تفكر مهدوي و شهادت طلبي نقاط آسيب ناپذير شيعه

[ناصح]

متفكران غربي به اين نتيجه رسيده اند كه شيعه با دو بال سبز و سرخ حركت مي كند كه بال سرخ آن نهضت عاشورا و بال سبز آن یقین کامل وبی چون وچرا نسبت به نهضت جهاني حضرت ولیعصر ( عج )است و همين دو باور است كه شيعه را آسيب ناپذير كرده است.
دنياي استكبار به سركردگي آمريكا براي تخريب اين دو باور تلاش هاي گسترده اي را آغاز كرده است كه در گام اول حركات استشهادي را عمليات تروريستي نام نهادند و براي نهادينه كردن آن برنامه ريزي كردند در اثر همين تلاش هاي غرب است كه جنايات گسترده زندان گوانتانامو کشتار شیعیان در عراق و حتک حرمت اماکن مذهبی ديگر قلب جهانیان را جريحه دار نمي كند و دنياي غرب در برابر آن واكنشي نشان نمي دهد دربرنامه هاي آمريكا براي تخريب بال سبز شيعه قريب به 20 جلد كتاب منتشرگردیده است و 100 فيلم در هاليوود با رويكرد آخر الزمان ساخته شده كه در اين فيلم ها دنيا به دو قطب خير و شر تقسيم مي شود كه آمريكا و برخي كشو ر هاي مسيحي قطب خير و مشرق زمين و مسلمانان بالاخص شیعیان به عنوان قطب شر در اين فيلم ها معرفي مي شوند. نبايد بر خلاف برخي انديشمندان تصور كرد كه رقيب مستكبر ما ديني شده است هرگز غرب به با و رهاي آخر الزماني ايمان نياورده است بلكه اين باور ديني بيشتر يك فريب آخر الزماني است و آن ها از دين استفاده ابزاري مي كنند. پس از حوادث 11 سپتامبر كه 77 درصد مردم آمريكا تحت تاثير فيلم هاي هاليوودي آن را به دنياي اسلام نسبت دادند سينماي هاليوود به اين موج دامن زد که دنياي خونين آخرالزمان نزديك است و اين جدال جدال نهايي ميان خير و شر است كه در چنين جدالي نيز صحبت از حقوق بشر و حقوق زنان و كودكان جايي ندارد در اثر همين تبليغات و القائات رسانه هاي دنياي استكبار است كه افكار عمومي آمريكا ازحوادث خونين عراق و افغانستان به اندازه ويتنام آزرده نشد و واكنش آن چناني هم نداشت تغيير ادبيات سردمداران دنياي استكبار به ويژه بوش و به كار بردن تعبيراتي نظير محور شرارت كه ترجمه صحيح آن محورشيطاني است و اين كه هر كسي با ما نيست عليه ماست نشان از همين تقسيم جهان به دو قطب حق و باطل دارد وخصوصا در جهان اسلام تشیع راهدف اصلی خودقرار داده اند وبرای نابودی ان تلاش وافری میکنندآرايش آمريكا ودیگر کشورهای غربی حاضردر خاورميانه يك آرايش آخرالزماني میباشد واین دو بال سرخ و سبزاست که تا كنون جسارت حمله را به آمريكا نداده است اللهم عجل لولیک الفرج الاحقر ناصح

[eftekhari]

با سلام خدمت دوست گرامی جناب ناصح
می توان گفت که بعد از انقلاب شگفت انگیز ایران در سال 57 ، توجه بیشتر محافل علمی و پژوهشی غرب، حول اندیشه شیعه و اسلام شیعی متمرکز شد. البته از قرنهای گذشته، شیعه هم به عنوان یک مذهبی از دین اسلام، مورد مطالعه و تحقیق مستشرقان قرار گرفته بود، منتها بیشتر جنبه آکادمیک و علمی داشت، اما با پیروزی انقلابی مردمی در ایران، با محوریت روحانیت شیعه، تمام توجه ها معطوف به تفکر اسلام شیعی گردید و مراکز مختلف شیعه شناسی، عمدتا زیر نظر نهادهای امنیتی، تأسیس شد و با به کار گرفتن محققین و پژوهشگران شیعه شناس، به واکاوی تفکرات شیعه پرداخته و دنبال رمزگشائی از انقلاب ایران بودند. هر چند که این مطالعات و تحقیقات در مورد شیعه، با رویکردی علمی و به صورت آکادمیک انجام می شده است، اما نتایج و خروجی این پژهشها، در خدمت سرویسهای امنیتی و جاسوسی دنیای غرب قرار گرفته و بر مبنای شناختی که از تفکر شیعی پیدا کردند، به برنامه ریزی کوتاه مدت و دراز مدت، با رویکردهای فرهنگی، هنری و سیاسی پرداختند.
یکی از اولی ترین نیازها در یک جنگ، شناخت دقیق دشمن و امکانات ایشان است و اگر شناخت یک طرف جنگ، از دشمن مقابلش، به حدی برسد که حتی طرز تفکر او و عقایدش را هم به خوبی بشناسد، قطعا در این مبارزه، پیروز میدان است! اگر یادتان باشد، چند وقت پیش، در بحث اینکه آیا ایران بمب اتم دارد یا نه؟، جرج بوش در یکی از سخنرانی هایش به این نکته اشاره کرد که ایران واقعا در پی دسترسی به بمب اتم است و این که می گویند ما دنبال بمب اتم نیستیم، واقعیت ندارد، چون اینها شیعه هستند و تقیّه می کنند!
یکی از اساتیدمان نقل می کرد که این بیانیه ای که جرج بوش بعد از حادثه 11 سبتامبر خواند، قبل از او، کارشناسان زیادی آن بیانیه را از منظرهای مختلف بررسی کرده بودند که از جمله آنها چند اسلام شناس بودند که آقای ولی نصر هم یکی از آنها بود( ولی نصر، فرزند دکتر سید حسین نصر، از اعضای اسلام شناس شورای روابط خارجی آمریکاست!)
دشمن ما بیدار است و ما را از جهت های مختلفی رصد می کند. هم به تاریخمان آشناست و هم کلام و فلسفه و فقهمان را می شناسد. دزد چو با چراغ آید، گزیده تر برد کالا!