-
۱۳۸۷/۰۴/۱۲, ۱۴:۴۵ #1
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 711
- مورد تشکر
- 1,437 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
شرح هاي نهج البلاغه
نگاهى به شرحهاى نهج البلاغه
(1)
مقدمه
نخستین شرح
شرح سید فضل الله راوندى
شرح نهج البلاغه وبرى
معارج نهج البلاغه یا شرح ابن فندق بیهقى
منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه
حدائق الحقائق فى تفسیر دقائق افصحالخلائق
شرح ابن ابىالحدید
مصباح السالكین
شرح علامه حلى
شرح ابنعتایقى
مقدمه
از زمانى كه سید شریف رضى در سال 400 ه ق كار جمع و تدوین نهج البلاغه را به پایان رسانید، تا امروز كه بیش از هزار سال از عمر این كتاب شگفت انگیز در حوزه فرهنگ اسلامى مىگذرد، توجه اندیشمندان و معرفت پژوهان رشتههاى مختلف اسلامى از ادب گرفته تا تاریخ، اخلاق، عرفان، حكمت و كلام، سیاست و حكمرانى و مدیریت، به این كتاب به عنوان یكى از مهمترین منابع قابل استناد و قابل تامل جلب شده است.
سنت شرح نویسى بر متون دینى قدمتى طولانى دارد. كتابهاى مقدس ادیان مختلف از سوى عالمان دینى با دقت و تامل مورد بررسىهاى دقیق و موشكافانه قرار گرفتهاند. در تاریخ اسلام، پس از قرآن كریم كه اصلى ترین و اصیل ترین منبع تمامى مسلمانان بشمار مىرود، تقریبا هیچ كتاب مقدس دیگرى، بسان نهج البلاغه مورد شرح و تفسیر قرار نگرفته است. شارحان با انگیزههاى گوناگون اقدام به شرح نویسى مىكردهاند: توضیح واژگان دشواریاب، شرح مبانى كلامى، فلسفى مورد نظر، تحلیل و تبیین حوادث تاریخى كه به اجمال ذكر شدهاند، ذكر نكات ادبى و بلاغى، استفاده وعظ گونه و اخلاقى از متون دینى و به تعبیرى كمك به گسترش فرهنگ معنوى، نقل و نقد آراء شارحان پیشین، نقد و بررسى اسنادى و اثبات صحت روایات، و حتى اثبات قدرت علمى نویسندگان شرح، در زمره این انگیزهها بشمار مىروند.
در هر حال، انگیزه شارحان هرچه كه بوده یا خواهد بود، ما اكنون وارث انبوهى از شرحهاى گوناگون بر نهجالبلاغه هستیم كه كم وبیش داراى مزایا و كاستیها، كژىها و راستىها و درستىها و نادرستى هاست. اما این همه، جزئى از فرهنگ مكتوب اسلامى بشمار رفته و بر ما است كه در شناسایى همه - یا اهم آنها - هر چند به اجمال، بكوشیم.
نخستین شرح
در این كه نخستین شرح نهج البلاغه از سوى چه كسى نگاشته شده، ظاهرا توافقى میان كتاب شناسان و نهجالبلاغه پژوهان وجود ندارد. برخى از احمد بن محمد الوبرى به عنوان نخستین شارح نام بردهاند، گروهى سید فضل الله راوندى را اولین شارح دانستهاند. (1)
شرح سید فضل الله راوندى
تالیف: تاجالاسلام سید ضیاءالدین ابوالرضا فضلالله بن على راوندى از بزرگان علم و ادب شیعى در سده ششم هجرى است.
راوندى در سفر خود به نجف، نسخه اصلی نهجالبلاغه را ملاحظه نموده و از روى آن نسخهاى براى خود نوشته و در ربیعالاول 511 به پایان رسانیده و پس از اتمام نسخه آن را قرائت، مقابله و تعلیقاتى بر آن نوشته و كلمات و جملات دشوار آن را شرح كرده، كه به عنوان اولین شرح بر نهج البلاغه قلمداد شده است. (2)
نسخهاى از نهجالبلاغه در دست است كه محمد صادق بن محمد شفیع یزدى در 1132 از روى ابوالفتوح احمد بن ابىعبدالله بلكوبن ابى طالب آبى از روى نسخه سید فضلالله راوندى تحریر نموده و حواشى راوندى در آن نقل شده است. (3)
شرح نهج البلاغه وبرى
احمد بن محمد وبرى خوارزمى از فضلاى قرن ششم هجرى، شرحى بر نهجالبلاغه نوشته كه نظرش فقط شرح مشكلات آن بوده است. از این شرح، بیهقى در معارج نهجالبلاغه و قطبالدین كیدرى در حدائق الحقائق و ابنعتایقى در شرح خود بر نهجالبلاغه، نقل نمودهاند. ولى اصل این شرح در حوادث ایام از بین رفته و به دست ما نرسیده است. (4)
معارج نهج البلاغه یا شرح ابن فندق بیهقى
تالیف: ظهیرالدین ابىالحسن على بن زید انصارى اوسى بیهقى ملقب به فرید خراسان و ابن فندق (متولد 493- متوفاى 565 ه . ق) (5)
شرح معروفى است كه بیهقى در دو جزء بر نهج البلاغه نوشته، جزء اول آن را در 9 ربیعالاول 552 و جزء دوم آن را در 13 جمادىالاولى 552 به پایان رسانیده است.
از این كتاب نسخه منحصرى در آستان قدس رضوى به شماره 2052 موجود است، (6) و از روى همان نسخه از سوى كتابخانه حضرت آیةالله مرعشى در قم سال 1409 ه . ق به تحقیق استاد كتابشناس محمد تقى دانش پژوه به چاپ رسیده است.
منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه
تالیف: قطب الدین سعید بن عبدالله بن حسین راوندى مشهور به قطب راوندى (م 573 ه . ق) شرح علمى و ادبى مهمى است بر نهجالبلاغه و به گمان برخى اولین شرح نهج البلاغه نیز به شمار مىرود. این شرح را قطب راوندى در اواخر شعبان 556 به پایان رسانیده و سرآغازش چنین است:
«الحمدلله الذى جعل آل محمد اصول البراعة و فروعها واتخذهم - و هم رحمة للعالمین - معدن البلاغة وینبوعها.»
نسخ متعددى از این شرح به دست ما رسیده كه استاد فقید سید عبدالعزیز طباطبائى هفت نسخه آن را معرفى نموده است. (7)
حدائق الحقائق فى تفسیر دقائق افصحالخلائق
تالیف: قطبالدین ابوالحسن محمد بن حسین بیهقى كیدرى نیشابورى، مشهور به قطب الدین كیدرى (زنده در سال 610 ه . ق) (8) كیدرى شرحش را در اواخر شعبان سال 576 ه . ق به پایان رسانیده و در آن از شرح قطب الدین راوندى و فرید خراسان بهره جسته است.
