-
۱۳۸۷/۰۴/۰۸, ۱۰:۵۴ #1
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,987 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دلیل عصمت پیامبران
مساله عصمت انبيا از مسائل مهم كلامى است كه در اكــثــر كتب كــلام آمـده است متكلمان بر عصمت انبيا دلايل عقلى و نقلى متعددى ذكر كرده اند كه برخى از آنها ذكر مى شود :
دلايل عقلى بر عصمت انبياء :
نخستين دليل عقلى بر لزوم عصمت انبيا (ع) از ارتكاب گناهان اين است كه هدف اصلى از بعثت ايشان راهنمايى بشر به سـوى حــقــايــق و وظايفى است كه خداى متعال براى انسان ها تعيين فرموده است و ايشان در حقيقت، نمايندگان الهى در ميان بشر هستند كه بايد ديگران را به راه راست هدايت كنند. حال اگر چنين نمايندگان و سفيرانى پاىبند به دستورات الهى نباشند و خودشان برخلاف محتواى رسـالتشان عـمل كنند مردم ، رفتار ايشان را بيانى مناقض با گفتارشان تلقى مى كنند و ديگر به گفتارشان هم اعتماد لازم را پيدا نمى كنند و در نتيجه هـــدف از بعث ايشان بطور كامل تحقق نخواهد يافت. پس حكمت و لطف الهى اقتضا دارد كه پيامبران ، افــرادى پاك و معصوم از گناه باشند و حتى كار ناشايسته اى از روى سهو و نسيان هم از ايشان سر نزند تا مردم گمان نكنند كه ادعاى سهو و نسيان را بهانه اى براى ارتكاب گــــنـــــاه قــرار داده اند.
دومين دليل عقلى بر عصمت انبيا عليهم السلام اين است كه ايشان علاوه بر اينكه موظفند محتواى وحى و رسالت خود را به مردم ابلاغ كنند و راه راست را به ايشان نشان دهند همچنين وظيفه دارند كه به تزكيه و تربيت مردم بپردازند و افراد مستعد را تا آخــريــن مرحله كمال انسانى برسانند. به ديگر سخن ، ايشان علاوه بر وظيفه تعليم و راهنمايى, وظيفه تربيت و راهبرى را نيز بر عهده دارنــد كـــه هــم تربيتى همگانى كـه شامل مستعدترين و برجسته ترين افراد جامعه نيز مى شود و چنين مقامى در خور كسانى است كه خودشان به عالي تــريــن مــدارج كــمال انسانى رسيده باشند و داراى كاملترين ملكات نفسانى (ملكه عصمت) باشند.
افزون بر اين، اساساً نقش رفتار مربى در تربيت ديگران بسى مهمتر از نقش گفتار اوست و كسى كه از نظر رفتار, نقصها و كمبودهايى داشته باشد گفتارش هم تاثير مطلوب را نمى بخشد. پس هنگامى هدف الهى از بعثت پيامبران بعنوان مربيان جامعه, بطور كامل تحقق مى يابد كه ايشان از هرگونه لغزشى در گفتار و كردارشان مصون باشند.
دلايل نقلى بر عصمت انبياء :
1ـ قرآن كريم, گروهى از انسان ها را مخلص (1) (= خالص شده براى خدا) ناميده است كه حتى ابـلـيـس هــم طمعى در گــمــراه كردن ايشان نداشته و ندارد و در آنجا كه سوگند ياد كرده كه همه فرزندان آدم (ع) را گمراه كند مخلصين را استثنا كرده است ، چنانكه در آيـــــه (82 و 83) از سوره ص از قول وى مى فرمايد :
«قال فبعزتك لاغوينهم اجمعين الاعبادك منهم المخلصين» ، و بى شك، طمع نداشتن ابليس در گمراهى ايشان به خاطر مصونيتى است كه از گمراهى و آلودگى دارند و گرنه دشمنى وى شامل ايشان هم مى شود و در صورتى كه امكان مى داشت هرگز دست از گمراه كردن ايشان بـر نمى داشـت. بنابرايـن عنوان "مخلص" مساوى با "معصوم" خواهد بود. و هر چند دليلى بر اختصاص اين صفت به انبيا (ع) نداريم ولـــى بـــدون ترديد شامل ايشان مى شود ، چنانكه قرآن كريم تعدادى از انبيا را از مخلصين شمرده و از جمله در آيه (45 و 46) از سوره ص مى فرمايد :
«و اذكر عبدنا ابراهيم و اسحق و يعقوب اولى الايدى و الابصار ؛ انا اخلصناهم بخالصه ذكرى الدار»
و در آيه (51) از سوره مريم مى فرمايد :
«و اذكر فى الكتاب موسى انه كان مخلصاً و كان رسولا ً نبياً» ؛ و نيز علت مصونيت حضرت يوسف (ع) را كه در سخت ترين شرايط لغزش قــــرار گرفته بود مخلص بودن وى دانسته و در آيه (24) از سوره يوسف مى فرمايد : «كذلك لنصرف عنه السو و الفحشا انه من عباد نا المخلصين»
2ـ قرآن كريم , اطاعت پيامبران را بطور مطلق لازم دانسته و از جمله در آيه (63) از سوره نسا مى فرمايد :
«و ما ارسلنا من رسول الا ليطاع باذن الله» و اطاعت مطلق از ايشان در صورتى صحيح است كه در راستاى اطاعت خـــدا باشد و پيروى از آنان منافاتى با اطاعت از خدا متعال نداشته باشد و گرنه امر به اطاعت مطلق از خداى متعال و اطاعت مطلق از كسانى كه در معرض خطا و انحراف باشند موجب تناقض خواهد بود.
3ـ قرآن كريم , مناصب الهى را اختصاص به كسانى داده است كه آلوده به "ظلم" نباشند و در پاسخ حضرت ابراهيم (ع) كـــه مـنـصب امــامت را براى فرزندانش درخواست كرده بود مى فرمايد : «لا ينال عهدى الظالمين» (2) و مى دانيم كه هر گناهى دست كم, ظلم به نفس مى باشد و هر گنهكارى در عرف قرآن كريم "ظالم" ناميده مى شود پس پيامبران يعنى صاحبان منصب الـهـى نـبـوت و رسـالـت هــم منزه از هرگونه ظلم و گناهى خواهند بود.
از آيات ديگر و نيز از روايات فراوانى مى توان عصمت انبيا (ع) را استفاده كرد.
پاورقی :
1ـ بايد توجه داشت كه مخلص (به فتح لام) غير از مخلص (به كسر لام) است و اولى دلالت دارد بر اينكه خــدا شـخـص را خــالــص كرده است و معناى دومى اين است كه شخص اعمالش را با اخلاص انجام مى دهد.
2ـ سوره بقره, آيه 124
آموزش عقايد , ج 2, ص 42 ـ 36
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۸, ۱۱:۰۷ #2
آیا این عصمت را با تلاش فردی و شخصی بدست آورده اند یا از ازل معصوم بوده اند.
در "لا احب الافلین " پاکی ز صورت ها یقین
در پیش چشم های غیب بین ؛ هر دم زتو تمثال ها
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۸, ۱۱:۱۸ #3
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 850
- مورد تشکر
- 3,450 پست
- حضور
- 35 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
9
خـداونـد در قـرآن كـريـم مي فرمايد : [ فبعث اللّه النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيها اختلفوا فيه و ما اختلف 000 ( بقره -213 ) ] . اين آيه و آياتي از اين دست دلالت دارند بر اينكه مقصود و غرض خداونداز بعثت انبياء عليهم السلام هدايت مردم به سوي حق و با مطالب حق بوده است . ازسوي ديگر در قرآن كريم داريم كه [ و اللّه غالب علي امره ( يوسف - 21 ) ] و نيز[ لا يضل ربي و لا ينسي ( طه - 52 ) ] و نيز [ اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون ( يس - 82) ] پس با توجه به اين دو نوع آيات مي توان نتيجه گرفت كه انبياءدر مقام تلقي وحي دچار اشتباه نمي شوند زيرا اين اشتباه اولا , بـا غـرض و مـقـصـودالهي كه هدايت به حق مردم است منافات دارد و ثانيا با قدرت و علم خداوند تخلف نكردن مراد او از آنچه اراده فرموده كه مفاد دسته دوم از آيات مذكور است . از سـوي ديـگر در قرآن كريم آمده است : [ عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه احدا الا من ارتضي من رسول فانه يسلك من بين يديه و من خلفه رصدا ليعلم ان قد ابلغوا رسالات ربهم و احاط بمالديهم و احـصي كل شي عددا ( الجن - 28 ) ] از ظاهر اين آيه به دست مي آيد كه خداوند سبحان از ميان بـنـدگـانش برخي را به رسالت برمي گزيند و بامراقبت و احاطه بر آنها , آنان را در حفظ وحي و ابلاغ آن تاييد مي فرمايد . درسوره مريم آيه 64 آمده است : [ و ما نتنزل الا بامر ربك له ما بين ايدينا و ماخلفنا و ما بين ذلك و ما كان ربك نسيا ] اين آيه نيز دلالت دارد بر اينكه ازآغاز وحي تا تلقي و تبليغ آن , وحي محفوظ و مصون از تغيير است . در قـرآن شـريـف آيـاتـي نيز وجود دارد كه دلالت بر عصمت كلي انبياء عليهم السلام داردمانند [ اولـئك الذين هدي اللّه فبهديهم اقتده ( انعام - 90 ) ] و نيز مي فرمايد :[ و من يضلل اللّه فماله من هاد و من يهدي اللّه فماله من مضل ( زمر - 37 ) ] . بـديـن ترتيب خداوند مي فرمايد هر كسي را كه ما هدايت كرده ايم هيچ چيزي و كسي اورا گمراه نمي كند . و در آيه 90 از سوره انعام هم فرموده است كه ما انبياء راهدايت كرده ايم . پس نتيجه مي شود كه انبياء عليهم السلام هيچگاه گمراه نمي شوند . الـبـتـه آيـات قـرآنـي بسياري بر اين مطلب وجود دارد كه به دليل اختصار از ذكر آنهاخودداري مي شود .
مولایم علی فرموند:
يابُنَىَّ اِصبِر عَلَى الحقِ وَ اِن كانَ مُرّا; اى پسر جان! در راه حق صبور و مقاوم باش گرچه تلخ و رنج آور باشد.
هرگز گمان مبر زخیال تو غافلم ،گرمانده ام خموش ، خدا داند ودلم.....
چون عاقبت همه امور با خداست همه چیز را به او واگذار کردم.
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۸, ۱۳:۲۰ #4
درود بر شما
(مریم آیه64)فرمودید وحی محفوظ و مصون از تغییر است این در تضاد با آیه های ناسخ و منسوخ نیست؟
من میگویم عصمت از خطای بشری جداست. مطمئن هستم شما قبول نمیکنید پس دلیل سرزنش یا ( به قول شما عتاب) خدا به پیامبر در بعضی آیه ها چیست؟
پس دلیل آن همه وحشت پیامبر از خدا چیست؟ خدا میگوید ای محمد ما گناهان قبل و آنها که بعد انجام میدهی را میبخشیم. چگونه اینرا توجیه میکنید؟ لطفا لطفا لطفا اگر آیه ای را میخواهید مثال بزنید آنرا تاویل نکنید.
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۸, ۱۳:۲۲ #5
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۸, ۱۴:۳۱ #6
یعنی در ازل دست از صفت خلاقیتش کشیده بود !
اما بر اساس نظریه توحید ، پر تو حسن خدای ما در ازل زتجلی دم زده جان من.
عصمت به این معنی که گفتند ؛ نفی ارزش های انبیا و اولیا الهی است. یعنی آنها هیچ !
در "لا احب الافلین " پاکی ز صورت ها یقین
در پیش چشم های غیب بین ؛ هر دم زتو تمثال ها
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۸, ۱۵:۳۶ #7
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام خدا
سلام جناب علی جوهر گرامی
عصمت موهبت الهى و ذاتى است كه بر اساس شايستگى هاى معصومين و نيز تحت شرايطى ، به شخص معصوم افاضه مى شود و هرگز قابل تحصيل و اكتساب نيست .
موهبتى بودن «عصمت » از آن نظر افتخار است كه اين لطف در همه شرايط به افراد داده نمى شود ; بلكه بايد زمينه هاى كسب آن در خود افراد به وجود آيد تا لطف الهى شامل حال آنان گردد . بخشى از اين زمينه ها خارج از اختيارند ; مثل كمالات روحى كه از طريق وراثت و يا تربيب به افراد منتقل مى شود و بخشى ديگر كاملا اختيارى هستند كه عبارتند از : 1 . مجاهدت هاى فردى و اجتماعى پيامبرانى مانند : «ابراهيم » و «يوسف » و «موسى » و پيامبراكرم(ص) پيش از بعثت ; همچون جهاد آنان با نفس و چشم پوشى از حرام و.. . كه زمينه را براى افاضه «عصمت » تشديد نموده و لياقت و شايستگى آنان را براى افاضه لطف آماده كرده است . اين ويژگى ها به روشنى ثابت مى كند كه هرگاه لطفى به نام «عصمت » نيز در اختيار آنان قرار گيرد ، از آن نيز در تهذيب فرد و جامعه بهره خواهند گرفت .
2 . آگاهى خداوند متعال از فعاليت هاى ثمربخش آنان در دوران رسالت و اين كه اين گروه پس از دريافت مقام منيع نبوت با استقامت و پشتكار شگفت دست به اصلاح زده ، در راه جهاد فردى و اجتماعى سخت كوشش خواهند نمود .
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۸, ۱۵:۳۸ #8
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
از جمله هايى كه در زيارت دختر گرامى پيامبراكرم(ص) فاطمه اطهر (س) وارد شده است ، مى توان به اهميت عامل چهارم (آگاهى خدا از فعاليت هاى ثمربخش آنان در طول زندگى ) بيش از عوامل ديگر پى برد ; آن جا كه مى فرمايد : «يا ممتحنة امتحنك.. . به صابرة ; اى امتحان و آزمون شده ! آن جا كه خدا تو را پيش از آفرينش در اين جهان آزمود و تو را در ميدان امتحان و ابتلا ، صابر و بردبار يافت .»معصومان داراى دو نوع شايستگى هستند :
و در دعاى ندبه مى خوانيم : «أوْليائك الذين استخلصتهم .. . بعد أن شرطت .. . فشرطوا لك ذلك .. . الوفاء به ; اوليايى كه آنان را براى خود برگزيدى ; پس از آن كه زهد و پيراستگى را در زندگى اين دنياى پست براى آنان شرط نمودى و آنان نيز شرط تو را پذيرفته و تو هم از وفاى آنان آگاه شدى .»
خواه عصمت مرحله كامل از تقوا تصور شود و يا معلول علم شكست ناپذير نسبت به عواقب گناه دانسته شود ، و يا بازتاب تكامل شناخت نسبت به مقام ربوبى قلمداد گردد ، هرگز موجب سلب قدرت و توانايى از انجام گناه نمى گردد و انسان معصوم مى تواند يكى از دو طرف كار را برگزيند ; بنابراين «انجام ندادن فعل » دليل بر عدم توانايى نيست ; بلكه فرد معصوم به خاطر تقواى والا ، يا علم شكست ناپذير ، از پيامد گناه و يا شناخت كامل از عظمت خالق ، اقدام به انجام كار خلاف نمى كند ; هرچند اگر بخواهد مى تواند مانند ديگران مبدأ خلاف و گناه باشد ، آيات شريفه (انعام ، 87 ـ 88 ; مائده ، 67) بر آن دلالت مى كنند .
1 . شايستگى ذاتى و موهبتى
2 . شايستگى اكتسابى از طريق انجام دادن حسنات و ترك محرمات و به دست آوردن ملكات درونى .
از مجموعه اين دو شايستگى كه حداقل يكى از آن دو جنبه اختيارى دارد ، آن مقام والا حاصل مى شود ; يعنى : اراده الهى زمينه هاى توفيق را براى وصول به اين مقام والا فراهم مى سازد ; ولى بهره گيرى و استفاده از اين توفيق به اراده خود آنان بستگى دارد .
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۸, ۱۵:۵۱ #9
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام خدا
معناى گناه در بين انسان هاى معمولى و انسان هاى معصوم تفاوت دارد. براى ما انسان هاى معمولى گناه عبارت از ترك واجبات و انجام محرمات است; ولى براى پيامبران و امامان ـ با توجه به اين كه آنان در اوج كمال و قرب پروردگارند ـ گناه مفهومى وسيع تر دارد; زيرا آنان براى خود وظايفى بالاتر از وظايف مردم عادى قايل هستند و چه بسا هر گونه توجّه به غير خدا و محبوب حقيقى را ـ حتى اگر از سر ضرورت باشد ـ براى خود گناهى بزرگ مى شمارند كه بايد براى آن از خدا طلب مغفرت كنند. (1)1: تفسير الميزان،ج 6، ص 366
يعنى اگر چه اشتغال اينان به كارهاى عادى زندگى از سر ضرورت است; ولى با توجه به اين كه تك تك اين كارها با اختيار انجام مى پذيرد، نوعى گناه براى آنان شمرده مى شود كه تيرگى آن بايد با استغفار بر طرف شود. اين حديث پيامبر(ص) : «انه ليغان على قلبى فاستغفر الله كل يوم سبعين مرة; دلم تيره مى گردد پس هر روز هفتاد بار استفغار مى كنم.» و نيز آيه 55 سوره غافر و آيه 19 سوره محمد و آيات فراوانى را كه در آن آيات پيامبران الهى از خدا طلب بخشش كرده اند، را بايد همين گونه معنا كرد. (2)
1:آموزش عقايد، مصباح يزدى، ج 2، ص 77
-
۱۳۸۷/۰۴/۰۸, ۱۶:۳۲ #10
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,251
- مورد تشکر
- 2,255 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
10
مـعـصـوم بـودن هرگز به اين معني نيست كه گناه براي پيامبر (ص ) و امام محال مي گردد , و گرنه فضيلتي براي آنها محسوب نمي شود بلكه منظور اين است كه آنها باتوانايي برگناه مرتكب گناه نمي شوند , هر چند اين عدم ارتكاب به خاطر تذكرات الهي بوده باشد . به عبارت ديگر يادآوريهاي خداوند جزيي از عامل مصونيت پيغمبر(ص ) از گناه مي باشد .
شما گناهی از پیامبر سراغ داری؟
زخون هر شهيدي لاله اي رست** مبادا روي لاله پا گذاريم
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری