صفحه 1 از 2 12 آخرین
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: طنز در قرآن(پژوهش های قرآنی)

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    5,435
    مورد تشکر
    4,566 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    27

    طنز در قرآن(پژوهش های قرآنی)




    طنز آموزنده طنزى است که در آن لطف و حکمت‏به هم درآمیخته و مشتمل بر معجونى از نیش و نوش به منظور تعالى و دایت‏باشد . نمونه‏هایى از طنزهاى قرآن به این قرار است: تشبیه صداى بلند به عرعر خر، تشبیه رفتار بلعم باعورا به پارس سگ و . . . . در این مقاله نکات پیش گفته به تفصیل آمده‏است .
    کلید واژه‏ها: طنز، مثل، کنایه، تشبیه، استعاره، ریشخند .


    دست به دست من بده
    پا به پای من بیا
    نگو امروز مال ما
    بگو فردا رو میخوام


    به لطف الهی فردا از آن ماست....




  2. تشکر


  3. #2
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    5,435
    مورد تشکر
    4,566 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    27



    1 . مقدمه
    عده‏اى بر این باورند که طنز در قرآن فراوان به کار رفته است؛ زیرا طنز نوعى استعاره و کنایه است و در قرآن استعاره و کنایه بسیار است . در سرتاسر قرآن استعاره و کنایه و تشبیه و تمثیل به چشم مى‏خورد . استعاره‏هاى قرآن از ظرافت و لطافت ویژه‏اى برخوردار است و این مهم یکى از موجبات اعجاز قرآن تلقى شده‏است .

    در مقابل، عده‏اى دیگر طنز در قرآن را انکار مى‏کنند و تمثیلات و استعارات قرآن را مقوله‏اى متفاوت از طنز مى‏دانند؛ اما نگارنده دیدگاه نخست را ترجیح مى‏دهد .
    2 . مفهوم طنز
    مفهومى از طنز که در این نوشتار اراده‏شده‏است، هر بیان و رفتارى است که به ظاهر غیر جدى و به صورتى لطیف و همراه با مزاح، ولى در واقع بیانگر واقعیتى جدى است .

    هدف از این طنز توجه دادن به معایب و مفاسد و مبارزه با رذایل و رشد فضائل است .


    دست به دست من بده
    پا به پای من بیا
    نگو امروز مال ما
    بگو فردا رو میخوام


    به لطف الهی فردا از آن ماست....




  4. تشکر


  5. #3
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    5,435
    مورد تشکر
    4,566 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    27



    3 . پیشینه طنز در نگارش‏هاى علوم قرآنى
    بسیارى از مفسران قرآن و نگارندگان علوم قرآنى به وجود زیباشناختى قرآن و جلوه‏هاى هنرى آن بویژه طنز تمثیلى اشاره کرده‏اند . در این مجال نگارنده درصدد معرفى همه کتابهایى که در این زمینه تدوین یافته نیست . فقط به چند نمونه اشاره مى‏کنیم:
    1 . در قرن هفتم کمال الدین عبدالواحد بن‏عبد الکریم زملکانى (ت‏651) چندین اثر در وجوه زیباشناختى قرآن، به نگارش درآورد و گامهاى بلندى در مباحث علوم قرآنى برداشت و به تفسیر آیات مشتمل بر طنز پرداخت . وى در یکى از آثار خویش با عنوان «التبیان فى علم البیان، المطلع على اعجاز القرآن‏» به پیرایش کتاب «دلایل الاعجاز» جرجانى پرداخت و به دقایق معانى آیات و ظرافتهاى ویژه هنرى و ادبى و بلاغى آن از جمله طنز تمثیلى اشاره کرد (1) .
    2 . کتاب دیگر وى درباره قرآن و بلاغت و فصاحت و شیوه‏هاى ظریف بیانى و هنرى تحت عنوان «البرهان الکاشف عن اعجاز القرآن‏» است (2) . زملکانى در این کتاب با اشاره به حقیقت «بیان‏» ، آراء عالمان را درباره اعجاز و دریچه‏هاى آن برمى‏شمرد و آنگاه به ابعاد مانندناپذیرى بیانى قرآن مى‏پردازد و به ظرافتها و اشارتها و حکایتهاى آیات مشتمل بر طنز اشاره مى‏کند (3) .
    عالمان پس از زملکانى ضمن استفاده از آثار وى، چیره دستى و فطانت و ذکاوت وى را در دانش معانى بیان و تیزفهمى و سرعت انتقال و گستردگى در آگاهى‏هاى گونه گون و احاطه بر جلوه‏هاى هنرى قرآن ستوده‏اند (4) .
    3 . عبدالعظیم عبد الواحد، زکى الدین، معروف به ابن‏ابى الاصبع (ت‏654) از بلندآوازگان شعر و ادب و ابعاد قرآنى است . وى گام شریفى در شناخت و شناساندن وجوه زیباشناختى و ابعاد بلاغى و ظرافتهاى ویژه قرآن از جمله ظنز تمثیلى برداشت .
    وى ابتدا کتاب «تحریر التحبیر فى صناعة الشعر و النثر و بیان اعجاز القرآن‏» را نگاشت و در آن انواع فنون بدیعى و صنایع لفظى و معنوى بویژه جلوه‏هاى هنرى طنز تمثیلى را گزارش داد؛ آنگاه «تحریر التحبیر» را گزینش کرد و آنچه ویژه قرآن بود، از آن برگرفت و «بدیع القرآن‏» را پرداخت .
    4 . ابن‏ابى الاصبع «بدیع القرآن‏» را در یکصد و نه باب تنظیم نموده و در هر باب به یکى از انواع علم بدیع پرداخته و نمونه‏هاى قرآنى طنز را گزارش کرده‏است (5) .
    5 . ابن‏ابى الاصبع کتاب دیگرى تحت عنوان «کتاب الامثال‏» دارد که بطور مبسوط به تبیین طنزهاى تمثیلى قرآن پرداخته‏است (6)


    دست به دست من بده
    پا به پای من بیا
    نگو امروز مال ما
    بگو فردا رو میخوام


    به لطف الهی فردا از آن ماست....




  6. #4
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    5,435
    مورد تشکر
    4,566 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    27



    2 . اقسام طنز
    طنز را از جهتى مى‏توان به دو قسم تقسیم نمود: تفسیرى و تمثیلى

    2 . 1 . طنز تفسیرى
    طنزى که در آن وقایع و حوادث به طور مستقیم و صریح و البته با بیان زیبا و شیرین و جذاب آورده شده است، طنز تفسیرى خوانده مى‏شود . در اینگونه از طنز طنزپرداز سعى مى‏کند حقایق تلخ و ناراحت کننده‏اى را به صورت دلنشین بیان کند تا مخاطب به آن حقایق بیشتر توجه پیدا کند .

    این نوع طنز در قرآن وجود دارد . خداوند در توصیف برخى از مردم در عدم پذیرش تذکر و نصیحت مى‏فرماید:
    و اذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم فحسبه جهنم و لبئس المهاد (7) ؛ و چون به او گفته مى‏شود که از خدا بترس غرور و خودپسندى او را به گناه برانگیزد؛ پس جهنم او را کفایت کند و بسیار آرامگاه بدى است .
    در باره افساد برخى از مردم به ویژه سلاطین و ملوک در روى زمین مى‏فرماید:
    و من الناس من یعجبک قوله فى الحیاة الدنیا و یشهد الله على ما فى قلبه و هو الد الخصام و اذا تولى سعى فى الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل و الله لایحب الفساد (8)
    و از میان مردم کسى است که در زندگى دنیا سخنش تو را به شگفت آورد؛ حال آنکه خدا بر آنچه در دل دارد، گواه گیرد و او سخت‏ترین دشمن است . چون برگردد، کوشش مى‏کند که در زمین تبهکارى کند و کشت و نسل را نابود سازد، و خدا تبهکارى را دوست ندارد .
    در برخى از تفاسیر آمده‏است که آیه مذکور به افراد منافق مربوط است و یکى از معانى «تولى‏» نیز والى و حکمران گشتن است؛ بنابراین طبق این تفسیر معناى آیه چنین خواهد بود: اگر منافقان متولى امور جامعه شوند، انواع فساد را به پا کنند و حرث و نسل را نابود مى‏سازند؛ در عین حال خیلى جذاب و دلفریب به نظر مى‏رسند .


    دست به دست من بده
    پا به پای من بیا
    نگو امروز مال ما
    بگو فردا رو میخوام


    به لطف الهی فردا از آن ماست....




  7. #5
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    5,435
    مورد تشکر
    4,566 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    27



    رشید رضا در تفسیر المنار مى‏گوید:
    مراد از تولى در اینجا ولایت کسى است که حکمش نافذ و عملش مستبدانه و خراب‏کننده آبادانى سرزمین‏ها و نابود سازنده بندگان است . . . .
    حوادث روزگار و سیره ستمکاران این آیه را شرح مى‏دهد که چگونه در سرزمینى که ظلم دامن‏گیر مى‏شود، زراعت نابود مى‏شود و دام کاهش مى‏یابد و تولید از میان مى‏رود و نسل انسان‏ها را مى‏برد . این همان فساد و هلاک ظاهرى است . فساد باطنى نیز در چنین سرزمینى رخ مى‏نماید . در آن سرزمین جهل و نادانى شایع و اخلاق‏ها فاسد و اعمال مردم تباه مى‏شود (9) .
    2 . 2 . طنز تمثیلى
    طنزى که در آن حقیقت و واقعیتى جدى به یک واقعه لطیف و دلنشین تشبیه و تمثیل مى‏گردد، طنز تمثیلى نامیده مى‏شود . در طنز تمثیلى، طنزپرداز با استفاده از قیاس و تشبیه و تمثیل مناسب سعى مى‏کند، مقصود خود را ضمن ایجاد انبساط و شادى به مخاطب منتقل کند .

    شاید بتوان برخى از آیاتى را که در بردارنده کلمه «کمثل‏» است، حاوى این نوع از ظنز به شمار آورد؛ مانند:
    مثل الذین حملوا التوراة ثم لم‏یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا بئس مثل القوم الذین کذبوا بآیات الله و الله لایهدى القوم الظالمین (10) ؛ مثل کسانى که [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مکلف شدند]، آنگاه آن را به کار نبستند، همچون مثل خرى است که کتاب‏هایى را بر پشت مى‏کشند [. وه] چه زشت است وصف آن قومى که آیات خدارا به دروغ گرفتند . و خدا ستمکاران را راه نمى‏نماید .
    خداوند متعال در این آیه در قالب «طنزى تمثیلى‏» ، یهودیانى را که به کتاب آسمانى خود، «تورات‏» مى‏نازند، اما در عمل به خلاف آن عمل مى‏کنند، مورد مذمت و نکوهش قرارداده و به خرانى تشبیه مى‏نماید که کتابهایى را بر دوش خود بار کرده‏اند؛ اما هیچ بهره‏اى از آن نمى‏برند .



    دست به دست من بده
    پا به پای من بیا
    نگو امروز مال ما
    بگو فردا رو میخوام


    به لطف الهی فردا از آن ماست....




  8. #6
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    5,435
    مورد تشکر
    4,566 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    27



    3 . ویژگى ظنز قرآنى
    خطابات قرآنى از قبیل «ایاک اعنى و اسمعى یا جاره‏» است؛ یعنى مى‏خواهد حقایقى را که به مخاطب مى‏گوید، به گونه‏اى باشد که پرده‏هاى شرم دریده نشود؛ از این رو از اقوام گذشته سخن مى‏گوید .

    آیات فراوان قرآن در نقل تاریخ امت‏ها و ملل پیشین در حقیقت، خطاب به مردم امروز و آینده‏است؛ براى نمونه: آیه «مثل الذین حملوا التوریة ثم لم‏یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا» (11) که پیش از این ذکر شد، در ظاهر در شرح زندگانى یهودیان بى‏عمل مى‏باشد؛ اما در واقع در قالب «ایاک اعنى و اسمعى یا جاره‏» بیان شده و یادآور این نکته است که اگر مسلمانهاى معتقد به قرآن هم از معارف و فرهنگ قرآن استفاده نکنند و در عمل پیاده ننمایند، مانند خرى هستند که کتابهایى را حمل مى‏کنند .
    طنزهاى قرآنى همه در بیان حقیقت و به منظور پند دهى انسان است . در هیچ کدام از آنها خلاف واقع، دروغ و کذب وجود ندارد؛ زیرا آنها به واقع مجازهایى توام با قراین و شواهد حالى و مقالى هستند .
    اساسا بخشى از فصاحت و بلاغت قرآن به جهت همین مجازها و کنایه‏ها و طنزهاست .


    دست به دست من بده
    پا به پای من بیا
    نگو امروز مال ما
    بگو فردا رو میخوام


    به لطف الهی فردا از آن ماست....




  9. تشکر


  10. #7
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    5,435
    مورد تشکر
    4,566 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    27



    4 . نمونه‏هاى قرآنى طنز
    چنانکه آمد، طنز یک نوع استعاره است و در قرآن به صورت تمثیلات و تشبیهات و تنظیرات دیده مى‏شود که اینک نمونه‏هایى از آنها ذکر مى‏شود:

    4 . 1 . تشبیه صداى بلند به عرعر خر
    و اغضض من صوتک ان انکر الاصوات لصوت الحمیر (12) ؛ آرام سخن‏گو (نه با فریاد بلند) که زشت‏ترین صداها، صداى خر است .

    در این آیه واقعیتى تلخ در قالب تشبیه و تنظیر بیان شده است .
    4 . 2 . تشبیه رفتار بلعم باعورا به پارس سگ
    فمثله کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث (13) ؛ داستانش چون داستان سگ است [که] اگر بر آن حمله‏ور شوى، زبان از کام برآورد، و اگر آن را رها کنى، [باز هم] زبان از کام برآورد .

    خداوند در این آیه بلعم باعورا را به سگى تشبیه مى‏کند .
    4 . 3 . تشبیه رباخوار به شیطان
    الذین یاکلون الربا لایقومون الا کما یقوم الذى یتخبطه الشیطان من المس (14) ؛ کسانى که ربا مى‏خورند، [از گور] بر نمى‏خیزند، مگر مانند برخاستن کسى که شیطان بر اثر تماس، آشفته‏سرش کرده‏است .

    ربا خوار در رفتار اجتماعى خود مثل افراد دیوانه عمل مى‏کند؛ زیرا رباخوار نظم اقتصادى را بر هم مى‏زند و موجب اضطراب و سرگیجى جامعه مى‏گردد؛ لذا مانند انسانى که سرگیجه گرفته از قبر بیرون مى‏آید؛ به جهت آنکه تعادل اقتصادى جامعه را بر هم زده، در رستاخیز تعادلش از دست مى‏رود .
    این آیه حالت روانى یک رباخوار را در قالبى شیرین به تصویر مى‏کشد و عاقبت تلخ رباخواران را در مثالى زیبا بیان مى‏کند (15) .
    4 . 4 . نسبت‏شکستن بت‏ها به بت‏بزرگ
    بل فعله کبیرهم هذا فاسئلوهم ان کانوا ینطقون (16) ؛ بلکه آن را بزرگترشان کرده‏است . اگر سخن مى‏گویند، از آنها بپرسید!

    این آیه به داستان حضرت ابراهیم با قوم لجوح و عنود خود مربوط است . آن قوم هنگام عید آن حضرت را به مراسم دعوت کردند؛ اما او اجابت نکرد و براى مراسم نرفت . وقتى برگشتند، دیدند، تمام بتها شکسته شده و تبرى بر روى بت‏بزرگى نهاده شده‏است . نزد حضرت ابراهیم آمدند و او را به شکستن آنها متهم نمودند . حضرت فرمود: من این کار را نکردم؛ بلکه بزرگ آنها چنین کرده‏است . شما از این بت‏ها سؤال کنید، اگر سخن مى‏گویند .
    شاید بتوان مطابق برخى از تفاسیر این مورد را «طنز» به شمار آورد . عبارت «بل فعله کبیرهم هذا» طبق تفسیرى که در آن، «هذا» فاعل فعل شمرده مى‏شود، طنز است؛ زیرا کاملا خنده‏آور است که مثلا بت‏هاى کوچک تخلف کرده‏باشند و بت‏بزرگ آنها را تنبیه کرده‏باشد (17) .


    دست به دست من بده
    پا به پای من بیا
    نگو امروز مال ما
    بگو فردا رو میخوام


    به لطف الهی فردا از آن ماست....




  11. تشکر


  12. #8
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    5,435
    مورد تشکر
    4,566 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    27



    4 . 5 . تشبیه درآمدن کفار به بهشت‏به ورود شتر به سوراخ سوزن
    و لایدخلون الجنة حتى یلج الجمل فى سم الخیاط (18) ؛ [کسانى که آیات الهى را تکذیب کرده‏اند]، به بهشت در نمى‏آیند، مگر آنکه شتر در سوراخ سوزن در آید .

    این معنا یک کنایه است و در واقع در این آیه حقیقتى تلخ در قالبى شیرین ارائه شده‏است و طنز معجونى است از نیش و نوش . نیش طنز همان حقیقت تلخ است که در آیه عبارت از «عدم ورود کفار و مشرکان به بهشت‏» است و نوش آن همان قالب شیرین است که در این آیه عبارت از «حتى یلج الجمل فى سم الخیاط‏» است (19) .
    4 . 6 . تعبیر ریشخندآمیز درباره سران کفار
    ذق انک انت العزیز الکریم (20) ؛ بچش که تو همان ارجمند بزرگوارى!

    این آیه درباره برخى از سران کفر و شرک مکه است که در رستاخیز گرفتار جهنم مى‏شوند . خداوند مى‏فرماید: عذاب دوزخ را بچش که تو همان عزیز و گرامى هستى . در این آیه در اوج فصاحت و بلاغت مضمونى ارجمند به صورت طنز بیان شده‏است؛ زیرا شخص مورد اشاره در آیه خیلى مغرور و خودخواه بوده و در میان مشرکان شخصیت‏بزرگى داشته‏است . قرآن مى‏فرماید: وقتى که در آتش جهنم با ذلت افکنده مى‏شود، به او مى‏گویند: آقاى عزیز! نتیجه کارهایت را بچش! چنین تعبیرى یک نوع طنز است (21) .
    4 . 7 . تشبیه منافقان به تاریک‏زیان یا گرفتاران صاعقه
    قرآن همیشه حقایق والا و بسیار ارزنده‏اى را در قالب مثالهاى حسى آورده‏است . آیه‏هاى 17 و 18 و 19 و 20 سوره بقره منافقان را اینگونه تشبیه کرده‏است:
    مثلهم کمثل الذى استوقد نارا فلما اضاءت ما حوله ذهب الله بنورهم و ترکهم فى ظلمات لایبصرون صم بکم عمى فهم لایرجعون او کصیب من السماء فیه ظلمات و رعد و برق یجعلون اصابعهم فى آذانهم من الصواعق حذر الموت و الله محیط بالکافرین .
    منافقان مانند کسانى هستند که آتشى افروخته (تا در بیابان تاریک راه خود را پیدا کنند)، ولى هنگامى که آتش اطراف آنان را روشن مى‏سازد، خداوند (طوفانى مى‏فرستد و) آن را خاموش مى‏کند و در ظلمت و تاریکى وحشتناکى که چشم انسان را از کار مى‏اندازد، آنها را رها مى‏سازد . آنها کر، گنگ و کورند؛ بنابراین از راه خطا بازنمى‏گردند، یا همچون بارانى که در شب تاریک توام با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذرانى) ببارد و آنها از ترس مرگ انگشت در گوش خود مى‏گذارند تا صداى صاعقه را نشنوند و خداوند به کافران احاطه دارد (و همه در قبضه قدرت او هستند).
    در این بیان طنزگونه قرآن حقیقتى تلخ یعنى نفاق و دورویى را که بسیارى از افراد جامعه گرفتار آن هستند، به صورت جذاب و شیرین و دلنشین تشبیه کرده‏است . پایان و عاقبت کار منافقان را چون افرادى کر، گنگ و نابینا معرفى مى‏کند که به راحتى قادر نیستند از راه نادرست‏خویش بازگردند (22) .



    دست به دست من بده
    پا به پای من بیا
    نگو امروز مال ما
    بگو فردا رو میخوام


    به لطف الهی فردا از آن ماست....




  13. تشکر


  14. #9
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    5,435
    مورد تشکر
    4,566 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    27



    در مثال دیگر وضعیت منافقان اینگونه توصیف شده است:
    او کصیب من السماء فیه ظلمت و رعد و برق یجعلون اصبعهم فى ءاذنهم من الصواعق حذر الموت و الله محیط بالکافرین یکاد البرق یخطف ابصرهم کلما اضاء لهم مشوا فیه و اذا اظلم علیهم قاموا و لو شاء الله لذهب بسمعهم و ابصرهم ان الله على کل شى‏ء قدیر .

    یا چون [کسانى که در معرض] رگبارى از آسمان - که در آن تاریکیها و رعد و برقى است - [قرار گرفته‏اند] ؛ از [نهیب] آذرخش [و] بیم مرگ، سر انگشتان خود را در گوشهایشان نهند، ولى خدا بر کافران احاطه دارد . نزدیک است که برق، چشمانشان را برباید؛ هرگاه که بر آنان روشنى بخشد، در آن گام زنند و چون راهشان را تاریک کند، [برجاى خود] بایستند و اگر خدا مى‏خواست‏شنوایى و بینایى شان را برمى‏گرفت، که خدا بر همه چیز تواناست . (23)
    در این مثال طنزآمیز، قرآن، صحنه زندگى منافقان و چهره‏هاى نفاق را چنین پریشان معرفى مى‏کند .



    دست به دست من بده
    پا به پای من بیا
    نگو امروز مال ما
    بگو فردا رو میخوام


    به لطف الهی فردا از آن ماست....




  15. #10
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    5,435
    مورد تشکر
    4,566 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    27



    5 . نتیجه
    از آنچه گذشت روشن شد که کنایه و طنز و مجاز و استعاره‏هاى قرآنى همه در مسیر حقیقت و نیل انسان به واقعیت است . در هیچ‏کدام از این امور خلاف واقع و دروغ و کذب وجود ندارد؛ زیرا مجازى است، توام با شواهد و قرائن حالى و مقامى .

    بنابراین مى‏توان با مراجعه به آیاتى مشتمل بر مثل، کمثل، کما و ک، طنزهاى قرآنى را استخراج نمود و با مراجعه به کتب «امثال القرآن‏» که به نمونه‏هایى از آن اشاره شد، به انواع طنزهاى قرآنى دست‏یافت .
    بارى، طنزهاى مفید و سازنده و هدفمند هم انسان را متبسم و خندان مى‏سازد و هم باعث تفکر و تدبر و حزن و اندوه مى‏گردد .
    خنده از لطفت‏حکایت مى‏کند
    گریه از قهرت شکایت مى‏کند
    این دو پیغام مخالف در جهان
    از یکى دلبر روایت مى‏کند
    و انسان امیدوار و عاشق در سیر و سلوک خویش سعى مى‏کند، از تمام عالم هستى اعم از علم تکوین و تدوین که گاهى طنزگونه با آدمى سخن مى‏گوید، استفاده کند و در جهت کمال نهایى خویش بهره برد:
    عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد
    اى عجب من عاشق این هر دو ضد


    دست به دست من بده
    پا به پای من بیا
    نگو امروز مال ما
    بگو فردا رو میخوام


    به لطف الهی فردا از آن ماست....




  16. تشکر


صفحه 1 از 2 12 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود