درخواست

[mohajer]

سلامتی با شما عزیزان
آقایان مشکات ، محیات عزیز ، صبا که ما را فراموش کرده و خانم سارای نازنین . عزیزان در ابتدا خواهش میکنم خواهش میکنم تنها نقطه نظر خودتان را بگویید و به نظر دیگران کاری نداشته باشید ( منظورم این است که از روی مطلب دیگری کپی نکنید . شوخی کردم ) جواب شما برای من مهم است پس کلی گویی نکنید و ابهامی در کلامتان نباشد.
سؤال : آیا جایز است به اذان اضافه شود ؟ مثل دو جمله ای که ما بکار میبریم . اگر آری . چرا ؟ آیا اتفاق نظر وجود داشته میان قدما ؟

[sara.m]

نه ، هیچ چیزی به اذان از باب اذان بودن اضافه نمی شود
دو جمله اول اذان یعنی شهادت به یگانگی خدا و شهادت به رسالت پیامبر اسلام (ص) دو جمله ایست که تمام مسلمانها آن را می گویند و بر آن اتفاق نظر دارند ، اما جمله سوم یعنی شهادت به ولایت امیر المومنین و ائمه هدی (ع) را شیعیان از باب استحباب می گویند و معتقد نیستند که جزء اذان است زیرا در آن صورت بدعت است و حرام

[saba]

سلامتی با شما عزیزان
آقایان مشکات ، محیات عزیز ، صبا که ما را فراموش کرده و خانم سارای نازنین . عزیزان در ابتدا خواهش میکنم خواهش میکنم تنها نقطه نظر خودتان را بگویید و به نظر دیگران کاری نداشته باشید ( منظورم این است که از روی مطلب دیگری کپی نکنید . شوخی کردم ) جواب شما برای من مهم است پس کلی گویی نکنید و ابهامی در کلامتان نباشد.
سؤال : آیا جایز است به اذان اضافه شود ؟ مثل دو جمله ای که ما بکار میبریم . اگر آری . چرا ؟ آیا اتفاق نظر وجود داشته میان قدما ؟

با سلام خدمت مهاجر گرامي و عزيز مت شما را فراموش نكرده ايم ولي به علت آن كه بيشتر مباحث بين خودتان بود بهتر ديديم وارد بحث نشويم
اما جوابتان
در مورد «حى على خيرالعمل »
يعنى به سوى عمل خير بشتابيد ، جزء اذان بوده ؛ لكن در زمان برخى از خلفا به دلايلى حذف شده است . دلايلى چون
الف ) خليفه ثانى بر منبر رفت و گفت : سه چيز در عهد رسول خدا بود كه من از آنها نهى و آنها را حرام مى كنم و با متخلفان ، برخورد خواهم كرد . ازدواج موقت ، متعه حج (حج تمتع ) و حى على خيرالعمل (1)
ب ) عمربن خطاب آن را از اذان حذف كرد ؛ چون در جهاد بودند و مردم تصور داشتند ؛ خيرالعمل تنها نماز است و جهاد را ترك مى كردند (2) بعدها به طور كلى اين ذكر به فراموشى سپرده شد .
فقهاى شيعه معتقدند اين جمله جزء اذان بوده و حذف آن بدون استناد به آيات و روايات ، عملى ناصحيح است . در اين زمينه ر .ك : علل الشرايع ، شيخ صدوق ، باب 89 ، ج 4 ، ص 368 ، منشورات مكتبة حيدريه نجف .
پي نوشت ها
1 . ر .ك : شرح تجريد الاعتقاد قوشجى ، ص 374 ، منشورات رضى .
2 . ر .ك : الاعتصام بالكتاب و السنة ، آيت الله سبحانى ، ص 59 ، نشر مؤسسه امام رضا

[saba]

مهاجر گرامي
به اعتقاد شيعه ذكر «أشهد أنّ عليّاً ولىّ الله» جزئى از اذان نيست؛ لكن به دلايلى كه اشاره خواهم كرد، شيعه افزودن آن را به اذان نه تنها بدعت و مخالف كتاب و سنت نمى داند، بلكه بر افزودن آن نيز اصرار دارد.(1)
اگر به تاريخ مراجعه كنيم، درمى يابيم كه به طور كلى، سه ديدگاه متفاوت در برخورد با اميرمؤمنان على(عليه السلام)وجود داشته است:
1. عده اى از روى حسادت، آن حضرت را دشمن داشته و ايشان را مدتها، حتى بر روى منابر لعن مى كردند.(2 )
2. گروهى در دوستى و اظهار محبت نسبت به آن حضرت آنقدر افراط و غلوّ كردند كه العياذ باللّه او را خدا مى دانستند و مى گفتند: مقام او از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) هم بالاتر است.(3)
3. دسته سوم حد اعتدال را پيش گرفته و با وجود بيان و اثبات كرامات زيادى براى آن حضرت، معتقدند ايشان نه خدا بوده و نه پيامبر خدا؛ بلكه تنها ولىّ خدا و امام و پيشواى معصوم شيعيان است؛ بر اين اساس، شيخ صدوق(ره) مى فرمايد: اصرار ما بر افزودن «اشهد انّ عليّا ولىّ اللّه» به اين جهت است كه موضع گيرى ما به عنوان شعار شيعه واقعى، در برابر كسانى كه ادعاى دوستى نسبت به آن حضرت را دارند، كاملاً روشن شود و بدانند كه ما على را فقط ولى خدا مى دانيم. يكى از مهمترين وجوه بيان اين «ذكر» همين نكته است.(4) وجه ديگر اين است كه شيعه افزودن اين ذكر را به قصد رجا و اميد به مطلوبيت اين كار، انجام مى دهد، و اين مشكلى در اذان نمازگزار ايجاد نمى كند؛ چرا كه مثل صلوات بر پيامبر است.(5) يعنى همانگونه كه وقتى در اذان يا در نماز يا هر جاى ديگر، نام پيامبر اعظم را مى شنويم، صلوات مى فرستيم و آن را جزئى از اذان و نماز نمى دانيم و اين كار به نحو عمومى مستحب است، افزودن ذكر «اشهد انّ عليّا ولىّ الله» نيز چنين است.(6) علامه سيدبحرالعلوم در همين باب مى فرمايد:

و اكمل الشهادتين باللتى *** قد اكمل الدين بها فى الملة

فانها مثل الصلوة خارجة *** عن الخصوص بالعموم و الجهة

يعنى شهادتين را با جمله اى كامل كن كه دين با آن كامل مى شود. (مسأله ولايت) اين «ذكر» مثل «صلوات» است كه به نحو عمومى در هرجا مستحب است.(7)
از ديگر مستندات شيعه براى افزودن اين «ذكر» اين است كه شهادت به ولى خدا بودن اميرمؤمنان از شعاير شيعه است كه در آيات و روايات متعددى به اثبات رسيده و آيه 55 مائده بر اين امر دلالت دارد؛ همينطور روايتى كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده كه فرمودند: هرگاه يكى از شما: «لا اله الاّ الله محمد رسول الله» گفت، به دنبال آن «على اميرالمؤمنين» يا «ولىّ الله» را بيفزايد.(8) بنابراين افزودن شهادت سوم (اشهد انّ عليّا ولىّ الله) در اذان بدعت نخواهد بود؛ بلكه به نحو عام مستند به آيات و روايات است.
پي نوشت ها
1. ر.ك: بحارالانوار، ج 81، ص 111، چاپ سوم، مصححه، داراحياءالتراث العربى، بيروت.
2. ر.ك: معالم المدرستين، علامه عسكرى، ج 1، ص 370، مؤسسة البعثة.
3. فصل فى الملل و الاهواء و النحل، ابن حزم اندلسى، حاشيه شهرستانى، ج 1، ص 204، ن
4. بحارالانوار، همان.
5. ر.ك: جواهرالكلام، نجفى، ج 9، كتاب الصلوة فى فصول الاذان، ص 89 و 90، داراحياء
6. جواهر، همان.
7. بحارالانوار، همان، ص 112.
8. ر.ك: الاحتجاج، علامه طبرسى، ج 1، ص 231، منشورات دارالنعمان للطباعة

[mohajer]

آیا میتوان هر چیز بسیار خوب ، عقلی و اعتقادی ودینی و هر چیزی که همگان قبول دارند را در اذان آورد ؟ اگر آری چرا ؟ اگر نه ؟ پس چرا ما مقید هستیم بگوییم اشهد...... علیا ولی الله .
آیا تمام مردم میدانند که اگر این جملات به نیت اذان گفته شود حرام است؟

[mohajer]

در "من لایحضره الفقیه"شیخ صدوق ذیل حدیث 897 بحث اذان و اقامه(جلد اول صفحه ی 290)، اذان را بدون "اشهد انّ علیاً ولی الله" می آورد و می نویسد: "قال مصنف هذا الکتاب رحمه الله هذا هو الاذان الصحیح لایزاد فیه و لا ینقص منه" این اذان درست است نه یک کلمه زیاد دارد ونه یک کلمه کم(همان اذانی است که بلال در حضور پیغمبر خوانده است). "والمفوضه لعنهم الله" مفوضه که خدا لعنتشان کند." قد وضعوا اخباراً" یک اخباری جعل کردند، "و زادوا فی الاذان" و به اذان اضافه کردند. در اذان دو جمله اضافه کردند. یکی"محمد و آل محمد خیر بریه" که در حال حاضر این جمله را نمی گوییم. و دیگری"و فی بعض روایاتهم بعد اشهد ان محمداً رسول الله، اشهد ان علیاً ولی الله، مرتین". بعضی دیگر هم گفته اند"اشهد ان علیاً امیرالمؤمنین حقا". سپس شیخ صدوق اضافه می کند: "لاشک فی ان علیاً ولی الله"، من شکی ندارم که علی ولی خداست. " لاشک فی ان امیرالمومنین حقا و ان محمداً و آل محمد خیر بریه" تردیدی ندارم که علی حق است و پیغمبر و آل او از همه ی موجودات بهترند. "ولکن لیس ذلک فی اصل الاذان" حرف من این است که هر حرف خوبی را نباید در اذان گفت در اذان باید همان را گفت که پیغمبر گفته است. به چه حقی چیزی را به اذان اضافه می کنی که پیغمبر نگفته است؟ ایا امام علی و ائمه هنگام اذان اینها را می‌گفته اند؟ در ادامه شیخ صدوق می‌گوید:"انما ذکرت ذلک لیعرف بهذه الزیاده المتهمون بالتفویض، المدلسون انفسهم فی جملتنا" من این را گفتم به خاطر اینکه به واسطه ی این زیادی یک علامت به شما داده باشم تا با این علامت، متهمان به تفویض و کسانی را که به دروغ خودشان را میان ما شیعیان جای داده اند بشناسید. یعنی در قرن چهارم علامت تشیع راستین این بوده است که در اذانش "اشهد ان علیاً ولی الله" را نگوید. اما اکنون در قرن چهاردهم، شیعه ی راستین کسی است که حتما این را بگوید و اگر نگوید متهم می‌شود به وهابی گری. اگر این گونه باشد آن وقت با شیخ صدوق که بزرگ شیعه است چگونه باید برخورد کنیم؟ لذا می بینید مسئله ی ساده و احتمالی و فرضی ای نیست.

[mohajer]

تازه بحث داشت گرم میشد . کجا رفتید؟؟

[بچه با حال]

درخواست

سلامتی با شما عزیزان
آقایان مشکات ، محیات عزیز ، صبا که ما را فراموش کرده و خانم سارای نازنین . عزیزان در ابتدا خواهش میکنم خواهش میکنم تنها نقطه نظر خودتان را بگویید و به نظر دیگران کاری نداشته باشید ( منظورم این است که از روی مطلب دیگری کپی نکنید . شوخی کردم ) جواب شما برای من مهم است پس کلی گویی نکنید و ابهامی در کلامتان نباشد.
سؤال : آیا جایز است به اذان اضافه شود ؟ مثل دو جمله ای که ما بکار میبریم . اگر آری . چرا ؟ آیا اتفاق نظر وجود داشته میان قدما ؟

دوست مسيحي من

اولا يك سوال: بائكم تجر و بائنا لا تجر؟كپي پيست كردن براي ما ممنوع است. اما كپي پيست كردن براي شما جايز است؟! شما اجازه داريد سخن هر كس با ما مخالف بود را كپي پيست كنيد ولي ما فقط بايد از خودمان بگوييم؟!
اين يك مغالطه آشكار در گفتگو است . گير دادن به نحوه ارائه پاسخ به جاي پرداختن به پاسخ.
قصد مقايسه ندارم. ولي به خاطر دارم يكي از اساتيد با يك وهابي گفتگو مي كرد. آن استاد گرامي تعدادي از منابع اهل سنت را در اثبات مدعاي شيعه ، پرينت گرفت و در اختيار وهابي قرار داد . آن وهابي بر آشفت و شروع كرد به داد و فرياد كه اينها قبول نيست تو بايد منابع را از حفظ بگويي!!

در "من لایحضره الفقیه"شیخ صدوق ذیل حدیث 897 بحث اذان و اقامه(جلد اول صفحه ی 290)، اذان را بدون "اشهد انّ علیاً ولی الله" می آورد و می نویسد: "قال مصنف هذا الکتاب رحمه الله هذا هو الاذان الصحیح لایزاد فیه و لا ینقص منه" این اذان درست است نه یک کلمه زیاد دارد ونه یک کلمه کم(همان اذانی است که بلال در حضور پیغمبر خوانده است). "والمفوضه لعنهم الله" مفوضه که خدا لعنتشان کند." قد وضعوا اخباراً" یک اخباری جعل کردند، "و زادوا فی الاذان" و به اذان اضافه کردند. در اذان دو جمله اضافه کردند. یکی"محمد و آل محمد خیر بریه" که در حال حاضر این جمله را نمی گوییم. و دیگری"و فی بعض روایاتهم بعد اشهد ان محمداً رسول الله، اشهد ان علیاً ولی الله، مرتین". بعضی دیگر هم گفته اند"اشهد ان علیاً امیرالمؤمنین حقا". سپس شیخ صدوق اضافه می کند: "لاشک فی ان علیاً ولی الله"، من شکی ندارم که علی ولی خداست. " لاشک فی ان امیرالمومنین حقا و ان محمداً و آل محمد خیر بریه" تردیدی ندارم که علی حق است و پیغمبر و آل او از همه ی موجودات بهترند. "ولکن لیس ذلک فی اصل الاذان" حرف من این است که هر حرف خوبی را نباید در اذان گفت در اذان باید همان را گفت که پیغمبر گفته است. به چه حقی چیزی را به اذان اضافه می کنی که پیغمبر نگفته است؟ ایا امام علی و ائمه هنگام اذان اینها را می‌گفته اند؟ در ادامه شیخ صدوق می‌گوید:"انما ذکرت ذلک لیعرف بهذه الزیاده المتهمون بالتفویض، المدلسون انفسهم فی جملتنا" من این را گفتم به خاطر اینکه به واسطه ی این زیادی یک علامت به شما داده باشم تا با این علامت، متهمان به تفویض و کسانی را که به دروغ خودشان را میان ما شیعیان جای داده اند بشناسید. یعنی در قرن چهارم علامت تشیع راستین این بوده است که در اذانش "اشهد ان علیاً ولی الله" را نگوید. اما اکنون در قرن چهاردهم، شیعه ی راستین کسی است که حتما این را بگوید و اگر نگوید متهم می‌شود به وهابی گری. اگر این گونه باشد آن وقت با شیخ صدوق که بزرگ شیعه است چگونه باید برخورد کنیم؟ لذا می بینید مسئله ی ساده و احتمالی و فرضی ای نیست.

ثانيا : شما كه اصلا اسلام را قبول نداريد ،‌ چطور آمده ايد از عقايد گذشته ايد و رفته ايد سر فروعات و از فروعات واجب هم گذشته ايد و رفته ايد بر سر مستحبات احساس نگراني مي كنيد؟ در بحث هاي مربوط به عقايد يك قاعده خاصي وجود دارد و آن اين است كه ابتدا پايه و ستون خانه عقيده را محكم مي كنند ، بعد سقف را مي زنند و بعد سراغ لوستر و‌ آويز ها مي روند.
شما كه نه خداي اسلام را قبول داريد ، نه پيغمبر ش را و نه امامش را و نه وحي و ... را ، پس بر چه مبنايي داريد گفتگو مي كنيد ؟!
اين خيلي براي من شگفت انگيز است و شبهه اين پيش مي آيد كه شما در گفتگوي خود صادقانه عمل نمي كنيد.

ثالثا : مطلبي را كه از اينجا كپي كرده ايد مربوط به آقاي كديور است و به سخنان ايشان در مجامع معتبر علمي به عنوان هياهو نگريسته مي شود تا مطلب علمي.نسبت به اعتبار مقاله ايشان همين بس كه اين مقاله در سايت اهل سنت براي مقابله با شيعه درج شده!‌ لذا توصيه مي كنم اگر هم مي خواهيد براي ما از خودمان استدلال كنيد ، از كسي استدلال كنيد كه معتبر باشد و قبولش داشته باشيم.

[sara.m]

جناب مهاجر با این اوصاف چه جوابی دارید که بدید ؟
ما سرا پا گوشیم

[Lavson]

مهاجر جان سوال دوستمان بچه با حال البته کمی به جا هست .
شما اگر مسیحی هستید (که البته تعالیم حضرت مسیح ، برای مسلمانان قابل احترام است) چه لزومی دارد از مستحبات اسلامی سوال بفرمایید . ؟!؟!؟!
ولی خوب از آنجا که کلام بر متکلم ارجحیت دارد ، این قضیه که شما در گفتگوي خود صادقانه عمل نمي كنيد ، منتفی است و یک اتهام بیش نیست .


همچنین بنده اضافه میکنم که نیافتن پاسخ برای شبهه ، صورت مسئله را پاک نمیکنه .
هیاهوگر یا بیخرد فرض کردن اایکس و ایگرگ به همین مثابه است .
به هر جهت امید وارم دوستان هم کیش من (مسلمان) پاسخی جامع تر به دوست مسیحیمان ارائه دهند ، انشاءالله گره از کار ایشون هم باز بشه .(مزاح) چون بنده نیز برایم سوال شد و البته جوابی برایش نیافتم .