جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: √ ๑۩๑آلاچــیـــق ســـبــز کانـــونـــی هـــا ๑۩๑
-
۱۴۰۱/۰۹/۰۹, ۱۷:۲۲ #5671
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۹۱
- نوشته
- 1,253
- مورد تشکر
- 718 پست
- حضور
- 62 روز 4 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
34
حسمو نمیتونم بنویسم
فقط میتونم تو تنهاییام گریه کنم
تا ابد به آنهایی که وقتــی بــی آب شدنــد ...قمقمـــه هــا را خـــاک کردنـــد تـــا ...کمتر یاد آب بیفتند مدیونیم...
ماشاالله لا قوة الا بالله
وبلاگم
-
تشکر
-
۱۴۰۱/۰۹/۰۹, ۲۱:۴۲ #5672
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۹۱
- نوشته
- 1,253
- مورد تشکر
- 718 پست
- حضور
- 62 روز 4 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
34
چی میگم اینجا من
ویرایش توسط guest : ۱۴۰۱/۰۹/۰۹ در ساعت ۲۱:۴۵
تا ابد به آنهایی که وقتــی بــی آب شدنــد ...قمقمـــه هــا را خـــاک کردنـــد تـــا ...کمتر یاد آب بیفتند مدیونیم...
ماشاالله لا قوة الا بالله
وبلاگم
-
تشکر
-
۱۴۰۱/۱۱/۱۸, ۲۰:۰۹ #5673
رفاقت با امام زمان (عج)
ابراهیم هادی را دیدم، خیلی ناراحت بود، پرسیدم چیزی شده؟ گفت: دیشب با بچهها رفته بودیم شناسایی، هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشاالله عزیزی رفت روی مین و شهید شد. عراقیها تیراندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم. تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن همرزمش بوده.
هوا که تاریک شد و ابراهیم حرکت کرد و نیمههای شب برگشت، آنهم خوشحال و سرحال!
مرتب داد میزد امدادگر، امدادگر ... سریع بیا، ماشاالله زنده است!
بچهها خوشحال شدند، مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب... ولی ابراهیم گوشهای نشست و رفت توی فکر.
رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟
با مکث گفت ماشالله وسط میدان مین افتاد، آنهم نزدیک سنگر عراقیها
امّا وقتی رفتم آنجا نبود، کمی عقبتر پیدایش کردم و در مکانی امن!!!
بعدها ماشاالله ماجرا را اینگونه توضیح داد: خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم.
عراقیها هم مطمئن بودند زنده نیستم.
حال عجیبی داشتم، زیر لب فقط میگفتم یا صاحبالزمان (عج) ادرکنی،
هوا تاریک شده بود، جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم. مرا به آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد و مرا به نقطهای امن رساند. من دردی احساس نمیکردم.
آن آقا کلی با من صحبت کرد، بعد فرمودند کسی میآید و شما را نجات میدهد. او دوست ماست!
لحظاتی بعد ابراهیم آمد. با همان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم.
آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفی کرد، خوشا به حالش.
شهید ابراهیم هادی
سلام بر ابراهیم ص١١٧
#عاشقانه_با_شهدا
-
تشکر
-
۱۴۰۱/۱۱/۱۸, ۲۰:۱۰ #5674
مرحوم حاج اسماعیل دولابی میگفتن؛
حقِّ رفیق مؤمنت بر تو این است که تو برای او #استغفار نمایی و او هم برای تو.
ما باید بار گناه رفقایمان و دوستانمان را تحمّل کنیم و در درگاه حقتعالی برای آنها شفاعت و عذرخواهی کنیم. همانگونه که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم برای گناه امّت استغفار مینمود.
برای گناهان دوستانتان روزی هفتاد بار استغفار کنید و الاّ راهتان مسدود خواهد بود.
وقتی استغفار کنی، دورت خلوت میشود، آنگاه علی علیه السّلام در کنارت مینشیند.
#استغفار یکی از دو امان الهی است...
مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب
-
۱۴۰۱/۱۲/۱۳, ۰۸:۰۰ #5675
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۹۱
- نوشته
- 1,253
- مورد تشکر
- 718 پست
- حضور
- 62 روز 4 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
34
مهدیار یوزر پستو گم کردی با این اسم میای؟
تا ابد به آنهایی که وقتــی بــی آب شدنــد ...قمقمـــه هــا را خـــاک کردنـــد تـــا ...کمتر یاد آب بیفتند مدیونیم...
ماشاالله لا قوة الا بالله
وبلاگم
-
۱۴۰۱/۱۲/۱۳, ۱۹:۴۴ #5676
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۹۱
- نوشته
- 1,253
- مورد تشکر
- 718 پست
- حضور
- 62 روز 4 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
34
بچه ها برای یکی از اقوامم که به رحمت خدا رفته فاتحه بخونید
و فردا شب هم نماز شب اول قبر رو بخونید به نیتش
ممنونم 😭😭😭😭😭😭😭😭
خیلی سخته
تا ابد به آنهایی که وقتــی بــی آب شدنــد ...قمقمـــه هــا را خـــاک کردنـــد تـــا ...کمتر یاد آب بیفتند مدیونیم...
ماشاالله لا قوة الا بالله
وبلاگم
-
تشکر
-
۱۴۰۱/۱۲/۱۵, ۱۵:۱۷ #5677
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۹۱
- نوشته
- 1,253
- مورد تشکر
- 718 پست
- حضور
- 62 روز 4 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
34
ولش حوصله ندارم
دل ز من بردی و پرسیدی که دل گم کردهای
این چنین طراریت با من مسلم کی شود
ویرایش توسط guest : ۱۴۰۱/۱۲/۱۵ در ساعت ۱۹:۰۳
تا ابد به آنهایی که وقتــی بــی آب شدنــد ...قمقمـــه هــا را خـــاک کردنـــد تـــا ...کمتر یاد آب بیفتند مدیونیم...
ماشاالله لا قوة الا بالله
وبلاگم
-
۱۴۰۱/۱۲/۱۶, ۱۳:۳۸ #5678
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۹۱
- نوشته
- 1,253
- مورد تشکر
- 718 پست
- حضور
- 62 روز 4 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
34
-
۱۴۰۱/۱۲/۱۸, ۱۲:۵۲ #5679
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۹۱
- نوشته
- 1,253
- مورد تشکر
- 718 پست
- حضور
- 62 روز 4 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
34
رامبد و شهاب حسینی با چه رویی رفتن خونه ی شهید عجمیان برای. رضایت
اصلا عکس و نحوه شهادتشو دیدند
با بچه خودشون همچین کاری کنند کسیو خونشون را میدند؟؟؟
تا ابد به آنهایی که وقتــی بــی آب شدنــد ...قمقمـــه هــا را خـــاک کردنـــد تـــا ...کمتر یاد آب بیفتند مدیونیم...
ماشاالله لا قوة الا بالله
وبلاگم
-
۱۴۰۱/۱۲/۱۸, ۱۲:۵۵ #5680
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۹۱
- نوشته
- 1,253
- مورد تشکر
- 718 پست
- حضور
- 62 روز 4 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
34
بچه ها خاستین بیان وبلاگم
اخرین ارسال رو ور میدارم
مینویسم
هر چند نمیشناسمتون!.!
تا ابد به آنهایی که وقتــی بــی آب شدنــد ...قمقمـــه هــا را خـــاک کردنـــد تـــا ...کمتر یاد آب بیفتند مدیونیم...
ماشاالله لا قوة الا بالله
وبلاگم
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)
اشتراک گذاری