مفهوم زمان وتاریخ . نظر شما چیست؟

[mohajer]

مفهوم زمان وتاریخ د راسلام
بر طبق احادیث خدا اول دنیا را به وجود آورد و با دستورات بعدی هستی ووجود را . یعنی دنیا یک سرآغاز دارد ( بر خلاف ایده جاودانی در فلسفه افلاطون ) و آفرینش بصورت تسلسلی صورت گرفته است.یعنی خدا از هر لحظه به لحظه ای دیگر یک آفرینش نو بوجود آورده استکه پس از ربط این لحظه ها آفرینشحالت لاینقطع به خود میگیرد.آفرینش از هر لحظه به لاحظه دیگر و ادامه آن بوسیله اوامر خدا این معنی را میدهد که خدا آینده جهان را چه از نظر فکری و چه از نظر برنامه ای از هز لحظه به لحظه دیگر تعیین میکند.
طبق این فلسفه خلقت انسانها در طرح وساخت آینده جهان نقشی ندارند. استفاده مکرر ( انشاء الله ) یعنی هر چه خدا بخواهد از همین طرز فکر صورت میگیرد .قانون علت وتاثیر (سببیت )ارسطوکه شامل تمام هستی در طبیعت میشود در اسلام مورد قبول نیست. اما با وجود این اعتقاد که تمام امور را خدا تعیین میکند مسلمانان مسوول اعمال خود میباشند و باید در روز قیامت جوابگو باشند.

زمان مابین آفرینش و روز قیامت بعنوان تاریخ بشریت در اسلام به وسیله قوانین خدایی تنظیم میشود.
این قوانین بدون تغییر وابدی و به زبان عربی به محمد نازل شده است. پس تاریخ برای مسلمین تاریخ به به مرحله آخرین خود یعنی به اتمام رسیده است.در واقع تاریخ بعد از اوائل اسلام دیگر حرکتی ندارد و از همین زمان به بعد ساکن مانده ( بن بست تاریخی )
این بیحرکتی بدین علت میباشد که که تاریخ بعدی با رجوع به این دوره اولیه مورد ارزشیابی قرار میگیرد.
ارزشهای این دوران برای مسلمین ارزشهای جاودانی میباشد
مفهوم زمان گذشته برای مسلمین فقط این اهمیت را دارد که آنها بتوانند کردار و رفتار خود را با اعمال وگفتار پیامبر اسلام و جامعه مسلمان آن دورذه مقایسه کنند .تمام سعس آنها برای رسیدن به آن دوره اولیه میباشد.
چرا که بعد ومفهوم اخلاقی این دوره خارج از مقوله زمان قرار گرفته است .بدون زمان است یعنی تاریخی نمیباشد.زمان حال وآینده نیز برای مسلمین تا این اهمیت دارد که آنها بتوانند در این مدت عمل کرد و وظایف خود را با قوانین مذهبی برای رستگار شده در آن دنیا تطبیق دهند .این اعمال در آخرت مورد بررسی قرار میگیرد. زمان حال در رابطه با آن دنیا مفهوم خود را پیدا میکند.
زمان حال برای برنامه ریزی برای آینده در این دنیا کمتر مورد توجه قرار گرفته میشود.
در جهان بینی اسلام زمان ومکان ممزوج هستند .. زمان فقط در این دنیا اهمیت دارد .و آن دنیا بدون زمان است و شکل مکان به خود میگیرد که دائمی میباشد.
زمان حال تا روز قیامت به طول می انجامد وبدین ترتیب گذشته یک مفهوم زمانی ( تاریخی ) نیست که هر لحظه دور تر میشود.زمان حال یعنی به تاخیر افتادن روز قیامت
پس دوران گذشته . حال وآینده در اسلام دارای یک مفهوم زمانی هستند که همان مفهوم اخلاقی دوران اولیه اسلام است .
غرب ( مسیحیان ) تاریخ را قسمت کردند به باستان . قرون وسطی و عصر نو .مسلملنان اعراب فاقد دوره باستان هستند و پیدایش اسلام را سرآغاز تاریخ خود میدانند . مسلمین به عصر نو نظر مثبتی ندارند . تاریخ مسلمین تنها از قرون وسطی تشکیل شده. یعنی مسلمین وایرانیان بعد از اسلام دیگر ملتهای تاریخی نیستند ( تاریخ به معنای حرکت وتکامل و تغییر هم از نظر فکری و هم از نظر برنا مه ای ) . یعنی احکام 250 ساله زندیه الان هم اجرا میشود . یعنی دوره زندیه هنوز گذشته نشده .تاریخی نمیباشد.
تاریخ در کشورهای اسلامی یک سری حوادث ووقایع است واین فرق دارد با یک روند تکاملی تاریخ .

[زنون]

با سلام به شما دوست گرامی
موضوع جالبی را مطرح کردید
اجازه بدهید ابتدا ، دیدگاه ها و مرز تعاریف را روشن کنیم .
1 – محدوده تعلیماتی اسلام را مشخص کنید . یعنی شما چه چیز را ملاک اسلامی بودن می دانید ؟ آیا تنها قرآن را ؟ آیا قرآن با احادیث ؟ آیا عقل را که در دل قرآن و احادیث به آن استناد شده نیز برای ورود به تحلیل ها و پاسخها مجاز می دانید ؟ البته عقل عقلاء و حکما که مورد تایید متولیان دین یعنی رسول مکرم اسلام و ائمه کرام هستند ...
علت بیان مورد : تا بدانم مرز مقبولیت پاسخها در نزد شما تا کجاست ؟
1 - این که لطف کنید و احادیثی با ذکر سند در این باره ذکر کنید .
علت بیان مورد : تا بدانم این برداشت اصالتاً درست است یا نه ؟ زیرا بسیاری از احادیث نیاز به بررسی کارشناسانه دارد .
2 - تعریف خود را از زمان با توجه به تعالیم اسلام ( زیرا بحث شما ناظر به زمان و تاریخ در اسلام است ) ذکر کنید حتی المقدور با ذکر منبعی که به اسلام نسبت خواهید داد . با توجه به برداشت و پاسخ و روشنگری شما نسبت به مورد اول .
علت بیان مورد :
زیرا ممکن است تعریفی که شما از زمان دارید با تعریفی که من دارم مغایر بوده و بحث بی جهت به انحراف کشیده شود .

ممنون و متشکرم

[mohajer]

درود بر شما
آقای زنون این تنها مقاله ای ست که من در جایی خواندم متاسفانه هیچ سندی قید نشده . لطف کنید اگر امکان دارد از منظر خودتان جواب دهید .

[mohajer]

تنها قرآن ملاک است . چون من با طریقی که برای تایید احادیث آن هم از دیدگاه معدودی از افراد مخالفم . پس تنها از قرآن استفاده شود

[زنون]

دوست عزیز
اولا : یک مقاله که نقد خود را ناظر به موضوعی محتوایی از اسلام می داند و آن را به این دین نسبت می دهد باید با ذکر منبع باشد و الا فاقد ارزش است . زیرا نمی شود بی ذکر سند مدعا را به هر دینی نسبت داد .
ثانیا :طرح پرسش شما از حدیث شروع شده

بر طبق احادیث خدا اول دنیا را به وجود آورد

پس چگونه از زیر بار قبول احادیث شانه خالی می کنید ؟
ثالثا : طراح سوال و یا نویسنده مقاله من نبودم که بخواهم از دید خود برای چیزی که هنوز طرح اولیه آن برای من اثبات نشده یاسخ بدهم .
لطفا بیشتر مساعدت کنید
متشکرم

[شهودي]

تنها قرآن ملاک است . چون من با طریقی که برای تایید احادیث آن هم از دیدگاه معدودی از افراد مخالفم . پس تنها از قرآن استفاده شود

خداوند متعال در آيات متعدد قرآن مجيد به انجام برخي از امور عبادي مانند: نماز ، روزه ، حج و ... امر فرموده ولي در خصوص كيفيت انجام آن صحبت نشده ، مثلا در آيه 14 سوره مباركه طه فرموده است:« إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي»
منم خدايى كه جز من خدايى نيست پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز برپا دار.

سؤال اين است كه شما از كجا كيفيت نماز خواندن ، تعداد ركعات آن و... و يا ديگر اعمال عبادي را به دست آورده ايد؟

[میقات]

مفهوم زمان وتاریخ د راسلام
بر طبق احادیث خدا اول دنیا را به وجود آورد و با دستورات بعدی هستی ووجود را . یعنی دنیا یک سرآغاز دارد ( بر خلاف ایده جاودانی در فلسفه افلاطون ) و آفرینش بصورت تسلسلی صورت گرفته است.یعنی خدا از هر لحظه به لحظه ای دیگر یک آفرینش نو بوجود آورده استکه پس از ربط این لحظه ها آفرینشحالت لاینقطع به خود میگیرد.آفرینش از هر لحظه به لاحظه دیگر و ادامه آن بوسیله اوامر خدا این معنی را میدهد که خدا آینده جهان را چه از نظر فکری و چه از نظر برنامه ای از هز لحظه به لحظه دیگر تعیین میکند.
طبق این فلسفه خلقت انسانها در طرح وساخت آینده جهان نقشی ندارند. استفاده مکرر ( انشاء الله ) یعنی هر چه خدا بخواهد از همین طرز فکر صورت میگیرد .قانون علت وتاثیر (سببیت )ارسطوکه شامل تمام هستی در طبیعت میشود در اسلام مورد قبول نیست. اما با وجود این اعتقاد که تمام امور را خدا تعیین میکند مسلمانان مسوول اعمال خود میباشند و باید در روز قیامت جوابگو باشند.

زمان مابین آفرینش و روز قیامت بعنوان تاریخ بشریت در اسلام به وسیله قوانین خدایی تنظیم میشود.
این قوانین بدون تغییر وابدی و به زبان عربی به محمد نازل شده است. پس تاریخ برای مسلمین تاریخ به به مرحله آخرین خود یعنی به اتمام رسیده است.در واقع تاریخ بعد از اوائل اسلام دیگر حرکتی ندارد و از همین زمان به بعد ساکن مانده ( بن بست تاریخی )
این بیحرکتی بدین علت میباشد که که تاریخ بعدی با رجوع به این دوره اولیه مورد ارزشیابی قرار میگیرد.
ارزشهای این دوران برای مسلمین ارزشهای جاودانی میباشد
مفهوم زمان گذشته برای مسلمین فقط این اهمیت را دارد که آنها بتوانند کردار و رفتار خود را با اعمال وگفتار پیامبر اسلام و جامعه مسلمان آن دورذه مقایسه کنند .تمام سعس آنها برای رسیدن به آن دوره اولیه میباشد.
چرا که بعد ومفهوم اخلاقی این دوره خارج از مقوله زمان قرار گرفته است .بدون زمان است یعنی تاریخی نمیباشد.زمان حال وآینده نیز برای مسلمین تا این اهمیت دارد که آنها بتوانند در این مدت عمل کرد و وظایف خود را با قوانین مذهبی برای رستگار شده در آن دنیا تطبیق دهند .این اعمال در آخرت مورد بررسی قرار میگیرد. زمان حال در رابطه با آن دنیا مفهوم خود را پیدا میکند.
زمان حال برای برنامه ریزی برای آینده در این دنیا کمتر مورد توجه قرار گرفته میشود.
در جهان بینی اسلام زمان ومکان ممزوج هستند .. زمان فقط در این دنیا اهمیت دارد .و آن دنیا بدون زمان است و شکل مکان به خود میگیرد که دائمی میباشد.
زمان حال تا روز قیامت به طول می انجامد وبدین ترتیب گذشته یک مفهوم زمانی ( تاریخی ) نیست که هر لحظه دور تر میشود.زمان حال یعنی به تاخیر افتادن روز قیامت
پس دوران گذشته . حال وآینده در اسلام دارای یک مفهوم زمانی هستند که همان مفهوم اخلاقی دوران اولیه اسلام است .
غرب ( مسیحیان ) تاریخ را قسمت کردند به باستان . قرون وسطی و عصر نو .مسلملنان اعراب فاقد دوره باستان هستند و پیدایش اسلام را سرآغاز تاریخ خود میدانند . مسلمین به عصر نو نظر مثبتی ندارند . تاریخ مسلمین تنها از قرون وسطی تشکیل شده. یعنی مسلمین وایرانیان بعد از اسلام دیگر ملتهای تاریخی نیستند ( تاریخ به معنای حرکت وتکامل و تغییر هم از نظر فکری و هم از نظر برنا مه ای ) . یعنی احکام 250 ساله زندیه الان هم اجرا میشود . یعنی دوره زندیه هنوز گذشته نشده .تاریخی نمیباشد.
تاریخ در کشورهای اسلامی یک سری حوادث ووقایع است واین فرق دارد با یک روند تکاملی تاریخ .

با سلام ودرود


1. این که خلقت خداوند دائمی است صحیح است.


2. خداوند بر اساس نظام علت و معلول (نظام قابلیت ها و تأثیر مؤثرات) خلقت خود را انجام می دهد.


3. در مورد موجودات مختار، خداوند بخشی از خالقیت خود را در محدوده ای که او تعیین می کند، به آنها واگذار کرده است؛ به این معنا که برای اختیار آنها سهمی از دخالت در خلقتهای بعدی قرار داده است.


4. مسأله بداء اشاره به همین نقش انسان و موجودات مختار در عالم خلقت دارد.


5. تاریخ بر اساس تصمیمات و اعمال اختیاری و البته با تأیید خداوند ساخته می شود، و چنین نیست که همه امور محتوم باشند.


6. ارزش ها و بایدها و نبایدها دو خاستگاه دارد، وحی و عقل.

وحی در موضوع، و عقل هم در موضوع و هم احیانا در حکم تغییر می کند. پس رفتارها به حسب زمان می توانند تغییر کنند.

لذا تکامل در جامعه اسلامی هم معنی دارد.

اصلا وحی آمده است تا عقل را رشد دهد و موانع عقلانیت را از بین ببرد، موانعی که گاه ما متوجه آن هستیم و گاه نیستیم؛ نه آن که وحی آمده باشد تا جای عقل را بگیرد.

پویایی عقل بشر هم امر قابل تردیدی نیست، البته پویایی عقل به معنای انکار وجود ثابتات عقلی و فطری در انسان نیست.