جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: عالم بزرگوار شیخ مفید (رحمة الله)
-
۱۳۸۷/۰۵/۰۶, ۰۹:۱۵ #1
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 505
- مورد تشکر
- 1,181 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 17
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
عالم بزرگوار شیخ مفید (رحمة الله)
بسم الله الرحمن الرحیم
فهرست مطالب
1- طلوع عشق تا غروب خورشيد 2- هديه از سوي يار3- نام و نسب و شهرت
4- عقيده دانشمندان 5- اساتيد و مشایخ 6-شاگردان
7- موقعيت علمی 8 - آثار تألیفات او 9- پيکی از وادي نور
10- سال طوع و غروب خورشید11- افتخار مکاتبه شیخ 12- نامه امام زمان به شیخ
13- نمونه از نامه های امام زمان (ع)
از طلوع عشق(تولد آن جناب) تا غروب خورشيد
شيخ مفيد در 11 ذي القعده سال 336 هـ.ق تقريبا 7 سال بعد از غيبت کبري در سويقة ابن بصري از توابع عکبري شمال بغداد چشم به جهان گشود و در دامان پدر ومادري عاشق و دلباخته به مکتب اهل بيت عصمت و طهارت پرورش يافت.
و افرادي که شيخ مفيد را درک کرده اند در سيماي ظاهري او چنين گفته اند:
(شخص لاغر اندام و ميان قامت و گندم گون بود)
او با 5 واسطه نسبش به(سعيد بن جبير) مي رسد که از شاگردان و پيروان امام چهارم بوده که با دريافت معارف از محضر امام سجاد(ع) دانشمندي بزرگ گرديده و در علم تفسير قرآن چنان گشت که گفته اند: او نخستين کسي است که در(علم تفسير) کتاب نوشته است.
هديه اي از سوي يار(لقب مفيد توسط حضرت(عج))
شيخ مفيد اوضاع زمان خويش را در مسيري منحرف از فرهنگ اصيل اسلام مي ديد او با جامعه اي روبرو بود که نسل جوانش دچار انحرافهاي فکري و اخلاقي واقع شده بودند و هر کس در گوشه اي ادعاي اصلاح جامعه و هدايت آنان را به سوي حق و حقيقت مي کرد و بعضي از طريق حکمت هندي و فلسفه يونان و بعضي از طرق عارف و سوفي و خانگاه دار و... مکتبهاي فاسد را تبليغ مي کردند و اسلام را با زنگار و جهل و گمراهي و سياهي انحرافات خود را مي پوشاندند و بدعت ها را به جاي سنت صحيح به مردم مي رساندند.
به همين دليل شيخ مفيد مرد بلند همت با تلاش و کوشش طاقت فرسا و ايمان محکم دست به قيام بزرگي زد و با تأليف و تدريس و تربيت شاگردان و حضور در مجالس و محافل مخالفيت براي مناظره، معارف حقه را به مردم مي رساند و آنان را از انحرافات و بدعت ها نجات داده و به سوي ولايت و امامت دعوت مي کرد که اين امر مايه سربلندي شيعيان نيز شد تا آنجا که فرقه هاي بسيار زيادي به دست او هدايت يافتند و شاگردان بسياري از فرق و مذاهب مختلف از محضرش بهره مند شدند بدين جهت است که ابن کثير مي نويسد: بسياري از دانشمندان فرقه هاي مختلف در مجلس او حاضر مي شدند.
شمع وجود شيخ مفيد از جهات مختلف سود مند بود و حضرت بقية الله(عج) او را ملقب به«مفيد» گردانيد و حقاً او براي شيعيان و ديگران مفيد بود جون مفيد يعني سودمند براي امام زمان(عج) و آموزنده و فايده رسان براي ديگران تا جاي که نام اين بزرگ مرد و نابغه اسلامي سر تا سر اسلام را فرا گرفت و از خراسان و ماورا النهر و اندلس به سويش مکاتبه مي کردند و از وجودش بهره مي بردندو مشکلاتشان حل مي شد.
به طوري که صاحب کتاب روضات الجنات مي نويسد: پس از مفيد کسي به نام (مفيد) شهرت نيافته است و بايد گفت لقب مفيد ويژه اوست.
نام و نسب و شهرت
کنيه اش ابوعبدالله و نامش محمد و نام پدرش محمد و نام جدش نعمان است و نسب او به طوري که نجاشي در رجالش آورده به يعرب بن قحطان که ريشه تازيان بدو مي پيوندد مي رسد، وي از قبيله هارث و شهرتش مفيد و يا شيخ مفيد و يا به مناسبت آنکه پدرش محمد ملقب به معلم بوده او را(ابن المعلم) مي گفته اند و بلکه بعضي او را به همين لقب مي شناخته و در کتب خود به همين لقب معرفي کرده اند و سبب شهرت او به مفيد به مناسبت مناظره اي بود که با يکي از رجال اهل سنت نمود.
عقيده دانشمندان
بالجمله شيعه و سني او را به عظمت و دانش و رياست و بزرگواري شناخته اند و ستوده اند.
علامه حلي او را چنين معرفي مي کند:
محمد بن محمد بن نعمان ملقب به مفيد و معروف به (ابن معلم) از بزرگوارترين مشايخ شيعه و رئيس و استاد آنها بوده و همه علماي بعد از او از وي استفاده برده اند و برتري او درفقه و کلام و روايت مشهورتر از آن است که وصف شود، او اوثق زمان خود و عالم ترين آنها بود.
علامه مجلسي در عظمت و جلالت و وثاقت شيخ مفيد، آنچه که وارد شده است از توقيعات از ناحيه مقدسه ولي عصر(عج) در حق او.پ
اساتيد و مشايخ
مفيد اصلاً از مردم عکبري بر وزن مرتضي که ازتوابع بغداد ودر فاصله 10فرسخي آن واقع شده بود. از آنجا به اتفاق پدرش براي کسب کمال به بغداد آمده و به حوزه درس ابوعبدالله جُعَل متوفي 369 که از افاضل و دانشمندان بوده حضور يافته وچندي از محضر نامبرده استفاده کرده و پس از او به محضر ابو ياسر حضور مي يافته و چون او گاهي از اوقات از عهده اعتراضات و پاسخ آنها بر نمي آمده معظم له را به مجلس علي بن عيسي رماني که از متکلمين به نام عصر بوده هدايت نموده و بالاخره نام برده تمام محاضر و اساتيد عصر را درک کرده تا مقامات علم و دانش را از هر لحاظ حائز شده و به أخذ اجازه هدايت و روايت از دانشمندان شيعه و سني نائل آمده.
مشايخ وي علاوه بر ابوعبدالله جعل عبارتند از: شيخ جعفر بن قولويه که بيشتر اوقات روايات وي مستند به ايشان است و شيخ صدوق و ابوغالب زُراري و احمد بن محمد بن وليد و ديگران.
شاگردان
در آن وقت که خورشيد تابان علم و کمال وي آسمان علم و دانش را منور ساخت از همه جا ظالبان دانش به جانب وي کوچ کرده و بر آستان فضل و کمال او عاکف شده و رجال نامي که که هريک گوي سبقت را از اقران خود ربوده و آثار و مثآرشان براي هميشه مورد توجه خاص و عام بوده از محضر او برخواسته اند.
معاريف ايشان عبارتند از:
ابوالفتح کراکچي و شيخ طوس و نجاشي و سلار ديلمي و سيد مرتضي و رضي که در خصوص اين دو برادر بزرگوار رويايي دارد که ذيلاً محض موقيعت اين شيخ جليل آورده مي شود:
شبي نامبرده در خواب ديد در مسجد کرخ بغداد نشسته صديقه کبري(س) در حالي دست حسنين(ع) را گرفته بر او وارد شده فرمود: اي شيخ به اين دو فرزند من علم فقه بياموز و چون بيدار شد از اين خواب به حيرت افتاد که مقصود چيست؟ و نتيجه آن به کجا منتهي خواهد شد؟ صبح در وقت معين به مسجد مذبور رفت. فاطمه مادر سيد مرتضي و رضي دست دو فرزندش را به دست گرفته بر او وارد شد درخواست کرد که دو فرزندش را تحت تربيت خود قرار داده و علم فقه به آنها بياموزد. شيخ از تعبير خوابش باخبر شد.
موقعيت علمي
شيخ مفيد در تمام فنون معموله عصر، يد طولي و اطلاع وافي و کافي داشته و مخصوصا در علم کلام و مناظره مهارتي به سزا داشته چنانکه او را بزرگ متکلمان شيعه و رئيس آنها شمرده اند.
مناظرات او با عده اي از بزرگان اهل سنت مشهور است به ويپزه با قاضي عبدالجبار معتزلي که چون عاجز از جواب وي شده او را به جاي خود نشانيده و او را به عنوان مفيد شناخته و به(انت مفيد حقاً) خطاب کرده و (عضد الدوله ديلمي) که از اين معني باخبر شده براي اظهار قدرداني از مقام علمي وي يک غلام و يک جبه و يک دستار و يک مرکب خاص با زين و لجام زرين و صد دينار زر به وي بخشيد و قرار گذاشت روزي 10 من نان و 5 من گوشت به حضار مجلس او که محض استفاده حاضر مي شوند داده شود.
و نيز هنگامي که با علي بن عيسي رماني مناظره کرد و به او غالب شد و رماني از مايه علمي وي با خبر گرديد، توصيه و تمجيدي که حاکي از مقام علمي و اهميت معظم له بوده به استادش ابوعبدالله جعل نوشته و او را در نامه به مفيد ملقب ساخته. مجملاً به اندازه اي در خذلان و بي چارگي اهل سنت مي کوشيد که وقتي شيخ ابوالقاسم خفاف معروف به(ابن النقيب) از رحلت او باخبر شد بي اندازه خوشحال گرديده دستور داد خانه اش را تزئين کرده و آن روز را عيد گرفته و به عنوان تهنيت و مبارک باد جلوس کرد و گفت: اينک مرگ برمن گواراست و کسي که پس از درگذشت شيخ مفيد موفق شد که حائز مقام او شود و با متکلمان سني مبارزه کند و آنها را منکوب سازد(ابويعلي محمد بن حسن جعفر) است که به نوشته علامه، خليفه شيخ مفيد و جانشين او و متکلم فقيه و حائز مقام فقه وکلام بوده است.
مواريد هاي درياي عشق(آثار و تاليفات او)
شيخ مفيد حدود 200 کتاب و رساله در فنون مختلفه به ويژه درعلم کلام و مناظره تاليف نموده و عده اي از آنها که از گزند روزگار محفوظ مانده در دست اعلام شيعه و ارکان شيعه بوده و از آنها استفاده مي کردند چنانچه مرحوم مجلسي در هنگام تدوين مجلدات بحارالانوار 18 کتاب از کتب او را دارا بوده و اسامي کتابها و رسائل نامبرده را نجاشي در رجال خود متجاوز از 170 مجلد ياد کرده و از کتب او آنچه مشهور است يکي ارشاد، ديگري اوائل المقالات، ديگري المجمل، ديگري مسار الشيعه و يکي هم مقنعه در فقه اماميه و امثال اينها.
پيکي از وادي نور(توقيع حضرت خجة(عج))
از جمله فضائل و امتيازات شيخ مفيد چند فقره توقيع است که از ناحيه مقدسه حضرت ولي عصر(عج) بدين عنوان صادر شده:
(للاخ السديد و الولي الرشيد الشيخ المفيد ابي عبدالله محمد بن محمد بن نعمان ادام الله اعزازه)
و ديگري(ايها اناصر للحق و الداعي اليه بکلمة الصدق)
علت صدور توقيع را قصص العلماء چنين نوشته:
يکي از روستاييان به حضور شيخ آمده سوال کرد: هرگاه زن آبستني که بچه رحمش زنده باشد و خود آن زن بميرد ميتوان پهلوي آن زن را شکافت و آن بچه را بيرون آورد يا او را بايد با همان بچه دفن کرد؟ شيخ پباسخ داد او را با همان بچه دفن کنند. آن مرد پذيرفته بيرون رفت و در راه سواري با کمال عجله خود را به وي رسانيد که شيخ ميگويد: شکم مادر را شکافته و بچه را بيرون آوريد، آنگاه زن را به خاک بسپاريد. نامبرده به محل خود رفته و به دستور ثانوي عمل کرد پس از چندي شيخ را از اين پيشامد اطلاع دادند، گفت: من کسي را به چنين کاري مامور نداشتم و او حضرت ولي عصر(عج) بوده، الحال که در فتاواي شرعيه خطا مي کنم ديگر فتوا نمي دهم به همين مناسبت به خانه نشست و در فتوا را به روي خود بست تا آنکه توقيعي به اين مضمون شرف يافت(بر شما لازم است فتوا بدهيد و بر ما لازم است که شما را از خطا کاري نگهداري کنيم) شيخ بار ديگر بر مسند فتوا نشست.
سال طلوع وغروب خورشيد دلها
نجاشي مي نويسد معظم له در روز 11 ذيقعده سال 336 يا 338 متولد شده و در شب جمعه سوم ماه مبارک رمضان سال 413 در سن 77 سالگي يا 75 سالگي درگذشته و در ميدان اشنان بغداد با آن بزرگي که داشته در عين حال به قدري شيعه و سني اجتماع کرده که جا براي نماز گزاردن نمانده و در آن روز سيد مرتضي علم الهدي بر جنازه او نماز گزارده و 80 هزار نفر بر پيکر پاک او نماز گزاردند آنگاه جنازه او را به مقابر قريش نقل داده و در پايين پاي حضرت موسي بن جعفر(ع) و نزديک قبر استادش ابن قولويه مدفون ساختند.
و گويند پس از آنکه نامبرده را به خاک سپردند حضرت ولي عصر(عج) اين 3 بيت را به خط مبارک خود بر روي قبراو مرقوم نمود:
لا صـــوت النـاعي بـفقدک انـه يـوم علـي آل الـرسول عـظيم
انکنت قد غيبت في جدث الثري فـالـعدل التـوحيد فــيک مـقيـم
والقــائـم المــهدي يــفرح لکـمـا تليت عليک من الدروس علوم
افتخار مکاتبه شيخ مفيد
به نام خداوند بخشنده مهربان
اما بعد، سلام بر تو اي دوست با اخلاص در دين. ويژگي تو اين است که در اعتماد به ما، علم و يقين داري،ئر منظر تو خداوندي را که جز او خدايي نيست سپاس گذارده و از او، درود و رحمت بر آقا و مولا و پيامبرمان حضرت محمد(ص) و خاندان پاکش را خواستاريم.
و تو را که پروردگار توفيقت را براي ياري حق دوام بخشيد و پاداشت را به خاطر سخناني که با صداقت از جانب ما مي گويي افزون گرداند، آگاه مي کنيم؛ به ما اجازه داده شد تو را به مکاتبه، شرافت و افتخار مي دهيم و موظف مي کنيم آنچه را از ما دريافت مي کني به دوستان ما که نزد تو مي باشند برساني. دوستاني که خداوند به اطاعت خود گرامي شان بدارد و با حراست و عنايات خود امورشان را کفايت بکند. پس به آنچه يادآور مي شوم متوجه و آگاه باش که خداوند با ياريش تو را در برابر دشمنان که از دين خارج شده اند تاييد بناميد و در رساندن و ابلاغ به کساني مه به آنها اعتماد داري، طبق آنچه براي تو- اگر خدا بخواهد- ترسيم و تعيين مي کنيم عمل نما.
توقيع و نامه مبارک امام زمان(عج) به شيخ مفيد
تاريخ صدور اين توقيع و نامه مبارک ناحيه مقدس امام زمان(عج) به درستي مشخص و معلوم نيست.
اين نامه اي است به برادر راستگو و درستکار و دوست مخلص ما، کسي که در راه ياري ما کوتاهي نکرده و وفا را رعايت کرده است، خداوند تو را با ديد قدرتش که هرگز به خواب نمي رود محافظت فرمايت.
اي برادر با اخلاص! آنچه ما به تو نوشته ايم بايد مستور و پوشيده باشد و به غير از آنان که به حهت ايماني که به ما دارند و مورد اعتماد ما هستند و سخنان ما موجب آسايش و آرامش خاطر آنها مي شود فرد ديگري نبايد از مضمون اين نامه آگاه گردد، به همه دوستان ما سفارش کن که به محتواي نامه ما با عنايت خداوند عمل کنند.
نمونه اي از نامه هاي امام زمان (عج)
آزار دهندگان امام عصر(عج):
نادانان و کم خردان شيعه و کساني که با پشه از دينداري آنان محکم تر است ما را مي آزارند.
(قد اَذانا جهلاءُ الشيعةِ و حمَقاوُهم، و من دينُهُ و جناح البعوضَةِ ارجح مِنهُ)
فرجام کار:
فرجام کار شيعيان- به فضل احسان و نيکوکاري خداوند سبحان – تا ان زمان که از گناهان دوري گزينند پسنديده و نيکو خواهد بود.
(و العاقبة- بجميل صنع الله سُبحانهُ – تکون حميدةٌ لهم ماجتنبوا المنهي عنه مِنَ الذنُوبِ)
وقت ظهور:
ظهور فرج، بسته به اراده خداست وآنان که وقت تعيين مي کنند دروغ مي گويند
(و اما ظهور الفَرجِ، فانَّهُ الي الله ئ کذب الوقاتونَ)
نماز:
چه کرداري بهتر از نماز، بيني شيطان را به خاک مي مالد؟
(فما ازغمَ انفَ الشيطان شي افضل مِن الصلاةِ)
حق و باطل:
خداوند ابا دارد از اينکه حق را نا تمام گذارد و باطل را از بين نبرد.
(ابي الله عزَّ و جل للحقَّ الا اتماماً و الباطلِ الا زهوقاً)
سخت شدن زمانه:
زمانه از کذشته سخت تر و دشوارتر شده است.
(فانَّ الزمانَ اصعبُ مِمّا کان)
ویرایش توسط ناصح : ۱۳۸۷/۰۵/۰۶ در ساعت ۰۹:۲۰
-
تشکرها 4
-
۱۳۹۲/۱۱/۱۹, ۱۲:۵۱ #2
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,438
- مورد تشکر
- 6,573 پست
- حضور
- 20 روز 21 ساعت 30 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
رؤیای صادق شیخ مفید
شبی شیخ مفید در خواب دید که در مسجد کرخ از مساجد بغداد نشسته است و فاطمه زهرا(س) دست امام حسین(ع) و امام حسین(ع) را گرفته بود و به نزد شیخ مفید آمد و فرمود: «یا شیخ! علّمهما الفقه» یعنی «ای شیخ به این دو، فقه تعلیم بده».
شیخ از خواب بیدار شده و در حیرت افتاد که این چه خوابی بود و من کی هستم که به دو امام فقه تعلیم دهم؟ از سوی دیگر خواب دیدن امامان معصوم(ع) خواب شیطانی نیست.
وقتی صبح شد، شیخ به مسجدی که در خواب دیده بود رفت و در آنجا نشست؛ ناگهان دید که زنی جلیل و محترم در حالی که کنیزان دور او را گرفته و دست دو پسر را در دست دارد وارد مسجد شد. وی به نزد شیخ آمد و گفت: «یا شیخ علمهما الفقه». شیخ تعبیر خواب را فهمید و به تعلیم و تربیت آنان همت گماشت و بسیار به آن دو بزرگوار احترام مینمود. آن دو پسر کسی نبودند جز «سید رضی» معروف به شریف و «سید مرتضی» معروف به علم الهدی، که از فقهای سرامد روزگار شدند.
حق با کیست؟
گفتهاند: در مسألهای بین شیخ مفید و سید مرتضی اختلاف نظر افتاد. آنهاتوافق کردند به این که آن مسأله را به خدمت حضرت امیرالمؤمنین(ع) بنویسند.
بعد از مدتی، به خط سبز جواب نوشته شده بود که: «انت شیخی و معتمدی و الحق مع ولدی علم الهدی» یعنی «ای شیخ مفید! تو محل اطمینان منی؛ ولی حق با فرزندم علم الهدی (سید مرتضی) است».
فتوای اشتباه شیخ مفید و عنایت غیبی
شخصی روستایی خدمت شیخ رسید و سؤال کرد: «زنی حامله فوت کرده و حملش زنده است؛ آیا باید شکم این زن را پاره کرده و طفل را بیرون بیاوریم و یا این که با آن حمل، او را دفن کنیم»؟ شیخ پاسخ داد: «با همان حمل او را دفن کنید»!
آن مرد برگشت. در میان راه دید سواری از پشت سر میتازد و میآید، چون نزدیک رسید، گفت: «ای مرد، شیخ فرموده است که شکم آن زن را پاره کرده و طفل را بیرون آورده و زن را دفن کنید». آن مرد چنین کرد.
پس از چندی ماجرا را برای شیخ نقل کردند. شیخ فرمود: «من کسی را نفرستادم و معلوم است که آن شخص صاحب الامر (عج) بوده است. حالا که در احکام شرعیه خطا میکنم، همان بهتر که دیگر فتوا ندهم». لذا به خانه رفت و در خانه را بست و بیرون نیامد و پاسخ مراجعین را نمیداد.
تا اینکه از سوی حضرت ولی عصر(عج) توقیعی (نامهای) برای شیخ بیرون آمد با این مضمون که: «وظیفهی شماست که فتوا بدهید و وظیفهی ماست که شما را حمایت کرده و نگذاریم که در خطا بیافتید». پس از این دستور، شیخ بار دیگر بر مسند فتوا نشست.
نقل شده است که در مدت 30 سال، 30 توقیع از ناحیه مقدس امام عصر(عج) برای شیخ مفید صادر شد و در عنوان توقیع نوشته بود: «للاخ الاعز السدید الشیخ المفید» یعنی «برای برادر گرامی و استوار، شیخ مفید».
ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــ
منبع: داستانهایی از زندگی علماء، تألیف محمدتقی صرفی، دفتر نشر برگزیده قم. (با اندک تصرف و ویرایش)
امام صادق(ع):همانا مومن گناهی می کند و پس از بیست سال به یادش می آید. پس،از خدا راجع به آن گناه آمرزش می خواهد و خداوند بیامرزدش و هر آینه این امر توفیقی از جانب خدا برای اوست که او را مورد لطف و بخشش خویش قرار دهد. و همانا کافر گناهی می کند و همان ساعت آنرا فراموش می کند.
-
تشکر
-
۱۳۹۲/۱۱/۱۹, ۱۲:۵۲ #3
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,438
- مورد تشکر
- 6,573 پست
- حضور
- 20 روز 21 ساعت 30 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
شیخ مفید بیشتر شب را بیدار بود و به مطالعه و عبادت سپری میکردابو یعلى جعفرى که داماد مفید بوده است، مىگوید:«شیخ مفید شبها مختصرى مىخوابید و بقیه شب را به نماز یا مطالعه یا تدریس یا تلاوت قرآن مجید مىگذرانید»نظر بزرگان درباره شیخ مفیدشیخ مفید از دیدگاه دانشمندان شیعه و سنى داراى جایگاه رفیعی است که به کلماتى از بزرگان اشاره مىکنیم:نجاشى، شاگرد نامدار و مورد اعتماد شیخ مفید درباره او مىگوید:«محمد بن محمد بن نعمان ... شیخ و استاد ما است- که رضوان خدا بر او باد- فضل او در فقه و حدیث و ثقه بودن او مشهورتر از آن است که وصف شود. او تالیفات متعددى دارد.»شیخ طوسى، شاگرد ارزنده مکتب او، درباره استاد خود شیخ مفید در«فهرست» مىنویسد:«محمد بن محمد بن نعمان، معروف به ابن المعلم، از متکلمان امامیه است. در عصر خویش ریاست و مرجعیت شیعه به او منتهى شد. در فقه و کلام بر هر کس دیگر مقدم بود. حافظه خوب و ذهنى دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات، حاضر جواب بود. او بیش از 200 جلد کتاب کوچک و بزرگ دارد.»ابن حجر عسقلانى از علمای اهل سنت درباره شیخ مفید مىگوید: «او بسیار عابد و زاهد و اهل خشوع و تهجد بود و مداومت بر علم و دانش داشت. جماعت بسیارى از محضر او بهره بردند. او بر تمام شیعیان حق دارد. پدرش در«واسط» زندگى مىکرد و به آموزگارى مىپرداخت و در «عکبرى» کشته شد. گفته مىشود که عضد الدوله به ملاقات او مىشتافت و هنگام مریضى به عیادت او مىرفت.»عماد حنبلى، یکى دیگر از دانشمندان اهل سنت درباره او مىگوید:«او بزرگى از بزرگان امامیه و رئیس بخش فقه و کلام و مباحثه بود. او با پیروان هر عقیده به مباحثه و مناظره مىپرداخت. موقعیت شایان توجهى در تشکیلات دولت آل بویه داشت. او صدقه فراوان مىداد. بسیار اهل خشوع و تهجد و اهل نماز و روزه و خوشلباس بود.او مورد زیارت و ملاقات عضد الدوله قرار مىگرفت. نزدیک 76 سال عمر کرد و بیش از 200 جلد تالیف دارد. تشییع جنازه او شهرت دارد. در تشییع او بیش از 80 هزار نفر از شیعیان شرکت جستند و درگذشت او در ماه رمضان بود. رحمت خدا بر او باد...».جهان اسلام در عصر شیخ مفیداز رحلت رسول الله صلى الله علیه و آله حدود 300 سال مىگذشت. در این مدت امامان و شیعیان تحت فشار بنىامیه و در خفقان خشن بنىعباس بسر مىبردند. شکنجههاى روحى و جسمى و اذیت و آزار خلفا و حکمرانان همچنان ادامه داشت تا اینکه در اواسط قرن چهارم هجرى محدودیت، شیعیان به مقدار قابل ملاحظهاى کاهش یافت.خلفاى فاطمى - که شیعه اسماعیلى بودند - در مصر دولت نیرومندى تشکیل این دولت ابهت و جلال دربار بغداد کاسته شد و از طرفى سیف الدوله حمدانى و امراى آن خاندان در شام حکومت مىکردند که آنها نیز افتخار شیعى بودن را داشتند.در کنار این دو غوریان، صفاریان و طاهریان و از همه مهمتر دولت آل بویه که از شیعیان مخلص و فرزانه اهل بیت علیهمالسلام بودند در قسمتهایى از ایران و عراق قدرت یافتند.دو سال پیش از ولادت شیخ مفید، احمد معزالدوله - در سال 334 - با ورود خود به بغداد و تاسیس شاخهاى از حکومت آل بویه در این شهر صفحه نوینى در تاریخ بغداد گشود. فرصتى فراهم شد و شیعیان در پناه آل بویه از آزادى موجود بهره برده و عقاید خویش را نشر دادند.سال 352 اولین عزادارى علنى شیعیان در عاشورا بر پا شد و در پى آن جشن عید غدیر روحى تازه در کالبد شیفتگان شیعى دمید.عزالدوله در سال 367 هجرى به امارت رسید و در سال 367 با ریاست عضدالدوله، بغداد رونقى تازه یافت و شور و نشاط علمى قابل توجهى به دست آورد.شیخ مفید در این عصر مىزیست و با توجه به اوضاع، از مقام و منزلتى بسیار برخوردار بود. به طورى که عضدالدوله به هنگام بیمارى شیخ به دیدار او رفت و از وى عیادت کرد. شفاعت مفید در حق دیگران پذیرفته مىشد و رهنمودهایش مورد قبول قرار مىگرفت و این در حالى بود که 36 ساله بود.
امام صادق(ع):همانا مومن گناهی می کند و پس از بیست سال به یادش می آید. پس،از خدا راجع به آن گناه آمرزش می خواهد و خداوند بیامرزدش و هر آینه این امر توفیقی از جانب خدا برای اوست که او را مورد لطف و بخشش خویش قرار دهد. و همانا کافر گناهی می کند و همان ساعت آنرا فراموش می کند.
-
تشکر
-
۱۳۹۲/۱۱/۱۹, ۱۲:۵۳ #4
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,438
- مورد تشکر
- 6,573 پست
- حضور
- 20 روز 21 ساعت 30 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
مناظره شیخ مفید با خلیفه دوم عمر بن خطابدر قرآن کریم آمده است: «الاّ تَنْصُروُهُ فَقَدْ نَصَرهُ اللهُ اِذْ اَخْرَجَهُ الَّذینَ کَفَروُا ثانِیَ اثْنَیْنِ اْذْ هُما فی الْغارِ اِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لاتَحْزَنْ اِنَّ اللهَ مَعَنا فَاَنْزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ اَیَّدَهُ بِجُنُود لَمْ تَرَوْها ...»اگر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را یاری نکنید، خداوند او را یاری خواهد کرد (همانگونه که در سختترین ساعات، او را تنها نگذارد) آن هنگام که (در جریان هجرت) کافران او را (از مکه) بیرون کردند، در حالی که دومین نفر بود (و یک نفر همراه او بیش نبود) در آن هنگام که آن دو، در غار بودند، و او به همراه خود میگفت: غم مخور، خدا با ما است، در این موقع خداوند آرامش خود را بر او(پیامبر) فرستاد، و با لشگرهایی که آنها را نمیدیدند او را تقویت نمود.... (توبه/ 40)علمای اهل تسنّن، این آیه را از دلائل معروف فضائل ابوبکر میدانند، و ابوبکر را به عنوان «یار غار» خوانده، و برای تأیید خلافت او به آن تکیه مینمایند.طبرسی در کتاب احتجاج نقل میکند که شیخ مفید (ره) گفت: شبی در خواب دیدم به راهی میروم، ناگاه چشمم به جمعیّتی افتاد که به دور مردی حلقه زده بودند، و آن مرد برای آنها موعظه میگفت، پرسیدم آن مرد کیست؟ گفتند: «عمربن خطّاب» است.نزدش رفتم و سخنانش را قطع کرده و گفتم: ای شیخ بگو دلیل بر برتری ابوبکر، در آیه غار (ثانی اثنین اذهما فی الغار ...) چیست؟عمر گفت: شش نکته در این آیه وجود دارد که بیانگر فضیلت ابوبکر است.آنگاه آن شش نکته را چنین برشمرد:1ـ خداوند در قرآن (آیه 40/ توبه) از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ یاد کرده، و ابوبکر را دومین نفر قرار داده است (ثانِیَ اثْنَیْن).2ـ خداوند در آیه فوق، آن دو (پیامبر و ابوبکر) را در کنار هم، در یک مکان یاد کرده، و این بیانگر پیوند آن دو است (اِذْ هُما فِی الْغارِ).3ـ خداوند در آیه مذکور، ابوبکر را به عنوان صاحب (رفیق) پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ یاد نموده تا آنها را هم رتبه کرده باشد. (اِذْ یقول لِصاحِبِهِ)4ـ خداوند از مهربانی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به ابوبکر خبر داده، آنجا که طبق آیه مذکور، پیامبر به ابوبکر میگوید وَ لا تَحْزَنْ؛ «اندوه مخور.»5ـ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به ابوبکر خبر داده که خداوند یاور هر دوی ما به طور مساوی، و مدافع ما است (اِنَّ اللهَ مَعَنا).6ـ خداوند در این آیه از نازل شدن سکینه و آرامش به ابوبکر خبر داده است، زیرا پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ همیشه دارای آرامش بود و نیازی به فرود آمدن آرامش نداشت (فَاَنْزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ).این شش نکته از آیه مذکور، بیانگر برتری ابوبکر است، که برای تو و دیگران قدرت بر ردّ آن نیست.شیخ مفید(ره) میگوید: من به عمر گفتم: به راستی حقّ رفاقت با ابوبکر را ادا کردی، ولی من به یاری خدا به همه آن شش نکته پاسخ میدهم، مانند باد تندی که در روز طوفانی، خاکستری را میپراکند، و آن این است:1ـ دومین نفر قرار دادن ابوبکر دلیل فضیلت او نیست. گزارشی از تعداد است. زیرا مؤمن با مؤمن، و همچنین مؤمن با کافر، در یک جا قرار میگیرند، وقتی که انسان بخواهد یکی از آنها را ذکر کند میگوید دوّمین آن دو (ثانی اثنین).2ـ ذکر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و ابوبکر در کنار هم، نیز دلالتی بر فضیلت ابوبکر ندارد، زیرا ـ چنان که در دلیل نخست گفتیم ـ در یک جا جمع شدن، دلیل بر خوبی نیست، چه بسا مؤمن و کافر در یک جا جمع میشوند، چنانکه در مسجد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ که شرافتش از غار بیشتر است، مؤمن و منافق و ... میآمدند و در آنجا کنار هم اجتماع میکردند، از این رو در قرآن میخوانیم:«فَمالِ الَّذِینَّ کَفَروُا قِبَلَکَ مُهْطِعِینَ ـ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِینَ؛ این کافران را چه میشود که با سرعت نزد تو میآیند، از راست و چپ، گروه گروه.» (معارج/36 و 37)و همچنین در کشتی نوح علیهالسلام، هم پیغمبر بود و هم شیطان و حیوانات، پس اجتماع در یک مکان، دلیل فضیلت نیست.3ـ اما در مورد مصاحبت، این نیز دلیل فضیلت نیست، زیرا مصاحب به معنی همراه است، و چه بسا کافر با مؤمنی همراه باشد، چنانکه خداوند در قرآن کریم میفرماید:«قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ اَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِنْ تُرابٍ ...: همراه (با ایمان) او که با او به گفتگو پرداخته بود، گفت: آیا به خدائی که تو را از خاک آفریده کافر شدی؟» (کهف ـ 37)4ـ اما این که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «لاتَحْزَنْ»؛ (محزون مباش) این دلیل خطای ابوبکر است نه دلیل فضیلت او، زیرا حزن ابوبکر، یا اطاعت بود یا گناه؛ اگر اطاعت بود، پیامبر صلی الله علیه و آله از طاعت، نهی نمیکرد، بلکه به آن دعوت میکرد، و اگر گناه بوده نهی از آن درست باشد و آیات و دلیلی نیامده که ابوبکر امتثال کرده باشد و از اندوه خوری کناره کرده باشد.5. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اِنَّ الله مَعَنا»؛ (خدا با ماست) دلیل آن نیست که منظور هر دو باشند، بلکه پیامبر به او اعلام کرده که خدا همراه من است، منظور شخص پیامبر به تنهایی است، و پیامبر از خودش تعبیر به جمع کرده است، چنانکه خداوند در قرآن از خود با لفظ جمع یاد کرده و میفرماید:«اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛ «ما ذکر(قرآن) را فرو فرستادیم، و ما قطعاً آن را نگهبانیم.» (حجر/ 9)و گفتهاند ابوبکر گفته: ای رسول خدا اندوه من برای برادرت علی بن ابیطالب است که چه بلایی سرش میآید (همان شب، علی در بستر پیامبر خوابیده بود که نقطه هجوم مشرکان برای قتل پیامبر بود) و پیغمبر فرمود: خدا با ما است، یعنی با من و برادرم علی بن ابیطالب6ـ اما این که گفتی سکینه و آرامش بر ابوبکر نازل شده، این خلاف قرآن است، زیرا سکینه بر آن کس نازل شد که طبق قسمت آخر آیه، لشکر نامرئی خدا به یاری او شتافت، که پیامبر اکرم باشد.اگر بر ابوبکر سکینه فرود آمده باید موید به لشکریان نامرئی خدا شده باشد و اگر بخواهی بگویی هر دو (سکینه و یاری لشکر نامرئی) برای ابوبکر بود، باید پیامبر صلّی الله علیه و آله را در این جا از نبوّت خارج سازی.بنابراین اگر به این جمله (آیه غار) برای رفیقت استدلال نکنی بهتر است.شیخ مفید گفت: عمر دیگر نتوانست، پاسخ مرا بدهد، و مردم از دورش پراکنده شدند، و من از خواب بیدار شدم.
ویرایش توسط mohaddese18 : ۱۳۹۲/۱۱/۱۹ در ساعت ۱۳:۰۳
امام صادق(ع):همانا مومن گناهی می کند و پس از بیست سال به یادش می آید. پس،از خدا راجع به آن گناه آمرزش می خواهد و خداوند بیامرزدش و هر آینه این امر توفیقی از جانب خدا برای اوست که او را مورد لطف و بخشش خویش قرار دهد. و همانا کافر گناهی می کند و همان ساعت آنرا فراموش می کند.
-
۱۳۹۲/۱۱/۱۹, ۱۲:۵۴ #5
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,438
- مورد تشکر
- 6,573 پست
- حضور
- 20 روز 21 ساعت 30 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
تالیفات شیخ مفیدشیخ مفید، بالغ بر 200 عنوان کتاب تألیف نموده است، از جمله:1- المقنعة 2- الفرائض الشرعیة 3- أحکام النساء 4- الکلام فی دلائل القرآن 5- وجوه إعجاز القرآن 6- النصرة فی فضل القرآن 7- أوائل المقالات 8- نقض فضیلة المعتزلة 9- الإفصاح 10- الإیضاح و ...وفاتشیخ مفید در سال 413 هجرى، در بغداد و پس از 75 سال تلاش و خدمت ارزنده درگذشت و مورد تجلیل فراوان مردم و قدردانى علما و فضلا قرار گرفت.شیخ طوسى، که خود در تشییع جنازه او حضور داشته است، مىگوید: روز وفات او از کثرت دوست و دشمن براى اداى نماز و گریستن بر او، همانند و نظیر نداشته است. هشتاد هزار تن از شیعیان او را تشییع کردند و سید مرتضى علم الهدى بر او نماز گزارد و در حرم مطهر امام جواد علیهالسلام، پایین پاى آن حضرت، نزدیک قبر استادش ابن قولویه، مدفون شد.سید مرتضى که سالیانى از علم و دانش شیخ مفید خوشه چینى کرده بود زبان سوگ گشود و قصیدهاى با این مطلع سرود:من على هذه الدیار اقاما / اوضفا ملبس علیه و دامادر این دیار چه کسى ساکن شده است، جامه جاودانگى پوشیده و همیشه باقى مانده است.در گذشت شیخ مفید، مصیبت بزرگ برای آل پیامبرسرسلسله داغداران و سوگواران این ماتم عظمى، قلب حضرت بقیة الله عجل الله فرجه بود. از غیب، بر قبر شیخ مفید نوشته شد:لا صوت الناعی بفقدک انه / یوم على آل الرسول عظیمان کنت قد غیبت فی جدث الثرى / فالعدل و التوحید فیک مقیمو القائم المهدیّ یفرح کلما / تلیت علیک من الدروس علومصداى آنکه خبر مرگ تو را اطلاع داد به گوش نرسد که مردن تو روزى است که بر آل رسول مصیبت بزرگى است.اگر در زیر خاک پنهان شدهاى حقیقت عدل و توحید و خداپرستى در تو اقامت گزیده است.قائم مهدى (ع) خوشحال مىشد هرگاه تو از انواع علوم تدریس مىکردى.
امام صادق(ع):همانا مومن گناهی می کند و پس از بیست سال به یادش می آید. پس،از خدا راجع به آن گناه آمرزش می خواهد و خداوند بیامرزدش و هر آینه این امر توفیقی از جانب خدا برای اوست که او را مورد لطف و بخشش خویش قرار دهد. و همانا کافر گناهی می کند و همان ساعت آنرا فراموش می کند.
-
تشکرها 2
-
۱۳۹۲/۱۱/۱۹, ۱۲:۵۵ #6
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,438
- مورد تشکر
- 6,573 پست
- حضور
- 20 روز 21 ساعت 30 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
نامههای امام زمان(عج) به شیخ مفید(ره)نامه اول:
برادر با ایمان و دوست رشید ما
نامهای به برادر با ایمان و دوست رشید ما، ابوعبدالله محمد بن نعمان - شیخ مفید - که خداوند عزت وی را مستدام بدارد.سلام خداوند بر تو ای کسی که در دوستی ما به زیور اخلاص آراستهای و در اعتقاد و ایمان به ما دارای امتیاز مخصوص هستی.ما در مورد نعمت وجود تو خداوند یکتا را سپاسگزاریم، و از پیشگاه مقدس خداوندی استدعا میکنیم که بر سید و مولای حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله) و خاندان او درود و صلوات پیاپی و بینهایت خویش را نازل فرماید.از آنجا که در راه یاری حق و بیان سخنان و نصایح ما صادقانه کوشیدی، خداوند این افتخار را به شما ارزانی داشته و به ما اجازه فرموده است که با شما مکاتبه کنیم.شما مکلف هستید که اوامر و دستورات ما را به دوستان ما برسانی، خداوند عزت و توفیق اطاعتش را به آنان مرحمت فرماید و مهمات آنان را کفایت کرده، در پناه لطف خویش محفوظشان دارد.با یاری خداوند متعال در مقابل دشمنان ما که از دین خداوند روی برگرداندهاند بر اساس تذکرات، استقامت کن و با خواست الهی دستورات ما را به آنان که از تو میپذیرند و گفتار ما موجب آرامش آنها میباشد، ابلاغ کن. با این که بر اساس فرمان خداوند بزرگ و صلاح واقعی آنها ما و شیعیانمان تا زمانی که حکومت در اختیار ستمگران است در نقطهای دور و پنهان از دیدهها بسر میبریم، ولی از تمام حوادث و ماجراهایی که بر شما میگذرد کاملاً مطلع هستیم و هیچ چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. از خطاها و گناهانی که بندگان صالح خداوند از آنها دوری میکردند ولی اکثر شما مرتکب شدید باخبریم.از عهدشکنیها و پشت سر گذاشتن عهد و پیمانها با اطلاعیم(که همین عوامل موجب بدبختی و دوری شما از حریم ولایت شده است). گویی اینها از لغزشهای خود خبر ندارند، با همه گناهان، ما هرگز امور شما را مهمل نگذاشته، شما را فراموش نمیکنیم و اگر عنایات و توجهات ما نبود، مصائب و حوادث زندگی شما را در بر میگرفت و دشمنان شما را از بین میبردند.پس، از خداوند بترسید و تقوا پیشه کنید و به خاندان رسالت مدد رسانید.در برابر فتنههایی که پیش میآید و البته عدهای در این آزمایش و برخورد با فتنهها هلاک میشوند، مقاومت کنید و البته همه اینها از نشانههای حرکت و قیام ما هست. اوامر و نواهی ما را متروک نگذارید و بدانید که علیرغم کراهت و ناخشنودی کفار و مشرکان، خداوند نور خود را تمام خواهد کرد.تقیه را از دست ندهید... من ولی خدا هستم، سعادت پویندگان راه حق را تضمین میکنم....پس سعی کنید اعمال شما طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید.امر قیام ما با اجازه خداوند به طور ناگهانی انجام خواهد شد و دیگر در آن هنگام توبه فایدهای ندارد و سودی نبخشد.عدم التزام به دستورات ما، موجب میشود که بدون توبه از دنیا بروند و دیگر ندامت و پشیمانی نفعی نخواهد داشت.ای شیخ مفید! خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمت بیپایانش نصیب ما فرماید.(1) نامه دوم:اگر عنایات و توجهات ما نبود، مصائب و حوادث زندگی شما را در بر میگرفت و دشمنان شما را از بین میبردند.
درود بر تو ای دوست پراخلاص
اما بعد! درود بر تو ای دوست پراخلاص در دین خدا!ای آن كه در عشق و ایمان به خاندان وحی و رسالت به اوج آگاهی و یقین پر كشیدهای!ما در نامه خویش به سوی تو، آفریدگار بی همتایی را كه جز او خدایی نیست، سپاس گفته و از بارگاه او بر سرور و سالار و پیام آورمان محمد(صلی الله علیه و آله) و خاندان گرانقدر و پاك او درود و رحمت جاودانه میطلبیم.و به تو كه خداوند برای یاری حق توفیقت ارزانی داشته، پاداشت را بخاطر سخنان جاودانهای كه با صداقت از جانب ما میگویی، كامل و افزون سازد! اعلام میداریم كه به ما (از جانب آفریدگار هستی) اجازه داده شده است كه تو را به افتخار دریافت نامه و پیام كتبی مفتخر ساخته و تو را مسئول سازیم كه آنچه را به تو مینگاریم، همه را به دوستان راستین ما كه در قلمرو پیام رسانیت هستند، برسانی.به آن دوستان و شیفتگانی كه خداوند به بركت فرمانبرداری از حق، گرامیشان بدارد و در پرتو حراست و عنایت خود به آنان، كارهایشان را كفایت و مشكلاتشان را مرتفع سازد.از این رو به آنچه یادآوری كردیم، آگاه باش كه خداوند با یاریش تو را در برابر دشمنانش كه از مرزهای دین او بیرون رفتهاند، تأیید فرماید و نیز در كار بزرگ رسانیدن آنچه كه به خواست خداوند بر تو یادآوری و ترسیم خواهیم نمود به كسانی كه بدانها اطمینان و اعتماد داری، عمل نما!گرچه، ما اینك آنچه خداوند(بر اساس حكمت خویش) برای ما و پیروان با ایمانمان، صلاح اندیشیده است، تا هنگامی كه حكومت دنیا در دست فاسقان و استبدادگران است، در مكانی دور از قلمرو بیدادگران سكونت گزیدهایم، اما بر اوضاع و اخبار شما و جامعه شما به خوبی آگاهیم.چیزی از رخدادهای زندگی شما بر ما پوشیده نمیماند و شرایط غمبار و دردناكی كه شما بدان گرفتار آمدهاید، آنگونه كه هست برای ما شناخته شده است؛ از آن زمانی كه بسیاری از شما به راه و رسم ناپسندی كه پیشینیان شایسته كردارتان از آن دوری میگزیدند، روی آورده و پیمان فطرت را، به گونهای پشت سر انداختید كه گویی هرگز بدان آگاه نیستید ... .من نجات آن كسی را تضمین میكنم كه در آن فتنه برای خود، موقعیت و جایگاهی نجوید و در انتقاد و عیبجویی از آن به راهی خداپسندانه گام سپارد.وآنگاه (به كیفر گناهان) به این شرایط غمبار و خفت انگیز گرفتار گشتید.ما از سرپرستی و رسیدگی به امور شما كوتاهی نورزیده و یاد شما را از صفحه خاطر خویش نزدودهایم؛ كه اگر جز این بود، موج سختیها بر شما فرود میآمد و دشمنان بدخواه و كینهتوز، شما را ریشه كن میساختند.پس پروای خداوند را پیشه سازید و از (اهداف بلند آسمانی) ما پشتیبانی كنید تا شما را از فتنهای كه به سویتان روی آورده است و شما اینك در لبه پرتگاه آن قرار گرفتهاید نجات بخشیم. از نگون بختی و فتنهای كه هر كس مرگش فرا رسیده باشد در آن نابود میگردد و آن كس كه به آرزوی خویش رسیده باشد، از آن دور میماند، و آن فتنه، نشانهای از نشانههای نزدیك شدن جنبش ماست و پخش نمودن خبر آن به دستور ما، به وسیله شماست.خداوند نور خود را، گرچه شرك گرایان را، خوش نیاید، كامل خواهد گردانید. از برافروختن و شعلهور ساختن آتش پرشراره جاهلیت كه گروههای اموی مسلك، آن را برافروخته و گروه هدایت یافتگان را بوسیله آن میترسانند، به سپر دفاعی «تقیه» پناه برده و بدان چنگ زنید! من نجات آن كسی را تضمین میكنم كه در آن فتنه برای خود، موقعیت و جایگاهی نجوید و در انتقاد و عیبجویی از آن به راهی خداپسندانه گام سپارد.از رویدادی كه به هنگامه فرارسیدن جمادی الاول امسال روی خواهد داد، عبرت آموزید و از خواب گرانی كه شما را ربوده است، برای رخداد سهمگین از آن بیدار شوید. بزودی نشانهای روشن از آسمان و نشانهای روشن از زمین پدیدار خواهد گشت.در شرق عالم رویدادهای اندوهبار و دلهره آور رخ خواهد گشود و آنگاه گروههایی كه از اسلام بیرون رفتهاند، بر عراق سلطه خواهند یافت. بر اثر سیاست ناهنجار آنان، مردم دچار تنگی معیشت و روزی میشوند و پس از مدتی بر اثر نابودی استبدادگری بدكار، رنجها و دردها برطرف خواهد شد و آنگاه پرواپیشگان درست اندیش و شایسته كردار، از نابودی او شادمان خواهند شد.شما باید با همه وجود و امكانات به كارهایی بپردازید كه او را به دوستی ما نزدیك میسازد و از كارهایی كه ناخوشایند و موجب خشم و ناراحتی ما میگردد، به شدت دوری جویید، چرا كه فرمان مرگ بطور ناگهانی فرا میرسد، در شرایطی كه بازگشت و توبه سودی نبخشیده و پشیمانی از گناه و زشتكاری، او را از كیفر عادلانه ما، رهایی نخواهد داد.مردمی كه از نقاط مختلف كره زمین به زیارت خانه خدا میروند، هرچه بخواهند در دسترس آنان قرار خواهد گرفت و ما در آسان ساختن سفر حج آنان مطابق دلخواهشان نقش و موقعیت ویژهای خواهیم داشت كه در پرتو نظم و تدبیر و انسجام، آشكار میگردد.از این رو هر یك از شما باید با همه وجود و امكانات به كارهایی بپردازید كه او را به دوستی ما نزدیك میسازد و از كارهایی كه ناخوشایند و موجب خشم و ناراحتی ما میگردد، به شدت دوری جویید، چرا كه فرمان مرگ بطور ناگهانی فرا میرسد، در شرایطی كه بازگشت و توبه سودی نبخشیده و پشیمانی از گناه و زشتكاری، او را از كیفر عادلانه ما، رهایی نخواهد داد.خداوند، راه رشد و رستگاری را به شماها الهام بخشد و وسایل پیروزی به مهر و لطف خویش، برایتان فراهم آورد هان ای برادر پر مهر و پر اخلاق و با صفای در محبت! و ای یار و یاور با وفای ما!این نامه ما بسوی توست، خداوند به چشم بیداریش كه هرگز آن را خواب نمیگیرد، تو را حفظ كند، این نامه را نگهدار و آنچه را برایت نگاشتهایم به كسی نشان مده و هیچ كسی را از محتوای آن آگاه مساز و آنچه در این نامه است تنها به افراد مورد اعتماد خویش بازگو و به خواست خداوند پیروان ما را به عملكرد بر طبق محتوای آن، سفارش كن و درود خدا بر محمد و خاندان پاك و پاكیزهاش باد!نامه سوم:ما ناظر نیایش(عارفانه و راز و نیاز پرشور و پراخلاص) تو با خدا بودیم و از خدای جهان آفرین برآورده شدن آن(خواستهات) را خواستیم.
درود خدا بر تو ای یاری رسان حق!
درود خدا بر تو ای یاری رسان حق! و آن كه با گفتار راستین و شایسته، مردم را بسوی حق فرا میخوانی!ما در نامه خویش به سوی تو، خدای جهان آفرین را كه خدایی جز او نیست (و) خدای ما و خدای نیاكان (گرانقدر) ما است، سپاس میگذاریم و از بارگاه با عظمتش بر سرور و سالارمان محمد(صلی الله علیه و آله) آخرین پیام آور خدا و خاندان پاك و مطهرش، درودی جاودانه میطلبیم.و بعد! دوست راه یافته به حقیقت! خداوند بدان وسیلهای كه به سبب دوستان ویژه خود، به تو ارزانی داشته است، وجودت را حفظ و تو را از نیرنگ دشمنانش حراست فرماید.ما ناظر نیایش(عارفانه و راز و نیاز پرشور و پراخلاص) تو با خدا بودیم و از خدای جهان آفرین برآورده شدن آن(خواستهات) را خواستیم.ما اینك در قرارگاه خویش، در مكانی ناشناخته بر فراز قلهای سر به آسمان كشیده، اقامت گزیدهایم كه به تازگی به خاطر عناصری بیداد پیشه و بی ایمان، بناگزیر از منطقهای پر دار و درخت بدین جا آمدهایم و بزودی از اینجا نیز به دشتی گسترده كه چندان از آبادی به دور نیست، فرود خواهیم آمد و از وضعیت و شرایط آینده خویش تو را آگاه خواهیم ساخت تا بدان وسیله در جریان باشی كه بخاطر كارهای سازنده و شایستهات نزد ما مقرب هستی و خداوند به مهر و لطف خود، تو را به انجام و تدبیر این كارهای شایسته توفیق ارزانی داشته است.از این رو تو - كه خدای جهان آفرین با چشم عنایتش كه هرگز آن را خواب نمیگیرد، وجودت را حفظ كند - باید در برابر فتنهای كه جان آنان را كه آن را در دلهایشان كشتهاند، به نابودی خواهد افكند، باید بایستی! و باید باطل گرایان بداندیش را بترسانی! چرا كه از سركوبی آنان، ایمان آوردگان، شادمان و جنایتكاران، اندوه زده خواهند شد.در جریان باش كه بخاطر كارهای سازنده و شایستهات نزد ما مقرب هستی و خداوند به مهر و لطف خود، تو را به انجام و تدبیر این كارهای شایسته توفیق ارزانی داشته است.و نشانه حركت و جنبش ما از این خانهنشینی و كنارهگیری، رخداد مهمی است كه در سرزمین وحی و رسالت، مكه معظمه، از سوی پلیدان نفاق پیشه و نكوهیده، رخ خواهد داد، از جانب عنصری سفاك كه ریختن خونهای محترم را حلال شمرده و به نیرنگ خویش، آهنگ جان ایمان آوردگان خواهد كرد، اما به هدف ستمبار و تجاوزكارانه خویش دست نخواهد یافت، چرا كه ما پشت سر توحیدگرایان شایستهكردار، بوسیله نیایش و راز و نیازی كه از فرمانروای آسمان و زمین پوشیده نمیماند، آنان را حفاظت و نگهداری خواهیم كرد.بنابراین قلبهای دوستان ما به دعای ما به بارگاه خدا، آرامش و اطمینان یابد و آسوده خاطر باشند كه خداوند آنان را بسنده است و گرچه درگیریهای هراسانگیزی، آنان را به دلهره میافكند، اما از گزند آن عنصر تبهكار در امان خواهند بود و سرانجام، كار با دست توانا و ساخت تدبیر نیكوی خدا - تا هنگامی كه پیروان ما از گناهان دوری گزینند - شایسته و نیكو خواهد بود.هان ای دوست پراخلاص كه همواره در راه ما بر ضد بیدادگران در سنگر جهاد و پیكاری! خداوند همانسان كه دوستان شایستهكردار پیشین ما را تأیید فرمود، تو را نیز تأیید نماید! ما به تو اطمینان میدهیم كه هر كس از برادران دینیات، پروای پروردگارش را پیشه سازد و آنچه را به گردن دارد به صاحبان حق برساند، در فتنه نابود كننده و گرفتاریهای تیره و تار و گمراهگرانه، در امان خواهد بود و هر آن كس كه در دادن نعمتهایی كه خداوند به او ارزانی داشته، به كسانی كه دستور رسیدگی به آنان را داده است، بخل ورزد، چنین كسی در این جهاد و سرای دیگر، بازنده و زیانكار خواهد بود.دوست واقعی! اكر پیروان ما - كه خدای آنان را در فرمانبرداری خویش توفیق ارزانی بدارد - براستی در راه وفای به عهد و پیمانی كه بر دوش دارند، همدل و یكصدا بودند، هرگز خجستگی دیدار ما از آنان به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار ما، دیداری بر اساس عرفان و اخلاص از آنان نسبت به ما، زودتر روزی آنان میگشت.از این رو (باید بدانند كه) جز برخی رفتار ناشایسته آنان كه ناخوشایند ما است و آن عملكرد را زیبنده اینان نمیدانیم، عامل دیگری ما را از آنان دور نمیدارد.خداوند ما را در یاری بسنده و نیك، كارساز است و درود او بر سالار و هشدار دهنده ما محمد(صلی الله علیه و آله) و خاندان پاكش باد!هان ای دوست پراخلاص كه همواره در راه ما بر ضد بیدادگران در سنگر جهاد و پیكاری! خداوند همانسان كه دوستان شایستهكردار پیشین ما را تأیید فرمود، تو را نیز تأیید نماید! ما به تو اطمینان میدهیم كه هر كس از برادران دینیات، پروای پروردگارش را پیشه سازد و آنچه را به گردن دارد به صاحبان حق برساند، در فتنه نابود كننده و گرفتاریهای تیره و تار و گمراهگرانه، در امان خواهد بود.
امام صادق(ع):همانا مومن گناهی می کند و پس از بیست سال به یادش می آید. پس،از خدا راجع به آن گناه آمرزش می خواهد و خداوند بیامرزدش و هر آینه این امر توفیقی از جانب خدا برای اوست که او را مورد لطف و بخشش خویش قرار دهد. و همانا کافر گناهی می کند و همان ساعت آنرا فراموش می کند.
-
تشکرها 2
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری