-
۱۳۸۷/۰۳/۲۶, ۲۱:۰۱ #1
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۶
- نوشته
- 909
- مورد تشکر
- 1,317 پست
- حضور
- 1 روز 53 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
اعجاز علمي ===> کوه ها و دریا ها
سپری شدن کوهـهـا مانند ابـرهـا :
وَتَرَى الْجِبَالَتَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِيأَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ: نمل(88)
وکوه هارا می بينی گمان می کنی ثابت هستند، در حاليکه مانند ابرها سپری می شوند».
«مُرور»: در اصل بمعنی: آمدن و گذشتن و رفتن است،
و در معنی ضمنی خود بمعنی: سپری شدن يا نمودن است. و در آيه منظور از آمدن و رفتن و درگذشتن ياسپری شدن: متولد شدن و زندگی نمودن و مردن است.
نکته آيه: کوهها مانند ابرها سپری میشوند:
با تابش خورشيد به درياها و اقـيانوس ها و آب های سطح زمين، آب بخار می شود و به جو می رود. بعد ابر شکـلمی گيرد و در بارش آب مجدداً به زمين برمی گردد. اين روند و فرايند هميشگی تولد وزندگی و مرگ ابرهااست.
کوهـهايابر اثر فـشار درونی زمين به بالاشکل می گيرند،يا بر اثر فشار به بالادر جائی وکشش به پائـيـن در جای ديگرشـکـل می گيرند، يا بر اثر برخورد دو لايه زمين و چين خوردن زمين، و يا بـر اثر آتشفشان ايجاد می شوند، وضمن صدها هزار و ميليونها سال بر اثرعوامل فرسايش خرد شده و به دشتها و درياها برده می شوند وازآنها چيزی نمانده و بازمين يکسان می شـوند و کوهـهـای جـديـد ديگـری در جـاهـای ديگر ايجاد می شود. و ياهمزمان با فرسوده شدن و بين رفتن آنها از بالا و از بيرون، فـشار درون زمين یپـيـوسـتـه آنـها را بلند می کند. اين روند و فرايند زندگی کوهها مانند روند و فرايند زندگی ابرهااست. وبه اين شکل کوهـهـاکـه بـه گـمـان ما "ثابت، استوار و پابرجا" هستند مانند ابرها "سپری" می شوند.
صالح غلامی (پژوهشگر قرآن)
ادامه دارد ...........
ویرایش توسط a3emoon : ۱۳۸۷/۰۳/۲۶ در ساعت ۲۱:۰۴
يارب نظر تو برنگردد!
گفتم يارب مرا براتي بفرست ... توفان زده ام فلك نجاتي بفرست .. .گفتند كه با زمزمه ي يا مهدي .. .نذر گل نرگس صلواتي بفرست
تکيه برتقوا ودانش درطريقت كافريست
راهرو گرصد هنر دارد،توكل بايدش
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۰۳/۲۷, ۲۱:۱۸ #2
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۶
- نوشته
- 909
- مورد تشکر
- 1,317 پست
- حضور
- 1 روز 53 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
ميخ واری کوه ها در زمین:
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا نبا(7)
« و آيا ما کوهها را ميخ وارنگردانيديم»؟
«اوتاداً»: تشبيه بليغ است، بمعني: کالأوتاد، بمعنی: مانند وتد.
«اوتاد» جمع وَتـَد و وَتِد است، بمعنی: تکه چوب يا فلز ميخ مانندی که بخش بزرگتر آن در زمين يا ديوار کوبيده می شود و بخش کوچکتری از آن بيرون می ماند. (بيشتر برای بستن طناب چادر مورد استفاده قرار می گيرد).
نکته آيه: کوهها مانند وتد می مانند:
کوه های سنگی بخش بيشترشان در درون زمين است و بخش کمتری از آن ها بيرون از زمين.
آنچه ما از اين کوهها می بينيم در واقع بخش بالائی آنهاست. و اين دانش البته با قياس های جاذبه ای در بلندي ها و پائيني های زمين بدست می آيد.
لايه بيرونی زمين که روی آن زندگی ميکنيم و قاره ها و اقيانوسها را در بر مي گيرد و در جائی از آن کوه و در جائی ديگر آن دشت است از تعدادی صفحه های بزرگ و کوچک تشکيل شده که در سمت و سوهای گوناگون در حرکت هستند. کوه های سنگی توازن و تعادل و يکپارچگی اين صفحه های در حال حرکت را حفظ می کند. و به اين ترتيب کوههای سنگی هم از نظر شکل مانند وتد می مانند و هم از نظر کارکرد.
صالح غلامی (پژوهشگر قرآن)
ادامه دارد.....
يارب نظر تو برنگردد!
گفتم يارب مرا براتي بفرست ... توفان زده ام فلك نجاتي بفرست .. .گفتند كه با زمزمه ي يا مهدي .. .نذر گل نرگس صلواتي بفرست
تکيه برتقوا ودانش درطريقت كافريست
راهرو گرصد هنر دارد،توكل بايدش
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۰۳/۲۹, ۲۰:۰۲ #3
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۶
- نوشته
- 909
- مورد تشکر
- 1,317 پست
- حضور
- 1 روز 53 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
درست شدن کـوه از سـطـح زمـيـن :
وَ جَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا: فصلت 10
« و در زمين از بالای آن (از سطح آن) کوه ها درست کرد».
به دو شکل ازسطح زمين کوه درست می شود:
1- با بلند شدن سطح زمين:
وقـتی مواد مذاب درون زمين راهی به بيرون پيدا نمی کند تا بشکل آتشفشان بيرون بزند، قـشر بالائی زمين را رفـته رفـته بلند می کند و کوه درست می شود.
2- با چين خوردن سطح زمين:
بر اثر حرکت قـشـرهـای سطح زمين و برخورد آنها با هم و رفتن يکی زير ديگری، سطح زمين چين می خورد و چين ها رفـته رفـته به شکلی که در تصوير می بينيم از حالت افـقی به حالت عمودی در می آيند و کوه درست می شود.
صالح غلامی (پژوهشگر قرآن در سوئد)
ادامه دارد ....
ویرایش توسط a3emoon : ۱۳۸۷/۰۳/۲۹ در ساعت ۲۲:۰۳
يارب نظر تو برنگردد!
گفتم يارب مرا براتي بفرست ... توفان زده ام فلك نجاتي بفرست .. .گفتند كه با زمزمه ي يا مهدي .. .نذر گل نرگس صلواتي بفرست
تکيه برتقوا ودانش درطريقت كافريست
راهرو گرصد هنر دارد،توكل بايدش
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۱, ۲۱:۱۱ #4
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۶
- نوشته
- 909
- مورد تشکر
- 1,317 پست
- حضور
- 1 روز 53 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
نقش کوههای بلند بالا در رسيدن باران و آب به مردم در جهان:
وَ جَعَلْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُم مَّاء فُرَاتًا : مرسلات(27)
« و در آن ( در زمين)کوه های بلند بالا قرار داديم و آب گوارائی را به شما نوشانديم»!
«رَوَاسِی»: جمع رَاسِيَة است بمعنی: چيزی که بخشی ازآن در زمين فرو رفته و استوار و پابرجا است. معانی دوم: ديگ بزرگی که در زمين يا چيز ديگری کاشته می شود و جابجا نمی شود ـــ کوه ــ لنگر.
«شَامِخَات»: جمع شامِخْ، بمعنی: چيز بالا بلندِ پر ابهت و عظمت و ثمر بخش.
توضيح علمي آيه :
توزيع بارندگی در سطح جهانی به کمک بادها صورت می گيرد. وسلسله کوههای بلند بالا نقـش اصلی را در روند و فرايند بادها بازی می کنند. در تصوير جريان بادها که کوه ها عامل آن هـسـتـنـد را می بينيم. جـريان بـادهـا را بـه چندين ناحيه بزرگ تـقـسيم می کنند که نقطه آغاز آنها نواحی زير استوائی دارای فشار بالا در درياها میباشد.بزرگترين آن آتلانتيک شمالی است که 75 ميليون کيلومتر مربع زمين را آب می دهـد.
همينطور بخار برخاسته از آبهای زمين با کوههای بلند بالا برخورد می کند و چنانچه کوه سرد باشد بخارها جمع شده و به جريانهای آب تبديل می شوند وسرچشمه آب رسانی به مناطق ديگر می شوند.
همين طور کوه های بلند بالا بادها را مجبور می کنند که رو به بالا بوزند. و چنانچه بادها سرد بوده و بخار آب با خود داشته باشند، بخار متراکم شده و ابر تشکيل می دهد و می بارد.
و به اين ترتيب چنان که آيه مطرح نمودهکوه های بلند بالا در رسيدن آب و باران به مردم نقش دارند.
(صالح غلامي پژوهشگر قرآن در سوئد )
ادامه دارد ........
يارب نظر تو برنگردد!
گفتم يارب مرا براتي بفرست ... توفان زده ام فلك نجاتي بفرست .. .گفتند كه با زمزمه ي يا مهدي .. .نذر گل نرگس صلواتي بفرست
تکيه برتقوا ودانش درطريقت كافريست
راهرو گرصد هنر دارد،توكل بايدش
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۹, ۲۲:۳۸ #5
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۶
- نوشته
- 909
- مورد تشکر
- 1,317 پست
- حضور
- 1 روز 53 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
كوه هاي رنگارنگ :
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَ حُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَ غَرَابِيبُ سُودٌ (27)
« آيا نمی توانی ببينی: خدا از ابر باران پائين می آورد پس از آن ثمرهائی را با آن درمی آوريم با رنگهـای گوناگون، و از کوهها کوههای سفيد راه راهی، و سرخ با رنگهای گوناگون، و سياهِ سياه را درمی آوريم».
نکته آيه: کوههای سفيد راه راهی و کوههای سرخ با رنگهای گوناگون (يعنی سرخ بدرجات مختلف) و کوههای سياه سياه (يعنی سياه يکنواخت) از زمين در می آيند
کوه های سفيد راه راهی:
کوههای سفيد راه راهی کوههای رسوبی هستند. اين کوهها چگونه تشکيل می شوند و چگونه از زمين بيرون می آيند؟
هنگاميکه باران می بارد جريان آب سنگ و خاک و گياه و پيکر حيوانات و هر چيزی که در مسير آن باشد را با خود بر می دارد و می برد. رفته رفته با کم شدن سرعت جريان آب، آنچه آب با خود برداشته رفته رفته در بستر رودخانه و پيچ و خمهای آن نشست می کند و يا به انتهای رودخانه که ساحل دريا باشد برده می شود و آنجا نشست می کند، و از آنچه نشست می کند يک لايه رسوبی برجای می ماند. هر سال يک لايه جديدی روی لايه قديمی درست می شود. با گذشت زمان و تکرار شدن اين کار لايه های زيادی از رسوبات روی هم جمع می شوند. و پس از آن فشار درونی زمين، زمين را در آن منطقه بلند می کند. با بلند شدن زمين آن لايه هائی که در ضمن هزاران سال و ميليونها سال رفته رفته روی هم دفن شده بودند از زمين بيرون زده می شوند .
کوههای سرخ با رنگهای گوناگون (يعنی سرخ بدرجات مختلف):
کوههائی که رنگ آنها سرخ است کوههائی هستند که عنصر آهن در آنها از عناصر ديگر بيشتر است و آهن نيز در در اثر آب و رطوبت اکسيده می شود و رنگ سرخی بخود می گيرد. از آنجا که عنصر آهن در همه جای آنها يکسان نيست ميزان اکسيده شدن و در نتيجه ميزان سرخ شدن و سرخ بودن آنها در همه جايشان نيز يکسان نيست.اين نوع کوهها نيز بر اثر فشار درونی زمين از زمين بيرون می آيند.
کوههای سياه سياه (يعنی سياه يکنواخت):
در ميان کوههای سياه که به کوههای آتشفشانی معروفند نيز کوههائی هستند که از زير زمين در می آيند. کوههای سياهی که در تصوير می بينيم بر اثر فشار درونی زمين از درون زمين بيرون زده و پيوسته تحت فشار نيروی درونی زمين بلند و بلند تر می شوند.
صالح غلامی (پژوهشگر قرآن در سوئد)
ادامه دارد ......
يارب نظر تو برنگردد!
گفتم يارب مرا براتي بفرست ... توفان زده ام فلك نجاتي بفرست .. .گفتند كه با زمزمه ي يا مهدي .. .نذر گل نرگس صلواتي بفرست
تکيه برتقوا ودانش درطريقت كافريست
راهرو گرصد هنر دارد،توكل بايدش
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۴/۲۱, ۱۶:۰۱ #6
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۶
- نوشته
- 909
- مورد تشکر
- 1,317 پست
- حضور
- 1 روز 53 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
نقش كوهها , و ضخامت پوسته در استوارى زمين
در نه جاى قرآن از كوهها با تعبير«رواسى»ياد شده است (1)
و جعلنا في الارضرواسي ان تميد بهم (2) ،
و كوهها را در زمين پا بر جا و استوار نهاديم تا مبادا[زمين]آنان[مردم]را تكان دهد و بلرزاند».
اساسا تعبير از كوهها به«رواسى»بدان جهت است كه«ثابتهايى»هستند كه برريشههاى مستحكم استوار مىباشند و از ماده«رست السفينة»گرفته شده،به معناىلنگر انداختن كشتى است كه به وسيله اين لنگرها در تلاطم آبهاى دريا استوار وپا بر جا مىماند.از اين رو، كوهها هم چون لنگرهايى هستند كه زمين را در گردشها وچرخشهاى خود،از لرزش و تكان باز مىدارد.
هم چنين از كوهها به«اوتاد»تعبير شده،به معناى ميخها،كه زمين را از هم پاشىو فرو ريزى نگاه مىدارد
و الجبال اوتادا (3) .
مولا امير مؤمنان (ع) در اين زمينه گفتارى دارد،كه به خوبى تعابير اعجاز گونه قرآن راروشن مىسازد.مىفرمايد:
«و جبل جلا ميدها،و نشوز متونها و اطوادها،فارساها في مراسيها،و الزمهامقراراتها.فمضت رؤوسها في الهواء،و رست اصولها في الماء.فانهد جبالها عنسهولها،و اساخ قواعدها في متون اقطارها و مواضع انصابها.فاشهق قلالها،و اطالانشازها،و جعلها للارض عمادا،و ارزها فيها اوتادا. فسكنت على حركتها من انتميد باهلها،او تسيخ بحملها،او تزول عن مواضعها.فسبحان من امسكها بعدموجان مياهها (4) ،
همراه با سرشتن صخرههاى بزرگ زمين و بر آمدن دل اين صخرههاو قلههاى بلند سر به فلك كشيده،در جاى گاههاى خود استواريشان بخشيد. پسقلهها را در هوا به بلندا برد و ريشههاى شان را در آب فرو كشيد.بدين سان خداوندكوهها را با بلنداشان از دشتها جدا ساخت و پايههاى شان را چونان ريشه درختاندر زمينهاى پيرامون و مواضع نصبشان،در اعماق زمين نفوذشان داد.كوهها را باقلههايى بس بلند و سلسلههايى به هم پيوسته و دراز،تكيهگاه زمين ساخت وچونان ميخها بر آن بكوفت.چنين است كه زمين به رغم حركات گوناگونى كه دارد،براى ساكنانش از لرزش و تكان نگاه داشته شد و از فرو در كشيدن بار خود،بازداشته شد و از لغزش از جاى گاه خود در امان ماند.پس بزرگ استخداوندى كهزمين را به رغم تلاطم امواج خروشان آبهاى آن،چنين استوار نگاه داشت».
در بخشى از اين گفتار دوبار آمده:«زمين به رغم حركتهاى خود از لغزش ولرزش و فرو پاشيدگى نگاه داشته شد.»از اين گفتار سه نكته به دست مىآيد:
1.زمين داراى حركتهاى گوناگون است،ولى به رغم اين حركتها آرامش وتعادل خود را حفظ كرده است.
2.پوسته زمين مستحكم است و از هم نمىگسلد و لايههايش گسسته نمىشود،تا ساكنان و بارهايش را در درون خود فرو نكشد.
3.زمين در حركت وضعى و انتقالى و برخى حركتهاى ديگر،آرام و استواراست و از مدارهايى كه به طور منظم در آن مىگردد،بيرون نمىافتد.
اين گونه نكتهها امروزه مورد تاييد اكتشافات و پژوهشهاى علمى قرارگرفته است.اين اثر بزرگ كوهها-كه حيات را بر پهناى زمين ميسر ساخته استبه دليل آن است كه سلسله كوههاى پراكنده در پوسته سخت زمين،همانند كمربندزنجيرهاى اطراف زمين را در بر گرفتهاند.
اكنون بهتر مىتوانيم به ظرافت و دقت فرموده امام عليه السلام در خطبه يكم نهج البلاغهپى ببريم،كه به جاى كلمه جبال(كوهها)واژه صخور(صخرهها)را به كار برده«و وتدبالصخور ميدان ارضه،و به كوههاى گران،زمين را ميخ كوب نموده به آن استوارىبخشيده است».
اين گفتار،تفسير آيه فوق الذكر است و جعلنا في الارض رواسى انتميد بهم (5) .امام عليه السلام جنبه«صخرهاى»بودن كوهها را در جهت استحكام و استوارىمرتبط مىداند.
سلسله كوههاى سنگى-با پستى و بلندىهايى كه دارند-نقش بزرگى در تعادلزمين و ثبات اجزا و استوارى پوسته آن دارند تا اين كوهها با وجود شعلهور بودندرون و التهاب گداختههاى آن،درهم شكسته و لرزان نشوند.
آشنايان با علوم طبيعى مىدانند كه زمين با حلقههايى از سلسله كوهها،محاصرهشده است و اين امر عامل حفظ بيشتر ثبات زمين مىباشد.حكمت و چگونگىارتباط اين سلسله كوهها با يك ديگر و جهت امتداد آنها نيز بر طبيعى دانان پوشيدهنيست.اين سلسله كوهها بر اساس نظمى بديع و محكم و توجه بر انگيز،زمين را بهشكل حلقههايى كوهستانى در آورده است كه از چهار طرف آن را در بر گرفتهاند.
وقتى به نقشه طبيعى زمين نظر مىافكنيم،ناهم وارىهاى زمين را به روشنىمشاهده مىكنيم و مىبينيم سلسله كوهها به طور عموم در طول هر قاره امتدادمىيابد.گويا اين كوهها ستون فقرات قارهها هستند.
هنگامى كه به شبه جزيرههاى هر قاره مىنگريم سلسله كوهها را در طولانىترينشكل ممكن امتداد يافته مىيابيم.در طول جزاير كوهستانى-بزرگ يا كوچك-نيزسلسله كوههايى يافت مىشود.
امروزه با سير و مطالعه در بستر درياها و اقيانوسها به طور يقين ثابتشده استكه بيشتر جزيرهها و ارتفاعات آنها در حقيقت دامنه و امتداد سلسله كوهها وجزئى از آنها هستند،به اين صورت كه قسمتى از آن كوهها در آب درياها فرو رفته وپوشيده شده و بخشى ديگر همانند جزيرهها،بر سطح آب آشكار است.
بنابر اين تمام قارهها به وسيله سلسله كوهها و از طريق خشكى يا دريا به يك ديگرمتصلاند. جالب توجه استبدانيم،حلقهاى از سلسله كوهها در زير دريا و درنزديكى ساحل شمالى قارههاى سه گانه شمالى قرار دارد كه كاملا اقيانوس منجمدشمالى را در بر گرفته است و بسيارى از جزيرههاى حاشيه اين ساحلبرجستگىهاى آن سلسله كوهها هستند.
يعنى در قطب جنوب نيز حلقه ديگرى از سلسله كوهها قرار دارد كه قطبمنجمد جنوب را در بر گرفته است.بين دو حلقه ياد شده حلقههاى ديگر سلسلهكوهها كه در طول قارهها و اقيانوسها از شمال تا جنوب امتداد دارد پيوندى محكمايجاد كرده است.گويى اين سلسله كوهها،چار چوبهايى مشبك هستند كه پنجهدر دست آويز زمين زدهاند و از متلاشى شدن و تجزيه و پراكندگى ذرات زمين درفضا جلوگيرى مىكنند.
از جهت ديگر، درون زمين شعلهور است.آتش بر افروخته و زبانهدار وخشمگينى در درون زمين شعلهور است،گويى نزديك است از خشم به جوش وخروش آيد و اگر ضخامت و سختى پوسته زمين نبود،اين آتش بر افروخته زمين رادرهم مىريخت.زمين لرزهها و آتش فشانهايى كه گه گاه مشاهده مىشود بخشىناچيز از التهاب و فوران آتش درونى زمين است.
سختى و ضخامت پوسته روى زمين-كه از دير باز سرد مانده است-از فوراندرون بر افروخته زمين مانع مىشود و اگر سختى و صلابت پوسته زمين نبود،لرزشهاى شديد و مستمر تمام زمين را فرا مىگرفت.اگر خداوند زمين را نگهنمىداشت و آرامش نمىبخشيد،زمين ساكنانش را در خود فرو مىكشيد واطرافش شكافته مىشد و همه چيز در هم فرو مىريخت. اما خداوند آسمان وزمين را نگاه مىدارد تا از استوارى كه دارند نلغزند ان الله يمسك السماوات و الارض ان تزولا (6) .
ملاحظه مىشود كه كوهها صخرههاى كوهستانى سلسله وارى هستند كه زمين رااحاطه كرده اثر مستقيمى بر توازن زمين دارد و جلوى لرزش آن را مىگيرد،به علاوهسختى اين پوسته در بر گيرنده زمين جلوى اشتعال درونى زمين را نيز مىگيرد،كه دركلام مولا امير مؤمنان عليه السلام به اين حقايق آشكار(از ديدگاه علم روز)اشارت فرمودهاست (7) .
پىنوشتها:
1.سورههاى رعد:3.نمل:61.حجر:19.ق:7.نحل:15.لقم ان:10.انبيا:31.فصلت:10.مرسلات:27.
2.انبيا 21:31.
3.نبا 78:7.
4.خطبه شماره 211(صبحى صالح)ص 328.
5.انبيا 21:31.
6.فاطر 35:41.
7.براى توضيح بيشتر ر.ك:التمهيد،ج 6،ص 161-151.
يارب نظر تو برنگردد!
گفتم يارب مرا براتي بفرست ... توفان زده ام فلك نجاتي بفرست .. .گفتند كه با زمزمه ي يا مهدي .. .نذر گل نرگس صلواتي بفرست
تکيه برتقوا ودانش درطريقت كافريست
راهرو گرصد هنر دارد،توكل بايدش
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۲, ۰۷:۲۷ #7
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,002
- مورد تشکر
- 1,397 پست
- حضور
- 12 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 1
- گالری
- 0
قرآن :کوهها میخهای زمین !
کوهها میخهای زمین اند :
در قرآن میخوانیم : «الم نجعل الارض مهادا والجبال اوتادا»نبا 7 آیا زمین را گسترده و کوهها را میخها قرار ندادیم و« والقی فی الارض رواسی آن تمیدبکم»نحل15 و لقمان10.
رواسی جمع راسیه بمعنی ثابت ومحکم است و "تمید" از " مید" بمعنی میل و اضطراب است. یعنی در زمین کوههای ثابت و محکم افکند تا شما را میل ندهد و این سو و انسو نیاندازد ومضطرب نکند.
میل و اضطراب مردم درصورتی است که زمین خودش مائل و مضطرب و لرزان باشد.
آیات صریح اند در اینکه کوهها میخهای زمین و مانع لرزانیدن و مضطرب شدن آن است. مراد از این اضطراب و لرزه در صورت نبودن کوهها چیست ؟
از پوسته زمین هرچه پایین تر برویم با افزایش یکنواخت حرارت روبرو خواهیم بود مثلا در عمیق ترین معدن طلای جهان در افریقای جنوبی دیواره های معدن به اندازه ای گرم است که دستگاه خنک کننده آن چندین میلیون دلار خرج دارد تا کار کردن را در اعماق معدن بر کارگران تحمل پذیر کند اگر افزایش حرارت را در اعماق ادامه دهیم در عمق پنجاه کیلومتری ، درجه حرارت به هزار و پانصد خواهد رسید که محل ذوب شدن سنگهاست با وجود این بعلت فشار شدید نزدیک به دو هزار اتمسفر که در این عمق حکمفرماست مواد و سنگها سِّال نمیشوند بلکه خاصیت پلاستیکی بدست میآورند که گاهی در قشرهای نازک حرکت کرده و در اثر کم شدن فشار بصورت مذاب درآمده و در شکل آتشفشان بیرون میریزند معمولا پذیرفته شده که هسته و مرکز زمین بعد از پنجاه کیلومتر عمق که هنوز به مرکز اصلی نرسیده دارای دوهزار درجۀ حرارت میشود و آن از درجۀ ذوب آهن که هزار و پانصد و سی وپنج است بیشتر میباشد .
از عمق 3000کیلومتری هستۀ آهنی زمین شروع میشود که درجۀ حرارت آن چهارهزار و درجۀ فشار در حدود دومیلیون اتمسفر است در گذشته میگفتند مرکز زمین مذاب است و بعدها گفتند در آن فشار عجیب ، نمیتواند مذاب باشد بلکه مرکز آن در اثر حرارت و فشار پلاستیکی(شکل) و قابل ارتجاع است و در قشرهای نازک زمین که به بالا میاید بتدریج که از فشار کاسته شده بصورت مذاب درآمده و بصورت آتشفشان بوجود میاید .
بهرحال مرکز زمین مثل پوستۀ آن جامد نیست و پوستۀ آن نسبت بمرکز ، مثل پوسته تخم مرغ است نسبت به دورن تخم مرغ ،،..... زمین با حرکتهای وضعی و انتقالی و محوری و سایر حرکتهای وضعی و انتقالی و محوری و سایر حرکتهای دیگریکه دارد اگر کـــوههـا نـــمیبود مرتبأ پوستـۀ آن که روی هسته ای پلاستیکی شکل قرار گرفته باین سو و آنسو میلغزید و زندگی را غیر ممکن میساخت و چه بسا که پوسته پاره میشد و این کوهها هستند که سر به آسمان کشیده و چند برابر آن در زمین ریشه دوانیده و از هر طرف پوستۀ زمین را بزنجیر کشیده و آنرا بروی هسته میخکوب کرده اند .
ناگفته نماند ریشه کوهها در زیر زمین چند برابر ارتفاع انها روی زمین است و نیز ناگفته نماند که کوهها فقط برروی قاره ها نیستند بلکه در زیر دریاها و اقیانوسها نیز کوههای بساری وجود دارند بلکه طولانیترین سلسله جبال در زیر آبها پنهان است مثلا سلسله جبال اطلس میانه از ایسلند شروع شده بسوی قطب جنوب ادامه دارد ، این سلسله جبال که بشکل حرف انگلیسیs است در حدود بیست هزار کیلومتر طول دارد و بیشتر قله های آن نیم تا یک مایل با سطح آب فاصله دارد .(دریا دیار عجائب)
در مجله مکتب اسلام شمارۀ 8 سال1313 صفحه68 مقاله مفصل و علمی دربارۀ لنگر بودن کوهها هست که بسیار مفید و قابل دقت است .در آنجا نوشته شده است که :
طوفانهای روی کره زمین سرعت حرکت آنرا کم و زیاد میکند مثلا در طول 50 کیلومتر طوفان اگر بلندی کوهها را متوسط 2 کیلومتر فرض کنیم نسبت بجهت طوفان ، 86 میلی متر درثانیه از حرکت زمین کاسته یا ّآن اضافه میشود این افزایش یا کاهش گرچه ناچِـــیز است ولی لرزش و ضربۀ آن باندازۀ انفجار ناگهانی شصت و نه میلیون عدد بمب هیدروژنی ردیف 50مگا تن است(بمب هیدروژنی ردیف 50 مگاتن برابر 2500 عدد بمب اتمی است که در هیرشیما ژاپن استفاده شد) اگر هنگام وقوع طوفانهای وحشتناک ، زمین گرفتار این ضربه ها میشد همه چیز و آثار حیات از بین میرفت. ضربه گیر این ضربه های مخوف کوههــا هستند که بشکل کامل چرخ لنگری تغییرات ناگهانی سرعت را به تغییرات تدریجی سرعت تبــدیل میکنند. این تحقیق با کلمه « آن تمیدبکم » خیلی مناسب است .
اینست معنای آیاتیکه میگوید : کوهها رامیخها قرار دادیم و کوهها برای آنست که زمین از اضطراب و لرزه بازماند. (قاموس قرآن جلد یک 1352)
لايه بيرونی زمين که روی آن زندگی ميکنيم و قاره ها و اقيانوسها را در بر ميگيرد و در جائی از آن کوه و در جائی ديگر آن دشت است از تعدادی صفحه های بزرگ و کوچک تشکيل شده که در سمت و سوهای گوناگون در حرکت هستند. کوههایسنگی توازن و تعادل و يکپارچگی اين صفحه های در حال حرکت را حفظ می کند. و به اين ترتيب کوههای سنگی هم از نظر شکل مانند وتد می مانند و هم از نظر کارکرد.
قـشـرسطح زمين از تعدادی لايه های کوچ و بزرگ جدا از هم تشکيل شده که پيش از اين آنها را ديديم. اين لايه ها که در حرکت می باشند، در جاهـائی يکی از آنها زير ديگری می رود. بخشی از لايه ای که زير لايه ديگر می رود به مواد مذاب درون زمين می رسد و ذوب می شـود. با تنگ شدن عـرصه آتشـفـشـان ايجاد می شود و مواد بيرون ريخته می شود و کوه ايجاد می کند، و همینطور لایه ای که بالای لایه دیگر قرار می گیرد و به بالا حرکت می کند، به شکلی که در تصویر می بینیم چین بر میدارد و رفته رفته چینها بزرگ می شوند و به کوه تبدیل می شوند، که اگر چنين نمی شد در ادامه رفـتن لايه ای زير لايه ديگر، لايه بالائی بالا و بـالاتر می آمد و سطح زمـيـن در مـنطقه مزبور شیب پیدا می کرد.
همينطـور اگر برخورد دو لايه سريع اتفاق بيفتد نيز به شکلی کهدر تصویر می بینیم زمین چین می خورد و رشته کوه درست می شود. که اگر چنين امکانی وجود نمی داشت نيز منجر به بالا رفتن لايه ای و به زير رفـتـن لايه ديگر می شد که در نـتيجه منجر به تمايل و شیب دار شدن سطح زمين می شد و خانه ها مايل می شدند.
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۲, ۰۹:۱۱ #8
جناب mmj
اولا همه جای زمین کوه ندارد از بیابانهای وسیع آفریقا و سایر نقاط جهان گرفته تا بستر پهناور اقیانوسها. و مطلب دوم آن که حجم کوهها در قیاس با بزرگی زمین آنقدر کوچک و ناچیزند که به زحمت می توان حتی آن را با چین و چروک سطح پرتقال با خود پرتقال قیاس کرد. حال این چین و چرو ک ظریف روی سطح زمین که تازه همه جای زمین هم نیست مثل میخ!! کره زمین را از لرزش و اضطراب باز داشته است؟
ویرایش توسط damavand : ۱۳۸۷/۰۶/۲۲ در ساعت ۰۹:۱۳
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۲, ۱۰:۴۰ #9
قرآن مجيد در سورههاي متعددي دربارهي آفرينش كوهها سخن گفته و راز خلقت و اسرار وجود آنها را با تعبيرات گوناگوني بيان كرده است. از بين رازها و حكمتهاي آفرينش كوهها بيشتر روي استقرار و آرامشي كه در پرتو كوهها نصيب ساكنان زمين شده است تكيه كرده و وجود آنها را مانع از پديد آمدن حركات ناموزن و اضطراب و نوسان معرفي مينمايد و در سورههاي گوناگون با عبارات متعدد ميفرمايد:
«وَأَلْقي فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ»؛ «و در زمين كوههاي استواري افكند، (مبادا) كه شما را بلرزاند.»
و گاهي اين حقيقت را به عبارت ديگر بيان كرده و ميفرمايد:
«وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً»؛ «كوهها را ميخهاي زمين آفريديم.»
بررسي واژههاي آيات:
واژهي «جبال»: «جبال» جمع «جبل» به معناي كوه است.305 - 306
واژهي «اوتاد»: جمع «وَتَدْ» به معناي ميخ است.
واژهي «رواسي»: جع «راسيه» به معناي ثابت و محكم است.307 تاكيد بر كلمهي «رواسي» به معناي ثابت و پابرجا، اشارهي لطيفي است كه كوهها هم خودشان ثابتند و هم مايهي ثبات پوستهي زمين و زندگي انسانها ميباشند.308 واژهي «تميد» از «ميد»، به معناي ميل و اضطراب است يعني در زمين كوههاي ثابت و محكم افكند تا شما را ميل ندهد و اين سو و آن سو نيندازد و مضطرب نكند.309
عوامل لرزش و اضطراب زمين:
كرهي زمين داراي 14 تا 16 حركت مختلف است310 كه بعضي مربوط به داخل كرهي زمين و اكثراً نسبت به كرات ديگر انجام ميشود. در اينجا به ذكر حركات عمدهي آن ميپردازيم:
الف. حركت وضعي (دوراني):
زمين در هر 24 ساعت يكبار از مغرب به مشرق دور محور خود ميچرخد و شب و روز بوجود ميآيد، سرعت اين حركت دوراني در مدار استوا، در هر ساعت 1666 كيلومتر و در هر ثانيه 461 متر است كه هر چه به قطبين نزديك شويم از مقدار آن كاسته ميشود.311
ب. حركت انتقالي:
زمين با حركت انتقالي سريع خود، كه سرعت آن 170000 كيلومتر در ساعت است به دور خورشيد ميچرخد.312
ج. حركت هليسي:
چون منظومهي شمسي در هر ثانيه 20 كيلومتر در فضا، و به مقصد نامعلومي به دنبالهي ستارهي «وگا Wega» حركت ميكند، كرهي زمين مجبوراست سرعت حركات وضعي و انتقالي خود را چنان ترتيب دهد تا از كاروان نامبرده عقب نماند و پيشروي نيز ننمايد.
سرعت اين حركت در روز اول تير ماه، ثانيهاي 28900 كيلومتر، و در اول دي ماه 30000 كيلومتر است.313
به طور مسلم اين نوع حركت سريع زمين و بالاخص حركت وضعي آن، در تماس با هواي مجاور آن و در برخورد ملكولهاي هوا با سطح كره، آنچنان حرارتي توليد ميكند كه براي مشكل ساختن حيات بر روي زمين كافي است، اين مشكل در صورتي پيش ميآيد كه هواي مجاور زمين همراه خود زمين حركت نكند و بر اثر برخورد زمين با ملكولهاي هواي ساكن، كه همهي جوانب آن را مانند پوستهي پياز فرا گرفته است حرارت شديدي توليد شود. ولي اگر هواي مجاور زمين پا به پاي خود زمين حركت نمايد و هر دو دست به دست هم و به يك سمت در حال حركت باشند قطعاً چنين خطري پديد نخواهد آمد.314
از اين رو وجود كوهها و پستي و بلنديهاي زمين، در حركت «هواي مجاور» همراه زمين، نقش موثري دارند؛ زيرا در پرتو فواصل رشتههاي كوهها و پستي و بلنديهاي آن كه قشر جامد زمين را به صورت سرزمين شخم زده در آورده است و هواي مجاوري كه با زمين تماس دارد در ميان كوهها حبس شده و پستي و بلنديهاي مختلف زمين كه حتي در برخي از نقاط به 8 كيلومتر ميرسد هواي چسبيده به زمين را درخود نگاه داشته است و هنگام حركت زمين هواي داخل فرورفتگيها و چسبيده به آن، با آن حركت ميكند و هر دو در مسير واحدي پا به پاي يكديگر به گردش خود ادامه ميدهند. و شايد آيهي:
«وَأَلْقي فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ»؛«و در زمين كوههاي استواري افكند تا شما را از حركات ناموزون آن حفظ كند.»
اشاره به اين راز بزرگ باشد كه در سايهي كوهها به وجود ميآيد.316
ممكن است كه اين حركات ناموزون كه كوهها مانع از بروز آن است به خاطر جاذبهي نيرومند ماه باشد كه ميتواند در پوستهي زمين جزر و مدي مانند جزر و مد دريا بوجود آورد و همواره در حركت و اضطراب باشد. ولي مانع بروز اين نوع حركات ناموزون، همان كوهها است. زيرا كوهها در حقيقت در حكم يك زرهي محكم فولادين را دارند كه دور تا دور زمين را احاطه كرده و با توجه به ارتباط و پيوندي كه از زير به هم دارند يك شبكهي نيرومند سرتاسري را تشكيل ميدهند. اگر اين زره محكم و اين شبكهي نيرومند، كره زمين را نپوشانده بود و پوستهي روي زمين از يك قشر نرم و لطيفي مانند خاك و شن تشكيل يافته بود به آساني تحت تاثير جاذبهي نيرومند ماه واقع ميشد و حركات ناموزوني مانند جزر و مد درياها در آن بوجود ميآورد با اين كه قشر محكمي پوستهي زمين را پوشانيده، باز حركات خفيف جزر و مد در آن پيدا ميشود و هر بار حدود 30 سانتيمتر پوستهي زمين به تدريج بالا و پايين ميرود.317
عامل سوم اين لرزشها مواد مذابي است كه هستهي مركزي زمين را تشكيل ميدهد و در دل زمين مملو از گازهاي متراكمي است كه با شدت هر چه تمامتر بر آن فشار ميآورد. زلزلههاي خطرناكي كه ضررهاي جبران ناپذيري بوجود ميآورد به عقيدهي گروهي از دانشمندان نتيجهي حرارت مواد مذاب و گازهاي دروني است كه با شدت خارج ميشوند.
در اين صحنهي متلاطم، يگانه عاملي كه مانع متلاشي شدن قطعات زمين ميگردد همان كوههاست. ريشههاي كوههاي سنگين كه در اعماق زمين فرو رفته و قطعات زمين را در بر گرفته، آنها را به هم اتصال ميدهد و بسان ميخها كه قطعات تخته را به هم متصل ميسازد و از انفكاك و جدايي آن جلوگيري ميكند قطعات زمين را از تفرق و پاشيدگي باز ميدارد.
شايد آيهي «وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً»؛ «كوهها را ميخهاي زمين قرار داديم»
اشاره به همين حقيقت باشد كه بيان گرديد.319
اميرمومنان در ستايش و بيان عظمت كاخ آفرينش چنين ميفرمايد:
«و وتد بالصخور ميدان أرضه»320؛ «و به وسيلهي كوهها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل كرد.»
و در جاي ديگر ميفرمايد:
«و عدل حركاتها بالرّاسيات من جلاميدها»؛321 و حركات زمين را با صخرههاي عظيم و قلهي كوههاي بلند نظم داد.»
ـ علامه طباطبايي(ره) مينويسند: اينكه كوهها را ميخ خوانده، شايد از اين جهت بوده كه پيدايش عمدهي كوههايي كه در روي زمين است از عمل آتشفشانهاي تحت الارض است كه يك نقطه از زمين را ميشكافد و مواد مذاب زميني از آن فوران ميكند و به اطراف آن نقطه ميريزد و به تدريج اطراف آن نقطه بالا ميآيد تا به صورت ميخي كه روي زمين كوبيده باشند در آيد.و باعث سكون و آرامش فوران آتشفشان زير زمين گردد و اضطراب و نوسان زمين از بين برود.322
ـ در مجمع البيان آمده است كه خداوند متعال ميتوانست با چيزي غير از كوهها زمين را در مقابل زلزله حفظ كند، ولي كوهها براي درك مردم مناسبترند و توجه و دقت آنان را بهتر به خود جلب ميكند.323
ـ در آيهي «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَاداً»؛ آيا زمين را بستر قرار نداديم؟ قرآن زمين را به گهوارهاي تشبيه نموده كه قطعات آن بوسيلهي كوهها ـ كه بسان ميخاند ـ به هم پيوستهاند و سنگيني آنها باعث اعتدال حركات آن گرديده است به طوري كه در عين حركت آرام است؛ و در آيهي بعدش ]وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً325 [ضمن تشبيه كوهها به ميخ، به ريشههاي آنها اشاره مينمايد و اين نيز يكي از آيات علمي و اعجازآميز قرآن است.
زيرا تا يك قرن پيش دانشمندان كوهها را تودههاي سنگ عظميي ميپنداشتند كه مانند تپههاي مصنوعي روي زمين ريخته شدهاند و دانشمندان اخيراً پي بردهاند كه قسمت عمدهي هركوهي، زير سطح زمين قرار دارد326 چنانكه «ژرژگاموف» استاد دانشگاه واشنگتن مينويسد:
«نظريهي سطحي بودن كوهها در زمينشناسي، يك قرن پيش از نظريههاي عمومي بوده و اخيراً به اين موضوع پي بردهاند كه بخشي از هر كوه زير سطح زمين قرار داد.»327
در حالي كه قرآن چهارده قرن پيش، پرده از اين راز بزرگ برداشته و كوهها را ميخهاي زمين معرفي كرده است زيرا اينكه خداوند كوهها را ميخهاي زمين قرار داده براي اين است كه اجزائش در حال حركت از هم متلاشي نشوند.328
ـ اما دليل اينكه كوهها ميخهاي زميناند كه آن را به صورت مهد (پرورشگاه) كامل درآوردهاند فعل «جَعَل» (قراردادن) اشعار بر اين دارد كه زمين با ميخكوب شدن به وسيلهي تكوين مستمر كوهها، از اضطراب و زلزلهها و انفجارها به سكون گرائيد و قسمتهاي دروني (مواد مذاب) و قشرهاي بيروني و آب و هوا كه پيوسته در هم ميآميخت و تغيير مكان ميداد مانند قطعات جدائي بود، با هم متصل گشت و با فشرده شدن مواد رسوبي كه پايهي نخستين كوهها ميباشند هر قسمت و قطعهاي از طبقات آن، در جاي خود قرار گرفت و سطح زمين را از فشار انفجارهاي دروني و زلزلههاي هميشگي بازداشت و اگر فشار و به هم پيوستگي كوهها نبود كه مانند ته ميخها در درون زمين پرچ شده و از بعضي قسمتهاي زمين سر برآورده، زمين به صورت مهد آسايش و پرورش كنوني در نميآيد.329
فوائد و اسرار كوهها منحصر به آنچه كه گفته شد نيست. بعضي ديگر از اين فوائد عبارتند از:
1. سرچشمهي نهرها:
قرآن مجيد در برخي از آيات هنگام يادآوري آفرينش كوهها، از وجود نهرها و چشمههاي بزرگ كه يكي از مظاهر بزرگ خلقت و نشانهي وجود تدبير در عالم آفرينش است سخن ميگويد و حكمت ديگر اينكه اين دو (كوهها و نهرها) را در كنار هم ذكر ميكند330 اين است كه ريشهي اين نهرهاي عظيم، وجود كوهها است؛ زيرا هوا در ارتفاعات بسيار سرد است و برف و باران بسان يخچالهاي طبيعي در آنجا ذخيره ميگردد و در بسياري از فصول سال بر اثر كاهش حرارت، از برف و يخ پوشيده است، و در فصل گرما برف و يخها به تدريج آب شده و به صورت چشمه سارها جاري ميگردند و قسمت اعظم اين مايهي زندگي در سايهي كوهها تامين ميگردد.331
2. تصفيهي آب:
كوهها در تصفيهي آبها نقش «تصفيهي شني» را دارند. «تصفيهي شني» عبارت است از عبور آب از لايههاي شني، زيرا لايههاي شني در قسمت پائين، از قلوه سنگ و در قسمت بالا از ماسههاي نرم تشكيل ميگردد. عبور آب از طبقات مختلف كوهها سبب ميشود كه باكتريهاي آب گرفته شود و آب از مواد خارجي تصفيه گردد.
قرآن مجيد به اين دو راز بزرگ در ضمن آيهي كوتاهي اشاره نموده و ميفرمايد: «و در آن ]كوههاي[ استوار ]و[ بلندي قرار داديم، و آبي گوارا به شما نوشانديم.»332 جملهي «رَواسي شامختٍ» (كوههاي بلند) ناظر به راز اول است كه كوهها بر اثر سردي منطقه از جهت ارتفاع، حكم مخزن آب را دارند و جملهي «واَسقينكُم مآءً فُراتاً»؛ «براي شما آب گوارا فراهم نموديم» از آنجا كه پس از بيان آفرينش كوهها آمده است، ميرساند كه كوهها در گوارا ساختن آبها كه همان تصفيهي آن از مواد خارجي و باكتريهاست، نقش موثري دارند.333
3. پناهگاه بودن كوهها:
قرآن كريم ميفرمايد: «و از كوهها براي شما پناهگاههايي مقرر كرد»334
جمعبندي:
- كوهها باعث حفظ كرهي زمين و جلوگيري از پراكندگي آن و موجب آرامش زمين ميگردد.
- كوهها عامل اصلي جلوگيري از سيل و طوفان است، و در برابر بادهاي طوفانزا مقاومت شديد دارد.
- و عامل جلوگيري از كويرها و بيابانهاي خشك و سوزان است.
- كوهها از حركات ويران كننده و لغزش زمين جلوگيري ميكند و سپر زمين در برابر حركات سرسامآور ميشود كه همچون زرهي زمين را در بر گرفتهاند و اين سبب ميشود كه از لرزشهاي شديد زمين كه بر اثر گازهاي دروني اتفاق ميافتد تا حد زيادي جلوگيري گردد.
- كوهها حركات پوستهي زمين را در مقابل جزر و مد ناشي از ماه به حداقل ميرساند.
- كوهها عامل اصلي ذخيرهي آبند كه با ايجاد دره به حكم قانون جاذبه آب را در سراشيبي قرار داده و باعث ميشوند كه درختان و مزارع از آن سيراب شوند و رشد و نمو يابند.
- پستي و بلندي با وجود كوهها، عامل زندگي انسان و حيوان، با تدبير خداوند كريم است.
- كوهها عامل ايجاد نهرها و نهرها عامل پيدايش طبيعت سرسبز و ميوههاي رنگارنگ است و همهي اينها تدبيري است متصل و متحد كه از وجود مدبري حكيم حكايت ميكند.
- اگر فشار و به هم پيوستگي كوهها نبود زمين به صورت فعلي در نميآمد و در نتيجه از وجود كوهها بود كه تمدنها گسترش يافت.
- كوهها فشار هوا و وزش بادها را به صورت ملايم در بر دارد.335
- در اثر حركتهاي انتقالي و وضعي زمين اگر كوهها نبود بين هواي «ثابت» سطح زمين و زمين «متحرك» اصطكاك شديدي پديد ميآمد كه حيات ناممكن ميشد لذا وجود كوهها باعث شده تا هواي ثابت سطح زمين پابه پاي زمين حركت كند و مانع اصطكاك شود.
نتيجهگيري:
از اينكه خداوند كوهها را به ميخ تشبيه كرده است با توضيحاتي كه آمد شايد بتوان نتيجه گرفت كه آيهي (والجبال اوتادا)336 يكي از آيات علمي قرآن و از جمله «اعجاز علمي قرآن» است با اين بيان كه قبلاً به اين نظريه قائل بودند كه كوهها سطحي هستند، ولي الان به اين نتيجه رسيدهاند كه قسمت عمدهي كوهي زير سطح زمين قرار دارد و قرآن با يك تشبيه زيبا اين مطلب را چهارده قرن پيش بيان نموده است.337
پاورقي:
305 . از ثلاثي مجرد اين ريشه 8 اسم مفرد و 33 جمع بر روي هم 41 بار در 33 سوره طي 39 آيه در قرآن كريم آمده است. جمع آن «جبال» و «اَجبال» و «اَجبُل» است. ر.ك: دائره الفرائد در فرهنگ قرآن، دكتر محمدباقر محقق، ج 5، ص 27 كه تنها «جبال» در قرآن به كار رفته است.
306 . ر.ك: قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، مادهي «جبل».
307 . همان، مادهي «رواسي»
308 . ر.ك: تفسير نمونه، ج 11، ص 53.
309 . ر.ك: قاموس قرآن.
310 . ر.ك: قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 112 و اعجاز قرآن از نظر علوم امروزي، يدالله نيازمند، ص .
311 . ر.ك: مجلة مكتب اسلام، شمارهي 8، سال 13، شمارهي مسلسل 152، شهريور ماه 1351 مقالهاي با نام اثر كوهها در آرامش زمين (چرخ لنگر در قرآن)، ص 69.
312 . قرآن و طبيعت (راز كوهها)، بيآزار شيرازي، ص
313 . ر.ك: اعجاز قرآن از نظر علوم امروزي، يدالله نيازمند، ص و قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 112.
314 . قرآن و اسرار آفرينش، همان، ص 113 و 112 و همچنين ر.ك: تفسير نمونه ذيل نباء / 7 و مرسلات / 27.
316 . قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 113.
317 . همان، ص 24 به نقل از قرآن و آخرين پيامبر، ص 185 و همچنين ر.ك: تفسير نمونه ذيل نباء / 7، رعد / 7، لقمان / 10، ق / 7 و مرسلات / 27.
319 . قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 115 و 114 و ر.ك: قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، ذيل مادهي «جبل».
320 . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبه 1.
321 . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبه 91.
322 . ر.ك: تفسير الميزان، ذيل آيهي 7 سورهي نباء.
323 . مجمع البيان، ج 13، ص 12، به نقل از زمين و آسمان در قرآن و نهج البلاغه، سيد علي اشرف حسني، ص 94.
326 . قرآن و طبيعت (راز كوهها)، بيآزار شيرازي، ص 18.
327 . همان، ص 18 به نقل از سرگذشت زمين تاليف ژرژگاموف، ص 126 و 127.
328 . مطالب شگفتانگيز قرآن، گودرز نجفي، ص 36، به نقل از اسلام و هيات، علامه هبة الدين شهرستاني، ص 208.
329 . به نقل از زمين و آسمان در قرآن و نهج البلاغه، سيد علي اشرف حسني، ص 95 و 94.
330 . «وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَاراً» رعد / 3.
331 . قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 116 و 115 به نقل از دائره المعارف فريد وجدي، ح 3، ص 34 و 33.
333 . قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 117 و 116، به نقل از اعجاز قرآن از نظر علوم امروز، ص 86.
335 . ر.ك: زمين و آسمان در قرآن و نهج البلاغه، سيد علي اشرف حسني، ص 98 و 97.
337 . البته از آيهي مذكور در مورد حركت زمين نيز استفاده شده است كه در جاي خود بحث و بررسي دارد و خارج از بحث ماست.
-
تشکرها 6
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۲, ۱۵:۴۷ #10
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,002
- مورد تشکر
- 1,397 پست
- حضور
- 12 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 1
- گالری
- 0
مگر قرار است همه جاهای زمین کوه داشته باشد مثال ساده مگر شما بخواهید تابلویی را به دیوار بزنید همه جاهای انرا میخ میزنید تا نیافتد بله یک میخ یک تابلو بزرگ را بدیوار محکم نگه میدارد
دوم اینکه در متن گفتیم در اقیانوسها نیز خیلی بیشتر از سطح زمین کوه وجود دارد و ریشه های انها عمیق تر اند
سوم چنانکه گفتیم ریشه کوهها تا هسته مرکزی زمین میرسد پس نسرایید که با چین وچروک پرتقال مثل میزنید
از جناب معصومی هم واقعا ممنون زیبا نوشتید
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری