جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: چگونه میتوان معاد را از نظر عقلی ثابت کنید؟
-
۱۳۹۱/۰۹/۰۱, ۰۴:۰۴ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۹
- نوشته
- 239
- مورد تشکر
- 390 پست
- حضور
- 14 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
چگونه میتوان معاد را از نظر عقلی ثابت کنید؟
سلام و عرض ادب
چگونه میتوان معاد را از نظر عقلی ثابت کنید؟ در حالیکه هیچ کس از آن جهان نیامده که صحبت این امر را تائید کند
ممنونم
کارشناس بحث : پاسخگوی اعتقادی 8
ویرایش توسط همکار مدیر سایت : ۱۳۹۱/۰۹/۰۲ در ساعت ۱۶:۴۶
-
تشکر
-
۱۳۹۱/۰۹/۰۳, ۱۰:۵۶ #2
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۹۲
- نوشته
- 268
- مورد تشکر
- 507 پست
- حضور
- 3 روز 16 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام خدمت شما کاربر گرامی
مهمترین منبع و منشأ ایمان به معاد و حیات اُخروی، وحی الهی است كه به وسیله پیامبران ـ علیهم السلام ـ به بشر ابلاغ شده است. انسان پس از آنكه خدا را شناخت و به صدق گفتار پیامبران ایمان آورد، به روز قیامت و حیات جاوید اخروی، كه همه پیامبران، ایمان به آن را در سرلوحه تبلیغ و دعوت خود قرار دادهاند، ایمان پیدا میكند. این، خود نوعی برهان عقلی بر معاد است، ولی از آنجا كه معرفت تفصیلی، در تقویت و تحكیم ایمان مؤثر است به برخی از دلایل عقلی بر ضرورت معاد اشاره می کنیم:
1. برهان حكمت و غایت
جهان، آفریده و فعل خداوند حكیم است، و فعلِ فاعلِ حكیم، بدون غایت نخواهد بود. بنابراین، جهان دارای غایت است.
خدا حكيم است و حكيم كار بيهوده انجام نميدهد، و آفرينش انسان و جهان و بعد نابودي آن بدون رسيدگي به حساب بندگان خوب و بد موجب لغو و بيهوده بودن خلقت اوست، لكن خدا كار بيهوده نميكند، پس معادي در پيش است.[1]
حكمت در انسان عبارت است از خردمندى و گام برداشتن در مسير كمال انسانى، و حكمت در مورد ذات بارى تعالی عبارت است از رساندن مخلوقات به كمال لايقشان، و به عبارت ديگر حكمت درباره خداوند عبارت است از آفرينش اشياء بر اساس سوق دادن آنها به سوى غايات و كمال لايق آنها.خداوند آفريده خود را كه فعل او و كار اوست به سوى كمال خود آن آفريده سوق مىدهد، آنچنان كه مىبينيم كه هر دانه اى و بذرى به سوى غايت و كمال خويش در حركت است.[2]
از سوی دیگر، وقتی به جهان طبیعت مینگریم، آن را نمایشگاه بزرگی از پدید آمدنها و فانی شدنها، و زندگیها و مرگها میبینیم، یعنی هیچ چیز حالت ثبات و قرار ندارد، بلكه یكپارچه به حركت و تغیر است، و ثبات و قرارهای آن موقت و مقطعی است، نه دایمی و نهایی. بسان ایستگاههای میان راه كه مقصد نهایی حركت نمیباشند. بنابراین، اگر در ورای حیات این جهانكه بیثباتی و بیقراری بر آن حاكم است، حیاتی ثابت، پایدار و لایتغیر وجود نداشته باشد، هیچگاه به غایت نهایی نخواهد رسید، و در نتیجه آفرینش این جهان بدون غایت و بیهوده خواهد بود؛ لیكن چون آفریدگار جهان، حكیم است و فعل او بدون غایت نمیباشد، بنابراین حیات دنیوی غایتی دارد كه همان حیات اخروی است.[3]
قرآن كریم برهان مزبور را چنین بیان نموده است:
«أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ».[4]
استفهام موجود در آیه شریفه، انكاری است، و مفاد آن این است كه ما شما را عبث نیافریدهایم. و چون چنین است، پس به سوی ما بازخواهید گشت.
ویرایش توسط اندیشمند : ۱۳۹۱/۰۹/۰۳ در ساعت ۱۱:۰۹
-
-
۱۳۹۱/۰۹/۰۳, ۱۰:۵۸ #3
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۹۲
- نوشته
- 268
- مورد تشکر
- 507 پست
- حضور
- 3 روز 16 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
2. برهان عدالت
انسانها در برابر دعوت پیامبران الهی به ایمان و نیكوكاری، به دو گروه مؤمنان و كافران، مطیعان و عاصیان، تقسیم میشوند. از نظر عقل، ایمان و نیكوكاری پسندیده، و شایسته ستایش و پاداش است، و كفر و تبهكاری مستحق نكوهش و كیفر میباشد، و برخورد یكسان با آن دو و برابر دانستن نیكوكار و بدكار عادلانه نیست. نظیر اینكه آموزگار تفاوتهای موجود در دانشآموزان را از نظر سعی و كوشش در فراگیری، و انضباط و اخلاق، نادیده گرفته و به همگان نمره مساوی بدهد.
از سوی دیگر، هر دو گروه در این جهان به طور یكسان از مواهب حیات بهرهمند میباشند، و چه بسا كافران و عاصیان از مؤمنان و مطیعان برخوردارترند، و اصولاً نه پاداش دادن به برخی از نیكوكاریها ـ مانند شهادت در راه خدا ـ در این جهان امكانپذیر است، و نه كیفر برخی از تبهكاریها، مانند گمراه ساختن انسانها و كشتن نسلهای بیشمار. بنابراین، دنیا جایگاه مناسبی برای اجرای عدالت الهی در مورد صالحان و تبهكاران به طور كامل نمیباشد. پس باید جهان دیگری باشد تا عدل الهی در مورد نیكان و بدان به طور كامل تحقق یابد.[5]
در آیاتی از قرآن به این برهان اشاره شده است که یک نمونه را یادآور میشویم:
«أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ كَالْفُجَّارِ».[6]
آیا مؤمنان و صالحان را مانند مفسدان در زمین، و پرهیزگاران را مانند تبهكاران قرار میدهیم؟
-
-
۱۳۹۱/۰۹/۰۳, ۱۱:۰۶ #4
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۹۲
- نوشته
- 268
- مورد تشکر
- 507 پست
- حضور
- 3 روز 16 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
3. برهان رحمت
یكی از صفات كمال خداوند، صفت رحمت است، و مفاد آن این است كه خداوند نیاز موجودات را برآورده و هر یك را به سوی كمالی كه شایستگی آن را دارد هدایت كرده و نایل میسازد. چنانكه علامه طباطبایی (ره) فرموده است:
رحمت، عبارت است از برآوردن نیاز هر نیازمند، و رساندن هر چیز به آنچه استحقاق آن را دارد و افاضه آن به او [7]
آفرینش انسان با ویژگیهایی كه دارد، به روشنی بر اینكه او شایستگی حیات ابدی را داراست دلالت دارد؛ زیرا:
اولاً: اندیشه حیات جاودانی را داراست.
ثانیاً: خواهان حیات ابدی بوده، و آن را آرزو میكند.
ثالثاً: انسان بر پایه نظام ایمان و عمل صالح در سطحی فراتر ازحیات طبیعی و حیوانی قرار گرفته، و استعداد حیاتی برتر و سعادتی جاودانه را كسب میكند، چنآنكه بر پایه نظام كفر و فسق نیز استحقاق حیاتی فروتر از حیات حیوانی را به دست میآورد كه آن نیز در قالب حیات دنیوی نمیگنجد، چنآنكه امام علی ـ علیه السلام ـ فرموده: «إن الله لم یرضها ثواباً لأولیائه و لا عقاباً لأعدائه»خداوند دنیا را نه برای پاداش دوستانش پسندید، نه برای كیفر دشمنانش.[8]
بنابراین، اگر پس از این حیات موقت و ناپایدار، حیاتی پایدار و ابدی نباشد، شایستگی و استحقاق یاد شده در انسان هیچگاه به فعلیت نخواهد رسید، و این با عنایت و رحمت الهی سازگار نیست.[9]
[1] خرازي، محسن. بدايه المعارف الالهيه في شرح عقائد الاماميه، قم، مرکز مديريت حوزه علميه چاپ اول، 1411، هـ ق، ج2، ص 269-283
[2] مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى ، ج2، ص:543- 544 ، انتشارات صدرا
[3] عقاید استدلالی ، علی ربانی گلپایگانی ، ج2 ، ص214 ، مرکز نشر هاجر ، چاپ اول ، 1387 - قرآن كریم، عالم آخرت را سرای ثبات و قرار توصیف نموده و میفرماید: «وَ إِنَّ الْآخِرَهَ هِیَ دارُ الْقَرارِ» (غافر/ 39). پیرامون این برهان رجوع شود به: كتاب استاد شهید مطهری، زندگی جاوید، ص 60ـ56؛ كتاب علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، بخش سوم، معاد شناسی، ص 103؛ كتاب آیت الله جوادی آملی، ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد،ص 289ـ284؛ كتاب استاد سبحانی، منشور جاوید، ج 9، ص 39ـ31
[4] مؤمنون/ 115
[5] عقاید استدلالی ، ج2،ص217 - همچنین برای اطلاع بیشتر از این برهان ر.ک : مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج2، ص: 542-543 و بداية المعارف الالهيه في شرح عقائد الاماميه، همان، ص 274 ـ 275
[6] ص/ 28
[7] المیزان، ج 7، ص 25، نویسنده : علامه محمد حسین طباطبایی ، موسسه الاعلمی ، بیروت ، 1393 ق
[8] نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 415
[9] عقاید استدلالی ، ج2،ص219 ، همچنین برای اطلاع بیشتر از این برهان ر.ک : المیزان ج 7، ص 26 ، زندگی جاوید ، شهید مطهری ، ص52-54 ، انتشارات صدرا
-
-
۱۳۹۱/۰۹/۰۳, ۱۱:۳۵ #5
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۹
- نوشته
- 3,517
- مورد تشکر
- 7,659 پست
- حضور
- 36 روز 23 ساعت 45 دقیقه
- دریافت
- 6
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
چند سال قبل
مدتها این سوال در ذهنم بود بالاخره خواندم که
این مسئله را انیشتن با فرمولهای علمی اثبات کرده و
خود پنهانی مسلمان و شیعه شده است البته با نامه نگاریهایی
که به 40 نامه می رسد با آیت الله بروجردی
با جستجو اینترنتی مطلب کامل را خواهید یافت
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
یک آدرس مهم : آدرس عکسهای متحرک و زیبا برای وبلاگها
http://www.askquran.ir/group225-discussion2066.html
-
۱۳۹۲/۰۱/۱۱, ۱۲:۴۸ #6
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۹۲
- نوشته
- 268
- مورد تشکر
- 507 پست
- حضور
- 3 روز 16 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
جمع بندی
پرسش:
چگونه می توانید معاد را از نظر عقلی ثابت کنید؟ در حالی که هیچ کس از آن جهان نیامده که صحبت این امر را تائید کند.
پاسخ:
مهمترین منبع و منشأ ایمان به معاد و حیات اُخروی، وحی الهی است كه به وسیله پیامبران (علیهم السلام) به بشر ابلاغ شده است. انسان پس از آنكه خدا را شناخت و به صدق گفتار پیامبران ایمان آورد، به روز قیامت و حیات جاوید اخروی، كه همه پیامبران، ایمان به آن را در سرلوحه تبلیغ و دعوت خود قرار دادهاند، ایمان پیدا میكند. این، خود نوعی برهان عقلی بر معاد است، ولی از آنجا كه معرفت تفصیلی، در تقویت و تحكیم ایمان مؤثر است به برخی از دلایل عقلی بر ضرورت معاد اشاره می کنیم:
1. برهان حكمت و غایت:
جهان، آفریده و فعل خداوند حكیم است، و فعلِ فاعلِ حكیم، بدون غایت نخواهد بود. بنابراین، جهان دارای غایت است.
خدا حكيم است و حكيم كار بيهوده انجام نميدهد، و آفرينش انسان و جهان و بعد نابودي آن بدون رسيدگي به حساب بندگان خوب و بد موجب لغو و بيهوده بودن خلقت اوست، لكن خدا كار بيهوده نميكند، پس معادي در پيش است.(1)
حكمت در انسان عبارت است از خردمندى و گام برداشتن در مسير كمال انسانى، و حكمت در مورد ذات بارى تعالی عبارت است از رساندن مخلوقات به كمال لايقشان، و به عبارت ديگر حكمت درباره خداوند عبارت است از آفرينش اشياء بر اساس سوق دادن آنها به سوى غايات و كمال لايق آنها. خداوند آفريده خود را كه فعل او و كار اوست به سوى كمال خود آن آفريده سوق مىدهد، آنچنان كه مىبينيم كه هر دانه اى و بذرى به سوى غايت و كمال خويش در حركت است.(2)
قرآن كریم برهان مزبور را چنین بیان نموده است: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ»؛ آيا پنداريد که شما را بيهوده آفريده ايم و شما به نزد ما بازگردانده ، نمی شويد؟(3)
استفهام موجود در آیه شریفه، انكاری است، و مفاد آن این است كه ما شما را عبث نیافریدهایم. و چون چنین است، پس به سوی ما باز خواهید گشت.
2. برهان عدالت:
انسانها در برابر دعوت پیامبران الهی به ایمان و نیكوكاری، به دو گروه مؤمنان و كافران، مطیعان و عاصیان، تقسیم میشوند. از نظر عقل، ایمان و نیكوكاری پسندیده، و شایسته ستایش و پاداش است، و كفر و تبهكاری مستحق نكوهش و كیفر میباشد، و برخورد یكسان با آن دو و برابر دانستن نیكوكار و بدكار عادلانه نیست. نظیر اینكه آموزگار تفاوتهای موجود در دانشآموزان را از نظر سعی و كوشش در فراگیری، و انضباط و اخلاق، نادیده گرفته و به همگان نمره مساوی بدهد.
از سوی دیگر، هر دو گروه در این جهان به طور یكسان از مواهب حیات بهرهمند میباشند، و چه بسا كافران و عاصیان از مؤمنان و مطیعان برخوردارترند، و اصولاً نه پاداش دادن به برخی از نیكوكاریها ـ مانند شهادت در راه خدا ـ در این جهان امكانپذیر است، و نه كیفر برخی از تبهكاریها، مانند گمراه ساختن انسانها و كشتن نسلهای بیشمار. بنابراین، دنیا جایگاه مناسبی برای اجرای عدالت الهی در مورد صالحان و تبهكاران به طور كامل نمیباشد. پس باید جهان دیگری باشد تا عدل الهی در مورد نیكان و بدان به طور كامل تحقق یابد.(4)
در آیاتی از قرآن به این برهان اشاره شده است که یک نمونه را یادآور میشویم: «أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ كَالْفُجَّارِ»؛ آیا مؤمنان و صالحان را مانند مفسدان در زمین، و پرهیزگاران را مانند تبهكاران قرار میدهیم؟(5)
3. برهان رحمت:
یكی از صفات كمال خداوند، صفت رحمت است، و مفاد آن این است كه خداوند نیاز موجودات را برآورده و هر یك را به سوی كمالی كه شایستگی آن را دارد هدایت كرده و نایل میسازد. چنانكه علامه طباطبایی (رحمه الله علیه) فرموده است: رحمت، عبارت است از برآوردن نیاز هر نیازمند، و رساندن هر چیز به آنچه استحقاق آن را دارد و افاضه آن به او.(6)
آفرینش انسان با ویژگیهایی كه دارد، به روشنی بر اینكه او شایستگی حیات ابدی را داراست دلالت دارد؛ زیرا:
اولاً: اندیشه حیات جاودانی را داراست.
ثانیاً: خواهان حیات ابدی بوده، و آن را آرزو میكند.
ثالثاً: انسان بر پایه نظام ایمان و عمل صالح در سطحی فراتر ازحیات طبیعی و حیوانی قرار گرفته، و استعداد حیاتی برتر و سعادتی جاودانه را كسب میكند، چنانكه بر پایه نظام كفر و فسق نیز استحقاق حیاتی فروتر از حیات حیوانی را به دست میآورد كه آن نیز در قالب حیات دنیوی نمیگنجد، چنانكه امام علی (علیه السلام) فرموده: "إن الله لم یرضها ثواباً لأولیائه و لا عقاباً لأعدائه"؛ خداوند دنیا را نه برای پاداش دوستانش پسندید، نه برای كیفر دشمنانش.(7)
بنابراین، اگر پس از این حیات موقت و ناپایدار، حیاتی پایدار و ابدی نباشد، شایستگی و استحقاق یاد شده در انسان هیچگاه به فعلیت نخواهد رسید، و این با عنایت و رحمت الهی سازگار نیست.(8)
_________
(1) بدايه المعارف الالهيه في شرح عقائد الاماميه، ج2، ص 269-283، محسن خرازی، مرکز مديريت حوزه علميه، چاپ اول، قم، 1411، هـ ق.
(2) عقاید استدلالی، علی ربانی گلپایگانی، ج2، ص214، مرکز نشر هاجر، چاپ اول، 1387 - قرآن كریم، عالم آخرت را سرای ثبات و قرار توصیف نموده و میفرماید: «وَ إِنَّ الْآخِرَهَ هِیَ دارُ الْقَرارِ» (غافر/ 39). پیرامون این برهان رجوع شود به: كتاب استاد شهید مطهری، زندگی جاوید، ص 60ـ56؛ كتاب علامه طباطبایی، شیعه در اسلام، بخش سوم، معاد شناسی، ص 103؛ كتاب آیت الله جوادی آملی، ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد،ص 289ـ284؛ كتاب استاد سبحانی، منشور جاوید، ج 9، ص 39ـ31.
(3) مؤمنون/ 115.
(4) عقاید استدلالی، ج2،ص217 - همچنین برای اطلاع بیشتر از این برهان ر.ک: مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج2، ص: 542-543؛ بداية المعارف الالهيه فی شرح عقائد الاماميه، همان، ص 274 ـ 275.
(5) ص/ 28.
(6) المیزان، ج 7، ص 25، نویسنده: علامه محمد حسین طباطبایی، موسسه الاعلمی، بیروت، 1393 ق.
(7) نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 415.
(8) عقاید استدلالی، ج2،ص219، همچنین برای اطلاع بیشتر از این برهان ر.ک: المیزان ج 7، ص 26، زندگی جاوید، شهید مطهری، ص52-54، انتشارات صدرا.
ویرایش توسط عظيم : ۱۳۹۶/۰۴/۳۱ در ساعت ۱۱:۱۰ دلیل: همکار ویراستار تدوین
-
تشکرها 6
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری