جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: تکذیب کنندگان فدک بخوانند !

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۷
    نوشته
    982
    مورد تشکر
    768 پست
    حضور
    8 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    تکذیب کنندگان فدک بخوانند !




    تکذیب حضرت زهرا (س )و غصب کردن حقش:
    بخاری در صحیحش ذر کتاب المغازی باب غزوه خیبر آورده است :
    " عروه از عایشه نقل می کند که فاطمه دختر رسول خدا (ص) در پی ابوبکر فرستاد که میراث خود را از رسول الله (ص) از آنچه خداوند در مدینه و فدک به آنحضرت عطا کرده بود و آنچه از خمس خبیر باقی مانده بود درخواست می کرد. ابوبکر گفت : رسول خدا فرموده است : (ما میراثی باقی نمی گذاریم! آنچه از ما می ماند صذقه است . فقط آل محمد از این مال می توانند بخورند .)
    و من بخدا قسم نمی خواستم از صدقه رسول خدا از همان حالی که در زمان رسول خدا بوده است چیزی کم و زیاد کنم و تغییر بدهم و به تحقیق در آن بطوری عمل می کنم که پیامبر عمل می کرده است !
    و بدین سان ابوبکر از پرداختن هر مقدار ازآن پول به فاطمه خودداری کرد.پس فاطمه بر ابوبکر خشمگین شد و با او قهر کرد و حرف نزد تا روزی که از دنیا رفت. و فاطمه بیش از شش ماه پس از پیامبر زنده نبود. وقتی از دنیا رفت همسرش علی شبانه بر او نماز خواند و او را دفن کرد و اجازه نداد که ابوبکر بر او نماز بخواند و همانا علی در زمان حیات فاطمه پیروانی چند از مردم داشت ولی وقتی فاطمه از دنیا رفت یاوری برای خود نمی دید لذا مجبور به مصالحه و بیعت با ابوبکر شد هر چند در آن چند ماه بیعت نکرده بود ..." (صحیح بخاری ج 5 ص 82 -صحیح مسلم کتاب الجهاد .باب قول النبی لا نورث ما تر کنا فهو صدقه ج 5 ص 153 ج 3 ص 1380)
    و همچنین مسلم در صحیحش در کتاب الجهاد باب قول النبی لا نورث ...آورده است :
    " عایشه ام المومنین گوید : فاطمه دختر رسول الله (ص) پس از وفات پیامبر از ابوبکر درخواست کرد که مقدار میراث خود را از آنچه خداوند به پیامبرش هدیه فرموده و به جای گذاشته است به او پرداخت کند. ابوبکر به او گفت : رسول خدا (ص) فرموده است : " مامیراث نمی گذاریم . آنچه از ما باقی می ماند صدقه است " فاطمه خشمگین شد و از ابوبکر روی برگرداند و همچنین با او قهر بود تا روزی که از دنیا رفت و پس از پیامبر شش ماه زنده بود . عایشه گوید: و فاطمه از ابوبکر سهمیه خود را از ماترک رسول الله از خیبر و فدک و صدقه اش در مدینه درخواست می کرد ولی ابوبکر از او نپذیرفت و گفت : من هر کاری را که پیامبر انجام داده انجام می دهم زیرا می ترسم اگر چیزی از اوامرش را فرو گذار کنم منحرف گردم !!! اما صدقا اش در مدینه که همانا عمر آن را به علی و عباس داده است و اما خیبر و فدک که عمر آن را نزد خود گرفته است و گفت : اینها صدقه رسول الله بود که برای حقوقش پرداخت می شد و امر آن برای کسی است که ولایت امر را به عهده گرفته است و لذا در جای خود باقی است " ( صحیح مسلم ج 5 ص 155 کتاب الجهاد - صحیح بخاری کتاب فرض الخمس باب فرض الخمس ج 4 ص 96).
    هر چند شیخین (بخاری و مسلم ) این روایتها را فشرده نقل کرده و خلاصه نموده اند تا اینکه حقیقت برای حق جویان کشف نشود و این شیوه آنان است که خاط حفظ آبروی خلفای سه گانه دنبال می کردند . ولی با این حال همین روایت ها کافی است که حقیقت ابوبکر را در رد ادعای فاطمه زهرا کشف کند تا جائی که حضرت زهرا به او خشمگین شود و تا روزی که از دنیا برود با او سخن نگوید. و همسرش شبانه طبق وصیتش او را دفن کند و به ابوبکر خبر هم ندهد. و از این روایات نیز چنین استفاده می کنیم که علی در طول شش ماه زنده بودن فاطمه زهرا پس از پدرش - با ابوبکر بیعت نکرد و پس از آن چون مردم را از خود دور می دید ناچار به بیعت و صلح با ابوبکر شد.
    و آنچه بخاری و مسلم آن را تغییر داده اند ادعای فاطمه (س) است که پدرش فدک رادر زمان حیاتش به او هدیه کرده است و اصلا جزء میراث نیست . و بفرض اینکه پیامبران میراث باقی نمی گذارند چنانکه ابوبکر از پیامبر نقل کرد و فاطمه زهرا تکذیبش نمود و این روایتش با نص صریح قرآن که می فرماید : " و ورث سلیمان داود " و همانا داود از سلیمان ارث برد - فدک شامل این حدیث ادعائی نمی شود چرا که " هدیه " است و هیچ ربطی به ارث ندارد.
    و لذا می بینیم که تمام مورخین و مفسرین و محدثین نقل می کنند که فاطمه (س) ادعا کرد که فدک ملکش است ولی ابوبکر تکذیبش نمود و از آنحضرت شاهد بر مدعایش خواست . حضرت زهرا علی بن ابی طالب و ام ایمن را به عنوان دوشاهد معرفی کرد ولی ابوبکر شهادت آندو را نپذیرفت و کافی ندانست!!!
    واین را ابن حجر در صواعقش آورده و بدان اقرار کرده است که فاطمه ادعا کرد که فدک " نحله " (هدیه ) است و جز علی بن ابی طالب و ام ایمن شاهدی نیاورد و این شاهدان کافی نبودند ( الصواعق المحرقه ابن حجر هیثمی ص 37 شبهه هفتم .)
    امام فخر رازی در تفسیرش می گوید : " وقتی رسول خدا از دنیا رفت فاطمه ادعا کرد که پدرش فدک را به او هدیه کرده است . ابوبکر به او گفت : تو در فقر عزیزترین مردم نزد من و در بی نیازی محبوبترین آنهائی ولی با این حال من در صحت سخنت تردید دارم پس نمی توانم به نفع تو داوری کنم . راوی گوید : ام ایمن و یکی از بردگان پیامبر به نفع فاطمه شهادت دادند ولی ابوبکر از فاطمه خواست شاهدی بیاورد که شرع آن را بپذیرد و او چنین شاهدی نداشت !!"
    بهر حال ادعای فاطمه (س) که فدک را پیامبر در زمان حیاتش به او هدیه داده است و اینکه ابوبکر ادعایش را نگذیرفته و شهادت علی و ام ایمن را قبول نکرده نزد برخی مورخین معروف است و هر یک از ابن تیمیه و نویسنده سیره حلبیه و ابن القیم الجوزیه و دیگران نیز آنرا ذکر کرده اند . ولی بخاری و مسلم آن را خلاصه گوئی کرده و فقط مسئله میراث زهرا را یاد آور شدند تا به خواننده چنین تفهیم کنند که غضب فاطمه بر ابوبکر بی مورد است و ابوبکر کاری جز آنچه از پیامبر شنیده بود انجام نداده پس فاطمه ظالم است و ابوبکر مظلوم !!! و همه اینها بخاطر حفظ آبروی ابوبکر است لذا مراعات امانت نمی شود و صدق و راستی از احادیثی که بدیها ی خلفا را روشن می سازد دور می شود و بدینسان دروغهای امویان و انصار خلافت جایگزین حقیقت ها می شود هرچند به قیمت آبروی شخص پیامبر و یا پاره تنش حضرت زهرا تمام شود و از این روی بخاری و مسلم به افتخار ریاست و رهبری محدثین نزد اهل سنت و جماعت نائل آمدند و نزد اهل سنت کتابهایشان صحیح ترین و معتبر ترین کتاب پس از قرآن به شمار می آید. و این سخن مبتنی بر هیچ دلیل علمی نیست . با این حال همین مقدار کمی که بخاری و مسلم در فضائل حضرت زهرا (س) در کتابهایشان آورده اند را در تاپیک بعدی مورد بررسی قرار می دهیم تا معلوم شود همین مقدار برای محکومیت ابوبکر که زهرا را شناخته و ارزش زهرا را نزد خدا و رسولش - بیشتر از بخاری و مسلم _ فهمیده است کافی است و با این حال او زهرا را تکذیب کرد و شهادتش را نپذیرفت و گواهی همسرش را نیز نپذیرفت همو که رسول خدا در باره اش می فرماید : " علی با حق است و حق با علی است - هرجا که حق باشد علی با حق می گردد" پس بگذارید بسنده کنیم به گواهی بخاری و مسلم در تاپیک بعدی در انچه صاحب رسالت (ص) در باره پاره تنش فاطمه زهرا اقرار کرده است.

    007


  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    711
    مورد تشکر
    1,437 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط philsof نمایش پست
    مدارک شما معتبر نیست از طبری یا ابن کثیر یا این اسحاق مدرک بیاورید.
    دوست عزيز

    نزد شما اهل سنت ،‌ صحيح بخاري و مسلم نسبت به تاريخ طبري و اين كثير يا اسحق اصلا قابل مقايسه نيست!

    اصلا شما به عنوان اين كتاب ها دقت كنيد. علماي شما تمام روايات موجود در اين كتاب ها را صحيح و غير قابل خدشه مي دانند و اصلا به همين دليل نام آن را صحيح گذاشته اند كه طبق نظر مشهور ، شش مورد مي باشند و به صحاح سته معروفند و برترينشان صحيح بخاري و مسلم است كه صحيحين ناميده مي شوند.


    نكته دوم اين كه اگر در يك گفتگوي علمي شخصي به جاي نقد مطلب ،‌ منبع آن را نقد كند ، دچار مغالطه شده است.




  3. تشکر


  4. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    711
    مورد تشکر
    1,437 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0



    دوست عزيزم

    سني يا شيعه بودن اين گونه نيست كه با يك برچسب بر پيشاني يا نوشتن در شناسنامه معلوم باشد. كسي كه صاحب يك انديشه است ،‌در زمره هم انديشان خود در مي آيد.
    بنا بر اين شما كه به عمر علاقمنديد و از ايشان حمايت مي كنيد و از ابوبكر ، در زمره كساني هستيد كه همين عقيده را دارند و به اشتباه اهل سنت ناميده مي شوند. به قول دكتر تيجاني : الشيعه هم اهل السنه .

    بگذريم.

    به فرض كه سني هم نباشيد ، از بين نويسندگان سني مذهب ، بخاري و مسلم اعتبار بيشتري نسبت به طبري و تاريخش دارند. بنا بر اين ادعا معتبر نبودن شما صحيح نخواهد بود.




  5. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت دي ۱۳۸۸
    نوشته
    2,245
    مورد تشکر
    5,583 پست
    حضور
    19 روز 19 دقیقه
    دریافت
    12
    آپلود
    0
    گالری
    0

    فدك در منابع تاريخي




    فدك در منابع تاريخي:
    در مورد اينكه سرزمين فدك توسط پيامبر گرامي اسلام به دختر بزرگوارش حضرت زهرا(س) واگذار گرديده و پس از رحلت پيامبر اسلام(ص) غصب گرديد،بايد با كمك منابع تفسيري و تاريخي به واقعيت رسيد.
    بر طبق برخي آيات قرآن كريم سرزمينهايي كه بدون جنگ و خونريزي و با مصالحه فتح شده اند،بعنوان خالصه پيامبر(ص) بوده كه در اختيار آن حضرت قرار مي گيرد،خداوند متعال در قرآن كريم در اين رابطه مي فرمايد:
    ما أَفاءَ الله عَلى‏ رَسُولِهِ‏مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ من خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ الله يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى‏ من يَشاءُ.: و آنچه خدا از داراييشان به پيامبر خود غنيمت داد، آن نبود كه شما با اسب يا شترى بر آن تاخته بوديد بلكه خدا پيامبرانش را بر هر كه بخواهد مسلط مى‏سازد، و خدا بر هر چيزى قادر است.{سوره حشر(59)،آيه6}
    بنابراين سرزمين‌هايي كه بدون جنگ و خونريزي به دست مسلمانان مي‌افتد، مربوط به شخص پيامبر و امام پس از وي مي‌باشد. و آنان مي‌توانند آن را اجاره دهند يا نيازمندي‌هاي مشروع نزديكان خود را به شكل آبرومندي برطرف سازد.
    روي اين اساس پيامبر اكرم "فدك‌" را به دختر گرامي خود حضرت زهرا بخشيد.
    محدثان و مفسران شيعه و گروهي از دانشمندان سني مي‌نويسند وقتي آيه "وَ ءَات‌ِ ذَا الْقُرْبَي‌َ حَقَّه‌ُو وَ الْمِسْكِين‌َ وَ ابْن‌َ السَّبِيل‌: و حق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راه مانده را دستگيري كن‌;(اسرأ،26). نازل شد پيامبر دختر خود فاطمه را خواست و فدك را به وي واگذار كرد.(الدرالمنثور، سيوطي‌، ج 5، ص 238، داراحيأ التراث العربي‌.)
    همه مفسران اعم از شيعه و سني قبول دارند كه اين آيه‌، در حق‌ّ نزديكان و خويشاوندان پيامبر نازل گرديده و دختر وي روشن‌ترين مصداق "ذي‌القربي‌" است‌. در قرآن كريم‌، تنها آيه ياد شده و آيه 38 روم "وَ ءَات‌ِ ذَا الْقُرْبَي‌َ حَقَّه‌ُو وَ الْمِسْكِين‌َ وَ ابْن‌َ السَّبِيل‌" راجع به فدك است‌.
    بنابراين طبق صريح قرآن كريم سرزمينهايي كه بدون جنگ و خونريزي فتح شده بودند در اختيار پيامبر(ص) مي باشد.اكنون با كمك منابع تاريخي ثابت مي كنيم كه فدك هم از جمله سرزمينهايي است كه با صلح وبدون خونريزي فتح شده بود،كه در نتيجه اختيار آن با پيامبر(ص) بوده است،در اينجا براي نمونه مطالب برخي از منابع را ذكر مي كنم:

    - و كان رسول الله صلّى الله عليه و سلّم لما أقبل أهل خيبر، بعث محيّصة بن مسعود بن كعب ابن عامر بن عدي بن مجدعة بن حارثة بن الحارث بن الخزرج الأنصاري إلى فدك، يدعوهم إلى الإسلام، فبعثوا معه بنفر منهم، حتى صالحهم رسول الله صلّى الله عليه و سلّم على أن يخلّوا بينه و بين الأموال، و أن لهم نصف الأرض: و صارت [2] فدك خالصة لرسول الله أبدا، أخذها بغير إيجاف خيل و لا ركاب. .{ إمتاع‏الأسماع،ج‏1،ص:325}.

    - فتح فدك و وادى القرى‏
    چون به اهل فدك خبر خيبر رسيد، نزد رسول خدا (ص) كس فرستادند و از او امان طلبيدند بدان شرط كه اموال خود رها كنند. پيامبر (ص) اين پيشنهاد را اجابت كرد و فدك خالصه رسول خدا (ص) شد، از آن زمره اراضى كه در تصرف آن خيل و ركابى به كار نرفته بود. پس پيامبر آن را تقسيم ننمود و بدانگونه كه خداوند فرمانش داده بودبگذاشتش.{تاريخ‏ابن‏خلد ون/ترجمه‏متن،ج‏1،ص:439}

    - خبر غزوه فدك‏
    و هم اندر آن هفته با مردمان فدك صلح كرد. و اين فدك حصارى بود برابر حصار خيبر، و اندر او جهودان بودند و گرداگرد حصار خرمابنان بسيار بود و ليكن كمتر از آن خيبر بود. و از همه حصارها هيچ از خيبر بزرگتر نبود و به خواسته و مردم از آن بيشتر و استوارتر. و چون مردمان فدك آنچه به خيبر رسيده بود بديدند، زود پيش دستى كردند و پيغمبر را عليه السّلام كس فرستادند كه با ما نيز همچنان كن كه با اهل خيبر كردى و ما را اينجا دست باز دار با اين خرمابنان پس مردى از بنى حارثه نام او محيّصة بن مسعود به ميان اندر كردند و پيغمبر عليه السّلام ايشان را اجابت كرد و برخاست و به فدك شد بى سپاه. و فدك برابر خيبر بود، و اين صلح با ]302 b[ ايشان بكرد و فدك خويشتن را خاصّ كرد و كس را اندر آن نصيب نكرد. و هر چه از خيبر آمدى از خرمابنان همه مسلمانان را بودى، و هر چه از فدك آمدى خاصه پيغمبر را بودى. و قوت او و از آن عيالش از آن بودى. و اگر خواستى درويشان را دادى، و هر كرا خواستى بخشيدى و صلت كردى، و كس را اندر آن نصيب نبودى. زيرا كه لشكر آنجا نشده بود نه سوار و نه پياده. و خداى عزّ و جلّ آيت فرستاد و گفت: قوله تعالى، ما أَفاءَ الله عَلى‏ رَسُولِهِ‏
    مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ من خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ الله يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى‏ من يَشاءُ.{سوره حشر 59:آيه 6}.{ تاريخنامه‏طبرى،ج‏3،ص:235}.

    - گويند كه رسول الله (ص) در بازگشت از خيبر محيصة بن مسعود انصارى را نزد اهل فدك فرستاد و ايشان را به اسلام دعوت كرد. رئيس آنان مردى بود كه به وى يوشع بن نون يهودى مى‏گفتند.
    پس ايشان با رسول الله (ص) صلح كردند، بر اين اساس كه نصف خاك فدك را به وى دهند و اين از آنان پذيرفته شد و بدين سان نيمى از فدك خالصه رسول الله (ص) گرديد، زيرا كه مسلمانان به خاطر آن اسبى و اشترى نتاخته بودند [1]، و آنچه فوائد آن بود براى مسافران درمانده صرف مى‏شد.{ فتوح‏البلدان/ترجمه،متن،ص:44}

    - وضع فدك‏
    چون پيغمبر صلّى الله عليه و سلم از فتح خيبر مراجعت فرمود محيصة بن مسعود را نزد اهل فدك فرستاد كه آنها را باسلام دعوت كند در آن هنگام رئيس آنها يوشع بن نون يهودى بود. آنها با پيغمبر صلح كردند بشرط اينكه نصف زمين را واگذار كنند بنابر اين نيمى از آن سرزمين ملك خالص پيغمبر شده بود زيرا مسلمين بر آن ملك حمله نكرده و اسب و ركاب مسلمين بآن محل نرسيده بود.
    آنچه از آن عايد مى‏شد صرف نگهدارى غربا و بى‏نوايان مى‏فرمود. اهل فدك هم در محل خود بودند تا زمان خلافت عمر بن الخطاب كه يهود حجاز را طرد و تبعيد نمود{ الكامل/ترجمه،ج‏7،ص:263}.
    نتيجه اينكه سرزمين فدك طبق نقل منابع متعدد تاريخ از جمله سرزمينهايي است كه بدون جنگ و خونريزي فتح گرديد،وطبق صريح قرآن كريم اينگونه سرزمينها در اختيار پيامبر(ص) مي باشد،و طبق نقل منابع تفسيري وروايي پيامبر آن را به دخترش فاطمه زهرا(س) بخشيد.اما پس از پيامبراسلام(ص) عده اي آن را غصب كردند.



  6. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت دي ۱۳۸۸
    نوشته
    2,245
    مورد تشکر
    5,583 پست
    حضور
    19 روز 19 دقیقه
    دریافت
    12
    آپلود
    0
    گالری
    0

    جمع بندی




    پرسش:
    لطفاً در مورد چگونگی قرار گرفتن سرزمین فدک در اختیار حضرت زهرا (سلام الله علیها) مطالبی بیان فرمایید؟


    پاسخ:
    در مورد اينكه سرزمين فدك توسط پيامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) به دختر بزرگوارش حضرت زهرا (سلام الله علیها) واگذار گرديده و پس از رحلت پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) غصب گرديد، بايد با كمك منابع تفسيری و تاريخی به واقعيت رسيد.
    بر طبق برخی آيات قرآن كريم سرزمين هايی كه بدون جنگ و خونريزی و با مصالحه فتح شده اند، بعنوان خالصه پيامبر (صلی الله علیه و آله) بوده كه در اختيار آن حضرت قرار می گيرد.
    خداوند متعال در قرآن كريم در اين رابطه مي فرمايد:
    «ما أَفاءَ الله عَلى‏ رَسُولِهِ ‏مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ من خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ الله يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى‏ من يَشاءُ»؛ و آنچه خدا از داراييشان به پيامبر خود غنيمت داد، آن نبود كه شما با اسب يا شترى بر آن تاخته بوديد بلكه خدا پيامبرانش را بر هر كه بخواهد مسلط مى ‏سازد، و خدا بر هر چيزى قادر است.(1)
    بنابراين سرزمين‌هايی كه بدون جنگ و خونريزی به دست مسلمانان می افتد، مربوط به شخص پيامبر و امام پس از وی می باشد. و آنان می توانند آن را اجاره دهند يا نيازمندی های مشروع نزديكان خود را به شكل آبرومندی برطرف سازند.
    روي اين اساس پيامبر اكرم "فدك‌" را به دختر گرامی خود حضرت زهرا (سلام الله علیها) بخشيد.

    محدثان و مفسران شيعه و گروهي از دانشمندان سنی می نويسند وقتی آيه "وَ ءَات‌ِ ذَا الْقُرْبَي‌َ حَقَّه‌ُو وَ الْمِسْكِين‌َ وَ ابْن‌َ السَّبِيل‌"؛ و حق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راه مانده را دستگيري كن‌.(2) نازل شد پيامبر (صلی الله علیه و آله) دختر خود فاطمه (سلام الله علیها) را خواست و فدك را به وی واگذار كرد.(3)
    همه مفسران اعم از شيعه و سنی قبول دارند كه اين آيه‌، در حق‌ّ نزديكان و خويشاوندان پيامبر (صلی الله علیه و آله) نازل گرديده و دختر وی روشن‌ترين مصداق "ذی القربي‌" است‌. در قرآن كريم‌، تنها آيه ياد شده و آيه 38 روم "وَ ءَات‌ِ ذَا الْقُرْبَي‌َ حَقَّه‌ُو وَ الْمِسْكِين‌َ وَ ابْن‌َ السَّبِيل‌" راجع به فدك است‌.
    بنابراين طبق صريح قرآن كريم سرزمين هايی كه بدون جنگ و خونريزی فتح شده بودند در اختيار پيامبر (صلی الله علیه و آله) می باشد.اكنون با كمك منابع تاريخی ثابت می كنيم كه فدك هم از جمله سرزمين هايی است كه با صلح و بدون خونريزی فتح شده بود،كه در نتيجه اختيار آن با پيامبر (صلی الله علیه و آله) بوده است، در اينجا برای نمونه مطالب برخی از منابع را ذكر مي كنیم:

    _ و كان رسول الله (صلّى الله عليه و سلّم) لما أقبل أهل خيبر، بعث محيّصة بن مسعود بن كعب ابن عامر بن عدي بن مجدعة بن حارثة بن الحارث بن الخزرج الأنصاري إلى فدك، يدعوهم إلى الإسلام، فبعثوا معه بنفر منهم، حتى صالحهم رسول الله (صلّى الله عليه و سلّم) على أن يخلّوا بينه و بين الأموال، و أن لهم نصف الأرض: و صارت فدك خالصة لرسول الله أبدا، أخذها بغير إيجاف خيل و لا ركاب.(4).

    _ فتح فدك و وادى القرى‏
    چون به اهل فدك خبر خيبر رسيد، نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) كسی را فرستادند و از او امان طلبيدند بدان شرط كه اموال خود رها كنند. پيامبر (صلی الله علیه و آله) اين پيشنهاد را اجابت كرد و فدك خالصه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شد، از آن زمره اراضى كه در تصرف آن خيل و ركابى به كار نرفته بود. پس پيامبر آن را تقسيم ننمود و بدانگونه كه خداوند فرمانش داده بود بگذاشتش.(5)

    _ خبر غزوه فدك‏
    و هم اندر آن هفته با مردمان فدك صلح كرد. و اين فدك حصارى بود برابر حصار خيبر، و اندر او جهودان بودند و گرداگرد حصار خرمابنان بسيار بود و ليكن كمتر از آن خيبر بود. و از همه حصارها هيچ از خيبر بزرگتر نبود و به خواسته و مردم از آن بيشتر و استوارتر. و چون مردمان فدك آنچه به خيبر رسيده بود بديدند، زود پيش دستى كردند و پيغمبر را (عليه السّلام) كس فرستادند كه با ما نيز همچنان كن كه با اهل خيبر كردى و ما را اينجا دست باز دار با اين خرمابنان پس مردى از بنى حارثه نام او محيّصة بن مسعود به ميان اندر كردند و پيغمبر (عليه السّلام) ايشان را اجابت كرد و برخاست و به فدك شد بى سپاه. و فدك برابر خيبر بود، و اين گونه صلح با ايشان بكرد و فدك خويشتن را خاصّ كرد و كس را اندر آن نصيب نكرد. و هر چه از خيبر آمدى از خرمابنان همه مسلمانان را بودى، و هر چه از فدك آمدى خاصه پيغمبر را بودى. و قوت او و از آن عيالش از آن بودى. و اگر خواستى درويشان را دادى، و هر كرا خواستى بخشيدى و صلت كردى، و كس را اندر آن نصيب نبودى. زيرا كه لشكر آنجا نشده بود نه سوار و نه پياده. و خداى عزّ و جلّ آيت فرستاد و گفت: قوله تعالى، «ما أَفاءَ الله عَلى‏ رَسُولِهِ‏ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ من خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ الله يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى‏ من يَشاءُ».(6)

    _ گويند كه رسول الله (صلی الله علیه و آله) در بازگشت از خيبر محيصة بن مسعود انصارى را نزد اهل فدك فرستاد و ايشان را به اسلام دعوت كرد. رئيس آنان مردى بود كه به وى يوشع بن نون يهودى مى ‏گفتند.
    پس ايشان با رسول الله (صلی الله علیه و آله) صلح كردند، بر اين اساس كه نصف خاك فدك را به وى دهند و اين از آنان پذيرفته شد و بدين سان نيمى از فدك خالصه رسول الله (صلی الله علیه و آله) گرديد، زيرا كه مسلمانان به خاطر آن اسبى و اشترى نتاخته بودند ، و آنچه فوائد آن بود براى مسافران درمانده صرف مى‏ شد.(7)

    _ وضع فدك‏
    چون پيغمبر (صلّى الله عليه و سلم) از فتح خيبر مراجعت فرمود محيصة بن مسعود را نزد اهل فدك فرستاد كه آنها را باسلام دعوت كند در آن هنگام رئيس آنها يوشع بن نون يهودى بود. آنها با پيغمبر صلح كردند بشرط اينكه نصف زمين را واگذار كنند بنابر اين نيمى از آن سرزمين ملك خالص پيغمبر شده بود زيرا مسلمين بر آن ملك حمله نكرده و اسب و ركاب مسلمين بآن محل نرسيده بود.
    آنچه از آن عايد مى‏ شد صرف نگهدارى غربا و بى‏نوايان مى‏ فرمود. اهل فدك هم در محل خود بودند تا زمان خلافت عمر بن الخطاب كه يهود حجاز را طرد و تبعيد نمود.(8)

    نتيجه اينكه سرزمين فدك طبق نقل منابع متعدد تاريخ از جمله سرزمين هايي است كه بدون جنگ و خونريزي فتح گرديد،و طبق صريح قرآن كريم اينگونه سرزمين ها در اختيار پيامبر (صلی الله علیه و آله) می باشد، و طبق نقل منابع تفسيری و روايی پيامبر (صلی الله علیه و آله) آن را به دخترش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بخشيد. اما پس از پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) عده اي آن را غصب كردند.

    _______
    (1)حشر/ 6.
    (2) اسرأ/ 26.
    (3) الدرالمنثور، سيوطي‌، ج 5، ص 238، داراحيأ التراث العربي‌.
    (4) إمتاع ‏الأسماع،ج‏1،ص:325.
    (5) تاريخ ‏ابن‏ خلدون/ترجمه‏متن،ج‏1،ص:439.
    (6) تاريخنامه‏ طبرى،ج‏3،ص:235.
    (7) فتوح‏ البلدان/ترجمه،متن،ص:44.
    (8) الكامل/ترجمه،ج‏7،ص:263.

    ویرایش توسط عظيم : ۱۳۹۵/۰۸/۰۶ در ساعت ۰۷:۴۱ دلیل: همکار ویراستار تدوین
    امام صادق- علیه السلام- فرمودند :


    محبوب ترین دوست من کسی است که عیب های مرا به من هدیه کند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود