صفحه 1 از 2 12 آخرین
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: چگونه مذاهب اسلام و در کدام وقت ظهور کردند؟

  1. #1

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    7
    مورد تشکر
    4 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    چگونه مذاهب اسلام و در کدام وقت ظهور کردند؟




    سلام خدمت سروران گرامی.
    میخواستم بدانم که مذاهب در کدام وقت ظهور کردند مخصوصا مذهب حنفی چرا ما شعیان معتقد هستیم که امام اعظم شاگرد امام جعفر صادق علیه السلام میباشد .قبلا از ان خلفا راشیدین به کدام مذهب بودند در زمانیکه به اسلام دعوت شدند؟ من میخواهم بدانم قبل از انکه در برابر امام جعفر صادق ع مذهب بتراشند مردم به کدام مذهب اسلام گرایش داشتند؟مخصوصا ابوبکر .عمر و عثمان؟دوستان عزیز مرا یاری کنید
    تشکر

  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,799
    مورد تشکر
    3,021 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    18

    راهنما




    نقل قول نوشته اصلی توسط صبور احمد نمایش پست
    سلام خدمت سروران گرامی.
    میخواستم بدانم که مذاهب در کدام وقت ظهور کردند مخصوصا مذهب حنفی چرا ما شعیان معتقد هستیم که امام اعظم شاگرد امام جعفر صادق علیه السلام میباشد .قبلا از ان خلفا راشیدین به کدام مذهب بودند در زمانیکه به اسلام دعوت شدند؟ من میخواهم بدانم قبل از انکه در برابر امام جعفر صادق ع مذهب بتراشند مردم به کدام مذهب اسلام گرایش داشتند؟مخصوصا ابوبکر .عمر و عثمان؟:rose:دوستان عزیز مرا یاری کنید
    تشکر
    بنام خدا
    سلام جناب صبور گرامی
    مذهب حنفيه از مذاهب چهارگانه اهل سنت است و توسط ابوحنيفه نعمان بن ثابت بنيانگذاري شد . وي ايراني الاصل و از مردم کابل بود.متولد 80 هجري قمري در شهر کوفه و فوت ايشان به سال 150 در بغداد ميباشد.
    از اساتيد او در دوران تحصيل علوم اسلامي حمادبن ابي سليمان است.تسلط ابوحنيفه بر علم کلام بيش از احاطه او به علوم فقهي موجب معروفيت او شده است.
    ابوحنيفه به سبب شهرت در علم و تقوا توسط عمره بن هبيره ، قاضي القضاه شهر کوفه شد و بخاطر آنکه بعدها منصور خليفه عباسي قصد انتصاب او را به سمت قاضي بغداد داشت اما چون با مخالفت ابوحنيفه مواجه شد، وي را به زندان افکند.

    پيروان ابوحنيفه ،مذهب و روش او را اهل راي مي نامند زيرا ابوحنيفه قائل به راي است چنانکه بعد از صدور هر فتوايي و حکمي عنوان ميکرد اين نظر ماست.او اهل حديث مخالف بود وتنها در شرايطي اقدام به قبول احاديث متواتر ميکرد که از تابعين نقل شده باشد و حديث و خبر مفرد را قبول نداشت.

    اين شيوه او ميتواند بخاطر متکلم بودن او و تاثيرش در روش فقهي وي باشد. همچنين او قياس و استحسان را هم بعنوان اصول در اجتهاد پذيرفت.


  3. تشکر


  4. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,799
    مورد تشکر
    3,021 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    18

    راهنما




    نقل قول نوشته اصلی توسط meshkaat نمایش پست
    بنام خدا
    سلام جناب صبور گرامی
    مذهب حنفيه از مذاهب چهارگانه اهل سنت است و توسط ابوحنيفه نعمان بن ثابت بنيانگذاري شد . وي ايراني الاصل و از مردم کابل بود.متولد 80 هجري قمري در شهر کوفه و فوت ايشان به سال 150 در بغداد ميباشد.
    از اساتيد او در دوران تحصيل علوم اسلامي حمادبن ابي سليمان است.تسلط ابوحنيفه بر علم کلام بيش از احاطه او به علوم فقهي موجب معروفيت او شده است.
    ابوحنيفه به سبب شهرت در علم و تقوا توسط عمره بن هبيره ، قاضي القضاه شهر کوفه شد و بخاطر آنکه بعدها منصور خليفه عباسي قصد انتصاب او را به سمت قاضي بغداد داشت اما چون با مخالفت ابوحنيفه مواجه شد، وي را به زندان افکند.
    پيروان ابوحنيفه ،مذهب و روش او را اهل راي مي نامند زيرا ابوحنيفه قائل به راي است چنانکه بعد از صدور هر فتوايي و حکمي عنوان ميکرد اين نظر ماست.او اهل حديث مخالف بود وتنها در شرايطي اقدام به قبول احاديث متواتر ميکرد که از تابعين نقل شده باشد و حديث و خبر مفرد را قبول نداشت.
    اين شيوه او ميتواند بخاطر متکلم بودن او و تاثيرش در روش فقهي وي باشد. همچنين او قياس و استحسان را هم بعنوان اصول در اجتهاد پذيرفت.
    بنام خدا
    مذهب حنفي برهفت اصل استوار است که عبارتند از:
    -1قرآن -2سنت -3 قول صحابه -4 قياس و راي -5 استحسان -6 اجماع -7 عرف
    ادر باب ايمان و کفر ابوحنفيه معتقد به زياد و کم بودن آنها نيست و اصل ايمان و کفر را تصديق و انکار ميداند.
    وي همچنين در بحث جبر و اختيار به آزادي عمل انسان معتقد است و فعل آدمي را در مصدرش مدنظر قرار ميدهد با استناد به اين جمله او:
    اعمال بشر نسبت به قضا و قدر مانند شعاعهاي خورشيد است به خود خورشيد.
    از ويژگيهاي ابوحنفيه که جميع محققين و فقها بر آن اتفاق نظر دارند صراحت و بي باکي او در دادن فتوي است و تسامح و اغماض از خصايص فتاواي او ميباشد.

  5. تشکر


  6. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۷
    نوشته
    982
    مورد تشکر
    768 پست
    حضور
    8 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    با سلام
    تا آنجائی که بنده حقیر اطلاع دارم امامان مذاهب 4گانه اهل سنت (حنفی-شافعی -مالکی - حنبلی) شاگردان امام قبلی بودند که بعدا مذهب خود را بنا نهاده اند. و هیچ کدام نسبتی با پیامبر اسلام نداشته اند. و جالب اینکه اولین امام اهل سنت شاگرد حضرت امام جعفر صادق (ع) بوده و حال بر اساس چه دلیل و برهانی مذهبی جدید برای خود درست کرده اند خدا می داند ! علم و دانش و معصومیت حضرت امام جعفر صادق (ع ) فرزند رسول خدا بر هیچ کس پنهان نبوده و نخواهد بود . آگاهی و علم و دانش آنحضرت برگرفته از رسول خدا بود که سینه به سینه به ایشان منتقل شده و حال به چه دلیل و با کدامین منطق امام اهل سنت اقدام به تاسیس مذهبی جدید می کند سئوالی است که باید از بزرگان قومشان پرسید! من هم با کسانی که می گویند شیعه اکثریت است موافقم چرا که شیعه از اول شیعه بوده ولی اهل سنت یکپارچه نیستند و بودن مذاهب مختلف دلیل بر ادعایم می باشد.
    از مدیر انجمن عقاید تقاضا دارم در صورت وجود خطا در عرایضم راهنمائی بفرمایند. با سپاس

  7. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    70
    مورد تشکر
    81 پست
    حضور
    36 دقیقه
    دریافت
    120
    آپلود
    0
    گالری
    0

    پیدایش مذاهب اسلامی_1




    نقل قول نوشته اصلی توسط reza007 نمایش پست
    من هم با کسانی که می گویند شیعه اکثریت است موافقم چرا که شیعه از اول شیعه بوده ولی اهل سنت یکپارچه نیستند و بودن مذاهب مختلف دلیل بر ادعایم می باشد.
    شاید برای ما که اطلاع دقیقی از سیر تکامل اندیشه اهل سنت نداریم، روشن نباشد که مفهوم شیعه و اهل سنت از چه زمانی شروع شد و سیر تحولات این مفاهیم چگونه بود.
    اما با نگاهی به تاریخ و حتی با استفاده از کتب معتبر روائی اهل سنت، می توان فهمید که مفهومی به نام "شیعه"، از همان زمان حیات پیامبر اعظم، و توسط خود ایشان استعمال شد و از همان زمان و حتی در زمان سقیفه هم، این کلمه رایج بوده و استعمال می شده است.
    برای نمونه می توان به این منابع مراجعه کرد : "الدرّ المنثور" سیوطی، جلد 8 ، صفحه 538// " النهایة" ابن اثیر، جلد 4 ، صفحه 106 // "نور الابصار" شبلنجی، صفحه 159 //
    "الصواعق المحرقة" ابن حجر عسقلانی، صفحه 161 // "المناقب" خطیب خوارزمی، فصل نهم، صفحه 111 ، حدیث 120 و ....

    هر چند که در سقیفه، بر اثر کودتای سیاسی و نظامی،مسیر خلافت منحرف شد، اما از میان مسلمانان، به افرادی که فهم علی(ع) از اسلام و سنت پیامبر را حجت می دانستند و از او پیروی می کردند، شیعه می گفتند و بعدها، در زمان قیام بزرگ کربلا، و تبعات آن، شیعه مرز بندی جدی تری با بقیه تفکرات پیدا کرد و در زمان امام باقر(ع) و امام صادق (ع)، با ایجاد یک نهضت علمی، شیعه به عنوان یک فهم برتر و دقیق تر از قرآن و سنت پیامبر، خود را به عنوان یک تفکر صحیح و تابناک، به همه معرفی کرد، به گونه ای که در طول این هزار و چهار صد سال، همیشه در حال رشد و پویایی بوده و خواهد بود. ما معتقدیم که قرائت شیعی از اسلام، دقیقترین و کاملترین برنامه زندگی را برای بشر دارد.

    علم خمینی بر زمین نمی ماند،مگر ما مرده ایم!

  8. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    70
    مورد تشکر
    81 پست
    حضور
    36 دقیقه
    دریافت
    120
    آپلود
    0
    گالری
    0

    پیدایش مذاهب اسلامی_2




    نقل قول نوشته اصلی توسط reza007 نمایش پست

    من هم با کسانی که می گویند شیعه اکثریت است موافقم چرا که شیعه از اول شیعه بوده ولی اهل سنت یکپارچه نیستند و بودن مذاهب مختلف دلیل بر ادعایم می باشد.

    اما در میان اهل سنت، ابو حنیفه، به خاطر خصوصیات ویژه ای که داشت، از بقیه علمای اهل سنت، مقبولیت بیشتری پیدا کرد. ابو حنیفه معتقد بود که ایمان دو بخش دارد: 1. ایمان بالقلب 2. اقرار باللسان و طبق این نظر، عمل نقشی در ایمان ندارد! به همین خاطر هم در شرق جهان اسلام، عجمها به خاطر اینکه از دادن جزیه در امان باشند، به مکتب ابو حنیفه گرویدند!
    ویژگی دیگر ابوحنیفه، عقل گرا بودن وی بود، ابو حنیفه قیاس می کرد و به همین خاطر هم، شاگردان وی سالها توانستند مسند قضا را در دستگاه عباسیان به عهده بگیرند و به رونق این عقیده کمک کنند.
    دلیل اصلی انتصاب این افراد به مسند قضاوت این بود که، اینها چون طبق مذهب ابوحنیفه، برای رسیدن به حکم شرعی، متوسل به قیاس می شدند، برای هر جرمی، با توسل به قیاس، یک حکمی اعلام می کردند و این روند باعث تسریع در روند قضاوت می شد و محاکم هیچ گاه تعطیل نمی شد و مشاجره ها و دعواها(حالا درست یا غلط) به راحتی فیصله پیدا می کرد و این مطلوب دستگاه حکومت بود.
    با مطالعه ای در احوال حکام بنی عباس، می بینیم که ایشان یا خودشان حنفی مذهب بودند و یا مکتب حنفی را می پذیرفتند.
    جالب اینجاست که بقیه ائمه اهل سنت، به خاطر قائل شدن ابوحنیفه به قیاس،با او به شدت مخالفت می کرده و حتی مالک بن انس می گفت: در دنیا یک نفر ضررش از شیطان بیشتر است و آن هم ابوحنیفه است!
    تا زمان شافعی، به قول و فعل پیامبر و قول و فعل صحابه، سنت می گفتند و به همه آنها عمل می کردند. اما شافعی آمد و مفهوم سنت را مضیق کرد. انتقاد شافعی به مالک ابن انس این بود که چرا تا وقتی که حدیث مرفوعه ای از پیامبر داریم، باید به حدیث افرادی مثل ابن شهاب زهری استناد کنیم؟!
    تا اینکه احمد ابن حنبل، که شاگرد شافعی بود، راه او را ادامه داد و اعتقاد نامه ای نوشت و گفت هر کسی که معتقد به این اعتقاد نامه باشد، اهل سنت و جماعت است و هر کسی هم که قبول نداشته باشد، بدعت گذار است!
    به نظر می رسد که برای اولین بار در قرن دوم، لفظ اهل سنت ایجاد و برای یک گروه خاصی استعمال شد.
    این بود خلاصه ای در مورد تشکیل مذاهب در اسلام. به زودی شرح مفصلی از سیر تاریخی تشکیل اهل سنت خواهم نوشت.

    علم خمینی بر زمین نمی ماند،مگر ما مرده ایم!

  9. تشکر


  10. #7

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۷
    نوشته
    982
    مورد تشکر
    768 پست
    حضور
    8 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    معنای شیعه و معنای سنی !




    با نام و یاد خدا
    استاد سید محمد جواد مهری در قسمتی از مقدمه کتاب اهل سنت واقعی نوشته دکتر تیجانی چنین می نویسد :
    معنای لغوی شیعه - یاران و پیروان است . و در اصطلاح شیعه به کسانی می گویند که از علی و فرزندانش علیهم السلام تبعیت و پیروی نموده و ولایت آنان را پذیرفته اند . و این نام برای پیروان اهل بیت بقدری مشهور و معروف شده که تا واژه -شیعه - برزبان جاری می شود بی درنگ پیروان علی به ذهن می آید .
    برخی از نویسندگان و مورخان پیدایش -شیعه - را پس از رحلت رسول اکرم (ص ) و یا پس از قتل عثمان دانسته و برخی فراتر رفته - تکوین مذهب شیعه را در ایام فتنه طلحه و زبیر دانسته اند . در حالی که ما معتقدیم شخص رسول اکرم(ص ) مذهب تشیع را ایجاد کرده و در نخستین روزهای بعثت که بنی هاشم را بر اساس آیه - و انذر عشیرتک الاقربین _دعوت کرد -فرمود : هرکه با من بیعت کند جانشین من خواهد بود و کسی جز علی پاسخ مثبت نداد. از آنروز پیروان واقعی حضرتش - مشخص و متمایز گردیدند. پیامبر اکرم (ص ) در آن مناسبت ودرمناسبتهای گوناگون دیگر تا حجه الوداع - تنها و تنها علی را وارث-وزیر-وصی -خلیفه و جانشین خود معرفی کرد و به مردم فهماند که هر که او مولایش است پس علی نیز مولا و سرور او است و باید از او فرمان ببرد و ولایتش را بپذیرد. و بی گمان اهل سنت واقعی کسانی هستند که در روز نخست -پیغام مولا و رهبرشان رسول خدا (ص ) را با جان و دل شنیدند و پذیرفتند و در برابر نص صریح او - اجتهاد نکردند و با پیامبر مخالفت نورزیدند و پیروی از علی را مانند پیروی از پیامبر خدا (ص ) واجب و لازم دانستند.جالب اینجاست - روایتهائی که پیامبر در آنها دستور پیروی از علی را داده و علی را وصی -ولی - و خلیفه خود تعیین کرده در مصادر اهل سنت - صدها روایت است و با این حال - نه تنها به آن اهمیت نداده بلکه آن را رها کرده و از آن می گذرند.گویا این همه روایت چون با یک حقیقت تاریخی تلخ (رویداد سقیفه ) سازگار نیست - قابل اجرا نمی باشد- بلکه در دوران حاضر- حتی قابل ذکر هم نیست !
    مطلبی که شاید برای برخی از دوستان تازگی داشته باشد این است که رسول اکرم( ص) بر واژه شیعه اصرار داشته و شیعیان علی را شیعه خود دانسته و رستگاری و سعادت دارین و بشارت به بهشت را در شیعیان علی منحصر نموده است . و اصلا این نام مقدس را آن حضرت بر پیروان علی گذارده - نه اینکه پس از وفاتش - نامگذاری شده باشد .
    دکتر تیجانی در همین کتاب می نویسد :
    --هرگاه بخواهیم - بدون تعصب و ظاهر سازی از شیعه ( امامیه اثنا عشریه ) سخن بگوئیم -باید آنها را چنین تعریف کنیم : یک مذهب اسلامی که دوستدار و پیرو دوازده امام از خانواده پیامبر (ص ) علی و فرزندان او هستند. و در مسائل فقهی از عبادات و معاملات - از آنها پیروی می کنند. و کسی جز پیامبر (ص ) را بالاتر از آنها نمی شمارند .
    این تعریف درست شیعه و بسیار کوتاه و فشرده است . نباید به سخن دروغگویان گوش داد که شیعه را دشمن اسلام یا معتقد به پیامبری علی (ع ) و یا وابسته به عبدالله بن سبای یهودی می دانند .ولی سخنان آنها تهمت و دروغ آشکار است و برای آن هیچ دلیلی ندارند. و تنها گفته های پیشینیان خود یعنی دشمنان اهل بیت (ع ) را در باره شیعه تکرار می کنندو و ادعاهای نواصب را که با زور و فشار بر گردن مردم سوار شدند و خاندان پیامبر و هوادارانشان را کشتند و یا آواره ساختن و یا متهم ساختند - بازگو می کنند.
    یکی از القابی که بسیار در کتابهای دشمنان شیعه می آید با لقب " رافضه یا رافض " است . نخست خواننده گمان می کند که نام روافض (مخالفان ) از آن جهت به آنها داده شده که با اصول اسلام مخالفت کرده اند - و آنرا زیر پا نهاده اند و یا رسالت پیامبر اسلام (ص ) را انکار کرده اند - ولی واقعیت جز این است. آنها را روافض (مخالفان ) نام دادند زیرا فرمانروایان اولیه بنی امیه و بنی عباس و روحانیون درباری - خواستند با این لقب - آنها را بدنام کنند. شیعیان تنها به علی (ع ) مهر ورزیدند و نه خلافت ابوبکر و عمر را پذیرفتند و نه خلافت هیچ یک از فرمانروایان بنی امیه و بنی عباس را !
    اکنون دیگر دوران تعصب و عقاید موروثی گذسته است . و زمان روشنائی و آزاد اندیشی فرا رسیده و جوانان بافرهنگ باید چشمان خود را بازکنند و خودشان کتابهای شیعه را پیدا کنند و بخوانند و با دانشمندان آنها گفتگو کنند تا به حقیقت برسند. زیرا چه بسا گفتار خوش و شیرینی که فریبنده باشد- ولی پشتوانه علمی و پایه و دلیل محکمی نداشته باشد.من یقین دارم که مسلمانان با انصاف - هرگاه در این موضوع به بررسی جدی بپردازند حقیقت را می یابند . و هرگز فریب نمی خورند- زیرا فریبکاری و تبلیغات مغرضانه و شایعه پردازی دشمنان شیعه - یا دستکاری بر خی ناآگاهان از شیعه - چهره حقیقت را میپوشاند. گاهی کافیست تنها یکی از شبهات و بد آموزیها را از میان ببرید تا یکی از دشمنان شیعه به دوست تبدیل شود.
    --اهل سنت به اکثریت عظیم مسلمانان گفته می شود که در حدود سه چهارم امت اسلامی را در بر می گیرد. آنان از چهار امام اهل سنت یعنی ابو حنیفه - مالک - شافعی و احمدبن حنبل پیروی می کنند. و به این ترتیب به چهار شاخه تبدیل میشوند .
    از این گروه بزرگ - یک شاخه کوچکتر جدا شد که چارچوب اندیشه های آنان را ابن تیمیه پدید آورد و آن را سلفیه و ابن تیمیه را مجددالسنه می خوانند. سپس وهابیت به رهبری محمد بن عبدالوهاب آنر دنبال کرد که امروز مذهب رسمی در عربستان است .
    همه این گروهها خود را اهل سنت می خوانند و گاهی هم یک کلمه بر آن می افزایند و بر خود نام اهل سنت و جماعت می گذارند .
    از لابلای بحث های تاریخی - روشن خواهد شد که هر کس پیرو آنچه "خلافت را شده " نام گرفته - باشد و خلفای راشدین یعنی ابوبکر -عمر - عثمان و علی ( علی را بعدها جزو خلفای راشدین شمردند ) را بپذیرند و یکسان به امامت آنها گردن نهد - چه درروزگار آنان و چه امروز - سنی و اهل سنت و جماعت نام می گیرد . و هرکس خلافت را به اینصورت نپذیرد و آن را بر خلاف قانون بداند و عقیده داشته باشد که پیامبر - علی بن ابی طالب را به نام - برای خلافت معرفی کرده - به او رافضی می گویند.
    بنابر این - علی و شیعیانش نزد اینان اهل سنت و جماعت شمرده نمی شوند .گویا این اصطلاح یعنی اهل سنت و جماعت برای رویارویی با علی (ع ) و شیعیان او درست شده. و به نظر من - همین امر پس از پیامبر (ص) مهمترین علت تقسیم امت اسلامی به سنی و شیعه بود .
    روشن است که اهل سنت وجماعت امروز- ابعاد و دامنه حوادث سیاسی آنروز را درست نمی دانند و دشمنی و ستیزه جوئی - که نقش ناپسندی در برکناری و دور کردن بزرگترین شخصیت تاریخ بشریت پس از پیامبر اسلام (ص ) داشت - را در نمی یابند. اهل سنت و جماعت در این روزگار - گمان می کنند یا عقیده دارند که از زمان خلفای راشدین - همه چیز درست و مطابق کتاب و سنت بوده و آنها مانند ملائکه بودند و یکدیگر را احترام می کردند و هیچ گونه کینه یا طمع و آزمندی و یا خواسته های نادرستی نداشته اند !!!
    به همین سبب - هرچه را که شیعه در باره صحابه بویژه خلفای راشدین بگوید-نمی پذیرند. گویا اهل سنت و جماعت کتابهای تاریخی را نخوانده اند و تنها به سخنان پیشینیان خود در ستایش صحابه بویژه خلفای راشدین بسنده کرده اند . اگر آنها دلها و دیدگان خود را بر روی حقیقت می گشودند و تاریخ و کتابهای حدیث را ورق می زدند و در پی سخن حق و درست می گشتند - نظر خود را در باره بسیاری از احکام و فتواهایی که آنهارا درست می شماردند - تغییر می دادند.
    پس از این بررسی کوتاه در باره مفهوم شیعه و سنی باید دانست که نام شیعه به هیچ روی به معنای مخالف با سنت پیامبر نیست-چنانچه توده مردم گمان می کنند و بر خود می بالند که ما اهل سنت هستیم . و گویا می خواهند با اشاره بگویند که دیگران مخالف سنت هستند . این مطلب در باره شیعه درست نیست - زیرا شیعیان معتقدند که تنها آنها به سنت صحیح و واقعی پیامبر پایبندند زیرا آن را از راه خودش و از در اصلی آن - یعنی علی بن ابی طالب به دست آورده اند. و به نظر آنان جز او کسی دروازه رسیدن به پیامبر نیست .
    برما لازم است که با توطئه بزرگی که سنت پیامبر را تبدیل به بدعتهای جاهلیت کرد و مایه سرخوردگی مسلمانان و ارتداد آنها از دین و پراکندگی و اختلاف آنان گشت و در پی ان ایشان را به تکفیر به یکدیگر و جنگ داخلی پرداختند- مقابله کنیم . و همین تو طئه باعث عقب ماندگی علمی و فنی آنان شد. و سرانجام کار به آنجا کشید که سرزمینهای آنان اشغال و مورد تجاوز قرار گرفت و آنان به خواری کشیده شدند و بی حرمتی و ذوب کردن آنان در جوامع و تمدنهای دیگر نیز - دستاورد همین توطئه است !
    والسلام
    ویرایش توسط reza007 : ۱۳۸۷/۰۴/۳۰ در ساعت ۰۲:۳۷

  11. تشکر


  12. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۹
    نوشته
    14
    مورد تشکر
    5 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    تمام فرقه های اسلامی مانند:شیعه=اسماعیلیه و اثنی عشری و..
    سنی=حنفی و..
    اباضی=...
    و زیر شاخه های هر کدام رو برام باز گو کنید لطفا..
    هر چه زودتر بهتر

  13. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت مهر ۱۳۸۸
    نوشته
    1,054
    مورد تشکر
    1,442 پست
    حضور
    8 روز 19 ساعت 58 دقیقه
    دریافت
    10
    آپلود
    0
    گالری
    1




    به شما پیشنهاد می کنم که کتاب " الفرق بین الفرق " بغدادی را که بیش از هزار سال پیش نوشته شده است و نیز ترجمه ان موجود است را بخوانید ! در بسیاری مواقع راهگشا ست .


  14. #10

    تاریخ عضویت
    جنسیت دي ۱۳۸۸
    نوشته
    3,458
    مورد تشکر
    8,723 پست
    حضور
    56 روز 19 ساعت 8 دقیقه
    دریافت
    131
    آپلود
    0
    گالری
    13



    نقل قول نوشته اصلی توسط hossein_1 نمایش پست
    تمام فرقه های اسلامی مانند:شیعه=اسماعیلیه و اثنی عشری و.. سنی=حنفی و..

    در كتب ملل و نحل، براى شيعه فرقه‏هاى بسيارى ذكر شده و حتى گفته شده است كه حديث معروف افتراق امت (هفتاد و سه فرقه) بر فرقه‏هاى شيعه منطبق مى‏گردد، ولى بايد توجه داشت كه اولا: برخى از اين فرقه‏ها مانند غلات و شعب آن و. . . ، حقيقتا از انشعابات شيعه نبوده و دانشمندان شيعه آنها را تكفير نموده‏اند، و ثانيا: حقيقت انشعاب در مذهب شيعه اين است كه در مسئله امامت، كه معرف مكتب تشيع است، اختلافاتى وجود داشته باشد، ولى اختلاف در مسائل اعتقادى ديگر معيار شناخت فرقه‏هاى شيعه نيست. بر اين اساس، ذكر بسيارى از اين فرقه‏ها، از قبيل هشاميه، يونسيه، نعمانيه و. . . به عنوان فرقه شيعه واقع بينانه نيست، ثالثا: تعداد بسيارى از فرقه‏هايى كه در مسئله امامت از آنها ياد شده است، بر فرض واقعيت داشتن آنها، زمان كوتاهى بيش دوام نياورده و به كلى محو گرديده‏اند، مثلا پس از شهادت امام عسكرى عليه‏السلام فرقه‏هاى چهارده گانه‏اى براى شيعه نقل گرديده كه هيچ اثرى از آنان يافت نمى‏شود و حتى واقعيت داشتن آنها نامعلوم است، چنانكه شيخ مفيد پس از ذكر فرقه‏هاى چهارده‏گانه گفته است:
    «در اين زمان (373 هجرى) جز اماميه (اثنا عشرى) كه به امامت‏حضرت مهدى (عج) معتقدند، فرقه‏اى وجود ندارد، و فرقه‏هاى ديگر منقرض شده و جز حكاياتى غير قابل اعتماد از آنان در دست نيست‏» . (1)
    محقق طوسى نيز پس از اشاره به فرقه‏هايى كه در كتاب ملل و نحل براى شيعه ذكر گرديده گفته است:
    «اينها اختلافاتى است كه درباره شيعه نقل شده است، ولى از اكثر آنها جز در كتابهاى غير قابل اعتماد اثرى يافت نمى‏شود، و برخى از اين فرقه‏ها مانند غلات و گروهى از باطنيه خارج از اسلام‏اند» . (2)
    علامه طباطبائى نيز پس از اشاره به فرقه‏هاى كيسانيه، زيديه، اسماعيليه، فطحيه و واقفيه گفته است:
    «ديگر پس از امام هشتم تا امام دوازدهم كه نزد اكثريت‏شيعه، مهدى موعود است، انشعاب قابل توجهى به وجود نيامد، و اگر وقايعى نيز در شكل انشعاب پيش آمده چند روز پيش نپاييده و خود به خود منحل شده است، مانند اينكه جعفر فرزند امام دهم پس از حلت‏برادر خود (امام يازدهم) دعوى امامت كرد و گروهى به وى گرويدند، ولى پس از چند روزى متفرق شدند و جعفر نيز دعوى خود را تعقيب نكرد، و همچنين اختلافات ديگرى در ميان رجال شيعه در مسائل علمى كلامى و فقهى وجود دارد كه آنها را از انشعاب مذهبى نبايد شمرد» . (3)
    فرقه‏هاى اساسى شيعه
    در مورد تعداد فرقه‏هاى اساسى شيعه (اصول فرقه شيعه) چند قول است:

    بغدادى آنها را سه فرقه دانسته است: «زيديه، كيسانيه و اماميه‏» . وى در آغاز غلات را نيز از انشعابات شيعه دانسته، ولى بعدا ياد آور شده است كه چون آنان از اسلام خارج شده‏اند از فرقه‏هاى اسلامى به شمار نمى‏آيند. (4)
    رازى غلات را نيز بر تعداد آنان افزوده است (5) و شهرستانى اسماعيليه را نيز بر شمرده و فرقه‏هاى اصلى شيعه را پنج فرقه دانسته است. (6)
    محقق طوسى نيز در قواعد العقائد با نظريه بغدادى موافقت نموده و اصول فرقه‏هاى شيعه را زيديه، كيسانيه و اثنا عشريه دانسته است. اين سه فرقه در وجوب نصب امام بر خدا اتفاق نظر دارند، ولى دو فرقه غلات و اسماعيليه امامت را واجب «من الله‏» مى‏دانند نه واجب «على الله‏» . (7)
    قاضى عضد الدين ايجى نيز اصول فرقه‏هاى شيعه را سه فرقه غلات، زيديه و اماميه دانسته است. (8) و بالاخره علامه طباطبائى انشعابات اصلى شيعه را در زيديه، اسماعيليه و اثنا عشريه خلاصه كرده است. (9)
    يادآور مى‏شويم اگر ملاك در بيان فرقه‏هاى اماميه يا شيعه كلام شيخ مفيد باشد كه هر كس قائل به نص در مسئله امامت‏بوده و على عليه‏السلام را امام و جانشين بلا فصل پيامبر بداند امامى و شيعى ناميده مى‏شود، سخن شهرستانى جز در مورد غلات صحيح است و اماميه مشتمل بر فرقه‏هايى چون فطحيه و ناووسيه نيز مى‏گردد، و اگر ملاك فرقه‏هاى موجود شيعه است نه آنها كه منقرض شده‏اند، در اين صورت كلام علامه طباطبائى استوار است.

    پى‏نوشت‏ها:
    1- الفصول المختاره، ص 321.
    2- تلخيص المحصل، ص 413.
    3- شيعه در اسلام، ص 61.
    4- الفرق بين الفرق، ص 23- 21.
    5- تلخيص المحصل، ص 408.
    6- الملل و النحل، ج 1، ص 147.
    7- قواعد العقائد، ص 110.
    8- شرح المواقف، ج 8، ص 285.
    9- شيعه در اسلام، ص 32.
    اليس الله بكاف عبده

    الهی ای فلک هرگز نگردی اگر دور سرحیدر نگردی
    الهی ای نفس بی مهر زهرا درون سینه رفتی برنگردی

    ****
    بشكند دستي كه هتك حرمت اين خانه كرد
    شيعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه كرد

    حضرت زهرا (س) :
    كسی كه عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد


صفحه 1 از 2 12 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود