جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: مرحوم ميرجهانى و تذكر او درباره تزكيه نفس

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۷
    نوشته
    505
    مورد تشکر
    1,183 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    17
    آپلود
    0
    گالری
    0

    مرحوم ميرجهانى و تذكر او درباره تزكيه نفس




    اشاره:
    مرحوم آيه‏الله سيد حسن ميرجهانى روز 22 ذيقعده‏1319ه ديده به‏جهان گشود.

    از ملازمين مرحوم آيه‏الله اصفهانى بود و مشاهدات‏ارزشمند فراوانى از ايشان داشت.

    مدتها در تهران اقامت داشت‏به تحقيق، تاليف، تبليغ و ارشادمشغول بود، در سال 1400ه به اصفهان منتقل شد، روز 21جمادى‏الثانيه‏1413ه در اصفهان درگذشت و در مقبره علامه مجلسى‏به خاك سپرده شد.

    آثار ارزشمند فراوانى از خود به يادگار نهاد كه از آن جمله‏است:

    1 - «ولايت كليه‏» پيرامون ولايت تكوينى و تشريعى معصومين(عليهم السلام).

    2 - «الدرر المكنونه‏» پيرامون امام و امامت.

    3 - «الجنه العاصمه‏» در مناقب حضرت فاطمه زهرا(س).

    4 - «نوائب الدهور» در علائم ظهور - چهار مجلد بزرگ-.

    5 - «نورستان‏» [كتابنامه حضرت مهدى(عج) 2 / 770].

    همه اينها و ديگر آثارش به خط مولف مكرر چاپ و منتشر شده است.

    معظم‏له علاوه بر تاليفات ارزشمند، قرآنى هم به خط زيباى خودبا ترجمه و زيرنويس آيات مباركه به زبان فارسى مرقوم فرموده‏كه در سال 1328 هجرى شمسى چاپ سنگى شده است. در كنار صفحات آن‏قرآن كريم (از صفحه‏626 تا639) براى تزكيه نفس‏199 موردمتذكر گرديده و براى كسانى كه در صدد تزكيه نفس و اصلاح خودهستند، بسيار مفيد و ارزشمند مى‏باشند و ما از جناب آقاى مهندس‏سالور صميمانه تشكر مى‏كنيم كه اين نوشته ارزشمند را در اختيارمجله گذاشتند.

    قوله تعالى(قد افلح من تزكى)(آيه 14 سوره اعلى)بدان كه تزكيه نفس از صفات واجب و لازم است‏براى شخص مسلمان‏محمدى، پيرو قرآن و شريعت مقدسه اسلاميه و هرگاه مسلمين اين‏معنى را در نظر مى‏گرفتند و به تزكيه نفس مى‏پرداختند، دنيا وآخرتشان معمور و زبان طعن را برخود مى‏بستند.

    اينجانب محمد حسن ميرجهانى براى تذكر به برادران دينى خود وكسانى كه مى‏خواهند مؤمن باشند و طالب تزكيه نفس‏اند، به حكم(فذكر ان نفعت الذكرى) تذكر مى‏دهم.

    اميد است آنانى كه حقيقتا از خدا مى‏ترسند، متذكر شوند و براى‏آراسته شدن به حليه تذكر و تزكيه تارك صفات و اعمال زيرگردند:

    1 - ترك كفر نمايند. 2 - شريك براى خدا قرار ندهند در عبادت. 3 - فاسق و عاصى خدا نباشند. 4 - تابع خواهش دل خود نباشند. 5 - براى ريا و نمايش كار خير نكنند. 6 - متكبر نباشند. 7 - كينه يكديگر را نداشته باشند. 8 - معجب به نفس خود نباشند. 9 - حسود نباشند. 10 - خلق را به سبب مصيبتى كه برايشان وارد شده، سرزنش نكنند. 11 - با خلق خدا دشمنى نكنند مگر براى خدا. 12 - در كارى كه حد ايشان نيست، وارد نشوند و بى‏باكى نكنند. 13 - گمان بد به خدا نبرند. 14 - از فال بد زدن اجتناب كنند كه دليل شرعى ندارد. 15 - بخيل نباشند. 16 - تنگى به خود ندهند. 17 - در زندگى اسراف نكنند. 18 - مال را در مصرفى كه خدا نخواسته مصرف نكنند. 19 - محبت مال حرام را نداشته باشند. 20 - در عبادات كسل نباشند. 21 - بطالت نداشته باشند. 22 - بى‏تامل در كارى وارد نشوند. 23 - ترشروئى نكنند. 24 - دل سنگ نباشند. 25 - بى‏حيا نباشند. 26 - جزع و فزع نكنند. 27 - كفران نعمت نكنند. 28 - تندخو نباشند. 29 - از بغض و دشمنى به علما و حمله به شرع اجتناب نمايند. 30 - جرى بر خدا نباشند. 31 - خود را ايمن از عذاب و سخط خدا ندانند. 32 - از ضرر مالى تاسف نخورند. 33 - در امر دين ضعيف نباشند. 34 - عياش نباشند. 35 - خفيف(يعنى سبك) نباشند. 36 - معاند نباشند. 37 - در حق مكابره نكنند. 38 - انكار حق نكنند. 39 - تمرد از حق نكنند. 40 - شرور نباشند. 41 - اهل طمع نباشند. 42 - خمود و دل مرده نباشند. 43 - اصرار بر گناه و لو صغيره باشد، نداشته باشند. 44 - غضب بيجا نكنند. 45 - براى غير دين حميت نكشند. 46 - مايوس از رحمت‏خدا نباشند. 47، 48 و49 - از محبت ظلمه و فسقه و كفره و دوستى با ايشان‏اجتناب كنند. 50 - از بغض اشخاص صالح اجتناب كنند. 51 - از نمامى و خبرچينى اجتناب كنند. 52 - سر مردم را فاش نكنند. 53 - كسى را سخريه نكنند. 54 - زخم زبان به كسى نزنند. 55 - مردم را سبك نكنند. 56 - مردم را حقير نشمارند. 57، 58 و59 - از لعن و سب و شتم در غير مواردى كه شرع استثناء كرده، اجتناب كنند. 60 - آنچه را كه قبيح است، به اسم صريح ذكر نكنيد. 61 - طعن در نسب مردم نزنيد مگر براى مصلحت‏شرعيه. 62 - طعن در كلام غير نزنيد مگر براى اظهار حق. 63 - بى‏جهت‏با كسى دعوا و نزاع نكنيد. 64 - خوض در باطل نكنيد. 65 - نفاق زبانى با كسى نكنند. 66 - بين متخصامين به دو زبان سخن نگويند. 67 - شفاعت‏بدكاران را نكنند. 68 - پشتيبانى و كمك از باطل نكنند. 69 و 70 - امر به منكر و نهى از معروف نكنند. 71 - در سخن گفتن درشتى نكنند. 72 - سؤال و تفحص از عيبهاى مردم نكنند. 73 - دعاى خير براى بقاى ظالم نكنند. 74 - ميل و ركون به ظالم پيدا نكنند. 75 - كمك ظالم نكنند حتى در امور مباحه بلكه در امور مستحبه. 76 - در مساجد متكلم به كلام دنيا نشوند. 77 - اسم شكنى از مردم نكنند و به لقب زشت آنها را نخوانند. 78 - برخبر فاسق پيش از تجسس در راست و دروغ بودن آن ترتيب اثر ندهند. 79 - از قسم خوردن زياد اجتناب كنند و لو قسم راست‏باشد. 80 - رد عذر برادر دينى ننمايند، بلكه مطلقا قبول كنند چه عذر او راست‏باشد يا دروغ. 81 - متشابهات قرآن را تفسير به راى نكنند براى فتنه‏جوئى. 82 - قطع كلام غير ننمايند مگر براى مصلحت‏شرعيه. 83 - تابع رد كلام متبوع خود ننمايند و مخالفت او نكنند مگر اين كه كلام متبوع مخالف شرع باشد و متابعت او طاعت مخلوق و معصيت‏خالق باشد. 84 - درگوشى در مجلسى كه ثالثى باشد، سخن نگويند مگر امر به صدقه يا معروفه يا اصلاح بين دو نفر. 85 - با زن جوان نامحرم سخن نگويند مگر براى ضرورت شرعى. 86 - اهل معصيت را به طريق معصيت دلالت نكنند. 87 - فاحشه را شهرت ندهند. 88 - شيوع فواحش و منكرات را در ميان مؤمنين و مسلمين دوست نداشته باشند. 89 - مزاح و شوخى كه منجر به خصومت و دشمنى و بدى شود يا در شرع ممنوع باشد، نكنند. 90 - حرف بى‏معنى و بيهوده نگويند. 91 - افساد بين آقا و نوكر يا زن و شوهر نكنند. 92 - كتمان شهادت نكنند. 93 - شهادت دروغ و ناحق ندهند. 94 - نسبت زنا به زنهاى عفيفه ندهند. 95 - بدگوئى از مردگان نكنند. 96 - به حكام خوب، بد نگويند. 97 - ترك دعا به مصلحت‏سلطان نكنند. 98 - كتمان علم نكنند مخصوصا وقتى كه بدعتى در دين ظاهر شود. 99 - به خدا و رسول و امام نسبت دروغ ندهند. 100 - كلامى نگويند كه مفسده آن بزرگ و موجب ضرر بشود. 101 - ملازم فحش نباشند كه مردم از شر زبان او بترسند. 102 - اگر گدا باشند، در سؤال سماجت نكنند. 103 - اگر صدقه به كسى بدهند، منت‏بر او نگذارند. 104 - خود را به غير از پدر خود نسبت ندهند. 105 - ترك امر به معروف و نهى از منكر نكنند تا آنجا كه مى‏توانند. 106 - غيبت كسى را نكنند. 107 - نقض عهد ننمايند. 108 - خلف وعده نكنند. 109 - خيانت‏به كسى نكنند. 110 - مكر و خدعه نكنند. 111 - در ميان مردم فتنه نكنند. 112 - زنا نكنند. 113 - لواط نكنند. 114 - با حيوان وطى نكنند. 115 - با زن خود وطى در دبر نكنند كه اين چهار موجب كم شدن نسل و ضايع شدن نسب و حكمت الهى است. 116 - مس زن اجنبى نكنند و با زن نامحرم خلوت نكنند كه اين داعى زناست و شيطان سومى است. 117 - مثل اين دو كار را با بچه ساده هم نكنند. 118 - حسن زن نامحرم و بچه خوشگل را تعريف نكنند چه به شعر و چه غير آن. 119 - مساحقه ننمايند. 120 - از زن يهودى و نصرانى اجتناب كنند. 121 - در حال حيض و نفاس بلكه استحاضه با زنان خود مقاربت نكنند. 122 - زن از سفرى كه مامون از حفظ خود نباشد، اجتناب كند. 123 - زنان شبيه مردان و مردان شبيه زنان نشوند. 124 - مردان و زنان جلوگيرى از نسل نكنند(با عدم عذر) چه باعث تعطيل حكمت‏خدا و تقليل نسل است و رهبانيت در اسلام نيست. 125 - مردان و زنان اسرار خود را فاش نكنند. 126 - زن مسلمان با زينت از خانه بيرون نرود. 127 - مرد و زن ديوث و قواد نشوند. 128 - از شرب كليه مسكرات اجتناب كنند. 129 - هيچ رقم و هيچگونه آلت قمارى استفاده نكنند و قماربازى نكنند. 130 - در كيل و وزن و ذرع كم‏فروشى نكنند. 131 - مديونى كه قدرت دارد دين خود را بپردازد در دادن دين خود تاخير و مسامحه نكند. 132 - مال را در محرمات انفاق نكنند. 133 - اذيت‏به همسايه نكنند. 134 - دزدى نكنند. 135 - مال مردم را غصب نكنند. 136 - ربا نخورند. 137 - در شركت‏به يكديگر خيانت نكنند. 138 - امانت و عاريه را مطلقا بى‏اذن صاحبش استعمال نكنند. 139 - مردم را از اشياى مباحه برايشان عموما و خصوصا منع نكنند. 140 - تصرف در شارع خاص بى‏اذن صاحب آن ننمايند. 141 - تصرف در شارع عام كه باعث اذيت كردن به عابرين باشد، ننمايند. 142 - خيانت در امانت نكنند. 143 - در عمل نقاشى صورت‏كشى نكنند. 144 - در معابد صورت و شبيه نگذارند اگرچه صورت خوبان باشد. 145 - پرخورى نكنند به‏طورى كه موجب ضرر باشد. 146 - اگر زنهاى متعدد داشته باشند، از روى ظلم و ستم يكى را بر ديگرى ترجيح ندهند. 147 - از مسلمانان زياده بر سه روز هجرت و مفارقت نكنند. 148 - مرد اولاد و عيال خود را ضايع نكند. 149 - كسى را بى‏مجوز شرعى نزنند. 150 - كسى را با اسلحه بدون مجوز شرعى نكشند. 151 - جادوگرى نكنند. 152 - جادوگرى به كسى تعليم ندهند. 153 - جادوگرى تعليم نگيرند. 154 - كهانت و تنجيم ننمايند و با اهل آن رفت و آمد نكنند(اهل علم نجوم و كاهن). 155 - بدون تاءويل شرعى يا تاءويلى كه بطلان آن واضح است، بر امام مسلمين خروج نكنند. 156 - اگر با برادر دينى دست‏بيعت دادند، بيعت‏خود را نشكنند. 157 - شخص جائر و ظالم و فاسق را امارت حكومت و وزرات ندهند و او را متولى امور مسلمين يا امرى از امور آنها ننمايند. 158 - صالح را عزل نكنند و غير صالح را به جاى او نصب نكنند. 159 - از شاه گرفته تا كدخداى ده و كلانتر محله براى خود حاجب و دربان قرار ندهد و خود را مخفى ننماييد و آماده خدمت‏به خلق باشد زيرا تاخير در احقاق حق و رفع ظلم جايز نيست. 160 - امرا و قضات بر مسلمان ظلم نكنند. 161 - حاكم شرع يا حاكم عرف از احدى قبول هديه نكند. 162 - قاضى يافت‏خاصه و مهمانى مخصوص از احد متخاصمين قبول نكند. 163 - قاضى رشوه از محق و مبطل نگيرد. 164 - در صورتى كه صاحب قدرت است طرف مظلوم را بگيرد. 165 - مسلمان واسطه رشوه نشود چه از جانب محق چه از جانب مبطل فرموده:«لعن الله الراشى و المرتشى و الماشى‏». 166 - مسلمان هتك مسلمان نكند. 167 - دنبال زنهاى مسلمين نرود. 168 - از روزنه ديوار و سوراخ خانه در خانه ديگرى بدون اذن صاحبخانه نگاه نكنند. 169 - فالگوش براى شنيدن حرفهاى ديگران نايستند. 170 - ترك جهاد در زمان امام(ع) ننمايند. 171 - كسى را كه شرع امان داده، نكشند و ظلم و ستم بر او نكنند. 172 - بعد از تعليم گرفتن تيراندازى ترك آن نكنند. 173 - با وجود قلت علم، متولى امر قضاوت نشوند. 174 - به باطل خصومت نكنند. 175 - خصومت‏به حق در صورتى كه طرف مقابل تمكين داشته باشد(در مقام محبت) نكنند. 176 - مطلقا دروغ نگويد مگر در موردى كه استثناء باشد. 177 - بى‏جهت و سبب مردم را اذيت نكنند. 178 - قسمت كننده در تقسيم و قيمت كننده در تقويم جور و خيانت ننمايند. 179 - با فساق هم‏نشينى نكنند و در مجالس ايشان حاضر نشوند مگر براى ضرورت شرعى. 180 - زير درختهاى بارده كه ميوه داشته باشد، يا نداشته باشد، تغوط ننمايند. 181 - رو به قبله و پشت‏به قبله بول و غائط نكنند و رعايت كنند كه رو به آفتاب و ماه و پشت‏به آنها و رو به باد و در زمين سخت نيز مرتكب نشوند و بر شطوط و انهار نيز تغوط ننمايند. 182 - ترك توبه از معاصى ننمايند. 183 - ظروف طلا و نقره نسازند و در آنها اكل و شرب نكنند. 184 - مردان لباس ابريشمى و زرباف نپوشند و به طلا زينت نكنند و انگشتر طلا در انگشت ننمايند. 185 - انگور و كشمش را براى شراب و مسكر خريد و فروش نكنند. 186 - چوب را براى بت و آلت لهو و لعب و غير آن مثل نرد و شطرنج و تار و تنبور و كمانچه و امثال اينها خريد و فروش نكنند. 187 - اينهائى كه ذكر شد، ساختن آنها را كسب خود قرار ندهند. 188 - كشتى و خانه و حيوانات و وسائل نقليه را به اجاره ظلمه و حمل مسكرات و آلات لهو و لعب و حمل و سكناى زنان فاحشه و فروختن مسكرات ندهند. 189 - نزد غير مجتهد جامع‏الشرائط مرافعه و مخاصمه نبرند و راضى به حكم ديگر نشوند. 190 - اعانت‏به اهل معصيت نكنند. 191 - مال يتيم را بناحق نخورند و تصرف در آن بناحق نكنند. 192 - قطع رحم نكنند. 193 - خود را عاق پدر و مادر و با ايشان بد سلوكى نكنند. 194 - در مال وقف تصرف غير مشروع ننمايند. 195 - خيانت در وصيت ميت نكنند. 196 - گمان بد در حق كسى نبرند. 197 - چيزهائى كه در شريعت اسلام نجس و حرام است، خريد و فروش نكنند.198 - در نمايشهائى كه بر خلاف دستور اسلام است، حاضر نشوند. 199 - با اهل بدعت و شكوك و شبهات مجالست و معاشرت و دوستى و مواصلت نكنند.

    استقصاء تمام منهيات در اينجا ميسور نيست و به همين قدر اكتفا مى‏شود.

    انشاءالله با تاييدات خداوند و توجهات خاندان حضرت محمد و آل محمد(صلوات‏الله عليهم اجمعين) در نظر دارم كتابى در اين باب با ادله مستخرجه از قرآن مجيد و احاديث صحيحه به زبان امروزى تاليف و تصنيف و از خود در صفحه روزگار به يادگار گذارم تا براى خود تذكره و براى برادران تبصره باشد. افسوس كه نان پخته خامان دارند. (انما اشكوا بثى و حزنى الى الله). اگر كسى گويد كه ما در ميان مسلمانان كسى را نمى‏بينم كه داراى اين صفات باشد، جواب گويم اين از تقصير مسلمانان است نه از قصور شرع.

    مسلمان محمدى حقيقى لابد بايد داراى اين صفات و مانند اينها باشد چه بيانى دارد در اين باب حافظ شيرازى:

    گر مسلمانى همين است كه حافظ دارد واى اگر از پس امروز بود فردائى
    السلام علیک یااباصالح المهدی(عج)


    http://www.askquran.ir/picture.php?a...pictureid=2362

  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۸۸
    نوشته
    1,626
    مورد تشکر
    2,312 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    مرحوم میرجهانی و تذکر او درباره تزکیه نفس




    مرحوم ميرجهانى و تذكر او درباره تزكيه نفس

    مرحوم میرجهانی و تذکر او درباره تزکیه نفس

    منابع مقاله:
    فصلنامه مکتب اسلام، شماره 9، ؛

    اشاره:
    مرحوم آیه الله سید حسن میرجهانی روز 22 ذیقعده 1319ه دیده به جهان گشود.
    از ملازمین مرحوم آیه الله اصفهانی بود و مشاهدات ارزشمند فراوانی از ایشان داشت.
    مدتها در تهران اقامت داشت به تحقیق، تالیف، تبلیغ و ارشادمشغول بود، در سال 1400ه به اصفهان منتقل شد، روز 21جمادی الثانیه 1413ه در اصفهان درگذشت و در مقبره علامه مجلسی به خاک سپرده شد.
    آثار ارزشمند فراوانی از خود به یادگار نهاد که از آن جمله است:
    1 - «ولایت کلیه » پیرامون ولایت تکوینی و تشریعی معصومین(علیهم السلام).
    2 - «الدرر المکنونه » پیرامون امام و امامت.
    3 - «الجنه العاصمه » در مناقب حضرت فاطمه زهرا(س).
    4 - «نوائب الدهور» در علائم ظهور - چهار مجلد بزرگ-.
    5 - «نورستان » [کتابنامه حضرت مهدی(عج) 2 / 770].
    همه اینها و دیگر آثارش به خط مولف مکرر چاپ و منتشر شده است.
    معظم له علاوه بر تالیفات ارزشمند، قرآنی هم به خط زیبای خودبا ترجمه و زیرنویس آیات مبارکه به زبان فارسی مرقوم فرموده که در سال 1328 هجری شمسی چاپ سنگی شده است. در کنار صفحات آن قرآن کریم (از صفحه 626 تا639) برای تزکیه نفس 199 موردمتذکر گردیده و برای کسانی که در صدد تزکیه نفس و اصلاح خودهستند، بسیار مفید و ارزشمند می باشند و ما از جناب آقای مهندس سالور صمیمانه تشکر می کنیم که این نوشته ارزشمند را در اختیارمجله گذاشتند.
    قوله تعالی(قد افلح من تزکی)(آیه 14 سوره اعلی)بدان که تزکیه نفس از صفات واجب و لازم است برای شخص مسلمان محمدی، پیرو قرآن و شریعت مقدسه اسلامیه و هرگاه مسلمین این معنی را در نظر می گرفتند و به تزکیه نفس می پرداختند، دنیا وآخرتشان معمور و زبان طعن را برخود می بستند.
    اینجانب محمد حسن میرجهانی برای تذکر به برادران دینی خود وکسانی که می خواهند مؤمن باشند و طالب تزکیه نفس اند، به حکم(فذکر ان نفعت الذکری) تذکر می دهم.
    امید است آنانی که حقیقتا از خدا می ترسند، متذکر شوند و برای آراسته شدن به حلیه تذکر و تزکیه تارک صفات و اعمال زیرگردند:
    1 - ترک کفر نمایند. 2 - شریک برای خدا قرار ندهند در عبادت. 3 - فاسق و عاصی خدا نباشند. 4 - تابع خواهش دل خود نباشند. 5 - برای ریا و نمایش کار خیر نکنند. 6 - متکبر نباشند. 7 - کینه یکدیگر را نداشته باشند. 8 - معجب به نفس خود نباشند. 9 - حسود نباشند. 10 - خلق را به سبب مصیبتی که برایشان وارد شده، سرزنش نکنند. 11 - با خلق خدا دشمنی نکنند مگر برای خدا. 12 - در کاری که حد ایشان نیست، وارد نشوند و بی باکی نکنند. 13 - گمان بد به خدا نبرند. 14 - از فال بد زدن اجتناب کنند که دلیل شرعی ندارد. 15 - بخیل نباشند. 16 - تنگی به خود ندهند. 17 - در زندگی اسراف نکنند. 18 - مال را در مصرفی که خدا نخواسته مصرف نکنند. 19 - محبت مال حرام را نداشته باشند. 20 - در عبادات کسل نباشند. 21 - بطالت نداشته باشند. 22 - بی تامل در کاری وارد نشوند. 23 - ترشروئی نکنند. 24 - دل سنگ نباشند. 25 - بی حیا نباشند. 26 - جزع و فزع نکنند. 27 - کفران نعمت نکنند. 28 - تندخو نباشند. 29 - از بغض و دشمنی به علما و حمله به شرع اجتناب نمایند. 30 - جری بر خدا نباشند. 31 - خود را ایمن از عذاب و سخط خدا ندانند. 32 - از ضرر مالی تاسف نخورند. 33 - در امر دین ضعیف نباشند. 34 - عیاش نباشند. 35 - خفیف(یعنی سبک) نباشند. 36 - معاند نباشند. 37 - در حق مکابره نکنند. 38 - انکار حق نکنند. 39 - تمرد از حق نکنند. 40 - شرور نباشند. 41 - اهل طمع نباشند. 42 - خمود و دل مرده نباشند. 43 - اصرار بر گناه و لو صغیره باشد، نداشته باشند. 44 - غضب بیجا نکنند. 45 - برای غیر دین حمیت نکشند. 46 - مایوس از رحمت خدا نباشند. 47، 48 و49 - از محبت ظلمه و فسقه و کفره و دوستی با ایشان اجتناب کنند. 50 - از بغض اشخاص صالح اجتناب کنند. 51 - از نمامی و خبرچینی اجتناب کنند. 52 - سر مردم را فاش نکنند. 53 - کسی را سخریه نکنند. 54 - زخم زبان به کسی نزنند. 55 - مردم را سبک نکنند. 56 - مردم را حقیر نشمارند. 57، 58 و59 - از لعن و سب و شتم در غیر مواردی که شرع استثناء کرده، اجتناب کنند. 60 - آنچه را که قبیح است، به اسم صریح ذکر نکنید. 61 - طعن در نسب مردم نزنید مگر برای مصلحت شرعیه. 62 - طعن در کلام غیر نزنید مگر برای اظهار حق. 63 - بی جهت با کسی دعوا و نزاع نکنید. 64 - خوض در باطل نکنید. 65 - نفاق زبانی با کسی نکنند. 66 - بین متخصامین به دو زبان سخن نگویند. 67 - شفاعت بدکاران را نکنند. 68 - پشتیبانی و کمک از باطل نکنند. 69 و 70 - امر به منکر و نهی از معروف نکنند. 71 - در سخن گفتن درشتی نکنند. 72 - سؤال و تفحص از عیبهای مردم نکنند. 73 - دعای خیر برای بقای ظالم نکنند. 74 - میل و رکون به ظالم پیدا نکنند. 75 - کمک ظالم نکنند حتی در امور مباحه بلکه در امور مستحبه. 76 - در مساجد متکلم به کلام دنیا نشوند. 77 - اسم شکنی از مردم نکنند و به لقب زشت آنها را نخوانند. 78 - برخبر فاسق پیش از تجسس در راست و دروغ بودن آن ترتیب اثر ندهند. 79 - از قسم خوردن زیاد اجتناب کنند و لو قسم راست باشد. 80 - رد عذر برادر دینی ننمایند، بلکه مطلقا قبول کنند چه عذر او راست باشد یا دروغ. 81 - متشابهات قرآن را تفسیر به رای نکنند برای فتنه جوئی. 82 - قطع کلام غیر ننمایند مگر برای مصلحت شرعیه. 83 - تابع رد کلام متبوع خود ننمایند و مخالفت او نکنند مگر این که کلام متبوع مخالف شرع باشد و متابعت او طاعت مخلوق و معصیت خالق باشد. 84 - درگوشی در مجلسی که ثالثی باشد، سخن نگویند مگر امر به صدقه یا معروفه یا اصلاح بین دو نفر. 85 - با زن جوان نامحرم سخن نگویند مگر برای ضرورت شرعی. 86 - اهل معصیت را به طریق معصیت دلالت نکنند. 87 - فاحشه را شهرت ندهند. 88 - شیوع فواحش و منکرات را در میان مؤمنین و مسلمین دوست نداشته باشند. 89 - مزاح و شوخی که منجر به خصومت و دشمنی و بدی شود یا در شرع ممنوع باشد، نکنند. 90 - حرف بی معنی و بیهوده نگویند. 91 - افساد بین آقا و نوکر یا زن و شوهر نکنند. 92 - کتمان شهادت نکنند. 93 - شهادت دروغ و ناحق ندهند. 94 - نسبت زنا به زنهای عفیفه ندهند. 95 - بدگوئی از مردگان نکنند. 96 - به حکام خوب، بد نگویند. 97 - ترک دعا به مصلحت سلطان نکنند. 98 - کتمان علم نکنند مخصوصا وقتی که بدعتی در دین ظاهر شود.

    مرحوم ميرجهانى و تذكر او درباره تزكيه نفس

    **************************************************
    تا وعده قيامت تو صبر مي کنيم

    بر داغ بي نهايت تو، صبر ميکنيم

    اي از تبار آينه و آفتاب و عشق
    تا مژده زيارت تو، صبر ميکنيم

    *************************
    يادمان باشد زنده بودن را به بيداري بگذرانيم
    چرا كه زماني دراز به اجبار خواهيم خفت


    **************************************************


  3. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۸۸
    نوشته
    1,626
    مورد تشکر
    2,312 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0




    99 - به خدا و رسول و امام نسبت دروغ ندهند. 100 - کلامی نگویند که مفسده آن بزرگ و موجب ضرر بشود. 101 - ملازم فحش نباشند که مردم از شر زبان او بترسند. 102 - اگر گدا باشند، در سؤال سماجت نکنند. 103 - اگر صدقه به کسی بدهند، منت بر او نگذارند. 104 - خود را به غیر از پدر خود نسبت ندهند. 105 - ترک امر به معروف و نهی از منکر نکنند تا آنجا که می توانند. 106 - غیبت کسی را نکنند. 107 - نقض عهد ننمایند. 108 - خلف وعده نکنند. 109 - خیانت به کسی نکنند. 110 - مکر و خدعه نکنند. 111 - در میان مردم فتنه نکنند. 112 - زنا نکنند. 113 - لواط نکنند. 114 - با حیوان وطی نکنند. 115 - با زن خود وطی در دبر نکنند که این چهار موجب کم شدن نسل و ضایع شدن نسب و حکمت الهی است. 116 - مس زن اجنبی نکنند و با زن نامحرم خلوت نکنند که این داعی زناست و شیطان سومی است. 117 - مثل این دو کار را با بچه ساده هم نکنند. 118 - حسن زن نامحرم و بچه خوشگل را تعریف نکنند چه به شعر و چه غیر آن. 119 - مساحقه ننمایند. 120 - از زن یهودی و نصرانی اجتناب کنند. 121 - در حال حیض و نفاس بلکه استحاضه با زنان خود مقاربت نکنند. 122 - زن از سفری که مامون از حفظ خود نباشد، اجتناب کند. 123 - زنان شبیه مردان و مردان شبیه زنان نشوند. 124 - مردان و زنان جلوگیری از نسل نکنند(با عدم عذر) چه باعث تعطیل حکمت خدا و تقلیل نسل است و رهبانیت در اسلام نیست. 125 - مردان و زنان اسرار خود را فاش نکنند. 126 - زن مسلمان با زینت از خانه بیرون نرود. 127 - مرد و زن دیوث و قواد نشوند. 128 - از شرب کلیه مسکرات اجتناب کنند. 129 - هیچ رقم و هیچگونه آلت قماری استفاده نکنند و قماربازی نکنند. 130 - در کیل و وزن و ذرع کم فروشی نکنند. 131 - مدیونی که قدرت دارد دین خود را بپردازد در دادن دین خود تاخیر و مسامحه نکند. 132 - مال را در محرمات انفاق نکنند. 133 - اذیت به همسایه نکنند. 134 - دزدی نکنند. 135 - مال مردم را غصب نکنند. 136 - ربا نخورند. 137 - در شرکت به یکدیگر خیانت نکنند. 138 - امانت و عاریه را مطلقا بی اذن صاحبش استعمال نکنند. 139 - مردم را از اشیای مباحه برایشان عموما و خصوصا منع نکنند. 140 - تصرف در شارع خاص بی اذن صاحب آن ننمایند. 141 - تصرف در شارع عام که باعث اذیت کردن به عابرین باشد، ننمایند. 142 - خیانت در امانت نکنند. 143 - در عمل نقاشی صورت کشی نکنند. 144 - در معابد صورت و شبیه نگذارند اگرچه صورت خوبان باشد. 145 - پرخوری نکنند به طوری که موجب ضرر باشد. 146 - اگر زنهای متعدد داشته باشند، از روی ظلم و ستم یکی را بر دیگری ترجیح ندهند. 147 - از مسلمانان زیاده بر سه روز هجرت و مفارقت نکنند. 148 - مرد اولاد و عیال خود را ضایع نکند. 149 - کسی را بی مجوز شرعی نزنند. 150 - کسی را با اسلحه بدون مجوز شرعی نکشند. 151 - جادوگری نکنند. 152 - جادوگری به کسی تعلیم ندهند. 153 - جادوگری تعلیم نگیرند. 154 - کهانت و تنجیم ننمایند و با اهل آن رفت و آمد نکنند(اهل علم نجوم و کاهن). 155 - بدون تاءویل شرعی یا تاءویلی که بطلان آن واضح است، بر امام مسلمین خروج نکنند. 156 - اگر با برادر دینی دست بیعت دادند، بیعت خود را نشکنند. 157 - شخص جائر و ظالم و فاسق را امارت حکومت و وزرات ندهند و او را متولی امور مسلمین یا امری از امور آنها ننمایند. 158 - صالح را عزل نکنند و غیر صالح را به جای او نصب نکنند. 159 - از شاه گرفته تا کدخدای ده و کلانتر محله برای خود حاجب و دربان قرار ندهد و خود را مخفی ننمایید و آماده خدمت به خلق باشد زیرا تاخیر در احقاق حق و رفع ظلم جایز نیست. 160 - امرا و قضات بر مسلمان ظلم نکنند. 161 - حاکم شرع یا حاکم عرف از احدی قبول هدیه نکند. 162 - قاضی یافت خاصه و مهمانی مخصوص از احد متخاصمین قبول نکند. 163 - قاضی رشوه از محق و مبطل نگیرد. 164 - در صورتی که صاحب قدرت است طرف مظلوم را بگیرد. 165 - مسلمان واسطه رشوه نشود چه از جانب محق چه از جانب مبطل فرموده:«لعن الله الراشی و المرتشی و الماشی ». 166 - مسلمان هتک مسلمان نکند. 167 - دنبال زنهای مسلمین نرود. 168 - از روزنه دیوار و سوراخ خانه در خانه دیگری بدون اذن صاحبخانه نگاه نکنند. 169 - فالگوش برای شنیدن حرفهای دیگران نایستند. 170 - ترک جهاد در زمان امام(ع) ننمایند. 171 - کسی را که شرع امان داده، نکشند و ظلم و ستم بر او نکنند. 172 - بعد از تعلیم گرفتن تیراندازی ترک آن نکنند. 173 - با وجود قلت علم، متولی امر قضاوت نشوند. 174 - به باطل خصومت نکنند. 175 - خصومت به حق در صورتی که طرف مقابل تمکین داشته باشد(در مقام محبت) نکنند. 176 - مطلقا دروغ نگوید مگر در موردی که استثناء باشد. 177 - بی جهت و سبب مردم را اذیت نکنند. 178 - قسمت کننده در تقسیم و قیمت کننده در تقویم جور و خیانت ننمایند. 179 - با فساق هم نشینی نکنند و در مجالس ایشان حاضر نشوند مگر برای ضرورت شرعی. 180 - زیر درختهای بارده که میوه داشته باشد، یا نداشته باشد، تغوط ننمایند. 181 - رو به قبله و پشت به قبله بول و غائط نکنند و رعایت کنند که رو به آفتاب و ماه و پشت به آنها و رو به باد و در زمین سخت نیز مرتکب نشوند و بر شطوط و انهار نیز تغوط ننمایند. 182 - ترک توبه از معاصی ننمایند. 183 - ظروف طلا و نقره نسازند و در آنها اکل و شرب نکنند. 184 - مردان لباس ابریشمی و زرباف نپوشند و به طلا زینت نکنند و انگشتر طلا در انگشت ننمایند. 185 - انگور و کشمش را برای شراب و مسکر خرید و فروش نکنند. 186 - چوب را برای بت و آلت لهو و لعب و غیر آن مثل نرد و شطرنج و تار و تنبور و کمانچه و امثال اینها خرید و فروش نکنند. 187 - اینهائی که ذکر شد، ساختن آنها را کسب خود قرار ندهند. 188 - کشتی و خانه و حیوانات و وسائل نقلیه را به اجاره ظلمه و حمل مسکرات و آلات لهو و لعب و حمل و سکنای زنان فاحشه و فروختن مسکرات ندهند. 189 - نزد غیر مجتهد جامع الشرائط مرافعه و مخاصمه نبرند و راضی به حکم دیگر نشوند. 190 - اعانت به اهل معصیت نکنند. 191 - مال یتیم را بناحق نخورند و تصرف در آن بناحق نکنند. 192 - قطع رحم نکنند. 193 - خود را عاق پدر و مادر و با ایشان بد سلوکی نکنند. 194 - در مال وقف تصرف غیر مشروع ننمایند. 195 - خیانت در وصیت میت نکنند. 196 - گمان بد در حق کسی نبرند. 197 - چیزهائی که در شریعت اسلام نجس و حرام است، خرید و فروش نکنند.198 - در نمایشهائی که بر خلاف دستور اسلام است، حاضر نشوند. 199 - با اهل بدعت و شکوک و شبهات مجالست و معاشرت و دوستی و مواصلت نکنند.
    استقصاء تمام منهیات در اینجا میسور نیست و به همین قدر اکتفا می شود.
    انشاءالله با تاییدات خداوند و توجهات خاندان حضرت محمد و آل محمد(صلوات الله علیهم اجمعین) در نظر دارم کتابی در این باب با ادله مستخرجه از قرآن مجید و احادیث صحیحه به زبان امروزی تالیف و تصنیف و از خود در صفحه روزگار به یادگار گذارم تا برای خود تذکره و برای برادران تبصره باشد. افسوس که نان پخته خامان دارند. (انما اشکوا بثی و حزنی الی الله).
    اگر کسی گوید که ما در میان مسلمانان کسی را نمی بینم که دارای این صفات باشد، جواب گویم این از تقصیر مسلمانان است نه از قصور شرع.
    مسلمان محمدی حقیقی لابد باید دارای این صفات و مانند اینها باشد چه بیانی دارد در این باب حافظ شیرازی:
    گر مسلمانی همین است که حافظ دارد
    وای اگر از پس امروز بود فردائی



    مرحوم ميرجهانى و تذكر او درباره تزكيه نفس

    **************************************************
    تا وعده قيامت تو صبر مي کنيم

    بر داغ بي نهايت تو، صبر ميکنيم

    اي از تبار آينه و آفتاب و عشق
    تا مژده زيارت تو، صبر ميکنيم

    *************************
    يادمان باشد زنده بودن را به بيداري بگذرانيم
    چرا كه زماني دراز به اجبار خواهيم خفت


    **************************************************



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جمع بندی معجزات علمي قرآن در كيهان شناسي!
    توسط مریم در انجمن اعجاز
    پاسخ: 24
    آخرين نوشته: ۱۳۹۵/۱۲/۱۸, ۱۷:۴۲
  2. اصلاح انحرافات در دين توسط امام راحل قدس الله نفسه الزكيه
    توسط Partofar در انجمن سایر مباحث اعتقادی در قرآن
    پاسخ: 30
    آخرين نوشته: ۱۳۹۲/۰۸/۲۸, ۰۹:۴۲
  3. وقتي تزكيه نباشد٬
    توسط حکمتی فرد در انجمن اخلاق
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: ۱۳۸۹/۰۵/۲۶, ۱۴:۲۱
  4. درخواست خطبه فدكيه با ترجمه فارسي
    توسط prober در انجمن قرآن و اهل بیت
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: ۱۳۸۹/۰۳/۱۳, ۱۵:۰۸
  5. فرياد هاوكينگ از سياه‌چاله شنيده مي‌شود.
    توسط MOHAMMAD REZA در انجمن سایر موارد
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: ۱۳۸۸/۰۵/۱۷, ۱۷:۲۷

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود