عنوان :
آزادي انديشه در قرآن
صاحب اثر :
حسين محمدي


منبع :
خبرگزاري فارس
[FONT='Tahoma','sans-serif'] از مهمترين استعدادهايي كه در انسان وجود دارد و نيازمند فضاي اجتماعي مناسب براي رشد و بالندگي است ، تفكر است. انسان عصر مدرن ، آزادي هاي اجتماعي را يكي از آرزوها و اهداف خود مي داند و در پي تامين و حفظ آن و ديگر آزادي ها تلاشي پيگير و مستمر دارد.
آزادي انديشه به مفهوم فراهم بودن شرايط ، داده ها و راههاي تامين كننده تفكر آزاد و نفي موانع تحميل و محدوديت هاي تفكر است.
در روايات اسلامي احاديثي از پيامبرص و ائمه اطهار در ستايش تفكر نقل است. مثلا در احاديث آمده يك ساعت فكر كردن از 70 سال عبادت برتر است.در اين نوشتار به بررسي اين مفهوم با توجه به قرآن پرداخته مي شود تا معلوم شود اسلام آزادي انديشه را نفي يا تاييد مي كند.

آزادي انديشه به مفهوم فراهم بودن شرايط ، داده ها و راههاي تامين كننده تفكر آزاد و نفي موانع تحميل و محدوديت آفرين تفكر است.
انسان به طور كلي در راي و انديشه خود آزاد بوده و هيچ مانع و عاملي اين آزادي را تهديد نمي كند. به عبارت ديگر، آزادي انسان در اتخاذ راههاي تامل عقلاني و شيوه هاي آن است ، بدون آن كه ديگران ، داده ها و ابزار انحراف آفرين و خطابخش به وي تحميل كنند يا او را به قدم برداشتن در راههاي معيني ملزم سازند كه به نتايج از پيش تعيين شده اعم از حق يا باطل بينجامد. هر يك از اين امور وجهي از وجوه سلب آزادي انديشه تلقي مي شوند زيرا موجب خواهد شد انسان از سوي ديگران به سمت نتيجه معيني راه برده شود كه اگر آزاد گذارده مي شد، شايد به نتيجه ديگري حتي متضاد با آن مي رسيد. همچنين آزادي انديشه به معناي رفع موانع عوامل دروني بازدارنده عقل ، بويژه هواي نفس و پيروي از عادات است.
اين عوامل همگي قيدهاي محدودكننده آزادي انديشه هستند كه عقل را به سوي نتايج از پيش تعيين شده رهنمون مي كنند البته بايد توجه داشت كه آزادي انديشه به صاحب فكر و پيروان و مروجين آن هم اطلاق مي شود.قوه تفكر به عليت برخورداري انسان از عقل است.
آزادي تفكر ، ناشي از همان استعداد انساني بشر است كه مي تواند در مسائل بينديشد. اين استعداد حتما بايد آزاد باشد. پيشرفت و تكامل آدمي در گرو اين آزادي است.
فكر ، منطق است.
انسان چون موجود عاقل و متفكري است ، قدرت دارد در مسائل تفكر كند و به واسطه تفكري كه در مسائل مي كند ، حقايق را تا حدودي كه برايش مقدور است كشف مي كند.خداوند در آيه 42 سوره انفال مي فرمايد: «تا آنها كه هلاك (و گمراه) مي شوند ، از روي دليل روشن باشد و آنها هم كه زنده مي شوند (و هدايت مي يابند) از روي دليل باشد. طبق اين آيه ، مي توان فهميد روش اسلام در دعوت مردم ، اقامه برهان و درنتيجه درخواست از مردم به تفكر و انديشه است.
براساس اين آيه ، انسان بايد حيات خود خصوصا زندگي ديني خويش را براساس انديشه و تفكر بنا نهد و براي عقايد و اعمالش ، دليل و حجت به دست بياورد و براي سلوك عقيدتي و عملي خود برهان داشته باشد. همچنين خداوند در آيات 98 و 99 سوره نسائ مي فرمايد: جز مردان ، زنان و كودكان ناتواني كه نمي توانند چاره جويي كنند و راهي را بيابند ، اميد است كه خداوند ايشان را عفو كند ، خداوند بسيار بخشاينده و آمرزنده است.
براساس مفهوم آيات فوق كساني كه به هر طريقي مي توانند خود را از شك و سرگرداني نجات بدهند يا از دست كساني كه آنان را از لحاظ فكري يا جسمي اسير كرده اند خود را برهانند و راه چاره اي بيابند ، چنين افرادي هرگز در پيشگاه الهي عذري نخواهند داشت و هيچ بهانه اي از آنان پذيرفته نخواهد شد. بنابراين انسان بايد از تمام امكانات مادي و معنوي خود در اين زمينه استفاده كند تا بتواند حقايق الهي را بيابد و براساس آنها حركت كند. دين مقدس اسلام براي درك معارف الهي به انسان آزادي كامل بخشيده تا پس از انديشيدن و تحقيق كردن ، به درك اين معارف نائل شده و از آنها بهره گيرد. همچنين براساس آيات 11 بقره ، 24 انبياء و 75 قصص درخواست دليل و توضيح خواستن ، نشانگر اهميت دادن به تفكر و دعوت به انديشيدن است اين به دليل آن است كه اسلام مبتني بر منطق و انديشه مي باشد و انسان هايي كه آزادفكر و آزادمنش باشند ، با تفكر و انديشيدن در نهايت به حقانيت اسلام نائل مي شوند و به آن معتقد مي گردند. سراسر قرآن ، پر از آياتي است كه انسان را به سوي انديشيدن ، خرد ورزيدن و به كارگيري نيروي عقل و انديشه دعوت مي كند اين گونه آيات به دليل اصطلاحاتي كه دارند، آزادي تفكر و گسترده بودن عرصه انديشيدن را ثابت مي كند. خداوند در آيه 64 سوره زخرف مي فرمايد: آيا (بر سلوك پدرانتان رفتار مي كنيد) هرچند مواجه شويد با آنچه بهتر از چيزي باشد كه پدرانتان را بر آن دريافتيد؟ ، اين آيه و آياتي از اين سنخ (كه خداوند پيروي كوركورانه از پدران را مذمت مي كند) دلالت دارد بر اين كه آدمي بايد با انديشه و تفكر حقايق را دريابد و آنچه را بهتر است انتخاب كند. شكي نيست كه براي يافتن بهترين ها لازم است انسان بتواند با انديشه هاي مختلف آشنا شود و درباره آنها تفكر كند. اين چيزي جز آزادي انديشه نيست كه اين آيات بر آن دلالت مي كنند.آيه 15 سوره اسراء ، آيه 47 سوره يونس و آيه 24 سوره فاطر كه همگي هدف از ارسال پيامبران را انذار و تبشير و دعوت مردم و اقامه حجت بيان مي كنند و همگي بر اهميت انديشه و آزادي انديشه به منظور يافتن حقيقت دلالت مي نمايند. اين بيانگر آن است كه در پرتوي بهتر انديشيدن ، بهتر درخشيده و آزادي انديشه نه تنها به زبان اسلام نمي انجامد بلكه با انديشه و تفكر ، حقيقت اسلام تابناك تر مي شود.از بررسي آيه هاي مطرح شده معلوم مي شود كه اسلام نه تنها انديشيدن را ارج مي نهد و آزادي انسان در انديشيدن را محترم مي شمارد بلكه تفكر را براي رهايي و نجات يافتگي ضروري مي داند و از آن رو كه خود مبتني بر منطق و برهان است ، در ارتباط با انسان ها با زبان برهان و استدلال آنان را به سوي خويش دعوت مي كند و براي پذيرش ، آنان را به انديشه و تفكر ترغيب مي نمايد.

قلمرو آزادي انديشه

اسلام راه انديشه را باز گذاشته است اما اين امر اختياري به دوگونه تحقق مي پذيرد: يكي تفكر صحيح و شايسته كه باعث ترقي و تكامل انسان مي شود ، ديگري تفكر باطل كه باعث تنزل و سقوط انسان مي شود لذا اسلام انديشه صحيح و مفيد را تعريف و تمجيد و تفكر باطل و بيهوده را مذموم و مردود مي شمارد البته انسان را آزاد و مخير دانسته كه با عقل و درايت خود هر كدام را مي خواهد برگزيند.


محدوديت انديشه

به هرحال ، نتايج انديشه ها به طور مطلق قابل قبول نيست و تنها نتايج پذيرفتني است كه برخاسته از اميال و هوسهاي نفساني نباشد و همچنين نتايجي حق ويقيني باشد.
البته محترم نبودن پاره اي از انديشه ها از سوي قرآن در ارتباط با فرد ، جامعه ، دنيا و آخرت لزوم خاص خود را دارد.
قرآن به انسان ها توصيه مي كند كه هر انديشه اي را نپذيرند مثلا خداوند در آيه 64 سوره نمل مي فرمايند: خداوند در برابر مشركان مي فرمايد كه اگر در ادعاي خود راستگو هستيد برهان و حجت خود را ارائه كنيد. با توجه به آيه فوق بايد گفت اگر كسي ادعايي داشت ، هرچند آن را با انديشيدن به دست آورده باشد ، در صورتي مدعاي او پذيرفتني است كه حجت و دليلي براي آن داشته باشد و هرگز احترام به تفكر و انديشيدن ، نمي تواند توجيهي براي پذيرش نتيجه انديشيدن باشد.
از اين جهت از تاييد ، جواز و اطلاق آزادي انديشيدن نمي توان پذيرش تمامي انديشه ها را نتيجه گرفت.
آيه 18 سوره زمر ، دلالت مي كند كه هر چند استماع سخنان و تفكر درباره آنها نيكو و ستوده است اما در مقام عمل و پيروي بايد تابع شايسته ترين سخنان شد.
در اين صورت ، اگر چند انديشه صحيح داشتيم ، شايسته آن است كه به بهترين آنها عمل شود البته اگر در ميان چندين انديشه فقط يكي صحيح و باقي اشتباه باشد ، در اين صورت با توجه به اين آيه شريفه ، انسان و بندگان الهي بايد به آنچه صحيح است ، عمل كنند
. از اين رو بايد گفت : از ديدگاه قرآن هم در مقام پذيرفتن و هم در مقام عمل كردن بايد انديشه اي را قبول و از آن تبعيت كرد كه بهترين ها يا برهاني باشد.



حال اگر كسي به توصيه ها و ارشادهاي اسلام توجه نكرد و تصميم گرفت فكر و خيال باطل و حرام بنمايد، آزاد است و تا زماني كه انديشه هاي خود را به كار نگرفته ، هيچ مجازاتي ندارد اما همين كه انديشه هاي باطلش را به ظهور رساند ، به دليل فعلش مجازات مي شود چون انديشه هاي باطل و افكار فاسد را در خارج عملي كرده است.
از آنجا كه عملي ساختن انديشه هاي باطل ، موجب تشويق افكار ديگران و بازماندن آنان از حقايق مي گردد ، نوعي تخلف و تعدي از قانون محسوب مي شود. در آيات قرآني به موضوع هاي متعددي براي انديشيدن اشاره شده است كه نمونه هايي از آن در ادامه ذكر مي شود: درآيات 8سوره روم ، 42 سوره زمر و 624 سوره يونس خداوند به انديشيدن در مورد آفرينش انسان ، حيات و ممات و حقيقت دنيا سفارش كرده و در آيات 6 سوره فتح ، 12 سوره حجرات و 103 - 105 سوره كهف از گمانه زني و ظاهربيني نهي كرده است.
در اين آيات انسان هايي كه گرفتار ظواهر مي شوند و فكر خود را به امور ظاهري منحصر مي كنند، مورد مذمت قرار گرفته اند و بيان شده كه چنين كساني از انديشه خود سود نخواهند برد بنابراين تفكري كه نتيجه بخش و به حال انسان سودمند باشد نه انديشه اي بي حاصل يا زيان بخش در اسلام از اهميت زيادي برخوردار است.
لازمه پذيرفتن اصل انديشه در اسلام به معني پذيرفتن هر نتيجه و دستاوردي كه از انديشيدن حاصل مي شود نيست و چنين تلازمي درست نيست زيرا انسان چه بسا در تفكر خود از مقدماتي ثابت نشده و ظني استفاده كند ، طبعا نتيجه آن گاهي خطا و غلط خواهد بود. قرآن بارها استفاده از مقدمات و نتايج ظني را نهي كرده و چنين عملي را مذموم شمرده است.
قرآن كساني را كه از ظنون پيروي مي كنند مورد مذمت قرار داده است.
خداوند درآيه 36 سوره يونس مي فرمايد: گمان ، هرگز انسان را از حق بي نياز نمي سازد بنابراين از ديدگاه قرآن ، آزادي در پيروي از ظنون معنا ندارد زيرا گمان چه بسا انسان را به حق برساند و مايه انحراف از آن گردد. البته محترم نشمردن نتايج ظني از ديدگاه قرآن در ارتباط با فرد و جامعه متفاوت است.
به اين معنا كه اگر نتايج ظني ، مايه زيان به جامعه باشد ، پيگرد قانوني دارد و اگر تنها به خود شخص مربوط باشد اگر به آخرت او زيان برساند، پيامدهاي اخروي دارد در غير اين صورت ، يعني نتايج دنيوي شخصي آن متوجه خود او خواهد بود. كسي كه به نتايج يا مقدمات ظني پايبند گردد ، طبعا بايد منتظرعواقب آن كه متوجه او خواهد شد ، باشد.آنچه بيان شد ، درباره كسي است كه آگاهانه از مقدمه يا نتيجه اي ظني استفاده مي كند اما اگر كسي امري ظني را يقيني خيال كند ، از ديدگاه قرآن عقوبت اخروي ندارد و جزو آن دسته از مستضعفان به شمار مي رود كه اميد است رحمت الهي شامل حالشان گردد. نتيجه آن كه محصولات يقيني و حيثيتي از ديدگاه قرآن محترم است ، آنچه را انسان ظني مي شمارد ، ارزش عمل ندارد و كساني كه از ظنون پيروي مي كنند ، مورد مذمت قرآن هستند.خداوند در آيه 12 سوره حجرات به مومنان مي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد از بسياري گمانها بپرهيزيد چرا كه بعضي از گمان ها گناه است». انديشه اي كه نتيجه هوي وهوس است و در اثرهواهاي نفساني گرفتار آنها شده است ، قابل قبول نيست.
قرآن براي مصون ماندن انديشه ها از هوسها ، شخص را به تقوي و پرهيزگاري دعوت مي كند. خداوند در آيه 29 سوره انفال مي فرمايد: «اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد براي شما وسيله اي براي جدا ساختن حق از باطل قرار مي دهد (روشن بيني خاصي كه در پرتو آن حق را از باطل خواهيد شناخت). تاثير هواهاي نفساني بر انديشه ، موجب شده تا قرآن انسان را از پيروي هواها بازدارد و كنترل آنها را توصيه كند. قرآن با نشان دادن رابطه پيروي از گمانها و هواهاي نفساني در آيه 23سوره نجم مي فرمايد: «آنان (مشركان) فقط از گمان هاي بي اساس و هواهاي نفساني پيروي مي كنند درحالي كه هدايت از سوي پروردگارشان براي آنها آمده است».

.................................................. ..........................
منبع:جام جم آن‌لاين [/FONT]