جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: امام علي (ع) سرآمد مفسران قرآن

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    5,435
    مورد تشکر
    4,566 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    27

    امام علي (ع) سرآمد مفسران قرآن




    قرآن كه آخرين كتاب آسماني و معجزه گوياي خاتم پيامبران است ، جهت هدايت انسانها به راهي راست استوار از جانب پروردگار هستي بر بهترين و كاملترين بنده ي خود محمد بن عبد الله (ص) كه اسوه و الگوي كامل تمام براي بشريت و امين وحي و عبد خداست نازل شده است كه حاوي تمام نيازمنديهاي انسان و جوامع بشري است .
    قرآن درياي بيكراني از معرفت است كه هر كس به حد وسع خود مي تواند از آن بهره برد و با معيار قرار دادن آن در طول حيات خود ، ميزان و مقياسي جهت شناخت سره از ناسره براي او بدست مي آيد.
    اين معجزه ي جاويد نبي مكرم اسلام (ص) در طول 23 سال بر حسب شرايط و مقتضيات خاص بر پيامبر اسلام (ص) نازل گرديده و در طول اين مدت ، امير مؤمنان علي (ع) پسر عم و جانشين او ، دركنار پيام آور راستين ، از تمام جزئيات آيات قرآن به مدد تعليم نبي مكرم اسلام و عنايت الهي ، آگاهي يافت . چنانكه خود حضرت (ع) در خصوص آغاز وحي بر رسول خدا (ص) فرمود كه من صداي وحي را مي شنيدم .بنابراين قرآن با تمام وجود امام (ع) عجين بود .
    بدون ترديد بعد از مرتبه‌ي والاي پيامبر اكرم (ص) ، آن امام از مصادر تفسيري صحابيان به شمار مي‌آيد و آنان در تبيين و توضيح آيات از محضر آن حضرت (ع) مدد مي‌جستند . به اعتراف شيعه و سني ، علي (ع) اعلم از اصحاب پيامبر (ص(2) و آگاه بر تأويل و تنزيل قرآن بوده است و ديگر صحابه براي رفع ابهامات و سؤالات خود به وي مراجعه مي‌كردند .
    گروهي از صحابه ي رسول خدا (ص) در زمان حيات و پس از رحلت آن بزرگوار ، در تفسير قرآن مشهور بودند كه فريقين بر اين مطلب اتفاق دارند . سيوطي در اين باره مي نويسد :
    " در اين ميان ده نفر به تفسير قرآن شهرت يافته اند كه عبارتند از خلفاي اربعه ( ابوبكر ، عمر ، عثمان و علي بن ابيطالب ) ابن مسعود ، ابن عباس ، ابن ابي كعب ، زيد بن ثابت ، ابو موسي اشعري و عبدالله بن زبير. درميان خلفاي اربعه بيشترين تفسير قرآن از علي بن ابيطالب نقل شده است ؛ اما از سه خليفه‌ي ديگر به علت اينكه خيلي زود از دنيا رفته اند روايات تفسيري ، بسيار اندك است ." (3)
    ذهبي نيز پس از ذكر اين مطلب بيان مي‌كند :
    " علت اين امر كوتاهي دوران خلافت امام علي (ع) و فراغت او از امور حكومتي و طول مدت زندگي امام (ع) است . سه خليفه ديگر در زماني مي زيستند كه اغلب مردم به دليل مصاحبت با پيامبر (ص) به كتاب الهي آگاه بودند و نيازي به مفسران قرآن نداشتند . افزون بر اين ، اشتغال به امور خلافت ، مانع از پرداختن آنان به تفسير قرآن مي شد ؛ ولي در زمان حيات علي (ع) قلمرو ي دولت اسلامي گسترش يافت و ورود غير عربها به حوزه‌ي اسلام فزوني پيدا كرد و نيازمندي به تفسير و تبيين قرآن بيشتر شد."
    زرقاني نيز پس از بيان اين مطلب ، اشاره مي‌كند: " كه علاوه بر اين دلايل ، ويژگيها و امتيازاتي چون باروري انديشه ، گستردگي دانش و روشنايي دل و روان از عوامل مهمي است كه علي (ع) را در زمينه‌ي تفسير قرآن ، در مقام بالاتري از ديگر خلفا قرار داده است ."(5)
    به گواه روايات و شواهد فراوان ، اعراب آن زمان و اصحاب پيامبر(ص) در شناخت قرآن و آگاهي بر اسرار زبان با يكديگر برابر نبودند و عده‌اي بر عده ي ديگر برتري داشتند تا آنجا كه برخي همه‌ي قرآن را محكم و گروهي ديگر همه را متشابه مي‌دانستند .
    ميزان آگاهي و اشراف آنان بر قرآن يكسان نبود و همه ي آنان برمعارف قرآن ، عام و خاص ، ناسخ و منسوخ ، محكم و متشابه آگاهي نداشتند ، لذا تفسيرهاي آنان از قرآن متفاوت بوده است . در مصاحبت و همنشيني با پيامبر (ص) و فهم سخنان ايشان نيز همگان توفيق يكساني نداشتند . برخي از صحابه را هيبت و حشمت رسول مانع مي‌شد از اينكه سؤالي مطرح كنند و برخي نيز همچون علي (ع) به گواه مورخان و مفسران ، نزديكترين فرد به پيامبر (ص) و مصاحب هميشگي او بود . علي (ع) درباره‌ي معاني قرآن و سخنان حضرت (ص) فراوان سؤال مي‌كرد و پيامبر (ص) نيز در تعليم امام (ع) تلاش زيادي مبذول مي‌داشت .
    ابوبكر ، عمر ، عثمان و ديگر صحابه در احكام دين با حضرت (ع) مشورت مي‌كردند و سخن او را حجت مي دانستند و به دانش و فضايل او اعتراف مي كردند .(6)
    علامه‌ي اميني در اثر خود صفحاتي را به محدوده دانش خليفه اختصاص داده و به شواهد و نمونه‌هايي از جهل عمر به معاني كتاب خدا و احكام دين اشاره كرده است. (7) در يكي از اين نمونه ها چنين آمده است :
    " عمر زني را كه در شش ماهگي وضع حمل كرده بود ، امر رجم كرد ، اين خبر به علي (ع) رسيد ، فرمود بر او رجم نيست ، چون عمر بر اين امر آگاه شد ، شخصي را نزد علي (ع) فرستاد تا سبب را پرسد ، حضرت فرمود : بر اساس نص قرآن ايام رضاع ، دو سال كامل است و مدت حمل تا ايام جدا كردن از شير ، سي ماه است، پس ايام حمل شش ماه مي باشد مراد در آيه والوالدات يرضعن و اولادهن حولين كاملين لمن اراد ان يتم الرضاعه (8) و آيه «و حمله و فصاله ثلاثون شهراً (9)» اقل ايام حمل است .
    عمر پس از شنيدن اين سخن گفت : اللهم لا تبقني لمعظله ليس لها ابن ابيطالب ( بار خدايا مرا با مشكلي فرو مگذار كه علي بن ابيطالب براي حل آن حاضر نباشد) (10) "
    همچنين او در قسمت ديگري از بحث خود ، بخشي را تحت عنوان " جهل الخليفه بمعني الاب " مطرح كرده و نوشته است :" عمر بن خطاب بر منبر رفت و قرائت سوره عبس را آغاز كرد تا به آيه فانبتنا فيها حباً و عنباً و قصباً و زيتوناً و نخلاً و حدائق غلباً و فاكههً و اباً (11) رسيد . آنگاه گفت : همه آنچه را در آيه آمده است را شناختيم ؛ اما معناي اب چيست ؟ پس از آن درنگي كرد و گفت : هان عمر ، تكلف است ، به تو چه كه معناي اب روشن نيست . آنچه از قرآن آشكار است برگيريد و عمل كنيد و آنچه را نمي فهميد به خداواگذار كنيد .(12)
    سرگشتگي و جهل عمر نسبت به معناي كلاله و مراجعات مكرر او به پيامبر (ص) براي فهم معناي آن و ناداني او نسبت به تأويل آيات ، همچنين موضع خشن وي در برخورد با كساني كه كه از فهم آيات سؤال مي‌كردند ، در صفحات تاريخ به چشم مي خورد .
    با توجه به اين شواهد ، قول برخي از نويسندگان ( مانند ذهبي و سيوطي ) كه علل محدوديت روايات تفسيري سه خليفه ( ابوبكر ، عمر و عثمان ) را اشتغالات حكومتي و عدم نياز به مفسران قرآن مي دانند ، قابل تأمل است ؛ زيرا قبل از هر چيز محدوديت دانش و آگاهي آنان به كتاب خدا موجب گشته است روايات تفسيري اندكي از ايشان نقل شود و بر عكس فراغت امام علي (ع) از امور حكومتي تنها دليل استوار بر افزوني روايات تفسيري آن حضرت (ع) نيست . ضمن آنكه علت كم بودن روايات تفسيري ديگر خلفا، تقدم زماني و وفات آنان نسبت به امام (ع) نيست . دليل اين مدعا آن است كه از عثمان كه تنها پنج سال قبل از علي (ع) از دنيا رفته ، آثاري از تفسير قرآن بر جاي نمانده است . بدون شك برتري دانش و آگاهي امام (ع) بر كتاب خدا در مقايسه با سه خليفه ديگر ، مهمترين سببي است كه امام (ع) را در مقام برترين مفسران و آگاهان به قرآن قرار داده است
    1- يونس/57
    2- عزالدين ابن اثير - اسد الغابه في معرفه الصحابه - ج 4 - ص 400
    3- جلال الدين السيوطي - الاتقان في علوم القرآن - ترجمه سيد مهدي حائري - ج 2 - ص 1227
    4- محمد حسين ذهبي - التفسير و المفسرون - ج1 - ص 68
    5- محمد عبد العظيم زرقاني - مناهل العرفان في علوم القرآن - ج 2 - ص 17
    6- عبد الحسين احمد اميني - الغدير في الكتاب و السنه و الادب - ج 6 - ص 65
    7- همان - ص 335-380
    8 - بقره/223
    9 - احقاف/15
    10- عبد الحسين احمد اميني - همان - ج 6 - ص 65 و ابن شهر آشوب - مناقب آل ابيطالب - ج 2 - ص 39
    11- عبس/27
    12 - عبد الحسين احمد اميني - الغدير في الکتاب و السنه و االادب- ج 6 - ص 85


    دست به دست من بده
    پا به پای من بیا
    نگو امروز مال ما
    بگو فردا رو میخوام


    به لطف الهی فردا از آن ماست....





اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود