه و آله متواتر بوده،قرائت نمی‏کرده است.این قرائت را عاصم به شاگرد خودحفص آموخته است.از این‏رو در تمامی ادوار تاریخ مورد اعتماد مسلمانان قرارگرفت و این اعتماد عمومی صرفا از این جهت‏بوده است که با وحی الهی و قرائت‏متداول توافق و تطابق داشته است.انتساب این قرائت به حفص نیز ،به معنای اجتهاد حفص نیست بلکه فقط اشاره ای ‏برای تشخیص طریق قرائت و قبول قرائت‏حفص،به معنا قبول قرائتی است که حفص‏اختیار کرده و پذیرفته است،زیرا این قرائت از روز نخست‏بین مسلمانان متواتر ومتداول بوده است.
    2- عاصم در بین قراء،معروف به خصوصیات و خصلت‏هایی ممتاز بوده که‏شخصیتی قابل توجه به او بخشیده است.وی ضابطی بی‏نهایت استوار و در اخذ قرآن از دیگران بسیار محتاط بوده است،لذا قرائت را از کسی غیر از ابو عبد الرحمان‏سلمی که از علی علیه السلام فرا گرفته بود،اخذ نمی‏کرد و آن را بر زر بن حبیش که قرائت را ازابن مسعود آموخته بود،عرضه می‏کرد.
    ابن عیاش می‏گوید:«عاصم به من گفت:هیچ کس جز ابو عبد الرحمان،حرفی ازقرآن را برای من قرائت نکرد و من هر وقت که از پیش وی باز می‏گشتم،مسموعات‏خود را درباره قرآن به زر بن حبیش عرضه می‏کردم.ابو عبد الرحمان نیز قرائت را ازعلی علیه السلام و زربن حبیش از عبد الله بن مسعود،اخذ کرده بودند» .از این جهت است که‏به تعبیر ابن خلکان:«عاصم در قرائت،یگانه مورد عنایت و توجه بوده است‏» .به‏این ترتیب،در تمام دوره‏های تاریخ،قرائت عاصم قرائتی بوده که بر همه قرائت‏هاترجیح داشته و بین عامه مسلمانان رواج داشته و همگان بدان توجه داشته‏اند.
    قاسم بن احمد خیاط(متوفای 292)که از افراد حاذق و مورد وثوق بود،در قرائت‏عاصم،امام به شمار می‏آید و از این جهت مردم اتفاق بر آن داشتند تا قرائت او را بردیگر قرائت‏ها ترجیح دهند
    در ابتدای قرن چهارم،در جلسه قرائت ابن مجاهد قاری بغداد،پانزده تن‏متخصص قرائت عاصم وجود داشته است و ابن مجاهد تنها قرائت عاصم را به آنان‏تعلیم می‏داد .نفطویه،ابراهیم بن محمد(متوفای 323)که پنجاه سال آموزش‏قرائت را به عهده داشت، هر وقت که جلسه خود را آغاز می‏کرد،قرآن را به قرائت‏عاصم می‏خواند و پس از آن به قرائت‏های دیگر می‏پرداخت
    امام احمد بن حنبل نیز قرائت عاصم را بر دیگر قرائت‏ها ترجیح می‏داد،زیرامردم کوفه که اهل علم و فضیلت‏بودند،قرائت عاصم را پذیرفته بودند .همان طورکه ذهبی نقل کرده است:«احمد بن حنبل گفته است:عاصم مورد وثوق بود و من قرائت او را اختیار کرده‏ام‏»
    لذا تمام ائمه قرائت کوشش کرده‏اند تا اسناد قرائت‏خود را به عاصم به روایت‏حفص به خصوص متصل کنند.امام شمس الدین ذهبی می‏گوید:«بالاترین چیزی‏که برای ما به وقوع پیوست‏به دست آوردن قرائت قرآن عظیم از طریق عاصم است‏».
    او سپس اسناد خود را متصلا تا حفص نقل می‏کند که او از عاصم و عاصم ازابو عبد الرحمان سلمی و وی از علی علیه السلام و از زربن حبیش و او از ابن مسعود گرفته واین دو(علی و ابن مسعود)آن را از پیامبر صلی الله علیه و آله اخذ کرده و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به واسطه‏جبرئیل از خداوند گرفته است
    از این‏رو،هم واره بزرگان و شاخص‏های فقهای امامیه،قرائت عاصم به روایت‏حفص را ترجیح داده و برگزیده‏اند،زیرا آن را یگانه قرائت‏برتر و مطابق با لهجه‏فصیح قریش که قرآن بر وفق آن نازل گشته می‏دانستند که عرب و مسلمانان بر آن‏توافق دارند.
    دانش‏مند بزرگ و مجاهد ابو الحسن ثابت‏بن اسلم حلبی،از شاگردان برجسته‏تقی الدین ابو الصلاح حلبی و جانشین او در آن دیار، که حدود سال(460)به درجه‏رفیع شهادت نائل گشت،کتابی ارزنده در ترجیح و توجیه قرائت عاصم نگاشته وروشن ساخته که قرائت او همان قرائت قریش است
    نیز ابو جعفر رشید الدین محمد بن علی بن شهر آشوب(متوفای 588)در کتاب‏پر ارج خود«المناقب‏»گوید:«عاصم قرائت را از ابو عبد الرحمان سلمی فرا گرفته،که‏او نیز قرائت تمامی قرآن را از علی امیر مؤمنان علیه السلام دریافت نموده و اضافه می‏کندفصیح‏ترین قرائات،قرائت عاصم است،زیرا از ریشه آن فرا گرفته و هر آن چه‏دیگران کج رفته‏اند،او راه استوار را انتخاب نموده است‏»
    هم چنین فقیه گران مایه ابو منصور جمال الدین حسن بن یوسف،ابن مطهر علامه حلی(متوفای 762)در کتاب‏«المنتهی‏»گوید: «بهترین قرائت‏ها نزد من قرائت‏عاصم است‏»
    قاری بزرگ قدر عماد الدین استر آبادی-از علمای قرن نهم-کتابی در خصوص‏قرائت عاصم نوشته و سند خود را به او بیان داشته است.این رساله در این باب‏یگانه است و برای دختر شاه طهماسب صفوی نگاشته و در خاتمه آن،آن چه را که‏از شاطبی در قصیده شاطبیه‏اش فوت شده،یاد آور شده و استدراک نموده است
    معلم و قاری بزرگ مصطفی فرزند محمد ابراهیم تبریزی،مقیم مشهد مقدس که‏در قرن یازده می‏زیسته(ولادت وی به سال 1007 بوده)رساله‏ای ارزنده در اسنادقرائت عاصم تالیف نموده است (13) .خلاصه،کتب فراوان و متعددی بر دست‏بزرگان‏علما درباره ارزش قرائت عاصم به رشته تحریر در آمده و هم‏واره دانش مندان باجمهور مسلمین در بها دادن به قرائت عاصم هم دوش و هم صدا بوده‏اند،که براهمیت‏شان این قرائت دلالت دارد.علاوه بر مزایای دیگر که شرح آن رفت.
    3- از طرف دیگر،حفص که قرائت عاصم را در مناطق مختلف رواج داده به‏انضباط و استواری شایسته‏ای معروف بود و از این جهت همه مسلمانان علاقه‏مندبودند تا قرائت عاصم را به خصوص از وی اخذ کنند.علاوه بر آن که حفص،اعلم‏اصحاب عاصم نسبت‏به قرائت او بوده و در حفظ و ضبط قرائت عاصم برابوبکر بن عیاش،هم ردیف خود،پیشی گرفته بود
    ابو عمرو دانی گوید:«حفص کسی است که قرائت عاصم را برای مردم تلاوت‏می‏کرد و در ترویج آن می‏کوشید.او در بغداد و در مکه به آموزش قرائت عاصم‏همت گماشت‏»
    ابن المنادی گفته است:«پیشینیان حفص را در حفظ و ضبط قرآن برتر ازابن عیاش می‏دانستند و او را به ضبط کامل قرائتی که از عاصم آموخته بود،توصیف کرده‏اند»
    شاطبی درباره وی می‏گوید:«و حفص و بالاتقان کان مفضلا ،حفص به جهت‏دقت و اتقان در قرائت،برتر از دیگران شمرده می‏شد».
    ارباب نقد و تحقیق روایت‏حفص را از عاصم روایتی صحیح می‏دانند.ابن معین‏گوید:«روایت صحیحی که از قرائت عاصم باقی است، روایت‏حفص بن سلیمان است‏»
    با این کیفیت،قرائتی که بین همه مسلمانان رواج یافت،قرائت عاصم از طریق‏حفص است.
    4- علاوه بر آن اسناد حفص در نقل قرائت عاصم از علی امیر المؤمنین علیه السلام،اسنادی صحیح و عالی است که در دیگر قرائت‏ها نظیر ندارد،زیرا:
    اولا عاصم قرائت را به طور کامل از احدی غیر از شیخ و استاد خودابو عبد الرحمان سلمی اخذ نکرده که شخصیتی بزرگ و موجه به شمار می‏آمد و اگرعاصم این قرائت را بر دیگری عرضه کرده است،صرفا برای حصول اطمینان‏بوده است.
    ابن عیاش می‏گوید:«عاصم بن من گفت:احدی حرفی از قرآن را برای من قرائت‏نکرد،مگر ابو عبد الرحمان سلمی که قرآن را از علی علیه السلام اخذ کرده است.من موقعی‏که از نزد ابو عبد الرحمان باز می‏گشتم،آن چه را که فرا گرفته بودم بر زربن حبیش که‏قرائت را از عبد الله بن مسعود اخذ کرده بود،عرضه می‏کردم‏»
    . انیا هیچ گاه عاصم با استاد و شیخ خود ابو عبد الرحمان سلمی مخالفت‏نورزید،زیرا یقین داشت آن چه را از او فرا گرفته،دقیقا همان است که او از علی علیه السلام‏فرا گرفته است.عاصم در این باره گوید:«من در قرائت هیچ اختلافی باابو عبد الرحمان سلمی نداشتم و در هیچ مورد با قرائت او مخالفت نورزیدم،زیرابه یقین می‏دانستم که ابو عبد الرحمان سلمی نیز در هیچ موردی با قرائت علی علیه السلام‏مخالفت نورزیده است‏»
    ثالثا عاصم،اختصاصا اسناد طلایی و عالی قرائت‏خود را به ربیب خود حفص منتقل کرده و نه به هیچ کس دیگر!و این ضیلت‏بزرگی است که تنها حفص در بین‏دیگر قراء،بدان ممتاز است.این همان شایستگی ویژه است که برای حفص فراهم‏آمد تا مسلمانان به او روی آورند و تنها قرائت او را بپذیرند.حفص می‏گوید:«عاصم‏به من گفت:قرائتی را که به تو آموختم،همان قرائتی است که از ابو عبد الرحمان‏سلمی اخذ کرده‏ام و او عینا از علی علیه السلام فرا گرفته است و قرائتی را که به‏ابوبکر بن عیاش آموختم،قرائتی است که بر زربن حبیش عرضه کرده‏ام و او ازابن مسعود اخذ کرده بود»


  3. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,251
    مورد تشکر
    2,255 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    10

    تعجب نقل قول : معتبر ترين قرائت




    همانطور كه دوست عزيز مون نوشتند .قرآئت حفص از عاصم بهترين ومعتبرترين قرآئات است چون طبق روايت معتبري علي (ع) اين قراءت را تايي كردند.وبرخي از بزرگان علوم قرآني همچون آقاي معرفت بر اين عقيده اند كه جز اين قراءت بقيه اعتبار ندارند واگر كسي در نمازش قرآت ديگري بخواند نمازش اشكال پيدا مي كند. البته در مورد نماز هر كس به مرجع تقليدش رجوع كند

  4. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,251
    مورد تشکر
    2,255 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    10

    پاسخ: معتبر ترين قرائت




    در فـرهـنـگ بشرى , هيچ خط از خطوط وابسته به زبانهاى معروف نيست كه نشان دهنده تلفظ كامل فصحاى آن زبان باشد. پديد آمدن لهجه و گويشها در درون هر زبان هم امرى طبيعى و ناگزير است . از سوى ديگر , خطها در جنب كاستيها , كژيهايى هم دارند. يعنى امكان تصحيف نويسى يا تصحيف خوانى . در خـط عـربـى - فارسى كه اصولا همان خط قرآنى است كه از كوفى به نسخ و سپس در ايران به نـسـتـعليق تكامل و تحول يافته است , چندين حرف يا گروه حرف هست كه تفاوتشان با يكديگر فقط در نقطه است و در قديم تا قرنها اين نقطه ها را به كتابت درنمى آوردند. بعدها هم كه رعايت آنها شايع شد , همچنان امكان تصحيف نويسى و تصحيف خوانى وجود داشت , و همچنان وجود دارد. به اين دلايل و دلايل ديگر اختلاف قرائت در هر متنى , به ويژه در هر متن كهنى پيش مى آيد. حـتـى در ديوان حافظ , كه متعلق به قرن هشتم هجرى و در واقع هشت قرن جوانتر و جديدتر از قرآن مجيد است , اختلاف قراآت فراوانى رخ داده است . در قرآن مجيد هم به طريق اولى همين مساله و مشكلات پيش آمد. فتوحات پياپى در زمان خلفاى راشدين و گسترش عظيم امپراطورى اسلام , نشان داد كه مردم غير عرب در تلفظ كلمات قرآن تا چه حد لحن ( غلط خوانى ) و تصحيف و تحريف دارند. عثمان با احساس مسئوليت هر چه تمامتر , كار خلفاى پيشين را دنبال گرفت كه شمه اى از كار و كارنامه او را شرح داديم . با وجود نهايت احتياط و امانت دارى و امعان نظر و مشورت و دقت , اختلاف قراآت در قرآن مجيد هم راه يافت , و نمى شد راه نيابد. و در واقع از آن زاده شد. در حيات و حضور خود پيامبر (ص ) نيز گاهى تفاوت دو تلفظ نزد ايشان مطرح مى شد و حضرت يكى يا گاه هر دو را تصويب مى كردند و حديث سبعة احرف ( اينكه قرآن هفت وجه مقبول دارد ) نـاظـر بـه همين معناست , يعنى حضرت رسول (ص ) براى رفع عسر و حرج , و تا زمانى كه قرآن هـمه گير شود و هيچ صاحب لهجه اى خود را از آن يا آن را از خود بيگانه نيابد در اين باب چندان سـخـت نـمـى گـرفـت , و اخـتلاف تلفظها را , تا حدى كه مخل معنى نبود , خطير يا خطرناك نمى يافت . علل عمده اختلاف قراآت چند امر بود. از جمله : 1 ) اختلاف لهجات . چنانكه مثلا تميمى ها به جاى حتى حين عتى عين مى گفتند. 2 ) نبودن اعراب در خط عربى و مصاحف امام ; تا آنكه ابوالاسود دؤلى به رهنمود حضرت على (ع ) اقداماتى در اين باب صورت داد ولى كمال و تكميل آن دو سه قرن به طول انجاميد. 3 ) نبودن اعجام يا نقطه و نشان در حروف . بـراى رفع اين نقيصه در اواخر قرن اول , در عهد حجاج بن يوسف , كوششهايى به ميان آمده ولى كمال و تكميل آن نيز تا آخر قرن سوم طول كشيده است . 4 ) اجتهادات فردى صحابه و قاريان و بطور كلى قرآن پژوهان كه هر يك استنباط نحوى و معنايى و تفسيرى خاصى از يك آيه و كلمات آن داشته اند. 5 ) دور بودن از عهد اول و مهد اول اسلام - مكه و مدينه -. 6 ) نـبـودن عـلائم سجاوندى و وقف و ابتدا هرگونه فصل و وصلى كه بعدها علم قرائت و تجويد عهده دار تدارك آن شد. نـمـونـه مـعروفى كه از اين كمبود زاده شد و اختلاف نظر كلامى و قرآن پژوهى دامنه دار و دراز آهـنـگـى در مـيان فريقين پديد آورد , وقت يا عدم وقف بر سر كله اللّه يا العلم در آيه هفتم سوره آل عمران است كه شيعه پس از اللّه وقف نمى كند لذا راسخان در علم را داناى تاويل قرآن مى داند. از اواخـر قرن دوم و اوايل قرن سوم نهضت تدوين قراآت درگرفت و بسيارى از قرائت شناسان بر آن شدند كه از ميان انواع قراآت , صحيحترين آنها را برگزينند و ثبت كنند. نخستين كسانى كه به اين كار همت گماشتند هارون بن موسى ( 201 ـ 291 ق ) و ابوعبيد قاسم بـن سـلام ( 157 ـ 224 ق ) بـودنـد كـه فرد اخير , بيست و پنج تن قارى ثقه را شناسايى و قراآت ايشان را ثبت و ضبط كرد كا قاريان هفت گانه ( قراء سبعه ) از آن جمله بود. يك قرن بعد , ابو بكر بن مجاهد ( 245 ـ 324 ق ) كه قرآن پژوه برجسته اى بود , در سال 322 ق از ميان قاريان بسيار , قراء سبعه را بركشيد , كه از آن پس مرجع طراز اول قرائت قرآن شناخته شدند . بعدها سه قارى بزرگ ديگر نيز بر اين عده افزوده شدند ( قراء عشره ). الـبـتـه قاريان چهارده گانه و بيست گانه هم در تاريخ علم قرائت مشهورند ; ولى قاريان دهگانه كسانى هستند كه سند روايت آنان از طريق تابعين تابعين , به تابعين و از آن طريق به صحابه , اعم از كاتب وحى و حافظ قرآن يا ديگران , و سپس به رسول اكرم (ص ) مى رسد. سند روايت بقيه قراء به اين روشنى نيست و يا در كتب معتبر مربوط به اين علم ثبت نشده است

  5. تشکرها 2


  6. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,251
    مورد تشکر
    2,255 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    10

    پاسخ: معتبر ترين قرائت




    در اينجا لازم است به بعضى اصطلاحات علم قرائت اشاره كنيم . قـرائت يـعـنـى عـلـم بـه كـيـفـيـت اداى كلمات قرآن و شناخت اختلاف آنها به حسب راويان ( منجدالمقرئين , 3 ) مقرى ( از مصدر اقراء ) يعنى قرآن شناس و قرائت شناسى كه اين اختلافها را به طريق شفاهى فراگرفته باشد و بشناسد و بيان كند. سنت شفاهى , يعنى استماع از استادان پيشين و حفظ سينه به سينه در قرائت اهميت شايانى دارد . مقرى بايد در عربيت و نحو و لغت و تفسير و روايت و درايت مهارت داشته باشد. آموزندگان و قاريان , قرآن را نزد او يا بر او مى خوانند. قارى , قرائت شناس مبتدى را گويند كه حداقل سه گروه از قراآت را جدا جدا بشناسد. قارى منتهى - با سابقه و ماهر و مجرب - آن است كه اكثر قراآت را بشناسد ( پيشين ). با اين تعاريف فى المثل خواجه حافظ كه قرآن را از بر , در چهارده روايت مى خوانده است , و داناى نحو و لغت و تفسير و قرآن پژوه برجسته اى است , مقرى بشمار مى آيد , نه قارى . پس هر مقرى , قارى است , ولى هر قارى , مقرى نيست . نـمـونـه اى از اخـتـلاف قـراآت قـرآنى را كه فقط سوره كوچك حمد ( فاتحه ) رخ داده است ياد مـى كـنـيـم : مـلك يوم الدين , همچنين مليك يوم الدين , به جاى مالك يوم الدين , حتى قراآت شـاذى ( غـريب و نادر و دير پذيرفتنى ) هست كه اين عبارت را ملك يوم الدين و مالك يوم الدين خوانده است . دال در الحمد , با حركات سه گانه خوانده شده است . و غيرالضالين , به جاى و لاالضالين . اختلاف قراآت در سراسر قرآن مجيد , طبق كتاب التسير فى القراءات السبع تاليف ابوعمرو عثمان بـن سـعـيـد دانى ( 372 ـ 444 قمرى ) كه از معتبرترين و كهنترين منابع ثبت قراآت هفتگانه و راويـان چهارده گانه است , در حدود 1100 مورد , اعم از مهم يا غير مهم است و بيشتر از دو سوم آنـهـا بـه ادغـام يـا اظهار يا حاضر / غايب خواندن صيغه مضارع ( به اختلاف ي يا ت بر سر فعل مضارع ) مربوط مى شود. بـعضى ديگر از منابع مهم و چاپ شده مربوط به قرائت و اختلاف قراآت قرآنى عبارتند از : الحجة للقراء السبعة , اثر ابوعلى فارسى ; همچنين الحجة فى علل القراآت السبع تاليف همو. الكشف عن وجوه القراآت السبع اثر مكى بن ابيطالب ( 2 مجلد ). حـجـة الـقراآت , اثر ابوزرعه عبدالرحمن بن زنجلة ; النشر فى القراآت العشر , اثر ابن الجزرى ( 2 مجلد ) غاية النهاية فى طبقات القراء , اثر همو. تـفاسير قديم شيعه مخصوصا تبيان شيخ طوسى و مجمع البيان شيخ طبرسى در تفسير هر بخش از آيات قرآنى , به بحث مستوفا در باب قرائت و اختلاف قراآت مى پردازند. از ديگر آثار شيعه اماميه در عصر جديد : القراآت القرآنية , اثر عبدالهادى الفضلى ( كه به قلم دكتر محمد باقر حجتى به فارسى ترجمه شده است ). و كتاب جامع چهارده روايت در قرائت قرآن مجيد , ترجمه و تدوين دكتر محمد جواد شريعت . و مجلد دوم التمهيد اثر محمد هادى معرفت . قـراء هـفـتـگـانـه و دهگانه : از قراء سبعه عده كثيرى نقل كرده اند , ولى قرآن پژوهان و قرائت شناسان بعدى , روايت دو تن از راويان هر قارى را كه از نظر ضبط و صحت سند و طول ملازمت و آمـوزش نـزد قـاريـان يا مقريان هفتگانه , دقيقتر و پذيرفتنى تر بوده است , به اصطلاح استاندارد كرده اند , لذا چهارده روايت پديد آمده است . در اينجا اسامى قاريان هفتگانه و راويان چهارده گانه آنها را ـ كه صاحبان چهارده روايت اند ـ نقل مى كنيم 1 ) عبداللّه بن عامر دمشقى ( م 18 ق ). راوى اول او : هـشام بن عمار ( 153 ـ 245 ق ) ; راوى دوم : ابن ذكوان , عبداللّه بن احمد ( 173 ـ 242 ق ) , 2 ) عبداللّه بن كثير مكى ( 45 ـ 120 ق ). راوى اول : الـبزى , احمد بن محمد ( 170 ـ ح 243 ق ) راوى دوم ابوعمرو محمد بن عبدالرحمن ملقب به قنبل ( 195 ـ 291 ق ). 3 ) عاصم بن ابى النجود ( 76 ـ 128 ق ). راوى اول : حفص بن سليمان ( 90 ـ ح 180 ق ) ; راوى دوم : شعبة بن عياش ( 95 ـ 194 ق ). 4 ) زبان بن علاء - ابوعمرو بصرى ( ح 68 ـ 154 ق ). راوى اول : حفص بن عمرالدورى ( م 246 ق ) ; راوى دوم : ابوشعيب سوسى , صالح بن زياد ( 190 ـ 261 ق ). 5 ) حمزة بن حبيب كوفى ( 80 ـ 156 ق ). راوى اول : خلاد بن خالد كوفى ك ابوعيسى شيبانى ( 142 ـ 220 ق ) ; راوى دوم : خلف بن هشام ( 150 ـ 229 ق ). 6 ) نـافع بن عبدالرحمن مدنى ( 70 ـ 169 ق ) راوى اول : ورش , عثمان بن سعيد مصرى ( 110 ـ 197 ق ) راوى دوم : قالون , عيسى بن سينا ( 120 ـ ح 220 ق ). كسايى , على بن حمزة ( 119 ـ 189 ق ) , راوى اول : ليث بن خالد ( م 240 ق ) ; راوى دوم : حفص بن عمر الدورى ( كه راوى ابوعمرو بصرى يعنى زبان بن علاء هم بوده است ). چون سه تن بر اين قاريان هفتگانه ( قراء سبعه ) اضافه شود , قاريان دهگانه ( قراء عشره ) به دست مـى آيـد : 8 ) خـلف بن هشام ( 150 ـ 229 ق ) ; راوى اول : اسحاق ( ابويعقوب اسحاق بن ابراهيم بغدادى ) ( م 286 ق ) ; راوى دوم : ادريس , ابوالحسن بن عبدالكريم حداد بغدادى ( م 292 ق ). 9 ) يعقوب بن اسحاق ( 117 ـ 205 ق ) ; راوى اول : رويس , محمد بن متوكل ( م 238 ق ) ; راوى دوم : روح , ابوالحسن روح بن عبدالمؤمن هذلى ( م 234 ق ). 10 ) ابوجعفر يزيد بن قعقاع ( م 130 ق ) ; راوى اول : عيسى , ابوالحارث عيسى بن وردان مدنى ( م 160 ق ) ; راوى دوم : ابن جماز , سليمان بن مسلم ( م ب 170 ق ). ( بـراى تـفـصـيـل بيشتر ـ التيسير دانى , 4 ـ 7 ; النشر ابن جرزى , 1/99 ـ 174 , ترجمه الاتقان , 1/246 , چهارده روايت , محمد جواد شريعت , مقدمه ). قرآن پژوهان و اصوليان شيعه درباره حجيت قراآت هفتگانه و دهگانه بحث كرده اند. آيت اللّه خوئى ـ اعلى اللّه مقامه ـ در پايان دو فصل پربارى كه درباره قراآت و قراء دهگانه نوشته اند آورده انـد : در نـماز , قرائت بر وفق هر قرائتى كه در زمان اهل بيت عليهم السلام متعارف بوده است , جايز است . ( البيان , 183 ).

  7. تشکرها 2


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود