جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: علت اساسی تمام احکام

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    919
    مورد تشکر
    2,035 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    3
    آپلود
    0
    گالری
    0

    راهنما علت اساسی تمام احکام




    به نام خدا
    گاه با سؤالاتی مواجه می شویم که اغلب برای پی بردن به فلسفه ی بعضی از احکام مطرح می شود. این سؤالات گاهی از اصل یک حکم است، مانند اینکه چرا باید نماز بخوانیم؟ چرا باید خمس بپردازیم؟ و...
    گاهی سؤال از جزئیات یک حکم است، مانند اینکه چرا نماز صبح دو رکعت است؟ چرا دیه ی زن نصف دیه ی مرد است؟ ...
    گاهی سؤال کننده در پی یافتن نتیجه و فایده ی بعضی از احکام است. و گاهی به دنبال دلایل و منابع پیدایش حکم است. یعنی اینکه فلان حکم از کجا به دست آمده؟
    ...
    در هریک از این حالات ممکن است سؤال یکسان مطرح شود، اما پاسخ دهنده باید نقطه ی ابهام را درست تشخیص داده و پاسخ مناسب را بدهد.
    ممکن است بسیاری از مردم ندانند که منابع همه ی احکام شرعی چهار چیز یعنی قرآن، سنت، عقل و اجماع است که استنباط از آن ها نیازمند تخصص و اجتهاد است مانند همه ی علوم و تخصص ها. البته متخصص این فن برای صدور حکم به ورع و تقوی نیز نیازمند است.
    اما آنچه همه باید بدانند (و اگر خود کمی تأمل کنند می فهمند) این است که علت اساسی همه ی احکام اطاعت از مولی است.
    کسی شک ندارد که بنده باید مولی را اطاعت کند و از فرمان او سرپیچی نکند. این یک قاعده ی عقلی و عقلایی است و حتی از نگاه برون دینی پذیرفته است. برای همین مفسران می گویند امر "اَطیعُوا اللهَ" یک امر ارشادی است. یعنی اطاعت خداوند نیاز به امر ندارد، اما اطاعت از غیر خدا نیازمند امر مولوی است. یعنی اطاعت هیچ کس غیر از خدا را عقل جایز نمی داند مگر مولی امر کند. بدین جهت در ادامه فرمود: "وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الأَمرِ مِنکُم".
    سرنوشت ابلیس نشان می دهد که حتی یک مورد سرپیچی بنده را از درگاه مولی ساقط می کند. می گویند تاجری بنده ای را از بازار خرید. به او گفت نامت چیست؟ گفت هرچه تو بنامی! گفت کجا زندگی می کنی؟ گفت هرجا تو جای دهی! گفت چه می خوری؟ گفت هرچه تو بدهی! گفت چرا؟ گفت چون تو صاحب اختیار منی و من بنده ی تو...
    نکته اینجا است که اگر ما بندگی خالق مهربان و حکیم خود را پذیرفتیم دیگر چون چرای ما در حکم او جای ندارد.
    ناگفته نماند که غالباً کسی در این کبرای قضیه تردید ندارد، بلکه در صغرای آن یعنی اینکه فلان حکم از جانب مولی است شک دارند. و این خود بحث جداگانه ای می طلبد.



  2. تشکرها 2


  3. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۸۶
    نوشته
    74
    مورد تشکر
    71 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    نقل قول : علت اساسی تمام احکام




    علت اساسی همه ی احکام اطاعت از مولی است

    اصولا خداوند انسان را در زمین قرار داد تا او را امتحان کند
    ولی نظامی هم که آفریده شده طوری است که با عمل به احکام زندگی موقت ما به بهترین نحو پیش خواهد رفت
    ها؟!


  4. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۷
    نوشته
    51
    مورد تشکر
    130 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    نقل قول : علت اساسی تمام احکام




    نقل قول نوشته اصلی توسط کاربر جدید! نمایش پست
    اصولا خداوند انسان را در زمین قرار داد تا او را امتحان کند
    ولی نظامی هم که آفریده شده طوری است که با عمل به احکام زندگی موقت ما به بهترین نحو پیش خواهد رفت
    ها؟!
    بسم الله الرحمن الرحيم
    با عرض سلام وآرزوي توفيق
    1- دراين كه تمام احكام الهي داراي حكمت وفلسفه هست ترديدي نيست ، زيراخداوندحكيم كارغيرحكيمانه نمي كند.
    بديهي است كه اين فايده وحكمت به خداوند متعال برنمي گردد ، زيرا اوبي نياز مطلق است ."ان الله لغني حكيم "
    بلكه در واقع حكمت احكام تامين كننده يك مصلحت ضروري براي بنده مي باشد.
    2- ازآنجاكه فلسفه آفرينش رسيدن انسان به كمال شايسته انساني است ، كه هممان قرب الي الله باشد، بنابر اين فلسفه تمام احكام در اين جهت مشترك بوده و تمام احكام الهي انسان را گامي به سوي 0اين هدف خواهد بود.
    3- تمام احكام بايد با نيت قربة الي الله باشد تا انسان را به خدا نزديك كند، بنابراين دانستنن فلسفه احكام نبايد باعث شود كه حكمي براي تأمين فلسفه انجام شود كه در آن صورت درتأمين هدف غايي تأثيري نخواهد داشت.
    4- جستجو براي فهم فلسفه احكام از منظر اسلام ناپسند نيست.
    5- براي فهم فلسفه احكام بهترين راه نقل است( آيات و روايات . يكي از منابع معتبر روايي در اين باره كتاب
    علل الشرايع تأليف مرحوم صدوق است. هر چند برخي فايده هاي احكام را از طريق علم و تجربه نيز مي توان به دست آورد.
    وفقكم الله.

    حسن السئوال نصف العلم


  5. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت مهر ۱۳۸۶
    نوشته
    1
    مورد تشکر
    0 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    نقل قول : علت اساسی تمام احکام




    یک دلیل قانع کننده برای کسی که هیچ اعتقادی به روزه گزفتن ندارد چیست؟

  6. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,251
    مورد تشکر
    2,255 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    10

    نقل قول : علت اساسی تمام احکام




    نقل قول نوشته اصلی توسط ranginkamoon نمایش پست
    یک دلیل قانع کننده برای کسی که هیچ اعتقادی به روزه گزفتن ندارد چیست؟
    دوست عزيز:
    اگر كسي به ساير عبادات اعتقاد دارد وفقط به روزه اعتقاد ندارد بايد گفت اين هم مانند ساير عبادات است .هرطور ساير عبادات را قبول دارد روزه را هم قبول كند .چون روزه هم يك عبادت است كه طبق آيه كريمه :يا ايهاالذين آمنوا كتب عليكم الصيام ....روزه واجب است .
    ولي اگر به حكمت وفلسفه روزه ايراد دارد ويا خاصيت روزه رانمي فهمد بايد گفت كه :هم پزشكان وهم بزرگان دين خواص روزه را گفته اند .هم براي تقيت جسم مفيد است وهم براي تقويت ايمان وتقوي.
    يك خاصيت جسمي آن :مهمترين خاصيت روزه اين است كه كلسترول خوب خون را كه hdl نام دارد افزايش مي‌دهد، علاوه بر آن چربي‌هاي اضافه بدن را از بين مي‌برد و موجب بازسازي سريعتر سلولهاي اعضاي مختلف بدن، از جمله سلولهاي دستگاه گوارش و حتي گلبولهاي قرمز خون مي‌شود.
    يك خاصيت معنوي آن:خاصيت روزه اين است كه انسان به وسيله روزه، درد گرسنگى و تشنگى را بشناسد و بفهمد كه آخرت چه خبر است و آنجا مصائب از اين دست خواهد داشت... خاصيت روزه اين است كه اميالها را مى‏شكند و انسان را براى كنترل اين اميال، قوى بار مى‏آورد و روزه، واعظ و اندرز دهنده خوبى است كه بتواند آنچه از خمس و زكات در اموال آنها از حق فقرا قرار گرفته است را ادا كند و باعث مى‏شود كه توشه و زادى براى آخرت خويش برگيرد
    به هر حال با كمي دقت ومطالعه وتجربه كردن هر كسي مي تواند به فوايد روزه پي ببرد.

  7. تشکر


  8. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,957
    مورد تشکر
    3,494 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    28
    آپلود
    0
    گالری
    0

    دانستن فلسفه احکام ؟




    دانستن فلسفه احکام ؟
    چرا بعضی میگویند ما تا فلسفه احکام را ندانیم به آن تن نمیدهیم؟
    دوجواب دارد.
    1- جواب نقضی = در بقیه علوم به حکم عقل مراجعه به متخصص می شود .مثلا وقتی مریضی به پزشک مراجعه میکند و یک سری دارو میگیرد از باب اینکه به گفته او اعتماد دارددیگه نمیپرسد چرا این داروها چنین خاصیت رادارند؟
    درباب احکام نیز چنین است. اگر کسی به امامان بعنوان نائبان پیامبر بنگردو عصمت آنها را قبول کند وبعنوان متخصص دردین واحکام بشناسد. دیگه پرسش از فلسفه همه احکام عاقلانه نیست.
    2- جواب حلی = باید احاطه واشراف روحانی داشته باشد به همه هستی مانند اولیاءالله وائمه و... لذا مشکل در قابل است نه فاعل .
    الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد

  9. تشکر


  10. #7

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,251
    مورد تشکر
    2,255 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    10



    بحث جالبي مطرح شد.جا داره من هم چند نكته در رابطه فلسفه احكام عرض كنم...البته با اجازه بزرگترهاي مجلس....
    اولاً: آگاهى از فلسفه همه احكام، دانشى فراتر از تنگناهاى معارف عادى بشرى مى‏طلبد. ليكن به طور اجمال، روشن است كه همه احكام الهى تابع مصالح و مفاسد واقعى در متعلق آنهاست. بنابراين در صورتى كه فلسفه حكمى را بالخصوص ندانيم، بنا بر قاعده كلى فوق بايد از آن پيروى كنيم؛ زيرا در آن يقين به وجود مصلحتى هست، هر چند بر ما ناشناخته باشد.
    بسيارى از احكام، مصالحى معنوى دارند كه در حوزه هيچ يك از علوم بشرى قابل تحقيق نيست و آنها با متد تجربى خود، قادر به دادن حكمى - نفيا يا اثباتا - پيرامون آن نيستند و اگر نظرى هم بدهند، بسيار سطحى است؛ زيرا چه بسا مسأله حكمتى برتر و بالاتر داشته باشد؛ مثلاً در مورد روزه علوم به خواص بهداشتى آن پرداخته است، ولى قرآن مجيد فلسفه‏اى بالاتر را بيان فرموده و آن «تقوايابى» است. البته در خود روايات نيز به آثار روحي و جسمي روزه اشاره شده است چنانكه از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمودند روزه بگيريد تا تندرست شويد و نيز ساير آثار.
    ثانيا: رشد علم بشر فرايندى تدريجى است و همين‏طور كه در همه زمينه‏ها قدم به قدم به پيش رفته و عرصه‏ها و مجالات مختلفى را مى‏گشايد، دانش فلسفه احكام نيز از اين قاعده مستثنى نيست و جهاد علمى پيوسته و دائمى بشر هر روز افق‏هاى نوينى در اين عرصه مى‏گشايد.
    ثالثا: توجه افراطى به دانستن فلسفه احكام در مواردى موجب از دست دادن فلسفه اساسى و بنيادين آن يعنى پرورش روح تعبد و سرسپارى در پيشگاه خالق يكتا مى‏شود و نظر آدمى را به جاى توجه به خالق به كاركردهاى جزئى معطوف ساخته و گرفتار نوعى شرك مى‏سازد. ازاين‏رو شارع مقدس نيز به بيان فلسفه همه احكام الهى نپرداخته و تنها به نقل پاره‏اى از آنها اشاره كرده است، ليكن به طور كلى اين مسأله را گوشزد نموده كه وضع همه اين احكام به سود انسان و براى خير و سعادت است.
    مقصود ما نفي يا نهي از پرسش در خصوص فلسفه احكام نيست، زيرا چه بسا انسان وقتي با حكمت يا علت حكمي بيشتر آشنا شود انگيزه بيشتري براي رعايت آن پيدا كند، اما بر اين نكته تأكيد مي كنيم همت اصلي و دغدغه مهم ما بايد عبوديت باشد يعني تعبد را آنچنان در خود قوي كنيم كه همان طور كه امام صادق(ع) فرمودند اگر سيبي در دستشان بود و آنها فرمودند نيمي از آن حلال و نيمي ديگر حرام است، انسان بي تاب نشده بهانكار آن نپردازد. بلكه بگويد چون من به صداقت و دانش و خيرخواهي او اعتماد دارم، حتما اين حكم روي مصلحت و خير صادر شده است لذا اگر چه من خودم به خير و صلاح آن پي نبرم ولي بدان اطمينان داشته و بر اساس آن عمل مي كنم.

    التماس دعا-شهيدان
    زخون هر شهيدي لاله اي رست** مبادا روي لاله پا گذاريم

  11. تشکر


  12. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۸۷
    نوشته
    158
    مورد تشکر
    300 پست
    حضور
    1 ساعت 35 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    1

    دستورات را بايد تعبدا پذيرفت




    عده اي از مقلدان مرحوم بروجردي خدمت ايشان رسيدند و سعي كردند مجور قمه زني را از ايشان بگيرند بالاخره پس از كلي بحث ، پرسيدند : آقا اجازه مي دهند ما هرسال روز عاشورا قمه بزنيم؟
    آقا فرمودند : فتوا همان است كه گفتم ، قمه زني حرام است
    نتيجه امر اين شد كه مقلدان گفتند : حالا كه اينطوره ما، از كل سال 364 روز آن را مقلد حضرتعالي هستيم يك روز مقلد خودمان هستيم و آن روز عاشورا و براي خاطر دل خودمان قمه مي زنيم
    يكي از دوستان مي گفت : در ايام حج شخصي كه باسواد هم بود آمده بود همه اعمال حج را انجام داد در پايان براي اين كه از احرام بيرون بيايد بايد موهاي سرش را مي تراشيد ، وقتي روحاني كاروان از او خواست كه اين كار را بكند ، ايشان در جواب گفت: من اينقدر عمر كردم تا حالا كسي جرات نكرده به من بگويد موهاي سرت را بتراش ، من هرگز اين كاررا نمي كنم و به آن دستور دين عمل نكرد
    آنچه آوردم نمونه اي بود از اين كه اگر تقليد مي كنيم در همه دستورات بايد باشد تعبد نسبت به احكام داشته باشيم ، نه اين كه اگر از دستوري خوشمان آمد به آن عمل كنيم اگر خوشمان نيامد آن را رها كنيم، ويا اگر حكمت دستوري را فهميديم به آن عمل كنيم وگر نه آن را رها كنيم!

  13. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    513
    مورد تشکر
    1,094 پست
    حضور
    1 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    به نام خدا
    با عرض سلام
    معمولا کساني که عاجز از بحث نمودن در مورد اصول دين مبين اسلام هستند سخن را به جزئيات مي برند و شبهاتي در مورد احکام مطرح مي کنند از جمله ديه انگشتان زن که چرا ديه 3 انگشت زن ا بيشتر از ديه 4 انگشت اوست و يا چرا نماز ظهر 4 رکعت است و نماز صبح دو رکعت و از اينگونه سخنان جزئي در حالي که قافلند از اينکه احکام و دستورات اسلام يک نظام هماهنگ دارد و براي اينکه بتوان در مورد انها قضاوت نمود بايد همه احکام و قوانين را با هم ملاحظه نمود
    مهم ترين دليل و پاسخ براي اينگونه سوالاتتعبد است لذا در مورد تعبد توضيحاتي را خدمت دوستان عرض مي کنم .
    داشتن تعبد در احکام مساله اي است که بنا به ادله عقلي مورد پذيرش است مثلاً هنگامي كه بيمار مي‌شويم به پزشك مراجعه مي‌كنيم او نسخه اي كه در آن چند نوع دارو نوشته به ما مي‌دهد و دستور مي‌دهد از هر كدام هر روز چند عدد مصرف كنيم و از خوردن فلان و فلان غذا خودداري كنيم. ما بدون اين كه از خصوصيات داروها سؤالي بكنيم دستورات او را مورد عمل قرار مي دهيم چرا؟ چون به علم و دانش و تخصص او در رشتة طب معتقديم و مي دانيم كه او جز معالجه و بهبود ما منظور ديگري ندارد و همين طور در بسياري از ديگر امور زندگي ‌ از اين نمونه ها به يك نتيجة روشن مي رسيم كه اگر انسان به علم و دانش كسي ايمان داشته باشد و او را در رشتة خود متخصص بداند و نيز بداند كه نظر سويي در كار نيست قطعاً از دستورات او در آن رشته بدون اين كه از او توضيحات زيادي بخواهد مورد عمل قرار مي‌دهد. به خصوص ان كه او را حاذق‌ترين پزشك بداند و هيچ اشتباهي را براي او ممكن نداند و از اين جهت يقين داشته باشد
    نتيجه مقدمه فوق : احكام و مقررات ديني هم نسخه‌هايي است كه پيامبران الهي و پيشوايان دين از طرف خدا براي بشر اورده اند تا سعادت و خوشبختي آنان را از هر جهت تامين نمايند. وقتي كه ما اعتقاد داشته باشيم كه اين احكام از علم بي‌پايان خدا سرچشمه گرفته و به حكمت و لطف و مهرباني خدا ايمان داشته باشيم و نيز بدانيم كه پيامبران خدا در تبليغ و رساندن احكام به هيچ نحو گرفتار خطا و لغزشي نمي شوند يعني به معصوم بودن آن‌ها معتقد باشيم. در اين صورت با كمال جديت و بدون هيچ نگراني در عمل كردن به دستورات ديني مي كوشيم و هيچ نيازي براي خود نمي بينيم كه از خصوصيات فلسفة احكام و مقرراتي كه قرار داده شده است سؤال نماييم زيرا مي دانيم كه هر چه مقرر شده به خير و صلاح ما بوده وانبياي الهي در بيان احكام اشتباهي نكرده اند
    بله اگر كسي در وجود خدا يا در علم و دانش و حكمت او يا در حقانيت انبيا و معصوم بودن آنان ترديد داشته باشد لازم است قبل از سوال از فلسفه احکام در اصل اعتقاد به خدا و صفات او و حقانيت پيامبران الهي و صفات آنان وارد بحث شود
    البته منظور بنده اين نيست که كسي نبايد از فلسفة احكام سوال كند و يا نبايد به دنبال تحقيق و جستجو برويم شكي نيست كه اگر كسي از فلسفه و حكمت احكام اطلاع داشته باشد رغبت و انگيزه بيشتر و قوي تري براي انجام آن‌ها خواهد داشت و نيز هر كس اين حق را دارد كه از اسرار احكام و قوانين ديني و قوانين بشري حداقل به عنوان يك علم و معرفت آگاهي يابد،‌ ولي نبايد انتظار داشته باشيم كه با معلومات محدودي كه داريم به تمام جزئيات و اسرار و فلسفة احكام دست يابيم و اگر در فهميدن فلسفة احكام كوشش كرديم و به آن دست نيافتيم هرگز نمي توانيم آن حكم را ناديده بگيريم يا بگوييم اين حكم هيچ فايده و مصلحتي ندارد.
    حضرت امام رضا(عليه السلام ) مي‌فرمايد: انا وجدنا كل ما احل الله تبارك و تعالي ففيه صلاح العباد و بقائهم و لهم اليه الحاجه التي لا يستغنون عنها و وجدنا المحرم من الاشياء لا حاجة للعباد إليه و وجدنا مفسدا داعيا الي الفناء والهلاك.
    يعني: ما مي بينيم كه خداي متعال چيزهايي را حلال كرده كه مردم در زندگي و ادامة آن به آن چيزها نيازمند هستند و براي آنان مصلحت و فايده اي دارد و چيزهايي را حرام كرده كه علاوه بر اين كه مورد نياز بشر نيست موجب فساد و فنا و نيستي او مي‌باشد
    شايد در مورد اين استدلال اين اشکالات مطرح شود
    1)که اگر يک فرد بت پرستي در مناظره با شما وجود فلان بت را دليل اثبات گفته اشقرار بدهد و بگويد دليلم تعبد استايا شما دليل او را مي پذيريد ؟؟
    پاسخ خواهيم داد : اگر شخصي بت پرست همانگونه که گفته ايد بر اساس باور خود وجود فلان بت را دليل اثبات گفته اشقرار بدهد بنده جهت متقاعد نمودن او در مورد اثبات خرافي و اشتباه بودن بت پرستي وارد بحث مي گردم . حال اگر شما با ما در اصل اعتقاد به خدا و صفات او و حقانيت پيامبران الهي و صفات انان اختلاف نظر داريد بايد در مورد دلايل اعتقادمان به بحث بنشينيم نه درتعبد در احکام که از لوازم اين اعتقاد است
    2)آنچه بر مي آيد اين است که در گمان شما اگر در قرآن نوشته باشد که هر سال يکيبايد خودش رو از بلندترين نقطه ي محل سکونتش بندازه پايين شما به دليل تعبد!! بايداين کار را انجام دهيد
    اجراي تمام احکام و قوانين اسلام به نفع خود ماست اسلام به هيچ وجه اين دستور را نداده و نمي دهد اين مثالي که شما زده ايد مصداق خود کشي است که اسلام نيز ان را نفي کرده است با اگر هم کاري نداريم .
    3) همينتعبد است که باعث مي شود عبدالمالک ريگي ها تشريف ببرند و شيعه ها را بکشند و ياهزاران هزار جنايت ديگر هر چند که خواهيد گفت در قرآن که نيامده اما دستوراتيستکه براي رضاي خدا!!! انجام مي دهند. از روي نفهمي!!
    توجه کنيد که صحبت ما در تعبد در احکام مسلم و قطعي اسلام است و اينکه شخصي بدون تحقيق درست عملي خلاف را بنام دين مرتکب شود اصل بحث تعبد در احکام و دليل عقلي ان را به هيچ وجه زير سوال نمي برد چون تعبد انها به مسئله اي خلاف دستور اسلام بوده است ضمنا از کجا مي گوييد که اونها تعبدا اينکار رو مي کنند و اغراض و اهداف ديگر سياسي ندارند
    در پايان نکته اي را نيز خدمتتان عرض کنم :
    نمونه هايي از احکام و دستورات اسلام موجود است که بشر پس از ساليان دراز توانسته که حکمت انها را کشف نمايد ايا قبل از اينکه حکمت ان احکام کشف شود بدون حکمت بوده اند مسلم است که حکمتي داشتند اما علم بشر به ان حد لازم براي کشف و درک ان نرسيده بود . لذا ندانستن حکم يک حکم شرعي دليل بر نبودن حکمت براي ان نيست .
    يا حق

    به نقل از وبلاگ نسل جوان

  14. تشکرها 3


  15. #10

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    513
    مورد تشکر
    1,094 پست
    حضور
    1 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    چرا بايد نماز بخونيم؟ دليل عقلي قانع كننده بيار




    به نام خدا
    با عرض سلام
    يه جوون ازم سوال كرد كه ما چرا بايد نماز بخونيم ، بعدم گفت كه دليل قانع كننده برام بيار كه عقلم قبول كنه. اونوقت اضافه كرد : جووناي امروز ديگه بدون دليل قانع نمي شن ، و تا دليل نباشه حرفي رو نمي پذيرن. خلاصه توپش حسابي پر بود و جواب مي خواست ، اونم جوابي که عقلشو قانع كنه.
    خوب بود چي بهش بگم ، بگم : براي اين بايد بخوني كه واجبه ، مشكل اين بود كه مي دونست واجبه ، اما مي خواست علت واجب شدنش رو بدونه .
    يعني براي اون جوان اينكه خدا دستور داده كافي نبود كه به فرمانش عمل كنه ، اون براي عملش دليل ديگري مي خواست اونم يه دليلي كه عقلش اونو بپسنده و قبولش كنه.
    ادامه رو از زبون خودش مي گم :
    جوان :
    مگه نمي گيم كه دستوراي خدا بي علت نيست ؟
    مبلغ ديني : درسته خدا كه كار بي علت انجام نمي ده .
    جوان :
    پس ما بايد علتش رو بفهميم تا عمل كنيم .
    مبلغ ديني : اينجا يه حرف هست : آيا اصلا ما مي تونيم علتها رو بفهميم ؟
    جوان : مگه نمي تونيم ؟
    مبلغ ديني : همه اش رو كه نه ، ولي بعضياش رو بله ، علتش هم معلومه ؛ چون خدا عقل كله ، خالق ما است ، از درون ما كاملا آگاهه ، از ميليونها سال قبل تا ميليونها سال بعد رو مي دونه ، مصلحت فردي و اجتماعي انسان رو در طول ساليان دراز تشخيص ميده ، طبيعيه كه يه چيزايي رو بدونه كه ما ندونيم ، همون طوري كه يه انسان دنيا ديده نسبت به يه جوان خام خيلي بيشتر مي دونه.
    در نتيجه كاملا معقوله كه عقل انسان همه علت ها رو نفهمه ، مثل اينكه چرا بعض نمازها سه ركعت و بعضي چهار ركعته ، چرا وضو رو به اين ترتيب خاص بايد گرفت ، چرا اگه محل مسح خشك نباشه وضو باطله ، چرا اگه يه دقيقه قبل وقت آدم نماز بخونه نمازش درست نيست ؟ و خيلي چراهاي ديگه .
    پس حالا كه انسان نمي تونه همه چراها رو بفهمه ..
    جوان :
    ببخشيد كه حرفتون رو قطع كردم ، اينكه دليل نمي شه هرقدر كه آدم تونست دليلش رو پيدا مي كنه ، اونايي رو هم كه علتش رو نفهميد به خاطر دستور الهي عمل مي كنه ، اينكه ديگه اشكال نداره ، داره ؟
    مبلغ ديني : داره خوبشم داره ، برفرض كه علت بعضي رو - مثلا نماز - بتونيم درك كنيم ، سوال اينه كه اگه بخاطر اون علت نماز بخونيم درسته يا نه؟
    جوان :
    مگه فرقي هم مي كنه كه علت عمل كردن ما چي باشه؟
    مبلغ ديني : بله چرا كه نه ، شما وقتي نماز مي خوني مي گي نماز مي خونم "قربة الي الله" يعني بخاطر قرب الهي ، بخاطر رضاي خدا بخاطر دستور او .
    علماء مي گن: اگه كسي بخاطر غير انگيزه الهي عبادت رو انجام بده ، اصلا عبادتش درست نيست ، مثلا كسي كه بخاطر سلامتي جسم روزه بگيره ، يا بخاطر فلان فايده كه درباره نماز فهميده - نه بخاطر فرمان خدا - اونو بجا بياره نمازش باطله.
    جوان : من نمي فهمم اصلا كي گفته حرف علما درسته ، من اون چيزي رو كه عقلم درك نكنه قبول نميكنم .



    مبلغ ديني : ناراحت نشو ، اشكال نداره ، من از همون راه كه گفتي ؛ يعني عقل ، برات اثبات مي كنم كه چرا بايد عمل ما بخاطر فرمان خدا باشه ، نه دلايل عقلي كه خودمون احيانا درك مي كنيم ، اما فعلا بايد برم بمونه براي بعد.
    پايان جلسه اول
    شروع جلسه دوم
    مبلغ ديني : بحث به اينجا رسيد كه قرار شد براي شما از راه عقل ثابت كنم كه بايد بي چون و چرا به دستوراي خدا عمل كنيم ، گرچه دليلش رو هم نفهميم .
    جوان :
    درسته اما فقط عقل ، نه حرف علما ، نه كس ديگه.
    مبلغ ديني : نه حتي قران و روايات فقط عقل.
    جوان : درسته
    مبلغ ديني : ما اصول دين رو با عقل اثبات مي كنيم ، در نتيجه قبول مي كنيم كه خدايي هست و براي ما قوانين و بايد و نبايد هايي تعيين كرده.
    جوان :
    خب خدا باشه ، قانون هم تعيين كرده باشه ، چه دليلي -البته از نوع عقليش- وجود داره كه ما رو ملزم مي كنه كه به حرف خدا گوش بديم.
    مبلغ ديني : سوال خوبيه ، معلومه كه حواست جمعه ، بديهيه خود اينكه لازمه آدم به دستوراي الهي عمل كنه ، دليل مي خواد.



    دليلش هم اينه كه عقل مي گه قانون خدا ساخت از قانون انسان ساخت بهتره ؛ چون خودش مي دونه چي ساخته و چي براش خوبه ، چي براش بده
    درست مثل اينه كه شما مي ري يه وسيله برقي مثل ماشين لباسشويي مي خري براي اينكه بفهمي چه جوري بايد باهاش كار كني كه هم درست كار كنه هم زود خراب نشه ، مي ري دفترچه راهنماي استفاده رو كه همراه ماشين هست مي خوني ، خدا هم براي ما دفترچه راهنمايي به نام دستورات ديني فرستاده كه بنا به فرمان عقل بايد اونا رو به حرفاي غير خدا ترجيح بديم .
    جوان :
    يعني هرچي به نام قانون خدا به ما گفتند بايد بي چون و چرا قبول كنيم ؟ اينكه نمي شه.
    مبلغ ديني : نه اينكه كسي مجبورت كنه ، اين يه "بايد" عقليه كه مي گه : قانون سازنده رو به قانون غير او ترجيح بده.
    جوان : اين درست ، اما در جاهايي كه دستوراي ديني با عقل آدم جور در نمياد چي؟ بالاخره اونم فهم عقله ديگه .
    بذار توضيح بدم : شما مي گي عقل مي گه از دستوراي خدا اطاعت كن ، خب همين عقل اگه به بعضي از دستوراي خدا برسه كه نمي تونه اونو قبول كنه ، اينجا بايد كدوم فهم عقل رو جلو انداخت و به كدوم دستورش عمل كرد؟
    مبلغ ديني : اشكال اينه كه دستور اولي عقلو درست بكار نبستي وگرنه اصلا در درستي دستوراي خدا شك نمي كردي
    جوان : يعني چي ؟ نمي فهمم.
    مبلغ ديني : توضيح مي دم ، ببين وقتي كه به حكم عقل فهميدي بايد به دستوراي سازنده عمل كني ، اونم سازنده اي كه به همه چيز و همه كس آگاهي داره ، قدرت بي نهايت داره ، از همه مهمتر عادل هم هست و به كسي ظلم نمي كنه ، اينا رو كه فهميدي ، به حرفاش اعتماد پيدا مي كني ، و نتيجه اش اينه كه در درستي حرفاش اصلا شك نمي كني ، و اگه يه جاش با عقلت جور در نيومد نمي گي درست نيست ، بلكه مي گي لابد اين مطلب يه دليلي داره كه من نمي دونم.
    اساس خيلي از كارها در زندگي همين نوع اعتماده ، و مردم بخاطر اون تن به كارهايي ميدن كه نمي دونن واقعا نتيجه خوبي داره يا نه ، مثل اعتماد مريض به دكتر براي خوردن دوا يا رفتن به اتاق جراحي ، اعتماد مسافر به راهنما در راههاي خطرناك كوهستاني ، اعتمادي كه مردم به محصولات غذايي بخاطر مهر استاندارد مي كنن ، اعتمادي كه به حرف مهندس نسبت به استحكام ساختمان مي كنن و ...
    دوست عزيز ، ايمان هم چيزي جز اعتماد به خالقي دانا و عادل و توانا نيست ، كاش اونقدري كه ما در موارد ديگه به دكتر و مهندس و موسسه استاندارد اعتماد داريم ، به خدا هم اعتماد داشتيم .
    جوان : بعد از كمي فكر نمي كردم بتوني منو قانع كني ، من تا بحال اينا رو كه گفتي نمي دونستم ، كاش جوونايي كه به خاطر ندونستن اين مسئله تو دينشون شل مي شن اين حرفا رو مي شنيدند.
    مبلغ ديني : دوست گرامي جووناي مثل شما بايد بدونن : اونا اولين كساني نيستند كه درباره اين مسائل سوال دارن ، و فكر نكنن كه كسي قبل اونا در مورد اين مسائل سوال نكرده ، و در نتيجه فكر كنن جوابي وجود نداره .
    انسان بايد در همه حال اهل تحقيق باشه و بدون اينكه شنيدن دليل طرف مقابل حرف اونو رد نكنه.
    براي شما آرزوي موفقيت دارم.
    اين گفتگو از وبلاگ مبلغ ديني كپي شده است
    http://www.faghir.parsiblog.com/
    يا حق


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود