-
۱۳۸۷/۰۳/۱۹, ۰۶:۴۶ #1
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۵
- نوشته
- 742
- مورد تشکر
- 1,784 پست
- حضور
- 9 روز 5 ساعت 34 دقیقه
- دریافت
- 21
- آپلود
- 0
- گالری
-
119
معراج پيامبر اسلام
سبحان الذي اسري بعبده ليلا من المسجد الحرام الي المسجد الاقصي الذي باركنا حوله....
مسئله معراج پيامبر از جمله مسائل بسيار مهمي است كه در مورد آن پرسش هاي فراواني وجود دارد و جا دارد به تحليل ديدگاه هاي اطراف آن بپردازيم
در اين تاپيك قصد دايم به زواياي مختلف معراج بپردازيم و به پرسش هاي پيرامون آن پاسخ دهيم
از جمله پرسش ها:
داستان معراج را توضيح دهيد.
هدف از معراج چه بود؟
معراج جسماني بود يا روحاني؟
چگونه بهشتي كه هنوز نيامده و جهنمي كه هنوز نيامده است را پيامبر مشاهده كرد؟
به چه وسيله پيامبر به معراج رفت؟
منظور از قرب پيامبر در معراج چيست؟
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۳/۱۹, ۰۶:۵۸ #2
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 158
- مورد تشکر
- 300 پست
- حضور
- 1 ساعت 35 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
داستان معراج
معراج ، جريان عروج پيامبر(صلى الله عليه وآله) به آسمان است كه تعدادى از آيات قرآن ، آن را بازگو كرده است . براساس آيه نخست سوره اسراء ، خداوند پيامبر(صلى الله عليه وآله) را در آغاز شب ، از مسجدالحرام به سوى مسجدالاقصى در بيت المقدس حركت داده و آنگاه به همراهى جبرئيل به آسمان عروج كرده است .
-
۱۳۸۷/۰۳/۱۹, ۰۷:۰۰ #3
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 158
- مورد تشکر
- 300 پست
- حضور
- 1 ساعت 35 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
هدف از معراج
از آيات و احاديث استفاده مى شود كه هدف از معراج پيامبر(صلى الله عليه وآله) سه چيز بوده است: 1. بزرگداشت فرشتگان ; 2. ديدن عجايب و اسرار آفرينش ; 3. بازگو كردن آن براى مردم.
حضرت امام صادق(عليه السلام) مى فرمايند: «همانا خداوند هرگز داراى مكان و زمان نيست، ولى خدا مى خواست فرشتگان و ساكنان آسمان هايش را با گام نهادن پيامبر(صلى الله عليه وآله) به ميان آنها ، مورد احترام و تجليل قرار دهد و نيز مى خواست شگفتى هاى عظمتش را به پيامبرش نشان دهد، تا او پس از بازگشت براى مردم بازگو كند».
نكته قابل توجه اين است كه جريان معراج تازگى نداشته، بلكه درباره بعضى از پيامبران پيشين ـ البته به صورت محدود ـ نيز اين امر واقع شده است; مانند: معراج حضرت عيسى(عليه السلام).
قرآن كريم درباره معارج پيامبر به آسمان ها و مشاهده هاى آن حضرت مى فرمايد: و بار ديگر او ]جبرئيل[ مشاهده كرد، نزد سدرة المنتهى، كه جنت المأوى در آن جا است، در آن هنگام كه چيزى ]نور خيره كننده اى[ سدرة المنتهى را پوشانده و چشم او هرگز منحرف نشد و طغيان ننمود، او پاره اى از آيات و نشانه هاى بزرگ پروردگارش را مشاهده كرد.
بنابراين، پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله) در آسمان ها گفتوگوها و مشاهدات بسيارى داشتند. در معراج پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله)، درس هاى بسيار آموزنده اى وجود دارد كه ذكر آنها در اين مختصر نمى گنجد.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۵/۰۱, ۱۰:۰۳ #4
پرسش: دلایل جسمانى بودن معراج پیامبر چیست؟ اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله)، معراج هاى متعدد داشته اند، آیا همه جسمانى و روحانى بود یا فقط روحانى بوده است؟
پاسخ: براى روشن شدن پاسخ این پرسش، لازم است که به سه موضوع اشاره شود: الف) دیدگاه هاى موجود در کیفیت معراج و سیر رسول خدا(صلى الله علیه وآله); ب) ادلّه اثبات جسمانى و روحانى بودن معراج; ج) آیا پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)یک معراج داشته یا بیشتر؟
الف) در چگونگى معراج، و سیر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) سه دیدگاه وجود دارد:
1. رسول خدا با جسم و روح شریفش از مسجد الحرام به مسجد الاقصى و از آن جا نیز با همان جسم و روح، به آسمان ها عروج نمود.
2. آن حضرت، با روح و جسد تا بیت المقدس سیر فرمود و از آن جا، تنها با روح به آسمان ها عروج نمود.
3. سیر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) از ابتدا روحانى بوده نه جسمانى.
نظر اوّل، عقیده بسیارى از مفسران و علماى شیعه و اهل سنت است; از جمله شیخ طوسى در تبیان ، مرحوم طبرسى در مجمع البیان ، علامه مجلسى در بحارالانوار و... .
بسیارى مفسران اهل سنت نیز تصریح کرده اند که معراج، جسمانى و روحانى بوده است، از جمله: ابى صغیر، محمد بن جریر طبرى ، ابى حیّان اندلسى ، ابن کثیر ، بیضاوى در انوار التنزیل ، فخر رازى ، سید قطب ، مراغى .
2. علامه طباطبائى درباره معراج پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرموده اند: «ظاهر آیه و روایات، محفوف به قراینى است که آیه را داراى ظهور نسبت به آن جزئیات مى کنند; ظهورى که به هیچ وجه قابل دفع نیست و با در نظر داشتن آن قراین، از آیه و روایات چنین استفاده مى شود، که آن جناب، با روح و جسدش از مسجد الحرام تا مسجد الاقصى رفته است، امّا عروجش به آسمان ها از ظاهر آیات سوره نجم...و صریح روایات بسیارى بر مى آید که این عروج واقع شده و به هیچ وجه نمى توان آن را انکار نمود، چیزى که هست ممکن است بگوییم که این عروج، با روح مقدسش بوده است، ولیکن نه آن طور که قائلین به معراج روحانى معتقدند، که به صورت رؤیاى صادقه بوده است، چه اگر صرف رؤیا مى بود، دیگر جا نداشت آیات قرآنى این قدر درباره آن اهمیت داده و سخن بگوید و در مقام اثبات کرامت درباره آن جناب برآید...، بلکه مقصود از روحانى بودن آن این است که روح مقدس آن جناب، به ماوراى این عالم مادى یعنى آن جایى که ملائکه مکرمین منزل دارند و اَعمال بندگان بدان جا منتهى و اَقدار از آن جا صادر مى شود، عروج نموده و آن آیات کبراى پروردگارش را مشاهده و حقایق اشیا و نتایج اعمال برایش مجسم شده، ارواح انبیاى عظام را ملاقات و با آنان گفت و گو کرده است، ملائکه کرام را دیده و با آنان صحبت نموده و آیات الهى را دیده که جز با عبارات «عرش» «مجب» «سراقات» تعبیر آنها ممکن نیست.
3. عقیده گروهى به نام «جَهْمیه» است که قائل هستند معراج از ابتدا روحانى بوده است.
ب) ادلّه اثبات جسمانى و روحانى بودن معراج:
1. از ظاهر آیه شریف: (سُبْحَـنَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِى لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الاَْقْصَا) که تعبیر به «عبده» فرموده، بیان گر این است که معراج، در بیدارى بوده نه در خواب; جسمانى بوده نه روحانى. بیشتر مفسّران که معراج را جسمانى و روحانى مى دانند، به این دلیل اشاره کرده اند; از جمله آیت اللّه جوادى آملى، فرموده اند: خداوند مى فرماید: «اسرى بعبده» و نفرموده «بروحه». «عبد» همان مجموع جسم و روح است، ظاهر این است که عروج در بیدارى صورت گرفته، نه در خواب; به تعبیر علامه طباطبائى(قدس سره)فخر این نیست که انسان عروج را خواب ببیند; این خواب را دیگران نیز مى بینند...، سپس فرمود: «سیر بدنى آن حضرت، هرگز به معناى خروج از عالم طبیعت و ورود به ماوراى طبیعت نخواهد بود، زیرا آسمان، مانند زمین موجودى مادى و طبیعى بوده و احکام طبیعت به هر یک از آنها جارى است.»
2. انکار مشرکان و واکنش شدید آنان: وقتى رسول خدا، جریان معراج را براى مردم تعریف کرد، مشرکان به شدّت آن را انکار کرده و گفتند: چنین امرى امکان ندارد و از همین راه، شروع به کوبیدن رسول خدا کردند و این امر دلیل است که معراج جسمانى بوده، پیامبر، هرگز مدعى خواب یا مکاشفه روحانى نبوده است; در ضمن جمعى از مفسران به این دلیل اشاره کرده اند; از جمله آیت اللّه مکارم شیرازى و ابن کثیر و بیضاوى از مفسران اهل سنت.
3. اگر ما باور کنیم که قدرت خدا بى نهایت است و بر هر امرى که از نظر عقلى محال نباشد، تعلّق مى گیرد، جسمانى بودن معراج به خوبى ثابت مى شود. در قرآن مجید، نمونه هاى فراوانى از امور خارق العاده که بیان گر قدرت نامتناهى خدا است، بیان شده; از جمله آوردن تخت بلقیس، از سرزمین یمن به فلسطین در کمتر از یک چشم به هم زدن.
بیضاوى از مفسّران اهل سنت مى گوید: «امروز ثابت شده که اجسام در قبول اعراض، مساوى اند، و از آن جا که قدرت خدا بر هر امر ممکنى تعلّق مى گیرد، خدا قادر است که حرکت سریع ]که یک نوع عرض است[ در بدن پیامبر یا هر کس که بدن آن حضرت را حمل کند، ایجاد نماید».
ج ـ در مورد این که پیامبر یک معراج داشته یا بیشتر، از آیات و روایات استفاده مى شود که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، معراج هاى متعدد داشته است. از آیات سوره نجم، اثبات دو معراج براى پیامبر قطعى است: (وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى ); پیامبر(صلى الله علیه وآله) و جبرئیل امین را مرتبه دیگرى در نزد سدرة المنتهى دید. در آیات پیش از این آمده است: (ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى ); پیامبر نزدیک شد، سپس نزدیک شد، به اندازه دو کمان یا نزدیک تر. در روایتى از امام صادق(علیه السلام)آمده است: ابوبصیر از آن حضرت پرسید: رسول خدا(صلى الله علیه وآله)را چند نوبت به معراج بردند، فرمود: دو نوبت.
پاورقی ها:
شیخ الطوسى، تفسیر تبیان، ج 6، ص 446.
. فضل طبرسى، تفسیر مجمع البیان، ج 9، ص 261.
. بحارالانوار، ج 18، ص 289.
. طبرى، تفسیر طبرى، ج 8، ص 16.
. ابى حیّان اندلسى، النهر الماد من البحر المحیط، ج 3، ص 538.
. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 25.
. تفسیر بیضاوى، ج 2، ص 291.
. تفسیر کبیر، ج 19 و 20 و 21، ص 296.
. سید قطب، تفسیر فى ظلال القرآن، ج 5، ص 302.
. تفسیر مراغى، ج 13، ص 32.
. المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوى همدانى، ج 13، ص 40.
. محمد بن حسن شیبانى، نهج البیان عن کشف معانى القرآن، ج 3، ص 221.
. عبدالله جوادى، تفسیر موضوعى، ج 9، ص 71.
. تفسیر نمونه، ج 12، ص 15.
. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، همان.
. تفسیر بیضاوى، ج 2، ص 291.
. نمل، آیه 40 و نیز ر.ک: تفسیر نمونه، همان.
. تفسیر بیضاوى، همان.
. نجم، آیه 13و14.
. نجم، آیه 8و9.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۵/۰۱, ۱۰:۰۴ #5
آیا معراج پیامبر اکرم(ص) روحانی بوده است یا جسمانی؟
علاوه بر اینکه مشهور میان دانشمندان اسلام (اعم از شیعه و اهل تسنن) این است که این امر در بیداری صورت گرفته ظاهر خود آیات قرآن در آغاز سوره اسراء و همچنین سوره نجم نیز وقوع این امرا را در بیداری گواهی می دهد.
تواریخ اسلام نیز گواه صادقی بر این موضوع است، زیرا در تاریخ می ؛خوانیم هنگامی که پیامبر(ص) مسأله معراج را مطرح کرد مشرکان به شدت آنرا انکار کردند و آنرا بهانه ؛ای برا کوبیدن پیامبر(ص) دانستند، این به خوبی گواهی میدهد که پیامبر هرگز مدعی خواب یا مکاشفه روحانی نبوده و گرنه این همه سر و صدا نداشت و اگر در روایتی از حسن بصری میخوانیم که «این امر در خواب واقع شده است» و یا خبری که از عایشه نقل شده «به خدا سوگند بدن پیامبر از میان ما نرفت تنها روح او به آسمانها پرواز کرد» ظاهراً جنبه سیاسی داشته و برای خاموش کردن جنجالی بوده است که درباره مسأله معراج در میان عده ؛ای به وجود آمده بود.
-
۱۳۸۸/۰۲/۲۱, ۱۰:۱۶ #6
معراج
سلام لطفا درمورد معراج پیامبر توضیحاتی بنویسد
-
۱۳۸۸/۰۲/۲۱, ۱۲:۵۱ #7
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,882
- مورد تشکر
- 6,314 پست
- حضور
- 2 روز 1 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 157
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
حقیقت معراج پیامبر،
جز سیر او از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی و از آنجا به «سدرةالمنتهی» چیزی نیست از بررسی آیات می توان این حقایق را به دست آورد:
1- اندازه مسافت این سیر ملکوتی
2- زمان این سیر و مقدار آن
3- چه چیزهایی را در این سیر ملکوتی مشاهده کرد؟
استخراج پاسخ این مسائل در گرو نقل متون و ترجمه آیات است.
نخستین آیه سوره اسراء، مربوط به معراج رسول گرامی صلی الله علیه و آله است.
«سبحان الذی أسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر؛ منزه است خدایی که شبانگاه بنده خود را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی که اطراف آن را برکت داده ایم، برد، تا آیات خود را نشان او بدهیم؛ به درستی که فقط او شنوا و بینا است.»
و در سوره نجم قسمتی از آیه های 18-5 مربوط به این سیر معنوی و الهی و قسمت دیگر به حادثه نزول وحی در آغاز بعثت است.
«علمه شدید القوی* ذو مرة فاستوی* و هو بالافق الاعلی* ثم دنا فتدلی* فکان قاب قوسین أو أدنی* فاوحی الی عبده ما أوحی* ما کذب الفؤاد ما رای* أفتمارونه علی ما یری* و لقد رآه نزلة اخری* عند سدرةالمنتهی* عندها جنة المأوی* اذ یغشی السدرة مایغشی* ما زاغ البصر و ما طغی* لقد رای من آیات ربه الکبری»
موجود نیرومندی (فرشته وحی) او را تعلیم داده است این معلم قدرتمند (به هنگام نزول وحی) در افق بالا، قد برافراشت، و برای او نمایان گردید، سپس نزدیک شد و در میان زمین و آسمان آویزان گردید و به قدری نزدیک شد که به اندازه دو میدان تیر یا دو سر کمان یا از آن هم کمتر بود این معلم به بنده خدا آنچه باید وحی کند، وحی کرد، ولی آنچه را دید دل آن را تکذیب نکرد. آیا با او در آنچه که دیده است (جبرئیل) به مجادله برمی خیزید؟ یکبار دیگر او را نیز دیده است نزد «سدرةالمنتهی»، نزد آن است جنة المأوی (بهشتی که جایگاه متقیان است)، هنگامی که سدره را پوشاند، دیده منحرف گردید و (از قوانین رؤیت) طغیان نکرد او بعضی از آیات خدا را دید.
آیات یاد شده که در دو فراز نقل شد، اشاره به دو حادثه است و قدر مشترک هر دو این است که پیامبر در هر دو جبرئیل را مشاهده نمود.
فراز نخست مربوط به آغاز نزول وحی است که در آن حادثه، جبرئیل را در افق بالا، با قد برافراشته مشاهده نمود و به او آنچنان نزدیک شد که فاصله میان آن دو به اندازه فاصله دو میدان تیر یا دو سر کمان یا از آن هم کمتر شد، آنگاه فرشته وحی، آنچه را که بنا بود به پیامبر وحی کند، وحی نمود.
فراز دوم از این آیات مربوط به معراج و رؤیت فرشته وحی در این سیر روحانی می باشد او این فرشته را نزد «سدرةالمنتهی» دیده، نه تنها فرشته را دیده، بلکه آیات بزرگ پروردگار خود را نیز دیده، چنانکه می فرماید: «لقد رأی من آیات ربه الکبری» این بخش از آیات مربوط به سیر او در کره خاکی نیست، بلکه به گواه اینکه جبرئیل را کنار سدرةالمنتهی دید، و در نزد سدره، جنةالمأوی قرار دارد، طبعاً این آیات در جهان خارج از کره زمین می باشد.
بنابراین پیامبر صلی الله علیه و آله در سیر خود دو بار آیات خدا را دیده است:
در سیر خود از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی، چنانکه در آیه سوره اسراء فرمود: «لنریه من آیاتنا».
در سیر خود از مسجدالاقصی تا سدرةالمنتهی، و در این سیر آیات بزرگ خدا را دیده است.
جالب توجه اینکه قرآن آیاتی را که پیامبر صلی الله علیه و آله در مسیر مسجدالحرام تا مسجدالاقصی دیده، با لفظ " کبری" توصیف نمی کند در حالی که آیاتی را که پیامبر در ادامه آن سیر مشاهده کرده، آیات کبری معرفی می کند و این خود گواه بر آن است که ظرف این آیات مختلف بوده است، آیات نخست در این کره، و آیات دوم در جهان خارج از این کره خاکی بوده است.
البته در این آیات گواهی بر این که سیر دوم به دنبال سیر نخست بوده و این دو سیر، یک جا و در یک زمان انجام گرفته اند، نیست و ممکن است در دو زمان، و به صورت جدا از هم انجام گرفته باشد ولی اگر معراج جسمانی و روحانی آن حضرت بیش از یک بار تحقق نپذیرفته باشد، طبعاً باید سیر دوم به دنبال سیر نخست بوده و مجموعاً در یک شب انجام گرفته باشد.
با توجه به این توضیحات می توان پرسشها را از خود آیات استخراج نمود و چنین است:
الف: مسافت این سیر آفاقی از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی و از آنجا تا سدرةالمنتهی که جنةالمأوی در نزدیکی آن قرار دارد، بوده است.
ب: زمان این سیر به گواه لفظ «اسری» که در سیر شبانه به کار می رود، شب بوده ولی چه مقدار از شب را اشغال کرده است، آیات درباره آن ساکت است.
ج: او در سیر، آیات باعظمت خدا را مشاهده کرد آن هم نه همه آیات بلکه به حکم لفظ «من» در جمله «لنریه من آیاتنا» بخشی از آیات خدا را مشاهده نمود.
لفظ «اسری» هرچند بازگوکننده زمان این سیر آفاقی است، و اینکه همگی در شب انجام گرفته است، ولی لفظ «لیلاً» به عنوان تأکید آمده، تا هر نوع شک و ابهام را در زمان آن بزداید و در سخنان عرب این نوع تأکید فراوان است چنانکه می گوید:
«سری لیلی و بت کئیبا؛ شب من سپری شد و به حالت غم و اندوه شب را پایان رسانیدم.»
برخی از نویسندگان غربی به پیروی از برخی مفسران که در سیره ی رسول خدا رقم زده اند در تفسیر و ارجاع ضمایر آیات وارده در سوره نجم دچار اشتباه شده اند و تصور کرده اند که مقصود رؤیت خدا است در حالی که محور بحث در هر دو فراز، جبرئیل امین می باشد و منشأ آن بی دقتی در آیات و پیروی از تفاسیر سطحی است و ما برای رفع این اشتباه بار دیگر به توضیح بخشی از این آیات می پردازیم:
«علمه شدید القوی؛ این معلم دارای عقل و خرد است و در آسمان (به هنگام نزول وحی) قد، برافراشت.»
«و هو بالافق الاعلی؛ در حالی که آن معلم در افق بالا قرار داشت.»
«ثم دنی فتدلی؛ آن معلم پیامبر نزدیک شد و در آسمان آویزان گردید.»
«فکان قاب قوسین أو أدنی؛ آن معلم به اندازه ای نزدیک شد که فاصله او با پیامبر به اندازه دو کمان یا کمتر از آن بود.»
«فاوحی الی عبده ما اوحی؛ آن معلم به بنده خدا (پیامبر) وحی کرد آنچه را که وحی کرد.»
همانطور که ملاحظه می فرمایید جز دو ضمیر (علمه، عبده) که اولی به پیامبر، و دومی به خدا برمی گردد، مرجع تمام ضمایر، « معلم نیرومند » پیامبر است که او را آموزش داد و وحی را آورد و احتمال دارد ضمایر خصوص این جمله به خدا برگردد یعنی خدا به بنده خود وحی کرد آنچه را که وحی کرد .
«جان دیون پورت» پس از بیان مسائلی جمله «دنی فتدلی» را چنین معنی می کند: بالاخره اجازه تقرب به حضور یافت و تا جایی رفت که به اندازه دو کمان تا عرش خدا بیشتر فاصله نداشت.
باید برای این نویسنده دو نکته را تذکر داد:
اولا: آیات سوره نجم از دو بخش تشکیل شده و آیه مورد نظر او مربوط به آغاز نزول وحی است نه معراج، و آیات مربوط به معراج از آیه « و لقد رآه نزلة اخری» آغاز می گردد.
ثانیا: ضمیر «دنی فتدلی» به فرشته وحی برمی گردد نه پیامبر اکرم و مقصود این است که جبرئیل به پیامبر نزدیک شد و در برابر دیدگان او در آسمان قد برافراشت.
قرآن معجزه ی معراج را برای پیامبر صلی الله علیه و آله ثابت می کند، و از آن دفاع می نماید با وجود این چگونه مسیحیان و مقلدان آنان می نویسند "مسلمانان از پیامبر معجزاتی نقل می کنند، اما انسان از مرور در قرآن به شگفت می افتد که از معجزه در آن خبری نیست".
آنان این آیات را چگونه تفسیر می کنند؟
روایات و احادیث اسلامی درباره معراج آن قدر فراوان است که هرگز نمی توان گفت این احادیث و اخبار همگی مجعول و موضوع می باشد.
شگفتی از کسی است که درباره حالات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به خبر واحدی که طبری نقل کرده است استناد می جوید و افسانه غرانیق را گواه بر روح سازش پیامبر می گیرد و یا گفتگوی پیامبر و خدیجه را با ورقه نشانه عدم یقین او می داند اما این احادیث را که همان طبری و غیره به صورت متواتر نقل کرده اند، نادیده می گیرد و به عقیده خویش بر همه قلم سرخ می کشد.
این نوع نویسندگان پیشداوران متعصبی هستند که قبلاً مدعا را ساخته سپس به دنبال دلیل آن می روند و لذا در موردی که با عقیده آنان سازگار است به یک خبر نیز اکتفا می کنند ولی در موضوع دیگر که خلاف آن را اندیشیده اند برای صدها خبر و حدیث ارزشی قائل نمی شوند.
ویرایش توسط درگاه محبوب : ۱۳۸۸/۰۲/۲۱ در ساعت ۱۳:۰۴
یا صاحب الزمان(عج)....اول كلاس درس انتظار حضورو دل دردست بيا
آخراشك ظهور حله،سهله يا جمكراني جانابيا
ادرکنی العجل الغوث الساعه الامان
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۸/۰۲/۲۸, ۰۷:۴۹ #8
با سلام وتشکر لطفا اگر ممکن است مطالبی از خود پیامبر در مورد معراج وچیزهایی که دیده بودند بفرمایید
ممنون
-
۱۳۸۸/۰۲/۲۸, ۰۹:۳۲ #9
کسی کتابی سراغ داره که معراج پیامبر رو بطور کامل نوشته باشه
البته اگه تفسیرات طولانی و ... نکرده باشه خیلی بهتره
فقط اتفاقات معراج رو کامل گفته باشه.
-
۱۳۸۸/۰۲/۲۸, ۱۲:۲۶ #10
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,882
- مورد تشکر
- 6,314 پست
- حضور
- 2 روز 1 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 157
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
یا صاحب الزمان(عج)....اول كلاس درس انتظار حضورو دل دردست بيا
آخراشك ظهور حله،سهله يا جمكراني جانابيا
ادرکنی العجل الغوث الساعه الامان
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری