-
۱۳۸۷/۰۵/۱۵, ۱۲:۱۶ #1
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 378
- مورد تشکر
- 372 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
وضع زنان هنگام ظهور اسلام :
با توجه به اینکه دشمنان اسلام می خواهند دین اسلام را ضد زن نشان دهند تصمیم گرفتم چند تا تاپیک در این مورد بزنم.منبع این مقالهhttp://gabrielmmjj.blogfa.com
بی گمان به زن در دوران واعصار تاریخی ستمها و ظلمهای فراوانی رفته است . زنان در هنگام ظهور اسلام وضع ناگواری داشتند :.
در یونان باستان که یکی از تمدنهای سرنوشت ساز بشری محسوب میشود حتي بحث از اين مسأله ميشد كه آيا اصلاً زن روح دارد يا نه؟ اگر روحدارد آيا او انساني است يا حيواني؟ و آيا زن شايستگي دارد كه جزو اجتماع انسانيباشد يا نه؟[1]
در روم باستان زنان نيز در رديف «اشياء» قرار داشتند و مانند ساير اموال و اشياء، بعد از مرگسرپرست، به ورقه منتقل ميشدند، لذا زنان «ارث» محسوب میشدند نه «وارث» . [2]
در مصر درهنگام ظهور اسلام بنا به مناسبتهای گوناگون دختری جوان را به رود نیل می انداختند تا خشم الهه رود نیل فروکش کند.
در سرزمین حجاز دختر را مایه ننگ و بدبختی میدانستند از اینرو اکثر قبایل شبه جزیره عربستان حتی ابتدایی ترین حق نیز برای جنس دختر- که همان حق حیات است - قایل نبودند و دختران را زنده به گور میکردند.
تا همين اواخر، قوانين اروپاي مدعي فرهنگ و طرفداري از حقوق زن، زن را از جميع حقوقمحروم ميكرد و يگانه راه براي حق مالكيت و تصرف و انتفاع را از طريق مرد، اعم ازشوهر يا پدر يا ولي او، ميدانست. چنانكه زنان انگليسي تا سال 1870، زنان آلمانيتا سال 1900، زنان سوئيسي تا سال 1907 و زنان ايتاليايي تا سال 1919 حق مالکیت نداشتند و مالك شناختهنميشدند.[4]
اسلام هیچ فرقی میان زن و مرد از نظر انسانی و رسیدن به مقامات معنوی و عرفانی نمیگذارد :
« يا ايهَا الناس اِنّا خَلقناكُم مِن ذكرٍ و اُنثي و جَعَلناكُم شُعوباً وَ قَبائلَلِتعارَفُوا انّ اكرمَكُم عِندَ اللَّهِ اَتقاكُم اِنَّ اللَّهَ عليمٌ خَبيرٌ »
« اي مردم ، ما شما را از مرد و زني آفريديم، و شما را ملت ملت و قبيله قبيلهگردانيديم تا با يكديگر شناسايي متقابل حاصل كنيد، در حقيقت ارجمندترين شما نزدخداوند، پرهيزگارترين شماست، بيترديد خداوند داناي آگاه است » " احزاب 35
« اِنَّ المُسلمين وَ المُسلِماتِ وَ المُؤمِنينَ وَ المُؤمِناتِ وَالقانِتينَوَالقانِتاتِ وَالصادِقينَ وَالصادِقاتِ وَالصابِرينَ وَالصابِراتِ وَالخاشِعينَوَالخاشِعاتِ وَالمُتَصَدِقينَ وَالمُتَصَدِقاتِ وَالصائِمينَ وَالصائِماتِوَالحافِظينَ فُروجَهُم وَالحافِظاتِ وَالذاكِرينَ اللَّهَ كَثيراً وَالذاكِراتِاعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَغْفِرةً وَ اَجْراً عَظيماً »
« مردان و زنان مسلمان، ومردان و زنان باايمان، و مردان و زنان عبادت پيشه، و مردان و زنان راستگو، و مردانو زنان شكيبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنانروزه دار، و مردان و زنان پاك دامن، و مردان و زناني كه خدا را فراوان ياد ميكنند،خدا براي آنها آمرزش و پاداشي بزرگ فراهم ساخته است.» احزاب 35
همینطور که ایه 35 سوره احزاب تصریخ میکند هيچگونه فرقي از نظر جنبههاي انساني و مقامات معنوي ميان زن و مرد در برنامههاياسلام وجود ندارد.
آيه مذكور دليل روشني بر اين واقعيت است، زيرا به هنگام بيانويژگيهاي مؤمنان و اساسيترين مسائل اعتقادي و اخلاقي و عملي، زن و مرد را در كناريكديگر همچون دو كفه يك ترازو قرار ميدهد، و براي هر دو پاداشي يكسان بدون كمترينتفاوت قائل ميشود.
و قرآن کریم در آیات دیگر می فرماید : « بَعْضُكُم مِنْ بَعْضٍ » همه از جنس و نوع هم هستيد.
و یا میفرماید : «هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ» زنان زینت و پوشش شما هستند و شما پوشش و زینت انها. بقره 187
و اگر بخواهيم بهتر و بیشتر بدانیم و ببینیم که نظر قرآن درباره خلقت و شخصیت زن و مرد چيست لازم است بهمسئلهسرشت زن و مرد كه در ساير كتب مذهبی نيز مطرح است توجه كنيم :
«قرآن نيز دراينموضوع سكوت نكرده است.بايد بهبينيم قرآن زن ومرد رايك سرشتی ميدانديادو سرشتی؟ يعنی آيا زن و مرد دارای يك طينت وسرشت ميباشند و يا دارای دو طينتو سرشت . قرآن با كمال صراحت درآيات متعددی ميفرمايد كه زنان را از جنس مردانو از سرشتی نظير سرشتمردان آفريدهايم .
قرآن درباره آدم اول ميگويد : همهشما را از يك پدرآفريديم و جفت آن پدر را ازنوع وجنس خود او قرار داديم ، ( سورهنساء آيه 1)درباره همه آدميان ميگويد خداوند از جنس خود شما برای شما همسرآفريد.سوره نساء و سوره آل عمران و سوره روم.
در قرآن از آنچه دربعضی از كتب مذهبی هست كه زن از مايهای پستتر ازمايه مرد آفريده شده و يااينكه به زن جنبه طفيلی و چپی دادهاند وگفتهاند كه همسر آدم اول از عضوی ازاعضاء طرف چپ او آفريده شد ، اثر وخبری نيست . عليهذا در اسلام نظريه تحقيرآميزی نسبت به زن از لحاظسرشت و طينت وجود ندارد .
يكی ديگر ازنظرياتتحقيرآميزی كه در گذشته وجود داشته است و درادبيات جهان آثار نامطلوبی بجا گذاشته است اينست كه زن عنصر گناه است ، از وجود زن شر و وسوسه برميخيزد ، زنشيطان كوچكاست، ميگويند در هر گناه و جنايتی كه مردان مرتكب شدهاندزنی در آن دخالتداشته است ، ميگويند مرد در ذات خود از گناه مبرااست و اين زن است كه مرد رابگناه ميكشاند ، ميگويند شيطان مستقيما دروجود مرد راه نمييابد و فقط از طريقزن است كه مردان را ميفريبد ، شيطانزن را وسوسه ميكند و زن مرد را ، ميگويندآدم اول كه فريب شيطان را خوردو از بهشت سعادت بيرون رانده شد از طريق زن بود، شيطان حوا را فريفتو حوا آدم را . قرآن داستان بهشت آدم را مطرح كردهولی هرگز نگفته كه شيطان يا مارحوا را فريفت و حوا آدم را، قرآن نه حوا رابعنوان مسئول اصلی معرفیميكند و نه او را از حساب خارج ميكند، قرآن ميگويدبه آدم گفتيم خودتو همسرت در بهشت سكنی گزينيد و از ميوههای آن بخوريد ،قرآن آنجا كهپای وسوسه شيطانی رابميان ميكشد ضميرهارابه شكل " تثنيه "مياورد،ميگويد «فوسوس لهما الشيطان ». شيطان آن دو را وسوسه كرد . « فدلاهمابغرور »شيطان آن دو را بفريب راهنمائی كرد،« وقاسمهما انی لكما منالناصحين» يعنی شيطان در برابر هر دو سوگند ياد كرد كه جز خير آنها رانميخواهد.
به اين ترتيب قرآن با يك فكر رائج آن عصر و زمان كه هنوز هم درگوشهو كنار جهان بقايائی دارد سخت بمبارزه پرداخت و جنس زن را از ايناتهام كه عنصر وسوسه و گناه ، و شيطان كوچك است مبرا كرد.
يكی ديگر ازنظريات تحقيرآميزی كه نسبت به زن وجودداشته است در ناحيه استعدادهای روحانی و معنوی زن است ، ميگفتند زن بهبهشتنميرود ، زن مقامات معنوی و الهی را نميتواند طی كند ، زننميتواند بمقام قربالهی آنطور كه مردان ميرسند ، برسد . قرآن در آياتفراوانی تصريح كرده است كهپاداش اخروی و قرب الهی به جنسيت مربوطنيست ، به ايمان و عمل مربوط است ، خواهاز طرف زن باشد يا از طرف
مرد ، قرآن در كنار هر مرد بزرگ و قديسی از يك زنبزرگ و قديسه يادميكند ، از همسران آدم و ابراهيم و از مادران موسی و عيسی درنهايتتجليل ياد كرده است ، اگر همسران نوح و لوط را بعنوان زنانی ناشايستهبرای شوهرانشان ذكر ميكند ، از زن فرعون نيز بعنوان زن بزرگی كه گرفتارمرد پليدی بوده است غفلت نكرده است ، گوئی قرآن خواسته است درداستانهایخود توازن را حفظ كند و قهرمانان داستانها را منحصر بمردانننمايد.
قرآندرباره مادر موسی ميگويد ما بمادر موسی وحی فرستاديم كه كودك راشير بده وهنگامی كه بر جان او بيمناك شدی او را بدريا بيافكن و نگراننباش كه ما او رابسوی تو باز پس خواهيم گردانيد.
قرآن درباره مريم مادر عيسی ميگويد كار او بهآنجا كشيده شده بود كه درمحراب عبادت همواره ملائكه با او سخن ميگفتند و گفت وشنود ميكردند ،از غيب برای او روزی ميرسيد ، كارش از لحاظ مقامات معنوی آنقدربالاگرفته بود كه پيغمبر زمانش را در حيرت فرو برده او را پشت سر گذاشتهبود ، زكريا در مقابل مريم مات و مبهوت مانده بود .
در تاريخ خود اسلامزنان قديسه و عاليقدر فراوانند . كمترمردی است بپايه خديجه برسد ، و هيچ مردی جز پيغمبر و علی بپايه حضرتزهرانميرسد ، حضرت زهرا بر فرزندان خود كه امامند و بر پيغمبران غير ازخاتمالانبيا برتری دارد . اسلام در سير من الخلق الی الحق يعنی در حركت ومسافرتبسوی خدا هيچ تفاوتی ميان زن و مرد قائل نيست ، تفاوتی كه اسلامقائل است درسير من الحق الی الخلق است ، در بازگشت از حق بسوی مردم وتحمل مسئوليتپيغامبری است كه مرد را برای اينكار مناسبتر دانسته است.
يكی ديگر ازنظريات تحقير آميزی كه نسبت به زن وجود داشته است ،مربوط است به رياضت جنسی وتقدس تجرد و عزوبت ، چنانكه ميدانيم دربرخی آيينها رابطه جنسی ذاتا پليد است، بعقيده پيروان آن آئينها تنهاكسانی بمقامات معنوی نائل ميگردند كه همه عمرمجرد زيست كرده باشند ،يكی از پيشوايان معروف مذهبی جهان ميگويد : " با تيشهبكارت درختازدواج را از بن بر كنيد " همان پيشوايان ازدواج را فقط از جنبهدفعافسد به فاسد اجازه ميدهند يعنی مدعی هستند كه چون غالب افراد قادرنيستند با تجرد صبر كنند و اختيار از كفشان ربوده ميشود و گرفتار فحشاميشوند و با زنان متعددی تماس پيدا ميكنند ، پس بهتر است ازدواج كنندتا بابيش از يك زن در تماس نباشند ، ريشه افكار رياضت طلبی وطرفداری از تجرد وعزوبت بدبينی به جنس زن است ، محبت زن را جزءمفاسد بزرگ اخلاقی بحساب مياورند . اسلام با اين خرافه سخت نبرد كرد ، ازدواج را مقدس ، و تجرد را پليدشمرد، اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبيا معرفی كرد و گفت:«من اخلاقالانبياء حب النساء » . پيغمبر اكرم ميفرمود من به سه چيز علاقه دارم ، بوی خوش ، زن ، نماز.
برتراندراسل ميگويد : در همه آئينها نوعی بدبينی به علاقه جنسی يافتميشود مگر در اسلام ، اسلام ازنظر مصالح اجتماعی حدود و مقرراتی برای اينعلاقه وضع كرده اما هرگز آنرا پليدنشمرده است.
يكی ديگر از نظريات تحقير آميزی كه درباره زن وجود داشته اينستكهميگفتهاند زن مقدمه وجود مرد است و برای مرد آفريده شده است.
اسلامهرگز چنين سخنی ندارد ، اسلام اصل علت غائی را در كمال صراحتبيان میكند ،اسلام با صراحت كامل میگويد ، زمين و آسمان ، ابر و باد ،گياه و حيوان ، همهبرای انسان آفريده شدهاند ، اما هرگز نميگويد زن برایمرد آفريده شده است ،اسلام ميگويد هر يك از زن و مرد برای يكديگرآفريده شدهاند ، « هن لباس لكم وانتم لباس لهن ». زنان زينت و پوشششما هستند و شما زينت و پوشش آنها . اگرقرآن زن را مقدمه مرد و آفريدهبرای مرد ميدانست قهرا در قوانين خود اينجهت رادر نظر ميگرفت ، ولیچون اسلام از نظر تفسير خلقت چنين نظری ندارد و زن راطفيلی وجود مردنميداند در مقررات خاص خود درباره زن و مرد به اينمطلب نظرنداشتهاست.
يكی ديگر از نظريات تحقير آميزی كه در گذشته درباره زن وجودداشته ايناست كه زن را از نظر مرد يك شر و بلای اجتناب ناپذير ميدانستهاند ،بسياری از مردان با همه بهرههائی كه از وجود زن ميبردهاند ، او را تحقيرو مايه بدبختی و گرفتاری خود ميدانستهاند ، قرآن كريم مخصوصا اينمطلب را تذكر ميدهد كه وجود زنبرایمرد خير است ، مايه سكونت و آرامش دل او است . يكی ديگر از آن نظريات تحقيرآميزاينست كه سهم زن را در توليد فرزندبسيار ناچيز ميدانستهاند ، اعراب جاهليت وبعضی از ملل ديگر مادر رافقط بمنزله ظرفی ميدانستهاند كه نطفه مرد را كه بذراصلی فرزند است درداخل خود نگهميدارد و رشد ميدهد . در قرآن ضمن آياتی كهميگويد شما را ازمرد و زنی آفريديم و برخی آيات ديگر كه در تفاسير توضيح دادهشده است.به اين طرز تفكر خاتمه داده شده است . از آنچه گفته شد معلوم شداسلام از نظر فكر فلسفی و از نظر تفسير خلقتنظر تحقيرآميزی نسبت به زن نداشتهاست بلكه آن نظريات را مردود شناختهاست.» [5]
حقوق زن در اسلام :
در شريعت مقدس اسلام بیش از 90% حقوق زنان و مردانمشترك بوده و با نظر تساوي ديده ميشوند و حدود 10% باقي مانده، در نيمي از آن زن بنا بهخصائص زنانگي داراي احكام خاصي است. پس در حقوق عمومي، زن و مرد مساوياند و درساير موارد هيچ كدام بر ديگري ترجيح داده نشدهاند، بلكه هر كدام به حق خود رسيدند.
چه اينكه از سويي مشروعيت نظام حقوقي بر ابتناء آن بر مصالح و مفاسد واقعي، نهخواست و آرزو و اميال مردم، استوار است و به همين جهت يك نظام حقوقي مطلوب بايد باتوجه به واقعيات زيست شناختي روانشناختي و جامعه شناختي، همة اوضاع و احوال وشرايط را در نظر بگيرد و از سويي ديگر تفاوتهاي ساختاري زن ومرد واقعيتي است كهدادههاي علوم جديد نيز مؤيد آن است، برتري زنان در بُعد احساسات و عواطف و برتريمردان در تعقل و تدبير (نوعاً) حقيقتي است كه پروفسور «ريك» روانشناس مشهورامريكايي، «كليو دالسون» زن روانشناس، «اتوكلاين برگ» كه از مشاهير روانشناسي استو دكتر «الكسيس كارل» و... بر آن مهر تأييد زدهاند، آنها به همين جهت تفاوتهايكاركرد اين دو صنف را طبيعي دانسته، حركت فمينيستي و طرفداران نهضت زن را به جهتناديده گرفتن اين حقيقت نكوهش ميكنند. (سید ابراهیم حسینی : مبانی نظری حقوقی فمنیسم) از اینجاست که شهید مطهری در کتاب حقوق زن در اسلام تساوی حقوق زن و مرد را مطرح میکند نه تشابه حقوق . چیزی که امروزه به عنوان برابری حقوق زن و مرد بیان میکنند همان تشابه حقوق است که این ظلمی به عموم زنان است چرا در اینصورت وظایف که با توانایی و سرشت مردان سازگار است بر زنان که نوعا از لجاظ قوای جسمانی ضعیف تر از مردان هستند تحمیل میشود از اینرو حقوق زن و مرد باید به اقتضای فطرت و توانایی هر یک از زن و مرد باشد .
موارد تساوی حقوق زن و مرد را میتوان چنین شمرد :
1ـ تساوي در ماهيت انساني و لوازم آن، چه اينكه انسانيت انسان به روح اوست و روحمجرد است و مذكر و مؤنث ندارد. (نساء/1، شوري/11، حجرات/13، اعراف/189 و...)
2ـ تساوي در راه استكمال و قرب الي الله ( نساء/124، نحل/97، توبه/72، احزاب/35و..)
3ـ تساوي در انتخاب جناح حق و باطل، كفر و ايمان (توبه/67 و 68، نور/26،آل عمران/43 و...)
4ـ استقلال اجتماعي، سياسي و اعتقادي و فعاليتهاي مربوطه ومشاركت سياسي ـ اجتماعي آنان (ممتحنه 10 تا 12 و...) چنانکه میدانیم پیامبر اسلام ، پس از فتح مکه با زنان بیعت کرد یعنی زمانی که قبایل سرزمین حجاز هیچ حقی حتی حق حیات برای زن قائل نبودند چنانکه اکثر این قبایل دختران را زنده بگور میکردند پیامبر با بیعت کردن با زنان هویت مستقل حقوقی ، اجتماعی و سیاسی به زنان بخشید.
5 ـ استقلال اقتصادي زنانو مردان (نساء / 32 و 33 ) اسلام تنها دینی است که حق مالکیت زن را به رسمیت میشناسد و اولین مکتبی است که این حق را به زن داده است چنانکه در اروپا تا اوایل قرن بیستم زنان حق مالکیت نداشتند و نمیتوانستند صاحب چیزی باشند.
6ـ برخورداري مادران از يك سري حقوق خانوادگينظير پدران، بلكه حقوق مادر با توجه به زحمات و تكاليف و مسؤوليتهايش احياناًبيشتر است (عنكبوت / 8، اسراء/23 و 24، بقره / 83، مريم / 14، انعام / 151، نساء / 36، لقمان / 14 و 15 و احقاف / 15 و ..(
7ـ اشتراك در بسياري از تكاليف ومسؤوليتها، گرچه به لحاظ فرهنگ محاورهاي احياناً به صيغه مذكر بيان شدهاند (بقره / 183، نور / 2 و 31 و 32، مائده / 38 و...)؛ بلكه اصل در وضع قوانين حقوقي نيزهمين تساوي بوده است و غير آن، موارد استثنايي و به دليل ويژگيهاي مختلف بوده استكه اين خود حكيمانه بودن قوانين را ميرساند و هيچ يك از اين تفاوتها ارزشي نيست.
اما سئوال میشود پس چرا ارث زنان کمتر از مردان است :
ابن ابی العوجا (دهری) به ابوجعفر احول از یاران امام صادق گفت : چرا چنین است که زن ناتوان یک سهم از ارث میبرد و مرد توانمند دوسهم؟ احول گفت این را از امام صادق پرسیدم فرمود : بدین سبب که زن هزینه های مثل دیه عاقله (بیمه خانوادگی) و پرداخت نفقه (مخارج خود و خانواده تحت تکفل) و جهاد و مهریه و.. به عهده ندارد و تمام این امور به عهده مرد است .[6]
با نگاه به احکام دیگر اسلام متوجه می شویم که نصف شدن ارث زن نسبت به مردان در برخی موارد با توجه به مسولیت های اقتصادی در خانواده و جامعه مانند دادن نفقه ومهر و دیه عاقله و شرکت در جهاد و پرداخت حقوق واجب اجتماعی که بر عهده مردان نهاده شده تنظیم شده است و برای مردان واجب است و عمل نکردن به انها جرم بوده و دین اسلام برای ایجاد تعادل میان مسئولیت و حق این احکام را وضع نموده است . و چون به موضوع مهریه و نفقه(دادن خرج خانواده) نگاه کنیم بخشی از این حقوق(اموال مردان) به زنان برگشت می نماید.
گذشته از این که احکام ارث به لحاظ مصلحت های اجتماعی وضع شده و در مواردی که مصلحت اقتضا کند یا شخص تمایل داشته باشد که بازماندگانش به یک اندازه از اموال او بهره برند، می تواند از حق وصیت خود برای تقسیم سهام و برابری آن استفاده کند.
به عبارتی مسئوليت مرد در رابطه با تأمين هزينة زندگي، پرداخت مهريه و نفقه و ديگري سلبمسئوليت مالي خانواده از زن و اينكه زن به خاطر تأمين مخارج زندگي ملزم و موظف بهكار كردن نميباشد و اگر احيانا شاغل باشد وً درآمدي داشته باشد باز هم مسئوليتي در قبال هیچ کدام از مخارجخانواده و حتّي مخارج خودش ندارد و این از وظایف شوهر است .
«در اداي حقوق مادّي آنچه بيش از هر چيز اهميت دارد، رعايت اصل عدالت است. و در اينرابطه مسئلهاي كلي وجود دارد و آن اينكه وقتي كسي عطايي را از كس ديگري قبولميكند بايد بينديشد كه در عوض چه انتظاراتي دارد؟ يعني ميان اخذ و بخشش بايدهمخواني و تعادل وجود داشته باشد، لذا خداوند مقرّر فرموده است كه زن نصف سهم الارثمرد را ببرد و در مقابل هيچ مسئوليت مادي بر او لازم نكرده است. در عوض پرداخت نفقهزن و فرزند و جز آنها كه اقتضاي زندگي زناشويي است، وظيفه مرد قرار داده است و زنحتّي مسئول مخارج خود نيست و هيچ مسئوليتي در جهت تقبل هزينههاي فرزندان ندارد. اين مسئوليتها وظيفه مرد است» ن.ک نقش و جایگاه حقوقی زن در اسلام ص23
میتوان چنین گفت كه مرد سهمالارث مضاعف دارد امّا در مقابل مسئوليت سنگينتريمتوجه اوست. او موظف به پرداخت مهر و نفقه زن و فرزندان و تأمين تمام نيازمنديهايخانواده است. فرایندی كه براي آن در نظر گرفته شده يكسره مرد را محكوم به اداء آنميكند و حتّي ضمانت كيفري براي آن در نظر گرفته شده است که اگر مرد برخلاف ان رفتار کند مجرم شناخته میشود . چنانچه در قانون مدنيايران وظيفه اقتصادي و تأمين معاش بر عهدة زوج گذاشته شده است.بدين معنا كه تأمين نفقه، مسكن، بهداشت بطورمتعارف و نيز هزينههاي مربوط به آموزش و تربيت فرزندان به عهدة شوهر است.
زن به مجرد عقد نكاح مالك مهر شده و با قدم گذاشتن به خانه شوهر مستحق نفقه است واين استحقاق بگونهاي است كه خصائص انحصاري دارد؛ مثلاً تقدم بر نفقه اقاربممتاز و بودن طلب زوجه از اين بابت، امكان درخواست نفقه ايام گذشته از ويژگيهايخاص نفقه زن است.
در مقابلگرچه زوجه ( زن ) حق تملك را دارا ميباشد.لکن هيچگونه تعهّدي از لحاظ قانوني و حقوقي در ارتباط باتأمين نيازهاي اقتصادي خانواده بر عهدة او نميباشد. بدين لحاظ است كه در صورتاستنكاف شوهر از پرداخت نفقه، او ميتواند با طرح دادخواست در دادگاههاي خانوادهعليه زوج اقامه دعوا كند. بنابراينزوج فكر نكند كه به زوجه احسان ميكند. بلكه اين كار از لوازم تأسيس و صيانتخانواده است.
پس هرچند ممكن استزن متمكن و داراي اموال و درآمد باشد و مبالغي از بابت كار در بيرون از خانه به دستآورده باشد و از اين طرف شوهرش فقير و تهيدست باشد، با اين حال زن موظف به تأميننفقه خود و فرزندان ـ چه رسد به شوهر ـ نميباشد، امّا شوهر تهيدست موظف به پرداختمهر و نفقه زن متمكن ميباشد.[7]
در نتيجه
1- «اسلام بر سلامت مادي و معنويخانواده به عنوان اصليترين نهاد جامعه و مهمترين جايگاه پيدايش و پرورش انسان،اهتمامي بس وسيع دارد و مجموعه نظام حقوقي و از جمله حقوق مربوط به زن را بهگونهاي سامان بخشيده است كه با اين هدف سازگار باشد.» [8]
2- وضع احكام شرعي و از جمله احكام ارث مبني برحكمت است نه علّت ضمن اينكه نوعي هم ميباشد و نه شخصي، از اين رو اگر احياناً دربرخي موارد موضوع قبول شد يا منفي گشت به معناي زوال احكام حكيمانه نميباشد. پساگر زن علاوه بر كار در خانه كه ناشي از روحيه ايثار و فداكاري اوست و جنبة كاملاًاخلاقي و ارزشي دارد ـ گرچه ميتواند در قبال آن طالب اجرت باشد ـ در بيرون از خانههم كار كند و درآمدي به دست آورد، مسئوليتي در رابطه با مخارج خانواده، فرزندان وحتّي خودش ايجاد نميشود و از مسئوليت مرد در اين موارد، اصلاً نميكاهد.
3- اين تفاوت در سهم الارث زن و مرد در تمام مواردي كه وارث از هر دو جنستشكيل ميشود، ديده نميشود به عبارت بهتر «دو برابربودن سهم مرد از ارث يك قاعدةعمومي نيست؛ زيرا نه تنها در برخي موارد، زنان برابر مردان ارث ميبرند ـ سهموالدين با وجود فرزند براي ميت ـ بلكه گاهي با تفاوتي زياد بيش از مردان از ارثبهرهمند ميشوند، مثل آنجا كه ورثه ميت فقط پدر و دختر باشد». [9]
در پایان باید گفت که اگر در برخي از روايات گفته شد ه ، زن چنين و چنان است، بدون احاطه به فهمروايات نميتوان از آن استفاده كرد. چه اينكه بسياري از اين روايات از نظر سندداراي اشكال است مثلا شاید شنیده باشید که علامه مجلسی نقل میکند که سوره یوسف را به زنان نباید یاد داد . در مقابل وقتی به قران نگاه میکنیم میبنیم قران تصریح میکند که همه قرآن برای عموم مردم جهان و تمام عالم _ چه زن و چه مرد_ نازل شده است بعلاوه وقتی سیره عملی مسلمین در صدر اسلام را مرور میکنیم میبینم که زنان بسیاری حافظ کل قرآن بوده اند چنانکه عایشه دختر ابوبکر بن ابی قحافه و همسر پیامبر حافظ کل قرآن بوده است و در فقه و شعر توانا بود و روایات بسیاری از پیامبر نقل کرده است و علمای اهل سنت بدان روایات فراوان استناد و تمسک میجویند .
______________________________
1- بررسي حقوق زنان در مسأله طلاق ص17
2-حقوق زن در اسلام و جهان ص 7 الی 10
3- کتاب ایران
4- رساله نوين ص16
5- حقوق زن در اسلام
6- بحار الانوار 104/327
7- قانون مدنی مواد، 1058، 1111، 1112، 1129، 1206، 1207،1118و 1111.
8- فلسفه حقوق = قدرت الله خسروشاهی ص148
9- همان
محمد رسول الله
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۱۸, ۱۳:۲۸ #2
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,002
- مورد تشکر
- 1,397 پست
- حضور
- 12 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 1
- گالری
- 0
سيماي زن فرمانروا در قرآن
اين حديث با زن فرمانروايى كه خداوند در قرآن ترسيم ميكند، منافات دارد اگر به راستى اسلام نقش زن را محدود ميكند و او را براى رهبري مناسب نميداند، پس چگونه است كه خداوند در قرآن، به معرفى زنى ميپردازد كه فرمانروايى سرزمينى را به عهده دارد و طاير انديشهاش در مديريت و برخورد با مسائل، از مردان، بلند پروازتر است؟
يكى از زنانى كه قرآن كريم به عنوان نمونهاى شايسته مطرح مىنمايد بلقيس ملكه شهر سبا پايتختيمن است كه آيات قرآنى تصوير سلطنت ملكه يمن را چنين بيان مىكند: انى وجدت امراة تملكهم و اوتيت من كل شىء و لها عرش عظيم . وجدتها و قومها يسجدون للشمس من دون الله.
جمله "و اوتيت من كل شىء" وصف وسعت مملكت، و عظمت سلطنت آن زن است و همين خود قرينه است بر اينكه منظور از "كل شىء" در آيه هر چيزى است كه سلطنت عظيم محتاج به داشتن آنها است، مانند حزم، احتياط، عزم، تصميم راسخ، سطوت، شوكت، آب و خاك بسيار، خزينه سرشار، لشگر و ارتشى نيرومند، و رعيتى فرمان بردار . لكن از بين همه اينها تنها نام عرش عظيم را برده است . "و جدتها و قومها . . ." دليل بر اين است كه مردم آن شهر وثنى مذهب بودهاند و آفتاب را به عنوان رب النوع مىپرستيدند)تفسير الميزان، ج 30، ص 272)
آنچه در اينجا مهم است عكس العمل ملكه سبا در برابر نامه حضرت سليمان است; بانويى كه اداره امور مملكت را بر عهده دارد، بالاترين مقام سياسى يك كشور و داراى عظمت و حشمت و جاه و جلال است، با اين نامه چگونه برخورد خواهد كرد و چگونه تدبير و تصميمگيرى مىكند؟ در ابتدا امر نامه را براى بزرگان ملكتخود مىخواند . سپس با درباريانش به مشورت مىپردازد و ملكه سبا ميگويد: سليمان نامه بزرگوارانهاى به اين مضمون براى من فرستاده است:
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمْ أَن لا تَعْلوا عليّ و اتونى مسلمين قالت يا أيها الملأ افتونى فى امرى ما كنت قاطعة امرا حتى تشهدون» (نمل/ 32)
«به نام خداوند بخشنده مهربان، بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد. (ملكه سبا) گفت: اى سران [كشور] در كارم به من نظر دهيد كه بيحضور شما [تا كنون] كاري را انجام ندادهام».
چنانكه ميبينيم اين زن، فرمانرواست، اما هرگز استبداد رأى ندارد. هنگامى كه نامه سليمان رسيد، بزرگان مملكت خود را گِرد آورد و نامه را كه تهديدى براى آنان شمرده ميشد، براى همه خواند. و به آنها گفت: پيشنهادات خود را ابراز كنيد، من مستبد نيستم، و نميخواهم ايده خود را به شما بقبولانم، هر چند من فرمانرواى شما هستم، اما در چنين مواردى كه سرنوشت مردم را رقم ميزند، بايد با انديشمندان مشورت شود تا رأيى مناسب ابراز گردد.
مردان در پاسخ او چه گفتند؟
«قالُوا نَحْنُ اُولوا قوة وَ اُولوا باس شديد و الْاَمْر اِلَيْكِ فَانْظُرى ماذا تَأمُرينَ» (نمل/ 33)
«گفتند: ما سخت نيرومند و دلاوريم، ولى اختيار كار با توست، بنگر چه دستور ميدهي؟»
آنان نيروى بدنى خود را به او عرضه كردند، اما او نيازمند قدرت بدنى آنها نبود، بلكه در پى بهرهمندى از نيروى فكر و انديشه آنان بود.
با اين وجود، هنگامى كه سران قوم او را تنها گذاردند و او در اضطراب و پريشانى نظر دادن فرو رفت، غرق در انديشه شد و پس از مدتى گفت:
«اِنَّ الْمُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً اَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أعِزَّةَ اَهْلِها اَذِلَّةً وَ كَذلِكَ يَفْعَلوُن. وَ اِنّى مُرْسِلَةٌ اِلَيْهِمْ بِهَديَّةٍ فَناظِرَةُ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ». (نمل/ 34 و 35)
«پادشاهان چون به شهرى درآيند، آن را تباه و عزيزانش را خوار ميگردانند، و اينگونه ميكنند. و [اينك] من ارمغانى به سويشان ميفرستم و مينگرم كه فرستادگان [من] با چه چيز بازميگردند.»
ظاهر كلام درباريان كه كلام خود را با جمله "نحن اولوا قوة و اولوا باس شديد" آغاز كردند بر مىآيد كه آنان ميل داشتند جنگ كنند و چون ملكه هم همين را فهميده بود، نخستبه مذمت جنگ پرداخت و در پايان راى خود را ارائه داد . اول گفت: "ان الملوك اذا دخلوا قرية افسدوها" ; يعنى جنگ عاقبتى جز غلبه يكى از دو طرف و شكست طرف ديگر و فساد قريهها و شهرها و ذلت عزيزان آن ندارد . به همين دليل نبايد بدون تحقيق اقدام به جنگ كرد . بايد نيروى خود را با نيروى دشمن بسنجيم، اگر تاب نيروى اورا نداشتيم، تا آنجا كه راهى به صلح داريم، اقدام به جنگ نكنيم، مگر اينكه راه منحصر به جنگ باشد و نظر من اين است كه هديهاى براى او بفرستيم، ببينيم فرستادگان ما چه خبرى مىآورند، آنگاه تصميم به جنگ يا صلح مىگيريم .
در آيات فوق استدلالها، دور انديشىها، متانت راى و سياستى محكم و منطقى كه دو بازوى سياستخارجى و داخلى را در خود دارد به چشم مىخورد . در بعد داخلى در عين جريحه دار كردن اذهان اطرافيان، مشورت را پايه كار قرار مىدهد اما بر استدلالى دقيق تكيه مىزند و در نهايتبا اينكه مشاوران گرايش به جنگ دارند حوادث را به وجه مثبتبا درايتى خاص، راهبرى مىكند . استدلال خود را نيز، در لطافتشور، ممزوج مىكند و معتقد است كه بايد يك بار ديگر، آزمونى را رقم زند و بدين خاطر مىگويد: و انى مرسلة اليهم . . . ; "من هديهاى سوى آنها مىفرستم، ببينم فرستادگان چه خبر مىآورند؟" معناى اينكه گفت: "فناظرة بم يرجع المرسلون" اين است كه ببينيم چه عكس العملى نشان مىدهد، تا ما نيز به مقتضاى آن عمل كنيم .(تفسير الميزان، ج 30، ص 280- 282)
چنان كه ميبينيم، ملكه سبا به خوبى با شرايط آشناست. او اينك در پى آن است كه دريابد آيا سليمان(ع) پيامبر است و يا يكى از پادشاهان ميباشد؟
با توجه به شرايط موجود و دگرگونى زمان، مسأله رهبرى زن، شكل جديدى به خود گرفته است.
اگر پادشاه باشد، شيوه برخورد مناسب با خود را ميطلبد و اگر پيامبر باشد، بايد از زاويه ديگرى به شرايط نگريست. ملكه سبا با چنين بينشى براى حضرت سليمان(ع) هديه فرستاد. سليمان نيز در پى فرجام اين ماجرا بود. هنگامى كه هديه به سليمان(ع) رسيد و پس از مدتى ملكه سبا به ويژگيهاى سليمان پى برد و در فضاى حكومت سليمان مدتي ماند، بيآنكه چون زنى متعصب كه با چنگ و دندان از ميراث پادشاهى خود دفاع ميكند، به جنگ با سليمان برخيزد، حقيقت را دريافت و سرانجام بعد از مناظره و مباحثه ملكه سبا گفت: رب انى ظلمت نفسى و اسلمت مع سليمان لله رب العالمين; "بارالها سختبر نفس خويش ستم كردم و اينك با رسول تو سليمان تسليم فرمان پروردگار عالميان گرديدم." (نمل 44)
در گفتار خود نخستبه درگاه پروردگارش استغاثه مىكند و به ظلم خويش كه خداى را از روز اول و يا از هنگام ديدن اين آيات نپرسيده است اعتراف مىكند و سپس به اسلام و تسليم خود در برابر خداوند شهادت مىدهد .
«در مقايسه با پادشاهی چون فرعون كه آن همه معجزات حيرتانگيز را از موسى ديد و روز به روز كفرش افزوده شد، زنى چون بلقيس را مىبينيم كه به تمام افكار و اعتقادات نادرستخود و قومش پشت پا زد و توبه كرد و با دلى خاضع به خداى يكتا ايمان آورد و كوچكترين مقاومتى در مقابل حق از خود نشان نداد . داستان ملكه سبا پاسخى استبه آنان كه زن را فاقد روحيه كاردانى، تدبير، آيندهنگرى، سياست و گرايش به كمال مىانگارند.»(زن در آيينه جلال و جمال الهى ، ص 282- 287)
مقصود قرآن از ترسيم چنين تصويرى چيست؟
اين داستان، حكايت از حكم شرعى ندارد، اما در دل خود، مفهومى پسنديده را ميپرورد. و آن اينكه زن نيز ميتواند به موازات مرد، پيش رود و بهگونهاى طبيعى رهبري امّتى را به دست گيرد.اگر به راستى اسلام نقش زن را محدود ميكند و او را براى رهبرى مناسب نميداند، پس چگونه است كه خداوند در قرآن، به معرفى زنى ميپردازد كه فرمانروايى سرزمينى را به عهده دارد و طاير انديشهاش در مديريت و برخورد با مسائل، از مردان، بلند پروازتر است؟
منبع : اهل البیت با تصرفاتی در متن
ویرایش توسط mmj : ۱۳۸۷/۰۶/۱۸ در ساعت ۱۹:۲۹
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۶/۱۸, ۱۳:۳۲ #3
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,002
- مورد تشکر
- 1,397 پست
- حضور
- 12 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 1
- گالری
- 0
چند نمونه از سیره عملی زنان شایسته در صدر اسلام
ام عماره ، نسیبه دختر کعب بن عمرو مازنی (از بنی مازن بن نجار) در جنگ احد - که مسلمانان شکست خورده و پیامبر را تنها گذاشته بودند - مشکی به دوش داشت و سپاهیان زخمی و خسته اسلام را اب میداد و همراه چند زن دیگر به مجروحین میپرداخت . نسیبه همیشه در غزوات پیامبر شرکت میجست و مجروحان را درمان مینمود . اما در روز احد چون بدید مسلمانان شکست خورده و پیامبر درخطر افتاد به کار جنگ پرداخت و تیراندازی میکرد و زخمهایی برداشت . او از جمله اندک کسانی است که در غزوه احد ، هنگامی که مسلمانان پیامبر را تنها گذاردند و فرار میکردند همراه پیامبر ماند و از پیامبر دفاع میکرد .
در غزوه احد چون بدید همه از اطراف پیامبر پراکنده شدند و پسرش را نیز دید که در صدد گریختن است به وی گفت : ای فرزندم به کجا فرار میکنی ؟ از خدا و پیغمبر میگریزی ؟! پس پسرش را برگردانید ، که به دست یکی از کفار شهید شد . نسیبه شمشیر فرزند را برداشت و به قاتل پسرش حمله برد و اورا بکشت ، چون پیغمبر اورا بدید به نسیبه افرین میگفت ، وی همچنان به دست و سینه خود از پیامبر دفاع میکرد ، در این بین مردی از مهاجرین که درصدد فرار بود پیغمبر اورا صدا زد و گفت : ای صاحب سپر ! سپر را بینداز و خود بجهنم برو . وی نیز سپر را انداخت و فرار کرد ، انگاه پیامبر به نسیبه گفت برو سپر را بردار، نسیبه نیز چنین کرد و پیوسته میجنگید و از پیامبر دفاع مینمود.
و چون « عبدالله بن قمئه » برای کشتن رسول خدا پیش تاخت و میگفت : محمد کجاست ؟ زنده نمانم اگر او را زنده بگذارم . تنها « نسیبه » و « مصعب بن عمیر » در کنار پیامبر بودند و سر راه عبدالله بن قمئه ایستادند و در این گیر و دار عبدالله ضربتی بر شانه ام اماره زد که تا سالها جای ان گود و فرو رفته مانده بود .
نوشته اند که ام عماره در روز احد دوازده زخم نیزه و شمشیر برداشت و خود و شوهر و پسرانش همگی پیش روی پیامبر ایستاده و از رسول خدا دفاع میکردند.(بحار 20/ 53)و در این جنگ فاطمه نیز حضور داشت به روایت طبقات ابن سعد ، علی اب میریخت و فاطمه زخم پیامبر را شستشو میداد وچون خونریزی زیادتر میشد ، فاطمه پاره حصیری را سوزاند و روی زخم گذاشت تا خون ایستاد.
نیز در این جنگ زنی از بنی نجار که در احد پدر و همسر و برادرش کشته شده بودند پس از خاتمه جنگ که شایعه شده بود پیغمبر به قتل رسیده و مسلمانان که حضرت را زنده یافتند شادی کنان گرد وجودش جمع شدند وی نیز چون شنید شادمان گشت و به نزدیکی پیامبر امد و پرسید : ایا پیامبر زنده است ؟ گفتند اری گفت پس هر مصیبتی سهل و اسان باشد.
زینب عطاره زنی صالحه بوده که در عهد پیامبر به عطر فروشی میپرداخت و به نیکوکاری معروف بود روزی وی به خانه پیامبر امد حضرت چون او را نزد همسران خود بدید به وی گفت : هرگاه تو به خانه ما میایی خانه ما خوشبو میگردد وی عرض کرد : یا رسول الله خانه به بوی تو خوشبوتر است . پیامبر گفت : چون عطر میفروشی مواظب باش پاکی در معامله را رعایت کنی و هیچگاه تقلب نکنی که اگر چنین باشی تقوای خدارا دارا باشی و مالت محفوظ تر بماند .(بحار 22/134)
______________
کتاب نظام حقوق زن در اسلامدانلــــود کنید:
""ويل دورانت در فصل نهم از كتاب لذات فلسفه ، پس از نقل برخی نظريات تحقيرآ ميز نسبت به زن از ارسطو و نيچه و شوپنهاور و برخی كتب مقدس يهود ، و اشاره به اينكه در انقلاب فرانسه با آنكه سخن از آزادی زن
هم بود اما عملا هيچ تغييری رخ نداد میگويد : تا حدود سال 1900 زن به سختی دارای حقی بود كه مرد ناگزير باشد از روی قانون آن را محترم بدارد " . آنگاه درباره علل تغيير وضع زن در قرن بيستم بحث میكند ، و میگويد : "
آزادی زن از عوارض انقلاب صنعتی است " . سپس به سخن خود چنين ادامه میدهد :
" . . . زنان كارگران ارزانتری بودند و كارفرمايان آنانرا بر مردان سركش سنگين قيمت ترجيح میدادند . يك قرن پيش در انگلستان كار پيدا كردن بر مردان دشوار گشت اما اعلانها از آنان میخواست كه زنان و كودكان خود را به كارخانهها بفرستند . . . نخستين قدم برای آزادی مادران بزرگ ما قانون 1882 بود . به موجب اين قانون زنان بريتانيای كبير از امتياز بی سابقهای برخوردار میشدند و آن اينكه پولی را كه به دست میآوردند حق داشتند كه برای خود نگهدارند.""
درسفری که معاویه به حج رفته بود روزی زنی را به نام دارمیه حجونیه که از شیعیان امام علی بود به حضور خواند ، وی زنی تنومند و سیاه چرده بود ، چون وارد شد معاویه از روی استهزا به وی گفت : ای دختر حام حالت چطور است( چون مشهور است سیاهان از نسل حام بن نوح میباشند) زن گفت : مرا دختر حام نمیخوانند ، من زنی از قبیله کنانه میباشم . معاویه گفت راست گفتی ، ایا میدانی به چه منظور تورا به حضور خوانده ام ؟؟ گفت : سبحان الله ! من از غیب خبر ندارم . گفت خواستم از تو بپرسم برای چه علی را دوست میداری و مرا دشمن میدانی ؟ از او پیروی میکنی و با من دشمنی میورزی ؟ زن گفت : درامانم؟ معاویه گفت : نه . زن گفت : اینک که در امان نیستم بدان که علی را محض عدالت و دادگستری در میان رعیت و رعایت نمودن اوبرابری و مساوات را در تقسیم حقوق و ارزاق دوست میدارم ، و تورا بدین جهت دشمن میدانم که با کسی جنگیدی که وی در زمامداری امور مسلمین شایسته تر از تو بود ، وبه علت این که امری (خون عثمان) را ادعا نمودی که نابحق بود ، و از اینرو پیروی میکنم که رسول خدا او را به ولایت امر مسلمین منصوب داشت ، ودیگر به جهت محبتی که با مساکین و مستمندان داشت و احترام وتجلیلی که از متدینان مینمود . تورا از این جهت دشمن میدارم که از خون ریزی و اختلاف انگیزی میان مسلمانان باکی نداری . معاویه براشفت و به وی گفت : به همین سبب شکمت باد کرده و پستانت بزرگ شده و باسنت فربه گشته است . دارمیه گفت : ای جناب ، انچه که گفتی درباره مادرت هند شهرت دارد و اورا بدین القاب مثل میزنند ، نه به من . معاویه(که دریافته بود برخلاف سیاست حرف زده) گفت : ای زن خشم مکن که ما در این گفتارمان نیت بدی نداشتیم ، بزرگی شکم برای زن کمال است که جنین را کاملالخلقه در خود می پروراند و بزرگی سینه موجب کامل شدن تغذیه فرزند است .. سپیس از او پرسید : علی را در گفتار چگونه دیدی ؟ زن گفت سخن علی دلها را انچنان از کوری و نادانی جلا میداد که روغن زیتون ظرف فلزین خودرا جلا میدهد. معاویه گفت اکنون هر حاجتی داری بگوی. وی گفت از تو صد شتر ماده ویک شتر نر و با ساربان انها میخواهم . معاویه گفت : با این شتران چه میکنی ؟ گفت غذای کودکانم را و هزینه افراد خانواده ام را بدانها تامین میکنم و ازاین ثروت به وظائف مالی خود میپردازم و با این مال میان افراد فامیل که احیانا اختلاف رخ دهد رفع اختلاف میکنم . معاویه گفت : اگر من این حاجت براورده سازم مرا به جای علی در دل خود جای میدهی ؟ زن گفت : سبحان الله ابدا ابدا ، حتی کم از این که گفتی و توقع نمودی در باره تو روا نمیدارم . معاویه با حلم فراوان سخنان زن را تحمل نمود و دو بیت شعر به مضمون شرافت صفت حلم به زبان اورد و سپس به ان زن گفت : خواسته ات را اجابت میکنم ولی به خا سوگند اگر علی بود چنین مالی به تو نمیداد . زن گفت : نه بخدا قسم حتی یک سوزن هم از اموال مسلمین در اختیار من نمینهاد . معویه بخندید و دستور داد شتران درخواستی را به وی دادند ( ربیع الابرار 2/599)
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۶/۱۸, ۱۳:۳۴ #4
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,002
- مورد تشکر
- 1,397 پست
- حضور
- 12 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 1
- گالری
- 0
دانلود سخنرانی دکتر علی شریعتی : انتظار عصر حاضر از زن مسلمان(قسمت اول)
شامل :
فرویدیسم
راه های مقابله
فرویدیسم و جوامع سنتی و دیگر جوامع
ـــــــــــــــــــــــــ ــــ
روی لینک زیر کلیک کنید
http://www.4shared.com/get/61390705/cf437293/shariati_-1.html
سپس روی گزینه DOWLOAD NOW کلیک کنید و بعد از اون چند ثانیه صبر کنید سپس روی گزینه
Click here to download this file
ویرایش توسط mmj : ۱۳۸۷/۰۶/۱۸ در ساعت ۱۴:۴۰
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۶/۱۸, ۱۸:۱۷ #5
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,002
- مورد تشکر
- 1,397 پست
- حضور
- 12 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 1
- گالری
- 0
دانلود سخنرانی : انتظار عصر حاضر از زن مسلمان(قسمت دوم) یک ساعت و ده دقیقه
تفکیک سنت از دین
مثالی در این مورد از استاد شریعتی
سنت موروثی است
سنت ها ارتجاعی و ضد انسانی و اسلامی هستند
مبارزه با سنت
زن سوم ، زن اگاه ، انتخاب میکند چه چیز را !!؟
زن مسلمان
زنان در جنگ صفین
فاطمه (س)
ـــــــــ
روی لینک زیر کلیک کنید
http://www.4shared.com/file/61519912/d9831c2d/shariati_-2__Trimmed_.html
سپس روی گزینه DOWLOAD NOW کلیک کنید و بعد از اون چند ثانیه صبر کنید سپس روی گزینه
Click here to download this file
حتما دانلود کنید
ویرایش توسط mmj : ۱۳۸۷/۰۶/۱۸ در ساعت ۱۹:۳۸
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۸, ۱۶:۰۶ #6
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,002
- مورد تشکر
- 1,397 پست
- حضور
- 12 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 1
- گالری
- 0
دانلود کنید
:
http://www.4shared.com/file/62953190/2d503af3/Fateme_fateme_ast-Ali_Shariati.html?s=1
فاطمه فاطمه است
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۹, ۰۵:۴۱ #7
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,002
- مورد تشکر
- 1,397 پست
- حضور
- 12 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 1
- گالری
- 0
متاسفانه لینک زیر مدتی از سایت ۴شیرد اشتباها حذف شده بود بنابراین این فایل دوباره اپلود شده است.
دانلود سخنرانی : انتظار عصر حاضر از زن مسلمان(قسمت اول)
شامل :
فرویدیسم
راه های مقابله
فرویدیسم و جوامع سنتی و دیگر جوامع
ـــــــــــــــــــــــــ ــــ
روی لینک زیر کلیک کنید
http://www.4shared.com/file/67105726/70aa47d9/shariati_-1.html?dirPwdVerified=d552a3c3
سپس روی گزینه DOWLOAD NOW کلیک کنید و بعد از اون چند ثانیه صبر کنید سپس روی گزینه
Click here to download this file
دانلود سخنرانی : انتظار عصر حاضر از زن مسلمان(قسمت دوم) یک ساعت و ده دقیقه
تفکیک سنت از دین
مثالی در این مورد از استاد شریعتی
سنت موروثی است
سنت ها ارتجاعی و ضد انسانی و اسلامی هستند
مبارزه باسنت
زن سوم ، زن اگاه ، انتخاب میکند چه چیز را !!؟
زن مسلمان
زنان در جنگ صفین
ـــــــــ
http://www.4shared.com/file/68437975/d5669c2d/shariati_-2-Trimmed-1.html?dirPwdVerified=d552a3c3
ویرایش توسط mmj : ۱۳۸۷/۰۸/۰۹ در ساعت ۰۵:۴۲
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری