کلید اسرار موفقیت از نظر اسلام

[meshkaat]

بنام خدا
یکی از آرزوهای بشری ؛ دست یافتن به موفقیت ها در زندگی خود می باشد و برای دست یافتن به چنین سعادتی باید از راهش وارد شد وراهش چیزی نیست جز شناخت کلید اسرار موفقیت.
و حالا کلید اسرار موفقیت
1.خودشناسی
كسي می تواند از قدرتهاي عجيب روحي خود استفاده كند كه از وجود آنها آگاهي داشته باشد و در صدد بيدار ساختن آنهاباشد .بنابراين انسان براي دستيابي به مقامات عالي معنوي بايد خودش را بشناسد و به وجود اين قدرتها ورا ه پرورش وتكامل آنها آشنا باشد تاراه ترقي و پيشرفت براي او روشن شود .

بسياري از جوانان براي آشنايي با زيباييهاي طبيعت به كوهنوردي ومسافرت و به جاهاي دور ويا حتي به كشورهاي ديگر سفر ميكنند وخود را به زحمت فراوان مي اندازند ولي مهمتر ازاين گردشها اين است كه به سفر خوديابي بپردازند وبدانند پي بردن به اسرار وجود خودشان اهميت بسيار بيشتري از شناخت رازهاي جهان دارد به همين جهت حضرت علي (ع) ميفرمايند :معرفت النفس انفع المعارف (1) یعنی شناخت نفس نافعترين همه معارف است.
زيرا بامعرفت نفس موانعي كه در وجود او در مورد كسب انواع معارف و ترقي ونجات هست براي او روشن ميشود. انسان با شناخت آنها دريچه هاي نور وروشنايي را براي خود ميگشايد وبا انجام مقتضيات ورفع موانع بزرگترين راه نجات را به دست مي آورد .
فكر وانديشه ،اراده وتصميم وهمت وايمان ويقين از قدرتهاي پرتوان نفس شما هستند آنها را از ضعف و سستي پاكسازي نموده واز قيد وبندها آزاد نماييد واز آنها همچون بال براي پرواز به سوي خوبيها ونيكيها استفاده كنيد. (2 )
براين اساس حضرت علي (ع) ميفرمايند:
ان النفس جوهره ثمينه من صانها رفعها ومن ابتذلها وضعها (3 )
براستي كه كه نفس گوهري گرانبهاست هر كس اورا محافظت كند اورا بلند مينمايد وهر كس اورا به ابتذال بكشاند اورا پست ميكند .
پاورقی:1.شرح غررالحكم- جلد 4-ص148
2. مجتهدي -سيد مرتضي -اسرار موفقيت- ص11
3.شرح غررالحكم -جلد 2-ص 522

[مسلمان ایرانی]

سلام.

اگر قرآن را جستجو کنیم برخی عوامل معنوی و غیر مستقیم را نیز در عوامل موفقیت میبینیم. مثلا:


لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ

إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ

به امید ظهور

[meshkaat]

سلام.

اگر قرآن را جستجو کنیم برخی عوامل معنوی و غیر مستقیم را نیز در عوامل موفقیت میبینیم. مثلا:
لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ

إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ

به امید ظهور:rose:

بنام خدا

آشنايي با معارف
آشنايي بامعارف راه سعادت و نيكبختي است وما بايد آنرا از سر چشمه وحي بياموزيم واز كساني كه عقايد خود را از مكتب وحي نياموخته اند بپرهيزيم .پس اول براي شناخت معارف و عقايد صحيح به سفيران الهي كه گفتار آنان سر چشمه وحي گرفته شده است روي آوريم و از راهنماييهاي آنان سود جوييم زيرا كه آنان راه هدايت به سوي معارف الهي هستند.

از گذشته تا كنون انسانها از يك ميلياردم نيروهاي مغزي خود استفاده ميكنند و بقيه بدون استفاده باقي ميماند.
حال يك سوال پيش ميآيد انسان كه نميتواند از تمام نيروهاي مغزي خود استفاده كند چگونه ميتواند بدون بهره گيري و استفاده از راهنما ييهاي صاحبان وحي به معارف عالي راه يابد و خداي جهان آفرين را بشناسد ؟

خداوند ميفرمايد:من المومنين رجال صدقو ا ما عاهدوالله عليه.(احزاب/23)بعضي از مومنين مرداني هستند كه راست گفته اند بر آنچه را كه خداوند از آنان پيمان گرفته است.
همان طور كه قرآن ميفرمايد تنها عده اي از مردم با ايمان بر عهدي كه از روز ازل بسته اند باقي ميمانند ولي عده اي ديگر ازروي آگاهي يا نا خود آگاه از صراط مستقيم دور ميشوند به سوي دامهاي شيطان را ه يافته اند واندك اندك احترامي كه بايد نسبت به خاندان وحي و فرمايشات آنان داشته باشند كم ميشود .بنا بر گفته هاي پيشين ما بايد عقايد ومعارف را از قرآن مجيد واز طريق اهل بيت (ع) بياموزيم و حقايق را از راهي كه آنان راهنمايي نموده اند فراگيريم . زيرا باقياس و رأ ي شخصي نه تنها نميتوانيم به معارف وحقايق دست يابيم بلكه در گمراهي و ضلالت سرگردان خواهيم ماند .
آنان كه به مقام عالي معارف راه مييابند وقلب خود را با كسب معارف نوراني ميسازند هر چه مراحل عاليتري را ميپيمايند وعظمت خداوند را بيشترمي يابند خود را در برابر خداوند و آل محمد(ص) كوچكتر ميبيند وتقصير وكوتاهي خودشان بيشتر در نظر شان جلوه گر ميشود .

فردا كه زوال شش جهت خواهد بود قدر تو به قدر معرفت خواهد بود

[meshkaat]

[quote]

بنام خدا
آشنايي بامعارف راه سعادت و نيكبختي است وما بايد آنرا از سر چشمه وحي بياموزيم واز كساني كه عقايد خود را از مكتب وحي نياموخته اند بپرهيزيم .پس اول براي شناخت معارف و عقايد صحيح به سفيران الهي كه گفتار آنان سر چشمه وحي گرفته شده است روي آوريم و از راهنماييهاي آنان سود جوييم زيرا كه آنان راه هدايت به سوي معارف الهي هستند.

بنام خدا
عبادت وبندگي:
عبادت به معناي نماز وروزه و اموري مثل اينها نيست بلكه بامراجعه به روايات اهل بيت (ع) متوجه ميشويم كه عبادت به معناي بندگي خداوند است وبندگي خدا در صورتي محقق ميشود كه انسان آنچه را كه خداوند از او ميخواهد انجام دهد و خواسته خداوند فقط اين نيست كه به نماز و روزه بپردازيم و در كثر ت انجام آنها بكوشيم (1 )
از امام سجاد(ع) است كه فرمود:من عمل بما افترض الله عليه فهو من اعبد الناس (2)
هر كه عمل كند به آنچه خدا بر او فرض كرده است او از عابدترين مردم است .در حديث بالا ميبينيم كه هيچ اشاره اي به عبادتي خاص يا كثرت آن نشده است بلكه فقط فرموده است آنچه خدا واجب و فرض كرده بايد عمل كنيم نه فقط نماز يا فقط روزه .اهميت اعمال وعبادات به زيادي آنها نيست بلكه به ارزش آنهاست وعبادات در صورتي داراي ارزش فراوان هستند كه داراي تأثير فراوان باشند و بتوانند در باطن انسان تحول ايجاد كنند با اين بيان روشن ميشود كه اولياء خدا كه در نفس خود تحول ايجاد نموده و ا ز قدرتهاي معنوي بهره مند شده اند ملاك موفقيت آنان تأثير زياد عبادتهاي آنها بوده است نه كثرت عبادت آنان اگر چه در موارد بسياري تأ ثير فراوان عبادات بستگي به كثرت آنها دارد ولي اين يك قانون كلي نيست .
پاورقی:
1.مجتهدي – سید مرتضی-اسرار موفقیت؛ص59و 60

2.اصول كافي -جلد 4؛ ص 257-باب عبادت

[meshkaat]

[quote=meshkaat;21618]

بنام خدا
عبادت وبندگي:
عبادت به معناي نماز وروزه و اموري مثل اينها نيست بلكه بامراجعه به روايات اهل بيت (ع) متوجه ميشويم كه عبادت به معناي بندگي خداوند است وبندگي خدا در صورتي محقق ميشود كه انسان آنچه را كه خداوند از او ميخواهد انجام دهد و خواسته خداوند فقط اين نيست كه به نماز و روزه بپردازيم و در كثر ت انجام آنها بكوشيم (1 )
از امام سجاد(ع) است كه فرمود:من عمل بما افترض الله عليه فهو من اعبد الناس (2)
هر كه عمل كند به آنچه خدا بر او فرض كرده است او از عابدترين مردم است .در حديث بالا ميبينيم كه هيچ اشاره اي به عبادتي خاص يا كثرت آن نشده است بلكه فقط فرموده است آنچه خدا واجب و فرض كرده بايد عمل كنيم نه فقط نماز يا فقط روزه .اهميت اعمال وعبادات به زيادي آنها نيست بلكه به ارزش آنهاست وعبادات در صورتي داراي ارزش فراوان هستند كه داراي تأثير فراوان باشند و بتوانند در باطن انسان تحول ايجاد كنند با اين بيان روشن ميشود كه اولياء خدا كه در نفس خود تحول ايجاد نموده و ا ز قدرتهاي معنوي بهره مند شده اند ملاك موفقيت آنان تأثير زياد عبادتهاي آنها بوده است نه كثرت عبادت آنان اگر چه در موارد بسياري تأ ثير فراوان عبادات بستگي به كثرت آنها دارد ولي اين يك قانون كلي نيست .
پاورقی:
1.مجتهدي – سید مرتضی-اسرار موفقیت؛ص59و 60

2.اصول كافي -جلد 4؛ ص 257-باب عبادت

بنام خدا
قلب انسان رابط است ميان جهان ماده و عالم معني. قلب اگر سالم باشد ميتواند بااستفاده از نيروي معنوي كه دارد الهام دهنده و الهام پذير باشد .سلامت قلب در صورتي است كه از زنگار و آلودگيها پاك واز نا پاكيهاي روحي دور باشد در صورتي كه انسان مرتكب گناه شود دل تيره ميشود وتوانايي استفاده از قدرتهاي معنوي را از دست ميدهد واز فيوضات رحماني بي بهره ميماند. تقوا داروي مرضهاي قلبي و روحي است بوسيله تقوا بايد قلب را شستشو داد وزنگار و تيرگيها را از دل زدود .(1 )
امام صادق (ع) درباره تقوي ميفرمايد: خداي عزوجل هيچ بنده اي را از خواري گناهكاري به عزت تقوي منتقل نكند جز اينكه بي دارايي اورا بي نياز وبي عشيره عزيز گرداند وبي همنشين اورا مأنوس نسازد يعني اورا با خود انس دهد . (2 ) حال نمونه اي رابراي حديث بالا عرض ميكنم حضرت امام، انسان متكامل بوده اند كه روح الهي خويش را به حقيقت وارستگي آراسته بودند. باآنكه از بهترين استعداد و زمينه مناسب امكانات براي رسيدن به انواع مظاهر دنيا برخوردار بودند ولي هيچ گاه به دنبال دنيا نرفته بلكه ازآ ن گريزان و روي گردان بودند. درست به همين دليل و به مشيت خداوند دنيا در تمام مظاهر گوناگونش به ايشان روي آورد و به اوج محبوبيت شهرت قدرت و امكانات دنيا دست يافتند ود ر اين مرحله نيز امتحاني نيكو دادند چرا كه او خانه را به صاحبخانه تسليم كرده ودل را يكپارچه به محبوب سپرده بود ونه خود ي براي خود مي پنداشت ونه دلي براي خود تا چيزي را جز خدا براي خود بخواهد يا آنكه به چيزي جر خدا دل سپارد .(3)

پاورقی:
1.مجتهدي- سید مرتضی-اسرار موفقیت- ص83
2.اصول كافي -جلد 4 - باب طاعت وتقوي ص233
3. رحيميان-محمد حسن-درسايه آفتاب- ص58

[meshkaat]

[quote=meshkaat;21763]

بنام خدا
قلب انسان رابط است ميان جهان ماده و عالم معني. قلب اگر سالم باشد ميتواند بااستفاده از نيروي معنوي كه دارد الهام دهنده و الهام پذير باشد .سلامت قلب در صورتي است كه از زنگار و آلودگيها پاك واز نا پاكيهاي روحي دور باشد در صورتي كه انسان مرتكب گناه شود دل تيره ميشود وتوانايي استفاده از قدرتهاي معنوي را از دست ميدهد واز فيوضات رحماني بي بهره ميماند. تقوا داروي مرضهاي قلبي و روحي است بوسيله تقوا بايد قلب را شستشو داد وزنگار و تيرگيها را از دل زدود .(1 )

بنام خدا
ياد خداوند دلهاي افسرده را نشاط و آرامش ميبخشد وآنهارا جلا داده واز قساوت نجات ميدهد ولي غفلت و ترك ياد خدا و اهل بيت ع قلب را تيره و تار ميسازد و دل را در تحير و سردر گميهاي دائمي گرفتار مينمايد (1 )
حال يك سؤال پيش ميآيد كه چرا ما در اين بحثها مكررا درباره جلادادن قلوب ودل و گرفتن زنگار از آنها صحبت مي كنيم؟ پاسخ اين است كه براي اينكه انسان به موفقيت نهايي كه همانا كمال و قرب الهي است برسد بايد راه پر پيچ وخمي را پشت سر بگذارد و موانع زيادي را از پيش روي خود بردارد .يكي از اين موانع كه به سختي در مسير موفقيت انسان مؤثر است همان زنگار گرفتن قلوب و دل است كه ابتدا بايد آن مانع را برداشت سپس راه را مرحله به مرحله به پايان رساند .ما در اين فصل و فصول گذشته به چگونگي از بين بردن اين مانع از سر راه بحثهايي كرديم .خداوند در قرآن مجيد مي فرمايد :

ومن يعش عن ذكر الرحمان نقيض له شيطانا فهو له قرين (2)
هر كس از ياد خداوند رخ بتابد شيطاني را به سوي او بر مي انگيزانيم كه همنشين او باشد .
فراموش كردن گناهان، قساوت قلب و تسلط شيطان و ...از آثار ترك ياد خداست. ياد خدا انسان را از گرفتاريهاي روحي نجات ميدهد و اطمينان و آرامش خاطر را براي او به ارمغان ميآورد. به اين نكته بايد توجه داشته باشيم كه ياد اهل بيت (ع) نيز ايجاد ميشود.
مابايد در گرفتاريها و شدائد به آنان پناه ببريم زيرا اهل بيت رسالت كشتي نجات است و پناهگاه مردم بي پناه و ستمديده هستند .بنا به اين مناسبت خاطره اي كوتاه را از شهيد سر لشگر عباس بابايي نقل ميكنيم: سر لشكر بابايي در يكي از جنگها شيميايي شد و سر او پر شده بود از تاولهاي ريزي كه خارش داشت ودر اثر خاراندن ميتركيد و اين مسئله موجب ناراحتي او بود. به او اصرار كردم كه به بيمارستان برود ولي او پيوسته نگران وضعيت جنگ بود. وي گفت: در شرايط فعلي اگر به بيمارستا ن بروم مرا بستري ميكنند .در همان روزها به طرف جزيره مجنون در حركت بوديم كه به بركه آبي كه پراز نيزار بود رسيديم .عباس لحظه اي ايستاد سپس با حالتي خاص به من گفت :ميداني اين آب كدام آب است ؟گفتم: خب آبي مثل همه آبها. عباس گفت: اگر دقت كني امام حسين وحضرت ابالفضل (ع) در كربلا دستشان را به همين آب زدند اين آب متبرك است سپس پياده شد وباآب سرش را شستشو داد. او معتقد بود تاولهاي سرش مداوا خواهد شد .چند روز از اين ماجرا نگذشته بود كه تمام تاولهاي سرش مداوا شد .(3)
پاورقی:

1: اسرار موفقيت- نشر حاذق ص133

2: سوره زخرف آيه 36

3:پرواز تا بينهايت ص201

[meshkaat]

[quote=meshkaat;21913]

بنام خدا
ياد خداوند دلهاي افسرده را نشاط و آرامش ميبخشد وآنهارا جلا داده واز قساوت نجات ميدهد ولي غفلت و ترك ياد خدا و اهل بيت ع قلب را تيره و تار ميسازد و دل را در تحير و سردر گميهاي دائمي گرفتار مينمايد (1 )
حال يك سؤال پيش ميآيد كه چرا ما در اين بحثها مكررا درباره جلادادن قلوب ودل و گرفتن زنگار از آنها صحبت مي كنيم؟ پاسخ اين است كه براي اينكه انسان به موفقيت نهايي كه همانا كمال و قرب الهي است برسد بايد راه پر پيچ وخمي را پشت سر بگذارد و موانع زيادي را از پيش روي خود بردارد .يكي از اين موانع كه به سختي در مسير موفقيت انسان مؤثر است همان زنگار گرفتن قلوب و دل است كه ابتدا بايد آن مانع را برداشت سپس راه را مرحله به مرحله به پايان رساند .ما در اين فصل و فصول گذشته به چگونگي از بين بردن اين مانع از سر راه بحثهايي كرديم .خداوند در قرآن مجيد مي فرمايد :

بنام خدا
انتظار از ويژگيهاي عالي مرداني است كه در را ه موفقيت گام برميدارند. گروهي انتظار را مهمترين عامل موفقيت در اين روزگار ميدانند ومعتقدند انسان ميتواند همه عوامل تعالي و تكامل را در انتظار راستين جستجو نموده وبه وسيله آن بر فراز آسمان معنويت به پرواز درآيد وخود را از مشكلات و گرفتاريهاي اجتماعي و گرفتاريهاي روحي نجات بخشد .انتظار به معناي واقعي و كامل آن حالتي است دشوار كه گويي هاله اي از اسرار آنرا احاطه كرده است و اندك مردماني وارسته به كمال آن راه يافته اند (1 ) و براي اين مشكل است كه خداوند آنرا آزمايشي براي خلق نهاده است.
علي بن جعفر به نقل از برادرش موسي بن جعفر (ع) فرمود: چون پنجمين فرزند هفتمين امام ناپديد گردد خدا را خدارا باشيد براي دين داري خود مبادا شما رااز دين بدر برد. صاحب الامر به ناچار غيبتي خواهد داشت تا آنكه معتقدان به امامت هم ازاين عقيده برگردند همانا اين خود يك آزمايشي است از طرف خدا كه خلق خود را با آن بيازمايد . ( 2)
انتظار يك نوع استمداد باطني از عالم غيب و راه تقرب به خداوند است و اگر تداوم يابد با مرور زمان تيرگيهايي كه در اعماق وجود انسان وجود دارد نابود مي كند و ازاين طريق راه تكامل را به سوي او مي گشايد .به نظر اين حقير منتظر واقعي كسي است كه امام زمان را ميبيند وبا او در ارتباط است و ما در همين عصر حاضر كساني را داشته ايم كه به اين موفقيت يعني منتظر واقعي بودن رسيده اند. از جمله اين منتظران واقعي آيت الله مرعشي نجفي است كه امام زمان به ايشان ميفرمايند قدر خودرا بدان به خاطر انتساب به اهل بيت (ع) و شكر اين نعمت را كه موجب سعادت و افتخار زياد است بجاي آور وحضرت در ادامه فرمودند : اي سيد تأسف بر اهل علمي كه عقيده شان انتساب به ماست ولكن اين اعمال را ادامه نميدهند (3)
ممكن است سؤال شود چگونه است كه برخي ميتوانند با امام زمان در ارتباط باشند ولي برخي ديگر نميتوانند ؟با توجه به فرمايشات خاندان وحي ميگوييم خداوند مهربان همه انسانها را به سوي تكامل معنوي و روحي فراخوانده است ودر دعوت عمومي خود به همه كساني كه دراين راه قدم بردارند اجر وپاداش ميدهد همان گونه كه ميزبان ميهمانان خويش را دعوت ميكند ودر صورت شركت در مجلس ا ز همه آنان پذيرايي ميكند خداوند نيز زمينه پيشرفت وتكامل را در انسانها ايجاد نموده است و به اين گونه آنان را به سوي تكامل دعوت كرده است ودر قرآن مجيد صريحا فرموده است: والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا* (4)هركس در راه ما كوشش كند ما حتما اورا به راههاي خود هدايت ميكنيم.

پاورقی:

1.اسرار موفقیت-.ص193و194

13. اصول كافي- ج 2 -باب درامر غيبت امام عصر ص561

14. فرازهايي از وصيتنامه الهي اخلاقي آيت الله مرعشي نجفي -ص56

15. سوره عنكبوت آيه 69

[meshkaat]

[quote=meshkaat;22467]

بنام خدا
انتظار از ويژگيهاي عالي مرداني است كه در را ه موفقيت گام برميدارند. گروهي انتظار را مهمترين عامل موفقيت در اين روزگار ميدانند ومعتقدند انسان ميتواند همه عوامل تعالي و تكامل را در انتظار راستين جستجو نموده وبه وسيله آن بر فراز آسمان معنويت به پرواز درآيد وخود را از مشكلات و گرفتاريهاي اجتماعي و گرفتاريهاي روحي نجات بخشد .انتظار به معناي واقعي و كامل آن حالتي است دشوار كه گويي هاله اي از اسرار آنرا احاطه كرده است و اندك مردماني وارسته به كمال آن راه يافته اند (1 ) و براي اين مشكل است كه خداوند آنرا آزمايشي براي خلق نهاده است.
علي بن جعفر به نقل از برادرش موسي بن جعفر (ع) فرمود: چون پنجمين فرزند هفتمين امام ناپديد گردد خدا را خدارا باشيد براي دين داري خود مبادا شما رااز دين بدر برد. صاحب الامر به ناچار غيبتي خواهد داشت تا آنكه معتقدان به امامت هم ازاين عقيده برگردند همانا اين خود يك آزمايشي است از طرف خدا كه خلق خود را با آن بيازمايد . ( 2)

بنام خدا
بانگاهي كوتاه به زندگي نوراني اهل بيت (ع) وروش مجالست و برخورد آنان با مردم كه به حضور آنان شرفياب ميشوند پي ميبريم كه هر يك از آنان به تني چند از كساني كه از گفتار دلنشين و روح پرور آنان استفاده ميكردند عنايتي خاص داشته وفرد يا افراد خاصي را صاحب سر خود ميدانستند و رازهاي بزرگي از جهان خلقت و عوالم ملك و ملكوت را براي آنان فاش ساخته وبا پرده برداشتن از اسراري كه براي اغيار ناشناخته است قلب آنان را روشن ميساختند. ولي اسرار خود را از نااهلان كتمان مينمودند و آنان را در جريان مطالبي كه كشش آن را نداشتند نميگذاشتند (1)

در حديثي از امام صادق (ع) كه به دنبال آيه 61بقره فرمودند " اين براي آن است كه انان به آيات خدا كفر ورزند و پيغمبران را به ناحق بكشند "
سپس فرمودند :هلا به خد ا كه آنها را به دست خود و باشمشيرهاي خود نكشتند ولي احاديث آنها را شنيدند وآن را شهرت دادند وبه واسطه آن گرفتار شدند و كشته شدند اين فاش كردن سر است و تجاوز است وگناه است .(2 )
اكنون قدرتهاي استكبار جهاني اسرار ورازهاي سياسي خود را نه تنها از دولتهاي ديگر و نه تنها از ملت خود بلكه از بسياري از رجال سياسي دولت خويش نيز پنهان ميكنند و آنها را در انحصار افرادي محدود قرار ميدهند همچنين كمپانيهاي بزرگ و شركتهاي فعال جهان نيز رازداري را مهمترين عامل موفقيت خود ميدانند وفاش شدن اسرار خود را به منزله شكست خود و پيروزي رقيبان خويش ميپيدارند .ولي درمكتب اهل بيت (ع) كه مردم را به كتمان ورازداري فرمان داده اند به خاطر اين گونه غرض ورزيهاي نا بخردانه نيست زيرا در نظر آن بزرگواران اگر اظهار راز مايه پيشرفت برادران ديني باشد و مفسده اي را در بر نداشته باشد داراي هيچ گونه ايرادي نيست .
پاورقی:
1. مجتهدي-اسرار موفقیت-نشر حاذق ص226
2. اصول كافي- ج 5 -باب فاش كردن( اسرار مذهب) ص367

[dindar]

[quote=meshkaat;22929]

بنام خدا
بانگاهي كوتاه به زندگي نوراني اهل بيت (ع) وروش مجالست و برخورد آنان با مردم كه به حضور آنان شرفياب ميشوند پي ميبريم كه هر يك از آنان به تني چند از كساني كه از گفتار دلنشين و روح پرور آنان استفاده ميكردند عنايتي خاص داشته وفرد يا افراد خاصي را صاحب سر خود ميدانستند و رازهاي بزرگي از جهان خلقت و عوالم ملك و ملكوت را براي آنان فاش ساخته وبا پرده برداشتن از اسراري كه براي اغيار ناشناخته است قلب آنان را روشن ميساختند. ولي اسرار خود را از نااهلان كتمان مينمودند و آنان را در جريان مطالبي كه كشش آن را نداشتند نميگذاشتند (1) [/right]
در حديثي از امام صادق (ع) كه به دنبال آيه 61بقره فرمودند " اين براي آن است كه انان به آيات خدا كفر ورزند و پيغمبران را به ناحق بكشند "
سپس فرمودند :هلا به خد ا كه آنها را به دست خود و باشمشيرهاي خود نكشتند ولي احاديث آنها را شنيدند وآن را شهرت دادند وبه واسطه آن گرفتار شدند و كشته شدند اين فاش كردن سر است و تجاوز است وگناه است .(2 )
اكنون قدرتهاي استكبار جهاني اسرار ورازهاي سياسي خود را نه تنها از دولتهاي ديگر و نه تنها از ملت خود بلكه از بسياري از رجال سياسي دولت خويش نيز پنهان ميكنند و آنها را در انحصار افرادي محدود قرار ميدهند همچنين كمپانيهاي بزرگ و شركتهاي فعال جهان نيز رازداري را مهمترين عامل موفقيت خود ميدانند وفاش شدن اسرار خود را به منزله شكست خود و پيروزي رقيبان خويش ميپيدارند .ولي درمكتب اهل بيت (ع) كه مردم را به كتمان ورازداري فرمان داده اند به خاطر اين گونه غرض ورزيهاي نا بخردانه نيست زيرا در نظر آن بزرگواران اگر اظهار راز مايه پيشرفت برادران ديني باشد و مفسده اي را در بر نداشته باشد داراي هيچ گونه ايرادي نيست .
پاورقی:
1. مجتهدي-اسرار موفقیت-نشر حاذق ص226
2. اصول كافي- ج 5 -باب فاش كردن( اسرار مذهب) ص367

سلام آقای مشکات
مرسی بابت کلید اسرار ی که گفتید. برام خیلی جالب بود.کاش آقای علی جوهر و سنبلعلی و .... اینجا رو هم بخونند تا بدونیم حرفی برای گفتن دارند یا نه؟؟؟؟
البته به شرطی که خودشان منبع علمی نباشند و منابع معتبری اگه دارند رو کنند.

[meshkaat]

انتظار از ويژگيهاي عالي مرداني است كه در را ه موفقيت گام برميدارند. گروهي انتظار را مهمترين عامل موفقيت در اين روزگار ميدانند ومعتقدند انسان ميتواند همه عوامل تعالي و تكامل را در انتظار راستين جستجو نموده وبه وسيله آن بر فراز آسمان معنويت به پرواز درآيد وخود را از مشكلات و گرفتاريهاي اجتماعي و گرفتاريهاي روحي نجات بخشد .انتظار به معناي واقعي و كامل آن حالتي است دشوار كه گويي هاله اي از اسرار آنرا احاطه كرده است و اندك مردماني وارسته به كمال آن راه يافته اند (1) و براي اين مشكل است كه خداوند آنرا آزمايشي براي خلق نهاده است.

علي بن جعفر به نقل از برادرش موسي بن جعفر (ع) فرمود: چون پنجمين فرزند هفتمين امام ناپديد گردد خدا را خدارا باشيد براي دين داري خود مبادا شما رااز دين بدر برد. صاحب الامر به ناچار غيبتي خواهد داشت تا آنكه معتقدان به امامت هم ازاين عقيده برگردند همانا اين خود يك آزمايشي است از طرف خدا كه خلق خود را با آن بيازمايد.(13)
انتظار يك نوع استمداد باطني از عالم غيب و راه تقرب به خداوند است و اگر تداوم يابد با مرور زمان تيرگيهايي كه در اعماق وجود انسان وجود دارد نابود مي كند و ازاين طريق راه تكامل را به سوي او مي گشايد .به نظر اين حقير منتظر واقعي كسي است كه امام زمان را ميبيند وبا او در ارتباط است و ما در همين عصر حاضر كساني را داشته ايم كه به اين موفقيت يعني منتظر واقعي بودن رسيده اند.
**********
1: مجتهدي - سید مرتضی-اسرار موفقیت-نشر حاذق -.ص193و194
2: اصول كافي- ج 2 -باب درامر غيبت امام عصر ص561