شرح ابن ابىالحدید
نگارش شرح نهج البلاغه از سوى عزالدین ابى حامد عبدالحمید بن هبةالله المدائنى مشهور به ابن ابىالحدید (9) (656- 586 ه . ق) تحولى اساسى در نگارش شروح نهج البلاغه تلقى مىگردد. زیرا وى علاوه بر این كه بر ادب عرب تسلط وافر داشته و اشعارى نیكو نیز سروده، بر تاریخ فقه، و كلام نیز احاطه داشته است. از این رو شرح وى در طى قرون و اعصار گذشته همواره مورد توجه علاقمندان كلام مولى علیه السلام بوده است. (10) ضمن این كه وى ظاهرا نخستین شارح غیرشیعى نهج البلاغه نیز هست. شرح ابن ابىالحدید از حیث بیان زیبائیهاى ادبى نهج البلاغه و ذكر مسائل تاریخى از اهمیت ویژهاى برخوردار است. هرچند این شرح به زبان عربى نگاشته شده، اما چند ترجمه از آن به زبان فارسى دیده مىشود. از جمله شمس الدین محمد بن مراد - كه ظاهرا از دانشمندان عصر صفوى است - آن را به پارسى برگردانده است. هرچند این ترجمه تا كنون به صورت خطى باقى مانده است. (11) ترجمهاى دیگر نیز با نام مظهر البینات اثر نصرالله تراب بن فتحالله دزفولى از این شرح وجود دارد كه آن نیز مخطوط است. (12) گزیدهاى از این شرح، در سالیان اخیر توسط استاد دكتر محمود مهدوى دامغانى به زبان فارسى شیوا و زیبا ترجمه و در چند مجلد از سوى انتشارات امیركبیر منتشر شده است. علاوه بر ترجمههاى یاد شده، برخى نیز گزیدههایى از آن را به زبان اصلى كتاب - یعنى عربى - فراهم كردهاند. از جمله مىتوان به این گزیدهها اشاره كرد: التقاط الدررالنخب اثر محمدبن قنبر كورعلى مدنى كاظمى، (13) الدرالنضید اثر فخرالدین عبدالله بن الموید بالله (14) و مختصر شرح ابن ابىالحدید اثر سلطان محمود بن غلامعلى طبسى مشهدى (م 1097 ه . ق). (15)
با اینهمه، شرح ابن ابىالحدید، على رغم استقبال فراوان، مورد نقدهاى متعدد و جدى، عمدتا از سوى منتقدان شیعى، نیز قرار گرفته است. از جمله مىتوان به نقد احمد بن طاوس (م 673 ه . ق) با نام الروح فى نقض ما ابرمه ابن ابىالحدید، اشاره كرد. (16) شیخ یوسف بحرانى (م 1186 ه . ق) هم انتقادات خود را بر این اثر سلاسل الحدید لتقیید ابن ابىالحدید، نامیده است. (17) كتاب دیگرى با نام سلاسل الحدید فى رد ابن ابىالحدید اثر مصطفى بن محمد امین(م 1331) دیده مىشود. (18) از دیگر نقدها مىتوان به الرد على ابن ابىالحدید اثر شیخ على بن حسن بلادى بحرانى (م 1340)، (19) الشهاب العتید على شرح ابن ابىالحدید، نگاشته شیخ عبدالنبى عراقى، (20) والرد على ابن ابىالحدید اثر شیخ طالب حیدر اشاره كرد. (21)
ابن ابىالحدید در مبانى كلامى، معتزلى و به علت موافقت با جاحظ، معتزلى جاحظى است. هرچند برخى كوشیدهاند از ابن ابىالحدید چهرهاى به عنوان یك شیعى غالى نشان دهند، اما بررسى شرح نهج البلاغه نشانگر گرایشات معتزلى او است. وى در آغاز كتاب، اتفاق همه شیوخ معتزلى خود را بر صحت شرعى بیعت با خلیفه اول نقل نموده و بر فقدان نصى از جانب رسول الله صلى الله علیه و آله در بیعت با وى تاكید مىكند و مىافزاید انتخاب مردم كه هم به اجماع و هم به غیراجماع، راه تعیین پیشوا شمرده شده، موجب صحت آن است. همو به پیروى از مكتب معتزله بغداد، امام على علیه السلام را برتر از خلفاى پیشین دانسته و این برترى را هم در كثرت ثواب و هم در فضایل و خصال حمیده مىداند. با این همه به عقیده او، افضلیت امام، امرى ضرورى نیست! همچنین او معتقد است كه هیچ نصى بر خلافت امیرالمؤمنین على علیه السلام از سوى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم وارد نشده است.
ابن ابىالحدید این اثر را در بیست جزء و به نام ابن علقمى وزیرى تالیف كرد. وى نگارش این شرح را در اول رجب 644 هجرى آغاز و در پایان صفر 649 تمام كرد. او در پایان كتاب خود مىنویسد. تدوین این اثر چهار سال و هشت ماه طول كشید كه برابر است با مدت خلافت حضرت على علیه السلام . به گزارش هندوشاه به پاس نگارش این اثر هدایایى گرانقیمت از سوى ابنعلقمى به او اهدا شد.
اهمیت شرح نهج البلاغه ابن ابىالحدید، با چشم پوشى از نقاط ضعف عقیدتى، عمدتا در گزارشهاى مفصل تاریخى است. او در تدوین این گزارشها علاوه بر استفاده از منابع مشهورى چون اغانى ابىالفرج اصفهانى، سیره ابنهشام و تاریخ طبرى، از برخى منابع نادر استفاده كرده كه امروزه از میان رفته یا در دسترس قرار ندارند.
از این جمله مىتوان به كتابهایى نظیر المقالات تالیف زرقان شاگرد ابراهیم بن سیار نظام، المقالات ابوالقاسم كعبى بلخى، كتاب فضایل امیرالمؤمنین على علیه السلام اثر احمد بن حنبل، كتاب الجمل هشام بن محمد كاتبى و كتاب الكنت از ابراهیم بن سیار نظام، اشاره كرد.
گذشته از شرح حوادثى كه به گونهاى در متن نهج البلاغه بدان اشاره شده، شرح ابن ابىالحدید به لحاظ حضور و حیات وى در زمان حمله مغول و انعكاس حوادث مربوط به خروج مغول، فتح ماوراءالنهر و خراسان و عراق و دیگر نواحى و هجوم آنان به بغداد، از منابع مهم تاریخى در این موضوع به شمار مىرود.
با این همه ابن ابىالحدید گاه چنان در نقل حوادث تاریخى راه افراط را در پیش مىگیرد كه مىتوان تاریخ ابن ابىالحدید را از شرح نهج البلاغه وى بسان كتابى مستقل استخراج كرد. و گاه در پارهاى موارد اصلا اشارهاى به حادثه تاریخى نمىكند.
درمورد مباحث ادبى نیز این افراط و تفریط گاه به چشم مىخورد. در برخى موارد نیز اشتباهات چشمگیرى دیده مىشود. براى نمونه وى خطبه 39 را به حادثه غارت نعمانى نسبت مىدهد، در حالى كه این خطبه به مناسبت كشته شدن محمد بن ابىبكر ایراد شده است. نیز خطبه 29 را به حادثه غارت ضحاك نسبت مىدهد، درحالى كه مربوط به داستان معاویه است. (22) از دیگر مواردى كه درباره شرح نهج البلاغه ابن ابىالحدید گفته شده، عدم رعایت مناسبت نقل مطالب در بسیارى از موارد است، هرچند كه بسیارى از این مطالب داراى اهمیت هستند. (23)
مصباح السالكین
معروف ترین شرح نهج البلاغه در سده هفتم قمرى، مصباح السالكین اثر محدث، فقیه و متكلم برجسته شیعى، كمالالدین میثم بن على بن میثم بحرانى است. این عالم فرزانه، معاصر خواجه نصیرالدین طوسى بوده و ظاهرا میان آن دو رابطه استادى و شاگردى دو جانبه برقرار بوده است. بدین گونه كه خواجه نزد وى به آموزش فقه و او نزد خواجه به آموزش كلام پرداخته است. هرچند گفتهاند مقام فقهى او بسان مقام كلامى خواجه بوده است، با این همه مهمترین اثر وى كه همین شرح نهج البلاغه است، بیش از همه شرحى به روش كلامى و فلسفى است. (24)
قبل از پرداختن به روش ابن میثم در این شرح و ذكر ویژگىهاى آن، لازم به تذكر است كه وى پس از نگارش این شرح، آن را تلخیص نموده و آن را اختیار مصباح السالكین نامیده است.
شرح علامه حلى
تالیف: علامه جمالالدین ابومنصور حسن بن یوسف بن مطهر حلى (م 726 ه . ق) درباره شرح علامه حلى بر نهجالبلاغه، نظرات كتابشناسان متفاوت است. علامه حلى در كتابش «خلاصةالاقول فى معرفة الرجال» در ضمن آثارش كتاب «مختصر نهج البلاغه» را یاد كرده است. (25) ولى در الذریعه عنوان شده كه در برخى نسخ الخلاصه نام كتاب "كتاب مختصر شرح نهج البلاغه" ذكر شده است. (26) و در كشف الحجب توضیح داده شده كه علامه حلى شرح ابن میثم را تلخیص نموده است (27) و ظاهر سخن وى چنان است كه نسخهاى از كتاب را ملاحظه نموده است . و در روضات الجنات نیز شرح نهج البلاغه، ضمن آثار موجود علامه حلى یاد شده است. (28)
نسخهاى از شرح نهجالبلاغهاى در كتابخانه دكتر على اصغر مهدوى در تهران موجود است كه طبق قرائن قطعیه مؤلف آن از دانشمندان سده هشتم هجرى است. و گفته شده كه این شرح همان شرح علامه حلى است. خوشبختانه این نسخه با تحقیق شیخ عزیزالله عطاردى با عنوان "شرح نهج البلاغه شارح محقق من اعلام القرن الثامن" در سال 1375 ه . ش در 530 صفحه منتشر شده است كه محقق، انتساب آن را به علامه حلى یقینى نمىداند.
اما قرائن قوى احتمال انتساب آن به علامه حلى، مردود نیست. از جمله آن كه در این شرح سوال و جوابى بین شارح و خواجه رشیدالدین فضلالله همدانى طرح شده، كه این گونه سوال و جوابها بین علامه حلى و خواجه رشیدالدین در موارد متعدد دیگر، در دست است. از جمله رساله فوائد زیارت خواجه رشیدالدین فضلالله است كه آن را در سال 709 ه . ق در پاسخ علامه حلى نگاشته است. (29)
هم چنین مناظرهاى بین علامه حلى و خواجه رشیدالدین درباره جمع بین آیه «قل رب زدنى علما» و حدیث حضرت على علیه السلام «لو كشف الغطاء ما ازددت یقینا» صورت گرفته كه امروزه نسخه آن در دست است. (30)
هم چنین در كتاب «كاوشى در نهج البلاغه» درباره انتساب این شرح به علامه حلى بحث شده است. (31)
شرح ابنعتایقى
تالیف: كمالالدین عبدالرحمن بن محمد بن ابراهیم عتایقى حلى مشهور به ابنعتایقى از دانشمندان شیعى سده هشتم هجرى . (32)
ابنعتایقى شرح خودش را در چهار جلد تالیف نموده و جلد سوم آن را در 786 ه . ق به پایان رسانیده است. او شرحش را از سه شرح ابن مثیم و ابن ابىالحدید و قطبالدین كیدرى گزینش نموده و در مواردى نظرات ابن ابىالحدید را نقد نموده است.
از شرح ابنعتایقى فقط جلد اول و جلد سوم آن باقى مانده كه از سوى بنیاد نهجالبلاغه در دست تحقیق و انتشار است . اما از جلد دوم و چهارم تا كنون نسخهاى شناسایى نشده است. (33)
پى نوشتها :
1- سید عبدالعزیز طباطبائى، فى رحاب نهجالبلاغه، مجله تراثنا، ش 35 و 36 ص 160.
2- آقا بزرگ تهرانى، الذریعهاى تصانیف الشیعه 14/143/ سید عبدالعزیز طباطبائى فى رحاب نهجالبلاغه (تهرانشناسى 35- 36) ص 170.
3- فهرست نسخههاى خطى كتابخانه حضرت آیةالله مرعشى، ج 1 ص 302 نسخه شماره 273، نسخه دیگرى كه از روى نسخه سید فضل الله تحریر شده، نسخه شماره 1190 كتابخانه رضا در رامپور هند نگهدارى مىشود و فیلم آن به شماره 5046 در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران نگهدارى مىشود.(فهرست میكروفیلمهاى كتابخانه مركزى دانشگاه تهران 3/526).
4- سیدعبدالعزیز طباطبائى، نهجالبلاغه عبدالقرون، (تراثنا ش 37 ص 152)
5- براى شرح حال وى رك: تراثنا، ش 37 صص 154- 187.
6- فهرست نسخ خطى كتابخانه آستانه قدس رضوى ج 5 ص 171 این نسخه را تاج كرمانى تحریر نموده و در 14 صفر 705 به پایان رسانیده است.
7- نهجالبلاغه عبرالقرون، تراثنا، ش 38 و 39 ص 264 و 265.
8- براى شرح حال وى رك: سید عبدالعزیز طباطبائى، نهج البلاغه عبدالقرون، (چاپ شده در مجله تراثنا ش 37 و 38 صص 302- 319).
9- در مورد وى بنگرید به: ابن كثیر، البدایة والنهایة، ج 13 ص 119/ مقریزى، السلوك ج 1، ص 407/ ابن شاكر، فوات الوفیات ج 1، ص 248.
10- دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 2، ص 620 .
11- فهرست كتابخانه ملى، ج 4 ص 360 .
12- فهرست كتابخانه مركزى دانشگاه تهران، ج 2 ص 253.
13- آقا بزرگ تهرانى، الذریعه الى تصانیف الشیعه، ج 2 ص 87 .
14- همان، ج 13 ص 134 .
15- همان، ج 14، ص 126 .
16- عبدالزهرا خطیب، مصادر نهجالبلاغه، ج 1 ص 218 .
17- تهرانى، همان، ج 12 ص 210 .
18- خطیب، همان، ج 1 ص 220 .
19- همان، ج 1 ص 219 .
20- تهرانى، همان، ج 14 ص 255 .
21- خطیب، همان، ج 1 ص 220 .
22- گزارشى از این اشتباهات را مىتوان در فصلهاى 34 و 60 بهجالصباغه فى شرح نهجالبلاغه ملاحظه كرد.
23- در رابطه با شرح ابن ابىالحدید، نوشته آقاى صادق حسن زاده مراغى، چاپ شده در كتاب نهجالبلاغه از منظر فرزانگان صص 187- 212 مراجعه شود.
24- در مورد ذیل بنگرید به: دایرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 4 ص 716/ نیز طبقات اعلام الشیعه، روضات الجنات، قصص العلماء، ریاض العلماء .
25- رجال العلامة الحلى، قم، منشورات دضى، ص 47.
26- الذریعه 14/124، قم 1959.
27- كشفالحجب والاستار، ص 496/ قم 2783، سیداعجاز حسین نیشابورى .
28- خوانسارى، روضات الجنات، ص 172.
29- رسایل خطى فارسى، دفتر دوم، ص 51- 69.
30- رسول جعفریان، تاریخ تشیع، ج 2 ص 664 .
31- كاوشى در نهج البلاغه، ص 64 و مقالات كنگره سوم و چهارم بزرگداشت نهجالبلاغه، ص 284 مقاله "شارحان نهجالبلاغه".
32- براى شرح حال ابن عتایقى رك: مجله وقف میراث جاویدان، ش 25 و 26، ص 94- 96 و براى آثار وى رك به مجله آئینه پژوهش (ش 48 آذر و دى 1376 ه . ش ص 98- 104).
33- براى نمونه شرح ابن عتایقى به مجله وقف میراث جاویدان ش 25 و 26 ص 97- 98.
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۴/۱۲, ۱۴:۴۶ #2
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 711
- مورد تشکر
- 1,437 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
نگاهى به شرحهاى نهج البلاغه(2)
شرح الهى اردبیلى «منهج الفصاحة»
شرح ملا فتحالله كاشانى «تنبیه الغافلین»
منهاجالولایة فى شرح نهجالبلاغة
شرح روغنى قزوینى
بهجةالحدائق و حدائق الحقائق
شرح نواب لاهیجى
شرح دنبلى خویى «الدرة النجفیة فى شرح نهج البلاغه الحیدریة»
منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغة
بهج الصباغة فى شرح نهجالبلاغة
شرح شیخ محمد عبده مصرى
ترجمه و تفسیر نهج البلاغه محمد تقی جعفری
در قسمت قبل این مطلب در مورد اهمیت نهج البلاغه و توجه ای كه توسط علما به این منبع شریف شده است سخن گفتیم و برخی از شرحهایی كه بر نهج البلاغه زده شده است را معرفی نمودیم. در این قمست از مطلب به معرفی تعدادی دیگر از این شروح می پردازیم.
شرح الهى اردبیلى «منهج الفصاحة»
تالیف: كمالالدین حسین بن شرفالدین عبدالحق اردبیلى متخلص به الهى (م 950 ه . ق) (1)
الهى چهار اثر درباره نهج البلاغه تالیف نموده كه عبارتند از:
1- شرح كبیر نهج البلاغه كه آن را "منهج الفصاحه فى شرح نهج البلاغه" نامیده و به شاه اسماعیل صفوى تقدیم نموده است. تا كنون نسخهاى از این شرح شناسایى نشده است. و آن چه در فهارس به نام منهج الفصاحه الهى اردبیلى، معرفى شده تلخیص این كتاب بوده نه اصل آن .
2- نهج الفصاحه یا منتخب منهج الفصاحة، الهى اردبیلى بعد از نگارش شرح كبیر خود بر نهج البلاغه، چون همت مردمان را از مطالعه آن به سبب تفصیلش قاصر دید، آن را به نام شاه طهماسب صفوى تلخیص و "نهجالفصاحه" نامید. از این شرح نسخههاى متعددى در دست است و در فهارس با نام "منهج الفصاحه" معرفى شده است. این شرح به پارسى است و تا كنون به چاپ نرسیده است.
3- ترجمه نهجالبلاغه، ترجمه روانى است از نهجالبلاغه و گویا اولین ترجمه فارسى نهجالبلاغه است . این ترجمه به صورت چاپ سنگى به چاپ رسیده است.
4- شرح و ترجمه كنایات و استعارات منهجالفصاحه، الهى اردبیلى این رساله را به درخواست سید جلالالدین احمد مشهور به صفار مشهدى طوسى، نگاشته و در آن استعارات و تمثیلات به كار رفته در شرح كبیرش "منهجالفصاحه" را تفسیر نموده است. نسخهاى از بخش آغازین این كتاب در كتابخانه مجلس شوراى اسلامى نگهدارى مىشود. (2)
شرح ملا فتحالله كاشانى «تنبیه الغافلین»
تالیف: ملا فتحالله بن شكرالله شریف كاشانى (م 988 ه . ق) ترجمه و شرح پارسى است از نهجالبلاغه، این شرح به صورت مزجى صورت گرفته و اغلب جنبه ادبى و لغوى دارد.
از این شرح نسخ متعددى در دست است و اخیرا دوبار به صورت زیبا (بار اول در سه جلد و بار دوم در دو جلد) منتشر شده است. این شرح شباهت زیادى با ترجمه الهى اردبیلى دارد و در موارد متعددى كلمات و الفاظ عین هم هستند .
منهاجالولایة فى شرح نهجالبلاغة
این شرح اثر جمال السالكین عبدالباقى صوفى تبریزى (م 1039 ه . ق) و ملقب به دانشمند است. منهاج الولایة شرحى موضوعى بر نهجالبلاغه است. دانشمند، خطبههاى نهجالبلاغه را در دوازده باب تقسیم بندى كرده است:
باب اول: ستایش خداوند، توحید ذاتى، اسمائى و افعالى او، بیان شگفتیهاى آفرینش.
باب دوم: ستایش پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم و آل او، و مناقب آنچه كه او آورده است: قرآن كریم و اسلام.
باب سوم: بیان شرافت دانش، هدایت، و اوصاف عالمان.
باب چهارم: تقوى، صفات متقین و شعار اولیاء و صالحان.
باب پنجم: حكمتهاى ظریف، مثالهاى لطیف و آداب.
باب ششم: وصایا، نصیحتها و مواعظ.
باب هفتم: دورى از دنیاى گذرا و روى آوردن به آخرت جاودان.
باب هشتم: مذمت كبر و فخر و حسد و توبیخ متكبران.
باب نهم: مذمت ظلم و ظالمان و هركس كه با هدایت و دین به مخالفت برمىخیزد.
باب دهم: قوانین عدالت و حكم و سیاست مُدن.
باب یازدهم: معاد، احوال مرگ و قبر و احوال حشر و قیامت و ورود به بهشت و دوزخ.
باب دوازدهم: دعا .
در هریك از این بابها، تعدادى خطبه مورد شرح قرار گرفتهاند. با این همه تعدادى از خطبههاى باب نهم و تمامى خطبههاى بابهاى دهم و دوازدهم بدون شرح باقى مانده كه ظاهرا مؤلف موفق به شرح آنها نشده است. نكته دیگر اینكه در این شرح تكیه اصلى بر شرح خطبهها بوده و به نامهها و حكمتهاى قصار كمتر توجه شده است.
روش مؤلف بدین قرار است كه در هریك از ابواب فوقالذكر چند خطبه كه مناسب با عنوان بوده برگزیده و پس از بیان عبارتى كوتاه از هریك از خطبهها - و گاه چند عبارت - به شرح آن خطبه پرداخته است.
این شرح، در همه موارد، یكسان نیست. در برخى خطبهها با تفصیل بیشتر و برخى دیگر بسیار فشرده و مختصر و حتى در پارهاى موارد تنها ترجمه عبارات نهج البلاغه است.
همچنین در ابواب گوناگون تعداد خطبهها از یكسانى برخوردار نیست. براى نمونه در باب نخست هفت خطبه مورد شرح قرار گرفتهاند كه مفصل ترین ابواب كتاب را تشكیل مىدهند. در باب دوم بیست خطبه، در باب سوم چهار خطبه و در باب چهارم تنها یك خطبه شرح شده است.
شرح عبدالباقى شرحى تركیبى است: عرفان، ادب، اخبار و روایات، حكمت و كلام و اخلاق به وفور در این شرح دیده مىشوند. او برحسب مورد از اقوال بزرگان اهل معرفت - نظیر ابنعربى، صدرالدین قونوى، روزبهان بقلى شیرازى، قشیرى، خواجه نصیرالدین طوسى، مولوى، عطار، شبسترى و ابن فارض - براى فهم و درك كلام بلند امام علیه السلام بهره مىجوید.
در یك كلام، از شرح عبدالباقى به شدت بوى عرفان شیعى استشمام مىشود. انتخاب دوازده باب و شروع از توحید و ختم آن به معاد و دعا، نشان از گرایشات شدید سلوكى شیعى دارد.
این شرح كه تا روزگار ما در كتابخانههاى مختلف بصورت خطى باقى مانده بود، با همت جناب آقاى حبیب الله عظیمى و به كوشش دفتر نشر میراث مكتوب در دو جلد عرضه شده و در اختیار طالبان فهم كلام مولى علیه السلام قرار گرفته است.
شرح روغنى قزوینى
تالیف: مولى محمد صالح بن محمد باقر روغنى قزوینى از دانشمندان سده یازدهم هجرى؛ شرح مزجى است بر نهج البلاغه كه به جهت مزجى بودن آن گاهى از آن با نام ترجمه نهج البلاغه نیز یاد مىشود. این شرح به صورت سربى در سال 1321 ه . ق به اهتمام میرزاعلى ادیب خلوت فرزند میرزا اسماعیل عماد لشكر آشتیانى به چاپ رسید و در آن چاپ این كتاب اشتباها به مولى صالح بن محمد برغانى قزوینى (م 1283 ه . ق) نسبت داده شده است. (3)
بهجةالحدائق و حدائق الحقائق
این دو شرح از آثار سید علاءالدین محمد گلستانه اصفهانى (م 1110 ه . ق) است. بهجةالحدائق، شرحى مختصر - اما كامل - بر نهج البلاغه بوده و در بردارنده توضیحاتى پیرامون عبارات دشوار نهجالبلاغه است. (4)
حدائق الحقائق فى شرح كلمات كلام الله الناطق: شرحى مفصل - اما نا تمام - بوده كه تنها تا خطبه 13 نهج البلاغه را شرح داده، (5) از این شرح سه مجلد باقى مانده و سرنوشت باقى مجلدات نامعلوم است. اساس این شرح تفصیلى بر اخبار و روایات بوده، هرچند شارح از ذكر نكات ادبى و سخنان بزرگان ادب هم غفلت نورزیده است. مهمترین ویژگى این شرح، تحقیقى مفصل پیرامون موضوع امامت است كه در طى آن به تمامى شبهات مخالفان پاسخ داده شده است.
گلستانه شرح سومى نیز بر نهج البلاغه نگاشته كه آن شرح مفصل خطبه همام است. او تمامى این شرح را در فصل بیست ونهم كتابش «روضةالعرفاء فى شرح الاسماءالحسنى» درج نموده است. (6)
هیچكدام از شروح گلستانه به چاپ نرسیده و نسخ متعددى از آنها در دست است.
شرح نواب لاهیجى
تالیف: ملا محمد باقربن محمد نواب لاهیجى اصفهانى از دانشمندان سده سیزدهم هجرى؛ شرح و ترجمه مفصلى است از نهجالبلاغه كه مؤلف جلد اول آن را در سال 1225 و جلد دوم را در سال 1226 به پایان رسانیده است. این شرح را مؤلف به نام فتحعلى شاه قاجار تالیف نموده است.
نسخ متعددى از این شرح در دست است و بار اول در سال 1317 ه . ق در تهران به چاپ رسیده و در سال 1379 ه . ش از سوى دفتر نشر میراث مكتوب در تهران در سه جلد به شكل زیبا و تحقیقى، مجددا به چاپ رسیده است.
شرح دنبلى خویى «الدرة النجفیة فى شرح نهج البلاغه الحیدریة»
تالیف: آیةالله شهید میرزا ابراهیم بن حسین دنبلى خویى (شهادت 1324 ه . ق) (7) . مؤلف شرحش را در دو جلد تالیف نموده و جلد اول آن را در سال 1273 در دهه دوم صفر و جلد دوم آن را در جمادىالاول 1291 به پایان رسانیده است . شرح وى گزیدهاى از شرح ابن میثم بحرانى است. و نسخ متعددى از آن در دست است كه جلد اول نسخه اصل مؤلف در مدرسه نمازى خویى (8) و جلد دوم در كتابخانه آیةالله مرعشى (9) نگهدارى مىشود. این شرح در زمان حیات مؤلف در تبریز به صورت سنگى به چاپ رسیده است. و اخیرا از طرف اداره اوقاف چاپ مجدد و تحقیقى آن در دست انجام است.
منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغة
در میان شرحهایى كه در قرن سیزدهم هجرى بر نهج البلاغه نگاشته شده منهاج البراعة اثر ارزنده علامه محقق مرحوم حاج میرزا حبیبالله هاشمى خویى، از جایگاه ویژهاى برخوردار است. این كتاب كه یكى از گسترده ترین شرحهاى نهج البلاغه بشمار مىرود، شرحى از آغاز نهج البلاغه تا پایان خطبه دویست و بیست و هشتم بوده و در چهارده مجلد انتشار یافته است. علامه محقق معاصر استاد حسن حسن زاده آملى با نگارش تكلمهاى در پنج مجلد و مرحوم استاد محقق محمد باقر كمرهاى نیز با نگارش دو مجلد دیگر به همان سبك و سیاق این شرح نا تمام را به اتمام رساندهاند. در نتیجه دوره كامل شرح داراى بیست و یك جلد بوده كه محصول تلاش این سه عالم فرزانه است. لازم به یادآورى است كه نا تمام ماندن شرح نهج البلاغه مرحوم خویى به علت وفات ایشان در سال 1324 ه . ق بوده است.
بهج الصباغة فى شرح نهجالبلاغة
در میان شرحهاى نهج البلاغه، بهج الصباغة فى شرح نهج البلاغة اثر علامه معاصر مرحوم شیخ محمد تقى تسترى (شوشترى) (م 1374 ه . ش) یك اثر ممتاز و به لحاظ روش قطعا بىنظیر است. این عالم فرزانه كه در فقه، رجال و تراجم و حدیث صاحب نظر و داراى دهها جلد اثر تحقیقى در این سه حوزه معرفتى شیعى بوده و تا سنین كهولت، پركار و پرتلاش به تتبع و پژوهش اشتغال داشت، با نگارش این شرح كه در چهارده مجلد نسبتا قطور انتشار یافته، به حق نقطه عطفى در شرح نویسى بر نهج البلاغه ایجاد كرد.
او در آغاز كتاب خود ضمن ستایش نهج البلاغه و كلام امیرالمؤمنین علیه السلام، به نقد و ارزیابى عالمانه نهجالبلاغه پرداخته و برخى از تحریفهایى را كه توسط سید رضى در سخنان آن حضرت صورت گرفته، خاطر نشان مىسازد. همچنین اشتباهات سید رضى را در انتساب سخنانى به آن حضرت كه براساس شواهد، مربوط به امیرالمؤمنین نیست، یادآور مىشود. نیز برخى از موقعیتهاى خطابهها و كلمات آن حضرت را كه سید اشتباها ذكر كرده برمىشمرد. بىتردید، چنین رویكردى به نهج البلاغه و سید رضى پیش از علامه تسترى در میان شارحان نهجالبلاغه دیده نمىشود.
وى در همین مقدمه و پس از ذكر مطالب فوق به اهم شرحهاى نهج البلاغه پرداخته و از آن میان سه شرح ابن ابىالحدید، ابن میثم و خویى را به ترتیب بهترین شرحها مىداند. با این همه، از دیدگاه علامه تسترى، این شرحها ضمن داشتن نقاط قوت، خالى از ضعف نبوده و بر این اساس یك یك این شرحها مورد نقد اجمالى قرار مىگیرند.
بدین ترتیب، وى تصمیم مىگیرد تا شرحى جامع بر نهج البلاغه بنویسد كه فاقد كاستىها و كژىهاى شرحهاى دیگر باشد. اما برخلاف سنت رایج در شرح نویسى، كه براساس ترتیب خطبهها، نامهها و كلمات قصار شرح صورت مىگیرد، وى بر آن مىشود تا طرحى نو در انداخته و با چشم پوشى از سنت ترتیب لفظى، براساس "ترتیب معنوى" شرح خود را سامان دهد. بدین سان این شرح نخستین شرح موضوعى مفصل بر نهج البلاغه است كه در شصت فصل طراحى و تدوین شده است. این موضوعات عبارتند از:
توحید، آفرینش جهان، آفرینش فرشتگان، خلقت انسان (حضرت آدم علیهالسلام)، نبوت عامه و خاصه، امامت عامه و خاصه، ملاحم و مغیبات، دانش امیرالمؤمنین علیه السلام و دیگر سجایاى اخلاقى آن حضرت، تفسیر آن حضرت از آیات قرآن كریم، قضاوتها، پاسخهاى مثل گونه امیرالمؤمنین علیه السلام، زهد و بىاعتنایى امام به دنیا، التزام على علیه السلام به حق و عدالت، دعاها، شگفتیهاى جهان آفرینش، دانشهاى ستوده و ناپسند، رهنمودهاى آن حضرت به خلیفه دوم، دوستى و دشمنى او، شجاعت و شهامت وى، دوستان و دشمنان امام، سرزنشهاى او نسبت به كارگزاران خود، پیمان و تقیه آن حضرت، گلهها و شكایتهاى ایشان، كاستىهاى مردمان و اختلاف آنان، قضا و قدر، سخنان جامع آن حضرت در مسائل دین و دنیا، آنچه به عمر و عثمان مربوط مىشود، موضوع بیعت آن حضرت، داستان جمل، داستان صفین، حادثه نهروان، غارتها، مقتل آن حضرت و وصیتهاى ایشان، مرگ، نكوهش دنیا، قیامت و بهشت و دوزخ، آنچه یك بنده نسبت به پروردگار خود باید انجام دهد. اسلام و ایمان و تقوى و كفر و نفاق، قرآن كریم، عبادات و معاملات و خیر و شر، فضایل و مكارم اخلاقى، صفات نكوهیده و پسندیده، آداب معاشرت، دوستان، شاد باش و تسلیت، آداب جنگ، نكوهش شامیان و ستایش كوفه، انصار و گروههاى قریش، استسقاء و قربانى، اقبال و ادبار، فتنهها و بدعتها، عقل، قلب و دل، حقایق، فقر، زنان، شیطان و بالاخره موضوعات پراكنده .
هریك از این موضوعات شصت گانه داراى زیر موضوعات متعدد بوده كه شمارش بیان آنها در این گفتار كوتاه نمىگنجد.
از ویژگىهاى برجسته این كتاب، معرفى نسخههاى گوناگون نهج البلاغه و اشاره به اشتباهات، تصحیفها و تنظیمهاى مختلف این نسخهها و بالاخره داورى درباره میزان اعتبار این نسخهها است.
مؤلف همچنین اشاره مىكند در برخى از شرحها، قسمتى از شرح به عنوان متن یا بالعكس قلمداد شده است.
مؤلف در مقدمه یادآور شده كه امانت در نقل را رعایت خواهد كرد و هر مطلبى كه مربوط به دیگران باشد، به خود نسبت نخواهد داد چرا كه این كار را نوعى "سرقت" مىداند. و نتیجه مىگیرد كه اگر مطلبى به كسى نسبت داده نشده باشد، از خود او است.
روش علامه تسترى در شرح بدین گونه است كه در هر فصل و در پى هر عنوان كه بخشى از خطبه یا كلام آن حضرت را نقل مىكند، نخست به اختلاف روایت لغات و جملات در شرحها پرداخته، سپس صورت صحیح آن لغت یا جمله را با استناد به آیات و روایت صحیح، بطور مستند شرح مىدهد.
شرح شیخ محمد عبده مصرى
در میان علماى معاصر اهل سنت، شیخ محمد عبده مصرى مفتى اسبق مصر و از شاگردان سید جمالالدین اسدآبادى، در پى آشنایى با نهج البلاغه توسط سید، و به ترغیب او، با تامل در مضامین و معارف آن، كوشید تا این كتاب را به جامعه مصر معرفى كند. او در مقدمه خود بر نهج البلاغه مىنویسد اصلا این كتاب را نمىشناخته و نسبت به آن آگاهى نداشته است، اما هنگامى كه از وطن دور بوده بر اثر برخوردى، با این كتاب آشنا شده، آن را مطالعه كرده و سخت در شگفتى فرو رفته است و احساس مىكند كه به گوهرى گرانبها دست یافته است. بر این اساس تصمیم مىگیرد تا با انتشار نهج البلاغه آن را به توده مردم عرب معرفى كند.
شرح شیخ محمد عبده، بیشتر حاوى الفاظ مشكل و واژگان غریب نهج البلاغه است. با این همه، این شرح در جهان عرب از شهرت بسزایى برخوردار بوده و بارها در مصر، لبنان و ایران تجدید چاپ شده است.
ترجمه و تفسیر نهج البلاغه محمد تقی جعفری
در میان شرحهاى متعددى كه در عصر حاضر بر نهج البلاغه نگاشته شده، یكى از مهمترین شروح، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه اثر استاد علامه مرحوم شیخ محمد تقى جعفرى (م 1377 ه . ش) است.
این دانشمند فرزانه كه عمرى را به بررسى آراء و اندیشههاى متفكران و فیلسوفان و عارفان شرق و غرب گذرانده و دهها اثر ارزشمند را پدید آورده بود، در دو دهه اخیر عمر پربار خویش، تمامى وجهه همت خود را مصروف ترجمه و شرح نهجالبلاغه كرده بود و حاصل این كار بسیار ارزنده - اما متاسفانه نا تمام - تا كنون در 27 جلد عرضه شده است.
استاد جعفرى به علت نوع بینش عمیق و همه جانبهاى كه داشت كوشید در این تفسیر، ابعاد مختلف فلسفى، كلامى، عرفانى، فقهى، حقوقى، جامعه شناختى، فلسفه سیاسى، فلسفه حقوقى، و روانشناختى كلام مولى امیرالمؤمنین را دریابد. توجه به همین ابعاد است كه شرح استاد را از سایر شروح گذشته و معاصر، متمایز مىگرداند. اهم ویژگىهاى شرح و ترجمه استاد به قرار ذیلند:
1- بى شك در میان شرحهاى متعددى كه بر نهج البلاغه به زبانهاى گوناگون نگاشته شده، شرح استاد، از لحاظ كمیت، گسترده ترین است. و اگر این كار ارزشمند با همین روش به پایان مىرسید به حدود 40 جلد بالغ مىشد.
2- ویژگى دیگر این كه این شرح به زبان پارسى رسا و روان عرضه شده و براى خوانندگان فارسى زبان داراى جذابیت قلمى خاصى است.
3- ترجمه متن نهجالبلاغه - با توجه به احاطه گسترده استاد جعفرى بر دو زبان عربى و فارسى - بسیار خوب، دقیق و روان است. این ترجمه هرچند تحتاللفظى نیست، اما با تقید به متن، به سهولت مراد و مقصود صاحب كلام را بیان كرده و با استفاده از كلمات توضیحى، تعقیدات متن را برطرف كرده است.
4- استاد در مواجهه با متن نهج البلاغه مىكوشد تا با درنظر گرفتن شرایط زمانى، مكانى، قرینههاى لفظى و غیرلفظى، درك مخاطبان مستقیم كلام مولى علیه السلام و موقعیت تاریخى آنان، و معنایى كه از كلام آن حضرت در ذهن آنان نقش مىبندد، نزدیكترین تفسیر و شرح را در اختیار خواننده قرار دهد.
5- توجه به سند سخنان امام علیه السلام و اثبات موثق بودن آنچه در نهجالبلاغه گردآورى شده، از دیگر امتیازات این شرح است. استاد با پیگیرى اسناد مىكوشد تا خواننده را مطمئن سازد كه بدون تردید آنچه را كه در نهجالبلاغه گرد آمده، از آن امام علیه السلام بداند.
6- عبور از ظواهر الفاظ و بسنده نكردن به شرح زیباییهاى لفظى و ادبى نهجالبلاغه و تلاش براى دریافت عمق اقیانوس كلام مولى علیه السلام نیز از دیگر ویژگىهاى این اثر تاریخى است. شرح استاد در بردارنده موشكافىها و غواصىهاى ویژهاى است كه در سایر شروح نمىتواند آنها را یافت.
7- استاد بر آن است كه در فهم كلام امیرالمؤمنین علیه السلام نمىتوان از قرآن كریم و كلمات و روایات نبوى صلى الله علیه و آله وسلم چشم پوشید. لذا در جاى جاى این شرح، استناد به قرآن كریم و روایات به چشم مىخورد كه منبعى ارزشمند براى شناخت نهجالبلاغه است.
8- از ویژگىهاى برجسته این شرح، اختصاص یك جلد كامل (جلد اول) با بیش از سیصد صفحه، به شناخت امیرالمؤمنین علیه السلام از ابعاد مختلف است. این جلد كه به عنوان مقدمه شرح نهجالبلاغه مىباشد، به موضوع "رسالت انسانى و شخصیت على علیه السلام" مىپردازد و مىكوشد تا زوایاى ناشناخته یا كم شناخته شخصیتى آن حضرت را در قالب جملات و كلماتى دلنشین و با استفاده از آراء اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان و نیز در پرتو قرآن كریم و روایات نبوى و همچنین سخنان خود آن حضرت را بررسى نماید.
در حقیقت اگر سایر مجلدات، كوششى است گسترده در جهت فهم "كلام" مولى علیه السلام، این جلد تلاشى است شایسته در جهت شناسایى خود آن حضرت . والحق باید گفت استاد با نگاهى روان شناسانه توفیقات زیادى در این عرصه داشته است. استاد جعفرى از میان نامههاى امام على علیه السلام نیز به شرح و تفسیر عهد نامه مالك اشتر پرداخته كه به صورت مستقل و با عنوان «حكمت اصول سیاسى اسلام» چاپ شده است.
این بود توضیحات مختصرى درباره حدود بیست شرح مشهور و معروف نهجالبلاغه، اما درباره دیگر شروح نهجالبلاغه به مصادر زیر مراجعه شود:
1- خاتمه مستدرك الوسایل، محدث شهیر میرزا حسین نورى، ص 513 كه تعداد 26 شرح را نام برده است.
2- اعیانالشیعه، سید محسن امینىعاملى، ج 8 ص 245 كه 31 شرح را یاد كرده است.
3- كتاب «ماهو نهجالبلاغه» سید هبةالدین شهرستانى (متوفاى 1386 ه . ق) كه 45 شرح را یاد كرده است.
4- فهرست كتابخانه عمومى معارف، تالیف عبدالعزیز جواهرالكلام كه 51 شرح را ذكر نموده است.
5- فهرست كتابخانه مدرسه عالى سپهسالار، شیخ ضیاءالدین ابن یوسف حدائقى شیرازى، ج 2، ص 124- 139 كه 66 شرح را یاد كرده است.
6- الغدیر، علامه امینى در جلد چهارم در شرح حال سید رضى، 89 شرح را یاد كرده است.
7- مقدمه كتاب "شرح نهجالبلاغه لشارح من القرن الثامن" از شیخ عزیزالله عطاردى كه 83 شرح را ذكر نموده است .
8- مصادر نهجالبلاغه، سید عبدالزهراء خطیب كه 101 شرح را یاد كرده است.
9- الذریعه الى تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج 14 ص 111- 161 كه 148 شرح را یاد كرده است.
10- شروح نهجالبلاغه، شیخ حسین جمعه كه 210 شرح را یاد نموده است.
اما درباره كتابهاى مربوط به نهج البلاغه اعم از شرح تمام كتاب یا ترجمه آن یا شرح برخى خطب آن به موارد زیر مراجعه شود:
1- كتابنامه نهجالبلاغه، تالیف رضا استادى كه در آن 370 كتاب مربوط به نهجالبلاغه ذكر شده است .
2- كتاب شناسى نهج البلاغه، مقالهاى از آقاى محمد مهدى علیقلى (10) كه در آن درباره نهجالبلاغه به تفكیك موضوع مصادر و كتابهاى مربوطه ذكر گردیده بدین ترتیب:
شروح (123 شرح)، ترجمههاى فارسى (65 ترجمه)، ترجمه به زبانهاى انگلیسى (9 ترجمه)، به زبان اردو (13 ترجمه)، دیگر زبانها (16 ترجمه)، برگزیدههاى نهجالبلاغه (56 كتاب) برگزیده به زبانهاى مختلف دنیا (10 كتاب)، شروح تك نگارى براى خطبهها و نامهها و كلمات قصار (248 كتاب)، و درباره موضوعات دیگر مربوط به نهج البلاغه حدود 242 اثر را معرفى نموده است .
پی نوشت ها: 1- براى شرح حال و آثار الهى اردبیلى به مقاله دكتر محمدرضا برزگر خالقى در مجله وقف میراث جاویدان ش 9 (بهار 1374 ش) ص 132- 143 رجوع شود.
2- فهرست نسخههاى كتابخانه مجلس شوراى اسلامى ج 26 ص 161.
3- الذریعه 14/128 .
4- الذریعه 3/161 و 14/145.
5- الذریعه 6/284 و 14/145 و فهرست نسخههاى خطى كتابخانه مدرسه سپهسالار 2/60 .
6- الذریعه 14/145.
7- براى شرح حال مؤلف رك: صدرائى خویى، سیماى خوى، صص 178- 183.
8- فهرست نسخههاى خطى مدرسه نمازى خوى ص 146، نسخه شماره 294 و 295 و 296.
9- فهرست نسخههاى خطى كتابخانه حضرت آیةالله مرعشى، ج 12 نسخه شماره 4419.
10- مجله وقف میراث جاویدان، ش 25 و 26 (ویژه نهجالبلاغه) بهار و تابستان 1378 ش، صص 145- 161 و نهجالبلاغه از منظر فرزانگان (ویژه نامه شماره 2)، 1379 ش ص 249- 336.
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۴/۱۳, ۰۰:۰۱ #3
شرح نهج البلاغه(جعفري)1
شرح نهج البلاغه(جعفري)2
شرح نهج البلاغه(جعفري)3
شرح نهج البلاغه(جعفري)4
شرح نهج البلاغه(جعفري)5
شرح نهج البلاغه(جعفري)6
شرح نهج البلاغه(جعفري)7
شرح نهج البلاغه(جعفري)8
شرح نهج البلاغه(جعفري)9
شرح نهج البلاغه(جعفري)10
شرح نهج البلاغه(جعفري)11
شرح نهج البلاغه(جعفري)12
شرح نهج البلاغه(جعفري)13
شرح نهج البلاغه(جعفري)14
شرح نهج البلاغه(جعفري)15
شرح نهج البلاغه(جعفري)16
شرح نهج البلاغه(جعفري)17
شرح نهج البلاغه(جعفري)18
شرح نهج البلاغه(جعفري)19
شرح نهج البلاغه(جعفري)20
شرح نهج البلاغه(جعفري)21
شرح نهج البلاغه(جعفري)22
شرح نهج البلاغه(جعفري)23
شرح نهج البلاغه(جعفري)24
شرح نهج البلاغه(جعفري)25
شرح نهج البلاغه(جعفري)26
شرح نهج البلاغه(جعفري)27
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۴/۱۳, ۰۰:۰۱ #4
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۶/۰۵/۰۵, ۰۹:۲۷ #5
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری