-
۱۳۸۷/۰۲/۳۰, ۱۳:۵۱ #1
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 5
- مورد تشکر
- 8 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
بوسیدن حجرالاسود
سلام بابا بزرگ ایا بوسیدن حجر الاسود به نیت نزدیکی به خدا اشتباه است لطفا جواب دهید
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۲/۳۰, ۱۵:۵۶ #2
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,251
- مورد تشکر
- 2,255 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
10
ببخشیدمن قبل از افاضه بابا بزرگ مطلبی عرض کنم:
محدث شهیر شیخ حرّ عاملی در وسائل الشیعه در ابواب حج در باب استحباب استلام حجر الاسود، احادیث زیادی درباره استحباب دست کشیدن و بوسیدن حجرالاسود نقل می کند و می گوید در تمامی طوافها چه واجب و چه مستحب، استلام حجرالاسود شایسته است و بهتر است با دست راست لمس نمایند و آنگاه سنگ را ببوسند. از روایات اسلامی استفاده می شود که استلام و دست کشیدن، نوعی بیعت و پیمان با خداوند است و در روز قیامت خداوند آن سنگ را با زبانی گویا محشور می سازد و درباره کسانی که به بیعت با او وفا نموده اند گواهی می دهد. و گفته اند که آن سنگ دست خدا در زمین است که با استلام، با او بیعت می شود.
پس خیالتون راحت باشه اگر دستت بهش رسیدتا اونجا که می تونی ببوسش
زخون هر شهيدي لاله اي رست** مبادا روي لاله پا گذاريم
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۷/۰۲/۳۰, ۱۶:۵۴ #3
[quote]با درود به سپهر عزیز: همانطوریکه جناب سارا خانم و جناب شهیدان فرمودند. هر امری که مباح باشه و واسطه رسیدن انسان به خدا باشه والبته دستور آن درقرآن یا روایات صحیح از امامان معصوم باشه مانعی ندارد.
چندین روایت در وسائل الشیعه از امام صادق (علیه السلام) و... داریم که: لمس و بوسیدن حجرالاسود مستحب است. ودلیلش تجدید پیمان بندگی با خدا است. وسائل الشیعه ج 13 ص 316
موفق باشید.
-
-
۱۳۸۷/۰۳/۰۱, ۰۳:۳۶ #4
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۵
- نوشته
- 977
- مورد تشکر
- 2,986 پست
- حضور
- 4 ساعت 47 دقیقه
- دریافت
- 55
- آپلود
- 5
- گالری
-
56
((حجرالاسود))
همانطور كه از اسم آن پيداست ، سنگ سياهى است كه در ركن شرقى با ارتفاع يك متر و نيم از زمين قرار دارد. اين سنگ به شكل بيضى و در قابى از نقره قرار گرفته است .
در اينجا بايد چند نكته را پيرامون حجرالاسود تذكر دهيم :
الف ماهيت حجرالاسود:
حجرالاسود، ياقوت سفيد از ياقوتهاى بهشت بوده است كه خداوند آن را در كوه ((ابوقبيس )) قرار داد و به حضرت ابراهيم و اسماعيل عليهماالسّلام وحى كرد تا آن را از كوه ابوقبيس ، استخراج نمايند و به همين شكل كه اكنون هست ، در كعبه جاسازى نمايند.
و از حضرت على عليه السّلام نقل گرديده است كه پيش از حضرت ابراهيم و اسماعيل عليهماالسّلام خداوند اين سنگ را از بهشت همراه حضرت آدم عليه السّلام به زمين فرستاد و آن حضرت سنگ را در همين مكان كنونى قرار داد، ولى پس از طوفان نوح عليه السّلام حضرت ابراهيم و اسماعيل عليهماالسّلام از طريق وحى ، آن را از كوه ابوقبيس استخراج نمودند.
اين سنگ كه ابتدا ياقوت بسيار سفيد و نورانى بود، بر اثر تماس كفّار و مشركين با آن و معصيت گناهكاران ، رنگ آن تغيير پيدا كرد و سياه شد.
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله بر عايشه كه در حال طواف بود فرمود: ((اگر چنين بود كه خداوند اين سنگ را بر اثر پليدى و نجاسات دوران جاهليت متاءثّار سازد، اكنون هر دردى با آن شفا پيدا مى كرد و اين سنگ به همان شكلى بود كه در اوّل ، خداوند آن را با آن شكل به زمين فرستاد و خداوند آن را به همان حالت اوّلى كه داشت ، ظاهر مى كرد. اين سنگ ، ابتدا ياقوتى سفيد از ياقوتهاى بهشت بود، ولى خداوند زيبايى آن را بر اثر معصيت گناهكاران ، تغيير داد...)).
و در روايت ديگرى از اميرالمؤ منين على عليه السّلام نقل شده است كه آن حضرت فرمود: ((حجرالاسود در ابتدا سنگى بود كه سفيدى آن مانند سفيدى مرواريد و درخشش آن مانند ياقوت بود، سپس دستهاى كفّار آن را سياه كرد...)).
ب استلام حجرالاسود:
((استلام )) يعنى ((دست كشيدن )) استلام حجرالاسود، يكى از اعمال مستحبى است كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و ائمه اطهارعليهم السّلام انجام دادن آن را بسيار سفارش كرده اند. و در بسيارى از روايات ، استلام حجرالاسود به عنوان سنّت رسول خدا معرفى شده است .
البته در استلام حجرالاسود لازم است رعايت ديگران بشود و چنانچه موجب اذيت و آزار ديگران شود، بهتر است از دور به آن اشاره كنيم .
از امام رضاعليه السّلام پرسيدند: آيا در استلام حجرالاسود، وقتى مردم زياد شدند و ازدحام كردند كسى حق دارد براى استلام آن ، ضارعه كند؟
آن حضرت فرمود: ((در اين صورت با دست خود به حجرالاسود اشاره كن )).
و در روايت ديگرى نقل شده است كه از امام صادق عليه السّلام پرسيدند: چرا حجرالاسود را استلام نمى كنى ؟
آن حضرت فرمود: ((اءكرِهُ اءن اُوذيَ ضعيفاً اءو اءتاءذّي )).
يعنى : ((نمى خواهم انسان ضعيفى را اذيت كرده باشم يا خود، اذيت شوم )).
------------------------------
نقل شده است كه در مكّه مردى از كارگزاران بنى اميّه زندگى مى كرد كه به او ((ابن ابى عوانه )) مى گفتند. اين شخص با اهل بيت پيامبرعليهم السّلام دشمنى داشت و هرگاه امام صادق عليه السّلام ا يكى از بزرگان اهل بيت عليهم السّلام وارد مكه مى شد، آن مرد او را به بازيچه مى گرفت . روزى نزد امام صادق عليه السّلام آمد در حالى كه آن حضرت در طواف بود، به او عرض كرد: نظر شما درباره استلام حجرالاسود چيست ؟
آن حضرت فرمود: ((رسول خداصلّى اللّه عليه و آله آن را استلام مى كرد)).
او عرض كرد: من نديده ام شما آن را استلام كنى .
آن حضرت فرمود: ((نمى خواهم انسان ضعيفى را اذيت كرده يا خود اذيت شوم .
آن مرد به امام صادق عليه السّلام عرض كرد: من گمان مى كردم كه رسول خداصلّى اللّه عليه و آله ن را استلام مى كرد ((يعنى به اذيت ديگران يا خودش كارى نداشت ))؟
امام صادق عليه السّلام فرمود: آرى ، رسول خداصلّى اللّه عليه و آله آن را استلام مى كرد ولى مردم وقتى پيامبرصلّى اللّه عليه و آله را مى ديدند، حقّش را ادا مى كردند و راه را براى او باز مى نمودند ولكن حقّ مرا را ادا نمى كنند)).
ج بوسيدن حجرالاسود:
يكى ديگر از عملهاى مستحب ، بوسيدن حجرالاسود است . البته سفارش شده است كه بوسيدن حجرالاسود نبايد موجب اذيت و آزار ديگران شود. ابوبصير به امام صادق عليه السّلام عرض كرد: مردم مكه براى شما بد مى دانند كه حجرالاسود را نبوسى در حالى كه رسول خداصلّى اللّه عليه و آله آن را بوسيده است .
امام صادق صلّى اللّه عليه و آله فرمود: ((إ نَّ رَسُولَ اللّه صلّى اللّه عليه و آله كانَ إ ذا إ نتَهى إ لى الحَجَرِ يَغْرِجُوا لَهُ وَ اءَنَا لايَفْرِجُونَ لى )).
يعنى : ((هرگاه رسول خداصلّى اللّه عليه و آله به سمت حجرالاسود مى رفت ، مردم راه را براى او باز مى كردند، ولى براى من راه را باز نمى كنند)).
د فلسفه استلام و بوسيدن حجرالاسود:
طبق آنچه از احاديث استفاده مى شود، سفارش به استلام و بوسيدن حجرالاسود، سرّ و حكمتى دارد. در قرآن كريم تصريح شده است كه خداوند در عالم ذر، تمام فرزندان آدم را حاضر نمود و خطاب به آنان فرمود: (اءَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟)
يعنى : ((آيا من پروردگار شما نيستم ؟)).
((قالُوا: بَلى ))؛
يعنى : ((همگى گفتند: آرى ، تو پروردگار ما هستى )).
از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و ائمه اطهارعليهم السّلام نقل شده است كه وقتى خداوند فرزندان آدم را حاضر نمود، از آنان ميثاق و اقرار گرفت ، حجرالاسود را نيز فراخواند و به آن امر كرد كه ميثاق فرزندان آدم را در خود حفظ و نگهدارى كن . و استلام حجرالاسود در واقع تجديد ميثاق و بيعت است و هر كسى كه آن را استلام كند، در روز قيامت ، حجرالاسود شهادت مى دهد كه او دوباره تجديد ميثاق و بيعت كرده است .
امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: ((عمربن خطاب از كنار حجرالاسود گذشت و گفت : اى سنگ ! به خدا سوگند! ما مى دانيم تو سنگى هستى كه هيچ ضرر و نفعى ندارى ، فقط مى دانيم كه رسول خداصلّى اللّه عليه و آله تو را دوست داشت ، و به همين جهت ما نيز تو را دوست داريم )).
اميرالمؤ منين على عليه السّلام به عمربن خطاب فرمود: ((اى پسر خطاب ! به خدا سوگند! خداوند اين سنگ را در روز قيامت حاضر مى كند در حالى كه يك زبان و دو لب دارد و براى كسانى كه تجديد ميثاق كرده اند شهادت مى دهد...)).
و از امام صادق عليه السّلام نقل شده است كه آن حضرت فرمود: ((خداوند حجرالاسود را آفريد و سپس از بندگانش ميثاق گرفت و به اين سنگ دستور داد: اين ميثاق را حفظ كن و مؤ منين با او تجديد ميثاق مى كنند)).
در مرفوعه ((ابن ابى عمير)) آمده است كه از امام صادق عليه السّلام يا امام باقرعليه السّلام پيرامون علت بوسيدن حجرالاسود سؤ ال شد، آن حضرت فرمود: ((اين سنگ در بهشت يك گوهر بسيار سفيدى بود و حضرت آدم عليه السّلام آن را مى ديد، وقتى خداوند اين سنگ را به زمين فرستاد، حضرت آدم عليه السّلام با آن برخورد كرد و فوراً آن را بوسيد، از اين پس ، خداوند بوسيدن اين سنگ را يك سنّت قرار داد)).
ه دعا در كنار حجرالاسود:
دعا در كنار حجرالاسود از آداب ويژه اى برخوردار است . امام صادق عليه السّلام فرموده است : ((هرگاه نزديك حجرالاسود رسيدى ، دو دست خود را به طرف آسمان بلند كرده و حمد و ثناى پروردگار را انجام بده و بر پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و اهل بيت او صلوات بفرست و از خداوند درخواست كن تا از تو قبول كند. سپس حجرالاسود را استلام نموده و ببوس ، چنانچه نتوانستى آن را ببوسى فقط استلام كن ، و اگر نتوانستى استلام كنى ، فقط به آن اشاره كن و بگو:
((الَّلهُمَّ! اءَمانَتى اءَدَّيْتُها وَميثاقى تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لى بِالمُوافاةِ، اَلَّلهُمَّ! تَصْديقاً بِكِتابِكَ وَعَلى سُنَّةِ نَبيكَ اَشْهَدُ اءَنْ لاإِلهَ اِلا اللّه وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَاءنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرسُولُهُ امَنْتُ بِاللّه وَكَفَرْتُ بِالجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَبِاللاّتِ وَالغُزّى وَعِبادَةِ الشَّيْطانِ وَعِبادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدَّعى مِنْ دُونِ اللّه )).
و اگر نتوانستى همه آن را بگويى ، فقط قسمتى از آن را بخوان و بگو:
((اَلّلهُمَّ! إِلَيْكَ بَسَطْتُ يَدى وَفيها عِنْدِكَ عَظَمْتُ رِغْبَتى فَاقْبَلْ سيحَتى وَاْغْفِرلى وَارْحَمنى ، الّلهُمَّ! إِنّى اَعُوذُ بِكَ مِنَ الكُفِرُ وَالفَقْرِ وَمَواقِفِ الخَزْىِ فىِ الدُّنيا وَالا خِرَةِ)).
-------------------------------------
(منبع)
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
و ناگهان چه زود دیر می شود، ولی هیچگاه برای شروع دیر نیست...!!!
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۷/۰۳/۰۱, ۰۳:۳۶ #5
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۵
- نوشته
- 977
- مورد تشکر
- 2,986 پست
- حضور
- 4 ساعت 47 دقیقه
- دریافت
- 55
- آپلود
- 5
- گالری
-
56
این حکایت بی مناسبت با این موضوع نیست:
----------------------------------------------------------------------
زيارت و بوسيدن قبر پيامبر(صلّي الله عليه و آله)
مرجع فقيد شيعه، آيتالله العظمي سيّد عبدالله شيرازي ـ قدّس سرّه الشّريف ـ در كتاب الاحتجاجات العشرة، احتجاج ششم چنين ميفرمايد:
يك روز در مدينه، كنار قبر شريف رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ رفتم، در اين هنگام يكي از طلّابي را كه از فضلاي حوزه علميّه قم بود، ديدم كه به طرف ضريح پيامبراكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ رفت، و از شُرطي (افراد هيئت امر به معروف و نهي از منكر وهابي) غفلت كرد كه در آنجا ايستاده بود تا از بوسيدن ضريح جلوگيري كند، ضريح مقدّس را چند بار بوسيد، شُرطي ناراحت شد، هنگامي كه آن شرطي مرا ديد، نزد من آمد و با احترام گفت: «اي آقا: چرا از اصحاب خود، در مورد بوسيدن ضريح، جلوگيري نميكني، اينها چيزي (پنجرهاي) را ميبوسند كه از آهن است و آن را از اسلامبول آوردهاند، نگذاريد آن را ببوسند كه شرك است؟»
گفتم: آيا شما حجرالاسود را (در كنار كعبه) ميبوسيد؟
شُرطي گفت: آري.
گفتم: «روي قبر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نيز سنگ است، اگر بوسيدن اين سنگ شرك باشد، بايد بوسيدن حجرالاسود هم شرك باشد؟!»
گفت: حجرالاسود را پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بوسيده است.
گفتم: اگر بوسيدن جسمي به قصد تيمّن و تبرّك، شرك باشد فرقي در آن نيست كه از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ باشد يا غير او.
گفت: پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از اين رو حجرالاسود را بوسيد كه آن را از بهشت آوردهاند.
گفتم: آري، حجرالاسود، از بهشت آورده شده، ميگوئيد به همين خاطر داراي احترام و شرافت شده است، و از طرفي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آن را بوسيده و امر فرموده كه آن را ببوسند، زيرا از اجزاء بهشت است.
گفت: آري به همين حسابها است.
گفتم: شرافت و احترام، براي بهشت و اجزاء بهشت نيست مگر به خاطر وجود پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ
گفت: آري.
گفتم: وقتي كه بهشت و اجزاء آن، بهخاطر وجود پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ صاحب احترام شود، و بوسيدن آن بهعنوان تيمّن و تبّرك، جايز باشد، اين آهن (آهن اطراف قبر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ) هم گرچه از اسلامبول تركيّه آمد باشد، به خاطر مجاورت و همسايگي با قبر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ صاحب احترام و شرافت شده است، بنابراين بوسيدن آن بهعنوان تبرّك و تيمّن، جايز است. براي توضيح اضافه ميكنم: جلد قرآني كه از چرم است، مگر از اجزاء حيواني كه در صحرا، علوفه ميخورد نيست؟ در آن وقت، احترامي نداشت، و نجس كردن آن، حرام نبود، ولي وقتي كه جلد قرآن شد، محترم گرديد، و هتك احترام آن حرام شد، و ما آن را ميبوسيم و به آن تبرّك ميجوئيم، چنانكه شيوة معمول مسلمانان از صدر اسلام تا كنون است كه بهعنوان تبرّك، جلد قرآن را ميبوسند، مانند اينكه پدر، فرزندش را ميبوسد، هيچكس نگفته اينها شرك است و حرام ميباشد، بوسيدن ضريح پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و ضريح ساير امامان و اولياء خدا نيز همينگونه است، و هيچگونه ارتباطي با شرك و بتپرستي ندارد.[1]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] ـ صد و يك مناظره، محمدي اشتهاردي، ص 180
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
و ناگهان چه زود دیر می شود، ولی هیچگاه برای شروع دیر نیست...!!!
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۹, ۰۶:۳۱ #6
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
با توجه به ويژگيهاي معنوي حجر الأسود ترغيب فراواني به استلام آن شده است، از اين رو مستحب است دست طواف كننده به آن برسد و شايسته است آنانكه طواف مستحبي به جا مي آورند كساني را كه طواف واجب انجام مي دهند در استلام و بوسيدن حجر الأسود بر خود مقدم داشته مزاحم آنان نشوند.(وسائل الشيعه 9/422 ـ 402)
حكيم متألّه، استاد الهي قمشه اي (قدس الله ) در اين باره فرموده است: حجر الأسود، خال لب لعل است و اين خال را هنگام وصال و حضور در پيشگاه محبوب حقيقي ببوس:
چون جان شود محرم، به تن احرام گيري
كز وعدة ديدار جانان كام گيري
وز زمزم چاه زنخدان جام گيــــــــري
بوسي حجرخال لب لعل نگاران
(كليات ديوان الهي قميشه اي ،بخش اسرارحج / 956)
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۹, ۰۶:۳۳ #7
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
ادامه
همان گونه كه كعبه تنزل بيت معمور و عرش خداست حجرالاسود نيزبه منزله دست راست پروردگار است پس زائرهنگام استلام حجربا دست راست خدا بيعت ميكند. از اين رو امام سجاد(ع) آنگاه كه به شبلي فرمود: «آيا با حجرالاسود مصافحه كردي؟ ضجهاي كرد كه نزديك بود مدحوش شود سپس فرمود كسي كه بر حجرالأسود دست گذارد با خدا مصافحه كرده است.
اين از آن روست كه حجرالاسود يمين الله ودست خدا درزمين است .(وسائل الشيعه 9/406 ) .
اگرچه رسول اكرم (ص )فرمود :هردو دست خداي سبحان راست است «كلتا يديه يمين»(وسائل الشيعه 11/432) ليكن او دستي به گونةانسانها ندارد تادست راست وچپ داشته باشد.اومجردمحض بوده منزه ازجسم وجسمانيّات است ،بلكه اين تشبيه از باب معقول به محسوس است .اوبراي اينكه درنشئه طبيعت وحس،محل ميثاقي داشته باشد ،فرمان داد تاكعبه اي ساختند ودرركني از اركان آن ،سنگ خاصي به عنوان «يمين الله في أرضه »قراردادند .
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۹, ۰۶:۴۱ #8
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
حاصل اينكه ،سردست زدن به حجرالاسود اين است كه زائر بدين وسيله متعهد مي شود وبا خداي سبحان پيمان مي بندد تا ديگر دست خود را به گناه نيالايد ،ربا ورشوه ندهد ونگيرد ،امضاي باطل نكند و...پس راز اصرارمتشرعان بر استلام حجر ،امضاي اين تعّهد وتأكيد براين پيمان است كه «خدايا ! حال كه دستم به نشان ميثاق تودرزمين رسيد هرگز دست به بيگانه نمي دهم ».بنابراين ،اگرمسئولان سياسي كشورهاي اسلامي حجرالأسود را با توجه به سرّ آن استلام كنند،ديگر دست خيانت به استكبارشرق وغرب نخواهند دادودست دردست سياست بازان نمي گذارند .
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۹, ۱۳:۲۵ #9
درود بر همه دوستان
رفتار مسلمين و ازدحام آنان در حين طواف در محل اين سنگ به وضوح بيانگر غفلتي عميق است. شايد بگوييد كه بايد در رفتارشان رعايت كنند و وحشيانه براي بوسيدن اين سنگ حمله نكنند و ....... اما فراموش نكنيد كه رفتار آنان ناشي از همين توصيه ها و فتاوي است.
هزاران دليل و شاهد براي توجه به حقيقت تا وقتي كه دنبال دريافت آن نباشيم كافي نيست. آمدن اين سنگ از بهشت چه اهميتي دارد؟ آيا شان اين سنگ بيش از همنوعاني است كه بي توجه به آنها، آنها را هل مي دهيم و لگدمال مي كنيم؟ آيا براستي ما از مسائل مهمتري صرفنظر نكرده ايم؟
آيا با خداوندي كه از رگ گردن به ما نزديك تر است بايد به واسطه ي يك سنگ سياه بيعت نمود؟
اگر منشاء اين سنگ همانند بسياري شهاب سنگهاي ديگر روي زمين باشد، در باورهاي خود تجديد نظر مي كنيم؟
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۱۲/۱۹, ۱۵:۳۷ #10
چه خوب شد من این تاپیک را دیدم!
1- گفتید این سنگ ابتدا سفید بوده چرا اسمش حجرالاسوده؟ خوب باید اسمش حجرالابیض باشه!!
2- قبول دارید بوسیدن این سنگ نوعی سنگ پرستی است؟ اصلا چه اهمیتی دارد سنگ از کره ماه امده باشد یا بهشت یا... ( گویی دیگر اشیاء از شیطانند و این سنگ فقط از خداوند!) و یا بقول برخی این سنگ را ابرهیم زیر پایش گذاشت و خانه کعبه را ساخت؟ بوسیدن و سجده کردن و تمسک جستن از غیر خدا کفر است!
همه موضوعاتی که کاربر فریاد شروع نموده بنا بهدرخواست ایشان به مدت یک ماه جهت بررسی به بخش مدیران منتقل گردیده است ...
-
تشکرها 2
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری