جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: ترساندن از اسلام Islamophobia

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مهر ۱۳۸۵
    نوشته
    742
    مورد تشکر
    1,784 پست
    حضور
    9 روز 5 ساعت 34 دقیقه
    دریافت
    21
    آپلود
    0
    گالری
    119

    ترساندن از اسلام Islamophobia




    بسم الله الرحمن الرحيم
    ترس از اسلام از جمله هايي است كه امروزه در دنياي غرب بيشتر بكارمي رود .
    با توجه به موج اسلام گرايي در جهان غرب، عده اي در سدد هستند در ذهن عمومي مردم از اسلام چهره اي خشن و ترسناك بسازند .
    از اين رو در فيلم فتنه هم مي بينيد دقيقا سراغ آيه هاي جنگ و جهاد رفته و آن هارا بزرگ نمايي مي كنند.
    يا وقتي نامي از مسيحيت به ميان مي آيد ، مسيحيت را دين صلح و مهرباني معرفي مي كنند .
    در حالي كه دين اسلام تنها يك بعدش خشونت است آن هم بعد دفاعي از مردم و آحاد ملت مسلمان است و اصلا خشونت به اين معنا در همه اديان و حتي حكومت هاي مدعي دموكراسي مطلق هم هست.
    اما اسلام درابعاد ديگرش دين رأفت و مهرباني است قرآن مي فرمايد " اخلوا في السلم كافة" و همه را به صلح و دوستي دعوت مي كند .
    همه ما مي دانيم كه دين اسلام زيبايي هاي بسيار دارد و اين تاپيك براي بيان زيبايي هاي اسلام ساخته شده است ، از شما كاربران عزيز دعوت مي شود از زيبايي هاي اسلام هرچه مي دانند اينجا بنويسند.
    ویرایش توسط saeed623 : ۱۳۸۷/۰۲/۳۰ در ساعت ۱۱:۵۰

  2. تشکر


  3. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۶
    نوشته
    1,183
    مورد تشکر
    1,666 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    بین دستورات و تعالیم اسلام ، آیات اخلاقی قرآن کریم از زیبایی خاصی برخودار است
    ما در قرآن آیاتی داریم که اخلاق رو در زمینه های اجتماعی ، فردی ، خانوادگی و ... بیان می کنه که من فکر می کنم این دسته از آیات قرآن جزء زیباترین آیات هستند چون با عمل به این آیات در روابط اجتماعی ، خانوادگی و فردی شاهد زیباترین تعاملات ، در هر کدوم از این زمینه ها خواهیم بود
    مهدیا کعبه شد از تاب تو بی تاب بتاب

  4. تشکر


  5. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    919
    مورد تشکر
    2,035 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    3
    آپلود
    0
    گالری
    0



    به نام خدا

    انما ذالکم الشیطان یخوف اولیائه فلا تخافو هم و خافون ان کنتم مومنین ( آل عمران : ۱۷۵ ) این شیطان است که دوستان خود را می ترساند شما از آنان نترسید و از من بترسید اگر اهل ایمان هستید.


    نظر شما در باره این پیشنهاد چیه؟
    (جلسات مناظره)

    موضوع مهم :
    کربلایی کاظم ساروقی، حجتی غیر قابل انکار

    چگونه؟؟؟ راه های جلوگیری از مرگ تدریجی جامعه

    کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ :Sokhan: !!! تا از سُخَنت جهان شود پُر !!!
    الحذر الحذر! فَوَ الله لَقَد سَتَر، حتّی کأنَّه قد غَفَر

  6. تشکر


  7. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۸۷
    نوشته
    492
    مورد تشکر
    569 پست
    حضور
    1 روز 14 ساعت 38 دقیقه
    دریافت
    10
    آپلود
    0
    گالری
    1

    مطلب اسلام دین شمشیر نیست




    یکی از سخنان دشمنان اینستکه برای ترساندن مردم و منزجر کردن جوانان، اسلام را دین شمشیر بنامند. خود من در یک مقاله بدین طریق سعی در پاسخگویی بدانها کردم:


    اسلام و شمشیر


    دشمنان اسلام، سعی دارند بگویند اسلام دین شمشیر(!) است. آنها مسیحیت را دین صلح و دوستی(!) مینامند. البته این نامگذاری، یک نامگذاری جدید است و تا چندی پیش کسی اینگونه از اسلام یاد نمیکرد.

    هر کس با این دو دین و عملکرد پیروان آنها آشنا باشد، میتواند درک کند که کدام دین، دین صلح است و کدام دین، دین شمشیر.

    اسلام و جهاد

    پیش از اینکه بخواهم در مورد میزان صلح جوئی و جنگ طلبی دین مقدسمان شرحی بدهم باید بگویم که تا یک قرن پیش هیچ جای دنیا نمیشد فرمانروایانی را دید که دم از صلح بزنند و مگر اینکه آن فرمانروا در برابر همسایگان احساس ضعف میکرد و بدین سبب از در صلح وارد میشد. برای مثال سلجوقیان روم، وقتی با تهاجم مرگبار مغول روبرو شدند تصمیم به برقراری رابطۀ دوستانه با مغولها گرفتند. البته گاهی این صلحجوئی برای ایجاد یک متحد بود: مسیحیان در پی تهاجم مغول سعی کردند انها را با خود بر علیه مسلمین متحد کنند تا بدین سان از شر دین آسمانی اسلام هم خلاص شوند؛ البته همکاری با مغول نتوانست کمکی بدانها بکند. پس کاملا واضح است که تا یک قرن پیش دولتها سعی در ایجاد صلح نداشتند و همواره به جنگ و استعمار میندیشنیدند و امروز هم پرواضح است که سیاست است که سیاستمداران را وامیدارد که دم از صلح بزنند. هر کس نگاهی به تاریخ سالهای اخیر بیندازد میبیند که تعداد جنگهای کشورهای ابرقدرت درست مثل قرون پیشین، نسبت به سایر کشورها بیشتر است.

    برای اینکه بدانیم نظر اسلام در مورد جنگ چیست باید به قرآن نگاه کنیم، زیرا معتبرترین کتاب مسلمین است و زندگی پیامبر اکرم(ص) را بررسی کنیم چراکه اسوۀ مسلمین است و نشانگر اینستکه اسلام در مورد مسائل مختلف چه نظری دارد. حال بیایید ببینیم نظر اسلام و قرآن در مورد جنگ چیست:

    وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ (بقره 190)

    و با کسانی بجنگید که با شما میجنگند و تجاوز نکنید خداوند یگانه، متجاوزین را دوست نمیدارد.


    پس بنا بر نظر قرآن مسلمین مجاز به جنگی هستند که در آن مورد تهاجم قرار بگیرند.مصداق بارز آن هم زندگی معصومین است.
    پیامبر اعظم(ص) هرگز آغازگر جنگ نبود و در برخی از جنگها هم که سپاه اسلام اقدام به تهاجم میکرد در پاسخ به تجاوزکاری نیروهای دشمن یا پیمان شکنی و یا توطئۀ دشمن بوده است. مسلما" وقتی خیبریان توطئه میکنند و بعد در دژهایشان مخفی میشوند خود جنگ را آغاز کرده اند و اگر پیامبر به این عمل آنان پاسخ نمیداد جای تعجب بود و ممکن بود بگویند جان مسلمین برای پیامبر بی ارزش است.

    علی مرتضی(ع) نیز آغازگر جنگها نبود و در میدان جنگ هم صبر مینمود تا دشمن نبرد را آغاز کند.

    حسین بن علی(ع) نیز در شب عاشورا زمانی که شمر بن ذی الجوشن به خیمه گاه نزدیک شد و جسارت نمود و مسلم بن عوسجه از امام رخصت خواست که او را با تیر هلاک کند؛ امام با این دلیل که نمیخواهد آغازگر جنگ باشد وی را منع نمود.

    این افراد الگوهای ما هستند و عملکرد این افراد برای ما نشانگر نظر قطعی اسلام است. پس بنا به روش این بزرگان بدیهیست که اسلام آغازگران جنگ را سرزنش میکند و در حدیث هم داریم که خداوند شروع کنندگان جنگ را دوست ندارد. وقتی مسلمین واقعی هرگز آغازگر جنگ نیستند چگونه میتوان اسلام را دین شمشیر نامید؟

    از سوی دیگر هدف جهاد در قرآن کشورگشائی و زورگویی نیست بلکه به نص صریح قرآن برای یاری به مظلومانیست که زیر دست ظالمان و کفار هستند و از خداوند یاری میخواهند:

    وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ (نساء:75)

    همچنین قرآن تا زمان جهاد نیز به کفار اجازۀ تغییر مسیر میدهد و میفرماید اگر کسی از مشرکین خواست از اسلام سؤالی بپرسد(آنهم در شرایط جنگی!) او را با امنیت کامل به اردوی خود راه دهید و پاسخش را بدهید و بعد (بدون اینکه از او بپرسید که آیا اسلام را پذیرفته یا نه)، او را با امنیت به اردوگاه خودش بازگردانید:

    وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْلَمُونَ (توبه:6)

    آیا همچین فرمانی برای نمایش انسان دوستی اسلام کافی نیست؟

    این که اسلام، در شرایطی که همه جای دنیا جنگ طلبی بیداد میکند، از مسلمین میخواهد که آغازگر جنگ نباشند خود نشانگر اینستکه عنوان «دین شمشیر» برای اسلام، یک ظلم و تهمتی نارواست.

    چرا محمد(ص) جنگ میکرد ولی عیسی(ع) جنگی نکرد؟

    یکی از سؤالات و شبهات در بحث جنگهای اسلام اینستکه چرا محمد(ص) اقدام به جهاد میکرد ولی عیسی(ع)، موسی(ع)، و زرتشت هیچ جنگی را آغاز ننموده اند؟

    در پاسخ به این شبهه، باید ابتدا این بحث را مطرح کنم که خداوند در هدایت بندگان خود پیامبرانی از نوع خودشان فرستاده است تا خودشان بدون دخالت خداوند هدایت شوند و خداوند میخواهد تا خود انسانها در راه حق گام بردارند. چنانچه میفرماید اگر خدا میخواست کاری میکرد که مردم خود به صورت ناخودآگاه او را اطاعت کنند:

    اِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّن السَّمَاء آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ (شعراء:4)

    اما از آنجا که خداوند، انسان را مختار ، خلق کرده است؛ فقط راه هدایت را از طریق انبیاء نشان میدهد و خود در امور اختیاری بشر دخالت نمینماید و این از سنن الهیست. لذا دین خداوند باید با روشی پیش برود که بدون مددهای آسمانی راه خود را باز کند، زیرا اگر خداوند مدام به مؤمنین «مددهای آشکار» نازل میکرد، تمام مردم بدون تفکر و تحقیق راه حق را در میافتند و ایمان انسانها از آنجایی که به واسطۀ امری بدیهی بود ارزشی نمیداشت.
    در نتیجه انبیاء در زمانی که تعداد پیروانشان کم بود و قدرتی نداشتند، در برابر زورگویی کفار سکوت میکردند و هرچقدر هم که کفار و یا معاندین بر آنها ظلم روا میداشتند اقدام به درگیری نمیکردند زیرا اگر با آنها درگیر میشدند، کفار آنها را که قدرتی نداشتند به قتل میرساندند. این روال در زندگی بسیاری از انبیاء دیده میشود:نوح(ع)، ابراهیم(ع)، یعقوب(ع)،...و عیسی(ع)؛ همچنین محمد(ص) نیز تا زمانی که در مکه بود و قوایی نداشت طبق همین قانون عمل مینمود و هر چند یارانش را شکنجه مینمودند و به قتل میرساندند، با کفار درگیر نمیشد و فقط با خریدن برخی بردگانی که زیر شکنجه بودند انها را نجات میداد. علت این روش هم آشکار است: قریش دنبال کوچکترین درگیری از سوی مسلمین بودند تا شمشیر بکشند و آنها را قتل عام کنند.
    همین پیامبران نیز اگر توانایی میافتند به جهاد میپرداختند چنانکه برای مثال موسی(ع) که در مصر در برابر زورگویی مصریها سکوت اقدام به ایجاد درگیری نمیکرد وقتی خداوند ائو و قومش را از آن ضعف نجات داد و از مصر بیرون آورد، یوشع(ع) را به جنگ عمالیقیها فرستاد(عهد عتیق- خروج-ص 20) همچنین طبق نص تورات خداوند به یهودیان دستور میدهد که در سرزمین موعود در برابر قومی که بدانها حمله میکنند بجنگند(عهد عتیق- اعداد-ص10) نیز جنگ با کنعانیها و ...

    از سوی دیگر هر گاه پیامبران خدا، به قدرت میرسیدند برای دفاع از حق و مبارزه با ظلم و جوری که در حق مردم و مؤمنین میشد، اقدام به جنگ میکردند و در برابر کفار به جهاد میپرداختند که باز هم بسیاری از انبیاء الهی چنین بودند: سموئیل(ع)، داوود(ع)، سلیمان(ع) و احتمالا" ذوالقرنین(ع). محمد(ص) نیز پس هجرت به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی، مانند انبیائی که نامشان در بالا آمد، در برابر زورگویی کفار، مقاومت نمود و در تهاجمات آنها که به قصد کشتار مسلمین و انهدام دین مقدس اسلام بود، جنگ نمود و با اینکار جان مسلمین را نجات داد. بدون شک تمام نبردهایی که پیامبر در آنها شرکت جست یا فرمان به اجرای آنها داد، یا برای دفاع از جان مسلمین بوده است یا در پاسخ به کشتار گروهی از مؤمنین صورت گرفته است یا اینکه برای انهدام گروهی که از پشت بر اسلام خنجر میزدند، صورت میگرفته و هرگز محمد(ص) برای کسب مال و منال و غنائم و ... جهاد ننمود و زندگی محقرانۀ آن پیامبر بزرگوار مؤید این سخن است.


    پس اکنون پر واضح است که جنگهای پیامبر اعظم(ص)، عملی بر خلاف عملکرد سایر انبیاء نبوده است، بلکه با عقل سلیم هم کاملا" مطابقت دارد و اگر آنروز پیامبر برای دفاع از جان مسلمین دست به جهاد نمیزد، بدون شک امروز بر او خرده میگرفتند که برای جان مسلمین ارزشی قائل نبوده است.



    ویرایش توسط مسلمان ایرانی : ۱۳۸۷/۰۲/۳۰ در ساعت ۲۳:۲۲

  8. تشکر


  9. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۸۷
    نوشته
    492
    مورد تشکر
    569 پست
    حضور
    1 روز 14 ساعت 38 دقیقه
    دریافت
    10
    آپلود
    0
    گالری
    1

    مطلب اسلام دین شمشیر نیست




    ادامۀ مقاله:
    عملکرد پیروان مذاهب

    وقتی به شکل بالا برای اسلامستیزان استدلال میکنیم، عکس العمل آنها دوگونه است اول اینکه دست به تحریف و تفسیربرأی در تاریخ بزنند و جنگهای دفاعی پیامبر و علی(ع) و حسنین(ع) را تهاجمی جلوه دهند که این عمل آنها بیشتر از آنکه اسلام را ضایع کند، خودشان را ضایع میکند؛ چرا که هر کس تحقیق کند پی به دروغگویی و دروغپردازی این افراد میبرد.

    دومین واکنش اسلامستیزان به استدلال فوق اینستکه عملکرد مسلمانان را وسط بکشند و لشکرکشیهای سلاطین عرب و ترک که به نام نشر اسلام انجام میشد را بهانه کنند. از سویی هم وضعیت امروز مسلمین را بهانه میکنند و میزان قتل و تروری که در کشورهایی که اسم اسلامی را یدک میکشند، را به رخ میکشند. پاسخ این شبهه را نیز میدهیم.

    1. در مورد لشکرکشیهای سلاطین مسلمان، باید انرا با سلاطین سایر مذاهب مقایسه کنیم و ببینیم که آنها چه کرده اند.
    در مورد یهودیان که کاملا بدیهیست که به چه نتیجه ای میرسیم. این گروه که هنوز هم در قرن بیست و یکم دم از برتری نژاد خود میزنند و برای سایر نژادها هیچ ارزشی قائل نیستند هر گاه قدرت را در دست گرفتند درست مانند زنووا در یمن و یهودیان خیبر شروع ظلم و جور و جنایت نمودند. نمونه دیگر آنرا در جنایات پیاپی دولت کثیف اسرائیل در حق مردم مظلوم لبنان و فلسطین میبینیم که یهودیان حمام خون براه انداخته اند. یهودیان حتی وقتی قدرتی در دست نداشتند نیز دست از تلاش برنمیداشتند و سعی میکردند با نزدیکی به جباران و زورمندان به اهداف خود برسند فقط به عنوان یک نمونه اینرا بگویم که در یهودیه قدرت در دست رومیان بود و یهودیان خداپرست با تمام تلاش سعی کردند که عیسی را به صلیب بکشند در حالی که رومیان کافر تلاش چندانی در این راه نمیکردند. همین همنشینی با جباران بود که زمینۀ ایجاد رژیم منحوس صهیونیستی را فراهم کرد.

    در مورد زرتشتیان، هم باید بگوییم که در تنها حکومت زرتشتی تاریخ یعنی ساسانیان، زورگویی و قلدرمأبی شاهان ساسانی فراوان یافت میشود که در بحثهای مبارزه با پان ایرانیسم پیرامون ان سخن میرانم ولی در اینجا فقط اشاره میکنم به جنایت شاپور ذوالاکتاف در حق اعراب که در پی تجاوز به خاک عربستان عربها را اسیر کرد و شانه هایشان را با میله به هم دوخت و انوشیروان که با ناجوانمردی تمام مانویان را از سر راه برداشت و جنایات و عملکرد سیاه ساسانیان در سالهای آخر حکومتشان.

    اما در مورد مسیحیان که به دروغ دینشان را دین صلح و دوستی مینامند در اینجا میخواهم توضیح مفصلتری بدهم:

    برعکس آنچه مسیحیان ادعا میکنند عملکرد پاپها و شاهان قرون وسطایی اروپا نشان میدهد که این گروه در جنایت و بشرستیزی دست سایر مکاتب را بسته است و خود بدون هیچ رقیبی در جایگاه اول قرار دارد. به غیر از آنهمه آدمکشی و انسانسوزی که به اسم دین در داخل اروپای مسیحی هزاران نفر را به کام مرگ کشید، در مقابل یهودیان و مسلمین نیز، مسیحیان اوج وحشیگیری خود را نمایاندند. در زیر فقط به چند مورد از دهها مورد جنایت مسیحیان اشاره میکنم:

    - کشتار و نسل کشی وحشیانۀ یهودیان در دوران قرون وسطی تا جایی که یهودیان اروپا به دولت مسلمان عثمانی پناهنده شدند.

    -کشتار مسلمین مقیم اسپانیا پس از سقوط دولتهای اسلامی آندلس، آنهم بعد از صدور اجازۀ اقامت برای مسلمین در قرن پانزدهم میلادی! باقیماندۀ این گروه نیز بعد از فاجعۀ انسانی توسط کشتیهای عثمانی نجات یافتند.

    -کشتن مردم عادی بیت المقدس، اعم از زن و کودک آنهم در مسجدالاقصی و بعد از امان دادن به آنها! در سال 1099 میلادی و در اولین جنگ صلیبی.

    -کشتن اسرای مسلمان سلجوقی و خوردن گوشت تن آنها برای ترساندن جاسوسانی که در بین سپاه صلیبی حضور داشتند در اولین جنگ صلیبی.

    -کشتن 200 اسیر مسلمان عثمانی، در آخرین محاصرۀ قسطنطنیه، در پاسخ به کشته شدن 40 نفر از نیروهای بیزانسی در حین عملیات پارتیزانی بر ضد عثمانیان در سال 1453 میلادی. بیزانسیها حتی سرهای بریدۀ این اسرا را بر روی باروها قرار دادند تا عثمانیها ببینند!

    این در حالیست که رفتار مسلمین با ملل مفتوحه خیلی بهتر از مسیحیون بود و برای مثال در آندلس اسپانیا مسلمین به جای ایجاد ویرانی به ایجاد یک مرکز فرهنگی بزرگ پرداختند.یکی از علل پیشرفت عثمانی در خاک اروپا هم رفتار انسانی و عدم تفتیش عقاید مردم اروپا بود.
    حتی جزیه ای که عثمانی از مردم نامسلمان اروپا میگرفتند از مالیاتهایی که دولتهای اروپایی از آنها میستاندند، کمتر بود. همچنین سفاکترین سلاطین مسلمان هم کارهای فوق الذکر را با نامسلمانان نکرده اند.

    ممکن است برخی بحث درگیریهای بین شیعه و سنی را مطرح کنند ولی در این زمینه هم کارنامۀ مسیحیان اروپا بسیار سیاهتر از کارنامۀ سلاطین مسلمین است. برای مثال به مورد زیر توجه کنید:

    در 24 اوت 1572 در شب عید سنبارتلمی کلیساهای پاریس ناقوسهای خود را به صدا در آوردند. کاتولیکها شب هنگام به خانه های پروتستانها ،که قبلا آنها را با صلیب سرخ علامتگذاری کرده بودند، هجوم بردند و نه تنها مردان و زنان پروتستان را کشتند بلکه به کودکانشان نیز رحم نکردند و آنها را نیز از دم تیغ گذراندند!
    این کشتار وحشیانه از پاریس به به شهرهای دیگر فرانسه سرایت کرد و در طول دو هفته، 30000 نفر از فرانسویها به جرم اعتقاداتشان توسط کاتولیکها کشته شدند.

    پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان، به مناسبت این کشتار بیرحمانه و ددمنشانه، شهر رم را چراغانی نمود و مدالی را به یادگار این کشتار منتشر کرد.


    چنین برخوردهای وحشیانه ای هر چند توسط سلاطین ظالمی مثل شاه اسماعیل و سلطان سلیم نیز روی داده است ولی تفاوتی در این است که 1.این کشتارها خواستگاه مردمی نداشت بلکه حکومتها برای تثبیت قدرت خود مخالفین را نابود میکردند 2.این کشتارها در ملل اسلامی، مقطعی و خیلی محدودتر بود 3.رهبران مذهبی مسلمان تشویقگر این قتلها نبودند یا اقلا برای اینکار مدال صادر نمیکردند.

    بنابر آنچه گفته شد بدیهیست که باید بپذیریم که این اسلام است که دین صلح و دوستی است و این مسیحیت است که دین شمشیر و خشونت است.

    2. و اما در مورد قتل و تروری که یک عده به رخ ما میکشند به موارد زیر اشاره میکنم:

    1.قتل و ترور فرمان اسلام نیست و هر مسلمانی که اینکار را بکند گناهکار است. خداوند در قرآن میفرماید هرکس کسی را بکشد، گویی تمام مردم را کشته است:

    مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً (مائده آیه 32)

    همچنین پیامبرخدا(ص) میفرمایند: مؤمن کسی را با ترور نمیکشد. (طبری، جلدهفتم)

    2. من میپرسم گروههای تروریستی مثل القاعده را چه کسی بوجود آورده است؟ البته مسلم است که گروههای ترورگر در افغانستان و عراق همگی توسط نیروهای اطلاعاتی آمریکایی آموزش دیده و میبینند.

    3.اساسا واژۀ تروریست، عنوانیست که استعمارگرها بر روی نهادهای مردمی مخالف خود میگذارند. آیا عجیب نیست که عملیاتهای نیروهای مقاومت فرانسه بر ضد اشغالگران آلمان نازی، عنوان عملیات پارتیزانی، به خود میگیرد و عملیاتهای مشابه مردم مظلوم فلسطین و لبنان، عملیات تروریستی نامیده میشود؟ آیا هر دو گروه برای آزادی خاک خود تلاش ننموده اند؟ پس چگونه است که حزب الله لبنان تروریست است و پارتیزانهای فرانسه، قهرمانان ملی؟ بله، این سلاح تبلیغات است که تعیین میکند چه چیز خوب است و چه چیز بد! یک نکته جالب اینکه رژیم اشغالگر قدس نیز در سراسر دنیا با عملیاتهای تروریستی مبارزان فلسطینی و لبنانی را میکشد ولی هیچ قطعنامه ای از سوی سازمان ملل صادر نمیشود!

    4. خیلی مضحک است که وقتی یک رزمندۀ فلسطینی با بمب به خود میبندد و همراه با خود چند اشغالگر را که تا دندان مسلح هستند را هلاک میکند نام اینکار او تروریسم است و زمانی که خلبان هواپیمای آمریکایی با فشار یک دکمه، آخرین دستاوردهای بمب سازی کشورش را بر سر مردم غیرمسلح و بیدفاع بصره آزمایش میکند، این جنایت، از عوارض جنگ شمرده میشود!

    5. آنچه امپریالیسم و صهیونیسم جهانی، تروریسمش میخواند در جاهایی مثل فلسطین در واقع حکم دفاع از خود و نجات جان را دارد! اگر شما در یک بازی فوتبال با تیمی روبرو شوید که مدام توپ را به طرف صورت شما شوت میکند و داور را نیز پیشاپیش خریده است، آیا میتوانید بدون پاسخ به این عمل آنها صحیح و سالم از زمین خارج شوید؟ آیا اگر یکی از اوباش، یقۀ شما را در خیابان بگیرد و شروع کند به مشت زدن به صورتتان یا برای افرادی که برای شما محترمند، ایجاد مزاحمت کند، شما با او درگیر نمیشوید و میگویید: دعوا کار بدیست؟؟
    در فلسطین، رژیم اشغالگر با آنچه دارد بر سر فلسطینیها میکوبد؛ این حق مسلم فلسطینیهاست که با انچه دارند بر سر اشغالگران بکوبند!

    6. در آخر هم یادآور میشوم که افراد تروریست و قاتل، افرادی که سر انسانها را ببرند و سایرجنایات را مرتکب شوند در همه جای دنیا یافت میشوند و به نظر میرسد در غرب هم تعدادشان بیشتر باشد! اگر جنایات موجود در غرب را بازخوانی کنید پی میبرید که امثال آن در افغانستان و عراق یافت نمیشود.


    چرا اسلام محکوم است؟

    حتما برای جوانان جای سؤال است که چرا با وجود این همه خشونتی که در سایر دینها دیده میشود، این اسلام است که محکوم به خشونت میشود؟ برای پاسخ به این سؤال توجهتان را به موارد زیر جلب میکنم:

    1. تا چند قرن پیش، مسلمانان تا قلب اروپا پیش رفته بودند و عثمانی تا نزدیک شهر وین پیش رفته بود. کشورهای اروپایی وحشت بسیاری از عثمانی داشتند و این باعث شد که با هم متحد شوند و با قرنها مبارزه عثمانی را که کم کم سلاطین بی لیاقتی زمام امورش را در دست گرفته بودند، در پایان جنگ جهانی اول دچار فروپاشی کنند و تقریبا تمام متصرفات اروپایی او در این سالیان از آن جداشد. پیش از این هم مسلمین در زمان امویان، اسپانیا و جنوب فرانسه، را متصرف شده بودند. غربیها به خوبی با روحیۀ پیشرفتی که اسلام دارد و باعث شد که اقوام ضعیف و ناتوانی چون اعراب و ترکها به این فتوحات برسند، آشنا هستند و نمیخواهند دوباره روزی را ببینند که مسلمین به اوج رسیده باشند.
    شاید بگویید، مسلمین که دیگر قدرتی ندارند. اتفاقا غربیها نیز با مطالعۀ تاریخ اسلام میبینند که مسلمین بعد از دو حملۀ وحشتناک مغولها و تیمور، که تمام قوای مسلمین را ،مگر آنچه در مصر و غرب سوریه بود، منهدم کرد؛ دوباره به قدرت دست یافتند و سه حکومت قدرت مند در هند، ایران و عثمانی ایجاد کردند که عثمانی از جنوب تا مصر از غرب تا مراکش و از شمال غرب تا دروازه های وین پیش رفت. البته حال و روز امروز مسلمین خیلی بهتر از وضعیتشان بعد تهاجمات، مغول و تیمور است، پس غربیها بسیار نگرانند که مسلمین دوباره برخیزند.

    با این اوصاف غربیها با این تهمتهای ناروا سعی دارند هم جوانان مسلمان را از اسلام منزجر کنند و هم غیرمسلمانها را بر ضد اسلام بسیج کنند.

    2. از سوی دیگر، تبلیغات و رسانه ها و شرکتهای بزرگ، در دست غربیها و یهودیهاست و آنها با تمام قوا بر ضد اسلام مسلمین مطلب مینویسند. غربیها حتی بازیهایی میسازند که در آنها، بچه ها باید به طرف کسانی که به عربی حرف میزنند یا مسلمانند شلیک کنند. جالب اینکه این گونه تبلیغات در ایران هم با استقبال کامل روبرو میشود.
    در این شرایط مسلمین قادر نیستند که در برابر این تبلیغات گسنرده، تبلیغ زیادی بکنند، زیرا امکانات کمتری در اختیار دارند.

    از سوی دیگر، در این راه، غربیها و صهیونستها دست به تحریف تاریخ و حقایق نیز میزنند و حقایق ناب اسلام را و تاریخ پرشکوه زندگی را خدشه دار جلوه میدهند! واقعا در عجبم که چگونه پیامبر را در ماجرا نبرد با خیبریان و بنی قریظه محکوم جلوه میدهند! در حالی که تمام مدارک موجود حقانیت پیامبر را در این جنگها نشان میدهند.


    اکنون با این اوصاف فقط میتوانیم از جوانان بخواهیم که در مورد دینشان تحقیق بیشتری کنند و تاریخ خودشان را به خوبی بشناسند تا در دام انحرافگران نیفتند. یادمان باشد که معیار ما برای هر چیز قرآن است و هر عملی که در تضاد با قرآن بود و از اسلام نقل شد، را باید رد کنیم زیرا عملی که غیرقرآنی باشد ضداسلامیست.

    ویرایش توسط مسلمان ایرانی : ۱۳۸۷/۰۲/۳۰ در ساعت ۲۳:۲۳

  10. تشکر


  11. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۸۵
    نوشته
    977
    مورد تشکر
    2,986 پست
    حضور
    4 ساعت 47 دقیقه
    دریافت
    55
    آپلود
    5
    گالری
    56



    زیبایی های اسلام


    ¤ ورود آسان :ورود به اسلام هیچ تشریفات خاصی نمی خواهد . همان پذیرش قلبی خدا و رسول و حقانیت قرآن کافی است . ابراز رسمی اسلام هم با دو کلمه میسر است . نوشته شدن در دفتر خاصی یا خط خوردن آن شرط مسلمانی نیست .


    ¤ تعالیم آسان : انجام دستورات اسلام بسیار ساده است . هیچ یک از دستورات اسلام آدمی را در تنگنا نمی افکند . اسلام برای جایی که شخص متضرر می شود و به تنگنا می افتد احکامی دارد که کار وی را از دشواری و عسر و حرج و مخمصه نجات می دهد . دستورات اسلامی در هر جا و شرایطی عملی است .


    ¤ اعتقادات آسان :باورهای دینی آسان است . تقریبا همه باورهای اساسی دینی برای همه قابل فهم است . اکثر تعلیمات اسلام شرح و بسط خدا شناسی و توحید است و یکتایی خدا از دوگانگی زرتشتی و تثلیث مسیحی خیلی راحت تر فهمیده می شود .


    ¤ دین خودباوری : اسلام دین تقلید نیست . دین تفکر و انتخاب و استدلال است .در مسائل فکری و فرهنگی و شناخت باورهای دینی تقلید حرام است و فرد خودش باید به دلایل کافی برسد . آن چه که تقلیدی نام دارد تنها احکام متغیر و جزئی دینی است که نیازمند تخصص است و خود شخص اگر تخصص نداشته باشد می تواند از نظرات یک متخصص دین بهره بگیرد . این نیز یک اصل مترقی است .


    ¤ دین جامع همه ادیان : اسلام دینی است که بدون انکار همه ادیان و بلکه با تایید آنها خودش را اثبات می کند و معتقد است باید به همه ادیان احترام گذاشت و اسلام حاصل جمع حکمت همه ادیان و مکمل و مصحح آنهاست . کسی که یکی از پیامبران الهی را رد کند اسلام را رد کرده است .


    ¤ دین مهر و صمیمیت :اسلام دین سلم و صلح و مداراست . کلمه اسلام یعنی ایمنی بخش و ایمان یعنی قرار دادن خویش در محل امن . سلام یک شعار روزانه اسلامی هر مسلمان برای انسان های دیگر و از نام های خداوندی است . اسلام اصل اساسی زندگی را صلح و گذشت قرار داده و جنگ افروزی و سلب امنیت مردم یک فتنه بزرگ و بدتر از جنایت است . ایجاد هر نوع اذیت و دردسر برای دیگران گناهی بزرگ است و شاد ساختن آنان عبادتی بزرگ . اول و آخر همه سوره های قرآن از رحمانیت و رحیمیت خدا صحبت شده است .


    ¤ دين عزت : اسلام نه فقیر پرور است و زمینه ساز ظلم و مدافع ظالمان قدرتمند ونه ذلت پرورو نه طرفدار ظالم . فقرزدایی در اسلام جزو عبادات مالی و فرهنگی بسیار بزرگ است . ظلم پذیری هم عین ظلم گستری گناهی بس بزرگ است .


    ¤ شريعت سهله : اسلام در همه امور شما را به هزاران دستور دینی فرا نمی خواند بلکه شاید دستورات دینی هر کس به لحاظ جنسی و سنی و مشکلات و موانع خاص تعداد انگشت شماری باشد . همه دستورات دین برای یک تن نیست . برخی مربوط به حاکمان است و برخی مربوط به شهروندان عادی . برخی برای زنان است و برخی برای مردان و به همین ترتیب .


    ¤ دين فرانژادي و فرا جنسيتي : دین نژاد و قومیت و زبان و صنف و طبقه خاصی نیست . عرب ها همان قدر احترام دارند که عجم ها و ترک ها و کردها و .... زبان اسلام عربی است . اما پیام و مخاطبش عربی نیست . بلکه انسانی و جهانی است . در قرآن در عین حال که زبانش عربی است بالاترین انتقادات از عربها شده است . هیچ صنف و گروهی طبق اسلام بر دیگران برتری ندارد . مرد سالاری و زن سالاری نه انسان سالاری آری .


    ¤ارتباط مستقیم با خدا :در اسلام هیچ انسانی هم سطح خدا و واسطه خدا و انسان در گناه و مغفرت و وصول الی الله نیست . پیامبران همه برای رفع موانع آمده اند تا خود انسان ها به پا خیزند و خودشان دریابند .


    ¤دین واقع بین و آرمان گرا‌ :‌ اسلام نه چندان واقع بین است که همه واقعیات را آنچه که هست بداند و تنها به اتفاقات روزمره تمركز كند و نه چنان آرمان گراست که سر از مدینه فاضله و دنیایی رمانتیک در آورد . اسلام واقعیات را می پذیرد ولی می گوید : همه واقعيات اينها نيست . واقعیات بزرگ تری ورای آنچه که به چشم می بینید وجود دارد .


    ¤ دین فراجغرافيايي :‌ مرز اسلام عقيده و آرمان است . هر جا كه انساني هست ، اسلام هست . هر جا كه ستمي برشخصي مي رود ، اسلام آن جا حضور دارد . اسلام به مليت و قوميت گره نمي خورد تا گره هاي همه ملت ها را بگشايد . البته هر ملتي در چتر اسلام براي خود ، سنت هاي قومي و ملي خاصي به وجود مي آورند و اسلام را براي خود بومي مي سازند .

    - منبع: http://www.sham2.blogfa.com/post-55.aspx

    دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
    مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
    بود قدر تو افزون از ملائک
    تو قدر خود نمیدانی چه حاصل


    و ناگهان چه زود دیر می شود، ولی هیچگاه برای شروع دیر نیست...!!!


  12. #7

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۸۵
    نوشته
    977
    مورد تشکر
    2,986 پست
    حضور
    4 ساعت 47 دقیقه
    دریافت
    55
    آپلود
    5
    گالری
    56



    اگر به قرآن مراجعه کنیم بالاترین راهنمای زندگی و حتی حقوق کامل انسانی را در آن خواهیم یافت :

    -------------------------------------------------------------------------

    ۱) در اسلام هیچ کس جز خدای دادگر حاکمیّت مطلق ندارد وهیچ انسانی غیر مسئول و بالاتر از قانون نیست. حتی پیامبر خدا (ص) موظف به پیروی از وحی الهی و قوانین آن است.


    إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ .1 لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ .2 وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ3


    -------------------------------------------------------------------------



    ۲) در اسلام معتبر ترین مدرک دینی قرآن است که متن آن عاری از خطا وتناقض در طول 23 سال بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده و بعد از گذشت بیشتر از چهارده قرن به دوراز تحریف به جا مانده است. بنابراین هر حدیث و روایتی که مخالف متن قران باشد از درجه اعتبار ساقط می گردد.



    اللَّهُ الَّذِي أَنزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَان4


    -------------------------------------------------------------------------


    ۳) اسلام آیین رحمت واخلاق نیک است و پیامبر بزرگوار آن برای رحمت بر تمامی جهانیان و به کمال رساندن ارزشهای اخلاقی فرستاده شده است.


    وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ. 5


    -------------------------------------------------------------------------



    ۴) اسلام هر گونه تروریسم یا تجاوز به حقوق غیر مسلمانان را نفی می کند و هیچ گونه تعرضی به آنها را مجاز نمی شمارد و مسلمانان تنها دربرابر نیروی نظامی که برای جنگ با آنها آمده اند اجازه مبارزه مسلحانه دارند.



    فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْاْ إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً. 6


    -------------------------------------------------------------------------



    ۵) اسلام هیچ کس را بر دیگری جز در سایه دانش و تقوی برتری نداده است.


    هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ. 7 إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ. 8


    -------------------------------------------------------------------------


    ۶) اسلام در اجرای عدالت پافشاری بسیار دارد بطوریکه مسلمانان موظف به رعایت عدالت حتی در برابر دشمنان خود می باشند.



    وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ 9


    -------------------------------------------------------------------------



    ۷) اسلام هیچ فرد یا طبقه خاصی را حاجب و پرده دار میان مردم و خداوند قرار نداده و هر انسانی می تواند مستقیما به عبادت خداوند پرداخته ، راه بندگی پروردگار و کمال انسانی را بپیماید.


    وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ 10 فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ 11


    -------------------------------------------------------------------------


    ۸) اسلام تاکید بسیار بر حفظ سالم چهارچوب خانواده دارد و حقوق زنان را مانند مردان محترم شمرده و درمورد ایشان به نیکی واحترام سفارش نموده است. در عین حال به اعتبار توانایی جسمانی مردان سرپرستی خانواده را بر عهده ایشان سپرده که اگر توانایی و شرایط مدیریت وسرپرستی را از دست دهند این مقام از ایشان سلب می گردد. بطور مثال تامین مخارج زندگی ، آسایش وامنیت خانواده از وظایف این سرپرستی است.


    وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ. 12 وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ 13 الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء 14


    -------------------------------------------------------------------------


    ۹) اسلام فهم دین را مخصوص طبقه خاصی قرار نداده است. راه درک معارف واحکام خدا برای همه کوشندگان باز است و اجتهاد آزاد در اسلام باعث می شود احکام در عین موافقت با نص قرآن و سنت رسول با شرایط زمانی و مکانی سازگار گردند. نتیجه اجرای این روش انتخاب بهترین سخن و نظر فقهی است.


    فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ 15


    -------------------------------------------------------------------------


    ۱۰) اسلام مسلمانان را از پراکندگی و تفرقه باز می دارد و کتاب قرآن را وسیله اتحاد و یکدلی مسلمانان معرفی می نماید.

    وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ 16

    -------------------------------------------------------------------------
    - پی نوشت ها:

    1:[یوسف 40]
    2:[الانبیاء23 ]
    3:[الاحزاب2 ]
    4:[الشوری 17]
    5:[الانبیاء 107]
    6:[النساء 90]
    7:[الزمر 9]
    8:[الحجرات 13 ]
    9:[المائده 8]
    10:[البقره 186]
    11: [فصلت 6]
    12:[النساء 19]
    13:[البقره 228]
    14:[النساء 34]
    15:[ الزمر 18]
    16:[آل عمران 103]

    -------------------------------------------------------------------------

    - منبع: http://www.sham2.blogfa.com/post-55.aspx
    دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
    مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
    بود قدر تو افزون از ملائک
    تو قدر خود نمیدانی چه حاصل


    و ناگهان چه زود دیر می شود، ولی هیچگاه برای شروع دیر نیست...!!!


  13. تشکرها 3


  14. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۶
    نوشته
    1,183
    مورد تشکر
    1,666 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    مثلا در ابتدای سوره همزه به مواردی اشاره شده که رعایت اونها موجب آرامش روانی افراد در برخورد با یکدیگر می شود یا مثلا در سوره حجرات توصیه هایی در خصوص مسخره نکردن ، غیبت نکردن ، ایجاد صلح و آشتی میان مومنین ، آهسته سخن گفتن در حضور پیامبر ، تحقیق در مورد سخنانی که صحت آن را نمی دانیم و ....
    رعایت هر کدام از اینها موجبات زیبایی رفتار در برخوردهای اجتماعی را فراهم می کند ضمن اینکه اشخاص حقیقتا در برخورد با یکدیگر احساس امنیت روانی می کنند
    یا مثلا در خصوص صدقه دادن که توصیه شده بدون منت و اذیت باشد که اینها فضایی سالم و مطلوب را در جامعه ایجاد می کند

    مهدیا کعبه شد از تاب تو بی تاب بتاب

  15. تشکرها 2


  16. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۸۷
    نوشته
    158
    مورد تشکر
    300 پست
    حضور
    1 ساعت 35 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    1

    برخي ويژگي هاي اسلام




    ويژه گی های دين اسلام
    که آن را برساير اديان امتياز داده
    ۱. چون پيامبرما رحمتا للعالمين است از خدا خواسته و خداوند هم
    اين عنايت را درحق ما کرده که
    اگرکسی فکر گناه بکند پای او گناه نمی نويسند
    ولی اگرنيت ثواب کند اگر چه موفق به انجام آن کار نشود
    ولی برای او ثواب می نويسند.
    ۲.پيش از اين هرقومی که مرتکب گناهان بزرگ می شدند
    گرفتار عذاب الهی می شدند
    اما با آمدن دين آخر الزمان
    اين امر از امت محمدص برداشته شد
    و عذاب گناه کاران آن ها به روز قيامت
    به تاخير افتاد شايد بدين وسيله مجال توبه
    بيابند....


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود