-
۱۳۸۷/۰۵/۱۲, ۲۲:۴۸ #1
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 47
- مورد تشکر
- 19 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
روحانی کیست؟
معنی وجود صنف روحانی چیه؟ چرا لباس متفاوتی می پوشن. اونم این مدلی قدیمی؟
چرا قاطی مردم نیستن؟
آیا خودشون هم باور دارن که روحان ان؟
یا روحانی یه اسم بی مسماست؟
-
۱۳۸۷/۰۵/۱۳, ۱۰:۴۳ #2
لباس روحانيت
يكم. اين نوع لباس از زمان پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ص) رايج بوده است و آن بزرگواران، چنين لباس ميپوشيدند.
دوم. عمامه بر سر بستن، از مستحبات بوده و تأكيد فراواني بر آن شده است. احاديث متعددي در اين زمينه از حضرت رسول اكرم(ص) و ائمه معصومين(ع) وارد شده است؛ از جمله: امام رضا(ع) ميفرمايد: «حضرت رسول(ص) عمّامه بر سر بستند و يك طرف آن را به جلو وطرف ديگر را به عقب انداختند». از امام صادق(ع) نقل شده است: «حضرت رسول(ص) با دست خود بر سر حضرت علي(ع) عمامه پيچيدند». ر.ك: علامه مجلسي: حلية المتقين، ص 18 سوم. جايگاه صنفي بسياري از اقشار جامعه، اقتضا ميكند كه از ساير اقشار مردم باز شناخته شوند؛ لذا داراي يك نوع لباس مشخص ميباشند (مانند نيروهاي نظامي و انتظامي و...)؛ دربارة روحانيان نيز چنين است. بر اساس روايات متعددي چون « العلماء ورثةالانبياء » ؛« و اما الحوادث الواقعة فارجعوا الي رواة احاديثنا فانهم حجتي عليكم » روحانيان، امانت داران ائمه اطهار(ع) و مرجع ديني، سياسي و اجتماعي مردم ميباشند؛ لذا به لباسخاصي نياز دارند مشخص ميباشند تا بدين وسيله در جامعه مشخص شوند و مراجعه به آنان در مواقع نياز آسانتر باشد.
چهارم. پوشيدن اين لباس، هر چند شأن و منزلتي نسبت به ساير اقشار مردم براي روحانيان ايجاد نميكند؛ ولي موجب تعظيم شعائر الهي ميگردد. وجود شخصيتهاي وارسته جامعه كه به عنوان نماد و مظهر علم و تقوا و وارستگي و ارزشهاي اسلامي و ملبس به لباس رسول اكرم(ص) و ائمه معصومين(ع) باشند، از شعائر الهي است و در حفظ و گسترش ارزشهاي الهي و اسلامي در جامعه و تقويت هويت مذهبي، در مقابل تهاجم ارزشهاي بيگانه، بسيار مؤثر است
-
۱۳۸۷/۰۵/۱۳, ۱۰:۴۵ #3
ضرورت روحانيت در اسلام
سؤال دربارة ضرورت و فلسفه وجودي قشري به نام «روحانيت» مانند سؤال درباره قشرهايي همچون پزشكان، مهندسان و ديگر اقشار جامعه است. بيان اين نكته به توضيحي چند نيازمند است:
يكم. امروزه «دين» مسئلهاي پيچيده و بغرنج است؛ چه از نظر اعتقادات و جهانبيني و چه از نظر احكام فقهي و چه از بعد اخلاق و مسائل اجتماعي. بنابراين، از چند جهت وجود روحانيت ضرورت پيدا ميكند:
1ـ1. قرآن به عنوان اساس اسلام، به تفسير و بيان مطالب نيازمند است. تفسير قرآن در درجه اول بر عهده شخص رسول خدا بود. نحل، آيه 44 بعد از نبي اكرم(ص) تفسير قرآن بر عهده جانشينان آن حضرت ـ امامان دوازدهگانه ـ قرار گرفت و در زمان غيبت نيز بر عهدة علما و دانشمندان راستين است كه در حقيقت، پيروان انبيا و جانشينان آنان هستند.
1ـ2. منبع ديگر در معارف اسلامي، احاديث و سنّتهايي است كه از نبي اكرم(ص) و ائمه هُدي(ع) به يادگار مانده و نيازمند بيان و تفسير است.
1ـ3. تطبيق احكام و موضوعات، با منابع فقهي، نياز به اجتهاد و تلاش دانشمندان متخصص اين فن دارد.
دوم. بيان و ابلاغ مسائل نيز به افراد آگاه و متخصص اين فن نياز دارد تا به درستي مردم را با معارف دين آشنا سازند. طبيعي است كه حرفه و فن تبليغ، كار هر كسي نيست و هنر ويژه خود را ميطلبد.
سوم. در بُعد رهبري عملي نيز بايد افراد شاخص و لايقي باشند كه عملاً در جامعه به اجراي دين بپردازند و با رفتار خويش، ديگران را به سوي اسلام و اهداف قرآن فراخوانند .
چهارم. گهگاه افرادي پيدا ميشوند و نظرهايي ابراز ميكنند كه از حقيقت دين به دور است و اگر جلوي اين انحراف گرفته نشود، چه بسا شكاف عميقي در دين ايجاد گردد و همين امر، موجب فرقه گرايي و هرج و مرج شود. بايد چهرههاي راستين و صاحبْ نظر در حقايق ديني، وجود داشته باشند تا دين و مكتب را از انحرافات برهانند و وحدت امت و كيان جامعه اسلامي را در اين بُعد، صيانت بخشند. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: « يَحملُ هذا الدين في كلّ قرنٍ عدول يَنفَوْنَ عنه تأويلَ المبطلين و تحريفَ الغالين وانتحالَ الجاهلين »؛ «پيوسته اين دين را در هر قرن و زماني، افرادي امين و شايسته حافظ و نگاهبان هستند و جلوي تأويلات اهل باطل، و تحريف افراد غلو كننده و تندرو، و نسبتهاي نارواي افراد جاهل را ميگيرند». وسائل الشيعة، ج 27، ص 150
پنجم. هر چه زمان به پيش ميرود، فكر زاينده و خلاّق بشر به مسائل جديدي دست مييازد و شبهات و سؤالهايي دربارة معارف ديني پيش ميآيد. بنابراين، بايد افراد آگاه و خبرهاي باشند كه به شبهات خودي و بيگانه پاسخ دهند و ابهام زدايي كنند.
شش. با پيشرفت زمان، موضوعات متنوع و جديدي نيز پيش ميآيد كه در گذشته مطرح نبوده است (مثل چگونگي خواندن نماز و گرفتن روزه در ايستگاههاي فضايي). در چنين شرايطي، بايد محققان و دانشمندان ديني به استنباط احكام بپردازند و جوابگوي نيازها باشند.
هفتم. اديان راستين، هميشه چونان سدي مستحكم در برابر مطامع و منافع سردمداران بشري بودهاند. دين، هميشه حامي مستضعفان بوده و با ستم و اجحاف سر ستيز داشته است. شاهد بارز آن در قرن اخير، لغو قرارداد رويتر (انحصار تنباكو) درپي فتواي ميرزاي شيرازي(ره) است. طبيعي است كه زمامداران خودكامه، از اين سدي كه در برابر خويش احساس ميكنند، دلِ خوشي ندارند و هميشه در صدد شكستن و ويراني آن برآمدهاند. از اين رو، با دسيسههاي مختلف، براي پيكار با دين تلاش ميكنند و با استهزا و تهمت و تحريف حقايق و جا زدن افراد شيّاد به نام روحاني و رهبران ديني، به خواستههاي خود جامه عمل ميپوشانند.
چه كسي بايد با همه وجود و تمام وقت، در برابر چنين توطئههاي گسترده بايستد و از موجوديت دين پاسداري كند؟ قرآن ميفرمايد: « لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فيهَا اسْمُ اللّهِ كَثيرًا »؛ «اگر نبود اين سنت خداوندي كه پيوسته جلوي افراد متجاوز به حريم دين و مقدسات، توسط افراد شجاع و پاكباخته گرفته شود، هر معبدي ـ اعم از كليسا و كنيسه و مسجد ـ ويران ميگشت و اثري از آنها باقي نميماند». حج، آية 40
بنابراين، فلسفه وجود روحانيت، در سه بُعد علمي، رفتاري و سياسي خلاصه ميشود. در بُعد علمي، اين موارد را بايد در نظر داشت: 1. استنباط احكام به طور كلي؛ 2. ابلاغ و تبليغ معارف ديني به مردم؛ 3. تفسير و تبيين حقايق و معضلات دين؛ 4. استنباط احكام درباره موضوعات جديد؛ 5. شبهه زدايي و جوابگويي به پرسشها .
در بُعد رفتاري نيز روحانيان، بايد شاخص و الگوي جامعه باشند تا علاوه بر بيان، با رفتار خود نيز حقايق ديني را عينيت و تجسّم ببخشند. در بُعد سياسي نيز در برابر خودكامگي سردمداران سياسي جامعه بايستند و از انهدام و ويراني دين جلوگيري كنند. اين امر در سايه اقتدار ولايت و مرجعيت و با حمايت مردم تاكنون امكانپذير بوده و شاهد بسيار بارز آن، همين انقلاب اسلامي ايران است
-
۱۳۸۷/۰۵/۲۶, ۱۱:۱۸ #4
با سلام
لباس پيامبر مشابه لباس سايرين و متناسب با شرايط جغرافيايي بوده و ايشان علاقه به پوشيدن لباس سفيد داشتند كه در زير آفتاب مناسب ترين رنگ است. در واقع امامان و پيامبران لباسي نمي پوشيدند كه خاص خود آنها باشد و اگر مي پوشيدند نيز مانعي براي ديگران وجود نداشت كه همچون آنها لباس بپوشند. موضوع اصلا" شكل و نوع لباس نيست بلكه ايجاد تفاوت با سايرين است. آيا مي شود كسي بدون اجازه لباس روحانيت را بتن كند؟ آيا چنين ويژگي در لباس امامان وجود داشته؟
آيا خود اين پوشش متفاوت باعث دوري نسل جوان نمي شود؟ آيا نمي توان همرنگ مردم بود، در ميان مردم بود و به مردم خدمت كرد؟ امروز اولين رسالت يك روحاني حقيقي از نظر من كنار گذاردن اين لباس و در ميان مردم شدن است. لباسي بپوشد كه اگر ديگري خواست الگو بگيرد مانعي نباشد. جرم نباشد.
مي دانم دوستان طلبه و روحاني به من خرده خواهند گرفت اما آنها را به بازانديشي در خصوص رسالت و حقيقت وجودي خود دعوت مي كنم.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۵/۲۶, ۱۱:۳۵ #5
من وقتی یک روحانی را درلباس روحانیت می بینم حسودیم می شه .آخه انصافا یک حالت معنوی پیدا می کنند.
خیلی لباس قشنگیه.تازه هروقت بخوام مسئله های دینیم رو بپرسم با دیدن افرادی که لباس روحانیت می پوشندزودتر اهلش رو پیدا می کنم.وقتی که درجمعی هستیم که لباس روحانیت تن افراد آنجا نبوده نتوانستم بفهمم آیا دراین جمع کسی هست که مسائل دینی را جواب بدهد یانه؟
انصافا شغل حساسیه وخیلی هم مسئلیت آوره .خدا به همه شون توفیق بده.
ویرایش توسط kanoon111 : ۱۳۸۷/۰۵/۲۶ در ساعت ۱۱:۳۶
-
۱۳۸۷/۰۵/۲۶, ۱۱:۵۸ #6
سلام
به نظر بنده از لحاظ فردی انسان باید خود را پایین تر از همه بداند و محتاج تر همچنانکه حضرت رسول می فرماید انا افقر الناس اما از لحاظ اجتماعی هیچ وقت حضرتش رسالت و رسول بودن خود را نفی نکرده است و اصلا دعوای ابولهب و ابوسفیان با پیامبر سر همین مطلب بود که انها از پیامبر می خواستند نگوید من رسول خدا هستم اما پیامبر هیچ وقت در مورد رسول بودن خود معامله نکرد لذا روحانیت نیز مانند رسول الله باید خود را از لحاظ شخصی پایین تر از مردم بداند اما از لحاظ اجتماعی باید رسالت تبلیغ خود را نمایان سازد و پوشیدن لباس روحانیت هم در همین راستا است تا مردم هر مشکلی داشتند که در تخصص یک روحانی است به او مراجعه کرده و مشکل خود را به راحتترین وجه حل نمایند
توضیح مفصل
از زمان پیامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ص) رایج بوده است و آن بزرگواران، چنین لباس میپوشیدند.
عمامه بر سر بستن، از مستحبات بوده و تأكید فراوانی بر آن شده است. احادیث متعددی در این زمینه از حضرت رسول اكرم(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شده است؛ از جمله: امام رضا(ع) میفرمایند: "حضرت رسول(ص) عمّامه بر سر بستند و یك طرف آن را به جلو وطرف دیگر را به عقب انداختند." از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است كه حضرت رسول(ص) با دست خود بر سر حضرت علی(ع) عمامه پیچیدند. (1)
از احادیث موجود در كتب روایی شیعه و سنّی استفاده میشود كه پوشیدن عمامه و عبا بخشی از سنّت معصومان(ع) است؛ از آن جمله:
1-جابر نقل كرده است: پیامبر اكرم(ص) در هنگام فتح مكه، در آغاز ورود به مكّه عمامهای مشكی بر سر داشت.(2)
علی(ع) فرمود: "رسول خدا(ص) در روز عید غدیر، عمامهای بر سرم گذاشت و گوشه آن را پشت سرم آویزان كرد؛ آن گاه فرمود: "خدای متعال در جنگ بدر و حنین مرا با فرشتگانی كمك كرد كه با چنین عمامه هایی معمّم بودند".(3)
2-اصبغ بن نباته كه از نزدیكان امیرالمؤمنین(ع) به شمار میرود، روایت كرده است: در آغاز خلافت و پس از بیعت مردم، حضرت علی(ع) به مسجد آمد، در حالی كه عمامه رسول خدا را بر سر داشت.(4)
3-عباس بن عبدالمطلب و ربیعة بن الحارث فرزندان خود فضل و ربیعه را به حضور علی(ع) فرستاده تا از حضرت تقاضا كنند كه آنان را برای جمع آوری زكات به كار بگمارد؛ حضرت امیر(ع) فرمود: به خدا قسم هیچ كدام از شماها را به كار نخواهم گرفت.
ربیعه (پس از شنیدن نظر امام به محضر علی(ع) شرفیاب شد و با لحنی اعتراضآمیز) عرض كرد: به مقام و منزلت دامادی پیامبر(ص) رسیدی، ما به خاطر آن بر تو حسادت نكردیم؛ امیرالمؤمنین(ع) (با بی اعتنایی نسبت به سخنان ربیعه) عبای خود را روی زمین انداخت و بر آن خوابید.(5)
بنابراین از مجموع روایات میتوان نتیجه گرفت:
پوشیدن عمامه و عبا بخشی از سنّت پیامبر و امامان(ع) را تشكیل میدهد.روحانیون به جهت این كه در هر زمان و مكانی خود را پاسخگوی شبهات و پرسشهای دینی افراد می دانند وبرای این هدف مناسب دیدند با پوششی خاص میان جامعه اسلامی حضور داشته باشد، بدین جهت آنان كوشیدند با پوشیدن لباسی كه منتسب به اهل بیت پیامبر است تشخص خود را در اجتماع برجسته نمایند .
جایگاه صنفی بسیاری از اقشار جامعه اقتضا میكند كه از سایر اقشار مردم باز شناخته شوند؛ لذا دارای یك نوع لباس مشخص میباشند. مانند نیروهای نظامی و انتظامی و... درباره روحانیان نیز چنین است بر اساس روایات متعدد "العلماء ورثه الانبیاء" "و اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه احادیثنا فانهم حجتی علیكم و... روحانیان، امانت داران ائمه اطهار(ع) و مرجع روحی و معنوی و اجتماعی و... مردم میباشند؛ لذا نیازمند لباسی مشخص میباشند تا بدین وسیله در جامعه مشخص شوند و مراجعه به آنها در مواقع نیاز آسانتر باشد. و یا مثلا در موقع نماز جماعت تأكید شده كه امام جماعت دارای لباس خاصی روحانیت باشد چنان كه امام صادق(ع) فرمود: "شایسته نیست كه امام جماعت بودن عبا و عمامه باشد. (6)پوشیدن این لباس، هر چند شأن و منزلتی نسبت به سایر اقشار مردم برای روحانیان ایجاد نمیكند، ولی موجب تعظیم شعائر الهی میگردد كه مورد اهتمام قرآن است. وجود شخصیتهای وارسته جامعه كه به عنوان سمبل و مظهر علم و تقوا و وارستگی و ارزشهایاسلامی و ملبس به لباس رسول اكرم(ص) و ائمه معصومین(ع) باشند، از شعائر الهی میباشد و در حفظ و گسترش ارزشهای الهی و اسلامی در جامعه و تقویت هویت مذهبی در مقابل تهاجم ارزشهای بیگانه، بسیار مؤثر است خصوصا در جامعه ما كه متأسفانه تحت تأثیر تهاجم فرهنگی غرب، حتی لباس سنتی و بومی خویش را حفظ نكرده است. بنابراین وجود قشر خاصی در جامعه با لباس مذهبی و سنتی، نماد پایداری در مقابل هجوم فرهنگ و ارزش های غربی و مایه فخر و مباهات است
1. علامه مجلسی: حلیه المتقین، ص 18
2.میزان الحكمه، ج 4، ص 2765، ح 18096.
3.احمد بن حسین بیهقی، السنن الكبری (سنن بیهقی)، ج 10، ص 14.
4.صدوق، محمد بن علی بن الحسین، التوحید، ص 304، ح 1؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج 1، ص 609.
5.محمود بن عمر بن محمد الزمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ج 2، ص 322.
6. وسایل، ج 3، ص 329.
-
۱۳۸۷/۰۶/۱۲, ۱۰:۱۲ #7
سلام و عرض ادب به همه ی دوستان عزیزقبل از هر چیز فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ، ماه ضیافت خداوند رو به همگی تبریک عرض می کنم و از همه شما دوستان عاجزانه خواستار دعای خیر هستم
اینکه لفظ روحانی رو می آرید ، بنده فکر می کنم که اشتباه باشه . اگر دوستان بنده رو راهنمایی کنند ممنون میشم .
لفظ روحانی رو برای کشیش های مسیحی به کار می بردند و چون اونجا دین از سیاست جداست ( سکولاریسم ) برای همین اگر توجه داشته باشید روحانی در مقابل کلمه جسمانی قرار می گیره . اونجا نظرشون چنانچه که عرض کردم بر این بود که پاپ باید کار مذهبیش رو بکنه و قیصر هم کار زمامداری حکومت .
اشکالی که به وجود اومده اینجاست که ما دینمون از سیاست جدا نیست در حالی که دیدیم که امام راحل ره هم غرق در عرفان بودند و از طرفی هم سایه ی رهبریشون بر سر ملت ایران برقرار بود و در کارهای سیاسی و زمامداری مملکت دخالت می کرد
آیا طلبه های حوزه ی علمیه برای روحانیت تلاش می کنند و بنده ای که سر کار می رم برای جسمانیت ؟اگر جواب بله باشه مغایر با کلام ائمه اطهار سلام الله علیها ست چون اونها کار در راه بدست آوردن روزی خانواده رو هم جهاد ذکر کردند .
به نظر بنده این اشکال مترجمین ماست که هر چیزی در دین مسیحیت بعنوان کلام مسیحی بحث میشه می آن و همون رو در کلام اسلامی بحث می کنند ، شاید یه روزی بیاد که بحث تثلیث و سه اقنوم رو هم در کلام اسلامی بحث کنن
ان شاء الله که بنده رو با جواب هاتون راهنمایی کنید
خداحافظ دین و دنیای هممون باشه ان شاءالله
یا علی ع
-
۱۳۸۷/۰۶/۱۲, ۱۰:۳۳ #8
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,251
- مورد تشکر
- 2,255 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
10
باسلام
ضمن خوش آمدگویی به شما دوست عزیز
ببینید ؛ واژه روحانی درعرف جامعه ما به کسانی اطلاق می شود که درس دین می خوانند وتمام زندگی خود رابرای خدمت به اسلام وتبلیغ دین ونشرمعارف الهی قرارداده اند.واین به آن معنی نیست که بقیه مردم در کار جسمانی فعالند واز بعد روحانی دورند.همه ما وظیفه داریم تا هم به بعد روحانی خودمان برسیم وهم به بعد جسمانی .
البته دقت شما قابل تقدیر است.
با تشکر-موفق باشید
ویرایش توسط شهيدان : ۱۳۸۷/۰۶/۱۲ در ساعت ۱۰:۳۵
زخون هر شهيدي لاله اي رست** مبادا روي لاله پا گذاريم
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری