-
۱۳۹۱/۰۲/۲۴, ۱۷:۰۴ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۰
- نوشته
- 34
- مورد تشکر
- 100 پست
- حضور
- 7 ساعت 2 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سوالاتي درباره مذاهب و فرقه ها
سلام
مذهب رسمي كشور ما شيعه است. آيا آمار دقيقي از تعداد شيعيان و سنيان به ثبت رسيده است؟
آيا مذهب سني هم فرقه محسوب ميشود؟ فرق دين و مذهب و فرقه چيه؟
عرفانهاي نوظهور امروزه هم جزء فرقه هاي ضاله محسوب ميشوند؟
کارشناس بحث : پاسخگوی اعتقادی 6
ویرایش توسط همکار مدیر سایت : ۱۳۹۱/۰۲/۲۹ در ساعت ۱۵:۰۷
*** السلام عليك يا ابا عيدالله الحسين عليه السلام ***
-
-
۱۳۹۱/۰۲/۳۱, ۱۰:۳۴ #2
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۹۱
- نوشته
- 691
- مورد تشکر
- 1,177 پست
- حضور
- 12 روز 19 ساعت 54 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دیشه قمبا سلام
دوست گرامی
سوال شما همان گونه که جدا فرموده اید در چند بخش پاسخ داده خواهد شد
ابتدا برای ورود به بحث بهتر به نظر می رسد که آشنایی اجمالی با دین و مذهب و فرقه و تفاوت میان آنهاپیدا کنیم:
دين در لغت معاني مختلفي دارد: دين يعني طاعت و لذا خداوند متعال فرموده: وَلَهُ الدِّينُ وَاصِبًا أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ . و دين خالص همواره از آن او ميباشد، آيا از غير او ميترسيد».(1) دين به معني جزاء نيز آمده است، قرآن كريم فرموده: «(خداوندي كه) مالك روز جزا است مالك يوم الدين»،(2) و نيز به معناي حكم آمده و لا تأخذكم بهما رأفة في دين الله»،(3) يعني در حكم الهي.(4)
دين در اصطلاح به قانون الهي اطلاق مي شود كه براي صاحبان عقل و فكر آمده است و دربرگيرنده اصول و فروعي ميباشد.(5)
مذهب نيز در لغت معاني مختلفي دارد: به معناي طريقه و روش به معناي رأي و به معناي اعتقادي كه بر اساس آن فعلي را انجام ميدهند آمده است.(6)
در اصطلاح اديان به همين معناي اخيري يعني معتقدي كه بر اساس آن فعلي را انجام ميدهند، مذهب گفته مي شود.(7)
مذهب معمولا كار بردش اخص از دين است يعني دين عام است و مذهب خاص. مثلا دين مبين اسلام عام است و شامل همه فرقه هاي اسلامي ميشود و لذا شيعه و سني همه بر اين اعتقادند كه اگر كسي به وجود خداوند و يگانگي او و نبوت پيامبر اكرم (ص) و آنچه او از جانب خدا آورده، اقرار نمايد، مسلمان است و آثار اسلام كه در كتب فقه بيان شده بر آن مترتب است،(8) ولي مذاهب منشعب از دين اسلام علاوه بر اين اعتقادات، اعتقادات يا اعتقاد خاصي دارند كه ديگر مذاهب آن را ندارند مثلا مذهب شيعه معتقد به نصب الهي در امامت است، ولي مذهب تسنن چنين اعتقادي ندارد.
بر اين اساس گاهي يك دين داراي چند مذهب است. بنابراين بين دين و مذهب به اصطلاح معروف از نسب اربعه، عموم و خصوص مطلق است يعني دين شامل مذهب ميشود و عام است و مذهب جزء دين است و خاص ميباشد.
.اما معناي لغوي «فرقه»: كلمه فرقه در لغت از ريشة «فَرْق» به معناي جدا كردن، گرفته شده است و اسم است براي گروهي از مردم.(9) ابن منظور مي گويد: «الفرقة: طائفة من الناس» فرقه به عده و گروهي از مردم گفته می شود.(10)
معني اصطلاحي فرقه: كلمه فِرْقه در اصطلاح، معنايي نزديك به معني لغوي دارد و به گروهي از مردم كه اعتقاد واحدي غير از اعتقاد ديگران را انتخاب و دنبال كنند، فرقه گفته مي شود.(11) مثلاً اگر عده اي از پيروان يك دين، اعتقاد خاصي غير از اعتقاد عموم پيروان آن دين داشته باشند به آن عده «فرقه» گفته مي شود.
در اين جا حديثي از امام صادق ـ عليه السلام ـ ذكر مي شود تا كاربرد اصطلاحي فرقه بيشتر معلوم شود:
از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده كه فرمود: «الحمدالله صارت فرقة مرجئه و صارت فرقة حروريه و صارت فرقة قدريه و سميتم الترابيه و شيعة علي..»(12) يعني حمد خداوند را با اين كه فرقه اي (گروهي) مرجئه شدند و فرقه اي حروريه شدند و فرقه اي قدريه شدند، و شما ترابيه و شيعه علي ناميده شديد.
اين حديث امام صادق ـ عليه السلام ـ نشان مي دهد كه عده اي از مسلمانان كه بيعت با اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ در روز عيد غدير خم را فراموش كردند از گروه مسلمانان جدا شده و به علت اعتقاد به اين كه عمل در ايمان تأثير ندارد. «مرجئه» گشتند(13) و عده اي برخلاف مسلمانان اعتقاد پيدا كردند كه انجام گناه كبيره باعث كفر مي شود و «حروري» (خارجي) شدند(14) و عده اي نيز به دليل اعتقاد به قدر و اين كه خداوند هيچ قدرتي در اعمال بندگان ندارد، «قدريه» شدند.(15) ولي آنان كه بر پيمان خود با علي ـ عليه السلام ـ در روز غدير خم پايبند مانده و از اسلام جدا نشدند «ترابيه» (چون كُنيه حضرت علي ـ عليه السلام ـ ابوتراب بود به طرفداران وي ترابيه اطلاق مي شد) و شيعه علي، ناميده شدند.
با توجه به معناي اصطلاحي فرقه و مذهب مي توان گفت كه «فرقه» به افرادي كه از يك دين جدا شده و عقيده خاصي دارند، اطلاق مي شود و به اعتقاد و روش خاص آن «مذهب» گفته مي شود. بنابراين اين دو كلمه به يك تعبير، معناي مترادفي دارند با اين تفاوت كه كلمه فرقه به افراد خاص بودن آنها نظر دارد و كلمه مذهب روش خاص آنان را مورد توجه قرار مي دهد. پس اين دو كلمه مي توانند به جاي همديگر به كار گرفته شوند. ولي بايد توجه داشت كه فرقه اسم سخت افزاري و مذهب اسم نرم افزاري يك گروه با عقيده خاص مي باشد. تفاوت ديگري كه از استعمال دو كلمه فرقه و مذهب مي توان به دست آورد اين است كه فرقه بيشتر به تقسيم هاي يك دين از لحاظ كلامي و اعتقادي اطلاق مي شود. اما مذهب در تقسيم هاي يك دين از لحاظ فقهي، اعتقادي، اخلاقي و... كاربرد دارد و حتي يك فرقه ديني احتمالاً چندين مذهب مي تواند داشته باشد.
به عنوان مثال اهل سنت چهار مذهب فقهي دارند كه عبارت است از مالكي، شافعي، حنفي و حنبلي و ده ها فرقه ريز و درشت كلامي دارند مانند معتزله، اشعري، ماتريدي، اهل حديث، مشبهه و... به همين دليل مي توان ادعا كرد كه به اصطلاح علماي منطق، رابطه فرقه و مذهب اعم و اخص مطلق است هر فرقه اي مذهب است، ولي هر مذهبي فرقه نيست. البته اين فرق برگرفته از استعمال است و با تغيير استعمال اين فرق هم تغيير مي كند.
در پايان بايد اين نكته را يادآور شويم كه در زبان فارسي اصطلاح فرقه و مذهب با هم فرق چنداني نداشته و به جاي همديگر استعمال مي شوند و شايد تنها تفاوت شان در استعمال، اين باشد كه براي انشعاب هاي اعتقادي و كلامي از اصطلاح فرقه استفاده مي كنند و براي روشن كردن انشعاب هاي فقهي، اصطلاح «مذهب» را به كار مي برند.
پاورقی:1.نحل:52.
2. حمد:4.
3. نور:2.
4. الطريحي، معجم البحرين، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403ق، ج6، ص251.
5. همان.
6. خوزي شرتوني، اقرب الموارد، قم، انتشارات كتابخانه آيةالله مرعشي نجفي، 1403ق، ج1، ص375.
7. همان.
8. رباني گلپايگاني، علي، فرق و مذاهب كلامي، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ اول، 1377ش، ص20.
9. . المنجد (عربي بفارسي) و ترجمه محمد بندريگي، انتشارات ايران، چ دوم، ج 2، ص 1321(بيتا). و معين، محمد، فرهنگ معين، تهران، انتشارات اميركبير، چاپ دهم، 1375، ج2، ص2523.
10. ابن منظور، لسان العرب، بيروت، انتشارات داراحياء التراث العربي، چ اول، 1408ق، ج10، ص244
11. ر.ك: فرهنگ فارسي معين، ج 3، ص 2523
12. كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365، ج4، ص197
13. ر.ك: سبحاني، جعفر، المذاهب الاسلاميه، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ ، چ اول،1423 ق، ص73 تا77
14. همان، ص 120 تا 144.
15. همان، ص 78 تا 80.
16. فرهنگ فارسي معين، ج 3، ص 3976.
17.سایت اندیشه قم
ویرایش توسط شعیب : ۱۳۹۱/۰۳/۰۷ در ساعت ۱۰:۳۷
الهي كفي بي عزا ان اكون لك عبدا و كفي بي فخرا ان تكون لي ربا انت كما احب فاجعلني كما تحب
معبودا بس است مرا اين عزت كه بنده توام و بس است مرا اين افتخار كه تو پروردگار مني.
تو چناني كه دوست ميدارم مرا چنان كن كه دوست ميداري.
امام علی (علیه السلام)
-
-
۱۳۹۱/۰۲/۳۱, ۱۱:۲۶ #3
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۹۱
- نوشته
- 691
- مورد تشکر
- 1,177 پست
- حضور
- 12 روز 19 ساعت 54 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام
از آنچه که درباره مذهب و فرقه وتفاوت آن دو گفته شد واضح می شود که اطلاق مذهب و فرقه هر دو بر اهل سنت جایز است. و آن چه در عرف مصطلح است این که به اهل سنت مذهب گفته می شود اما اگر با تاملاتی که در پست قبلی در باره فرقه و وجه تسمیه آن شد باید به اهل سنت فرقه لقب داد چرا که اصل دین اسلام با ولایت امیر المومنین کامل می شود شیعیان، بر اساس روایات موجود از اهل بیت پیامبر (ص)، اتفاق نظر دارند که “الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ”،(1) مرتبط با واقعۀ اعلان رسمی ولایت امیر المؤمنین (ع) است(2) و روایاتی که ناظر به چنین عقیده ای است، در برخی منابع اهل سنت به نقل از راویان مشهوری؛ چون ابو سعید خدری و ابو هریره نیز مشاهده می شود(3)همچنان که اکثر مفسران فریقین شان نزول این آیه را غدیر خم می دانند. وهم چنین ده ها حدیثی که پیامبر در باره جایگاه اهلبیت در دین اسلام بیان فرمودند(4)همه و همه ماهیت دین اسلام را بیان می دارد حال گروهی که از این معارف کناره گرفته و برای خود بدعت هایی در دین دارند شایسته لقب گرفتن فرقه اند.
1.مائده 3
2.کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۱۹۹-۱۹۸، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۴ هـ ش.
3. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج ۲، ص ۲۵۹، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، ۱۴۰۴ هـ ق.
4.مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 3 - ص 14
الهي كفي بي عزا ان اكون لك عبدا و كفي بي فخرا ان تكون لي ربا انت كما احب فاجعلني كما تحب
معبودا بس است مرا اين عزت كه بنده توام و بس است مرا اين افتخار كه تو پروردگار مني.
تو چناني كه دوست ميدارم مرا چنان كن كه دوست ميداري.
امام علی (علیه السلام)
-
-
۱۳۹۱/۰۲/۳۱, ۱۱:۳۷ #4
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۹۱
- نوشته
- 691
- مورد تشکر
- 1,177 پست
- حضور
- 12 روز 19 ساعت 54 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام
آمار رسمی از طرف مرکز آمار در دست نمی باشد. اما در سایت ها آماری چندگانه موجود است نکته ای که حایز اهمیت است این که دشمنان به خاطر ترسی که از اتحاد و یکپارچگی شیعیان داشته و دارند همیشه در پی کمرنگ نشان دادن این جمعیت و القای تفرق شیعیان نموده اند و این اقدام را در آمار های خود به ظهور رسانده اند در زیر آمار دو طرف را می آوریم:
1- آمار «دائرةالمعارف امام حسين(ع)» از شیعیان ايران ـ سال 2000
جمعیت کشور: 65.865.302
درصد شیعیان نسبت به جمعیت کشور: 95 درصد
2-آمار «سازمان cia» از شیعیان ایران ـ سال 2007
جمعیت کشور: 66.429.284
جمعیت مسلمانان: 65.100.698
جمعیت شیعیان: 59.122.062
درصد شیعیان نسبت به جمعیت کشور: 89 در صد
3-آمار «مجمع جهانی اهلبیت(ع)» از شیعیان ایران ـ سال 2008
جمعیت کشور: 69.500.000
جمعیت مسلمانان: بیش از 98 درصد
جمعیت شیعیان: 61.924.500
درصد شیعیان نسبت به جمعیت کشور: 89 درصد
4-آمار انجمن دین و زندگی اجتماعی «مؤسسه pew» ازشیعیان ایران ـ سال 2009
جمعیت مسلمانان: 73.777.000
جمعیت شیعیان: 66.400.000 - 71.100.000
درصد شیعیان نسبت به جمعیت مسلمان کشور: 95 - 90 درصد
به نقل از :http://www.aqaed.com/shia/world/iran
ویرایش توسط شعیب : ۱۳۹۱/۰۳/۰۲ در ساعت ۰۹:۵۲
الهي كفي بي عزا ان اكون لك عبدا و كفي بي فخرا ان تكون لي ربا انت كما احب فاجعلني كما تحب
معبودا بس است مرا اين عزت كه بنده توام و بس است مرا اين افتخار كه تو پروردگار مني.
تو چناني كه دوست ميدارم مرا چنان كن كه دوست ميداري.
امام علی (علیه السلام)
-
-
۱۳۹۱/۰۳/۰۲, ۱۰:۱۷ #5
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۹۱
- نوشته
- 691
- مورد تشکر
- 1,177 پست
- حضور
- 12 روز 19 ساعت 54 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام
امروزه یکی از تهدیدات اصلی برای جامعه دینداری ظهور عرفان های کاذب و رواج آنها در بین جوانهای ماست این نحله های انحرافی با تحریف در مسایل معنوی ادیان الهی و اضافه کردن مشتهیات نفسانی در بحث های معنوی، سعی در جذب نیرو از اقشار مختلف جامعه کرده اند و با سوءاستفاده از حس معنویت طلبی ابناء بشر به ارائه شربت مسموم خرافه به جای آب زلال کرده اند.
در این میان برخی از این گروه ها خود را منسوب به دینی از آدیان الهی کرده و خویش را معرف معنوی آن دین ارائه می دهند.که به آنها اطلاق فرقه می شود برای نمونه در اسلام فرقه صوفیه ودر یهود کالابا و... را نام برد
اما گروهی از این عرفان ها آموزه های خود را به عنوان یک دین معرفی می کنند و برای خود مبانی و معارف و آموزه هایی معرفی می کنند از میان می توان به آموزه های اشو اشاره کرد.والسلام
الهي كفي بي عزا ان اكون لك عبدا و كفي بي فخرا ان تكون لي ربا انت كما احب فاجعلني كما تحب
معبودا بس است مرا اين عزت كه بنده توام و بس است مرا اين افتخار كه تو پروردگار مني.
تو چناني كه دوست ميدارم مرا چنان كن كه دوست ميداري.
امام علی (علیه السلام)
-
-
۱۳۹۱/۰۳/۲۱, ۲۳:۲۸ #6
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۰
- نوشته
- 34
- مورد تشکر
- 100 پست
- حضور
- 7 ساعت 2 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
شايد سوالم مناسب نباشد ولي در كشور ايران كه اكثريت مردم آن را شيعه ها تشكيل ميدهند چرا اين همه اهل سنت و مهمتر از آن وهابي ها آزادانه ابراز عقيده ميكنندو به مقدسات شيعه توهين ميكنند؟
چرا كسي جلوي وهابي هاي داخل كشور را نميگيرد
*** السلام عليك يا ابا عيدالله الحسين عليه السلام ***
-
تشکر
-
۱۳۹۱/۰۳/۲۲, ۱۹:۰۳ #7
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۹۱
- نوشته
- 691
- مورد تشکر
- 1,177 پست
- حضور
- 12 روز 19 ساعت 54 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام دوست گرامی
اسلام و مخصوصا تشیع با دید وسیعی و پشتوانه محکم عقیدتی که دارد از هیچ گونه ابراز عقیده در چارچوب و بیان استدلال مخالفین ابایی ندارد و بارها بارها آن را ثابت کرده است ولی هیچ گونه توهینی را بر نمی تابد
حال اگر توهینی ابراز شده، یا از نظر حکومت دور بوده(علنی نبوده) یا مصالحی در کار بوده که با آن برخورد نشده است.
ویرایش توسط شعیب : ۱۳۹۱/۰۳/۲۴ در ساعت ۱۲:۰۹
الهي كفي بي عزا ان اكون لك عبدا و كفي بي فخرا ان تكون لي ربا انت كما احب فاجعلني كما تحب
معبودا بس است مرا اين عزت كه بنده توام و بس است مرا اين افتخار كه تو پروردگار مني.
تو چناني كه دوست ميدارم مرا چنان كن كه دوست ميداري.
امام علی (علیه السلام)
-
-
۱۳۹۱/۰۵/۱۵, ۱۶:۱۰ #8
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۹
- نوشته
- 2,250
- مورد تشکر
- 8,184 پست
- حضور
- 45 روز 13 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 30
- آپلود
- 0
- گالری
-
2
در برخورد با فرقه حجتيه چطور بايد گفتگو كنيم؟ دليل و مدرك سخنانمان در مقابل اين افراد چه چيز بايد باشد؟
روزی به طبیب عشق با صدق و صفا
گفتم که کجا روم، چیست دوا؟!
گفتا که اگر علاج دردت خواهی
بشتاب به دربار شه طوس رضا
-
تشکر
-
۱۳۹۱/۰۶/۲۹, ۱۳:۲۷ #9
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۹۱
- نوشته
- 691
- مورد تشکر
- 1,177 پست
- حضور
- 12 روز 19 ساعت 54 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
الهي كفي بي عزا ان اكون لك عبدا و كفي بي فخرا ان تكون لي ربا انت كما احب فاجعلني كما تحب
معبودا بس است مرا اين عزت كه بنده توام و بس است مرا اين افتخار كه تو پروردگار مني.
تو چناني كه دوست ميدارم مرا چنان كن كه دوست ميداري.
امام علی (علیه السلام)
-
تشکرها 2
-
۱۳۹۵/۰۲/۰۷, ۱۷:۵۰ #10
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۹۱
- نوشته
- 691
- مورد تشکر
- 1,177 پست
- حضور
- 12 روز 19 ساعت 54 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
جمع بندی
پرسش:
فرق دين و مذهب و فرقه چيه؟ آيا مذهب سنی هم فرقه محسوب می شود؟ مذهب رسمی كشور ما شيعه است. آيا آمار دقيقی از تعداد شيعيان و سنيان به ثبت رسيده است؟
پاسخ:
دين در لغت معانی مختلفي دارد: دين يعنی طاعت و لذا خداوند متعال فرموده: «وَلَهُ الدِّينُ وَاصِبًا أَفَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ»؛ و دين خالص همواره از آن او مي باشد، آيا از غير او می ترسيد.(1) دين به معني جزاء نيز آمده است، قرآن كريم فرموده: «(خداوندی كه) مالك روز جزا است مالك يوم الدين»،(2) و نيز به معنای حكم آمده «و لا تأخذكم بهما رأفة في دين الله»(3)، يعنی در حكم الهی.(4)
دين در اصطلاح به قانون الهی اطلاق می شود كه برای صاحبان عقل و فكر آمده است و در برگيرنده اصول و فروعی مي باشد.(5)
مذهب نيز در لغت معانی مختلفی دارد: به معنای طريقه و روش به معنای رأی و به معنای اعتقادی كه بر اساس آن فعلی را انجام می دهند آمده است.(6)
در اصطلاح اديان به همين معنای اخيری يعنی معتقدی كه بر اساس آن فعلی را انجام می دهند، مذهب گفته می شود.(7)
مذهب معمولا كاربردش اخص از دين است يعنی دين عام است و مذهب خاص. مثلا دين مبين اسلام عام است و شامل همه فرقه های اسلامی می شود و لذا شيعه و سني همه بر اين اعتقادند كه اگر كسی به وجود خداوند و يگانگی او و نبوت پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) و آن چه او از جانب خدا آورده، اقرار نمايد، مسلمان است و آثار اسلام كه در كتب فقه بيان شده بر آن مترتب است(8)، ولی مذاهب منشعب از دين اسلام علاوه بر اين اعتقادات، اعتقادات يا اعتقاد خاصی دارند كه ديگر مذاهب آن را ندارند مثلا مذهب شيعه معتقد به نصب الهی در امامت است، ولی مذهب تسنن چنين اعتقادی ندارد.
بر اين اساس گاهی يك دين دارای چند مذهب است. بنا بر اين بين دين و مذهب به اصطلاح معروف از نسب اربعه، عموم و خصوص مطلق است يعنی دين شامل مذهب می شود و عام است و مذهب جزء دين است و خاص می باشد.
.اما معناي لغوی «فرقه»: كلمه فرقه در لغت از ريشة «فَرْق» به معناي جدا كردن، گرفته شده است و اسم است براي گروهی از مردم.(9) ابن منظور مي گويد: «الفرقة: طائفة من الناس» فرقه به عده و گروهی از مردم گفته می شود.(10)
معنی اصطلاحی فرقه: كلمه فِرْقه در اصطلاح، معنايی نزديك به معنی لغوی دارد و به گروهی از مردم كه اعتقاد واحدی غير از اعتقاد ديگران را انتخاب و دنبال كنند، فرقه گفته می شود.(11) مثلاً اگر عده ای از پيروان يك دين، اعتقاد خاصی غير از اعتقاد عموم پيروان آن دين داشته باشند به آن عده «فرقه» گفته می شود.
در اين جا حديثی از امام صادق (عليه السلام) ذكر می شود تا كاربرد اصطلاحی فرقه بيشتر معلوم شود:
از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه فرمود: «الحمدالله صارت فرقة مرجئه و صارت فرقة حروريه و صارت فرقة قدريه و سميتم الترابيه و شيعة علي..»؛ يعني حمد خداوند را با اين كه فرقه اي (گروهي) مرجئه شدند و فرقه اي حروريه شدند و فرقه اي قدريه شدند، و شما ترابيه و شيعه علي ناميده شديد.(12)
اين حديث امام صادق (عليه السلام) نشان می دهد كه عده ای از مسلمانان كه بيعت با اميرالمؤمنين علی (عليه السلام) در روز عيد غدير خم را فراموش كردند از گروه مسلمانان جدا شده و به علت اعتقاد به اين كه عمل در ايمان تأثير ندارد. «مرجئه» گشتند(13) و عده ای بر خلاف مسلمانان اعتقاد پيدا كردند كه انجام گناه كبيره باعث كفر می شود و «حروری» (خارجی) شدند(14) و عده ای نيز به دليل اعتقاد به قدر و اين كه خداوند هيچ قدرتی در اعمال بندگان ندارد، «قدريه» شدند.(15) ولی آنان كه بر پيمان خود با علی (عليه السلام) در روز غدير خم پايبند مانده و از اسلام جدا نشدند «ترابيه» (چون كُنيه حضرت علي (عليه السلام) ابوتراب بود به طرفداران وی ترابيه اطلاق می شد) و شيعه علی، ناميده شدند.
با توجه به معنای اصطلاحی فرقه و مذهب می توان گفت كه «فرقه» به افرادی كه از يك دين جدا شده و عقيده خاصی دارند، اطلاق می شود و به اعتقاد و روش خاص آن «مذهب» گفته می شود. بنا بر اين اين دو كلمه به يك تعبير، معنای مترادفی دارند با اين تفاوت كه كلمه فرقه به افراد خاص بودن آن ها نظر دارد و كلمه مذهب روش خاص آنان را مورد توجه قرار می دهد. پس اين دو كلمه می توانند به جای همديگر به كار گرفته شوند. ولي بايد توجه داشت كه فرقه اسم سخت افزاری و مذهب اسم نرم افزاری يك گروه با عقيده خاص می باشد. تفاوت ديگری كه از استعمال دو كلمه فرقه و مذهب می توان به دست آورد اين است كه فرقه بيشتر به تقسيم های يك دين از لحاظ كلامی و اعتقادی اطلاق می شود.
اما مذهب در تقسيم های يك دين از لحاظ فقهی، اعتقادی، اخلاقی و... كاربرد دارد و حتی يك فرقه دينی احتمالاً چندين مذهب می تواند داشته باشد.
به عنوان مثال اهل سنت چهار مذهب فقهی دارند كه عبارت است از مالكی، شافعی، حنفی و حنبلی و ده ها فرقه ريز و درشت كلامی دارند مانند معتزله، اشعری، ماتريدی، اهل حديث، مشبهه و... به همين دليل می توان ادعا كرد كه به اصطلاح علمای منطق، رابطه فرقه و مذهب اعم و اخص مطلق است هر فرقه ای مذهب است، ولی هر مذهبی فرقه نيست. البته اين فرق برگرفته از استعمال است و با تغيير استعمال اين فرق هم تغيير می كند.
بايد اين نكته نیز يادآور شويم كه در زبان فارسی اصطلاح فرقه و مذهب با هم فرق چندانی نداشته و به جای همديگر استعمال می شوند و شايد تنها تفاوت شان در استعمال، اين باشد كه براي انشعاب های اعتقادی و كلامی از اصطلاح فرقه استفاده می كنند و براي روشن كردن انشعاب های فقهی، اصطلاح «مذهب» را به كار می برند.
از آنچه که درباره مذهب و فرقه و تفاوت آن دو گفته شد واضح می شود که اطلاق مذهب و فرقه هر دو بر اهل سنت جایز است. و آن چه در عرف مصطلح است این که به اهل سنت مذهب گفته می شود اما اگر با تاملاتی که در پست قبلی در باره فرقه و وجه تسمیه آن شد باید به اهل سنت فرقه لقب داد چرا که اصل دین اسلام با ولایت امیر المومنین کامل می شود شیعیان، بر اساس روایات موجود از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه < آله)، اتفاق نظر دارند که «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ»(17)، مرتبط با واقعۀ اعلان رسمی ولایت امیر المؤمنین (علیه السلام) است.(18) و روایاتی که ناظر به چنین عقیده ای است، در برخی منابع اهل سنت به نقل از راویان مشهوری؛ چون ابو سعید خدری و ابو هریره نیز مشاهده می شود.(19) همچنان که اکثر مفسران فریقین شان نزول این آیه را غدیر خم می دانند. و هم چنین ده ها حدیثی که پیامبر در باره جایگاه اهل بیت در دین اسلام بیان فرمودند.(20) همه و همه ماهیت دین اسلام را بیان می دارد حال گروهی که از این معارف کناره گرفته و برای خود بدعت هایی در دین دارند شایسته لقب گرفتن فرقه اند.
آمار رسمی از طرف مرکز آمار در دست نمی باشد. اما در سایت ها آماری چندگانه موجود است نکته ای که حایز اهمیت است این که دشمنان به خاطر ترسی که از اتحاد و یکپارچگی شیعیان داشته و دارند همیشه در پی کمرنگ نشان دادن این جمعیت و القای تفرق شیعیان نموده اند و این اقدام را در آمار های خود به ظهور رسانده اند در زیر آمار دو طرف را می آوریم:
1- آمار «دائرةالمعارف امام حسين(ع)» از شیعیان ايران ـ سال 2000.
جمعیت کشور: 65.865.302.
درصد شیعیان نسبت به جمعیت کشور: 95 درصد.
2- آمار «سازمان cia» از شیعیان ایران ـ سال 2007.
جمعیت کشور: 66.429.284.
جمعیت مسلمانان: 65.100.698.
جمعیت شیعیان: 59.122.062.
درصد شیعیان نسبت به جمعیت کشور: 89 در صد.
3- آمار «مجمع جهانی اهلبیت(ع)» از شیعیان ایران ـ سال 2008.
جمعیت کشور: 69.500.000.
جمعیت مسلمانان: بیش از 98 درصد.
جمعیت شیعیان: 61.924.500.
درصد شیعیان نسبت به جمعیت کشور: 89 درصد.
4- آمار انجمن دین و زندگی اجتماعی «مؤسسه pew» ازشیعیان ایران ـ سال 2009.
جمعیت مسلمانان: 73.777.000.
جمعیت شیعیان: 66.400.000 - 71.100.000.
درصد شیعیان نسبت به جمعیت مسلمان کشور: 95 - 90 درصد.
________
(1) نحل/ 52.
(2) حمد/ 4.
(3) نور/ 2.
(4) الطريحي، معجم البحرين، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403ق، ج6، ص251.
(5) همان.
(6) خوزي شرتوني، اقرب الموارد، قم، انتشارات كتابخانه آيةالله مرعشي نجفي، 1403ق، ج1، ص375.
(7) همان.
(8) رباني گلپايگاني، علي، فرق و مذاهب كلامي، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ اول، 1377ش، ص20.
(9) المنجد (عربي بفارسي) و ترجمه محمد بندريگي، انتشارات ايران، چ دوم، ج 2، ص 1321(بيتا). و معين، محمد، فرهنگ معين، تهران، انتشارات اميركبير، چاپ دهم، 1375، ج2، ص2523.
(10) ابن منظور، لسان العرب، بيروت، انتشارات داراحياء التراث العربي، چ اول، 1408ق، ج10، ص244.
(11) فرهنگ فارسي معين، ج 3، ص 2523.
(12) كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365، ج4، ص197.
(13) سبحاني، جعفر، المذاهب الاسلاميه، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ ، چ اول،1423 ق، ص73 تا77.
(14) همان، ص 120 تا 144.
(15) همان، ص 78 تا 80.
(16) فرهنگ فارسي معين، ج 3، ص 3976.
(17) مائده/ 3.
(18) کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۱۹۹-۱۹۸، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۴ هـ ش.
(19) سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج ۲، ص ۲۵۹، کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، ۱۴۰۴ هـ ق.
(20) مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج 3 - ص 14.
ویرایش توسط عظيم : ۱۳۹۵/۰۲/۱۱ در ساعت ۲۱:۵۸ دلیل: همکار ویراستار تدوین
الهي كفي بي عزا ان اكون لك عبدا و كفي بي فخرا ان تكون لي ربا انت كما احب فاجعلني كما تحب
معبودا بس است مرا اين عزت كه بنده توام و بس است مرا اين افتخار كه تو پروردگار مني.
تو چناني كه دوست ميدارم مرا چنان كن كه دوست ميداري.
امام علی (علیه السلام)
-
تشکرها 3
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری