جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: عدالت مهدوی و سلاح های كشتار جمعی
-
۱۳۸۷/۰۵/۱۲, ۱۰:۴۳ #1
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 505
- مورد تشکر
- 1,183 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 17
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
عدالت مهدوی و سلاح های كشتار جمعی
از واژههايي كه بشر، با آن انس ويژهاي دارد، عدالت است، عدالت آزادي، امنيت، رفاه، آسايش و آرامش، از آروزهاي حيات بشري بوده است.
اما اين آرزو مربوط به مفهوم عدالت نيست، بلكه تحقق آن را آرزو ميكند و آرزوي آن در تمام مناسبات، حيات انساني است، در مقابل آن چه خاطر انسان را از زندگي بيزار ميكند، ديدن ظلم و تبعيض و به ويژه بدترين صورت ظلم، سلاحهاي كشتار جمعي ميباشد، انسانهايي بيگناه را قرباني زورگويي و قدرت طلبي خود ميكنند.
بشر با آن آرزوي زيبا و اين نفرت، خواستار است كه دستي از غيب برآيد و عدالت را به او تقديم كند، و همين راز دستاويزي آدمي به هر مدعي و هر شعاري كه بشارت دهنده، عدالت است. اين مبشران در لباسهاي متعدد ظاهر ميشوند و حقوقي فريبانه را براي اجتماع انساني به تصوير ميكشند.
همه اينها را بشر تجربه كرده است و آنچه يافته، دروغ است، اما آنچه هنوز به بوته آزمايش سپرده نشده است، تعاليم انبياء و اولياء الهي در باب عدالت است، و جامعه اسلامي كه تحمل عدالت اين بزرگوارن را داشته است، به ديدگان تماشا نموده است.
عدالتي كه اين بزرگواران به تصوير كشيدهاند، عدالت در يك بعد نبوده است، اما ديدار آن هم در مقعطي از تاريخ بوده است، زيرا كه طواغيت سد راه رشد و تكامل عدالت گستري انبياء و اولياء بودهاند، از اين رو بشر هنوز منتظر است چراغ اميد در روح و فلك او به خاموشي نگراييده است، و منتظر موعود حقيقي «مهدي عليه السلام» است. ما در اين نوشتار به عدالت در حكومت و گستره و ابعاد عدالت ميپردازيم.
در خلال مباحث، به حربههاي ظالمان كه سلاحهاي كشتار جمعي است اشاره ميكنيم.
قبل از پرداختن به ابعاد عدالت، به تعاريف واژهها در فرهنگ انبياء و اولياء ميپردازيم، چرا كه آن بزرگواران مجسم كننده حقيقي عدالت بوده و هستند.
حقيقت و مفهوم عدالت و قسط
در روايات مربوط به حضرت مهدي عليه السلام بطور متواتر آمده كه خداوند، پس از ظهور آن حضرت دنيا را پر از قسط و عدل ميكند، آن چنان كه پر از ظلم و جور شده است.
خداوند به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله ميفرمايد: «قل امر ربي بالقسط...»[1] به مردم بگو: «پروردگار من به قسط امر نموده است.»
در آيه ديگر، اقامه قسط به عنوان هدف بعثت رسولان بيان شده است: «به راستي ما پيامبران خود را با دلايل آشكار فرستاديم و با آنها كتاب و ترازو و فرود آورديم تا مردم به قسط قيام كنند...»
واژه «قسط» بيشتر در امور اقتصادي و توزيع اموال بر لباس عدالت اجتماعي به كار ميرود.
ولي «عدل» يك معني عامي دارد، كه شامل عدالت در تمام ابعاد از عقايد و فرهنگ و سياست و... خواهد شد كه در مقابل ظلم است.
امروز با دنيايي پرآشوبي كه استثمارگران بوجود آوردهاند، به طور فجيع با اسلحههاي پيشرفته دسته دسته مردم جهان از حيات بيبهره ميمانند، و هزاران دلار خرج اين سلاحها ميگردد.[2]
مسلمانان منتظر امام قائم، بايد هم اكنون در جهان اين زمينهها را بوجود آورند و دست ظالمان را از جهان كوتاه كنند.
به جهت ضرورت بحث به تفاوت عدالت در جامعه توحيدي و جامعه الحادي ميپردازيم.
سؤال مهمي كه در اين قسمت مطرح است، اين است كه آيا عدالت در جامعه توحيدي و الحادي يكسان است؟
چرا در قرآن كريم از اصليترين و محوريترين اهداف پيامبران به شمار ميآيد؟
براي اينكه تفاوت عدالت روشن گردد به بررسي چند مطلب ميپردازيم.
2. تفاوت جامعه توحيدي و جامعه الحادي
با توجه به جهان بيني، هر دو جامعه ميتوان بيان كرد، جامعه توحيدي و الهي بر محور پرستش حضرت حق و عبوديت و تكامل قرب شكل ميگيرد و آنچه جامعه الهي را جهت ميدهد، قرب به حضرت حق به سرپرستي ولي خدا است.
اما جامعه الحادي بر محور پرستش طاغوت و پرستش انسان و انانيت بشري به سرپرستي ابليس شكل ميگيرد و هماهنگ كننده نيز همين محور ميباشد.
آن چه اين تفاوت در محور، را در دو جامعه ايجاد كرده، دو نوع نگرش به انسان است. در نگرش الهي به انسان، انسان از منزلت خليفة الهي برخودار است.[3]
از اين رو انسان، بايد از يك مصرف كننده صرف بالاتر برود و عزم براي به فعليت رساندن مقام خليفه الهي و رسيدن به قرب داشته باشد.
اما انسان درجامعه الحادي و با نگرش مادي و به بركت مكتب امانيسم به دنبال توسعه لذتها و شهوات روز افزون مادي است، انسان در اين جامعه اصالت لذت و رفاه مادي را بر اصالت سعادت حقيقي ترجيح ميدهد.
بنابراين آنچه، دو جامعه را از هم متمايز ميكند، تفاوت در پذيرش ولايت خدا يا ولايت ابليس براي سرپرستي جامعه است. محور عدالت، در عدالت الهي، اصالت معنويت، ارزشها و تنظيمهاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي است.
اما محور در جامعه الحادي، لذت بيشتر از ماده دنيا است، از اين رو عدالت اجتماعي، غالباً به عدالت اقتصادي تفسير ميگردد. يعني عدالت را از طريق توزيع ثروت جستجو ميكنند و عدالت سياسي و فرهنگي جايگاهي ندارد، چرا كه مناصب به سرمايهداران تعلق دارد.
اين عدالت، هيچگاه نميتواند صورت عيني به خود گيرد: چرا كه محور جامعه حرص به دنيا است نه ايثار و تعاون و با وجود حرص به دنيا، ديگر جايي براي توزيع عادلانه ثروت باقي نميماند. از اين رو عدالت در غرب بر سود مبتني است.
خلاصه بحث:
عدالت در نظام توحيدي هدف نيست؛ بلكه راهي است براي تكامل قرب به سوي حق، و در نظام الحادي عدالت مبتني بر لذت و سود است.
3. محورهاي عدالت در بينش الهي:
در بينش الهي، رهبران آن انبياء و اولياء محورهاي والا و مقدسي را در جامعه مد نظر داشتهاند كه شامل موارد ذيل ميباشد:
1ـ3 گسترش ديانت و معنويت
2ـ3فقر زدايي، توزيع عادلانه فرهنگي، سياسي، اقتصادي
3ـ3 تبعيض زدايي
4ـ3 ايثار و گذشت
5ـ3 قناعت و زهد
6ـ3 برتري تقوا
در جامعه موعود، نيز تمام ابعاد زندگي انسان، همان جامعه آرماني انبياء و اولياء است كه در جهت عبوديت به پيش ميرود.
سطوح عدالت در حكومت مهدي
عدالت در سطوح مختلف ميباشد، سطح تاريخي، اجتماعي و فردي، عدالت مهدي به نياز فردي و فطري انسان نظر دارد، به جامعه هم راه پيدا ميكند و بر لباس انسان شناسي الهي، بسياري از استعدادهاي آدمي دربستر جامعه رشد مييابد. عدالت حضرت در اين سطح باقي نميماند و شامل هدايت تاريخي نيز ميباشد، در زمان رجعت با بازگشت بهترين خوبان تاريخ و بدترين بدان حضرت عدالت قضايي را اجراء خواهند كرد.
4. ابعاد محوري عدالت در جامعه مهدوي
عدالت در جامعه حضرت، منحصر به عدالت اقتصادي نميشود، بلكه در حكومت مهدوي، از تمام طبقات اجتماع در سه بعد سياسي، فرهنگي و اقتصادي فقر زدايي خواهد شد.[4]
اكنون به ذكر ابعادي ميپردازيم
1.عدالت اجتماعي در بعد سياسي: توزيع عادلانه اختيارات و مناصب اجتماعي يا توزيع عادلانه قدرت
2.عدالت اجتماعي در بعد فرهنگي: توزيع عادلانه آموزش و اطلاعات مناسب به مردم و رشد فضائل و ارزشها براي رسيدن به قرب.
3. عدالت اجتماعي در بعد اقتصادي: توزيع عادلانه ثروت و امكانات در جامعه
بعد ديگري كه روايات به آن پرداخته عدالت حقوقي و قضايي است كه در واقع، درمان ظلمهايي است كه در جامعه بشري به وقوع ميپيوندد. ودر اجراء اين عدالت صف آرايي چهرههاي شيطاني است.
1ـ4 عدالت سياسي در حكومت مهدوي
آنگاه كه به غرب نگاه ميافكنيم، اصل «بكش و حكم فرمايي كن» حاكم است. زورگويي و ستم و ثروت آنان توزع كننده مناصب اجتماعي است و بين چپاول ثروت و تسخير قدرت تعاملي وجود دارد، ثروتي كه براي استثمار انسانها و ظلم و تعدي ميباشد و بهانه آن جهاني شدن است.
اما در جامعه مهدوي كه عدالت مطرح است، نه غصب و زور، توزيع عادلانه مناصب با توجه به تقوا صورت ميگيرد انسانهايي توانايي ساختن جامعه را دارندكه پرهيزگارتر باشند.[5]
در روايات نيز بعضي از آيات به حكومت صالحان درزمان حضرت مهدي عليه السلام تأويل شده است.
«.... ان الارض يرثها عبادي الصالحون»[6] صالحان به حضرت قائم و اصحاب ايشان تفسير شده است.
يكي از جلوههاي زيبايي حكمرانان درمناصب كليدي، در حكومت مهدوي اين است كه هر چه مقام و منزلت اجتماعي آنها بالاتر ميرود، برخورداريهاي آنها كمتر ميباشد.
از حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف نزد امام رضا عليه السلام يادشد، پس حضرت فرمودند:«... نيست لباس و پوشش حضرت قائم عليه السلام به جز لباس زبر و نيست طعام و خوراك آن حضرت به جز خوارك غير لذيذ.»
2ـ4. عدالت فرهنگي در حكومت مهدوي
يكي از ابعاد عدالت مهدوي، فراهم شدن امكان رشد و اعتلاي فرهنگي و آموزشي براي آحاد جامعه است. درزمان حضرت، عقلها كانون واحد مييابد و همه به مقتضاي توانايي خود ازدانش و معرفت خوشه ميچينند و حكمت ميآموزند تا بتوانند عبوديت كنند.
در دوران ظهور مفهوم لذت، نياز تغيير پيدا ميكند و در راستاي قرب و كمال شكل ميگيرد، در جامعه مهدوي عدالت فرهنگي از شأن بالاتري برخودار است.
در روايتي از امام محمد باقر عليه السلام در مورد رشد عقل اين گونه آمده است:
«آن گاه، كه قائم ما قيام كند، دست خود را بر سر بندگان مينهد و بدين وسيله، عقول بندگان را جمع ميكند و خردهاي آنها را به كمال ميرساند.»
در روايتي مشابه با ما سلسله سند متفاوت همين عبارت آمده،اما به جاي فقره آخر اين عبارت آمده است:
«و اكمل به اخلاقهم» و اخلاق بندگان را كامل ميكند.[7]
در رواياتي، برقراري عدالت به معناي بازگرداندن اخلاق و روحيه مجاهدت و ايثار و برادري به جامعه تفسير شده است. و در مواردي نيز عدالت در آموزش معارف ديني و قرآني به ميان آمده است.[8]
يا برقراري عدل در زمان حضرت به برقراري ايمان و توحيد و استقرار ولايت الهيه تفسير شده است.[9]
3ـ4 عدالت اقتصادي در حكومت مهدي
از آنچه در بحث عدالت سياسي و فرهنگي آمد نمايان ميشود كه عدالت اقتصادي رتبه و نقش ويژه دارد. اما برداشت ناصحيح آن است كه موعود ميآيد، تا نان و آب را به عدل تقسيم ميكند واين نكته به بينشهاي ضعيف در مورد برنامههاي حكومتي حضرت برميگردد.
در بعد اقتصادي آنچه،روايات آمده است، با تعابير مختلف ميباشد. گاهي سخن از قواعد كلي اقتصاد و تقسيم ثروت است، مانند قواعد بيع، منع ربا، خمس، زكات و قواعد ديگر و گاهي سخن از مسائل اخلاقي مانند ايثار، انفاق زهد اجتماعي، قناعت و... است.
اما آنچه ازمجموع آيات و روايات ميتوان استفاده كرد دو نكته مهم است؛ اول اينكه اسلام نميخواهد ثروت و امكانات در دست يك عده خاصي و طبقه ويژهاي باشد؛ دوم اينكه باتوجه به روايات، در زمان امام مهدي عليه السلام بشر علاوه بر بينيازي ظاهري كه در اثر توزيع عادلانه به دست ميآيد، از نظر روحي و باطني نيز به بينيازي ميرسد و حرص و زيادهروي و زيادهخواهي از او رو برميگرداند.
ابعاد عدالت اقتصادي درزمان حضرت را ميتوان بر چهار قسمت تقسيم كرد:
1ـ2ـ4. اصل مساوات
مساوات مهمترين اصل براي توزيع عادلانه ثروت است.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمودند: «... قائم زمين را از قسط و عدل پر ميكند، چنان كه از ظلم و جور پر شده باشد، ساكنان آسمان و زمين از او راضي ميشوند، او مال را به طور صحاح تقسيم ميكند، مردي پرسيد: صحاح چيست؟ حضرت فرمودند: مساوات بين مردم.[10]
امام باقر عليه السلام ميفرمايد: «هنگامي كه قائم اهل بيت قيام كند، بيت المال را به گونهاي يكسان در ميان مردم قسمت كرده، به عدالت در ميان مردم رفتار ميكند.[11]
در روايتي ديگر ميفرمايد: «مهدي گنجهاي زيرزمين را بيرون آورده، اموال را ميان مردم تقسيم ميكند و اسلام شكوه دوباره خود را باز مييابد.»[12]
2ـ2ـ4. ريشهكن شدن فقر از جامعه
رسول خدا صلي الله عليه واله ميفرمايد: «هنگامي كه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ظهور كند... اموال و زكاتها را در كوچهها ميبرند؛ ولي كسي پيدا نميشود كه حاضر به دريافت آنها باشد.»[13]
امام باقر عليه السلام ميفرمايد:« حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف سالي دو بار عطايايي به مردم ميدهد.آن حضرت ماهي دوبار حقوق ميدهد و بين مردم يكسان رفتار كرده، به گونهاي كه فرد نيازمند به زكات، در جامعه يافت نميشود. دارندگان زكات سهم فقيران را نزد آنان ميآورند، ولي آنان نميپذيرند. به ناچار اموال را در كيسههاي مخصوص پول ميگذارند و در محلههاي شيعه ميچرخانند؛ ولي آنان ميگويند ما را به درهم هاي شما نيازي نيست.»[14]
علي بن قصبه نقل ميكند. «در آن روزگار، كسي كه جايي را براي دادن صدقات و صرف پول در راه نيك نمييابد؛ زيرا بينيازي همه مؤمنان را فرا گرفته است».[15]
طبسي در كتابش مينويسد: از روايات بالا دو نكته فهميده ميشود:مردم در حكومت حضرت از رشد فكري برخوردار ميگردند و به وظايف خود براي پرداخت ماليات به دولت اسلامي عمل ميكنند و اين زمينه هر گونه اصلاح و خدمات همگاني را پديد ميآورد.
دوم: گرچه مردم از بخششهاي حضرت برخوردار ميگردند، آنچه مهم است، روح بلند طبعي و بينيازي در آنان به وجود ميآيد و اين همان دگرگوني معنوي است كه در آن عصر پديد ميآيد.
3ـ2ـ4. عمران و آباداني زمين و مبارزه با سلاحهاي كشتار جمعي
در دوران پيش از ظهور، جهان گرفتار جنگهاي ويرانگر، با سلاحهاي كشتار جمعي شده است و طعمه هواهاي نفساني قدرت طلبان گشته، مدتها در آتش جنگ سوخته، كشتهها و ويرانيهايي، به جاي گذاشته است، نياز بيشتري به آباداني دريافت ميگردد، در حكومت مهدي همهي اين ويرانيها اصلاح خواهد گرديد، و نقشههاي شوم دشمنان و ظلمها و شكاف كشورهاي شمال و جنوب از بين خواهد رفت، توزيع عادلانه غذا، آب لولهكشي برق براي مناطق محروم و بهداشت مناسب حاصل خواهد گرديد.
امام باقر عليه السلام ميفرمايد:« در زمان حكومت مهدي (عج) در روي زمين هيچ ويرانهاي نميماند، مگر آنكه آباد ميگردد.»[16]
امروز استفاده از سلاحهاي كشتار جمعي با هدف جهانيسازي، روند تسريعي براي تخريب جهان و از بين رفتن انسانهاي زيادي شده است، صلاحهاي كشتار جمعي يا با اهداف آزمايشي يا تبليغ امكانات نظامي صورت ميگيرد. و اين مدال افتخاري فريبانه براي ايجاد زمينه رعب و وحشت از قدرتهاي پوشالي است كه تقييدي به موازين انساني و اخلاقي ندارند و گرگ صفت، انسانهاي بيگناه از كودك، پير، نوجوان، جوان، را ميدرند در كشور مظلوم و ستمديده فلسطين، كشور افغانستان و به ويژه سرزمين عراق كه حاصلي جز تخريب و فقر و بيماري و ويراني كشور شيعي نداشته است، در حكومت حضرت كه حتي براي پياده روندگان قوانيني هست و اجرا ميشود، بيشك اين ددمنشها جايي ندارد. و خون آشامي اين قدرتمندان به ظاهر توانا به اتمام خواهد رسيد. و اينان بدانند كه دولت بيرمقشان نفسهاي آخر را ميكشد و حكومت الهي حاكم ميگردد.
در بعضي روايات آمده است كه اهل ذمه درحكومت مهدي و در سايه عدالت او زندگي ميكنند و فقط مخالفان و دشمنان حضرت از بين برده ميشوند.
در جامعه افرادي هستند كه به اكراه ايمان آوردهاند و اهل ذمه نيز هستند و ظلم و تعدي به صورت جزئي وجود دارد.
قضاوت حضرت دور از هر گونه خطا و اشتباه و جانبداري خواهد بود و به شيوه پيامبراني چون داوود است.
5. گستره عدالت در حكومت مهدوي
1ـ5. گستره جغرافيايي عدالت:
از بررسي روايات چنين برميآيد كه جهان با همه وسعتش دردايره عدل مهدوي، در تمام ابعاد قرار خواهد گرفت و محدود به منطقه خاصي نميگردد.
روايات فوق تواتر هست كه جهاني شدن عدالت مهدوي را بيان ميكند: «يملأ الارض قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً».[17] زمين را از قسط و عدل لبريز ميكند چنان كه از ظلم و جور آكنده شده باشد.»
و زمين حيات دوباره پيدا ميكند و جهان مرده با ظلم و اسلحههاي مدرن ويرانگر با عدل حيات ميبخشد و حيات بهشتي نمايان مي گردد.
2ـ5. ژرفاي انساني عدالت:
عدالت حضرت نه تنها ولايت مداران حضرت را در بر خواهد گرفت، بلكه كساني را كه گردن فرازي نكنند، شامل ميگردد و دست رحمت نيز بر اهل ذمه كشيده خواهد و آنها از تنعم حضرت برخوردار ميگردند.
4ـ2ـ4. بازپسگيري ثروتهاي غصب شده:
بركشورهاي مسلمان، صهيونيستها، تسلط ظاهري پيدا كردهاند، و هرگونه حركت جوشان در راه دين اسلام را محكوم ميكنند و عده زيادي را به شهادت ميرسانند.
در حكومت حضرت يكي از راههاي مساوات برقراري عدالت و مبارزه با غصب امكانات است. عمران و آباداني در جامعه مهدوي آن چنان برقرار ميشود كه صاحبان زكات و حقوق واجب و مستعب كسي را نمييابند تا به او بدهند.[18]
طاووس يماني ميگويد: ويژگي مهدي (عج) اين است كه نسبت به فرمانروايان و كارگذاران خود سختگير است و در بخشش مال دستي باز دارد و نسبت به بيچارگان و بينوايان و مسكينها مهربان و با عطوفت است.[19]
طبسي مينويسد: احتمال دارد منظور اين باشد كه حضرت در عطا و بخشش، به محرومان توجه ويژهاي دارد و افزون بر حقوقي كه هر مسلمان از بيت المال دارد، به آنان هر مقدار كه صلاح بداند، ميبخشد.[20]
3ـ4. عدالت حقوقي در حكومت مهدي
يكي از ابعاد مهم عدالت بعد حقوقي و قضايي است، در اين قسمت سؤالي مطرح است و آن اينكه با توجه به ابعاد سه گانه سياسي، فرهنگي و اقتصادي و مناسبات براساس فضايل اخلاقي آيا هنوز به همديگر تعدي و ظلم ميكنند؟
پاسخ: ارادههاي انساني نيز در پذيرش ولايت حضرت و برقراري جامعه مهدوي نقش دارند و از ديگر سو، بعض روايات ناظر به همه گير شدن و استقرار ايمان در سراسر گيتي است، مستند به اين آيه است كه: «... گسترش ايمان در زمين هم اختياري است و هم اكراهي...».[21]
البته اهل ذمه بيشتر از عدالت اقتصادي بهرهمند ميگردند، چون ولايت و سرپرستي ولي خدا را در همه عرصههاي نپذيرفتهاند.و ميزان بهره آنان از عدالت سياسي و فرهنگي كمتر خواهد بود.
عدالت حضرت تنها روابط اجتماعي را در برنميگيرد، بلكه به هستي و رابطه باخود و خدا نيز راه مييابد.
امام صادق ميفرمايد: «... به خدا سوگند كه عدالتش را تا آخرين زواياي خانههاي مردم وارد ميكند، همچنانكه سرما و گرما وارد خانهها مي شود.»[22]
با اعتقاد به تشكيل حكومت مقتدرانه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و شكسته شدن بتهاي مستكبران و گرفتهشدن رياستها و مالها و ابزارهاي باطل و ناحق از مستكبران پوچي و تهي بودن قدرت آنان نمايان ميشود.
و هيبت آنان شكسته ميشود؛ زيرا اين اقتدارها و عظمتهاي ظاهري تداومي نداشته و هميشگي نيستند.
عدالت مهدوي ميآموزد كه فرجام جهان، جلوهاي از عدالت حق تعالي است، و سرانجام وضعيت نامطلوب مؤمنين پايان ميپذيرد و حقشان ستانده ميشود.
از اين روي، اگر چه در دوران غيبت آزارها و اذيتها ميبيند و دچار مصائب ميشوند، با اميد به برچيده شدن ريشه اهريمنان و سقوط صاحبان زر و زور بوده و اقسام مصائب و مشقتها را تحمل مينمايند.
6. تجهيزات جنگي
1ـ6. سلاح كشتار، بيگناهان نيست.
نوع سلاحي كه حضرت قائم(عج) در نبردها به كار ميگيرد با ديگر سلاحها تفاوت اساسي دارد.
و واژه سيف كه در روايات آمده است، شايد كنايه از اسلحه نه اين كه مراد خصوص شمشير باشد؛ زيرا اسلحه امام به گونهاي است كه با به كارگيري آن ديوارهاي شهر فرو ميريزد يا شهر پودر شده، تبديل به دود ميگردد و دشمن با يك ضربه، همانند نمك آب شده، چون سرب ذوب ميگردد.
طبق روايتي، سلاح سربازان حضرت از آهن است؛ ولي چنان است كه اگر بر كوه فرو آيد، آن را به دو نيم كند.
شايد دشمن نيز از اسلحه آتش زا استفاده كند، زيرا كه امام عليه السلام لباسي را ميپوشد كه ضدگرماست و آن لباسي است كه جبرئيل عليه السلام آن از آسمان براي ابراهيم عليه السلام آورد تا از آتش نمرود رهايي يابد و آن لباس در اختيار حضرت بقيه الله است و اگر چنين نبود ـ يعني اسلحه و صنعت پيشرفته در اختيار دشمن نبود ـ شايد ضرورتي براي پوشيدن آن لباس وجود نميداشت. هرچند كه شايد جنبة اعجاز آن منظور باشد.[23]
امام صادق عليه السلام ميفرمايد:« هنگامي كه قائم ما قيام كند، شمشيرهاي نبرد فرود ميآيد، شمشيرهايي كه بر هر كدام، نام و نام پدر يك رزمنده نوشته شده است».[24]
وسايل دفاعي نيروهاي مهدي (عج) به گونهاي است كه اسلحه دشمن بر آنان كارگر نيست.
امام صادق عليه السلام در اينباره ميفرمايد: «ياران مهدي عليه السلام اگر با سپاهياني كه بين شرق و غرب را فرا گرفتهاند، درگير شوند، آنان را در لحظهاي نابود ميكنند و هرگز سلاح دشمن در آنان تاثير نميكند».[25]
نتايج:
براي محقق شدن عدالت مهدوي، بايد اتحاد رويه و هدف در تمام جوامع اسلامي مد نظر قرار گرفته شود تا مسير جامعه با عدالت هموار گردد، در زير به مجامع اسلامي در همين راستا پيشنهادهايي طرح ميگردد.
*تشكيل نهضتهاي عدالت خواه:
در جامعه عدالت محور، اگرچه امدادهاي الهي بسيار موثر است، در تعاليم اسلام آمده است كه اجراي دقيق اين برنامه بدون تعهد و تكليف و ياراني كارآمد نهضتهاي عظيم عدالت خواه بوجود نخواهد آمد.
جامعهاي كه باور دارد، روزي از دست ستمپيشگان رهايي مييابد بايد براي تسريع رسيدن به هدف آن تحول عظيم را با انقلاب و نهضت بوجود آورد، كه نمونه آن انقلاب اسلامي ايران است كه با اتحاد و همدلي مردم و رهبر صورت ميگيرد.
*احياي عدالت نسبي در جامعه
جامعهاي كه به دنبال الگويي مناسب است، تا خود را با آن وفق دهد و به رشد برسد، بايد شاخصههاي حكومت حضرت مهدي را بشناسد و آن را الگوي خود قرار دهد تا لااقل عدالت نسبي تحقق بخشد.
*تقريب بين اديان الهي و مذاهب اسلامي با هدف سرنگوني ظالمان
مسأله عدالت وپذيرش آن مشترك بين اديان است و هر امر مشترك باعث كم شدن، فاصلهها شده و آنها را به هم نزديك ميگرداند.
چنان چه اديان مختلف به اين مسأله باور داشته باشند، نوعي اتحاد در مقابله با طاغوتيان ايجاد ميگردد. با ايجاد بينش عميق و سلاح محكم تقوا بايد چون سدي پولادين در مقابل دشمنان مقابله كنند.
*ايجاد بينش عميق راه نجاتي از ظلم و استبداد
با توجه به آيات و روايات حكومت عدالت مهدوي وعده داده شده است.
اين انديشه بايد باعث بيداري همگاني شود و فسادها، تبعيضها، ناعدالتيها در جامعه ريشهكن گردد.
و اين بينش باعث ميشود انديشمندان و مردم نيز به دنبال پيدا نمودن و تدارك راههاي سرعت بخشيدن عدالت مهدوي باشند.
پی نوشت ها
[1]. اعراف / 29.
[2]. محمد، محمدي اشتهاردي، حضرت مهدي فروغ تابان ولايت، ص128.
[3]. فصلنامه انتظار، شماره 15، ص99.
[4]. محمد مهدي سائري پور، مهدي يوسفيان و ديگري، نگين آفرينش، ص177.
[5]. قصص/ 5.
[6]. انبياء / 105.
[7]. بحارالانوار، ج52، ص328، ح47.
[8]. بحارالانوار، ج52، ص364، ح139.
[9] . همان، ص338؛ ح83، ج51، ص45.ح2؛ ص48، ح13، ص49، ح16؛ ص50، ح23، ص54.
[10]. اثبات الهداه، ج3، به نقل از چشم اندازي به حكومت مهدي (ع)، ص197.
[11]. بحارالانوار، ج51، ص92.
[12] ابن طاووس، ملاحم، ص69، به نقل از چشم اندازي به حكومت مهدي، ص198.
[13]. عقد الدور، ص166؛ المستجاد، ص58، به نقل از چشماندازي به حكومت مهدي، ص198.
[14]. نعماني، غيبة، ص238. به نقل از همان، ص199.
[15]. مفيد، ارشاد، ص344، به نقل از همان، ص199.
[16]. كملالدين، ج1، ص331؛ به نقل از چشماندازي به حكومت مهدي
[17]. بحارالانوار، ج51، ص49، ح106.
[18]. معجم احاديث الامام المهدي، ج1، ص240، ح145.
[19]. عقدالدرر، ص167، به نقل از چشم اندازي به حكومت حضرت مهدي، ص201.
[20]. همان.
[21]. آل عمران/83.
[22]. بحارالانوار، ج52، ص326، ح141.
[23]. طبسي، چشم اندازي به حكومت حضرت مهدي، ص119.
[24]. اثبات الهداه، ج3، ص523، همان.
ویرایش توسط ناصح : ۱۳۸۷/۰۵/۱۲ در ساعت ۱۰:۴۴
-
تشکرها 2
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری