جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: نسخ وبدا

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    850
    مورد تشکر
    3,450 پست
    حضور
    35 دقیقه
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    9

    شاد نسخ وبدا




    پيرامون تشابه يا تفاوت نسخ وبدا هر چي مي دانيد بيان فرمايد تا استفاده ببريم.ممنون

  2. تشکرها 2


  3. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,251
    مورد تشکر
    2,255 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    10

    شاد نقل قول : نسخ وبدا




    نقل قول نوشته اصلی توسط askari110 نمایش پست
    پيرامون تشابه يا تفاوت نسخ وبدا هر چي مي دانيد بيان فرمايد تا استفاده ببريم.ممنون
    مسأله (بداء) و(نسخ) از اين جهت كه در هر( دو مردم به حسب ظاهر برقطعي وحتمي بودن حكمي گمان داشته اند در حالي كه از از تبديل آن حكم در واقع بي خبر بودند.ونمي دانستند اين حكم تا يك زماني قابليت اجرا دارد واز آن زمان به بعد آن حكم به حكمي ديگر تبديل مي شود.)يكسان هستند.ولي تفاوت آنها در اين است كه نسخ در تشريعيات است وبداء در تكوينيات است


  4. تشکرها 2


  5. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۸
    نوشته
    28
    مورد تشکر
    33 پست
    حضور
    7 ساعت 52 دقیقه
    دریافت
    52
    آپلود
    0
    گالری
    0



    [بقره106] --0ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلي کُلّ‏ِ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ
    هر آيه اي را نسخ کنيم‏، و يا نسخ آن را به تأخير اندازيم‏، بهتر از آن‏، يا همانند آن را مي‏آوريم‏. آيا نمي‏دانستي که خداوند بر هر چيز توانا است‏؟

    اي واي! من هم عهد خودم را فراموش کردم، ما به دنيا به جستجوي اهل بيت(ع) آمده بوديم، ما به دنيا به نصرت اهل بيت(ع) آمده بوديم، ولي مشغول زندگي خودمان شديم

  6. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۸۸
    نوشته
    177
    مورد تشکر
    608 پست
    حضور
    4 روز 9 ساعت 8 دقیقه
    دریافت
    21
    آپلود
    0
    گالری
    6



    تفاوت نسخ و بداء
    از آنجایی که دو واژه ی نسخ و بداء در ریشه ی معنای لغوی و اصطلاحی وجه اشتراک داشته و هر دو به معنای ظهور و آشکار شدن بعد از خفا می باشند و به دلیل تناسخی که بین آن دو وجود دارد و در بسیاری از موارد در طول تاریخ تدوین اسلامی در نوشتارهای مسلمانان در کنار هم ذکر شده اند بی تناسب نیست که نگاهی بسیار گذرا به مسأله بداء نموده و یک مقایسه ای بین آن و "نسخ" بنماییم . اگرچه مسأله "نسخ" یک بحث فلسفی، ادبی و اصولی است و در راستای استنباط احکام از قرآن با مباحث فقهی نیز تناسب دارد اما مسأله "بداء"بحثی است کلامی که در مباحث فقهی جایی ندارد، همچنین از نظر مصداق بین آن دو فاصله زیاد است؛چراکه نسخ در احکام تشریعی و بداء در مراودات تکوینی است عامل سومی هم وجود دارد که برخی از عالمان اهل سنت و شاید هم اغلب آنها،حتی محققین و اندیشمندان معاصر، به لحاظ عدم دقت کافی در مفهوم دقیق"بداء"(مورد پذیرش شیعه) دچار اشتباهات گسترده ای شده و با این باور واهی که عقیده "بداء" از باورهای یهود می باشد شیعه را آماج انواع تهمتها و افتراهای ناروا ساخته اند و حال آنکه اگر اینان دنبال واقعیت می بودند و موضوع شیعه را از کتابهای معتبرشان بدون کینه ورزی ، به دقت مورد توجه و تأمل قرار می دادند، از این گونه داوری های ستمگرانه، خودداری می نمودند هم اینک در این نوشتار به دلیل اهمیت موضوع ، واژه بداء را از دیدگاه لغت و اصطلاح مورد ارزیابی قرار داده و آنگاه با بهره گیری از مآخذ این مفهوم در قرآن آن را در پرتو اندیشه ی مفسران و قرآن پژوهان مورد مطالعه قرار می دهم و در فرجام کار، وجه اختلاف و اشتراک این دو پدیده ی دینی، نسخ و بداء را نشان داده و برخی از آثار و فوائد عقیده به این پدیده ی بداء را پایان بخش بحث قرار می دهم.
    معنای لغوی و اصطلاحی بداء
    بداء به فتح"ب" در زبان عرب به دو معنای نزدیک به هم اطلاق می شود.
    1) بداء به معنای ظهور امری پس از خفای آن است.[1] واژه ی بداء در آیه ی «... وَ بَدَا لَهُم مِّنَ اللهِ مَا لَم یَکُونُوا یَحتَسِبُونَ»[2]و یا در آیه ی « وَ بَدَا لَهُم سَیِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وش حَاقَ بِهِم مَّا کَانُوا بِهِء یَستَهزِءُونَ»[3] و حدیث نبوی " من یبدلنا صفحته نقم علیه کتاب الله" هرکس کارهای پنهان خویش را بیان کند ( معاصی که برایش حد تعیین شده است) در نزد ما اقرار کند ما بر اساس کتاب خدا بر او حد می زنیم و نیز در عباراتی نظیر«بدلنا سورالمدینه» دیوار شهر بر ما نمایان شد، بعد از اینکه از نظرمان پوشیده بود.
    2) پیدایش رأی جدیدی[4] که قبلاً نبوده است.یعنی مسأله کاملاً برای شخص ناپیدا بود و نسبت به سرانجام کار جاهل و از فرجام آن ناآگاه بود پس از تفکر و دقت به یک نظریه ی تازه ای دست یافت.صاحب القاموس می گوید:"بداله فی الامر بدواً و بداءً و بداةَ"یعنی در آن امر نظری برایش پدید آمد.[5] به همین معناست واژه بداء در آیه« ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعدِ مَا رَأَوُا الأَیَاتِ لَیَسجُنُنَّهُ حَتَّی حِینٍ»[6] یعنی درباره ی یوسف به نظری جدید رسیدند و آن اینکه وی را مدتی به زندان بیفکنند. به این دلیل که می فرماید:« لَیَسجُنُنَّهُ حَتَّی حِینٍ » و شاید این معنای دوم با عقیده قایلان به بداء مناسب تر، موافق تر باشد زیرا در اخبار و آثاری که از ناحیه ی ایشان نقل شده واژه ی بداء به این معنا به کار رفته، نه به معنای اول.
    همانطور که ملاحظه می شود این دو معنا با یکدیگر همگون است و گروهی از عالمان اهل سنت به تفسیری که شیعه از این پدیده دارد توجه ننموده و صرفاً با عنایت به مفهوم لغوی آن دچار اشتباهات غیرقابل اغماضی شده اند و از این رهگذر گمان کرده اند که شیعه معتقد به حادث بودن علم خداوندی و مسبوق به جهل بودن آن است.لکن هر محققی به درستی می داند که این پندار از ریشه، باطل و مردود است زیرا هیچیک از عالمان شیعه چنین حرفی را نزده است و کتابهای معتبر و ارزشمند شیعه در سرتاسر جهان در دسترس همگان قرار دارد و همه آنها بداء را به معنای جایز آن تعبیر کرده و می گویند همانا بداء در تکوینیات همچون نسخ در تشریعیات است و دارای 2 معنا می باشد:
    1) به یک معنا در حق خداوند جایز است و هیچ مخطور عقلی و یا نقلی ندارد.
    2) به یک معنا در حق ذات اقدس ربوبی محال و از نظر عقل و دین مردود است یعنی اموری که در شریعت و در تکوین از ازل برای ذات اقدس حق، روشن و معلوم بوده که موقت و آمد دار و قابل تغییر است به عبارت دیگر از آغاز به صورت موقت جعل شده و یا تکوین یافته است اما در مورد نسخ از نظر زمان موقت بوده و در بداء ظهور امری و یا اجلی در نزد حق از اول حتمی بوده است و درهر مورد بنابر مصلحتی از مردم پنهان داشته شده بود، آنگاه وقتی مصلحت دید آنها را بر بندگانش آشکار ساخت. در مورد نسخ با صدور فرمان جدید تشریعی و در مورد بداء با اظهار یک امر طبیعی.
    در هر حال، پذیرش بداء به هر دو معنای لغوی آن مستلزم قبول حدوث در علم الهی بوده و مکتب پیشرو و متوفی شیعه ائمه اهل بیت علیهما السلام که همان اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله است از آن مبرا و منزه بوده و بلکه در باب توحید بهترین و بالاترین وجه تصور آن را به دور از جبری گری و یا تفویض مطلق، باورداشته و با منطقی استوار و استدلالی خردمندانه با بهره گیری از بیان ائمه علیه السلام در تمامی عرصه های توحیدی تفکر ناب قرآنی را به خود اختصاص داده حتی دیگران گاهی از فهم افقهای ناپیدای تفکر ناب شیعی ناتوانند درباره ی مفهوم اصطلاحی این واژه گفته اند: وقوع وضعیت جدید یا اطلاعی نو در مورد موضوعی به گونه ای که سبب تغییر عقیده ی شخصی نسبت به آن موضوع شود.
    فعل بداء امکان دارد در مورد انسان به معنای تغییر عقیده و تجدیدنظر بر اثر کشف یک مجهولی به کار رود ولی در مورد آفریدگار عالم جل وعلا که فراتر از زمان، مکان و وهم هر واهمی است مصداقی ندارد. با وجود آن گاهی این واژه بداء در گزارشهای حدیثی در مورد آفریدگار جهان به کار رفته است جنانکه در حدیثی آمده است " الافترغ و الابرض و الاعمی، بدا الله ان یبتلیهم"
    و اکثر عالمان برجسته ی مدرسه ی خلفا(اهل سنت) بداء در این گونه موارد را به معنای قضا و قدر الهی تفسیر کرده اند .
    ارزیابی موارد اشتراک و افتراق بین نسخ و بداء
    میرداماد فیلسوف نامدار و میداندار عرصه ی کلام و دیگر دانشهای اسلامی از بزرگان شیعه می گوید:"معنای اصطلاحی بداء در عالم تکوین همچون نسخ در عرصه ی تشریع و قانونگذاری است(و از نظر امکان، وقوع آن در خارج و ارکان شروط و دیگر امور وابسته به آنها هیچ تفاوتی با هم ندارند) وی ادامه می دهد تو گویی نسخ بدایی است تشریعی و بداء نسخی است تکوینی، بدین معنا که هر آنچه در امور تشریعی و احکام تکلیفی است نسخ و آنچه در امور تکوینی است (مکنونات زمانی) بداء خوانده می شود. بنابراین نسخ را می توان بدای تشریعی و بداء را نسخ تکوینی دانست. پر واضح است که اگر نسخ در عرصه ی قانونگذاری و تشریع خداوندی به مفهوم انشاء رأی جدید نسبت به ذات اقدس ربوبی محال باشد بداء در زمینه سازمان هستی و جهان آفرینش به مفهوم "انصراف و پیدایش رأی جدید و تغییر مشیت" در حق ذات اقدس حق ممتنع و محال خواهد بود.[7]

    [1] - ابن منظور مصری لغت شناس معروف عرب کلمه ی بداء را به معنای ظهور دانسته و سپس می گوید ریشه ی فعلی بداء به معنای ظهر است . در "بدالی من امرک بداء" ای ظهرلی و" بدالنا سور المدینه و آیه 47 سوره زمر و حدیث نبوی را نیز ذکر کرد.

    [2] - و از جانب خدا برای آنان آنچه گمان نمی بردند پدیدار شود،زمر،47.

    [3] - آنان را(در آن روز)کارهای بدی که می کردند پدیدار شود...،جاثیه، 33.

    [4] - بداء 1- مصدر بدا. 2- پیدا شدن اندیشه ای در کاری، فرهنگ الفبایی رائد، تالیف جبران مسعود، ج 1،ص 366.

    [5] - قاموس المحیط، مجدالدین فیروزآبادی،ص42.

    [6] - آنگاه پس از آن که نشانه ها را دیدند به نظرشان رسید که او را تا مدتی به زندان افکنند،یوسف،35.

    [7] - التمهید،ج2،ص269.
    باید ثابت كنیم كه شایسته‌ی سلام و درود عرشیانیم

    باید گوهر درونمان را از هرچه زنگار پاك كنیم...


  7. #5
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    850
    مورد تشکر
    3,450 پست
    حضور
    35 دقیقه
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    9



    نقل قول نوشته اصلی توسط سرباز ولایت نمایش پست
    [بقره106] --0ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلي کُلّ‏ِ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ

    هر آيه اي را نسخ کنيم‏، و يا نسخ آن را به تأخير اندازيم‏، بهتر از آن‏، يا همانند آن را مي‏آوريم‏. آيا نمي‏دانستي که خداوند بر هر چيز توانا است‏؟

    با سلام
    یکی از ایراداتی که معمولا برای نسخ از جانب برخی از مخالفین کتاب آسمانی(قرآن ) وجود دارد این ایراد است که: اگر حكم اول داراى مصلحتى بوده پس چرا نسخ شده؟ و اگر نبوده چرا از آغاز تشريع گرديده؟ و به تعبير ديگر: چه مى‏شد از آغاز حكم چنان تشريع مى‏گشت كه احتياجى به نسخ و تغيير نداشت؟
    پاسخ این ایراد را با عباراتی ساده عرض میکنیم:
    نيازهاى انسان گاه با تغيير زمان و شرائط محيط دگرگون مى‏شود و گاه ثابت و بر قرار است، يك روز برنامه‏اى ضامن سعادت او است ولى روز ديگر ممكن است بر اثر دگرگونى شرائط همان برنامه سنگ راه او باشد.
    يك روز دارويى براى بيمار فوق العاده مفيد است و طبيب به آن دستور مى‏دهد، اما روز ديگر به خاطر بهبودى نسبى بيمار ممكن است اين دارو حتى زيانبار باشد، لذا دستور قطع آن و جانشين ساختن داروى ديگر را مى‏دهد.
    در بین احکام جزیی هم این نگاه وجود دارد که طبق اقتضائات زمانه ونیاز انسانها وشرایط آنها زمانی حکمی اجرایش لازم است که در زمانی دیگر حکم کاملتر آن باید اجرا شود.دستورات اسلام که تدریجی نازل شده اند به مروروبر اساس رشد مردم تکمیل میشدند.
    البته نبايد فراموش كرد كه اصول احكام الهى كه پايه‏هاى اساسى را تشكيل مى‏دهد در همه جا يكسان است، هرگز اصل توحيد يا عدالت اجتماعى و صدها حكم مانند آن دگرگون نمى‏شود، تغيير در مسائل كوچكتر و دست دوم است.
    التماس دعا



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود