صفحه 3 از 3 نخست 123
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: وحی در قرآن

  1. #21

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۹۱
    نوشته
    7,442
    مورد تشکر
    22,400 پست
    حضور
    120 روز 18 ساعت 29 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    330



    2. وحى تشریعى


    هرگاه در قرآن مجید کلمه‏ى وحى بدون قرینه به کار رود و بتوان از آن معناى مطلق اراده کرد، مراد وحى تشریعى است؛ یعنى وحى‏اى که در آن حکم یا برنامه‏اى از جانب خدا تشریع شده است و وظیفه مخاطب آن، ابلاغ به مردم است. وحى تشریعى که نوعى پیام رسانى و مخابره‏ى پیام الهى است، ویژه‏ى انبیا است:

    کذلک یُوحى إلیکَ و الى الذین من قبلک اللّهُ العزیز و الحکیم.(36)

    «این‏گونه خداى نیرومند حکیم به سوى تو و کسانى که پیش از تو بودند، وحى کرد.»


    دانشمندان اسلامى این‏گونه وحى را چنین تعریف کرده‏اند: «تفهیم حقایق و معارف الهى به انسان‏هاى برگزیده (پیامبران) به منظور هدایت انسان‏ها از غیر طریق‏هاى معمول مانند حس، تجربه، عقل، شهود؛ تا اینکه آنان پس از دریافت، آن معارف را به مردم ابلاغ کنند.»(37)



  2. #22

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۹۱
    نوشته
    7,442
    مورد تشکر
    22,400 پست
    حضور
    120 روز 18 ساعت 29 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    330



    وحى تشریعى، عالى‏ترین مرتبه‏ى ارتباط خداوند با بندگان خود است. این نوع وحى، چنان اهمّیّت و ارزشى دارد که حذف آن از زندگى، به معناى حذف همه‏ى ارزش‏ها و هدایت‏هایى است که سعادت جوامع بشرى موقوف به آنهاست. مى‏توان وحى را یکى از مجارى معرفت براى انسان برشمرد؛ اما به حتم این نوع معرفت، ویژگى‏هایى دارد که با دیگر معارف قابل مقایسه نیست. مبادى و مجارى معرفتِ بشرى عبارتند از:

    1. حس و تجربه؛
    2. تعقّل و تفکّر؛
    3. تاریخ و تجارب بشرى؛
    4. تجربه‏ هاى درونى و شعور باطنى؛
    5. وحـى.


    در میان معرفت‏هاى پنجگانه‏ى بالا، وحى ویژگى‏هایى دارد که آن را از همه‏ى معرفت‏هاى دیگر برتر مى‏نشاند. پاره‏اى از این ویژگى‏ها که وحى را به مثابه‏ى چراغ هدایت انسان به سوى سعادت مى‏کند، بدین قرار است
    :


  3. #23

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۹۱
    نوشته
    7,442
    مورد تشکر
    22,400 پست
    حضور
    120 روز 18 ساعت 29 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    330



    1ـ2. هم‏سازى با فطرت آدمى



    وحى و آنچه از جانب خداوند فرود مى‏آید، در هماهنگى کامل با گرایش‏هاى فطرى انسان است.

    فأقِم وجهَک للدین حنیفاً فطرت الله التى فَطَرَ الناس علیها.(38)

    «روى خویش به سوى دین پاکیزه گردان؛ فطرتى که خداوند، مردم را بر آن سرشت.»



    2ـ2. صلاحیت قانون گذارى


    آدمیان از طریق عقل و تجربه‏هاى تاریخى خود نیز مى‏توانند، قوانینى را بنیاد گذارند که روند زندگى را براى آنان سهل و خوشایند کند؛ اما عقل و دیگر مبادى قانون‏گذارى، همگى در طرح قانونى که کامل و همه‏سو نگر باشد، عاجزند؛ زیرا «هدایت به هر وسیله و به سوى هر چه باشد، کار دستگاه آفرینش خواهد بود. همان دستگاه که انسان را آفرید و براى وى هدفِ سعادتى قرار داده و هدایت عمومى را که هدایت انسان نیز جزئى از آن است، جزئى از برنامه‏ى خود مقرر داشته است و روشن است که در کار آفرینش تناقض و خطا معنى ندارد و اگر احیاناً سببى از هدف خود باز مى‏ماند یا منحرف مى‏شود، گناه خود آن سبب نیست. بلکه مستند به تأثیر سبب یا اسباب دیگرى است که آن سبب را خنثى مى‏کند و اگر مزاحمت اسباب در میان نبود، هرگز سببى دو کار متضاد و متناقض نمى‏کرد و در کار خود خطا و انحراف نمى‏پذیرفت. و از اینجا روشن مى‏شود که هدایت به سوى قانونى که رافع اختلاف باشد، کار عقل نیست؛ زیرا همین عقل است که به سوى اختلاف دعوت مى‏کند؛ همین عقل است که در انسان غریزه‏ى استخدام و حفظ منافع به طور اطلاق و آزادى کامل عمل به وجود مى‏آورد.(39)» تجربه‏هاى کهن و معاصر بشرى نیز ثابت کرده است که علم و عقل به تنهایى قادر به قانون‏گذارى براى بشر نیستند. اجتماعى را نیز نمى‏توان یافت که هیچ تأثیرى از وحى نگرفته باشد.


  4. #24

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۹۱
    نوشته
    7,442
    مورد تشکر
    22,400 پست
    حضور
    120 روز 18 ساعت 29 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    330



    3ـ2. مصونیت از خطا



    اگر وحى، تعلیم و برنامه‏ى زندگى اجتماعى انسان بر اساس برنامه‏هاى کلان آفرینش و هدف خلقت باشد، روشن است که تکوین و آفرینش هرگز در کار خود خطا نمى‏کند. بدین رو، راه وحى، همان راه خلقت و فطرت انسان است. چنانکه خداوند نیز مى‏ فرماید:

    ما ترى فى خلقِ الرحمنِ مِنْ تفاوُتٍ.(40)


    «در آفرینش خداى مهربان، تفاوتى نمى‏بینى»

    وحى هم به لحاظ مبدأ (خدا) و هم به لحاظ رسانه (رسول) معصوم است؛ بر خلاف عقل، علم و تجربه‏ هاى بشرى که همچون رودخانه ‏هایى مى‏ مانند که در مسیر خود گل و لاى‏هاى بسیارى را مى‏ آورند. گاه نیز آب از سرچشمه گل‏ آلود است.



  5. #25

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۹۱
    نوشته
    7,442
    مورد تشکر
    22,400 پست
    حضور
    120 روز 18 ساعت 29 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    330



    4ـ2. جامعیّت


    وحى، جامع نگرش‏ها، گرایش‏ها و برنامه‏ هایى است که انسان را به کمال نهایى خود مى‏ رساند. وحى در دعوى جامعیّت خود، رقیب و مخالفى ندارد. هم بنا به مضامین قرآنى و هم بنا بر آزمون‏هایى که وحى به اجرا گذاشته است، چنین جامعیّتى را در جایى دیگر نمى‏ توان سراغ گرفت. آیاتى همچون «لا رطبٍ و لا یابسٍ الا فى کتابٍ مبین»(41) و «فیه تبیان کل شى‏ءٍ»(42) پرده از این ویژگى شگفت وحى قرآنى برمى‏ دارد.


  6. #26

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۹۱
    نوشته
    7,442
    مورد تشکر
    22,400 پست
    حضور
    120 روز 18 ساعت 29 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    330



    5ـ2. استظهار به پشتیبانى عقل و علم


    اگر آنچه از آسمان فرود مى‏آید، نیازى به تأیید یا پشتیبانى عوامل زمینى ندارد، امّا تأییدات عقلى و صحّه‏ گذارى علمى، اطمینان بشر را به وحى آسمانى بیشتر مى‏ کند. هیچ پدیده‏ى دیگرى را نمى ‏توان یافت که به اندازه‏ى وحى، مستظهر به پشتیبانى علم و عقل باشد. اگر خداوند مردم را به تعقّل دعوت مى‏ کند و عالم را برتر از جاهل مى ‏شمارد، عقل و علم نیز وحى را در کانون توجهات مى‏ نشانند و از همه‏ى امکانات بالقوّه و بالفعل خود براى تأیید وحى سود مى‏ برند. بیش از هزار سال از نزول قرآن مى‏ گذارد. این کتاب در میان بدوى‏ترین مردم دنیا نازل شد. هنگامى راه زمین را پیش گرفت که زمینیان کمترین بهره را از علم و اندیشه داشتند. از آن روزگار تاکنون، جز تأیید و تحسین از جانب علم و عقل نصیب وحى نشده است.
    البته هرگز نمى‏توان عیار وحى را با محک عقلى بشرى یا علوم جزئى سنجید. اما هم اینکه این دو منبع معرفتى، در سایه‏ى وحى بالیده‏اند و زندگى بشر را سامان داده‏اند، چنین برمى‏آید که تعارضى میان آنها نیست و دانشمندان مى‏توانند به کمک براهین عقل و آموزه‏هاى علمى به تأیید دستاوردهاى وحى برخیزند.
    فاوحى الى عَبْدِه ما اَوْحى ما کَذَبَ الفؤادُ ما رأى اَفَتُمارُونَهُ عَلى ما یَرى.(43)



  7. #27

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۹۱
    نوشته
    7,442
    مورد تشکر
    22,400 پست
    حضور
    120 روز 18 ساعت 29 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    330



    وحى از زبان وحى


    پیشتر گفتیم که حقیقت وحى را جز درآینه وحى نمى‏توان دید. راز نهانى این پدیده‏ى شگفت آفرینش، به دام تحلیل‏هاى فلسفى یا تاریخى یا داده‏هاى حسى و تجربى نمى‏آید. یکى از دلایل اینکه ماهیّت منحصر به فرد وحى را نمى‏توانیم از رهگذر تحقیقات علمى کشف کنیم، آن است که وحى پدیده‏اى تکرارناپذیر است و نمى‏توان آن را موضوع آزمون‏سنجى خویش قرار دهیم. نگنجیدن در قلمرو معیارى سنتى و متداول در نظریه‏هاى قیاسى و عقلانى، دلیل دیگرى بر عجز علوم بشرى از شناخت وحى است.

    حقیقت وحى چنان عظیم و ثقیل است که خداوند از آن به «قولاً ثقیلاً» یاد مى‏کند: إنّا سنُلْقى علیْکَ قَولاً ثقیلاً.(44) همچنین خداوند از پیامبر خود مى‏خواهد که هیچ تغییرى در وحى ندهد و آن را همان گونه که بر او نازل شده است، به مردم ابلاغ نماید.

    در عظمت و سنگینى این عطیه‏ى بزرگ الهى، همین بس که مخاطب آن روح مبارک پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بوده است و در این فرایند، هیچ ابزار یا وسیله‏اى، واسطه نبوده است. وحى را هیچ نسبتى با رؤیاهاى صادق یا تجربه‏هاى عرفانى نیست. کسانى که در صدد مشابه‏سازى هستند و سر آن دارند که وحى را شبیه یا هم سنخ تجربه‏هاى معنوى آدمیان بشمارند، این نکته مهم را فراموش کرده‏اند که وحى، حاصل بارانِ اعجاز است و فقط از سرچشمه‏ى عصمت مى‏جوشد:

    کتابٌ اُحْکِمَتْ آیاتُه ثم فُصِّلِتْ مِنْ لَدُن حکیمٍ خبیر(45)؛

    «این کتابى است که استحکام یافته و سپس آیاتش از نزد خداى حکیم و آگاه، تفصیل یافته است.»



  8. #28

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۹۱
    نوشته
    7,442
    مورد تشکر
    22,400 پست
    حضور
    120 روز 18 ساعت 29 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    330



    «این کتابى است که استحکام یافته و سپس آیاتش از نزد خداى حکیم و آگاه، تفصیل یافته است.»

    از خصوصیات دیگر وحى، آن است که هم به لحاظ معنا و هم به لحاظ لفظ از جانب خداست؛ یعنى بر خلاف عقیده‏ى پاره‏اى از قرآن پژوهان گذشته و معاصر(46)، الفاظ این کتاب نیز آسمانى و از جانب رب‏العالمین است.

    إنا انزلناهُ قراناً عربیاً لعلّکم تعقلون.(47)

    «همانا ما آن را به صورت قرآنى عربى نازل کردیم تا اندیشه کنید.»

    حفظ و نگه‏دارى قرآن از دستبرد و تحریف‏ها نیز بر عهده‏ى خدا است.

    إنّا نحنُ نزّلنا الذّکر و انّا لَهُ لَحافِظُون.

    «ما ذکر را بر تو نازل کردیم و ما خود آن را حافظیم.»

    مرحوم علامه طباطبایى(ره) درباره‏ى کیفیت وحى قرآن مجید مى‏فرماید: «وحى این کتاب، به طور تکلیم بوده و خداى متعال با پیامبر گرامى خود سخن گفته و آن حضرت با تمام وجود خود - نه تنها با گوش- سخن خدا را تلقى نموده است.»(48)

    در آیه‏ى 52 از سوره‏ى شورى، خداوند به صراحت مى‏فرماید که جز از طریق وحى یا از وراى حجاب یا با ارسال رسولان با کسى سخن نگفته است.



  9. #29

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۹۱
    نوشته
    7,442
    مورد تشکر
    22,400 پست
    حضور
    120 روز 18 ساعت 29 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    330



    و ما کان لبشرٍ ان یکلمه اللّه الا وحیاً او مِنْ وراء حجابٍ او یرسِلَ رسولاً.

    «هیچ بشرى را خدا سخن نگفته است مگر به وحى یا از پس پرده یا به وساطت رسولى.» از آن‏جا که گفتگوى خدا با پیامبر گرامى اسلام صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله به وساطت رسول دیگرى نبوده است مگر جبرائیل یا روح الامین، و یا از طریق وحى مستقیم بوده، مى‏توان دریافت که قرآن، بارزترین مصداق وحى و عالى‏ترین مرتبه‏ى آن است(49) به قول مولانا:

    این همه آوازها از شه بُوَد
    گر چه از حلقوم عبداللّه بود.(50)



  10. #30

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۹۱
    نوشته
    7,442
    مورد تشکر
    22,400 پست
    حضور
    120 روز 18 ساعت 29 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    330



    پى‏نوشت‏ها



    * فارغ‏التحصیل جامعة الزهراء.
    1 . مولوى، مثنوى.
    2 . ر.ک: روضه کافى، ص312 و وسائل الشیعه، ج18، ص9 و 41.
    3 . سَمَر: افسانه‏اى که براى خوابیدن کودکان مى‏گویند.
    4 . مولوى، مثنوى، دفتر اول.
    5 . حکیمى، محمدرضا، الحیات، ج2، ترجمه‏ى احمد آرام، ص4.
    6 . همان.
    7 . ر.ک: معجم، ماده‏ى وحى.
    8 . علامه طباطبایى، قرآن در اسلام، دارالکتب الاسلامیه، ص64.
    9 . ر.ک: سعیدى روشن، وحى‏شناسى، کانون اندیشه جوان.
    10 . مولوى، مثنوى، دفتر اول، ادبیات 61 ـ 1459.
    11 . منظور شهادت سنگریزه‏ها به رسالت پیامبر در روز نخست رسالتِ ایشان است؛ وقتى که از غار حراء به سوى خانه باز مى‏گشتند.
    12 . مثنوى، دفتر سوم، ابیات 1028 و 22-1018.
    13 . فصلت، آیات 12-9.
    14 . ر.ک: المیزان، ج17، ص368.
    15 . سوره زلزال، آیات 5-1.
    16 . سوره‏ى نحل، آیات 8-67.
    17 . مولوى، مثنوى، دفتر پنجم، ابیات 30-1228. مراد از شمع در بیت آخر، ساختن شمع از موم عسل است که در قدیم مرسوم بوده است.
    18 . مثنوى، دفتر اول، بیت 1717.
    19 . سوره‏ى قصص، آیه‏ى 7.
    20 . ر.ک: المیزان، ج16، ص10.
    21 . مائده، آیه‏ى 110.
    22 . ر.ک: عبده، المنار، ج7، ص 248.
    23 . مثنوى، دفتر چهارم، ابیات 1852 و 1851 و 1855.
    24 . سوره‏ى ناس، آیات آخر.
    25 . انعام، آیه‏ى 121.
    26 . انعام، آیه‏ى 112.
    27 . ابن‏منظور، لسان‏العرب، ج15، ص 240.
    28 . زمخشرى، اساس البلاغه، ص668.
    29 . ر.ک: خلیل بن احمد، العین، ج3، ص320 و قاموس المحیط، ج 4، ص399.
    30 . ازهرى، تهذیب اللغه، ج5، ص 295.
    31 . همان.
    32 . سوره‏ى مریم، آیات 11-10.
    33 . ر.ک: آیت‏اللّه جوادى آملى، تفسیر موضوعى، ج7، ص149.
    34 . سوره‏ى انبیاء، آیه‏ى 73.
    35 . ر.ک: علامه طباطبایى، قرآن در اسلام، ص 92-93.
    36 . سوره‏ى شورى، آیه‏ى 3.
    37 . محمدتقى مصباح یزدى، راهنماشناسى، فصل اول، ص10.
    38 . سوره‏ى روم، آیه‏ى 30.
    39 . ر.ک: علامه طباطبایى، قرآن در اسلام، ص 2-81.
    40 . سوره‏ى ملک، آیه‏ى 3.
    41 . انعام، آیه‏ى 59.
    42 . نحل، آیه‏ى 89.
    43 . سوره‏ى نجم، آیه‏ى 12.
    44 . سوره‏ى مزمّل، آیه‏ى 5.
    45 . سوره‏ى هود، آیه‏ى 1.
    46 . مانند نصر حامد ابوزید، در کتاب «معناى متن» ترجمه‏ى کریمى‏نیا.
    47 . سوره‏ى یوسف، آیه‏ى 2.
    48 . قرآن در اسلام، ص90.
    49 . سوره‏ى شورى، آیه‏ى 52.
    50 . مولوى، مثنوى.



صفحه 3 از 3 نخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود