جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: ~•~ بهارآمد بهار آمد ٬ بهار مشکبار آمد ~• ~
-
۱۳۸۹/۱۲/۲۸, ۱۴:۱۳ #1
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
~•~ بهارآمد بهار آمد ٬ بهار مشکبار آمد ~• ~
بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد
نگار آمد نگار آمد نگار بردبار آمد
صبوح آمد صبوح آمد صبوح راح و روح آمد
خرامان ساقي مه رو به ايثار عقار آمد
صفا آمد، صفا آمد که سنگ و ريگ روشن شد
شفا آمد شفا آمد شفاي هر نزار آمد
حبيب آمد حبيب آمد به دلداري مشتاقان
طبيب آمد طبيب آمد طبيب هوشيار آمد
سماع آمد سماع آمد سماع بي صداع آمد
وصال آمد وصال آمد وصال پايدار آمد
ربيع آمد ربيع آمد ربيع بس بديع آمد
شقايق ها و ريحان ها و لاله خوش عذار آمد
کسي آمد کسي آمد که ناکس زوکسي گردد
مهي آمد مهي آمد که دفع هر غبار آمد
دلي آمد دلي آمد که دلها را بخنداند
مي اي آمد مي اي آمد که دفع هر خمار آمد
کفي آمد کفي آمد که دريا دُرّ ازو يابد
شهي آمد شهي آمد که جان هر ديار آمد
کجا آمد کجا آمد کزينجا خود نرفته است او
وليکن چشم گه آگاه و گه بي اعتبار آمد
ببندم چشم و گويم شد، گشايم گويم او آمد
و او در خواب و بيداري قرين و يار غار آمد
کنون ناطق خمش گردد کنون خامش به نطق آمد
رها کن حرف بشمرده که حرف بي شمار آمد
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۹/۱۲/۲۸, ۱۴:۱۴ #2
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۹/۱۲/۲۸, ۱۴:۱۴ #3
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
تاریخچه نوروز
در زمانهای کهن، جشن نوروز در نخستین روز فروردین آغاز میشد، ولی مشخص نیست که چند روز طول میکشیدهاست. در بعضی از دربارهای سلطنتی جشن یک ماه ادامه داشته است.
مطابق برخی از اسناد، جشن عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا میشد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، در طی پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبه ملی و عمومی داشت، درحالیکه طی باقیمانده ماه، هنگامیکه پادشاهان مردم عادی را به دربار شاهنشاهی میپذیرفتند جنبه خصوصی و سلطنتی داشت.
جزئیات چگونگی این جشن تا پیش از دوره هخامنشیان بر ما پوشیدهاست. در اوستا نیز هیچ اشارهای به این جشن نشدهاست. همچنین از دید مذهب و باورهای دینی ایرانیان باستان در ارتباط با این جشن اطلاعاتی در دست نیست. اگرچه مطالبی کلی در تعداد اندکی از کتابهای نوشته شده در روزگار ساسانیان درباره جشن نوروز وجود دارد.
با استناد بر نوشتههای بابلیها، شاهان هخامنشی در طول جشن نوروز در ایوان کاخ خود نشسته و نمایندگانی را از استانهای گوناکون که پیشکشهایی نفیس همراه خود برای شاهان آورده بودند، میپذیرفتند. گفته شده که داریوش هخامنشی، در آغاز هر سال از پرستشگاه “بأل مردوک”، که از خدایان بزرگ بابلیان بود، دیدن میکرد.
همچنین پارتیان و ساسانیان همهساله نوروز را را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن میگرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ میشد. سپس کسی که به خوشقدمی شناخته شده بود، وارد میشد. و سپس والامقامترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکههایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت در حین زمزمه دعا وارد کاخ میشد.
پس از موبد بزرگ ماموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه میکردند. شاه پیشکشهای نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش میکرد. ۲۵ روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف بر بالای هر یک از آنها کاشته میشد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستونها را برداشته و آنها را کف کاخ میپاشیدند و تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر میگفتند، آنها را برنمیداشتند.
-
-
۱۳۸۹/۱۲/۲۸, ۱۴:۱۴ #4
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
رسوم نوروزی ایرانیان باستان
ایرانیان باستان دانهها را که عبارت بودند از گندم، جو، برنج، لوبیا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجیله، ذرت، و ماش به شمارهی هفت ـ نماد هفت امشاسپند ـ یا دوازده “شمارهی مقدس برجها” در ستونهایی از خشت خام بر میآوردند و بالیدن هر یک را به فال نیک میگرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروری خواهد بود.
خانوادهها بهطور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (اندیشهی نیک)، هوخت (گفتار نیک) و هوورشت (کردار نیک) سبز میکردند و فروهر نیاکان را موجب بالندگی و رشد آنها میدانستند.
چهارشنبهسوری که از دو کلمهی چهارشنبه (منظور آخرین چهارشنبهی سال) و سوری که همان “سوریک” فارسی و به معنای سرخ باشد و در کل به معنای چهارشنبهی سرخ، مقدمهی جدی جشن نوروز بود. در ایران باستان بعضی از وسایل جشن نوروز از قبیل آینه و کوزه و اسفند را به یقین شب چهارشنبهسوری و از چهارشنبهبازار تهیه میکردند. بازار در این شب چراغانی و زیور بسته و سرشار از هیجان و شادمانی بود و البته خرید هرکدام هم آیین خاصی را تدارک میدید.
غروبهنگام، بوتهها را به تعداد هفت یا سه (نماد سه منش نیک) روی هم میگذاشتند و خورشید که به تمامی پنهان میشد، آن را بر میافروختند تا آتش سر به فلک کشیده جانشین خورشید شود.
در بعضی نقاط ایران برای شگون، وسایل دور ریختنی خانه از قبیل پتو، لحاف و لباسهای کهنه را میسوزاندند. آتش میتوانست در بیابانها و رهگذرها و یا بر صحن و بام خانهها افروخته شود. وقتی آتش شعله میکشید از رویش میپریدند و ترانههایی که در همهی آنها خواهش برکت و سلامت و بارآوری و پاکیزگی بود، میخواندند.
آتش چهارشنبهسوری را خاموش نمیکردند تا خودش خاکستر شود. سپس خاکسترش را که مقدس بود، کسی جمع میکرد و بیآنکه پشت سرش را نگاه کند، سر ِ نخستین چهارراه میریخت. در بازگشت در پاسخ اهل خانه که میپرسیدند: “کیست؟” میگفت: “منم.” - ” از کجا میآیی؟” - “از عروسی… ” - “چه آوردهای؟” - “تندرستی…”
از دیگر رسوم ایرانیان باستان در شب چهارشنبهسوری قاشقزنی بود. قاشقزنی تمثیلی بود از پذیرایی از فروهرها… زیرا که قاشق و ظرف مسین نشانهی خوراک و خوردن بود.
ایرانیان باستان برای فروهرها بر بام خانه غذاهای گوناگون میگذاشتند تا از این میهمانان تازهرسیدهی آسمانی پذیرایی کنند و چون فروهرها پنهان و غیرمحسوساند، کسانی هم که برای قاشقزنی میرفتند، سعی میکردند روی بپوشانند و ناشناس بمانند و چون غذا و آجیل را مخصوص فروهر میدانستند، دریافتشان را خوشیُمن میپنداشتند.
-
-
۱۳۸۹/۱۲/۲۸, ۱۴:۱۵ #5
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
پیشواز عید
حدود بیست روز مانده به فرا رسیدن نوروز، کمکم بوی بهار و عید در کوچه و بازار و خانه و کاشانه میپیچید و جنبوجوش عجیبی سراسر جان مردم را فرامیگرفت.
مردم همگی آستین همت بالا زده و به غبارروبی خانه و کاشانه مشغول میشدند. غبار حاصل از گذشت سالی و سیاهی زمستان را از چهره ارسیها، طاقچهها، خورشیدیها و از روی درودیوار تمامی قسمتهای خانه، مطبخخانه، مهتابیها، اطاقهای سهدری و پنجدری، اطاقهای زاویه، پستوها، راهروها، هشتیها و خلاصه همهجا، پاک میکردند.
پدرومادرها به فکر تهیه رخت عید بچهها بودند و بچهها از شوق لباسهای تازه و گرفتن عیدی بیقرار، بازار نیز رنگ دیگری به خود میگرفت و سروصدای بسیار از سراسر بازار به گوش میرسید.
در روزهای نزدیک عید، عده ای به منظور کسب و شاد کردن مردم، با نام “حاجی فیروز” در کوچه و خیابانها به راه میافتادند، این افراد با چهرههایی که آن را سیاه کرده بودند و لباسهای رنگارنگ بر تن و کلاهی به سر و به همراه داریه زنگی که در دست داشتند، و نواختن آهنگهای خود اشعاری را نیز میخواندند که موجبات شادی مردم را فراهم میآورد. با انجام این کارها به در دکانها و جلوی مردم رفته و بابت شادکردن آنها پولی دریافت می کردند.
-
-
۱۳۸۹/۱۲/۲۸, ۱۴:۱۵ #6
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
آئين هاي نوروزي
خانه تكاني
خانهتکانی از دیگر آیینهای نوروز است. ده پانزده روز مانده به نوروز خانهتکانی شروع میشود. در این آیین، همه وسایل خانه گردگیری و شستوشو میشود و پاک و پاکیزه میگردد. چنان زوایای خانه را میروبند که اگر تا یک سال دیگر هم آن زوایا از چشم خانم خانه پنهان بماند یا فرصت پاکیزهسازی آنها به دست نیاید، قابل تحمل باشد. در این خانهتکانی ـ که در گذشته سه تا چهار هفته طول میکشیدهاست ـ ، تمامی ابزارها و وسیلههایی که در خانه بوده، جابهجا، تمیز، تعمیر و معاینه شده و دوباره در جای خود قرار میگرفتهاست.
پس از خانهتکانی، نوبت سبزه کاشتن است. مادران حدود یک هفته مانده به نوروز، مقداری گندم و عدس و ماش و شاهی در ظرفهایی زیبا میریزند و خیس میدهند تا آهستهآهسته بروید و برای سفره نوروزی آماده گردد.
در ایران باستان، بیستوپنج روز پیش از نوروز، در میدان شهر، دوازده ستون از خشت خام بر پا میشد، بر ستونی گندم، برستونی جو و به ترتیب، برنج، باقلا، ، ارزن، ذرت، لوبـیا، نخود، کنجد، عدس و ماش میکاشتند؛ و در ششمین روز فروردین، با سرود و ترنم و شادی، این سبزهها را میکندند و برای فرخندگی به هر سو میپراکندند.
امروز، در همه خانهها رسم است که ده روز یا دو هفته پیش از نوروز، در ظرف های کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و … دانههایی چون گندم، عدس، ماش و… میکارند. موقع سال تحویل و روی سفره “هفتسین” بایستی سبزه بگذارند. این سبزهها را در خانهها تا روز سیزده نگه داشته و در این روز زمانی که برای “سیزدهبدر” از خانه بـیرون میروند، در آب روان میاندازند.
همچنین از آیینهای ویژهی نوروز، دیدار با اقوام و آشنایان است. این دیدوبازدید رفتنها تا پایان روز دوازده فروردین ادامه دارد.
ایرانیان روزهای نخست سال جدید را به دیدار اقوام درجهی اول میروند. و روز های بعد نوبت اقوام دورتر فرامیرسد و سر فرصت به دیگر اقوام و دوستان سر میزنند و دیدارها تازه میکنند. حتی اگر کسانی در طول سال به علت کدورت هایی که پیش آمده از احوال پرسی یکدیگر سر باز زده باشند، این روزها را فرصت مغتنمی برای رفع کدورت میشمارند و راه آشتی و دوستی در پیش میگیرند
-
-
۱۳۸۹/۱۲/۲۸, ۱۴:۱۵ #7
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
چهارشنبه سوري
در ايران رسم است كه پيش از پريدن آفتاب،
هر خانواده بوته هاي خار و گزني را كه از پيش
فراهم كرده اند روي بام يازمين حياط خانه
و يا در گذرگاه در سه يا پنج يا هفت «گله» كپه مي كنند.
با غروب آفتاب و نيم تاريك شدن آسمان،
زن و مرد و پير و جوان گرد هم جمع مي شوند
و بوته هارا آتش مي زنند.
در اين هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار
از روي بوته هايافروخته مي پرند،
تا مگر ضعف و زردي ناشي از بيماري
و غم و محنت را از خود بزدايند
و سلامت و سرخي و شادي
به هستي خود بخشند.
مردم در حال پريدن از روي آتش ترانه هايي مي خوانند.
زردي من از تو ، سرخي تو از من
غم برو شادي بيا ، محنت برو روزي بيا
اي شب چهارشنبه ، اي كليه جاردنده ، بده مراد بنده
--------------------
البته لازم به ذکر است برخي از آئين هاي نوروزي از جمله چهارشنبه سوري و مراسم آن، مورد قبول شرع مقدس اسلام نيست و نقل آنها به منزله تاییدشان نمی باشد.
ویرایش توسط ║★║فاطمی║★║ : ۱۳۸۹/۱۲/۲۸ در ساعت ۱۵:۱۶
-
-
۱۳۸۹/۱۲/۲۸, ۱۴:۱۶ #8
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
پنجشنبهی آخر سال
یکی از آیینهای کهن پیش از نوروز، یاد کردن از مردگان است؛
به ویژه خانوادههایی که در طول سال، عزیزی را از دست دادهاند.
رفتن به زیارتگاهها و زیارت اهل قبور در پنجشنبه
و نیز روز پیش از نوروز و بامداد نخستین روز سال،
رسمی همگانی است.
همچنین رسم است که ایرانیان در موقع سال تحویل
به زیارت حرم امامان (ع) و امامزادگان میروند.
پس از انقلاب يکي از مهم ترين مراسم در آخرين پنج شنبه سال غبار روبي
و گل باران کردن مزار شهداي گلگون کفن انقلاب و جنگ تحميلي ست
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۹/۱۲/۲۸, ۱۴:۱۶ #9
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
کاشتن سبزه
اسفند، ماه پایانی و زمستانی، هنگام کاشتن دانه و غلّه است
کاشتن«سبزهی عید» به صورت نمادین،
از روزگاران کهن، در همهی خانهها
و در بین همهی خانوادهها مرسوم است.
در ایران کهن، بیست و پنج روز پیش از نوروز،
در میدان شهر، دوازده ستون از خشت خام برپا میکردند؛
یک ستون گندم، یک ستون جو،
و به ترتیب برنج و باقلا، کاجیله
(گیاهی است از تیرهی مرکبات، که ساقهی آن به ۵۰سانتیمتر میرسد)،
ارزن، ذرت، لوبیا، نخود، گنجد، عدس و ماش میکاشتند.
در ششمین روز فروردین، با سرود و ترنم و شادی
این سبزه ها را میکندند و برای فرخندگی به هرسومی پراکندند.
امروز در همهی خانهها رسم است که ده روز یا دو هفته پیش از نوروز،
در ظرفهای کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و …
دانههایی چون گندم، عدس، ماش و … میکارند.
در برخی از شهرهای آذربایجان، سومین چهارشنبه
به خیس کردن وکاشتن گندم و عدس
برای سبزههای نوروزی اختصاص دارد.
-
-
۱۳۸۹/۱۲/۲۸, ۱۴:۱۶ #10
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 26,365
- مورد تشکر
- 68,356 پست
- حضور
- 22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
- دریافت
- 26
- آپلود
- 0
- گالری
-
8953
تحویل سال نو
به هنگام تحویل سال، همه اعضای خانواده جامههای تازه خود را پوشیده و دور سفره هفتسین گرد میآیند . پدربزرگ و مادربزرگ در بالای سفره و پس از آنها پدر و مادر و فرزندان در کنار سفره مینشینند. عقیده بر این است که به هنگام تحویل سال همگی باید به آینه نگاه کنند و پس از آن بزرگترین فرد خانواده قرآن را برداشته و اندکی از آن را میخواند. قبل از تحویل سال، همه اعضای خانواده دعای تحویل سال را بارها زیر لب زمزمه میکنند:
یا مقلب القلوب والابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال
از دیگر عقاید این است که آینهای را به صورت خوابیده در سفره قرار داده و تخممرغی را روی آن قرار میدهند و میگویند که به هنگام تحویل سال این تخممرغ تکان میخورد. این عقیده از آنجا سرچشمه میگیرد که قدما میگفتهاند کره زمین بر روی شاخ گاوی قرار گرفتهاست و هر گاه که گاو خسته میشود، کره زمین را از یک شاخش به سمت دیگر پرتاب میکند و این مواقع همان زمان تحویل سال است.
هنگام تحویل سال توپی شلیک میشد که از صدای آن همه متوجه تحویل سال نو میشدند که از صدای آن همه متوجه سال نو میشدند و آنگاه همگی به روبوسی مشغول شده و فرارسیدن سال جدید را به یکدیگر تبریک میگفتند و پس از آنکه بزرگترها عیدیهای کوچکترها را که معمولاٌ سکه و یا اسکناس بودهاست از لای قرآن کریم درآورده و به آنها میدادند. پس از آن، بسته به هنگام تحویل سال که اگر روز باشد، فوراٌ افراد کوچکتر فامیل به دیدن بزرگترها رهسپار میشوند و معمولاٌ ناهار یا شام روز اول عید را در منازل بزرگان خویش صرف میکنند. قدیم رسم بر این بوده که در روز اول عید باید رشتهپلو خورد تا به این وسیله در سال جدید سررشته کارها دستشان آمده و تا پایان سال از دستشان خارج نشود.
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری