-
۱۳۸۶/۰۱/۱۹, ۰۶:۵۲ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
70سال گناه وعذاب ابدي
بنام آنكه جان را فطرت آموخت
چندي قبل با يكي از دوستان در باره اين موضوع كه چرا خداوند ،عذاب ابدي براي گنهكاران قرار داده است ،و البته اين صحبت ما نتايج خوبي هم داشت.راستي تا حالا فكر كرديد كه چطور ممكن است كه كسي كه مثلا 70سال گناه كرده چرا نبايد به اندازه همان 70عذاب ببيند و بايد براي هميشه بطور ابدي در آتش جهنّم بسوزد، شايد اين يوال به ذهن شما نيز خطور كرده باشد كه آخه چطور اين امر با عدالت خداوند سازگار هست؟
اينكه چگونه عذاب جاودانه در برابر گناه محدود، با اصل عدالت خداوند سازگار است، بايد به سه نكته زير توجه كرد:
1. مجازات ابدى و جاويدان، منحصر به كسانى است كه تمام روزنه هاى نجات را به روى خود بسته و عالماً و عامداً غرق در فساد، تباهى، كفر و نفاق گشته اند; به گونه اى كه به رنگ گناه و كفر در آمده اند.
2. اين اشتباه است كه بعضى گمان مى كنند مدت و زمان كيفر بايد به اندازه مدت و زمان گناه باشد; زيرا رابطه ميان گناه و كيفر رابطه زمانى نيست، بلكه رابطه «كيفى» است; يعنى مقدار زمان مجازات با كيفيت گناه تناسب دارد نه با مقدار زمان آن; مثلاً: كسى ممكن است در يك لحظه دست به قتل نفس بزند، و طبق پاره اى از قوانين، محكوم به زندان ابد گردد. در اينجا، زمان گناه فقط يك لحظه بوده; در حالى كه مجازات آن گاهى 80 سال زندان خواهد بود.
3. مجازاتها و كيفرهاى رستاخيز بيشتر جنبه اثر طبيعى عمل و خاصيت گناه دارد (اثر و نتيجه اعمال خود آنهاست).
حال با توجه به اين سه مقدمه، سؤال مى كنيم كه: فرض كنيد كسى در اثر مصرف زياد مشروبات الكلى در مدت يك هفته، گرفتار زخم معده شديد شود; چندان كه مجبور باشد تا آخر عمرش با اين درد بسازد، آيا اين برابرى ميان عمل بد و نتيجه آن، بر خلاف عدالت است؟ حال اگر مدت عمر اين شخص يك ميليون سال بود و بايد به خاطر يك هفته هوسرانى، يك ميليون سال رنج ببرد، آيا اين بر خلاف اصل عدالت است؟ در حالى كه قبلاً وجود اين خطر در ميگسارى به او اعلام شده و عاقبت آن نيز برايش توضيح داده شده است.
آيا اين امور كه همه از آثار اعمال است، هيچگونه منافاتى با اصل عدالت دارد، در حالى كه مساوات و برابرى ميان كميت عمل و نتيجه آن موجود نيست؟ در عذابهاى اخروى نيز چنين است آيا پيامبران الهى از يك سو، و فرمان خرد از سوى ديگر به او اعلام نكردند، شخص گناهكار از روى علم و عمد و اختيار گناه كرد و نتيجه مستقيم اعمالش اين سرنوشت را براى او فراهم ساخت. پس نه جاى شكايتى باقى مى ماند و نه ايراد و اشكال به كسى وارد است، و نه منافاتى با قانون عدالت پروردگار دارد. (1)
البته مجازات اخروى عميق تر و فراتر از مكافات و نتيجه عمل است، چون چيزى جز خود عمل (تجسم عمل) نيست.1.
تفسير نمونه، همان، ج 9، ص 240.
راستی!! نظر شما در این باره چیه؟؟؟
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۶/۰۱/۱۹, ۰۸:۰۵ #2
نقل قول : 70سال گناه وعذاب ابدي
و مساله دیگر اینکه کافران اگر تا ابد در زمین می ماندند تا ابد خدا را نافرمانی می کردند
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۰, ۱۴:۰۳ #3
الحق و الانصاف که همینگونه است که شما فرمودید . بنده هم یک نکته اضافه میکنم که مرتبط است با بحث مذکور .
اگر انسانها علم داشتند نسبت به حقیقت اعمالشان هیچگاه مرتکب گناه نمیشدند . مثلا اگر بنده میدیدم که هنگام غیبت گوشتی متعفن از بدن برادر مرده ام را میخورم هر گز مرتکب غیبت نمیشدم . این همان تجسم اعمال است که شما فرمودید . به همین دلیل راه توبه به سوی پروردگار باز است که به نظر بنده همه گناهان از روی نادانی انجام میشود که اگر حجابها برداشته میشد دیگر کسی گناه نمیکرد.
*** مولا دلم هواییه ***
میخوام بیام بین الحرمیناونجا که عشاق میموننبگن" عباس" یا "حسین"
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۴, ۰۹:۰۴ #4
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام خدا
عذاب ابدي شامل کساني مي شود که با حق ستيزي به مرز شرک رسيدند و با جسارت و بي باکي هيچ گونه مرزي براي ظلم و گناه خود نمي شناسند. و به اصطلاح کفر اعتقادي و عملي دارند.
چنين کساني اگر چه عمر طولاني کنند باز هم به روش خود ادامه خواهند داد. لذا در روايتي از معصوم (ع ) سؤال شد: »چرا افرادي مخلد در عذاب و يا نعمت اند; حال آن كه مدت زمان درنگ آنان در دنيا محدود بوده است . آن حضرت فرمود: چون آنان اگر هميشه در دنيا مي ماندند, همين گونه عمل مي كردند و به همين نيت مي بودند«. (كافي , ج 2, ص 85)
خداوند نيز به باطن اين افراد آگاه است. و مي داند ادعاي اينان تنها به زبان است «قال رب ارجعون لعلي اعمل صلحاً فيما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها؛ مي گويد پروردگارا مرا بازگردانيد، شايد من در آنچه وانهاده ام کار نيکي انجام دهم. نه چنين است. اين سخني است که او گويند، آن است. (سوره مؤمنون، آيه 99 و 100)
اما به هر ميزان آدمي از شرکت آشکار و ظلم عمدي دور باشد به همان مقدار از عذاب او کاسته مي شود، «ان الله لا يغفر ان يشرک به و يغفر مادون ذلک لمن يشاء» ؛ خداوند اين را که به او شرک آورده شود، نمي آمرزد و فروتر از آن را بر هر که بخواهد مي بخشايد.» ؛ (سوره نساء، آيه 116)
ناگفته نماند برخي از اعمال، ممكن است در يك يا چند لحظه صورت بگيرد ; ولي آثار آن ابدي باشد; مثلاا اگر كسي تيري به قلب انساني بزند، او را در چند ثانيه مي كشد. در عين حال اين انسان ديگر زنده نمي شود و براي هميشه از اين دنيا مي رود. وجدان قاتل نيز براي هميشه از اين حادثه متأثر است ; هر چند كه حادثه در زماني كوتاه اتفاق افتاده است . با فشار دادن يك كليد، ممكن است هزاران انسان بي گناه كشته شوند و مملكتي به آتش كشيده شود و... حال آيا مي توان مجازاتي متناسب با زمان كليد زدن براي آن در نظر گرفت . كفر و شرك - كه انكار حقايق عالم است - موجب محروميت هاي مختلف و هميشگي براي آدمي مي گردد كه از جمله آنها محروم شدن از بهشت و ورود به دوزخ است.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۴, ۰۹:۰۶ #5
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام خدا
آنان که به جهنم می روند، دو دسته هستند:
یک دسته مدتی در آن جا مجازات می شوند و وقتی حسابشان پاک شد، از جهنم بیرون می آیند و وارد بهشت می شوند.
دستة دیگر از جهنمیان برای همیشه در آن جا می مانند و جایگاه ابدی آنان دوزخ است.
از منابع اسلامی استفاده می شود که عموم افراد پاک و با ایمان، در بهشت جاودانه خواهند بود و برخی از گناهکاران (که وجود آنها غرق در کفر و انکار و گناه و تجاوز است) برای همیشه در مجازات و عذاب دوزخ می مانند.
به تعبیر قرآن کریم «بلی من کسب سیئةًً و احاطتْ به خطیئتُه فإولئک اصحاب النّارهم فیها خالدون؛(1) آری کسی که مرتکب گناهی گردد و آثار آن تمام وجود او را احاطه کند، چنین کسی اهل دوزخ است و جاودانه در آن خواهد ماند».
از دیدگاه شیعه، خلود در جهنم فقط برای کفّار و مشرکان و منکران خدا و قیامت و انبیا است و مسلمان و مؤمن، گرچه مرتکب گناهان کبیره شده باشد، دائماً در جهنم نمیماند، بلکه پس از چشیدن عذاب به مقدار لازم بالاخره نجات پیدا میکند واهل بهشت میشود. این گروه میتواند شامل مستضعفان فکری سایر ادیان الهی نیز باشد. امّا در مورد کفّار که چگونه ممکن است آنها مثلاً هشتاد سال عمر بکنند، امّا تا ابد در جهنم بسوزند؟
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۴, ۰۹:۰۷ #6
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام خدا
باید گفت: مجازات و کیفرها سه گونه است:
1- مجازات قراردادی، همان کیفرها و مقرّرات جزایی است که در جوامع بشری قانون گذاران الهی یا غیر الهی وضع میکنند، مثل حدّ شرابخوار، دزد، قاتل و... .در این گونه مجازات تناسب بین جرم و کیفر لازم است.
چنان که در اسلام چنین چیزی ملاحظه شده است. بین مجازات زناکاری که زن دارد و کسی که زن ندارد تفاوت وجود دارد. بین کسی که بار اوّل دزدی کرد و کسی که دزد حرفهای است، تفاوت وجود دارد و... .
2- مجازاتی که با عمل رابطه تکوینی یا علت و معلولی دارد، مثلاً بین خوردن سمّ و مسموم شدن رابطه تکوینی وجود دارد، چه شخص بداند و چه نداند، بچه باشد یا بزرگ، گناهکار باشد یا بی گناه،... فرقی نمیکند هر کسی بخورد مسموم میشود. در این جا شاید در ظاهر تناسب نباشد مثلا یک لحظه تصمیم به خوردن سم می گیرد وبرای همیشه جان خود را از دست می دهد.
3- مجازاتی که تجسم و عینیّت یافتن جرم و گناه است. در قرآن آمده است: آنانی که اموال یتیمان را از راه ظلم و غیر شرعی میخورند در واقع آتش در شکم خود وارد میکنند.(2) یعنی مال یتیم به صورت آتش در میآید و همین طور سایر گناهان چنین است.(3)
در این نوع از مجازات هم تناسب بین جرم و کیفر لازم نیست، چون در حقیقت کیفری از طرف خداوند وضع نشده است، بلکه عمل شخص تجسم پیدا میکند و به این شکل در میآید.
کفر و شرک به خدا که ریشهای نفسانی دارد و روان انسان را در تاریکی مطلق قرار میدهد در سرای دیگر تجسم عینی و اخروی آن رنگ ابدیت را دارد و مایه کیفر دائمی میشود.
در مورد گناهان هم میشود گفت: گرچه گناه در دوران محدود انجام گرفته است، امّا اگر تمام وجود انسان را پر کرده باشد، گناه مبدأ تولید و پیدایش رنج و عذاب همیشگی در سرای دیگر میگردد.(4)
پینوشتها:
1. بقره (2) آیه 81.
2. نساء (4) آیه 10.
3. مجموعه آثار، ج 1، ص 225.
4. اقتباس از منشور جاوید، ج 9، از ص 400 به بعد.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۴, ۱۱:۱۴ #7
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 937
- مورد تشکر
- 1,691 پست
- حضور
- 1 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
3- مجازاتی که تجسم و عینیّت یافتن جرم و گناه است. در قرآن آمده است: آنانی که اموال یتیمان را از راه ظلم و غیر شرعی میخورند در واقع آتش در شکم خود وارد میکنند.(2) یعنی مال یتیم به صورت آتش در میآید و همین طور سایر گناهان چنین است.(3)
در این نوع از مجازات هم تناسب بین جرم و کیفر لازم نیست، چون در حقیقت کیفری از طرف خداوند وضع نشده است، بلکه عمل شخص تجسم پیدا میکند و به این شکل در میآید.
کفر و شرک به خدا که ریشهای نفسانی دارد و روان انسان را در تاریکی مطلق قرار میدهد در سرای دیگر تجسم عینی و اخروی آن رنگ ابدیت را دارد و مایه کیفر دائمی میشود.
در مورد گناهان هم میشود گفت: گرچه گناه در دوران محدود انجام گرفته است، امّا اگر تمام وجود انسان را پر کرده باشد، گناه مبدأ تولید و پیدایش رنج و عذاب همیشگی در سرای دیگر میگردد.(4)
و همین مطلب یکی از ادله ی بزرگ ابطال تناسخ و حلول است
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۴, ۱۹:۰۷ #8
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 142
- مورد تشکر
- 600 پست
- حضور
- 4 روز 11 ساعت 40 دقیقه
- دریافت
- 20
- آپلود
- 6
- گالری
- 0
به نام خدا
اولا" از همه دوستان به خاطر جواب های نسبتا" کامل و زیباشون کمال تشکر را دارم.
دوما" من یک سوالی دارم
چرا شرک وکفر از نظر خداوند متعال تا این حد سزاوار عذاب است ؟
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۵, ۰۷:۵۵ #9
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام خدا
سلام جناب به دنبال حقيقت گرامي
شرك وكفر انسان را از رسيدن به مقصد باز ميدارد در حالي كه خداوند با فرستادن 124000نبي و كتب آسماني وائمه معصومين مي خواهد انسان به سعادت وتكامل بشري برسد.
شرك وكفر آخرين مرتبه ضلالت وگمراهي هستند كه بشر را از ياد خداوند به كلي دور مي سازند.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۵, ۱۰:۰۴ #10
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 937
- مورد تشکر
- 1,691 پست
- حضور
- 1 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
کفران همواره زشت و مستوجب عقاب است . اما دو موضوع هست که می تواند آن را تشدید کند یا تخفیف بدهد :
1. نوع و کیفیت نعمت
2. آگاهی دریافت کننده ی نعمت
خوب حالا با دقت توجه کنید . نوع نعمت : وجود ! همه ی ما زمانی « نیست » بوده ایم ( یعنی وجود نداشته ایم ، به هیچ شکل و فرم ) و خداوند ما را را اراده ی خود « هست » کرده است . در برابر نعمت وجود ، هیچ نعمتی قدرت عرض اندام ندارد و همه ی نعمت های دیگر تبعی از آن است . پس تا اینجا دریافتیم که نوع نعمت عبارت است از بزرگ ترین نعمت هستی .
حالا بند دو : انسان اگر اشرف مخلوقات نباشد ، یقینا در زمان خلق خود یکی از برترین آفریده های خداوند بوده است . پس مشخص شد که دریافت کننده ی نعمت از هوش و عقل و آگاهی ای برخوردار است که اکثر دیگر موجودات از آن برخوردار نیستند .
حال نتیجه را بررسی کنیم : بزرگ ترین نعمت هستی ، به یکی از برترین و آگاه ترین موجودات داده شده است . به نظر شما آیا کفر و شرک در انسان مستوجب این سزای سنگین نیست ؟
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری