-
۱۳۸۷/۰۴/۱۷, ۱۷:۰۵ #1
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,984 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
نکات و جملات اخلاقی و پند آموز
سلام خدمت دوستان گرامي
اين تاپيك مختص به نكاتي است كه در لحظه مايل هستيم با دوستان خود درميان بگذاريم،اما در جمعي سيعتر، در حالي كه براي اين موضوعات و يا نكته ها ، قبلا در انجمن تاپيكي به عنوان موضوعي مستقل براي آن ايجاد نشده ، و نيز مطلبمان آنقدر وسيع نيست كه بتواند به عنوان موضوعي مجزا در نظر گرفته شود. با اين موضوع ميتوان همانند دفترچه خاطرات: حاوي پيام ، پرسش، و خبري در لحظه ، براي دوستان برخورد كرد.
_ مطالبي كوتاه ،خلاصه شده، و حاوي پيامي براي عموم .
_ هر پيام و يا نكته در همان يك ارسال به اتمام برسد.
با آرزوي موفقيت
ویرایش توسط سفیر : ۱۳۸۷/۰۹/۱۰ در ساعت ۱۰:۲۹
-
تشکرها 7
-
۱۳۸۷/۰۴/۱۷, ۱۷:۰۷ #2
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,984 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سكوت يعني آرامش
سكوت صداي غرش آب رودخانه در بهار
سكوت صداي چهچه بلبلي مست
سكوت صداي پيچيدن باد لابه لاي شاخه هاي درخت بيد مجنون
سكوت صداي برخورد قطره هاي باران به شيشه پنجره
سكوت صداي افتادن درختي پير با تني زخمي از تبر
سكوت صداي لالايي مادري براي خواب كردن كودك
سكوت صداي پاي پدري خسته از تلاش روزي حلال
سكوت صداي عقربه هاي ساعت وقت انتظار
سكوت صداي نجواي بنده با پروردگار
سكوت صداي شكستن بغض عاشقي در وداع معشوق
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۴/۱۷, ۱۷:۰۸ #3
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,984 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
بسم الله الطيف
تو...
تويي را كه نشناختم .
خنجري نكشيدي مگر به هلاكتم كوشيدي ..
وه كه چه بلند همتي در كشتنم .
از طايفه ادميزادان نمودي كه نبودي جز گرگي .
چه زيبا پوستين گوسپندان پوشيده اي دلربا !!
گفت : تا خلق كو ؟ كو؟ كرده اند عمري است هو هو ميكنم . عالمي هو هو ميكنند وتو عمري در گوشم نجوا ميكني كو ؟ كو ؟
از بساط خود چه تحفه اورده اي؟
بگو تا چه در استين داري مگر مكري / فريبي.. و يا نيرنگي .
چه بلند همتي در نابوديم .
تو...
تواي را كه من نام نهاده اند
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۰۴/۱۷, ۱۷:۰۹ #4
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,984 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
بنام خداوند جان و خرد
خود تصمیم بگیر...
"این زندگی از آن توست، خود تصمیم بگیر برای امری كه در پی انجام آن هستی و با شایستگی آن را به انجام برسان.
خود تصمیم بگیر كه در زندگی به چه عشق بورزی و صادقانه عاشقش باش.
خود تصمیم بگیر تا در جنگل قدم زده و بخشی از طبیعت شوی.
خود تصمیم بگیر تا سكان زندگی ات را به دست گیری، این تنها و تنها از تو بر می آید.
خود تصمیم بگیر تا زندگی ات را نیك، پر هیجان، با ارزش و بس شاداب سازی..."
در پناه حق
--------------------------------
رفتار ما حاكي از ميزان تعالي روحي ماست.
--------------------------------------------------------------
هنگاميكه دوران طفوليت معنوي خود را پشت سر گذاشته و قدم در مراحل بالاتر ميگذاريم ميآموزيم كه آدمها را همانگومه كه هستند بپذيريم
جسم فيزيكي ما جايگاه روح والاي ماست پس لازم است از آن به خوبي مراقبت كنيم تا براي كسب تجربيات معنوي سالم و قوي باشد.
ویرایش توسط .:MONTAZER:. : ۱۳۸۷/۰۴/۱۸ در ساعت ۰۳:۰۲ دلیل: پست تک مطلب
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۴/۱۷, ۱۷:۱۲ #5
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,984 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
هنگاميكه صبر و عشق خود را به كسي مي بخشيم كه به آن نياز دارد تحولي درونمان رخ مي دهد جرياني مثبت در ما جاري مي شود كه موجب تعالي معنوي ما و فردي كه اين عشق را دريافت كرده است ميگردد .
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۴/۱۷, ۱۷:۱۳ #6
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,984 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
بنام خداوند جان و خرد
خانه ما آنجایی نیست که در آن زندگی می کنیم.
خانه ما آنجایی ست که در آن عشق می ورزیم.
***
ای عشق!
هر جا که بروی، تو را دنبال می کنم.
هر جا که اقامت کنی، آنجا خانه من خواهد بود.
بر هر کس بتابی، به او رو خواهم کرد.
قدمگاه تو زیارنگاه من خواهد بود.
در پناه حق
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۴/۱۷, ۱۷:۱۴ #7
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,984 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
به نام قادر متعال
- همواره مراقب افکارت باش .
ممکن است این افکار تبدیل به گفتار شود .
- همواره مراقب گفتارت باش .
ممکن است این گفتار تبدیل به کردار شود .
- همواره مراقب کردارت باش .
ممکن است این کردار تبدیل به عادت شود .
- همواره مراقب عادت خودت باش .
ممکن است این عادت تبدیل به سرنوشتت شود .
یا حق
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۴/۱۷, ۱۷:۱۵ #8
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,984 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
بنام خداوند جان و خرد
نزدیکی به او:
لحظه هايت را با خدايت تقسيم كن. كمي هم براي او بگذار، با او صحبت كن، از او بخواه، ستايشش كن، ولي هيچ نپرس كه هيچ نمي گويد. سؤال هايت را بدون جواب مي گذارد و تو از همين ناراحت مي شوي. قبلاً گفته ام كه چرا حرف نمي زند، پس از او سؤال نكن، جوابت را سعي كن خودت حدس بزني، چه درست، چه اشتباه، خودت حدس بزن. اگر نمی توانی حدس بزنی پس منتظربمان، منتظر نشانه هایش باش. او با نشانه هایش به تو پاسخ خواهد داد و اگر چنین نبود باید کمی بیشتر صبر کنی، فقط کمی بیشتر صبر کن تا جوابت را در آن دنیا دهد. در آن دنیا به تو پاسخ می دهد، اما جواب او در آن زمان به چه ... .
مثلاً از او سوال می کنی که خدایا چرا ما را خلق کردی؟ هدف تو از خلق انسان چه بود؟. مطمئن باش که جوابی نخواهی گرفت، مثل من، اول خودت حدس می زنی، مثلاً من حدس می زنم که یکی از دلایل خلق انسان نیاز خدا بود، که در این مورد هم قبلاً نوشته ام. نیاز به کسی که با او همدرد باشد، نیاز به کسی که با او تنهاییهایش را فراموش کند، نیاز به کسی که او را بستاید و نیازها و نیازها ادامه دارد ...
حالا تو چه حدس می زنی؟ واقعاً هدف او از خلق انسان چه بود؟
اگر نمی توانی حدس بزنی پس بهتر است کمی بیشتر انتظار بکشی تا در آن دنیا به تو پاسخ دهد
در پناه حق
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۴/۱۷, ۱۷:۱۶ #9
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,984 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
پادشاه یکی را بر دار میکُند، و در ملأِ خلایق، جای بلند عظیم او را میآویزد.
اگر چه در خانه، پنهان از مردم، و از میخی پست نیز توان درآویختن. الّا میباید که مردم ببینند و اعتبار گیرند، و نفاذِ حکم و امتثالِ امر ِ پادشاه ظاهر شود.
آخر، همهی دارها از چوب نباشد؛ منصب و بلندی و دولتِ دنیا نیز داری عظیم بلند است. چون حقتعالی خواهد که کسی را بگیرد، او را در دنیا منصبی عظیم و پادشاهیای بزرگ دهد، همچون فرعون و نمرود و امثالِ اینها*.
آن همه، چو داری است که حقتعالی ایشان را بر آنجا میکُند، تا جملهی خلایق بر آنجا مطلع شوند.
"مولانا، فیه ما فیه"
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۴/۱۷, ۱۷:۱۶ #10
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,984 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
بنام خداوند جان و خرد
با او باش:
گفته اند بترس، از خدایت بترس!. اما چرا؟ چرا باید بترسیم؟. چرا باید از کسی که عاشقانه خلق می کند بترسیم. مگر ما را دوست ندارد؟ مگر به ما عشق نمی ورزد؟ مگر خدای محبت نیست؟ پس چرا باید بترسیم؟ بگویید از زندگی در این دنیا بترس نه از خدا. از گناهانی که انجام می دهی بترس نه از خدا. از مخلوقاتش بترس نه از خدا. از سزای اعمالت بترس نه از خدا.
او را دوست داشته باش چنانکه او نیز تو را دوست دارد. در تنهایی هایت با او سخن بگو تا او نیز با تو سخن گوید. به انتهایش بیندیش، به انتهای بی انتهایش. با او باش در سکوت و تنهایی. دردت را بگو تا چاره کند. از خوبی ها بگو تا افزون کند. از زیبایی ها بگو تا عالم زیبایی را به تو نشان دهد. از عشق بگو تا عاشق ترت کند.
بگو، از غم و غصه ات هم بگو تا با تو همدردی کند، تا درد تو را به روح خود دهد تا تو از آن رها شوی و در آسودگی زندگی کنی. بگو، از پنهان و از آشکار بگو. از خاطرات تلخ و شیرین بگو. از زندگی در این دنیا و سختی هایش بگو.
زندگی که پایان ندارد، تا ابد با او خواهی بود و تا ابد با او می گویی و با او می سازید و با او نابود می کنید و با او و با عشق یکی می شوید. از روح او می شوی، روحی که نقص و نیاز نمی شناسد.
پس باز هم در آخر می بینی که فقط باید به خدایت ایمان داشته باشی تا بتوانی با خدایت یکی شوی، تا بتوانی زندگی جاودان را از آن خود کنی.
در پناه حق
-
تشکرها 2
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری