-
۱۳۸۷/۰۵/۱۱, ۱۵:۰۳ #1
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,987 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
آثار احسان به ديگران
معنا و مفهوم احسان
احسان ونيكوكاري از اموري است كه در حوزه عمل اجتماعي و هنجارهاي پسنديده قرار مي گيرد و يكي از فضيلت هاي اخلاقي نيز به شمار مي رود و هر كسي كه از فطرت سالم برخوردار باشد زبان به ستايش و تحسين اهل احسان و نيكوكاران مي گشايد.
در آموزه هاي قرآني براي احسان معاني سه گانه اي بيان شده است كه يكي از معاني آن ارتباط تنگاتنگي با مساله ايمان و ارتباط انسان با خدا دارد و در حقيقت در حوزه هاي شناختي و بينشي و نگرشي معنا و مفهوم مي يابد. اين معنا از احسان به نوعي در حوزه عرفان اسلامي نيز قرار مي گيرد. از اين رو عارفان برجسته اسلامي، فصلي مهم را به آن اختصاص داده اند و حتي فناري در كتاب مصباح الانس، بخش مهم و نخستين آن را به بيان مقام احسان و ارزش و مكانت آن اختصاص داده و بدان پرداخته است. اين معنا را مي توان در حوزه خاص قرار داد و از آن به عنوان مقامات عرفاني ياد كرد.
به نظر مي رسد تفكيك وجدايي ميان مفاهيم احسان به سختي امكان پذير است و نمي توان مرزهاي روشني براي هر يك از معاني آن ترسيم كرد؛ زيرا ميان هر يك از آنها چنان پيوستگي وجود دارد كه تفكيك و جدايي تنها به شكل مفهومي و تجريدي انجام مي شود و در عمل به دور از حقيقت و واقعيت است. به اين معنا كه ميان بينش و نگرش وگرايش انساني پيوندي استوار وجود دارد؛ چنان كه ميان احسان به معناي انجام كارهاي نيك و يا به معناي نيكي به ديگران و يا به معناي انجام كامل و شايسته كاري، ارتباط تنگاتنگي وجود دارد.
بنابراين اگر گفته شود كه شخصي كارهاي نيك و پسنديده اي انجام مي دهد و آن را تنها مرتبط به امور عرفاني بدانيم در حقيقت نيكي به ديگران را ناديده گرفته ايم چنان كه انجام كامل و شايسته كاري را نيز به دست فراموشي سپرده ايم. به سخن ديگر شخصي كه كاري نيك انجام مي دهد در همان حال مي تواند اين نيكي و احسان را در حق ديگري به شكل شايسته و كامل انجام دهد. به عنوان نمونه اگر شخصي نسبت به ديگري خدمتي شايسته انجام دهد و در آن تنها رضا و خشنودي خدا را بجويد، او به هر سه معناي احسان عمل كرده است. بلكه مي توان گفت كسي كه نيكي كند و مصداق احسان باشد نمي تواند انساني غير مومن باشد و اين عمل وي نمي شود به دور از تاثيرگذاري در زندگي ديگران و به طور ناقص انجام پذيرد؛ زيرا احسان به معناي نيكوكاري و انجام عمل نيك به طور شايسته و پسنديده و بي هيچ گونه منت و تقاضا و خواهشي است. از اين رو همه حوزه بينشي و نگرشي و گرايشي انسان را دربر مي گيرد.
قرآن محسنان را كساني دانسته است كه ايمان به خدا، رسول، قرآن و آخرت دارند و در كنار رسول در اين راه تلاش مي كنند و به ديگران نيكي مي كنند و اين نيكي آنان به گونه اي شايسته و كامل انجام مي گيرد. از اين رو گفته مي شود احسان در مفهوم قرآني آن با آن كه به نظر مي رسد داراي معاني ومصاديق سه گانه اي است ولي همه اين معاني و مصاديق در حقيقت بازتاب معناي واحدي است.
برخي بر اين باورند كه احسان به معناي نيكي به ديگران با احسان به معناي انجام دادن كارهاي نيك متمايز است و در آيات قرآني نيز كاربردي متمايز از هم دارد؛ زيرا از آن جا كه در پاره اي از مصاديق آن، فوايد احسان، بيش از فرد نيكوكار متوجه افرادي است كه نيكي به آن ها به سبب وضع خاصي كه دارند، سفارش شده است و در مواردي نيز هيچ منفعتي براي نيكي كننده و نيكوكار نداشته و نيازي از وي را برطرف نمي كند، چنان كه اين معنا در ارتباط خدا با انسان و انسان با ديگران به چشم مي خورد.
هرچند نيكي در ارتباط خدا با انسان و يا ديگر موجودات هستي، منفعتي را متوجه خدا نمي سازد ولي اين بدان معنا نيست كه تفاوت معنايي وجود دارد؛ زيرا احسان در اصل به معناي نيكي بدون چشم داشت منفعت و سود است. به اين معنا كه احسان به معناي انجام دادن كارهاي نيك و پسنديده به طور كامل و شايسته و بي هيچ چشم داشتي از سوي شخص است. بنابراين اگر كاري پسنديده و شايسته همراه با نقص و يا منت و منفعت جويي انجام پذيرد به عنوان مصداق احسان قرار نمي گيرد. احسان زماني تحقق مي يابد كه شخص بي هيچ چشم داشتي كاري نيك را به طور كامل و شايسته انجام دهد. بنابراين كارهايي كه خداوند نسبت به انسان و يا هر موجود ديگري انجام مي دهد به عنوان مصداق احسان بشمار مي رود.
مصاديق احسان خداوند
در آيات قرآن، نيكي خداوند به بندگان چه در دنيا و آخرت و چه در زمينه نيازهاي روحي و رواني يا در حوزه امور مادي به عنوان مصداق احسان شمرده شده است. از اين رو قرآن از زبان حضرت يوسف تبيين مي كند كه رهايي وي از زندان و بازگشت خانواده به سوي او از مصاديق احسان خداوند به آن حضرت بوده است. آن حضرت(ع) مي فرمايد: قد اخرجني من السجن و جاءبكم من البدو من بعد ان نزع الشيطان بيني و بين اخوتي (يوسف آيه 100) در اين آيه آمدن خاندان يعقوب(ع) به سبب جاي گزيني زندگي به مصر به جاي باديه نشيني، رهايي آنان از خشك سالي و نيز قحطي به دنبال مرگ احشام، هم چنين پايان دادن به جدايي يوسف(ع) و خانواده اش نيكي خدا به وي خوانده شده است. (مجمع البيان ج5 ص406 و الميزان ج11 ص 247)
قرآن ثروت و دارايي را نيز مصداقي از نيكي خدا برمي شمارد (قصص آيه 76) و گنج قارون را از زبان بني اسرائيل احسان خدا به وي مي داند. (قصص آيه 76)
بنابراين هرگونه نعمتي كه خداوند به انسان مي بخشد به جهت آن كه كار نيك كامل و شايسته و بي هيچ چشم داشت و منتي است، به عنوان مصداق احسان مي باشد. اين گونه است كه مي توان گفت احسان معنايي واحد دارد و تفاوت هاي بيان شده از سوي برخي نمي تواند چندان مهم و تأثيرگذار ارزيابي شود و تفاوت هاي مفهومي آن به گونه اي نيست كه بتوان روي آن تأكيد كرد به ويژه آن كه از جهت مصاديق داراي گستره يك سان مي باشد.
ناگفته نماند كه مصاديق احسان گاه با مفاهيم پردامنه ديگري چون تقوا و ايمان و عمل صالح يگانه مي شود و در كاربردهاي قرآني تفاوتي ميان احسان و آن ها گذاشته نمي شود. (آل عمران آيات 133 و 134 و نيز كهف آيه 30 و يوسف آيه 90 و نيز زمر آيه 33 و 34)
احسان به پدر و مادر سرآمد همه ی نيكي ها
انسان مي بايست به عنوان جانشين خداوند رفتاري مبتني بر احساس را در پيش گيرد تا خلافت الهي خويش را بنماياند.
احسان و نيكوكاري حوزه اي خاص را دربرنمي گيرد بلكه همه حوزه هاي زندگي از عواطف، گفتار و رفتار را شامل مي شود. قرآن نيكي را نسبت به برخي از افراد جامعه كه توجه بيش تري را مي طلبند مورد تأكيد قرار داده است. از جمله كساني كه احسان در حق آنان مورد تأكيد و ترغيب قرار گرفته، احسان و نيكي به والدين است. در قرآن بيش از ده بار و به طور معمول پس از توحيد و اعتقاد به وحدانيت خداوند از مردم خواسته شده كه در حق پدر و مادر احسان كنند.
در بينش و نگرش قرآني نقش پدر و مادر در زندگي هر كسي در حد ايمان به وحدانيت خداوند است. كسي كه به خدا ايمان دارد مي بايست به احسان به پدر و مادر بينديشد و در اين راه كوتاهي نكند. قراردادن احسان به والدين در كنار توحيد به معناي آن است كه در بينش قرآني نمي توان از ايمان و توحيد به خدا سخن گفت درحالي كه در حق پدر و مادر نيكي نكرد.
ملازمه يكتاپرستي و احسان به پدر و مادر
پدر و مادر در طول توحيد قرار دارند و پس از خداوند تنها كساني كه مي بايست مورد توجه و اهتمام قرار گيرند ايشان هستند. كسي كه به گمان خويش به خداوند و توحيد باور دارد ولي از احسان به پدر و مادر خودداري مي ورزد نمي تواند مدعي توحيد واقعي باشد؛ زيرا هر بينش و نگرشي مي بايست در رفتار و برخوردهاي انساني بروز كند. كسي كه در حق پدر و مادر نيكي نمي كند بايد در ايمان و توحيد خود ترديد كند؛ زيرا قرآن ميان توحيد شخص و احسان به پدر و مادر نوعي ملازمه قرار داده است.
بنابراين باورمندان به توحيد در حوزه هاي عاطفي و گفتاري و رفتاري بايد در حق پدر و مادر احسان كنند و نيكوكاري در حق ايشان را اصل نخست و بديهي برشمارند. (بقره آيه 38 و نيز نساء آيه 63 و نيز انعام آيه 115 و آيات ديگري كه توحيد و احسان به والدين را در كنار يك ديگر مطرح مي سازد.)
خداوند با تأكيد بر احسان به پدر و مادر مي كوشد تا جايگاه ويژه اي براي آنان پديد آورد و حق ايشان را به درستي بشناساند. گفتار نرم و نيكو و سنجيده و در نهايت فروتني و از سر مهر و محبت و شفقت از نمونه هاي مصداقي احسان است كه خداوند به آن اشاره مي كند. كمك مالي و تأمين نفقه و هزينه هاي ايشان نيز بخشي ديگر از مصاديق احسان شمرده شده است.
بايد دانست كه خودداري از برخوردهاي اهانت آميز و يا دستور به بازداري مردم از اين گونه رفتارها در حكم احكام عادي شمرده مي شود؛ زيرا هر كسي از اين حق برخوردار است كه مورد اهانت و تعرض و تعريض قرار نگيرد و تفاوتي ميان پدر و مادر و ديگران در اين بخش نيست. پس اگر خداوند به مردم فرمان مي دهد كه نسبت به پدر و مادر اهانت نورزيد و يا اف به كار نبريد به معناي اين است كه اين، حكم عادي و پيش پاافتاده اي است كه مي بايست در حق همگان انجام شود.
افرادي كه در يك محيط با هم ديگر به سر مي برند پس از مدتي با يك ديگر الفت گرفته و رفتارهاي ايشان از حالت ادب اجتماعي بيرون مي رود و به جهت اختلاف در برخي از سليقه ها و مسائل ممكن است متعرض هم شوند. اين گونه است كه از كساني كه با هم زندگي مي كنند خواسته شده است همواره ادب را رعايت كنند.
درباره پدر و مادر انسان بايد فراتر از ادب اجتماعي عمل كند و در حق ايشان احسان روا دارد. به ويژه زماني كه با آنان در يك جا به سرمي برد و يا آنان در سن پيري قرار مي گيرند.
اين زمان پدر و مادر به جهت كاهش توان رفتار اعتدالي و عدم كنترل رفتار و حركات ممكن است عصباني شوند از اين رو مي بايست شخص با توجه به اين وضعيت پيش آمده در حق پدر و مادر احسان بيش تري به عمل آورد.
قرآن با آوردن واژه رحم و رحمت مي كوشد تا عواطف مردمان را نسبت به پدر و مادر تقويت كند. آنان كه در سن پيري و كهولت از ناتواني جسمي و حتي بياني و انديشه اي رنج مي برند نياز به چيزي دارند كه در اصطلاح رحمت ناميده مي شود. شخص مي بايست نسبت به پدر و مادر رحم بورزد و عواطف خويش را نسبت به آنان بروز دهد و با رحمت با آنان برخورد كند. (نگاه كنيد: اسراء آيه 32 و 42 و نيز نساء آيه 63)
قرآن با يادآوري رنجي كه مادر در هنگام بارداري و شيرخوارگي و كودكي فرزند مي برد از او مي خواهد كه در حق ايشان احسان و رحمت را مراعات كند. آيه 51 سوره احقاف در حقيقت با بيان اين رنج ها و سختي ها سفارش بيش تري را نسبت به مادر به عمل مي آورد. در حقيقت با بيان اين مسايل مي كوشد تا انسان را تشويق كند كه در حق مادر محبت و احسان بيش تري بنمايد؛ به ويژه كه مادر از نظر عاطفي از حساسيت بيش تري برخوردار است و واكنش هاي وي بر اساس آن شكل مي گيرد.
فرزند نمي بايست در برابر احسان خويش به پدر و مادر منتظر پاداشي باشد و اگر آنان حتي با وي خشونت و تندي نمودند از آنان برنجد.
كمك به خويشاوندان
از ديگر كساني كه قرآن احسان نسبت به آنان را مورد تشويق قرار داده، كمك مالي به خويشان و بستگان است. يتيمان و بيچارگان و همسايگان دور و نزديك و نيز دوستان بسيار نزديك و هم نشين و در راه ماندگان نيز از جمله كساني هستند كه مي بايست بي هيچ چشم داشتي به آنان احسان كرد. (نساء آيه 63 و 73)
قرآن بيان مي كند كه احسان به ديگران در حقيقت احسان به خويشتن است چنانكه مي فرمايد: ان احسنتم احسنتم لانفسكم (اسراء آيه7)؛ زيرا شخص با احسان و نيكوكاري، شخصيت خود را كامل مي گرداند و در تحقق تكامل وجودي خويش مي كوشد. اگر انجام اعمال پسنديده و نيك، انسان را از خسران رهايي مي بخشد و مصداق انسان پيروز و فائز مي شود به اين معناست كه انسان در يك فرآيندي خود را از نقص به كمال مي رساند. به اين معنا كه انسان در اصل به جهت از دست دادن سرمايه وجودي خويش در زيان و خسران به سرمي برد و هيچ كسي از اين قانون مستثني نيست مگر آناني كه خود را شناخته و پس از شناخت خويش و حق در راستاي رهايي از نقص و خسران با كارهاي نيك تلاش مي كنند. از اين روست كه مي توان گفت احسان به ديگران به معناي احسان به خويشتن خويش است و كسي كه به ديگري احسان مي كند پيش از آن كه اين احسان و فوايد آن به ديگري برسد به خود وي رسيده است؛ زيرا با اين بينش و نگرش احساني خويش، توانسته است از زيان و خسران رهايي يابد و از بركت احسان، خود را به تكامل برساند و شخصيت و شاكله وجودي خويش را كامل گرداند.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۱۱/۰۵, ۲۱:۲۳ #2
انفاق آثار فراوانی در جامعه دارد که در اینجا به صورت مختصر به برخی از آثار آن اشاره خواهیم کرد:
1. با پرداخت انفاق جامعه از حالت بیتفاوتی در آمده و همه در برابر همدیگر احساس مسؤولیت میکنند.
2. پرداخت انفاق نشانهی ارتقای سطح فرهنگ جامعه در کمک و یاری همدیگر است.
3. انفاق سبب میشود که جامعه از بسیاری از بیماریهای روانی و حتی جسمی رهایی یابد. مثلاً با بهبود وضعیت اقتصادی خانوادههای فقیر وضعیت بهداشت عمومی جامعه بهبودی مییابد و ... .
4. همچنین انفاق باعث شکوفایی اقتصاد جامعه میگردد؛ به این خاطر است که قرآن ثروتمندانی را که مال و ثروتشان را انباشته میکنند و انفاق نمیدهند، به عذاب دردناکی تهدید مینماید؛ چرا که اسلام میخواهد این سرمایهها وارد بازار اقتصاد و تجارت شوند و بیهوده راکد نمانند:
... وَالَّذِینَ یکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلا ینفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ[1] یعنی: ... و کسانی که طلا و نقره را اندوخته میکنند و آن در راه خدا خرج نمی نمایند، آنان را به عذاب بسیار دردناکی مژده بده.
5. اگر این عمل بهصورت یک مشارکت گروهی در جامعه تکامل پیدا کند، باعث میشود که ریشهی فقر و تنگدستی از بین برود و تضاد طبقاتی جامعه به حداقل برسد. امروزه در بیشتر کشورها بین ظالم و مظلوم، سرمایهدار و فقیر، کارفرما و کارگر جنگ و درگیری است؛ زیرا مظلوم و فقیر و کارگر حقوقشان پایمال میگردد؛ ولی در اسلام بهخاطر پرداخت انفاق چنین نزاعی پیش نمیآید و انفاق در واقع یک نظام اجتماعی است که با کاستن از فاصلهی طبقاتی میان ثروتمندان و مستمندان، در پی رفع نیازمندیها و مشکلات اقشار مستضعف و ناتوان جامعه و زدودن بغض و کینه و حسدورزی در میان ثروتمندان و مستمندان است. اسلام نمیپذیرد در میان جامعه کسانی یافت شوند که از تأمین روزی کافی و لباس و مسکن و سر پناهی برای خود ناتوان باشند، در حالی که عدهای به انباشت ثروت و اسراف و تبذیر بپردازند. بدین ترتیب اسلام به مسلمانان آموخته است که همچون پیکر واحدی باشند که چون روزگار عضوی از آنان را به درد آورد دگر عضوها قرار و آرامشی نداشته باشند.
6. یکی دیگر از ویژگیهای زکات این است که هنگام وقوع شرایط خاص، سطحِ اقتصادی جامعه را در حدِ کفایتِ افراد، محافظت نموده و تغذیهی گروههای مختلف جامعه را بر عهده میگیرد و منافذ فقر و نیاز را در جامعه مسدود میسازد. زکات به عنوان یک حق مسلّم، ضامن و حامی افراد جامعه در مقابل خطرات موجود در جامعههای بزرگ و عوامل ایجاد فقر و احتیاج است.[2]
7. یکی دیگر از ویژگیهای زکات این است که بسیاری از عوامل و علل بیکاری را از بین میبرد؛ یکی از مهمترین علل بیکاری فقر است و شخص فقیر، کم ترین مقدار مالی ندارد تا با آن صنعت و شغلی فراهم سازد؛ لیکن قانون زکات هرگاه به شیوهی کامل اجرا شود، به فقیر این فرصت را میدهد تا مقداری از مال زکات را برای شروع کار و پیشهی مشروعِ خود، به کار گرفته و تخصص و لیاقت خود را به ظهور برساند. [3]
8. پرداخت انفاق موجب جلب محبت زکات دهنده در دل افراد جامعه بهویژه مستمندان میگردد؛ بدین علت که انفاق رابطهی ثروتمندان (انفاق دهندگان) و انفاق گیرندگان را بر اساس تعاون و همکاری و برادری و همدردی استوار میسازد، باعث ایجاد روحیهی اخوّت و برادری شده و محبّت ثروتمندان را در دل نیازمندان جای میدهد. مستمندان که میدانند هر چقدر سرمایهی ثروتمندانی که انفاق مال خود را پرداخت میکنند، بیشتر باشد، سهم آنان هم بیشتر خواهد شد، طبیعی است که همواره با دعای خیر خود و هر وسیلهی ممکن دیگر، خواستار ازدیاد مال و ثروت آنان خواهند شد. از این روی پیامبرr فرموده است:
«حصِّنوا أموالکم بالزکاة»[4] یعنی: «اموال خود را بهوسیلهی پرداختن زکات محفوظ بدارید.»
آنچه که مورد نظر اسلام است این است که همهی مردم زندگی خوب و سعادتمندی داشته باشند و در کمال رفاه و آسایش بسر ببرند و از برکات آسمانی و زمینی بهرهمند گردند و همواره احساس سعادت و خوشبختی و آرامش روحی و روانی بکنند و با تحدّث به نعمات الهی زندگی دنیا را با صفا و صمیمیت در کنار هم سپری نمایند.
بدون تردید مهمترین وسیله برای تحقق این هدف و بر طرف ساختن پدیدهی نیازمندی و درماندگی و احساس حقارت فردی و اجتماعی در وجود اشخاص کم درآمد و بیپناه، پرداخت انفاق است. برای رسیدن به چنین مطلوبی توجّه به کیفیت و شرایط پرداخت انفاق و نیز چگونگی تشخیص «مستحقّین زکات» بسیار ضروری است که پرداختن به این بحث خود مجالی دیگر میطلبد.
آثار انفاق در زندگی گیرندهی انفاق:
انفاق علاوه بر آثار و برکاتی که در زندگی فرد انفاق دهنده دارد، بر زندگی گیرندگان انفاق نیز تأثیر میگذارد و آنان را از فقری که پیامبرr آن را مقدمهی کفر دانسته و خود نیز از آن به خدا پناه برده است، نجات میدهد و یک زندگی با عزت و سعادتمند را برای آنان فراهم میکند.
همچنانکه بیان شد، انفاق همچنین درون فقرا و مستمندان و درماندگان گیرندهی انفاق را از حسد و کینه نسبت به ثروتمندان پاک میگرداند، چون انسان مستمندی که با فقر دست و پنجه نرم میکند در حالی که افراد ثروتمند دور و بر او توجهی به او نمینمایند و به او در رفع نیازهایش یاری نمیرسانند، بدیهی است که نسبت به آنان کینه به دل می گیرد و به آنان حسد میورزد. در چنین محیطی هرگز آن اخوت ایمانی و اخوت انسانی که مورد نظر اسلام است تحقق پیدا نمیکند. امّا در جایی که انفاق پرداخت میشود، و شخص غنی بر اساس آیهی ...وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ...[5] از روی محبّت و دلسوزی و بهخاطر رضای خدا مقداری از مال خود را به فقرا میبخشد، شخص نیازمند هم جواب محبّت او را با محبّت میدهد.
از این روی اسلام فریضهی زکات را واجب کرده است تا با رفع نیازهای مستمندان و فراهم کردن شرایط زندگی با عزت و سعادتمند برای آنان بغض و کینه و حسد را از درون آنان بزداید و فضایی آکنده از مهر و محبت و اخوت و برادری فراهم آید و مستمندان احساس کنند که مال و ثروت ثروتمندان مال آنان و قدرت ثروتمندان، قدرت آنان است.
منابع و ارجاعات
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- قرآن کریم، سورهی توبه، آیهی 34.
[2]- الخن مصطفی و البغا مصطفی و الشربجی علی، فقه منهجی ... ص 300.
[3]- الخن مصطفی و البغا مصطفی و الشربجی علی، فقه منهجی ... ص 300.
[4] - المعجم الکبیر و سنن البیهقی الکبری.
[5] - بقره / 177 یعنی: «... و مال را با و جود علاقهای که بدان دارد به خویشاوندان و یتیمان و...دهد ... .»
-
تشکر
-
۱۳۹۱/۰۶/۱۰, ۱۳:۴۲ #3
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۹۰
- نوشته
- 593
- مورد تشکر
- 733 پست
- حضور
- 2 روز 23 ساعت 33 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
احسان به ديگران، شكر نعمتهاي الهي
خدا به تو احسان كرده است. مي فرمايد: به قارون ميگفتند: «أَحْسِن» (قصص/77) به ديگران احسان كن. «كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْك» خدا به تو احسان كرده است. تو هم به ديگران احسان كن. «أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّه» قرآن بزرگترين آيهاش، بزرگترين آيات قرآن كه يك صفحه و چهارده سطر است، آيهي چهارده سطري ما در قرآن نداريم. فقط يك آيه داريم. آن هم مربوط به حقوق است. در آن حقوق ميگويد: «وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُب» (بقره/282) اگر دو نفر معامله دارند، سواد ندارند، به يك نويسنده گفتند: اين سند را براي ما تنظيم كن، بنويس، ناز نكن «كَما عَلَّمَهُ اللَّه»! «كَما عَلَّمَهُ اللَّه» يعني خدا به تو سواد داده است. به شكرانهي اين سواد حالا يك نامه براي ايشان بنويس. «أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّه» به شكرانهي اين پول، پول بده. به شكرانهي اين سواد، سواد بده. به شكرانهي اينكه شما يك پزشك از اين روستا هستيد، در سال پنج بار خودت در اين روستا برو، يك اتاق بگير، و بگو: من بچهي اين روستا هستم. رفتم درس خواندم پزشك شدم. به شكرانهي اينكه آب و هواي اين روستا را خوردم، سالي پنج روز در اين روستا ميآيم. هر آيتاللهي سالي ده روز، بيست روز وطن خودش برود. از شيراز است، شيراز برود. از اردبيل است، اردبيل برود. از تبريز است، تبريز برود. اگر سالي چند روز در شهر خودمان باشيم، در روستاي خودمان باشيم همه به نوا ميرسند. اين هم يك معناي عدالت است. خيلي كار داريم تا عدالت شود.
بعد از سي و دو سال چشممان را باز ميكنيم ببينيم اِ... در درون خودمان عدالت نيست. يعني يك پولي كه در صدا و سيما ميآورند خرج دين كنند، يك ميليارد ششصد ميليون، هفتصد ميليون با كم و زيادش براي صد هزار تا حاجي خرج برميدارد. آنوقت نماز و امر به معروف و خمس و زكات ونميدانم عفاف و همه دين را دويست ميليون ميدهند، به حج ششصد ميليون ميدهند. خوب ببينيد ما در خودمان هم عدالت نيست. راستش را بخواهيد. عادل كسي است كه همه را با يك چشم ببيند. ما بايد به سمت اين برويم كه همه چيز يك شكل باشد. به چه دليل يكبار در يك خيابان پنج تا روضهخواني است و يك روستا هيچ آخوندي نميرود؟ من خودم عادل هستم؟ خودم خواسته باشم وجداناً خودم را محاكمه كنم نمرهي صفر به خودم ميدهم. حالا مردم هرچه ميخواهند بگويند، بگويند. «و كم من ثناء جميل لست أهلا له نشرته» در دعاي كميل ميگويد: خدايا يك خوبيها را در دهان مردم مياندازي، ولي تو كه ميداني من اينطور نيستم.
درسهایی از قرآن
12/12/89
-
۱۳۹۲/۰۷/۲۳, ۱۲:۲۵ #4
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۱
- نوشته
- 3,678
- مورد تشکر
- 5,210 پست
- حضور
- 23 روز 19 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
احسان و نیکوکاری از اخلاق پسندیده و یکی از فضیلتهای اخلاقی به شمار میرود. و همیشه به عنوان فضلیت انسانی و عبادتی بزرگ، از سوی انسانها مورد توجه قرار گرفته است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «هر کس نیازی از برادر مؤمنش را برآورد مانند آن است که عمری خدای بزرگ را عبادت کرده باشد.»[1]
حقتعالی در آیه 77سوره قصص میفرماید: « به مردم احسان كن همانگونه كه خداوند به تو احسان كرده است.»
انسان مسلمان باید در پی رفع حوایج برادر مسلمان باشد و سعی كند تا می تواند به هر صورت ممكن آنان را کمک کند، زیرا در روایت آمده است: «هرگاه مسلمانی رفع گرفتاری مسلمانی را میكند خداوند به او خطاب مینماید كه پاداش تو بر من و برای تو غیر از بهشت را نمی پسندم.»[2]
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «بشتابید و رغبت كنید در احسان و نیكی به برادران ایمانی خود و از اهل احسان به مردم باشید چون بهشت دری دارد به نام احسان، از آن در وارد نمیشود مگر كسی كه در دنیا احسان كرده باشد. البته بنده ای كه در پی حاجت برادر مومنش می باشد خداوند دو فرشته بر او می گمارد یكی طرف راست و دیگری در طرف چپ كه برای او طلب آمرزش می كنند و از خداوند برآورده شدن حاجت او را می خواهند.»[3]
امام رضا علیهالسلام فرمودند: «بهترین و نیکوکارترین زندگی از آن کسی است که زندگی دیگران در کنار زندگی او تامین شود.»[4]
احسان و نیکوکاری و کمک به انسان های ضعیف و ناتوان، آثار و پیامدهای ارزنده و مثبتی را در دنیا و آخرت به دنبال دارد:
1-دوستی و محبت :احسان و نیکوکاری باعث ایجاد دوستی و صمیمت بین افراد جامعه میشود. زیرا بطور طبيعي دلها به سوي کسي که نيکي مي کند ، متمايل مي شود.
2-سعادت دنیوی: حقتعالی در قرآن کریم میفرماید: «فئاتهم الله ثواب الدنیا و حسن ثواب الاخره و الله یحب المحسنین.»[5]؛ «خداوند پاداش این جهان، و پاداش نیک آن جهان را به آنها داد و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.»
و در آیه دیگری می فرماید: «وقیل للذین اتقوا ماذا انزل ربکم قالوا خیرا للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنه و لدار الاخره خیر و لنعم دارالمتقین.»[6]؛ «و هنگامی که به پرهیزگاران گفته می شد: پروردگار شما چه نازل کرده است؟ می گفتند: خیر وسعادتبرای کسانی که نیکی کردند در این دنیا نیکی است و سرای آخرت از آن هم بهتر است و چه خوب است سرای پرهیزکاران.»
و در آیه 26 سوره یونس میفرماید: « کساني که نيکي کردند ، پاداش نيک و افزون بر آن دارند و تاريکي و ذلت ، چهره هايشان را نمي پوشاند . آنان اهل بهشت هستند و جاودانه در آن خواهند ماند.»
ادامه دارد...
ویرایش توسط سمیع : ۱۳۹۲/۰۷/۲۳ در ساعت ۱۲:۳۲
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۲/۰۷/۲۳, ۱۲:۳۱ #5
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۱
- نوشته
- 3,678
- مورد تشکر
- 5,210 پست
- حضور
- 23 روز 19 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
3-آمرزش گناهان: از جمله مواردی که باعث می شود انسان آثار گناه و خطاهایش از بین برود و حتی آن را تبدیل به حسنات نماید، احسان و نیکوکاری در حق بندگان خدا و خدمت به مخلوقات الهی است. خدای سبحان در سوره هود آیه 114 می فرماید: «و اقم الصلوه طرفی النهار و زلفا من الیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکری للذکرین.»؛ «در دو طرف روز و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سیئات و آثار آنها را از بین می برد. این تذکری است برای کسانی که اهل ذکر هستند.»
و نیز میفرماید: «لهم ما یشاءون عند ربهم ذلک جزاء المحسنین، لیکفر الله عنهم اسوا الذی عملوا و یجزیهم اجرهم باحسن الذی کانوا یعملون»[7]؛ «هرچه بخواهند، نزد پروردگارشان برای آنان فراهم است، این است جزای نیکوکرداران.تا خدا بدترین عملی را که کرده اند از آنان بپوشاند و آنها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند، پاداش دهد..»
4- داشتن آرامش در دنیا و آخرت: حقتعالی در قرآن کریم می فرماید: «الذین ینفقون امولهم بالیل و النهار سرا و علانیه فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم ولا هم یحزنون .»[8]؛ «آنها که اموال خود را شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق می کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند.»
در آیه دیگر می خوانیم: «من جاء بالحسنه فله خیر منها و هم من فزع یومئذ ءامنون.»[9]؛ «کسانی که کار نیکی انجام دهند، پاداشی بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز در امان اند.»
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «بهشتى ها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده.»[10]
بنابراین احسان و نیکوکاری، باعث محبوبیت انسان نزد حقتعالی می شود. و سعادت دنیوی و اخروی نصیب او میشود.
پس هر کسي در جايگاه بالاتر و برتري از قدرت و ثروت نشسته است لازم است دست احسان او بيشتر باز باشد و نسبت به ديگران اهل گذشت و عفو و صدقه و احسان باشد و اجازه ندهد که قدرت و ثروت، او را از خدمت رساني به مردم باز دارد، زیرا در پرتو احسان و نیکوکاری یک انسان،مشکلات نیازمندان حل می شود که این خدمت بزرگی است و بزرگ ترين عبادت در اسلام خدمت به خلق الله است.
پینوشت:
[1].بحارالانوار ج93،ص 383
[2].كافی، ج 2، ص 155
[3].كافی، ج 2 ، ص 154
[4].تحف العقول ص448
[5].آل عمران، 148
[6].نحل،30
[7].زمر، 34و 35
[8].بقره، 274
[9].نمل، 89
[10].مجموعه ورام، ج 2، ص 91
ویرایش توسط سمیع : ۱۳۹۲/۰۷/۲۳ در ساعت ۱۲:۳۱
-
تشکرها 5
-
۱۳۹۲/۰۷/۲۴, ۱۲:۴۴ #6
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۹
- نوشته
- 3,517
- مورد تشکر
- 7,659 پست
- حضور
- 36 روز 23 ساعت 45 دقیقه
- دریافت
- 6
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
شخصا البته با توجه به مطالب قرآنی و حدیثی و کلا مطالب دینی و اخلاقی اعتقاد دارم شاید یکی از بزرگترین ماموریتهای انسان در دوران زندگی این است که همیشه محسن باشد
و احسان داشته باشد حالا این احسان صرفا مادی نیست می تواند معنوی باشد می تواند اخلاقی باشد و خلاصه کلام در هر شکلی از زندگی نیکوکارانه زندگی کنیم ..............
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
یک آدرس مهم : آدرس عکسهای متحرک و زیبا برای وبلاگها
http://www.askquran.ir/group225-discussion2066.html
-
۱۳۹۲/۰۷/۲۴, ۱۵:۳۳ #7
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 6,465
- مورد تشکر
- 25,240 پست
- حضور
- 71 روز 10 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
11
سلام!!!
خطابم به کسانی است که گناه کرده اند!
از حضرات معصومین علیه السلام داریم که می فرمایند که اگر گناهی از شما سر زد بلافاصله توبه کنید وعمل صالح و کار نیکو انجام دهید .
به نظر من شده یک یاالله هم بگی خدا بهت مهلت داده!
شخصا امتحان کرده ام ونتیجه اش را دیده ام.امان از کسانی که در انجام دادم عمل نیک و کار نیکو ولو به سلام دادن باشد!
داداش-خواهر-برادر-پدر-مادر شما ندیدی من رفتم اون ور دیدم با نیکوکاران چه می کنند.از الان بگم خیلی عقبی!خیلی عقب!!!
به نظر ما حرکت امام خمینی دقیقا مقدمه سازی ظهور امام عصر(عج) است,لذا باید تقویت شود,ظهور امام عصر(عج)یک مسئله کاملا منطقی است و باید به شدت با خرافات و تیپ افسانه ای که برای ایشان درست شده مبارزه کرد و فهماند که ظهور هم به دست خود ماست,هرگاه مبنای برنامه ریزی ما این مسئله باشد به آن خواهیم رسید و لا غیر.با التماس و اشک و زاری تنها هیچ کاری صورت نمی گیرد.
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری