جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: حسد ، مضرّات و راه های برطرف کردن آن
-
۱۳۸۷/۰۳/۲۵, ۰۸:۴۲ #1
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۵
- نوشته
- 742
- مورد تشکر
- 1,784 پست
- حضور
- 9 روز 5 ساعت 34 دقیقه
- دریافت
- 21
- آپلود
- 0
- گالری
-
119
حسد ، مضرّات و راه های برطرف کردن آن
در قرآن كريم مطالب فراواني درباره حسادت آمده است، زيرا بسياري از انسان ها به خاطر همين صفت زشت است كه جهنّمي مي شوند. حتماً داستان آفريده شدن حضرت آدم(عليه السلام) را شنيده ايد. در آن داستان خدا پس از آفريدن آدم به فرشتگان دستور مي دهد كه به آدم سجده كنند. همه سجده مي كنند، ولي شيطان به علت غرور و حسادت به آدم سجده نمي كند. اين قصّه را قرآن چند بار تكرار كرده تا به ما انسان ها بفهماند كه حسادت چگونه باعث بدبختي بندگان خدا مي شود. شيطان به آدم حسادت كرد و فرمان خدا را ناديده گرفت و به همين دليل از درگاه خدا رانده شد.
بر اساس آيه 54 سوره نساء هم بسياري از كساني كه به حضرت محمّد(صلي الله عليه وآله) ايمان نياوردند و مسلمان نشدند به خاطر همين حسادت بود. آنها مي دانستند كه پيامبر گرامي اسلام راست مي گويد، ولي چون حسود بودند، حاضر نشدند حرف آن حضرت را قبول كنند.
در داستان يوسف هم مي بينيم كه چطور حسادت باعث مي شود كه برادران يوسف او را در چاه بيندازند و بعد به پدرشان يعقوب به دروغ بگويند كه: «يوسف را گرگ خورده است.»
اين آيه ها و آيه هاي بسيار ديگر براي آن نازل شده كه ما مراقب خودمان باشيم و با حسادت به ديگران جهنّمي نشويم.
-
-
۱۳۸۷/۰۵/۱۲, ۱۴:۵۹ #2
حسد
درمان حسد
پرسش:حسدورزي از چه انگيزه هايي ناشي مي شود، و زيانهايي را كه به انسان وارد مي كند چگونه است و بالاخره راهكار درمان آن كدام است؟
پاسخ:در بخش نخست اين مبحث به مفاهيم حسد، غبطه و منافسه و مراتب حسادت پرداخته شد. اينك در ادامه، بخش پاياني بحث حسادت را پي مي گيريم.
انگيزه هاي حسدورزي
براي حسدورزي انگيزه ها و اسباب بسياري را مي توان برشمرد كه در يك نگاه كلي، عمده آنها به خواري نفس انسان برمي گردد. تفصيل اين مطلب را در موارد هفتگانه زير مي توان بيان كرد:
1- خباثت نفس و بخل نسبت به خير بندگان خدا
2- دشمني و كينه توزي كه از بزرگترين اسباب حسد است .
3- حب رياست و مال و جاه
4- ترس از بازماندن از مقصود و مطلوب خود
5- تعزز يعني اينكه بر شخص گران باشد كه يكي از همگنانش از او بالاتر و برتر شود.
6- تكبر
7- تعجب و آن وقتي است كه محسود در نزد حاسد حقير و نعمتي كه به وي رسيده بزرگ باشد.
حسدورزي گاهي از حيطه فردي خارج و به عرصه صنفي كشيده مي شود. بنابراين عالم به عالم، حسد مي برد نه به عابد و تاجر به تاجر حسد مي برد نه به ديگري. در پايان به عنوان جمع بندي اين مبحث مي توان گفت كه منشأ همه انگيزه هاي حسدورزي، دوستي دنيا است. زيرا منافع دنيا به سبب تنگي، محدوديت و محصور بودن آنها، محل نزاع و كشمكش مي باشد. به طوري كه ممكن نيست منفعتي از مال و منصب به كسي برسد مگر آنكه از دست ديگري بيرون رود.
زيانهاي حسد
1- حسد سخت ترين و دشوارترين بيماري رواني و بدترين و پليدترين رذايل است كه صاحب خود را به عقوبت دنيا و عذاب آخرت گرفتار مي كند.
2- حسود در دنيا لحظه اي از حزن و الم خالي نيست و از هر نعمتي كه نصيب ديگران مي شود رنج مي برد و چون نعمتهاي خداي متعال نامتناهي است و هرگز از بندگان بريده و منقطع نمي شود بنابراين حسود پيوسته در اندوه و رنج است.
3- حسود در عناد و ضديت با آفريدگار و پروردگار است. زيرا اوست كه نعمت ها و خيرات را بر بندگان خود به مقتضاي حكمت و مصلحت خود ارزاني داشته است.
بدين لحاظ امام صادق(ع) مي فرمايد: اصول الكفر ثلاثه: الحرص و الاستكبار و الحسد. ريشه هاي كفر سه چيز است: حرص، تكبر و حسد.
4- حسادت گذشته از آنكه زيانهاي معنوي دارد و دين و ايمان را تباه مي كند، روي اعصاب انسان نيز اثر مي گذارد.
علي(ع) مي فرمايد: صحه الجسد من قله الحسد. سلامتي بدن از كمي رشك بردن است.
راهكارهاي درمان حسد
1- عمل نافع براي معالجه حسد اين است كه بر آثار خيرخواهي كه ضد حسد است، مواظبت شود، به اين ترتيب كه تصميم بگيرد و خود را مكلف سازد كه در گفتار و كردار برخلاف مقتضاي حسد رفتار كند. پس اگر حسد او را بر تكبر برمي انگيزد، خود را به تواضع وادارد و اگر او را بر غيبت و بدگويي ترغيب مي كند، زبان به مدح و ستايش وي بگشايد و... اين معالجه كلي براي مطلق بيماري حسد است. اما براي هر نوع از آن علاج مخصوصي هست كه آن كندن و نابود ساختن انگيزه و سبب حسد از قبيل خبث نفس، حب رياست، كبر و خودبزرگ بيني، شدت حرص و... است.
2- توجه به آثار زيانبار روحي و جسمي حسادت، و تقويت اين بينش كه جهان هستي تجلي ذات خداست و نعمتهاي او بر بندگان و مخلوقاتش بدون حكمت نيست و هركسي را به گونه اي در اين دنيا مورد ابتلا و آزمايش قرار مي دهد.
3- توجه به اين نكته كه كسب نعمتها و خيرات اين جهان زمينه، بشر و شرايط خاص خود را مي طلبد و اگر انسان طالب نعمت و يا خيري است بايد باتوجه به علل و اسباب تحقق آن، سعي و تلاش نمايد و درعين حال به خدا توكل نمايد كه او را در رسيدن به اهداف خود موفق و پيروز گرداند.
-
-
۱۳۸۸/۰۲/۱۱, ۱۵:۱۱ #3
پیامدها و آثار سوء حسد
حسد آثار بسیار زیانبارى از نظر فردى و اجتماعى و مادّى و معنوى به بار مى آورد و کمتر صفتى از صفات رذیله است که دارای این همه پیامدهاى سوء می باشد، مهمترین آنها آثار زیر است:
اول اینکه یکی از آفات اعمال خیر انسان " حسد " است، چنانکه در حدیث است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ان الحسد لیاکل الایمان کما تاکل النار الحطب؛ حسد ورزیدن، ایمان آدمی را می خورد آنچنان که آتش، هیزم را می بلعد و خاکستر می کند». معلوم می شود جهنم نیز مانند بهشت صحرائی خالی است، آتشها و عذابها تجسم همان گناهانی است که به دست بشر روشن و فرستاده می شود، مار و کژدم و آب جوشان و خوراک زقوم دوزخ، از ناپاکیها و پلیدیها خلق می شود، همانطوری که حور و قصور و نعیم جاویدان بهشت از تقوا و کارهای نیک آفریده می شود.
دیگر اینکه حسود دائماً ناراحت است و همین امر سبب بیمارى جسمى و روانى او مى شود، هر اندازه دیگران صاحب موفّقیّت بیشتر و نعمت هاى فزون تر گردند او به همان اندازه ناراحت مى شود تا آنجا که گاه خواب و آرامش و استراحت را به کلّى از دست مى دهد و بیمار و رنجور و نحیف و ضعیف مى شود، در حالى که امکانات خوبى دارد و اگر این رذیله را از خود دور مى ساخت براى خودش زندگى آبرومند و مرفّهى داشت. در احادیث فراوانى به این نکته اشاره شده و ائمه معصومین علیهم السلام نسبت به آن هشدار داده اند، از جمله در حدیثى از امام علی علیه السلام مى خوانیم که فرمود: «اَسْوَءُ النَّاسِ عَیْشاً الْحَسُود! ؛ بدترین مردم از نظر(آرامش در) زندگى حسود است» ( تصنیف غررالحکم، صفحه 300 و 301؛ شرح غررالحکم، 2931 ). همین معنى در حدیث دیگرى از آن حضرت علیه السلام به صورت فشرده ترى نقل شده که فرمود: «لاَ رَاحَةَ لِحَسُود؛ حسود راحتى ندارد» ( بحار الانوار، جلد 70، صفحه 256).
در تعبیر دیگرى از همان حضرت مى خوانیم: «اَلْحَسَدُ شَرُّالاَْمْرَاض؛ حسد بدترین بیماریهاست»! ( شرح غررالحکم، 331 ) و در تعبیر دیگرى آمده است: «الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلاَمَةِ الاَْجْسَاد؛ تعجّب مى کنم چگونه حسودان براى سلامتى جسم خود ارزش قائل نیستند و از آن غافلند»! ( بحارالانوار، جلد 70، صفحه 256). این سخن را با حدیث دیگرى از آن حضرت به پایان مى بریم، هر چند احادیث در این زمینه بسیار است، فرمود: «الْحَسَدُ لاَیَجْلِبُ اِلاّ مَضَرَّةً وَ غَیْظاً، یُوهِنُ قَلْبَکَ، وَ یَمْرُضُ جِسْمَکَ؛ حسد جز زیان و خشم چیزى در وجود انسان ایجاد نمى کند، حسد سبب مى شود که قلب انسان ناتوان و جسم او بیمار گردد»!(بحارالانوار، جلد 70، صفحه 256).
دیگر اینکه زیانهاى معنوى حسد از زیانهاى مادّى و جسمانى آن به مراتب بیشتر است، زیرا حسد ریشه هاى ایمان را مى خورد و نابود مى کند و انسان را نسبت به عدل و حکمت الهى بدبین مى سازد، چرا که حسود در اعماق قلبش به بخشنده نعمت ها یعنى خداوند بزرگ معترض است! در حدیث معروفى از امیرمؤمنان على علیه السلام مى خوانیم: «لاَتُحَاسِدُوا فَاِنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الاِْیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ؛ نسبت به یکدیگر حسد نورزید، چرا که حسد ایمان را مى خورد همان گونه که آتش هیزم را مى خورد»! ( تصنیف غررالحکم، صفحه 300؛ شرح غررالحکم، 10376). همین معنى از بنیانگذار اسلام پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله و از فرزند گرامیش امام باقر علیه السلام نیز نقل شده است.
در حدیث دیگرى که مرحوم کلینى در کافى آورده است از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «آفَةُ الدِّینِ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَ الْفَخْرُ؛ آفت دین و ایمان، حسد و خودبرتربینى و فخرفروشى است»! ( اصول کافى، جلد 2، صفحه 307)، از همان امام بزرگوار علیه السلام نقل شده است که فرمود: «اِنَّ الْمُؤْمِنَ یَغْبِطُ وَ لاَیَحْسُدُ، وَ الْمُنَافِقُ یَحْسُدُ وَ لاَیَغْبِطُ!؛ مؤمن غبطه مى خورد (و تمنّاى نعمت هایى شبیه دیگران مى کند ولى) حسد نمىورزد، در حالى که منافق حسد مى ورزد و غبطه نمى خورد»! ( اصول کافى، جلد 2، صفحه 307). از این حدیث به خوبى استفاده مى شود که حسد با روح ایمان سازگار نیست و هماهنگ با نفاق است. در حدیث قدسى نیز آمده که خداوند به موسى بن عمران فرمود: «از حسد بپرهیز که حسود نسبت به نعمت هاى من خشمگین است و با قسمت من در میان بندگانم مخالف مى باشد»!
سوّمین اثر زیانبار دیگر حسد این است که حجاب ضخیمى در برابر معرفت و شناخت حقایق مى افکند، چرا که حسود نمى تواند نقطه هاى قوّت محسود را ببیند هر چند استاد و مربّى و بزرگ او باشد، بلکه دائماً چشم او در پى جستجو براى نقاط ضعف است و اى بسا به خاطر حسد، خوبى را بدى و نقاط قوّت را ضعف بپندارد و از آنها دورى کند. به همین دلیل از امیرمؤمنان على علیه السلام مى خوانیم: «الْحَسَدُ حَبْسُ الرُّوحِ؛ حسد روح انسان را زندانى مى کند و از درک حقایق باز مى دارد» ( شرح غررالحکم، حدیث 371).
چهارمین اثر زیانبار حسد این است که انسان دوستان خود را از دست مى دهد، زیرا هر کس داراى نعمتى است که احیاناً دیگرى ندارد و اگر انسان داراى صفت رذیله حسد باشد طبعاً نسبت به همه مردم حسد می ورزد و همین امر سبب مى شود که افراد از او دورى کنند و پیوندهاى محبّت میان او و دیگران گسسته شود. شاهد این سخن کلام پربارى است که از امیرمؤمنان على علیه السلام نقل شده که فرمود: «الْحَسُودُ لاَ خُلَّةَ لَهُ؛ حسود، دوستى ندارد» ( شرح غررالحکم، 885).
پنجمین اثر سوء حسد آن است که انسان را از رسیدن به مقامات والا بازمى دارد به گونه اى که شخص حسود هرگز نمى تواند از مدیریّت بالایى در جامعه برخوردار شود چرا که حسد، دیگران را از گرد او پراکنده مى کند و کسى که داراى قوّه دافعه است هرگز به بزرگى نمى رسد. شاهد این سخن گفتار دیگرى از على علیه السلام است که فرمود: «الْحَسُودُ لاَیَسُودُ؛ حسود هرگز به سیادت و بزرگى نمى رسد» ( غررالحکم، حدیث 1017).
ششمین اثر بسیار منفى حسد آلوده شدن به انواع گناهان دیگر است، زیرا حسود براى رسیدن به مقصد خود یعنى زایل کردن نعمت از دیگران، به انواع گناهان مانند ظلم و غیبت و تهمت و دروغ و سعایت و غیر آن متوسّل مى شود و تمام نیروى خود را به کار مى گیرد تا محسود را به زمین زند لذا از هر وسیله نامشروعى براى وصول به این مقصد نامشروع کمک مى گیرد. باز شاهد این سخن، کلام نورانى دیگرى از امیرمؤمنان على علیه السلام است که فرمود: «الْحَسُودُ کَثِیرُ الحَسَرَاتِ، وَ مُتَضَاعَفُ السَیِّئَاتِ؛ حسود بسیار حسرت و اندوه دارد و گناهانش پیوسته افزوده مى شود»! ( تصنیف غررالحکم، صفحه 301; شرح غررالحکم، 1520).
هفتمین بدبختى حسود این است که پیش از آنکه به «محسود» زیان برساند به خودش ضرر مى زند، چرا که قبل از هر چیز خودش را گرفتار ناراحتى روح و جسم و عذاب دنیا و عقبى مى سازد. در احادیث اسلامى به این حقیقت اشاره شده، امام صادق علیه السلام در حدیثى مى فرماید: «الْحَاسِدُ مُضِرٌّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ اَنْ یَضُرَّ بِالَْمحْسُودِ، کَاِبْلِیسِ اُورِثَ بِحَسَدِهِ بِنَفْسِهِ اللَّعْنَةُ، وَ لاِدَمَ(علیه السلام)الاِْجْتِبَاءُ وَ الْهُدَى...؛ حسود پیش از آنچه مى تواند به «محسود» ضرر برساند به خویشتن زیان مى رساند، مانند ابلیس که با حسدش لعنت براى خود آفرید و براى آدم برگزیدگى و هدایت» ( بحارالانوار، جلد 70، صفحه 255).
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۰۳/۲۲, ۰۱:۰۹ #4
حسادت فرو رفتن در درياى غم
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از مهم ترین آفات جامعه به ویژه مومنین، صفت حسادت است. این صفت در وجود هر کسی تقویت و نهادینه شود موجبات تنش و درگیری او را با صاحبان نعمت و محسود فراهم می آورد و به طور طبیعی با کثرت حسودان در جامعه، روند تضادها و چالش های اجتماعی افزایش خواهد یافت. نویسنده در مطلب حاضر در مقام مذمت صفت حسادت در انسان و مقابله جدی با این رذیله اخلاقی برآمده و از منظر روایات به این بحث پرداخته است که اینک با هم آن را ازنظر می گذرانیم.
مفهوم حسد و غبطه
بدانکه «حسد» رشک بردن به مردم است به سبب نعمتی که خدا به آنها عنایت کرده، با میل زوال نعمت از آنها، و اگر رشک بردن به تنهایی باشد بدون میل زوال، «غبطه» است و آن از نظر اسلام علاوه بر اینکه منع نشده، بلکه به آن ترغیب هم شده است، لذا از امام صادق «ع» روایت شده که :«مومن غبطه می خورد، ولی حسد نمی ورزد و منافق حسد می ورزد و غبطه نمی خورد». (کافی، ج 3، ص 418)
پس غبطه غیر حسد و حسد غیر غبطه است، اولی بد است و دومی نیکو. روایات بسیاری در مذمت حسد از بزرگان دین وارد شده است، از جمله امام صادق «ع» می فرماید: «همانا حسد ایمان را می خورد و نابود می سازد همچنانکه آتش هیزم را نابود می کند». (همان، ص 416)
همچنین از آن حضرت روایت شده است که :«اصول و ریشه های کفر سه چیز است: «حرص، کبر و حسد». (همان، ص 396)
مذمت حسد
در روایت است که رسول خدا «ص» فرمود:«خداوند به حضرت موسی «ع» خطاب کرد ای پسر عمران! حسد مبر بر آنانکه از فضل خود به آنها داده ام و به سوی آن چشم خود را مکش و پیروی نفس را مکن؛ زیرا شخص حسود ناراضی به نعمتهای من و منع کننده قسمت من است از آنچه بین بندگانم تقسیم کرده ام؛ کسی که چنین باشد، من از آن نبوده و آن نیز از من نمی باشد». (همان، ص 418)
از امیرالمومنین «ع» کلماتی کوتاه، ولی پرمعنا و بزرگ درباره مذمت این صفت هلاک کننده وارد شده که اگر کسی در آنها تدبر وتفکر و اندیشه نماید، پی خواهد برد به خباثت آن و هیچ وقت گرد آن نخواهد رفت.
بعضی از کلمات امام«ع» چنین است:
«ایمان از حسد بیزار است» (5) یعنی مومن از حسد برکنار است. (غررالحکم، ج 1، ص 160)
- «حسود بر مقدرات الهی خشمناک است». (همان، ص 45)
- «حسود در دریای غم فرو رفته است». (بحارالانوار، ج 73، ص 256)
- «حسد محبوس کردن روح است (3) (یعنی همان طوری که محبوس ناراحت است و بر او سخت می گذرد، روح حسود هم در زندان بوده و پیوسته ناراحت است)» (غررالحکم، ج 1، ص 100)
- « حسد ، جسد را آب خواهد کرد». (بحارالانوار، ج 73، ص 250)
- «حسود سودی نخواهد برد ( و همیشه در مقام پست خود خواهد ماند)». (همان، ص 258)
- از پیامبر اکرم «ص» روایت شده است:«لذت حسود از همه مردم کمتر است». (همان، ص 250)
راستی اگر کسی یک نظر عمیقانه در ا ین جهان از ابتدای آفرینش نماید تا آخر، صدق گفتار بزرگان دین بر او ثابت خواهد شد.
نخست شیطان بر آدم صفی الله حسد برد، مطرود درگاه خداوند شد، قابیل به برادر عزیزش «هابیل» حسد برد، او را کشت و خود را بسیار ناراحت و غمگین ساخت، ایمانش را هم از دست داد. برادران حضرت یوسف «ع» به آن بزرگوار حسد برده، آن بزرگوار را اذیت و آزار کرده و پیراهن از تن او درآورده و او را در چاه انداخته دروغ بسیار در مقابل عملشان گفتند، خود را غمگین، پدر بزرگوارشان، حضرت یعقوب را آزرده خاطر ساخته و آن بزرگوار را همچنان به رنج فراق یوسف مبتلا کردند. و همین طور اگر بخواهیم یک به یک حسودان جهان را بشماریم، کتابی قطور خواهد شد و در این مقال نمی گنجد.
بشارت به بهشت
روایت شده که یکی از حضار مجلس پیغمبر «ص» گوید: خدمت حضرت رسالت پناه نشسته بودیم، حضرت فرمود: «الان از این راه مردی از اهل بهشت خواهد آمد».
سپس مردی از انصار درآمد در حالی که آب وضو از محاسن او می چکید و نعلین خود را به دست گرفته بود، سلام کرد.
فردای آن روز نیز رسول اکرم «ص» همان فرمایش را کرد و همان مرد آمد. روز سوم نیز به همان نحو فرمود و همان مرد آمد. چون حضرت تشریف بردند، عبدالله بن عمروبن عاص از دنبال آن مرد انصاری رفت و گفت: میان من و پدرم گفتگوی درشتی واقع شده و من سوگند خورده ام تا سه شب نزد او نروم، اگر اجازه می فرمایید، این سه شب را خدمت شما باشم. آن مرد گفت: بفرمایید.
پس سه شب نزد او به سر برد و از او عبادت و بیداری ندید، فقط در وقت تکان خوردن، ذکر خدا می کرد و همچنان خوابیده بود تا برای نماز صبح برخاست، لیکن از او جز سخن خیر نشنید.
عبدالله گوید: چون سه شب گذشت، به او گفتم حقیقت امر این است که بین من و پدرم حرفی نشده، ولی از حضرت پیغمبر در حق تو چنین شنیدم، خواستم که بر عمل و عبادت تو مطلع گردم از تو عمل بسیاری ندیدم، پس چه چیز تو را به این مرتبه رسانیده و از اهل بهشت گردانیده؟
انصاری گفت: غیر از آنچه از من دیدی، بندگی دیگری نیست جز آنکه بر هیچ یک از مسلمانان در خود غشی نمی یابم و به خیر و خوبی که خدای تعالی به آنان عنایت کرده، حسدی در خود نمی بینم.
عبدالله گفت: همین است که تو را به این مرتبه رسانیده و آن صفتی است که ما را طاقت آن نبوده و تحصیل آن از ما نمی آید. (مجموعه ورام، ج 1، ص 126)
یک نکته
داوود رقی به نقل از امام صادق «ع» روایت می کند که آن حضرت فرمود: «از معصیت الهی پرهیز کنید و بعضی از شما بر بعضی دیگر حسد نورزید، زیرا از عادت حضرت مسیح «ع» این بود که در شهرها سیر می نمود، روزی مردی کوتاه قد از اصحابش با وی در بعضی از مسافرتها همراه شد و از ملازمان او بود، رفتند تا به دریا رسیدند، حضرت مسیح بسم الله گفت در حالی که یقین به آن داشت و بر روی آب روان گردید، آن مرد چون از حضرت مسیح آن را مشاهده کرد، بسم الله گفت و بر روی آب روان شد، عجب او را فرا گرفت و گفت: عیسی «ع» روح الله است، روی آب راه می رود، من هم روی آب راه می روم، پس او بر من چه فضیلت و برتری دارد؟
یک مرتبه در آب غرق شد به حضرت عیسی ملتجی شد، آن جناب او را بیرون آورد و فرمود: چه گفتی؟ جریان را گفت. حضرت فرمود: خود را در جایی نهادی که در آنجا خداوند تو را ننهاده، پس خداوند بر تو غضب کرد به خاطر آنچه گفتی، از آن توبه کن. آن مرد توبه کرد، دوباره به همان مرتبه برگشت؛ پس شما هم از معصیت خدا بپرهیزید و بعضی از شما بر بعضی دیگر حسد نورزد». (کافی، ج 2، ص 306)
برای فرار و نجات از این سیلاب بنیان کن لازم است انسان بیش از پیش به روایات اهل بیت عصمت و طهارت «ع» با دقت هرچه تمامتر بنگرد و فکر کند که آخر هم اگر من حسد بورزم، چه نفعی عاید خودم می شود و چه ضرری بر محسود وارد می گردد، جز ناراحتی و خویشتن را آزردن و خسته کردن بهره ای نصیب آدمی نمی شود.
راستی باید انسان این صفت را از خود دور کند یا ناچار پیروی آن را نکند؛ زیرا کاملاً ایمان را نابود می کند، به عبارت دیگر شخص حسود به خدای خود اعتراض دارد که - نعوذبالله- بی جا به فلان کس نعمت بخشیدی و به من ندادی، تو بنده شناس نیستی، عدالت نداری، حکیم نمی باشی.
سبحنه و تعلی عما یقولون علوا کبیرا؛ (اسراء- 43) «بسیار منزه و بلند مرتبه است خدا از آنچه گویند».
-
۱۳۸۸/۰۶/۳۰, ۱۹:۳۲ #5
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 164
- مورد تشکر
- 413 پست
- حضور
- 2 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 17
- آپلود
- 0
- گالری
-
7
درسی که از حسادت باید آموخت
حدیث دررباری که اینک بر سجاده نگاهتان جاری است، حقیقتی تلخ، اما معرفت زا و عبرت آموز است.
دودی که از آتش خرمن حسادت برمی خیزد نخست چشم حسود را می سوزاند بعد به دیگران سرایت می کند.
شگفتا که شرط عدالت هم همین است؛ انسانی که بر سر راه پیشرفت دیگران خار توطئه می افکند و چاه زوال حفر می کند خود زودتر از دیگران در آن گرفتار می شود.
زهر حسادت ابتدا کام شخص حسود را تلخ می کند، وی را از درون دچار سوز حقارت، عقده و خشم می کند، انگاه دامن اجتماع را می گیرد.
کثیری از رفتارهای نابهنجار و خطرساز اجتماعی همچون تخریب، آدم ربایی، اهانت، قتل و ... از آبشخور حسادت سرچشمه می گیرد.
قرآن کریم، این کتاب معرفت و زندگی نیز بر این نکته انگشت تاکید نهاده، حسادت را به منزله تهدیدی خطرزا برای جامعه بر می شمرد:
قل اعوذ برب الفلق... و من شر حاسد اذا حسد(فلق/5)
بر مبنای این آیه، حسادت، آنگاه که جامعه عمل می پوشد راهی جز پناه بردن به دامن امن الهی باقی نمی ماند.
سرّ مساله این است که حسود آرزوی زوال نعمت دیگری را در سر می پروراند، و این آرزو تا زمانیکه به اقدام عملی مستقیم منجر نشود، بی خطر است، اما زنگ مصیبت آنگاه به صدا در می آید که شخص حسود برای رهایی از عذاب کشنده درونی خود مجبور شود آستین تخریب بالا زده کمر بر زوال نعمت دیگری بربندد.
و اینجاست که فاجعه شکل می گیرد و فرزندان نامشروع رفتارهای نا بهنجار اجتماعی تکثیر می شوند.
آری! به دامان امن خدا پناه بریم و این کلام الهی را آویزه گوش جانمان کنیم که مباد از زمره کسانی باشیم که: "أَمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ..."
"یا نسبت به عطا و فضل الهی به مردمان رفتار حسدورزانه پیشه می کنند"(نساء/54)
-
-
۱۳۸۸/۰۶/۳۰, ۲۳:۰۴ #6
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,017
- مورد تشکر
- 2,509 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 29
- آپلود
- 0
- گالری
-
3
معیار در حسد، آن است كه: آنچه را از برای خود نخواهی از برای او خواهی. و آنچه را از برای خود خواهی، از برای او هم نخواهی.
حسد، اشدّ امراض نفسانیّه، و دشوارترین همه، و بدترین رذایل، و خبیثترین آنهاست.
عقبه زین صعبتر در راه نیست ای خنك آن كس حسد همراه نیست
صاحب خود را به عذاب دنیا گرفتار، و به عقاب عقبی مبتلا میسازد، زیرا كه: حسود در دنیا لحظهای از حزن و الم و غصه و غم خالی نیست. چون كه او هر نعمتی كه از كسی دید متألّم میشود. و چون نعمت خدا نسبت به بندگان خود بینهایت است، و هرگز منقطع نمیشود، پس حسود بیچاره، پیوسته محزون و غمناك است. و اصلا به محسود ضرری نمیرسد، بلكه ثواب و حسنات او زیاد میشود. و درجات او بلند میگردد. و به جهت غیبتی كه حسود از او میكند و سخنی كه نباید، در حق او میگوید، گناه محسود را بر دوش خود میگیرد. و اعمال نیك خود را به نامه اعمال او نقل مینماید. بدان كه صاحب این صفت، همیشه خوار و بیمقدار است.
و از این جهت است كه: حضرت امیر المؤمنین - علیه السّلام - فرموده است كه: «الحسود لا یسود» یعنی: «صاحب حسد، باشرافت و بزرگ نمیگردد». و حسود پیوسته به غصه و ألم گرفتار است و از این جهت است كه سیّد انس و جانّ فرموده: «أقلّ النّاس لذّه، الحسود» یعنی: «كمترین مردمان از حیث لذّت، حسود است». چون كه: مذاق طبعش همیشه از تلخی حسد متغیر است.
و بر طبق این كلام است آنچه حضرت امیر المؤمنین - علیه السلام - فرمودهاند: «الحسود مغموم» یعنی: «حسد، آدمی را به غم و اندوه مبتلا میسازد».
-
-
۱۳۸۸/۱۱/۰۹, ۱۹:۵۹ #7
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,246
- مورد تشکر
- 2,313 پست
- حضور
- 50 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
حسود از داشته ها و نعماتي كه خود دارد نيز لذت نميبرد چون ممكن است آنها در اختيار اشخاص ديگر هم باشد و براي او ديدن داشته هاي ديگران سخت است.
شهيد عماد مغنيه: براي من ميل رهبر معظم انقلاب، حجت شرعي است.
-
-
۱۳۸۸/۱۱/۰۹, ۲۳:۱۴ #8
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۸
- نوشته
- 108
- مورد تشکر
- 273 پست
- حضور
- 9 ساعت 45 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
حسد مهلك ترين رذيله است ،اگر تفكري به مسئله ي شيطان و رانده شدن او از درگاه خدا داشته باشيد متوجه مي شويد كه تمام بد بختي و گرفتاري او از حسادت بوده است.
حسادت سر چشمه ي بسياري از مهلكات ديگر است،كسي كه حسود است براي اينكه به حاسد لطمه بزند دروغ مي گويد،تهمت مي زند،نا سزا مي گويد ،سخن چيني و نمامي مي كند،حتي در بعضي موارد لطمه ي بدني به محسود مي رساند و گناهان ديگر كه مجالي براي شمردن آنها نيست
در يك جمله حسود بنده و عبد عبيد درگاه شيطان است.
السلام عليك يا رسول الله
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
-
۱۳۸۸/۱۱/۱۰, ۰۰:۰۰ #9
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,054
- مورد تشکر
- 1,442 پست
- حضور
- 8 روز 19 ساعت 58 دقیقه
- دریافت
- 10
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
اگر کسی نسبت به شما حسادت کرد از او تشکر کنید ؛ چرا که با تمام وجود از شما تعریف کرده است !!
-
-
۱۳۸۸/۱۱/۱۰, ۰۱:۰۳ #10
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,487
- مورد تشکر
- 3,851 پست
- حضور
- 4 روز 13 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 1164
- آپلود
- 119
- گالری
-
2
آفت دين سه چيز است، داناى بد كار و پيشواى ستم كار و مجتهد نادانحرکت کشتی نجات آدمیان احتیاجی به دریا ندارد.این کشتی روی قطره اشکی مقدس که برای حسین بن علی ریخته می شود می گذرد.علامه جعفری
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری